ده ویژگی یک کنشگر و فعال رسانه ای
در شرایطی که به جدی ترین انتخاب سیاسی کشور نزدیک و نزدیک تر می شویم، نقش رسانه ها در ریکاوری حافظه ملت و بیدارنگهداشتن چشمان مردم بسیار حیاتی بنظر می رسد. خیلی نمی توان شفاف سرود ولی در پس واژه ها و کلیاتی بر آن شدم تا ده ویژگی یک رسانه کنشگر را بازتعریف یا مرور نماییم و ان شاالله که سایه کنایه ها، سنگین تر از مصادیق و تاریخی که بر ما گذشت نباشند.
۱.زیر سایه #عدالت گام برداشته و قلم می زند. وقتی افراط و تندوری از مبانی عبور می کند یا ترس و تفریط از آرمان ها چشم می بندد، تیغ عدالت از نیام در می آید و جیغ رسانه کنشگر نیز بلند می شود.
۲.آنتی پوپولیسم است. یعنی وقتی مدیران جامعه قصد خام کردن مردم را دارند و با الفاظ کف بازاری بجای حل مساله بر طبل شعار می کوبند، #شلاق_نقد را بر پوست کلفت مدعیان بی عمل فرود می آورد.(از توصیه به جوانی تا سوپرمن هایی که طبق مدعا، ایران را برایمان نگهداشتند!)
۳.در #مارپیچ_سکوت غرق نمی شود. وقتی همه ساکتند و در موقعیتی که ابهام و تناقض و تردید، جامعه را فراگرفته، و فساد برخی مدیران غوغا می کند و عده ای بر فقر و جهل و دوقطبی سوار می شوند و معدودی نیز سواری می دهند، در این میدان غبارآلود، صدای مردم می شوند و خارج از قاعده بازی، مفسد را رسوا می کنند.
۴.رادیکالیسم را برنمی تابد. وقتی جامعه از نقد تهی شده و روشنفکران و دولتمردان در یک صف قرار می گیرند، رسانه ی کنشگر، دست تبانی را رو می کند و چون مشتی بر صورت #رادیکالیسم دولتی و سبک اعلی حضرتی فرود می آید.
۵.با صنعت فرهنگ و هژمونی، بیگانه است. وقتی قدرت از کانال فرهنگ، خیز بر می دارد تا جامعه را در نوردد و با ساخت رضایت فانتزی، فرهنگ توده ای رقم می زند، کنشگر رسانه ای افشا می کند و در خامی و خماری جا نمی ماند.خلاف موج شنا کرده و تلویزیون و سینما و ورزش و سرگرمی و #سلبریتی را با میزان خودآگاهی و بیداری ملت سبک_سنگین کرده و حساسیت نشان می دهد.
۶.#ضدآنارشیسم و هرج و مرج است. همانطور که نظم مکانیکی و موافق طلبی بی روح را بر نمی تابد با بهم ریختگی و دیالکتیک بی نهایت نیز مخالف است. با فرد یا جناحی که ثبات معقول اجتماعی را به چالش بکشد میانه ای نداشته و با هرگونه نافی امنیت جامعه نیز دست به یقه می شود.
۷.فیک نیوزها را پاتوق دشمن می داند. بدون تعارف، افکار عمومی و آرامش خیال مردم را خط قرمز خود دانسته و نسبت به شعور اجتماعی غیور است و زین جهت هرگونه #خبرجعلی و نوع پیشرفته شان که دیپ فیک نام گرفته را طرح و پازل دشمن تعریف می کند.
۸.#درون_راهبر است. یعنی از طرف دیگران مهندسی نمی شود و اهل بده بستان نیست و سر اخبار و حقیقت معامله نمی کند. استقلال یک کنشگر رسانه ای مهمترین سرمایه اوست که فروشی هم نیست حتی به قیمت گزافی چون جان و آبرو به نفع اهالی زر و زور و تزویر غش نمی کند.
۹.#سوادرسانه آرمان فراموش نشدنی است. در نسبت با تولیدات رسانه ای فریب نمی خورد و ساده اندیش نیست. منابع تجاری و منافع سیاسیِ همراه متن های رسانه ای را درک می کند. یعنی هوشمندانه مصرف می کند و زیرمتن (لایه های دوم و سوم هدف) و فرامتن( تاریخ و جغرافیای و زمان و مکان ) هر متنی را واکاوی و رهگیری می کند.
۱۰.حقیقت را رسانش می کند. همزمان که عقلانیت چاشنی کارش بوده، هراسی نیز به جهت زبان گویا و قلم سرخش ندارد. #حادواقعیت را به چالش می کشد و وانمودها، مجازها و برساخته های اهالی سیاست و تجار را در ریل حقیقت، وزن کشی می نماید. نسبت هر شخص و جناحی را با حقیقت می سنجد و بی تعارف، اعتباریات را برملا می کند.
#علیرضامحمدلو
#عصرجدیدعصررسانه
با ما همراه باشید
"ژئوپلیتیک رسانه"
@Dr_bavir
در شرایطی که به جدی ترین انتخاب سیاسی کشور نزدیک و نزدیک تر می شویم، نقش رسانه ها در ریکاوری حافظه ملت و بیدارنگهداشتن چشمان مردم بسیار حیاتی بنظر می رسد. خیلی نمی توان شفاف سرود ولی در پس واژه ها و کلیاتی بر آن شدم تا ده ویژگی یک رسانه کنشگر را بازتعریف یا مرور نماییم و ان شاالله که سایه کنایه ها، سنگین تر از مصادیق و تاریخی که بر ما گذشت نباشند.
۱.زیر سایه #عدالت گام برداشته و قلم می زند. وقتی افراط و تندوری از مبانی عبور می کند یا ترس و تفریط از آرمان ها چشم می بندد، تیغ عدالت از نیام در می آید و جیغ رسانه کنشگر نیز بلند می شود.
۲.آنتی پوپولیسم است. یعنی وقتی مدیران جامعه قصد خام کردن مردم را دارند و با الفاظ کف بازاری بجای حل مساله بر طبل شعار می کوبند، #شلاق_نقد را بر پوست کلفت مدعیان بی عمل فرود می آورد.(از توصیه به جوانی تا سوپرمن هایی که طبق مدعا، ایران را برایمان نگهداشتند!)
۳.در #مارپیچ_سکوت غرق نمی شود. وقتی همه ساکتند و در موقعیتی که ابهام و تناقض و تردید، جامعه را فراگرفته، و فساد برخی مدیران غوغا می کند و عده ای بر فقر و جهل و دوقطبی سوار می شوند و معدودی نیز سواری می دهند، در این میدان غبارآلود، صدای مردم می شوند و خارج از قاعده بازی، مفسد را رسوا می کنند.
۴.رادیکالیسم را برنمی تابد. وقتی جامعه از نقد تهی شده و روشنفکران و دولتمردان در یک صف قرار می گیرند، رسانه ی کنشگر، دست تبانی را رو می کند و چون مشتی بر صورت #رادیکالیسم دولتی و سبک اعلی حضرتی فرود می آید.
۵.با صنعت فرهنگ و هژمونی، بیگانه است. وقتی قدرت از کانال فرهنگ، خیز بر می دارد تا جامعه را در نوردد و با ساخت رضایت فانتزی، فرهنگ توده ای رقم می زند، کنشگر رسانه ای افشا می کند و در خامی و خماری جا نمی ماند.خلاف موج شنا کرده و تلویزیون و سینما و ورزش و سرگرمی و #سلبریتی را با میزان خودآگاهی و بیداری ملت سبک_سنگین کرده و حساسیت نشان می دهد.
۶.#ضدآنارشیسم و هرج و مرج است. همانطور که نظم مکانیکی و موافق طلبی بی روح را بر نمی تابد با بهم ریختگی و دیالکتیک بی نهایت نیز مخالف است. با فرد یا جناحی که ثبات معقول اجتماعی را به چالش بکشد میانه ای نداشته و با هرگونه نافی امنیت جامعه نیز دست به یقه می شود.
۷.فیک نیوزها را پاتوق دشمن می داند. بدون تعارف، افکار عمومی و آرامش خیال مردم را خط قرمز خود دانسته و نسبت به شعور اجتماعی غیور است و زین جهت هرگونه #خبرجعلی و نوع پیشرفته شان که دیپ فیک نام گرفته را طرح و پازل دشمن تعریف می کند.
۸.#درون_راهبر است. یعنی از طرف دیگران مهندسی نمی شود و اهل بده بستان نیست و سر اخبار و حقیقت معامله نمی کند. استقلال یک کنشگر رسانه ای مهمترین سرمایه اوست که فروشی هم نیست حتی به قیمت گزافی چون جان و آبرو به نفع اهالی زر و زور و تزویر غش نمی کند.
۹.#سوادرسانه آرمان فراموش نشدنی است. در نسبت با تولیدات رسانه ای فریب نمی خورد و ساده اندیش نیست. منابع تجاری و منافع سیاسیِ همراه متن های رسانه ای را درک می کند. یعنی هوشمندانه مصرف می کند و زیرمتن (لایه های دوم و سوم هدف) و فرامتن( تاریخ و جغرافیای و زمان و مکان ) هر متنی را واکاوی و رهگیری می کند.
۱۰.حقیقت را رسانش می کند. همزمان که عقلانیت چاشنی کارش بوده، هراسی نیز به جهت زبان گویا و قلم سرخش ندارد. #حادواقعیت را به چالش می کشد و وانمودها، مجازها و برساخته های اهالی سیاست و تجار را در ریل حقیقت، وزن کشی می نماید. نسبت هر شخص و جناحی را با حقیقت می سنجد و بی تعارف، اعتباریات را برملا می کند.
#علیرضامحمدلو
#عصرجدیدعصررسانه
با ما همراه باشید
"ژئوپلیتیک رسانه"
@Dr_bavir
✅ #پدیدارشناسی_سلبریتی؛
🔎صنعت فرهنگ، افول معرفت و مرگ معنا در حاد واقعیت
🔹سلبریتی کیست و اساسا چه نقشی در جامعه شناسی برایش نوشته شده است؟ در یک تعریفی گفته میشود سلبریتی یعنی «آدمی که خیلی ها بدلیل تبلیغات مکرر و سبک خاص زندگی یا جذابیت بصری اش وی را می شناسند و جزییات زندگی اش برای این خیلی ها مهم است.»
🔸اگر بی مقدمه بخواهیم فکت های مربوط به این پدیده را بیان کنیم باید گفت: ستاره ها و قهرمانان در نتیجه شایستگی هایشان صاحب نام میشوند ولی سلبریتیها ضربدر رسانه و بعلاوه رپورتاژ و #پروپاگاندا(تبلیغات مایل به فریب)، اذهان و قلوب را تسخیر کرده و مرکز توجه واقع میشوند.
🔹اما کارکرد اصلی و امروزی این پدیده در جامعه چیست؟ ژان بودریار فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی در این رابطه #حاد_واقعیت را طرح کرده و میگوید: از میانه قرن بیستم ما دوباره به وضعیتی برگشتهایم که #واقعیت_طرد_شده_است. نه اینکه ارجاعی وجود ندارد (دالی به مدلولی ارجاع نمیدهد)، بلکه منظور این است که کمپانیهای تفریحی و رسانههای تودهای، غیر واقعیت را جانشین آن ساختهاند.(دستکاری واقعیت و غیبت حقیقت)
🔸حال این #کاریزمای_برساخته چگونه رقم خورد؟ با صرف نظر از تاریخچه مفهوم سلبریتی و در نگاه فیلسوف علوم اجتماعی، در گذشته و قبل از عصر مدرن و رسانه، میوه فرهنگ، محصول زمین معرفت بود. جلوتر از اقتصاد و سیاست و امنیت، عمیق ترین و پایدارترین عنصر اجتماعی، فرهنگِ معرفت پایه بود. با ظهور مدرنیته و غلبه فراگیر سرمایه داری در سلول های جامعه، #صنعت_فرهنگ به تعبیر آدورنو جای فرهنگ را گرفت.
🔹معرفت که ستون خیمه فرهنگ بود، وجه پایداری اش را از دست داد و تبدیل به #امر_کالایی گشته و وارد فضای بساز و بفروش شد. در بعد فلسفی، نسبیت بر فرهنگ حاکم گردید و با ظهور رسانه، سیالیت فرهنگ به اوج خود رسید و ارتکازات(مفاهیم رسوخ یافته در ذهن به مرور زمان) و عادات برساخته، از معرفت ناب و پایدار سبقت گرفت.
🔸غلبه ارتکازات و اطلاعات بر معرفت باعث شد منزلت دانش و معرفت، در حد #تفننهای_شخصی و تکثرات اجتماعی کاهش یابد. علم، دیگر یک مقوله مقدس تلقی نمیشد و حتی تجربه و science هم همانند دین و تجربه دینی در غرب، به امری شخصی بدل شد.
🔹#مرجعیت_دانش، همه جایی و هرجایی شد و ابتذال و افول معرفت بر جهان غرب سایه انداخت. رسانه بقدری فراگیر شد که هرکسی میتوانست با رسانه ای که در اختیار دارد، ادعای معرفت و کشف یا کنترل واقعیت داشته باشد.
🔸#فوبیای_استبداد_عوام هم در نسبت با همین شرایط ابتذال گونه و با توجیه آزادی و #دمکراتیزه_شدن_معرفت، مطرح شد چرا که هرکسی بدون ضابطه می توانست هر سخن و داده ای را در نزد افکار عمومی منتشر کند.
🔸این غلبه اطلاعات و داده های رسانه ای بر معرفت(باور صادق موجه)، باعث #از_جاکندگی عناصر سرگرمی و تفنن همچون بازیگران و هنرمندان تئاتر و سینما و نشستن آنها بر مسند باورسازی و ساخت ارتکازات اجتماعی گردید.
🔹دیگر عالمان و اندیشمندان و فیلسوفان بر #منبر_تعلیم_و_تربیت_اجتماعی نبودند. راهبردی ترین گزاره های اجتماعی با تکرار و تکرار و تکرار از طریق تریبون های رسانه ای در ذهنیت عموم جامعه رسوب یافت و به #ارتکازات_بنیادین بدل گردید که دستپخت عناصر سرگرمی ساز جامعه بود.
🔸#سرگرم_آموزی(Edutainment) جای تعلیم و تربیت سنتی را گرفت و بازی و بازیگری و هنر بر مسند تولید و انتقال معرفت اجتماعی تکیه زد. اینکه چگونه و به چه چیزی فکر بکنیم را هم رسانه تعیین میکرد! چرا که ارباب رسانه در راس هرم قدرت قرار گرفتند.
🔹در نهایت اینکه معرفت جای خود را به اطلاعات و ارتکازات داد و فرهنگ هم با تغییری بنیادین به معنای "افکار عمومی" تقلیل یافت. پدیده سلبریتی با فالوورها و شخصیت کاذبش، حاد واقعیت و #عبور_از_حقیقت را به بهترین شکل ترجمه کرد و #مرگ_معنا را رقم زده و فاتحه واقعیت را هم خواند.
🔻امروزه و در ساحت افکارعمومی، احترام و قداست و تایید و اطاعتی که همزاد فرهنگ و معرفت بود، در سایه فضای مجازی و جهان رسانهزده، ازآن بلاگرها، ولاگرها و سلبریتی هاست که این پدیده، نتیجه #حادواقعیت یا همان عبور از واقعیت به سمت برساختها، نشانه ها و مجازهاست.
#عصرجدید_عصررسانه
#گرالیت
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir
🔎صنعت فرهنگ، افول معرفت و مرگ معنا در حاد واقعیت
🔹سلبریتی کیست و اساسا چه نقشی در جامعه شناسی برایش نوشته شده است؟ در یک تعریفی گفته میشود سلبریتی یعنی «آدمی که خیلی ها بدلیل تبلیغات مکرر و سبک خاص زندگی یا جذابیت بصری اش وی را می شناسند و جزییات زندگی اش برای این خیلی ها مهم است.»
🔸اگر بی مقدمه بخواهیم فکت های مربوط به این پدیده را بیان کنیم باید گفت: ستاره ها و قهرمانان در نتیجه شایستگی هایشان صاحب نام میشوند ولی سلبریتیها ضربدر رسانه و بعلاوه رپورتاژ و #پروپاگاندا(تبلیغات مایل به فریب)، اذهان و قلوب را تسخیر کرده و مرکز توجه واقع میشوند.
🔹اما کارکرد اصلی و امروزی این پدیده در جامعه چیست؟ ژان بودریار فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی در این رابطه #حاد_واقعیت را طرح کرده و میگوید: از میانه قرن بیستم ما دوباره به وضعیتی برگشتهایم که #واقعیت_طرد_شده_است. نه اینکه ارجاعی وجود ندارد (دالی به مدلولی ارجاع نمیدهد)، بلکه منظور این است که کمپانیهای تفریحی و رسانههای تودهای، غیر واقعیت را جانشین آن ساختهاند.(دستکاری واقعیت و غیبت حقیقت)
🔸حال این #کاریزمای_برساخته چگونه رقم خورد؟ با صرف نظر از تاریخچه مفهوم سلبریتی و در نگاه فیلسوف علوم اجتماعی، در گذشته و قبل از عصر مدرن و رسانه، میوه فرهنگ، محصول زمین معرفت بود. جلوتر از اقتصاد و سیاست و امنیت، عمیق ترین و پایدارترین عنصر اجتماعی، فرهنگِ معرفت پایه بود. با ظهور مدرنیته و غلبه فراگیر سرمایه داری در سلول های جامعه، #صنعت_فرهنگ به تعبیر آدورنو جای فرهنگ را گرفت.
🔹معرفت که ستون خیمه فرهنگ بود، وجه پایداری اش را از دست داد و تبدیل به #امر_کالایی گشته و وارد فضای بساز و بفروش شد. در بعد فلسفی، نسبیت بر فرهنگ حاکم گردید و با ظهور رسانه، سیالیت فرهنگ به اوج خود رسید و ارتکازات(مفاهیم رسوخ یافته در ذهن به مرور زمان) و عادات برساخته، از معرفت ناب و پایدار سبقت گرفت.
🔸غلبه ارتکازات و اطلاعات بر معرفت باعث شد منزلت دانش و معرفت، در حد #تفننهای_شخصی و تکثرات اجتماعی کاهش یابد. علم، دیگر یک مقوله مقدس تلقی نمیشد و حتی تجربه و science هم همانند دین و تجربه دینی در غرب، به امری شخصی بدل شد.
🔹#مرجعیت_دانش، همه جایی و هرجایی شد و ابتذال و افول معرفت بر جهان غرب سایه انداخت. رسانه بقدری فراگیر شد که هرکسی میتوانست با رسانه ای که در اختیار دارد، ادعای معرفت و کشف یا کنترل واقعیت داشته باشد.
🔸#فوبیای_استبداد_عوام هم در نسبت با همین شرایط ابتذال گونه و با توجیه آزادی و #دمکراتیزه_شدن_معرفت، مطرح شد چرا که هرکسی بدون ضابطه می توانست هر سخن و داده ای را در نزد افکار عمومی منتشر کند.
🔸این غلبه اطلاعات و داده های رسانه ای بر معرفت(باور صادق موجه)، باعث #از_جاکندگی عناصر سرگرمی و تفنن همچون بازیگران و هنرمندان تئاتر و سینما و نشستن آنها بر مسند باورسازی و ساخت ارتکازات اجتماعی گردید.
🔹دیگر عالمان و اندیشمندان و فیلسوفان بر #منبر_تعلیم_و_تربیت_اجتماعی نبودند. راهبردی ترین گزاره های اجتماعی با تکرار و تکرار و تکرار از طریق تریبون های رسانه ای در ذهنیت عموم جامعه رسوب یافت و به #ارتکازات_بنیادین بدل گردید که دستپخت عناصر سرگرمی ساز جامعه بود.
🔸#سرگرم_آموزی(Edutainment) جای تعلیم و تربیت سنتی را گرفت و بازی و بازیگری و هنر بر مسند تولید و انتقال معرفت اجتماعی تکیه زد. اینکه چگونه و به چه چیزی فکر بکنیم را هم رسانه تعیین میکرد! چرا که ارباب رسانه در راس هرم قدرت قرار گرفتند.
🔹در نهایت اینکه معرفت جای خود را به اطلاعات و ارتکازات داد و فرهنگ هم با تغییری بنیادین به معنای "افکار عمومی" تقلیل یافت. پدیده سلبریتی با فالوورها و شخصیت کاذبش، حاد واقعیت و #عبور_از_حقیقت را به بهترین شکل ترجمه کرد و #مرگ_معنا را رقم زده و فاتحه واقعیت را هم خواند.
🔻امروزه و در ساحت افکارعمومی، احترام و قداست و تایید و اطاعتی که همزاد فرهنگ و معرفت بود، در سایه فضای مجازی و جهان رسانهزده، ازآن بلاگرها، ولاگرها و سلبریتی هاست که این پدیده، نتیجه #حادواقعیت یا همان عبور از واقعیت به سمت برساختها، نشانه ها و مجازهاست.
#عصرجدید_عصررسانه
#گرالیت
#ژئوپلیتیک_رسانه
با ما همراه باشید
@Dr_bavir