Forwarded from عصر هوشمندی
💢 مغالطه خطای شناختی
🔻واژهُ fallacy (مغالطه) از واژه لاتین fallacia به معنی فریب، نیرنگ، و حیله گرفته شده است. مغالطه به گفتار، نوشتار، اندیشه، احساس، و زبانِ بدن گفته میشود که در ساختار استدلال جای گزارههای منطقی و درست را بگیرد و در آن بهطور عمد یا غیرعمد فریب به خود یا به مخاطب باشد؛ مانند مغالطههای توسل به ترس، توهین، ترحم، تکرار، توطئه، خشم، نفرت، و حسادت.
🔻خطای شناختی یا سوگیری دو معنی و مفهوم متفاوت دارد:
۱. تمایل و گرایش به یک ایده و تفکر خاص.
۲. تعصب و جانبداری غیرمنطقی از یک ایده.
در معنی و مفهوم اول، خطای شناختی خنثی، بیضرر، و بدون خطر است؛ مانند طرفداری از یک تیم فوتبال، یک جناح سیاسی، یا یک عقیده مذهبی خاص. طبیعتاً، گرایش به یک تیم فوتبال، یک جناح سیاسی، یا یک عقیده خاص خطا یا اشتباه نیست؛ اما در معنی و مفهوم دوم، خطای شناختی میتواند مضر و خطرناک باشد. در این مفهوم، خطای شناختی به تمایلات و گرایشات غیرمنطقی و متعصبانه به یک ایده و تقکر و طرفداری غیرمنصفانه از آن میباشد که باعث میشود فرد قضاوت نادرست و ناعادلانه کند.
مغالطه با خطای شناختی تفاوت دارد. مغالطه نیاز به استدلال دارد و در ساختار استدلال از آن استفاده میشود، درحالیکه خطای شناختی به الگوی پیشفرض اندیشیدن و تفکر اشاره میکند. منظور از الگوی پیشفرض تفکر این است که فرد تنظیمات ذهن خود را براساس سوگیری انجام داده، سپس باتوجه به آن تنظیمات جانبدارانه میاندیشد.
مغالطهها میتوانند نتیجه خطاهای شناختی باشند، اما داشتن خطای شناختی الزاماً به معنی مرتکب شدن مغالطه نیست.
با این مقدمه، به تعریف و توضیح مغالطه خطای شناختی میپردازیم.
🔻مغالطهُ خطای شناختی زمانی اتفاق میافتد که فرد ادعا کند چون مخاطب سوگیری دارد، بنابراین ادعاهایش غلط و نادرست میباشد. ساختار مغالطه خطای شناختی بسیار ساده است:
"الف" خطای شناختی است. بنابراین، "الف" اشتباه و خطا است.
از این فرمول این نتیجه را میتوان گرفت که هر نوع خطای شناختی اشتباه و نادرست است. درحالیکه این دو مدعا کاملاً مستقل و مجزا هستند. نمیتوان از سوگیری نتیجهُ نادرست و اشتباه گرفت.
🔻در مغالطه خطای شناختی، مغالطهکننده معنی و مفهوم منفی خطای شناختی را بهجای معنی و مفهوم خنثی و بیخطر آن به کار میبرد که در واقع مرتکب #مغالطه_تحریف_معنی (definist fallacy) نیز میشود. مغالطه تحریف معنی زمانی اتفاق میافتد که شخصی واژه یا عبارتی را طوری تعریف کند که برای دفاع از موضعش آسانتر باشد و به نفع خود مصادره به مطلوب کند.
دو مثالِ مغالطه خطای شناختی:
مثال ۱: رد صلاحیت نامزدهای انتخابات به دلیل گرایش به یک جناح خاص مصداق مغالطه خطای شناختی است.
مثال ۲: طرح نمایندگان مجلس برای حذف آموزش زبان انگلیسی در مدارس نمونهُ دیگر مغالطه خطای شناختی است.
مغالطهُ خطای شناختی با خطای شناختی "نادیده گرفتن جنبههای مثبت" (discounting positives) ارتباط دارد. در این خطای شناختی فرد تواناییها و جنبههای مثبت خود یا مخاطب را کوچک میشمرد و روی جنبههای منفی تاُکید میکند.
سلیمی
#تفکر_انتقادی
#علوم_شناختی
@asrehooshmandi
🔻واژهُ fallacy (مغالطه) از واژه لاتین fallacia به معنی فریب، نیرنگ، و حیله گرفته شده است. مغالطه به گفتار، نوشتار، اندیشه، احساس، و زبانِ بدن گفته میشود که در ساختار استدلال جای گزارههای منطقی و درست را بگیرد و در آن بهطور عمد یا غیرعمد فریب به خود یا به مخاطب باشد؛ مانند مغالطههای توسل به ترس، توهین، ترحم، تکرار، توطئه، خشم، نفرت، و حسادت.
🔻خطای شناختی یا سوگیری دو معنی و مفهوم متفاوت دارد:
۱. تمایل و گرایش به یک ایده و تفکر خاص.
۲. تعصب و جانبداری غیرمنطقی از یک ایده.
در معنی و مفهوم اول، خطای شناختی خنثی، بیضرر، و بدون خطر است؛ مانند طرفداری از یک تیم فوتبال، یک جناح سیاسی، یا یک عقیده مذهبی خاص. طبیعتاً، گرایش به یک تیم فوتبال، یک جناح سیاسی، یا یک عقیده خاص خطا یا اشتباه نیست؛ اما در معنی و مفهوم دوم، خطای شناختی میتواند مضر و خطرناک باشد. در این مفهوم، خطای شناختی به تمایلات و گرایشات غیرمنطقی و متعصبانه به یک ایده و تقکر و طرفداری غیرمنصفانه از آن میباشد که باعث میشود فرد قضاوت نادرست و ناعادلانه کند.
مغالطه با خطای شناختی تفاوت دارد. مغالطه نیاز به استدلال دارد و در ساختار استدلال از آن استفاده میشود، درحالیکه خطای شناختی به الگوی پیشفرض اندیشیدن و تفکر اشاره میکند. منظور از الگوی پیشفرض تفکر این است که فرد تنظیمات ذهن خود را براساس سوگیری انجام داده، سپس باتوجه به آن تنظیمات جانبدارانه میاندیشد.
مغالطهها میتوانند نتیجه خطاهای شناختی باشند، اما داشتن خطای شناختی الزاماً به معنی مرتکب شدن مغالطه نیست.
با این مقدمه، به تعریف و توضیح مغالطه خطای شناختی میپردازیم.
🔻مغالطهُ خطای شناختی زمانی اتفاق میافتد که فرد ادعا کند چون مخاطب سوگیری دارد، بنابراین ادعاهایش غلط و نادرست میباشد. ساختار مغالطه خطای شناختی بسیار ساده است:
"الف" خطای شناختی است. بنابراین، "الف" اشتباه و خطا است.
از این فرمول این نتیجه را میتوان گرفت که هر نوع خطای شناختی اشتباه و نادرست است. درحالیکه این دو مدعا کاملاً مستقل و مجزا هستند. نمیتوان از سوگیری نتیجهُ نادرست و اشتباه گرفت.
🔻در مغالطه خطای شناختی، مغالطهکننده معنی و مفهوم منفی خطای شناختی را بهجای معنی و مفهوم خنثی و بیخطر آن به کار میبرد که در واقع مرتکب #مغالطه_تحریف_معنی (definist fallacy) نیز میشود. مغالطه تحریف معنی زمانی اتفاق میافتد که شخصی واژه یا عبارتی را طوری تعریف کند که برای دفاع از موضعش آسانتر باشد و به نفع خود مصادره به مطلوب کند.
دو مثالِ مغالطه خطای شناختی:
مثال ۱: رد صلاحیت نامزدهای انتخابات به دلیل گرایش به یک جناح خاص مصداق مغالطه خطای شناختی است.
مثال ۲: طرح نمایندگان مجلس برای حذف آموزش زبان انگلیسی در مدارس نمونهُ دیگر مغالطه خطای شناختی است.
مغالطهُ خطای شناختی با خطای شناختی "نادیده گرفتن جنبههای مثبت" (discounting positives) ارتباط دارد. در این خطای شناختی فرد تواناییها و جنبههای مثبت خود یا مخاطب را کوچک میشمرد و روی جنبههای منفی تاُکید میکند.
سلیمی
#تفکر_انتقادی
#علوم_شناختی
@asrehooshmandi