◽️فقدان مرجعیت رسانۀ حرفهای به نفع چه کسی است؟
✍️علی ورامینی
▫️اوضاع مطبوعات خوب نیست، بد است، از بد هم بدتر حتی. این واقعیتی غیرقابلانکار برای ما روزنامهنگاران و علاقهمندان به مطبوعات است (اگر که هنوز وجود داشته باشند).
▫️در مدت اخیر چند روزنامۀ اسمورسمدار و تأثیرگذار به بحرانهای مختلفی دچار شدهاند که عمدۀ آن حول منابع مالی میگذرد. خود منابع مالی البته معلول علتی بزرگتر است به نام فقدان مخاطب، یا شاید بهتر باشد بگوییم که فقدان مخاطبی که حاضر باشد برای خواندن مطالب روزنامه هزینه بپردازد و این هزینه به چرخۀ تولید محتوا بازگردد.
▫️این وضعیت، فارغ از مسائل صنفیای که در پی دارد، یا احساساتی شدن آنهایی که با روزنامه و ورق زدن کاغذهای آن عجین شدهاند، به ضرر آگاهی و به نفع تعمیق جهل در جامعه است.
▫️واقعیت این است که در پیشرفتهترین کشورها که دارای زندگی الکترونیکی از هر جهت هستند، مطبوعات حتی در فرمت چاپی خود همانند گذشته به کارشان ادامه میدهد. علاقهمندان بسیاری با گرفتن اشتراک سالیانه و ماهیانه تداوم مطبوعات مستقل را رقم میزنند و بسیاری همانطور که برای خوراک جسم خود پول میپردازند تا تغذیه کنند، برای خوراک ذهن خود هم هزینه میکنند.
▫️شاید دیگرگونه ساختاری، جز ساختار کنونی که همهچیز بر محور پول میچرخد، میتوانست وجود داشته باشد و آگاهیبخشی بدون هزینه هم، اما فعلاً و تا اطلاع ثانوی درگیر همین ساختاریم و هیچ فعالیتی بدون سرمایه و گردش مالی نمیتواند که دوام داشته باشد.
▫️اگر گردش مالی بهمعنای عرضه و تقاضا وجود داشت، اینکه روزنامه مخاطب و مشتریهای پروپاقرصی مثل فستفودها و آبمیوهفروشیها میداشت، بیشک شاهد چنین بحرانی در مطبوعات نبودیم و صنفی که قرار است در دفاع از حقوق همۀ مردم جامعه قد علم کند، امروز چنین خوار نمیشد.
▫️گفتم که به محاق رفتن مطبوعات به ضرر آگاهی و به نفع تعمیق حماقت است. کار ژورنالیستی، خلاف کار آکادمیک، به مباحث روز میپردازد. تفسیر آنچه بهروز اتفاق میافتد برای قریببهاتفاق مردمان از هرچیز دیگری بیشتر اهمیت دارد.
▫️رسانههای حرفهای، و در کل روزنامهها، هر هدف و نیتی که داشته باشند، کار را حرفهای انجام میدهند. کار حرفهای یعنی در پس آن مثلاً اصول ابتدایی نوشتن و صحیح نوشتن حفظ شود، کار حرفهای در رسانه یعنی اینکه بدانید وقتی با انسانهای زیادی طرف هستید برای گفتن یا نوشتن هر کلمه باید برنامهریزی داشته باشید. اشتباهی میتواند منجر به فجایع اجتماعی شود یا فردی را دچار فروپاشی روانی یا حتی انضمامی کند.
▫️در کار حرفهای رسانه، کار گروهی، بودن افراد حرفهای در کنار افراد تازهکار، پیشینۀ نظری و آگاهی از اصول و... باعث میشود که امکان اشتباه کمتر شود.
▫️در فقدان مرجعیت رسانۀ حرفهای، انسانی که زیست روزمرهاش و تفسیر آنچه در این چند روز زندگیاش میگذرد مهمترین چیز است به رسانههای آلترناتیو رجوع میکند تا خوراکش را از آنجا تهیه کند.
▫️رسانههای آلترناتیو در ایران را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: رسانههایی که هم حیات روزمره را مدنظر دارند و هم اینکه مخاطبانی دارند. صداوسیما، شبکههای ماهوارهای فارسیزبان و شبکههای اجتماعی سه رسانۀ آلترناتیو و پرمخاطب هستند. تکلیف صداوسیما مشخص است، سالهاست قافیه را پیش دیگر رسانهها باخته است.
▫️شبکههای ماهوارهای فارسیزبان در فقدان اعتماد به صداوسیما و عدم مرجعیت رسانههای حرفهای و آزاد توانستهاند قاپ بسیاری را بدزدند، شبکههایی که عمدۀ آنها ارتزاقشان از ایجاد آشوب روانی میان ماست و اهداف خاص سرمایهگذارنشان، که هرچه باشد، دغدغۀ ایران و ایرانی ندارند.
▫️شبکههای اجتماعی ساختاری متنوعتر، پیچیدهتر و تأثیرگذارتر از دو آلترناتیوی که ذکرشان رفت دارند. از جهاتی این شبکههای اجتماعی بهواسطۀ اینکه هر فردی به صرف داشتن یک موبایل میتواند رسانهای ایجاد کند، از هر رسانۀ دیگری بیشتر میتواند آسیبزا باشد.
▫️در فقدان مرجعیت رسانۀ حرفهای و دغدغهدار، عرصه برای میدانداری اینان باز میشود، امری که نه به نفع مردم است و نه حکومت و تنها جماعت بسیار قلیل خودشان هر روز منتفعتر میشوند.
🗞منبع: بخشی از مقاله #سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات، منتشر شده در شماره 122، تیر 1399
"هدهد"
با ما همراه باشید
ژئوپلیتیک رسانه"
@Dr_bavir
✍️علی ورامینی
▫️اوضاع مطبوعات خوب نیست، بد است، از بد هم بدتر حتی. این واقعیتی غیرقابلانکار برای ما روزنامهنگاران و علاقهمندان به مطبوعات است (اگر که هنوز وجود داشته باشند).
▫️در مدت اخیر چند روزنامۀ اسمورسمدار و تأثیرگذار به بحرانهای مختلفی دچار شدهاند که عمدۀ آن حول منابع مالی میگذرد. خود منابع مالی البته معلول علتی بزرگتر است به نام فقدان مخاطب، یا شاید بهتر باشد بگوییم که فقدان مخاطبی که حاضر باشد برای خواندن مطالب روزنامه هزینه بپردازد و این هزینه به چرخۀ تولید محتوا بازگردد.
▫️این وضعیت، فارغ از مسائل صنفیای که در پی دارد، یا احساساتی شدن آنهایی که با روزنامه و ورق زدن کاغذهای آن عجین شدهاند، به ضرر آگاهی و به نفع تعمیق جهل در جامعه است.
▫️واقعیت این است که در پیشرفتهترین کشورها که دارای زندگی الکترونیکی از هر جهت هستند، مطبوعات حتی در فرمت چاپی خود همانند گذشته به کارشان ادامه میدهد. علاقهمندان بسیاری با گرفتن اشتراک سالیانه و ماهیانه تداوم مطبوعات مستقل را رقم میزنند و بسیاری همانطور که برای خوراک جسم خود پول میپردازند تا تغذیه کنند، برای خوراک ذهن خود هم هزینه میکنند.
▫️شاید دیگرگونه ساختاری، جز ساختار کنونی که همهچیز بر محور پول میچرخد، میتوانست وجود داشته باشد و آگاهیبخشی بدون هزینه هم، اما فعلاً و تا اطلاع ثانوی درگیر همین ساختاریم و هیچ فعالیتی بدون سرمایه و گردش مالی نمیتواند که دوام داشته باشد.
▫️اگر گردش مالی بهمعنای عرضه و تقاضا وجود داشت، اینکه روزنامه مخاطب و مشتریهای پروپاقرصی مثل فستفودها و آبمیوهفروشیها میداشت، بیشک شاهد چنین بحرانی در مطبوعات نبودیم و صنفی که قرار است در دفاع از حقوق همۀ مردم جامعه قد علم کند، امروز چنین خوار نمیشد.
▫️گفتم که به محاق رفتن مطبوعات به ضرر آگاهی و به نفع تعمیق حماقت است. کار ژورنالیستی، خلاف کار آکادمیک، به مباحث روز میپردازد. تفسیر آنچه بهروز اتفاق میافتد برای قریببهاتفاق مردمان از هرچیز دیگری بیشتر اهمیت دارد.
▫️رسانههای حرفهای، و در کل روزنامهها، هر هدف و نیتی که داشته باشند، کار را حرفهای انجام میدهند. کار حرفهای یعنی در پس آن مثلاً اصول ابتدایی نوشتن و صحیح نوشتن حفظ شود، کار حرفهای در رسانه یعنی اینکه بدانید وقتی با انسانهای زیادی طرف هستید برای گفتن یا نوشتن هر کلمه باید برنامهریزی داشته باشید. اشتباهی میتواند منجر به فجایع اجتماعی شود یا فردی را دچار فروپاشی روانی یا حتی انضمامی کند.
▫️در کار حرفهای رسانه، کار گروهی، بودن افراد حرفهای در کنار افراد تازهکار، پیشینۀ نظری و آگاهی از اصول و... باعث میشود که امکان اشتباه کمتر شود.
▫️در فقدان مرجعیت رسانۀ حرفهای، انسانی که زیست روزمرهاش و تفسیر آنچه در این چند روز زندگیاش میگذرد مهمترین چیز است به رسانههای آلترناتیو رجوع میکند تا خوراکش را از آنجا تهیه کند.
▫️رسانههای آلترناتیو در ایران را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: رسانههایی که هم حیات روزمره را مدنظر دارند و هم اینکه مخاطبانی دارند. صداوسیما، شبکههای ماهوارهای فارسیزبان و شبکههای اجتماعی سه رسانۀ آلترناتیو و پرمخاطب هستند. تکلیف صداوسیما مشخص است، سالهاست قافیه را پیش دیگر رسانهها باخته است.
▫️شبکههای ماهوارهای فارسیزبان در فقدان اعتماد به صداوسیما و عدم مرجعیت رسانههای حرفهای و آزاد توانستهاند قاپ بسیاری را بدزدند، شبکههایی که عمدۀ آنها ارتزاقشان از ایجاد آشوب روانی میان ماست و اهداف خاص سرمایهگذارنشان، که هرچه باشد، دغدغۀ ایران و ایرانی ندارند.
▫️شبکههای اجتماعی ساختاری متنوعتر، پیچیدهتر و تأثیرگذارتر از دو آلترناتیوی که ذکرشان رفت دارند. از جهاتی این شبکههای اجتماعی بهواسطۀ اینکه هر فردی به صرف داشتن یک موبایل میتواند رسانهای ایجاد کند، از هر رسانۀ دیگری بیشتر میتواند آسیبزا باشد.
▫️در فقدان مرجعیت رسانۀ حرفهای و دغدغهدار، عرصه برای میدانداری اینان باز میشود، امری که نه به نفع مردم است و نه حکومت و تنها جماعت بسیار قلیل خودشان هر روز منتفعتر میشوند.
🗞منبع: بخشی از مقاله #سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات، منتشر شده در شماره 122، تیر 1399
"هدهد"
با ما همراه باشید
ژئوپلیتیک رسانه"
@Dr_bavir