💢 چهار سناریوی پیشروی مناقشه اوکراین کدامند؟ (قسمت اول)
#راهبرد_معاصر
تنش میان روسیه و غرب بر سر اوکراین، شرق اروپا را در آستانهی منازعهای سهمگین قرار داده است. ناظرین منطقهای با بررسی تحولات میدانی حاکم بر منطقه، از احتمال وقوع چهار سناریو سخن به میان آوردهاند، سناریوهایی که در آن، از امکان حملهی نظامی روسیه به اوکراین تا سقوط احتمالی دولت زلنسکی در پی توافقی میان مسکو و واشنگتن را در بر میگیرد.
1⃣ سناریوی اول جنگ تمامعیار روسیه علیه اوکراین:
استقرار دهها هزار نظامی در مرزهای روسیه و بلاروس با اوکراین، موجب شده تا تحلیلگران غربی از عزم مسکو برای حمله به کیاف سخن به میان آورند. به باور شماری از ناظرین منطقهای، رشد روزافزون ناتو به مرزهای غربی روسیه، عملا کاخ کرملین را ناگزیر ساخته تا جهت رهایی از محاصره ناتو، مبادرت به حمله به اوکراین نماید. از انگیزهی شخصی پوتین جهت احیای قدرت بلامنازع شوروی در جنگ سرد بعنوان یکی دیگر از اهداف حمله به اوکراین نام برده میشود. توان بالای نظامی روسیه موجب شده تا موازنهی نبرد احتمالی کاملا به نفع مسکو سوق یافته و از احتمال غلبه ۴۸ ساعته روسها بر اوکراین سخن به میان آورده شود.
🔺پیامد سناریوی اول: آنچنان که جو بایدن اذعان نموده، حتی تصرف کامل اوکراین به ورود نیروهای ناتو به جنگ منتهی نخواهد شد. محتملترین واکنش آمریکا و اتحادیه اروپا به تصرف اوکراین از سوی روسیه را میتوان وضع تحریمهای کمرشکن عنوان کرد.
تحریمهایی که به مدد حمایت چین از روسیه، به میزان چشمگیری از اثرات آن بر اقتصاد روسیه کاسته خواهد شد. نکته حائز اهمیت دیگر به خاتمه احتمالی قرارداد نورداستریم ۲ باز میگردد، قراردادی که به موجب آن، بخش اعظمی از گاز اروپا و بویژه آلمان از طریق این خط لوله تامین میگردد. فارغ از خط لولهی نورداستریم ۲، سایر خطوط انتقالی گاز به اروپا که از مسیر اوکراین و دریای سیاه نیز میگذرد، ممکن است به شکل مقطعی و بدلیل شرایط ناشی از جنگ، موقتا قطع شوند. قطع عمدی گاز از سوی روسیه و یا ممانعت از انتقال گاز از خاک اوکراین، دو احتمالی است که در این باره مطرح میشود. همین مسئله موجب گردید که آمریکا به رایزنی با قطر و سایر کشورهای گاز خیز پرداخته و زمینه را برای تامین بخشی از نیاز اروپا به گاز مهیا سازد.
وابستگی اتحادیه اروپا به انرژی یاد شده در کنار همسایگی این اتحادیه با روسیه، موجب شده تا بروکسل موضعای محتاطانهتر از واشنگتن در برابر مسکو اتخاذ نماید. در صورت استیلای کامل روسیه بر اوکراین، احتمال استقرار دولتی متحد مسکو در این کشور پس از خاتمهی جنگ بیش از همهی گزینهها قابل تصور است.
2⃣ سناریوی دوم جنگ محدود علیه اوکراین:
بخش قابل توجهی از مناطق شرقی اوکراین را روستباران به خود اختصاص دادهاند. دولت روسیه در طول دهههای اخیر با اعطای تابعیت به این شهروندان اوکراین، خود را در جایگاه حامی کلیدی این اقلیت اوکراینی قرار داده است. از همین رو قابل تصور است که مسکو در واکنش به تحرکات دولت اوکراین و با آگاهی از عکسالعمل سنگین غرب در برابر تصرف کامل این کشور، به حملهای محدود جهت استیلا بر مناطق شرقی روسیه و بویژه دو شهر کلیدی لوهانسک و دونتسک اکتفا نماید. حضور پررنگ شبه نظامیان وفادار به مسکو در مناطق شرقی و کنترل شهرهای یاد شده، موجب خواهد شد تا پس از تصرف قطعی این مناطق، دو گزینهی انضمام مناطق(نظیر شبهجزیره کریه) یاد شده به روسیه و یا تاسیس کشوری جدیدی(نظیر اوستیای جنوبی و آبخازیا) در این مناطق قابلیت عینیت به خود گیرد.
🔺پیامد سناریو دوم: همچون سناریوی اول، حملهی محدود به اوکراین نیز با تحریمهای همه جانبه غرب علیه روسیه همراه خواهد شد، لکن، از میزان گمانهزنیها دربارهی افزایش تنشهای خونین در منطقه کاسته خواهد شد. حملهی محدود اگرچه احتمالا به کاهش و یا قطع مقطعی صدور گاز به اروپا منتهی خواهد شد، با این وجود، و بدلیل نیاز متقابل مسکو و بروکسل به کسب درآمد و تامین انرژی، معضل یاد شده در مقطعی کوتاه رفع شده و مناسبات طرفین به مرور به حالت سابق بازخواهد گشت. وقوع چنین سناریو موجب وابستگی دوچندان دولت کیاف به غرب شده و زمینه را برای عضویت اوکراین در ناتو و تقویت موقعیت این سازمان در مرزهای غربی روسیه فراهم خواهد ساخت.
با ما همراه باشید
#ژئوپلیتیک_رسانه
@Dr_bavir
#راهبرد_معاصر
تنش میان روسیه و غرب بر سر اوکراین، شرق اروپا را در آستانهی منازعهای سهمگین قرار داده است. ناظرین منطقهای با بررسی تحولات میدانی حاکم بر منطقه، از احتمال وقوع چهار سناریو سخن به میان آوردهاند، سناریوهایی که در آن، از امکان حملهی نظامی روسیه به اوکراین تا سقوط احتمالی دولت زلنسکی در پی توافقی میان مسکو و واشنگتن را در بر میگیرد.
1⃣ سناریوی اول جنگ تمامعیار روسیه علیه اوکراین:
استقرار دهها هزار نظامی در مرزهای روسیه و بلاروس با اوکراین، موجب شده تا تحلیلگران غربی از عزم مسکو برای حمله به کیاف سخن به میان آورند. به باور شماری از ناظرین منطقهای، رشد روزافزون ناتو به مرزهای غربی روسیه، عملا کاخ کرملین را ناگزیر ساخته تا جهت رهایی از محاصره ناتو، مبادرت به حمله به اوکراین نماید. از انگیزهی شخصی پوتین جهت احیای قدرت بلامنازع شوروی در جنگ سرد بعنوان یکی دیگر از اهداف حمله به اوکراین نام برده میشود. توان بالای نظامی روسیه موجب شده تا موازنهی نبرد احتمالی کاملا به نفع مسکو سوق یافته و از احتمال غلبه ۴۸ ساعته روسها بر اوکراین سخن به میان آورده شود.
🔺پیامد سناریوی اول: آنچنان که جو بایدن اذعان نموده، حتی تصرف کامل اوکراین به ورود نیروهای ناتو به جنگ منتهی نخواهد شد. محتملترین واکنش آمریکا و اتحادیه اروپا به تصرف اوکراین از سوی روسیه را میتوان وضع تحریمهای کمرشکن عنوان کرد.
تحریمهایی که به مدد حمایت چین از روسیه، به میزان چشمگیری از اثرات آن بر اقتصاد روسیه کاسته خواهد شد. نکته حائز اهمیت دیگر به خاتمه احتمالی قرارداد نورداستریم ۲ باز میگردد، قراردادی که به موجب آن، بخش اعظمی از گاز اروپا و بویژه آلمان از طریق این خط لوله تامین میگردد. فارغ از خط لولهی نورداستریم ۲، سایر خطوط انتقالی گاز به اروپا که از مسیر اوکراین و دریای سیاه نیز میگذرد، ممکن است به شکل مقطعی و بدلیل شرایط ناشی از جنگ، موقتا قطع شوند. قطع عمدی گاز از سوی روسیه و یا ممانعت از انتقال گاز از خاک اوکراین، دو احتمالی است که در این باره مطرح میشود. همین مسئله موجب گردید که آمریکا به رایزنی با قطر و سایر کشورهای گاز خیز پرداخته و زمینه را برای تامین بخشی از نیاز اروپا به گاز مهیا سازد.
وابستگی اتحادیه اروپا به انرژی یاد شده در کنار همسایگی این اتحادیه با روسیه، موجب شده تا بروکسل موضعای محتاطانهتر از واشنگتن در برابر مسکو اتخاذ نماید. در صورت استیلای کامل روسیه بر اوکراین، احتمال استقرار دولتی متحد مسکو در این کشور پس از خاتمهی جنگ بیش از همهی گزینهها قابل تصور است.
2⃣ سناریوی دوم جنگ محدود علیه اوکراین:
بخش قابل توجهی از مناطق شرقی اوکراین را روستباران به خود اختصاص دادهاند. دولت روسیه در طول دهههای اخیر با اعطای تابعیت به این شهروندان اوکراین، خود را در جایگاه حامی کلیدی این اقلیت اوکراینی قرار داده است. از همین رو قابل تصور است که مسکو در واکنش به تحرکات دولت اوکراین و با آگاهی از عکسالعمل سنگین غرب در برابر تصرف کامل این کشور، به حملهای محدود جهت استیلا بر مناطق شرقی روسیه و بویژه دو شهر کلیدی لوهانسک و دونتسک اکتفا نماید. حضور پررنگ شبه نظامیان وفادار به مسکو در مناطق شرقی و کنترل شهرهای یاد شده، موجب خواهد شد تا پس از تصرف قطعی این مناطق، دو گزینهی انضمام مناطق(نظیر شبهجزیره کریه) یاد شده به روسیه و یا تاسیس کشوری جدیدی(نظیر اوستیای جنوبی و آبخازیا) در این مناطق قابلیت عینیت به خود گیرد.
🔺پیامد سناریو دوم: همچون سناریوی اول، حملهی محدود به اوکراین نیز با تحریمهای همه جانبه غرب علیه روسیه همراه خواهد شد، لکن، از میزان گمانهزنیها دربارهی افزایش تنشهای خونین در منطقه کاسته خواهد شد. حملهی محدود اگرچه احتمالا به کاهش و یا قطع مقطعی صدور گاز به اروپا منتهی خواهد شد، با این وجود، و بدلیل نیاز متقابل مسکو و بروکسل به کسب درآمد و تامین انرژی، معضل یاد شده در مقطعی کوتاه رفع شده و مناسبات طرفین به مرور به حالت سابق بازخواهد گشت. وقوع چنین سناریو موجب وابستگی دوچندان دولت کیاف به غرب شده و زمینه را برای عضویت اوکراین در ناتو و تقویت موقعیت این سازمان در مرزهای غربی روسیه فراهم خواهد ساخت.
با ما همراه باشید
#ژئوپلیتیک_رسانه
@Dr_bavir
💢 چهار سناریوی پیشروی مناقشه اوکراین کدامند؟ (قسمت دوم)
#راهبرد_معاصر
3⃣ سناریوی سوم جنگ نیابتی در شرق اوکراین:
از زمان وقوع نزاع در شرق اوکراین و انضمام کریمه به فدراسیون روسیه در مارس ۲۰۱۴، روستباران اوکراینی در شرق این کشور ضمن استیلا بر برخی شهرهای منطقه، در حالت آتش بس موقت با دولت کیاف به سر میبرند. قابل تصور است که دولت مسکو بدلیل کاهش فشارهای بینالمللی، به جای حملهی مستقیم به اوکراین، به حمایت لجستیکی از روستباران شرق اوکراین پرداخته و با راهاندازی نبردی نیابتی، انتقام خویش از گسترش سازمان ناتو به شرق و نزدیکی فزاینده دولت زلنسکی به غرب را اوکراینیها بگیرد. وقوع چنین سناریویی به جنگی خونین و تمامعیار میان دولت مرکزی و شبهنظامیان روستبار منتهی خواهد که به آوارگی میلیون ها تن منتهی خواهد شد. ضعف نظامی دولت مرکزی و تقویت روستباران از مسکو، احتمالا به چیرگی کامل متحدین روسیه بر شرق اوکراین منتهی خواهد شد.
🔺پیامد سناریو سوم: همچون دو سناریوی پیشین، وقوع جنگ نیابتی نیز به تشدید رویارویی بینالمللی میان مسکو و غرب منجر خواهد شد. از زمان احیای قدرت روسیه از سوی پوتین و ایجاد ائتلاف میان مسکو با پکن، دولتهای غربی کوشیدهاند تا با اشاعه روسهراسی بر ضرورت مهار مسکو تاکید ورزند. از همین رو، وقوع جنگ یاد شده نیز با وضع تحریمهای گستردهای علیه روسیه همراه خواهد بود. ناظرین منطقهای وقوع جنگ در اوکراین را آغاز نظم نوین بینالمللی و جنگ سردی جدید قلمداد کردهاند، که به ایجاد ائتلافهای بینالمللی جدید منتهی خواهد شد.
4⃣ سناریوی چهارم توافق امنیتی روسیه با غرب:
ریشهی بحران اوکراین را میتوان در نزاع غرب با روسیه جستجو نمود. از زمان فروپاشی شوروی، ناتو کوشیده زمینهی عضویت کشورهای اقماری شوروی نظیر لتونی، لیتوانی، استونی و... به این سازمان را مهیا نماید، امری که با مخاطرات امنیتی وسیعی را برای مسکو در برداشته است. عضویت احتمالی اوکراین در این سازمان به عنوان خط قرمزی محسوب میشود که انعقاد آن، به منزلهی تکمیل محاصرهی روسیه محسوب میشود. از همین رو، مقامات مسکو، مکررا خواستار اعطای تضمین امنیتی در این باره شدهاند. پذیرش چنین ضمانتی در بحبوحهی تنشها در اوکراین، همچون آبی بر آتش این تنش قلمداد میشود.
🔺پیامد سناریو چهارم: وقوع سناریو چهارم به تبدیل کشور اوکراین به منطقهای حائل میان روسیه و ناتو منتهی خواهد شد. پذیرش این سناریو به سرخوردگی دولت زلنسکی و متحدینش در اوکراین منجر میشود. ضعف ذاتی دولت اوکراین در برابر قدرت بلامنازع روسیه و ناامیدی غربگرایان اوکراینی به حمایتهای آتی آمریکا و اروپاییها به سقوط احتمالی دولت زلنسکی و روی کار آمدن دولت میانهرو یا نزدیک به روسیه در کیاف منتهی خواهد شد.
با ما همراه باشید
#ژئوپلیتیک_رسانه
@Dr_bavir
#راهبرد_معاصر
3⃣ سناریوی سوم جنگ نیابتی در شرق اوکراین:
از زمان وقوع نزاع در شرق اوکراین و انضمام کریمه به فدراسیون روسیه در مارس ۲۰۱۴، روستباران اوکراینی در شرق این کشور ضمن استیلا بر برخی شهرهای منطقه، در حالت آتش بس موقت با دولت کیاف به سر میبرند. قابل تصور است که دولت مسکو بدلیل کاهش فشارهای بینالمللی، به جای حملهی مستقیم به اوکراین، به حمایت لجستیکی از روستباران شرق اوکراین پرداخته و با راهاندازی نبردی نیابتی، انتقام خویش از گسترش سازمان ناتو به شرق و نزدیکی فزاینده دولت زلنسکی به غرب را اوکراینیها بگیرد. وقوع چنین سناریویی به جنگی خونین و تمامعیار میان دولت مرکزی و شبهنظامیان روستبار منتهی خواهد که به آوارگی میلیون ها تن منتهی خواهد شد. ضعف نظامی دولت مرکزی و تقویت روستباران از مسکو، احتمالا به چیرگی کامل متحدین روسیه بر شرق اوکراین منتهی خواهد شد.
🔺پیامد سناریو سوم: همچون دو سناریوی پیشین، وقوع جنگ نیابتی نیز به تشدید رویارویی بینالمللی میان مسکو و غرب منجر خواهد شد. از زمان احیای قدرت روسیه از سوی پوتین و ایجاد ائتلاف میان مسکو با پکن، دولتهای غربی کوشیدهاند تا با اشاعه روسهراسی بر ضرورت مهار مسکو تاکید ورزند. از همین رو، وقوع جنگ یاد شده نیز با وضع تحریمهای گستردهای علیه روسیه همراه خواهد بود. ناظرین منطقهای وقوع جنگ در اوکراین را آغاز نظم نوین بینالمللی و جنگ سردی جدید قلمداد کردهاند، که به ایجاد ائتلافهای بینالمللی جدید منتهی خواهد شد.
4⃣ سناریوی چهارم توافق امنیتی روسیه با غرب:
ریشهی بحران اوکراین را میتوان در نزاع غرب با روسیه جستجو نمود. از زمان فروپاشی شوروی، ناتو کوشیده زمینهی عضویت کشورهای اقماری شوروی نظیر لتونی، لیتوانی، استونی و... به این سازمان را مهیا نماید، امری که با مخاطرات امنیتی وسیعی را برای مسکو در برداشته است. عضویت احتمالی اوکراین در این سازمان به عنوان خط قرمزی محسوب میشود که انعقاد آن، به منزلهی تکمیل محاصرهی روسیه محسوب میشود. از همین رو، مقامات مسکو، مکررا خواستار اعطای تضمین امنیتی در این باره شدهاند. پذیرش چنین ضمانتی در بحبوحهی تنشها در اوکراین، همچون آبی بر آتش این تنش قلمداد میشود.
🔺پیامد سناریو چهارم: وقوع سناریو چهارم به تبدیل کشور اوکراین به منطقهای حائل میان روسیه و ناتو منتهی خواهد شد. پذیرش این سناریو به سرخوردگی دولت زلنسکی و متحدینش در اوکراین منجر میشود. ضعف ذاتی دولت اوکراین در برابر قدرت بلامنازع روسیه و ناامیدی غربگرایان اوکراینی به حمایتهای آتی آمریکا و اروپاییها به سقوط احتمالی دولت زلنسکی و روی کار آمدن دولت میانهرو یا نزدیک به روسیه در کیاف منتهی خواهد شد.
با ما همراه باشید
#ژئوپلیتیک_رسانه
@Dr_bavir
✅ راهبرد انقلاب اسلامی برای تغییر صحنه در گذر از پیچ تاریخی
🔸اوایل دهه ٧٠ که رهبر معظم انقلاب اسلامی دوران جدید را به عنوان دوره گذار و پیچ تاریخی عنوان کردند، اثرات این نگاه کلان تاریخی و تمدنی در سه دهه اخیر به وضوح در اندیشه ها و سیاست گذاری های ایشان مشاهده می شود. تعیین معیارهایی همچون عبرت های تاریخی واقعه عاشورا، مباحثی همچون عوام و خواص، فرمان نهضت علمی و نرم افزاری، تدوین الگوی اقتصاد مقاومتی و در سال های اخیر، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و مبحث گام دوم انقلاب اسلامی مواردی است که اثرات ثابت و رویکرد دائمی معظم له را مبتنی بر تکمیل فرآیند پنج گانه تمدن سازی برای عبور از پیچ تاریخی نشان می دهد.
💠از زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به طور خاص موضوع فرآیند پنج گانه تمدن سازی و وضعیت جمهوری اسلامی در این فرآیند را تبیین کردند، فضای کشور و نحوه ی مواجهه دشمنان نیز آرایش جدیدی به خود گرفت.
ایشان در سال ۱۳۷۹ علاوه بر تبیین فرآیند پنج گانه تمدن سازی، جایگاه نظام جمهوری اسلامی را در مرحله سوم، یعنی دولت سازی اسلامی عنوان کردند.
در سال ۱۳۹۵ نیز معظم له در دیدار اعضای شورایعالی مرکز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، بار دیگر بر اینکه نظام جمهوری اسلامی در مرحله سوم قرار دارد، شرط تحقق جامعه اسلامی را تحقق دولت اسلامی عنوان کردند.
صحنه مواجهه با دشمنان نظام نیز باید در همین چارچوب دیده شود. تلاش دشمنان برای مقابله با نظام به وسیله جنگ روانی با تاکیک جنگ فکری و فرهنگی و نیز در قالب کلی جنگ نرم، در حدود دو دهه اخیر شکل یافته و با جنگ اقتصادی به قصد از پای درآوردن نظام و به خیابان کشاندن مردم، در دهه اخیر اوج گرفته است.
🔹در سالهای اخیر و همزمان با گسترش روزافزون رسانه های مجازی، صحنه مواجهه یک پله بالاتر از جنگ نرم ارتقا یافته و در قالب جنگ شناختی دنبال می شود. اگر در جنگ نرم حمله به باورها، عقاید، اصول و بنیان های فکری جامعه هدف، برای ایجاد تشکیک یا تضعیف آن اصول بود، در جنگ شناختی، این کار به شکل بسیار پیشرفته تر، در حجم وسیع تری از عملیات روانی و رسانه ای در بستر شبکه های ماهواره و اجتماعی با هدف دستکاری در قوه شناخت و تحلیل جامعه انجام می شود تا توان تشخیص نبرد نرم از جامعه هدف نیز گرفته شود و در سطح نهایی مؤلفه های قدرت و توانمندی جامعه هدف در اذهان مردم منفی، زیان آو، آسیب زا و مؤلفه های تضعیف کننده بنیان های قدرت و توانمندی در اذهان آنان مثبت و سازنده و ارزشمند جلوه کند.
🔸فهم این معادله در چارچوب مبحث پیچ تاریخی رهبر انقلاب اسلامی ضرورت و اهمیت ویژه تری دارد، زیرا اگر اذهان و افکار عمومی، پیگیر، مطالبه گر و خواهان مؤلفه های ارزشی و تقویت کننده قدرت ملی نباشد، بلکه به این نقاط قدرت و مؤلفه ها با دیده تردید بنگرد یا در راستای جلوگیری از تحقق آنها گام بردارد، عبور از پیچ تاریخی مدنظر رهبر انقلاب اسلامی ممکن نیست. به طور کلی پیشرفت جامعه بدون همراهی مردمی شدنی نیست.
شرایط و قواعد دیگری برای موفقیت یا ناکامی در عبور از پیچ تاریخی باید لحاظ شود و مسئله صرفاً جنگ روانی یا جنگ شناختی دشمن نیست. اساسا جنگ شناختی دشمن در صورتی ضربات کاری وارد می کند که بستر آن در جامعه هدف وجود داشته باشد. به عنوان نمونه در شرایط فشار اقتصادی و انفجار تورمی، بستر برای ناکارآمد جلوه دادن نظام در اذهان عمومی بیشتر فراهم است؛ یا زمانی که موارد متعددی از مفاسد اقتصادی رخ میدهد، زمینه لازم برای سیستماتیک جلوه دادن فساد در نظام به وسیله شایعه پردازی و دامن زدن به اخبار دروغ در این زمینه بیشتر فراهم میشود.
💢تا بسترهای داخلی جنگ شناختی از بین نرود، ضربات جنگ شناختی، آثار مخرب تری بر جای میگذارد و نخستین تأثیر آن ایجاد حس و انگیزه در مردم برای مقابله با ارزش ها و نقاط قوت ملی در صحنه مواجهه است. بنابراین برنامه جمهوری اسلامی در کوتاه مدت باید کاهش و حذف زمینه های داخلیِ اثرگذاریِ جنگ شناختی دشمن، به ویژه در حوزه اقتصادی و معیشتی باشد.
در ادامه باید طراحی راهبرد برای مقابله در سایر عرصه ها برای میان مدت و بلندمدت شکل بگیرد. حل تعارضات ساختاری، فرآیندهای ناسالم در کشورداری، کارکرد نامناسب در جای جای ساختار دولت (به معنای عام همه دستگاه های حاکمیتی و اجرایی و نه صرفاً قوه مجریه) در این مسیر از ضروری ترین مسائل است. برنامه ریزی کلان و سیستماتیک برای کاهش فساد، تعارض منافع، شفافیت ساختاری، طرح ریزی و مهندسی فرهنگی و اجتماعی، اصلاح اساسی سیستم آموزشی و تربیتی و... همگی در این چارچوب جای می گیرد.
🔺گذر از این پیچ تاریخی بدون رعایت این الزامات و تدارک ایده ها و تدابیر هوشمندانه، بهروز و قابل انعطاف ممکن نیست و نمی توان در صحنه پیچیده نبرد شناختی با قواعد چند دهه قبل به ویژه در حوزه فرهنگی و اجتماعی پیش رفت.
#راهبرد_معاصر
#ژئوپلیتیک_رسانه
@Dr_bavir
🔸اوایل دهه ٧٠ که رهبر معظم انقلاب اسلامی دوران جدید را به عنوان دوره گذار و پیچ تاریخی عنوان کردند، اثرات این نگاه کلان تاریخی و تمدنی در سه دهه اخیر به وضوح در اندیشه ها و سیاست گذاری های ایشان مشاهده می شود. تعیین معیارهایی همچون عبرت های تاریخی واقعه عاشورا، مباحثی همچون عوام و خواص، فرمان نهضت علمی و نرم افزاری، تدوین الگوی اقتصاد مقاومتی و در سال های اخیر، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و مبحث گام دوم انقلاب اسلامی مواردی است که اثرات ثابت و رویکرد دائمی معظم له را مبتنی بر تکمیل فرآیند پنج گانه تمدن سازی برای عبور از پیچ تاریخی نشان می دهد.
💠از زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به طور خاص موضوع فرآیند پنج گانه تمدن سازی و وضعیت جمهوری اسلامی در این فرآیند را تبیین کردند، فضای کشور و نحوه ی مواجهه دشمنان نیز آرایش جدیدی به خود گرفت.
ایشان در سال ۱۳۷۹ علاوه بر تبیین فرآیند پنج گانه تمدن سازی، جایگاه نظام جمهوری اسلامی را در مرحله سوم، یعنی دولت سازی اسلامی عنوان کردند.
در سال ۱۳۹۵ نیز معظم له در دیدار اعضای شورایعالی مرکز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، بار دیگر بر اینکه نظام جمهوری اسلامی در مرحله سوم قرار دارد، شرط تحقق جامعه اسلامی را تحقق دولت اسلامی عنوان کردند.
صحنه مواجهه با دشمنان نظام نیز باید در همین چارچوب دیده شود. تلاش دشمنان برای مقابله با نظام به وسیله جنگ روانی با تاکیک جنگ فکری و فرهنگی و نیز در قالب کلی جنگ نرم، در حدود دو دهه اخیر شکل یافته و با جنگ اقتصادی به قصد از پای درآوردن نظام و به خیابان کشاندن مردم، در دهه اخیر اوج گرفته است.
🔹در سالهای اخیر و همزمان با گسترش روزافزون رسانه های مجازی، صحنه مواجهه یک پله بالاتر از جنگ نرم ارتقا یافته و در قالب جنگ شناختی دنبال می شود. اگر در جنگ نرم حمله به باورها، عقاید، اصول و بنیان های فکری جامعه هدف، برای ایجاد تشکیک یا تضعیف آن اصول بود، در جنگ شناختی، این کار به شکل بسیار پیشرفته تر، در حجم وسیع تری از عملیات روانی و رسانه ای در بستر شبکه های ماهواره و اجتماعی با هدف دستکاری در قوه شناخت و تحلیل جامعه انجام می شود تا توان تشخیص نبرد نرم از جامعه هدف نیز گرفته شود و در سطح نهایی مؤلفه های قدرت و توانمندی جامعه هدف در اذهان مردم منفی، زیان آو، آسیب زا و مؤلفه های تضعیف کننده بنیان های قدرت و توانمندی در اذهان آنان مثبت و سازنده و ارزشمند جلوه کند.
🔸فهم این معادله در چارچوب مبحث پیچ تاریخی رهبر انقلاب اسلامی ضرورت و اهمیت ویژه تری دارد، زیرا اگر اذهان و افکار عمومی، پیگیر، مطالبه گر و خواهان مؤلفه های ارزشی و تقویت کننده قدرت ملی نباشد، بلکه به این نقاط قدرت و مؤلفه ها با دیده تردید بنگرد یا در راستای جلوگیری از تحقق آنها گام بردارد، عبور از پیچ تاریخی مدنظر رهبر انقلاب اسلامی ممکن نیست. به طور کلی پیشرفت جامعه بدون همراهی مردمی شدنی نیست.
شرایط و قواعد دیگری برای موفقیت یا ناکامی در عبور از پیچ تاریخی باید لحاظ شود و مسئله صرفاً جنگ روانی یا جنگ شناختی دشمن نیست. اساسا جنگ شناختی دشمن در صورتی ضربات کاری وارد می کند که بستر آن در جامعه هدف وجود داشته باشد. به عنوان نمونه در شرایط فشار اقتصادی و انفجار تورمی، بستر برای ناکارآمد جلوه دادن نظام در اذهان عمومی بیشتر فراهم است؛ یا زمانی که موارد متعددی از مفاسد اقتصادی رخ میدهد، زمینه لازم برای سیستماتیک جلوه دادن فساد در نظام به وسیله شایعه پردازی و دامن زدن به اخبار دروغ در این زمینه بیشتر فراهم میشود.
💢تا بسترهای داخلی جنگ شناختی از بین نرود، ضربات جنگ شناختی، آثار مخرب تری بر جای میگذارد و نخستین تأثیر آن ایجاد حس و انگیزه در مردم برای مقابله با ارزش ها و نقاط قوت ملی در صحنه مواجهه است. بنابراین برنامه جمهوری اسلامی در کوتاه مدت باید کاهش و حذف زمینه های داخلیِ اثرگذاریِ جنگ شناختی دشمن، به ویژه در حوزه اقتصادی و معیشتی باشد.
در ادامه باید طراحی راهبرد برای مقابله در سایر عرصه ها برای میان مدت و بلندمدت شکل بگیرد. حل تعارضات ساختاری، فرآیندهای ناسالم در کشورداری، کارکرد نامناسب در جای جای ساختار دولت (به معنای عام همه دستگاه های حاکمیتی و اجرایی و نه صرفاً قوه مجریه) در این مسیر از ضروری ترین مسائل است. برنامه ریزی کلان و سیستماتیک برای کاهش فساد، تعارض منافع، شفافیت ساختاری، طرح ریزی و مهندسی فرهنگی و اجتماعی، اصلاح اساسی سیستم آموزشی و تربیتی و... همگی در این چارچوب جای می گیرد.
🔺گذر از این پیچ تاریخی بدون رعایت این الزامات و تدارک ایده ها و تدابیر هوشمندانه، بهروز و قابل انعطاف ممکن نیست و نمی توان در صحنه پیچیده نبرد شناختی با قواعد چند دهه قبل به ویژه در حوزه فرهنگی و اجتماعی پیش رفت.
#راهبرد_معاصر
#ژئوپلیتیک_رسانه
@Dr_bavir