🔎عنکبوت مقدس، پادوی لیبرالیسم در جنگ شناختی
🔻خاصیت فیلم و سریال های سکولار و پست مدرن امروزی خصوصا آنهایی که با رویکرد رئالیستی و در ژانر اجتماعی تولید میشوند، علاوه بر سرگرمی و چه بسا آموزش لایف استایل، #نگاه_انتقادی به افراد، ساختارها یا باورهایی است که در جامعه مخاطب وجود دارد.
1⃣افول ابرروایتها در نگاه سینمای سکولار
🔹در واقع با شعار افول ابرروایت ها(علم و اخلاق و دین و..) که ژان بودریار در تحلیل جامعه پسامدرن مطرح کرد، بر پیکر #باورهای_عمیق، با کاور پلورالیستی، تازیانهای دیکتاتورمآبانه می زند و طوری تنبیه میکند که با فطرت و ارتکاز و بدیهی و امثال ذلک، همچون خرافههای مولد خشونت برخورد میشود.
🔸حال این باورهای بنیادین را #ارتکازات_اجتماعی بنامیم و انباشته های دانشی و بینشی لقب نهیم یا عادت واره نامیده و به تعبیر بوردیو، از هبیتاس یا منش و ذهنیت درونی سازی شده گفتگو کنیم.
🔹یا اینکه به تعبیر رادیکال برخی روانشناسان، از #طرحواره و گزارههای عمیق و به یادگار مانده از دوران کودکی برای توصیف این باورهای بنیادین بهره ببریم.
🔸و یا از زبان سیاستمدار سکولار، شاید از بنیادگرایی و فاندامنتالیسم و عقاید افراطی در این رابطه سخن به میان آوریم و در مکتب کانت از اندیشه ها و بینش های #بینالاذهانی سخن بگوییم.
🔹اگر هم دیندار باشیم و باورهای عقلانی و #معرفت_یقینی یا همان "باور صادق موجه" با رویکرد مبناگرا اتخاذ کرده باشیم که با برچسب ایدئولوژیک بودن(آگاهی کاذب) به جرگه بنیادگران هدایت خواهیم شد.
2⃣خشونت زاییده یقین در اندیشه لیبرالیسم
🔸اساسا، #سینمای_سکولار برخلاف روح لیبرالیسم که قرار بود به تمام اندیشه ها احترام گذاشته و پلورلیستیک مشی نماید، در برابر هرگونه بینش تهنشین شده و باور نهادینه گشته، زاویه دار عمل کرده و تیغ از نیام برخواهد کشید.
🔹از نظر لیبرالها هر باوری که بوی نرمش و تسامح و #تلرانس(Tolerance) ندهد، یعنی خشن است و باید مورد ترور واقع شود. هر تفکری که بوی اندکی ثبات و مقداری فطرت و یقین بدهد، پشتوانه خشونت تلقی شده و بایستی حذف شود.
🔸چرا که از نظر لیبرالیسم، خشونت زاییده یقین است و اگر در اندیشه، اهل تساهل باشیم در عمل هم اهل مدارا خواهیم بود و اگر در نظریه اهل یقین باشیم، در عمل هم رادیکال عمل کرده و انتحاری و #شهادت گونه رفتار خواهیم نمود.
🔹بگذریم که همین اندیشه تلورانسیک و پلورال، صدها جنگ را راهبری کرده و #خشن_ترین_صحنه_های_تاریخ را به یادگار گذاشته است و این #پارادوکس اندیشه و عمل را در ترور اندیشه ها و آزادی عمل دیگران در کشورهای به اصطلاح مهد آزادی شاهد هستیم.
3⃣عنکبوت مقدس و به چالش کشیدن باورها
🔸اما چرا عنکبوت مقدس به عقاید مرکزی شیعیان توهین کرده و جشنواره کَن هم تحت استیلای لیبرالیسم برایش رپرتاژ رفته و #پروپاگاندا راه میاندازد در حالیکه نمره حداقلی به لحاظ فنی از نگاه مخاطب دریافت میکند؟
🔹چرا سنبل جشنواره ای سینمای غرب، حیثیت خود را برای چنین فیلم ضعیف و سخیفی هزینه میکند که بخشی از پاسخ با توضیحاتی که گذشت روشن میشود. از نگاه غرب هر چقدر علیه بنیادگرایی از نگاه آنها که آنتی تز تفکرشان محسوب میشود، بنویسید و بسازید و بازی کنید امتیاز بیشتری دارید، چرا که در خدمت ترویج پلورالیسم بوده و #سرباز_لیبرالیسم به شمار میآیید.
🔸از نگاه جنگ های شناختی نیز رخنه و نفوذ و گسست در باورهای اساسی دشمن یک اصل انکارناپذیر محسوب میشود. بطور کلی هر عملیاتی که بتواند #باورهای_مرکزی یا ارتکازات بنیادین یا عادت واره، طرحواره و یا فطریات و بدیهیات جامعه هدف را به چالش بکشد، یک گام به پیروزی محسوب شده و مورد تقدیر قرار خواهد گرفت.
4⃣عنکبوت مقدس، استیصال در پوشش انتحار و جنون
🔹عنکبوت مقدس با صراحت و وقاحت، بنیادهای فکری ایرانیان را در راستای جنگ شناختی به چالش کشید و در صدد بوده تا دلالت های این تولید تردید را در رفتار جامعه ایرانی درو کند.
🔸و توامان، #حساسیتهای_اعتقادی ما را کمرنگ کرده و تلورانس را نهادینه نماید و با بازنمایی خشونت آلود از اندیشه شیعی، #ترور_عقیدتی نموده و چارچوب های انسجام زا و معنویت ساز را از نرخ بیندازد.
🔹قدرت و یکدستی جامعه ایران در بینشها و جوهر سبکزندگی با قبول تمامی تفاوت ها و تکثرات در منش و جزییات برای رقیب تمدنی مان قابل تحمل نیست و جنون حاکم بر عنکبوت مقدس، نشان از #آشفتگی و انتحار موجود در جبهه شناختی و اتاقهای فکر غرب دارد که اینچنین عریان با فطرت شیعی به مواجهه برمیخیزد. زهی خیال باطل!
✍علیرضامحمدلو، کارشناس و پژوهشگر رسانه
#عصرجدید_عصررسانه
با ما همراه باشید
#ژئوپلیتیک_رسانه
@Dr_bavir
🔻خاصیت فیلم و سریال های سکولار و پست مدرن امروزی خصوصا آنهایی که با رویکرد رئالیستی و در ژانر اجتماعی تولید میشوند، علاوه بر سرگرمی و چه بسا آموزش لایف استایل، #نگاه_انتقادی به افراد، ساختارها یا باورهایی است که در جامعه مخاطب وجود دارد.
1⃣افول ابرروایتها در نگاه سینمای سکولار
🔹در واقع با شعار افول ابرروایت ها(علم و اخلاق و دین و..) که ژان بودریار در تحلیل جامعه پسامدرن مطرح کرد، بر پیکر #باورهای_عمیق، با کاور پلورالیستی، تازیانهای دیکتاتورمآبانه می زند و طوری تنبیه میکند که با فطرت و ارتکاز و بدیهی و امثال ذلک، همچون خرافههای مولد خشونت برخورد میشود.
🔸حال این باورهای بنیادین را #ارتکازات_اجتماعی بنامیم و انباشته های دانشی و بینشی لقب نهیم یا عادت واره نامیده و به تعبیر بوردیو، از هبیتاس یا منش و ذهنیت درونی سازی شده گفتگو کنیم.
🔹یا اینکه به تعبیر رادیکال برخی روانشناسان، از #طرحواره و گزارههای عمیق و به یادگار مانده از دوران کودکی برای توصیف این باورهای بنیادین بهره ببریم.
🔸و یا از زبان سیاستمدار سکولار، شاید از بنیادگرایی و فاندامنتالیسم و عقاید افراطی در این رابطه سخن به میان آوریم و در مکتب کانت از اندیشه ها و بینش های #بینالاذهانی سخن بگوییم.
🔹اگر هم دیندار باشیم و باورهای عقلانی و #معرفت_یقینی یا همان "باور صادق موجه" با رویکرد مبناگرا اتخاذ کرده باشیم که با برچسب ایدئولوژیک بودن(آگاهی کاذب) به جرگه بنیادگران هدایت خواهیم شد.
2⃣خشونت زاییده یقین در اندیشه لیبرالیسم
🔸اساسا، #سینمای_سکولار برخلاف روح لیبرالیسم که قرار بود به تمام اندیشه ها احترام گذاشته و پلورلیستیک مشی نماید، در برابر هرگونه بینش تهنشین شده و باور نهادینه گشته، زاویه دار عمل کرده و تیغ از نیام برخواهد کشید.
🔹از نظر لیبرالها هر باوری که بوی نرمش و تسامح و #تلرانس(Tolerance) ندهد، یعنی خشن است و باید مورد ترور واقع شود. هر تفکری که بوی اندکی ثبات و مقداری فطرت و یقین بدهد، پشتوانه خشونت تلقی شده و بایستی حذف شود.
🔸چرا که از نظر لیبرالیسم، خشونت زاییده یقین است و اگر در اندیشه، اهل تساهل باشیم در عمل هم اهل مدارا خواهیم بود و اگر در نظریه اهل یقین باشیم، در عمل هم رادیکال عمل کرده و انتحاری و #شهادت گونه رفتار خواهیم نمود.
🔹بگذریم که همین اندیشه تلورانسیک و پلورال، صدها جنگ را راهبری کرده و #خشن_ترین_صحنه_های_تاریخ را به یادگار گذاشته است و این #پارادوکس اندیشه و عمل را در ترور اندیشه ها و آزادی عمل دیگران در کشورهای به اصطلاح مهد آزادی شاهد هستیم.
3⃣عنکبوت مقدس و به چالش کشیدن باورها
🔸اما چرا عنکبوت مقدس به عقاید مرکزی شیعیان توهین کرده و جشنواره کَن هم تحت استیلای لیبرالیسم برایش رپرتاژ رفته و #پروپاگاندا راه میاندازد در حالیکه نمره حداقلی به لحاظ فنی از نگاه مخاطب دریافت میکند؟
🔹چرا سنبل جشنواره ای سینمای غرب، حیثیت خود را برای چنین فیلم ضعیف و سخیفی هزینه میکند که بخشی از پاسخ با توضیحاتی که گذشت روشن میشود. از نگاه غرب هر چقدر علیه بنیادگرایی از نگاه آنها که آنتی تز تفکرشان محسوب میشود، بنویسید و بسازید و بازی کنید امتیاز بیشتری دارید، چرا که در خدمت ترویج پلورالیسم بوده و #سرباز_لیبرالیسم به شمار میآیید.
🔸از نگاه جنگ های شناختی نیز رخنه و نفوذ و گسست در باورهای اساسی دشمن یک اصل انکارناپذیر محسوب میشود. بطور کلی هر عملیاتی که بتواند #باورهای_مرکزی یا ارتکازات بنیادین یا عادت واره، طرحواره و یا فطریات و بدیهیات جامعه هدف را به چالش بکشد، یک گام به پیروزی محسوب شده و مورد تقدیر قرار خواهد گرفت.
4⃣عنکبوت مقدس، استیصال در پوشش انتحار و جنون
🔹عنکبوت مقدس با صراحت و وقاحت، بنیادهای فکری ایرانیان را در راستای جنگ شناختی به چالش کشید و در صدد بوده تا دلالت های این تولید تردید را در رفتار جامعه ایرانی درو کند.
🔸و توامان، #حساسیتهای_اعتقادی ما را کمرنگ کرده و تلورانس را نهادینه نماید و با بازنمایی خشونت آلود از اندیشه شیعی، #ترور_عقیدتی نموده و چارچوب های انسجام زا و معنویت ساز را از نرخ بیندازد.
🔹قدرت و یکدستی جامعه ایران در بینشها و جوهر سبکزندگی با قبول تمامی تفاوت ها و تکثرات در منش و جزییات برای رقیب تمدنی مان قابل تحمل نیست و جنون حاکم بر عنکبوت مقدس، نشان از #آشفتگی و انتحار موجود در جبهه شناختی و اتاقهای فکر غرب دارد که اینچنین عریان با فطرت شیعی به مواجهه برمیخیزد. زهی خیال باطل!
✍علیرضامحمدلو، کارشناس و پژوهشگر رسانه
#عصرجدید_عصررسانه
با ما همراه باشید
#ژئوپلیتیک_رسانه
@Dr_bavir
🔎سه لایه جنگ شناختی و تحلیل تغییرات اجتماعی
🔹شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که تغییرات اجتماعی چگونه اتفاق میافتد. چگونه ذهنیت مردم جامعه عوض میشود و با تغییر نسلی، یک نگاه و #شناخت_وارونه و از واقعیت ها و تاریخ و جغرافیا پیدا میکنند. باید اذعان نمود که در ساحت های مختلف به عوامل مختلف بستگی دارد و به اصطلاح، چندعاملی و(multifactorial) است.
اما اگر از زاویه دید #علوم_شناختی و جنگ های سایبری بخواهیم نگاهی به تغییرات نرم اجتماعی داشته باشیم، چنین فرایند سه گانهای را می توان متصور بود:
1⃣ لایه اطلاعات(information): این سطح از جنگ شناختی با تکیه بر بمباران خبری، شایعات و فضاسازی و با هدف #تسخیر_افکارعمومی(public opinion) شکل میگیرد. در واقع دامنه و پهنای داده ها افزایش پیدا میکند و عمق دادهها در سطح پایینی قرار میگیرد و با تلاش در #فضاسازی، وضعیت شناختی جامعه هدف را مختل یا وارونه می کند و در حالت ناپایدار و هیجانی قرار میدهد.(نفوذ در جریان مطبوعات و شبکه های اجتماعی و خبری)
2⃣ لایه ذهنیتها(common sense): این سطح از جنگ شناختی، مربوط به اطلاعات سطحی جامعه نیست. بلکه متوجه اطلاعات پایدار و به اصطلاح #ارتکازات و عقل عرفی جامعه میشود. در جامعه شناسی از این سطح با عنوان شعور مشترک(common sense) یاد میشود. در روانشناسی نیز مفهوم #طرحواره با این واژه قرابت دارد که به دادهها و اطلاعات درونیسازی شده و رسوبیافته در ذهن اطلاق میشود. جنگ شناختی در این سطح با هدف فرهنگ سازی و #تغییر_عادتها و الگوی های شناختی جامعه هدف سر و کار دارد.(نفوذ در جریان فرهنگ و هویت و فیلم سازی و سبک زندگی)
3⃣ لایه معرفتها(knowledge): ایستگاه مبنایی جنگ شناختی، الگوهای بنیادین و معرفتشناسی جامعه هدف است. مثلا #اتاقهای_فکر و اندیشکده ها و دانشگاههای یک جامعه را بلخاظ پارادایمی، از عقلگرایی به تجربه گرایی و از هستیشناسی به زبانشناسی تنزل میدهند. یا از طریق تکنولوژی و تلویزیون و رسانه و با غلبه تصویر به تعبیر مارشال مک لوهان، #معرفتشناسی_عقلگریز را بر جامعه مسلط میکنند.(نفوذ در جریان تولید باور و علم و دانش)
🔸اهداف لایههای شناختی
▫️در لایه اول، مامور جنگ شناختی به دنبال #فضاسازی است و در لایه دوم جنگ شناختی در پی #فرهنگسازی است و لایه سوم نیز با هدف #معرفتسازی یا #ایدئولوژی_سازی و خلق واقعیت طراحی و تدوین و راهبری میشود.
🔸ابزار لایههای شناختی
▫️لایه اول، #خبرپایه است و با مطبوعات و شبکه های اجتماعی، دستکاری و مهندسی میشود. لایه دوم #فرهنگپایه بوده و بتدریج از طریق فیلم و سریال و سبک زندگی، ذهنیت جامعه هدف و ناخودآگاه اجتماعی و به تعبیری دیگر (common sense)، تغییر پیدا میکند.
▫️لایه سوم نیز #معرفتپایه بوده و بتدریج در ساحت تخصصی، از عقل گرایی و محوریت وحی به سمت تجربه گرایی و شبه علمها و نامعرفتها تغییر وضعیت میدهد. در سطح عمومی نیز معرفت شبکهای و دادهبنیاد و #اطلاعاتسرگردان و پرتکرار و تعمیم یافته مجازی، اعتبار پیدا می کند و جایگزین معرفت و باورهای مستدل و معقول(باور صادق موجه) میشود.
#علیرضامحمدلو، مدرس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی
#جنگ_شناختی
#سوادرسانه
#علوم_شناختی
#عصرتبیین_عصررسانه
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔹شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که تغییرات اجتماعی چگونه اتفاق میافتد. چگونه ذهنیت مردم جامعه عوض میشود و با تغییر نسلی، یک نگاه و #شناخت_وارونه و از واقعیت ها و تاریخ و جغرافیا پیدا میکنند. باید اذعان نمود که در ساحت های مختلف به عوامل مختلف بستگی دارد و به اصطلاح، چندعاملی و(multifactorial) است.
اما اگر از زاویه دید #علوم_شناختی و جنگ های سایبری بخواهیم نگاهی به تغییرات نرم اجتماعی داشته باشیم، چنین فرایند سه گانهای را می توان متصور بود:
1⃣ لایه اطلاعات(information): این سطح از جنگ شناختی با تکیه بر بمباران خبری، شایعات و فضاسازی و با هدف #تسخیر_افکارعمومی(public opinion) شکل میگیرد. در واقع دامنه و پهنای داده ها افزایش پیدا میکند و عمق دادهها در سطح پایینی قرار میگیرد و با تلاش در #فضاسازی، وضعیت شناختی جامعه هدف را مختل یا وارونه می کند و در حالت ناپایدار و هیجانی قرار میدهد.(نفوذ در جریان مطبوعات و شبکه های اجتماعی و خبری)
2⃣ لایه ذهنیتها(common sense): این سطح از جنگ شناختی، مربوط به اطلاعات سطحی جامعه نیست. بلکه متوجه اطلاعات پایدار و به اصطلاح #ارتکازات و عقل عرفی جامعه میشود. در جامعه شناسی از این سطح با عنوان شعور مشترک(common sense) یاد میشود. در روانشناسی نیز مفهوم #طرحواره با این واژه قرابت دارد که به دادهها و اطلاعات درونیسازی شده و رسوبیافته در ذهن اطلاق میشود. جنگ شناختی در این سطح با هدف فرهنگ سازی و #تغییر_عادتها و الگوی های شناختی جامعه هدف سر و کار دارد.(نفوذ در جریان فرهنگ و هویت و فیلم سازی و سبک زندگی)
3⃣ لایه معرفتها(knowledge): ایستگاه مبنایی جنگ شناختی، الگوهای بنیادین و معرفتشناسی جامعه هدف است. مثلا #اتاقهای_فکر و اندیشکده ها و دانشگاههای یک جامعه را بلخاظ پارادایمی، از عقلگرایی به تجربه گرایی و از هستیشناسی به زبانشناسی تنزل میدهند. یا از طریق تکنولوژی و تلویزیون و رسانه و با غلبه تصویر به تعبیر مارشال مک لوهان، #معرفتشناسی_عقلگریز را بر جامعه مسلط میکنند.(نفوذ در جریان تولید باور و علم و دانش)
🔸اهداف لایههای شناختی
▫️در لایه اول، مامور جنگ شناختی به دنبال #فضاسازی است و در لایه دوم جنگ شناختی در پی #فرهنگسازی است و لایه سوم نیز با هدف #معرفتسازی یا #ایدئولوژی_سازی و خلق واقعیت طراحی و تدوین و راهبری میشود.
🔸ابزار لایههای شناختی
▫️لایه اول، #خبرپایه است و با مطبوعات و شبکه های اجتماعی، دستکاری و مهندسی میشود. لایه دوم #فرهنگپایه بوده و بتدریج از طریق فیلم و سریال و سبک زندگی، ذهنیت جامعه هدف و ناخودآگاه اجتماعی و به تعبیری دیگر (common sense)، تغییر پیدا میکند.
▫️لایه سوم نیز #معرفتپایه بوده و بتدریج در ساحت تخصصی، از عقل گرایی و محوریت وحی به سمت تجربه گرایی و شبه علمها و نامعرفتها تغییر وضعیت میدهد. در سطح عمومی نیز معرفت شبکهای و دادهبنیاد و #اطلاعاتسرگردان و پرتکرار و تعمیم یافته مجازی، اعتبار پیدا می کند و جایگزین معرفت و باورهای مستدل و معقول(باور صادق موجه) میشود.
#علیرضامحمدلو، مدرس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی
#جنگ_شناختی
#سوادرسانه
#علوم_شناختی
#عصرتبیین_عصررسانه
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
✅ #پدیدارشناسی_سلبریتی؛
🔎صنعت فرهنگ، افول معرفت و مرگ معنا در حاد واقعیت
🔹سلبریتی کیست و اساسا چه نقشی در جامعه شناسی برایش نوشته شده است؟ در یک تعریفی گفته میشود سلبریتی یعنی «آدمی که خیلی ها بدلیل تبلیغات مکرر و سبک خاص زندگی یا جذابیت بصری اش وی را می شناسند و جزییات زندگی اش برای این خیلی ها مهم است.»
🔸اگر بی مقدمه بخواهیم فکت های مربوط به این پدیده را بیان کنیم باید گفت: ستاره ها و قهرمانان در نتیجه شایستگی هایشان صاحب نام میشوند ولی سلبریتیها ضربدر رسانه و بعلاوه رپورتاژ و #پروپاگاندا(تبلیغات مایل به فریب)، اذهان و قلوب را تسخیر کرده و مرکز توجه واقع میشوند.
🔹اما کارکرد اصلی و امروزی این پدیده در جامعه چیست؟ ژان بودریار فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی در این رابطه #حاد_واقعیت را طرح کرده و میگوید: از میانه قرن بیستم ما دوباره به وضعیتی برگشتهایم که #واقعیت_طرد_شده_است. نه اینکه ارجاعی وجود ندارد (دالی به مدلولی ارجاع نمیدهد)، بلکه منظور این است که کمپانیهای تفریحی و رسانههای تودهای، غیر واقعیت را جانشین آن ساختهاند.(دستکاری واقعیت و غیبت حقیقت)
🔸حال این #کاریزمای_برساخته چگونه رقم خورد؟ با صرف نظر از تاریخچه مفهوم سلبریتی و در نگاه فیلسوف علوم اجتماعی، در گذشته و قبل از عصر مدرن و رسانه، میوه فرهنگ، محصول زمین معرفت بود. جلوتر از اقتصاد و سیاست و امنیت، عمیق ترین و پایدارترین عنصر اجتماعی، فرهنگِ معرفت پایه بود. با ظهور مدرنیته و غلبه فراگیر سرمایه داری در سلول های جامعه، #صنعت_فرهنگ به تعبیر آدورنو جای فرهنگ را گرفت.
🔹معرفت که ستون خیمه فرهنگ بود، وجه پایداری اش را از دست داد و تبدیل به #امر_کالایی گشته و وارد فضای بساز و بفروش شد. در بعد فلسفی، نسبیت بر فرهنگ حاکم گردید و با ظهور رسانه، سیالیت فرهنگ به اوج خود رسید و ارتکازات(مفاهیم رسوخ یافته در ذهن به مرور زمان) و عادات برساخته، از معرفت ناب و پایدار سبقت گرفت.
🔸غلبه ارتکازات و اطلاعات بر معرفت باعث شد منزلت دانش و معرفت، در حد #تفننهای_شخصی و تکثرات اجتماعی کاهش یابد. علم، دیگر یک مقوله مقدس تلقی نمیشد و حتی تجربه و science هم همانند دین و تجربه دینی در غرب، به امری شخصی بدل شد.
🔹#مرجعیت_دانش، همه جایی و هرجایی شد و ابتذال و افول معرفت بر جهان غرب سایه انداخت. رسانه بقدری فراگیر شد که هرکسی میتوانست با رسانه ای که در اختیار دارد، ادعای معرفت و کشف یا کنترل واقعیت داشته باشد.
🔸#فوبیای_استبداد_عوام هم در نسبت با همین شرایط ابتذال گونه و با توجیه آزادی و #دمکراتیزه_شدن_معرفت، مطرح شد چرا که هرکسی بدون ضابطه می توانست هر سخن و داده ای را در نزد افکار عمومی منتشر کند.
🔸این غلبه اطلاعات و داده های رسانه ای بر معرفت(باور صادق موجه)، باعث #از_جاکندگی عناصر سرگرمی و تفنن همچون بازیگران و هنرمندان تئاتر و سینما و نشستن آنها بر مسند باورسازی و ساخت ارتکازات اجتماعی گردید.
🔹دیگر عالمان و اندیشمندان و فیلسوفان بر #منبر_تعلیم_و_تربیت_اجتماعی نبودند. راهبردی ترین گزاره های اجتماعی با تکرار و تکرار و تکرار از طریق تریبون های رسانه ای در ذهنیت عموم جامعه رسوب یافت و به #ارتکازات_بنیادین بدل گردید که دستپخت عناصر سرگرمی ساز جامعه بود.
🔸#سرگرم_آموزی(Edutainment) جای تعلیم و تربیت سنتی را گرفت و بازی و بازیگری و هنر بر مسند تولید و انتقال معرفت اجتماعی تکیه زد. اینکه چگونه و به چه چیزی فکر بکنیم را هم رسانه تعیین میکرد! چرا که ارباب رسانه در راس هرم قدرت قرار گرفتند.
🔹در نهایت اینکه معرفت جای خود را به اطلاعات و ارتکازات داد و فرهنگ هم با تغییری بنیادین به معنای "افکار عمومی" تقلیل یافت. پدیده سلبریتی با فالوورها و شخصیت کاذبش، حاد واقعیت و #عبور_از_حقیقت را به بهترین شکل ترجمه کرد و #مرگ_معنا را رقم زده و فاتحه واقعیت را هم خواند.
🔻امروزه و در ساحت افکارعمومی، احترام و قداست و تایید و اطاعتی که همزاد فرهنگ و معرفت بود، در سایه فضای مجازی و جهان رسانهزده، ازآن بلاگرها، ولاگرها و سلبریتی هاست که این پدیده، نتیجه #حادواقعیت یا همان عبور از واقعیت به سمت برساختها، نشانه ها و مجازهاست.
#عصرجدید_عصررسانه
#گرالیت
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔎صنعت فرهنگ، افول معرفت و مرگ معنا در حاد واقعیت
🔹سلبریتی کیست و اساسا چه نقشی در جامعه شناسی برایش نوشته شده است؟ در یک تعریفی گفته میشود سلبریتی یعنی «آدمی که خیلی ها بدلیل تبلیغات مکرر و سبک خاص زندگی یا جذابیت بصری اش وی را می شناسند و جزییات زندگی اش برای این خیلی ها مهم است.»
🔸اگر بی مقدمه بخواهیم فکت های مربوط به این پدیده را بیان کنیم باید گفت: ستاره ها و قهرمانان در نتیجه شایستگی هایشان صاحب نام میشوند ولی سلبریتیها ضربدر رسانه و بعلاوه رپورتاژ و #پروپاگاندا(تبلیغات مایل به فریب)، اذهان و قلوب را تسخیر کرده و مرکز توجه واقع میشوند.
🔹اما کارکرد اصلی و امروزی این پدیده در جامعه چیست؟ ژان بودریار فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی در این رابطه #حاد_واقعیت را طرح کرده و میگوید: از میانه قرن بیستم ما دوباره به وضعیتی برگشتهایم که #واقعیت_طرد_شده_است. نه اینکه ارجاعی وجود ندارد (دالی به مدلولی ارجاع نمیدهد)، بلکه منظور این است که کمپانیهای تفریحی و رسانههای تودهای، غیر واقعیت را جانشین آن ساختهاند.(دستکاری واقعیت و غیبت حقیقت)
🔸حال این #کاریزمای_برساخته چگونه رقم خورد؟ با صرف نظر از تاریخچه مفهوم سلبریتی و در نگاه فیلسوف علوم اجتماعی، در گذشته و قبل از عصر مدرن و رسانه، میوه فرهنگ، محصول زمین معرفت بود. جلوتر از اقتصاد و سیاست و امنیت، عمیق ترین و پایدارترین عنصر اجتماعی، فرهنگِ معرفت پایه بود. با ظهور مدرنیته و غلبه فراگیر سرمایه داری در سلول های جامعه، #صنعت_فرهنگ به تعبیر آدورنو جای فرهنگ را گرفت.
🔹معرفت که ستون خیمه فرهنگ بود، وجه پایداری اش را از دست داد و تبدیل به #امر_کالایی گشته و وارد فضای بساز و بفروش شد. در بعد فلسفی، نسبیت بر فرهنگ حاکم گردید و با ظهور رسانه، سیالیت فرهنگ به اوج خود رسید و ارتکازات(مفاهیم رسوخ یافته در ذهن به مرور زمان) و عادات برساخته، از معرفت ناب و پایدار سبقت گرفت.
🔸غلبه ارتکازات و اطلاعات بر معرفت باعث شد منزلت دانش و معرفت، در حد #تفننهای_شخصی و تکثرات اجتماعی کاهش یابد. علم، دیگر یک مقوله مقدس تلقی نمیشد و حتی تجربه و science هم همانند دین و تجربه دینی در غرب، به امری شخصی بدل شد.
🔹#مرجعیت_دانش، همه جایی و هرجایی شد و ابتذال و افول معرفت بر جهان غرب سایه انداخت. رسانه بقدری فراگیر شد که هرکسی میتوانست با رسانه ای که در اختیار دارد، ادعای معرفت و کشف یا کنترل واقعیت داشته باشد.
🔸#فوبیای_استبداد_عوام هم در نسبت با همین شرایط ابتذال گونه و با توجیه آزادی و #دمکراتیزه_شدن_معرفت، مطرح شد چرا که هرکسی بدون ضابطه می توانست هر سخن و داده ای را در نزد افکار عمومی منتشر کند.
🔸این غلبه اطلاعات و داده های رسانه ای بر معرفت(باور صادق موجه)، باعث #از_جاکندگی عناصر سرگرمی و تفنن همچون بازیگران و هنرمندان تئاتر و سینما و نشستن آنها بر مسند باورسازی و ساخت ارتکازات اجتماعی گردید.
🔹دیگر عالمان و اندیشمندان و فیلسوفان بر #منبر_تعلیم_و_تربیت_اجتماعی نبودند. راهبردی ترین گزاره های اجتماعی با تکرار و تکرار و تکرار از طریق تریبون های رسانه ای در ذهنیت عموم جامعه رسوب یافت و به #ارتکازات_بنیادین بدل گردید که دستپخت عناصر سرگرمی ساز جامعه بود.
🔸#سرگرم_آموزی(Edutainment) جای تعلیم و تربیت سنتی را گرفت و بازی و بازیگری و هنر بر مسند تولید و انتقال معرفت اجتماعی تکیه زد. اینکه چگونه و به چه چیزی فکر بکنیم را هم رسانه تعیین میکرد! چرا که ارباب رسانه در راس هرم قدرت قرار گرفتند.
🔹در نهایت اینکه معرفت جای خود را به اطلاعات و ارتکازات داد و فرهنگ هم با تغییری بنیادین به معنای "افکار عمومی" تقلیل یافت. پدیده سلبریتی با فالوورها و شخصیت کاذبش، حاد واقعیت و #عبور_از_حقیقت را به بهترین شکل ترجمه کرد و #مرگ_معنا را رقم زده و فاتحه واقعیت را هم خواند.
🔻امروزه و در ساحت افکارعمومی، احترام و قداست و تایید و اطاعتی که همزاد فرهنگ و معرفت بود، در سایه فضای مجازی و جهان رسانهزده، ازآن بلاگرها، ولاگرها و سلبریتی هاست که این پدیده، نتیجه #حادواقعیت یا همان عبور از واقعیت به سمت برساختها، نشانه ها و مجازهاست.
#عصرجدید_عصررسانه
#گرالیت
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir