در اینجا زنده‌یاد محمدرضا شجریان بر پرچم به عنوان یک نماد ملی و عامل همبستگی تاکید می‌کند.

به همین علت با حضور و وجود نمادهای مذهبی در پرچم مخالفت می‌کند؛ چرا که پرچم باید «ملی» باشد و امر ملی از امر مذهبی گسترده‌تر است. در ایران همه مسلمان و خداباور نیستند ولی همه ایرانی هستند.

این سخنان محمدرضا شجریان را از این منظر بایستی درک کرد. او خود خداباور و مسلمان بود و از قاریان برجسته قرآن در پیش از انقلاب اسلامی؛ اما ایران را کشوری برای همه ایرانیان می‌داند نه کشوری صرفا برای مسلمانان.

نظر شما درباره سخنان محمدرضا شجریان چیست؟

#گفتگو_توانا #محمدرضاشجریان #پرچم_شیروخورشید #مدارا #رواداری

@dialogue1402

نام کریستوفر هیچنز به عنوان یک بازیگرِ اثرگذار در گفتمان اندیشه معاصر یادآور سخن‌ور – یا شاید بهتر است بگوییم مبارزِ – خستگی‌ناپذیری است که کارش به‌چالش‌کشیدن ایده‌های رایج بود. هیچنز یک بار خود گفته بود که نقد و مخالفت با شخصیت‌های معروف و قدرتمند کار ساده‌‌ای است که از هر کسی ساخته است اما نقد باورهایی که عامه مردم به آن باور دارند یا آن را عزیز می‌دارند، واقعا شهامت می‌خواهد. هیچنز استاد به‌کاربردن واژگان با دقتی بی‌نظیر بود.

او در تجزیه آنچه گفته می‌شد و تحلیل ایدئولوژی‌های نهفته در پشت ادعاها بسیار دقیق بود، اما این همه داستان نبود. کم‌تر کسی است که با دیدن او متوجه شور و شوق درونی او به نوشتن، به آزاداندیشی و به عدم تعهد به ایده‌های جزم‌آفرین نشده باشد. او شوقی بی‌انتها به نوشتن نیز داشت. هیچنز در ۱۳ آوریل ۱۹۴۹ در پورتسموث، انگلستان به دنیا آمد. هیچنز جوان به ادبیات و سیاست علاقه داشت. کنجکاوی سیری‌ناپذیر او برای دانستن، امری آشکار بود. او در هشت سالگی، بورسیه تحصیلی مدرسه معتبر لِیز (Leys School) در کمبریج را دریافت کرد، جایی که قدرت فکری او رشد کرد و مهارت‌های او در گفت‌وگو و مباحثه تقویت شد. دهه پرآشوب ۶۰ میلادی برای هیچنز مانند بسیاری از معاصرانش، نقطه آغازی برای فعالیت فکری بود.

کار هیچنز به‌ عنوان نویسنده و روزنامه‌نگار با همکاری با سوسیالیست‌های بین‌الملل آغاز شد؛ گروهی انقلابی که او در دوران تحصیل در دانشگاه آکسفورد به آن پیوسته بود. اما در دهه ۷۰ او چرخشی بزرگ انجام داد؛ از یک فعال چپ سیاسی به یک مدافع پرشور اومانیسم لیبرال تبدیل شد و مدافع ارزش‌های مبتنی بر فردگرایی، آزادی بیان و سکولاریسم گشت. این تحول نظری ایدئولوژیک، بهترین نمونه از آن چیزی است که هیچنز به آن شهره بود؛ فردی که بدون ترس از به‌چالش‌کشیدن هنجارهای پیشین، حتی چیزهایی که زمانی خودش از آن حمایت کرده بود، آنچه درست می‌پنداشت را به صراحت زبان می‌آورد.

در این پادکست با ما همراه باشید و درباره تاثیر هیچنز در شکل‌گیری گفت‌وشنود میان باورمندان و ناباورمندان بیشتر بشنوید.

لینک وبسایت
https://dialog.tavaana.org/christopher-eric-hitchens/

لینک یوتیوب
https://www.youtube.com/watch?v=9Sc5WkpOJF8

#گفتگو_توانا #کریستوفر_هیچنز #حقوق_خداناباوران #آزادی_اندیشه

@dialogue1402

تیغ دین بر گلوی آزادی

طرحی از شاهرخ حیدری

عالی‌ترین مفاهیم بشری در جمهوری اسلامی قربانی نامداراگری و تنگ‌نظری حاکمان مستبد شده است که در مسیر قربانی‌سازی آزادی، دین را نیز قربانی کرده‌اند.

لینک وبسایت
https://dialog.tavaana.org/religion-against-freedom/

#گفتگو_توانا #ولایت_فقیه #حقوق_خداناباوران #آزادی_اندیشه

@dialogue1402

https://www.ddinstagram.com/p/C3Ql7KhO8ir/?igsh=dHY5cjUzMmh0b2Rl
*اطلاع‌رسانی گفت‌وگوی زنده در اینستاگرام

به نظر شما،
-فردای خداناباوران و خداپرستان در جامعه چه‌گونه خواهد بود؟

-ایران سکولار، آیا دین‌داران را نگران می‌کند؟

-سکولاریسم سیاسی چیست؟

-تفاوت آن با سکولاریسم فلسفی چیست؟

-آیا اصلا حذف «دین و دینداری و دینداران» در جامعه، ممکن است یا مطلوب؟

-وقتی ج.ا نباشد، چه‌طور در ایران به دموکراسی و زندگی مسالمت‌آمیز برسیم؟

-با رواداری، آزادی ادیان، جداسازی نهاد/نظر دین از حکومت/دولت/مدیریت مردم ِ متکثر، و با بهره از تجربه‌ی کشورهای آزاد و آباد؟
-به چه شکلی؟

-چه‌گونه، دست کم بر سر اعتقادات مذهبی، به هم‌دیگر خشونت نورزیم؟

*این ‌پرسش‌ها را ماهمنیر رحیمی (روزنامه‌نگار) با اسماعیل نوری‌علا (از نخستین اعضای کانون نویسندگان، شاعر، فعال و تحلیل‌گر سیاسی) در میان می‌گذارد.

*زمان: ۱۳ فوریه ۲۰۲۴ ساعت۲۱ (به وقت ایران)

*محل: صفحه‌ی اینستاگرام آموزشکده‌ی جامعه‌ی مدنی #توانا

*یادآوری:
۴۵سال از «انقلاب»۱۳۵۷ گذشتیم که «اسلامی» نامیده شد و موجب گشت در ایران، جمهوری «اسلامی ِ شعیه‌ی ۱۲ امامی ِ ملتزم به ولایت مطلقه فقیه» روی کار آید.

شما چه فکر می‌کنید؟
‎#گفتگو_توانا
‎#سکولاریسم #خداناباور

بوسه رییس سازمان سینمایی بر چادر دخترانش

اشکال ندارد به شرطی که غیرمحجبه‌ها را به قتل نرسانید!

اگر ملاک گزینش پوشش و سبک زندگی را انتخاب افراد بدانیم و به این انتخاب احترام بگذاریم، آنگاه همه در صلح و دوستی زندگی می‌کنند. محجبه‌ها هم شهروندان عادی محسوب شده و در یک حکومت سکولار حتی از احترام عمومی بیشتری برخوردارند.

اما این که امکانات مملکت را در خدمت تبلیغ سبک زندگی خود و تکفیر و توهین به سلیقه‌ی دیگران قرار دهید و به همین هم بسنده نکنید و داغ و درفش و شلاق و زندان هم برای زنان و دختران غیرهمفکر با خودتان برقرار کنید، نشان می‌دهد که هم توان دفاع منطقی از افکار و ایده‌های خود را ندارید و هم جنایتکار و مستبد هستید!

#حجاب_اجباری #سبک_زندگی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402

متعهدان غیرمتخصص در حکومت دینی

الله اکبر گفتن وزیر و همراهان در وزارتخانه راه و شهرسازی

شعار محوری و کلیدی این حکومت از ابتدای تاسیسش «اولویت تعهد بر تخصص» بود. به خاطر این نقشه‌راه اشتباه بود که ریا و دروغ در جامعه رشد کرد و دستگاههای دولتی و ارگانها و نهادها از کارآیی و کیفیت تهی گردید.

الان هم عده‌ای رانت‌خوار و خودی دور هم جمع هستند و از سفره‌ی بین‌المال تغذیه می‌کنند و عقاید خود به عنوان یک اقلیت از جامعه را در جاهایی جار می‌زنند که باید مشکل‌گشای مردم باشد!

#جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402

معرفی دوره کنشگری در ایران؛ پایه‌ها و روش‌ها


 در این ویدیو ایوان مارویچ، مدیر اجرایی «مرکز بین المللی درگیری خشونت‌پرهیز» (ICNC) و مدرس این دوره، توضیح می‌دهد که چه مباحث و موضوعاتی در این دوره به بحث گذاشته خواهد شد.


شرکت در آزمون زیر پیش از شروع دوره برای دانشجویان ضروری است.

https://docs.google.com/forms/d/1WC1m0C0JlVZ7m2co73Jnym8Utaxu3vL3Z5JEyN4ItV0/viewform?edit_requested=true


زمان جلسات
هر دوشنبه و پنجشنبه، ساعت ۲۱ به وقت ایران

جلسه نخست دوره «دوره کنشگری در ایران؛ پایه‌ها و روش‌ها» دوشنبه ۲۳ بهمن/۱۲ فوریه برگزار می‌شود. برای شرکت در این دوره حتما از طریق فرم، ثبت نام کنید و عضو کانال تلگرامی شوید.


فرم ثبت نام

کانال تلگرام دوره

کانال واتس‌اپ

- برای آشنایی با جلسات این دوره نیز می‌توانید به وبسایت سر بزنید:
https://tavaana.org/activism_iran/

#کنشگری #دوره_آموزشی #مبارزه_مدنی #مقاومت_مدنی #یاری_مدنی_توانا

@Activism101

@Tavaana_TavaanaTech

‏درون شکم نهنگ هتل بوده که یونس نبی در آن مشغول سیاحت و استراحت و پژوهش در عجایب دریاها بود؟

‏آیا می‌دانید جمهوری اسلامی یک نفر به نام محسن امیراصلانی را به خاطر انکار این داستان اعدام کرده‌است؟!

ارسالی همراهان


‏⁧ #خرافات ⁩ ⁧ #یونس_پیامبر ⁩ ⁧ #گفتگو_توانا ⁩ ⁧ #محسن_امیراصلانی ⁩

‏⁦ @Dialogue1402 ⁩

طی ۴۵ سال حکومت جمهوری اسلامی بر ایران، طبق دین رسمی کشور در قانون اساسی و منطبق با «شرع شیعه‌ دوازده‌امامی»، مجازات‌های «قانونی» علیه «غیر خودی»ها اعمال شده است؛ از جمله علیه کسانی که از اسلام خارج شدند. در این میان شهروندانی بوده و هستند که به دلیل روی‌گردانی از همین «دین قانونی»، مجازات شده‌اند یا مجبور به ترک زادگاه خود شده‌اند.

در این برنامه بحث‌ و گفت‌وگو پیرامون یک سوال محوری می‌چرخد و آن این است که «چرا خداناباور شدم؟» و حاضران از تجربه خود در این باره صحبت می‌کنند.

این برنامه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ با حضور اهورا قوامی، از کانون آتئیست‌ها و آگنوستیک‌ها، مسعود حمیدی‌فر از انجمن آتئیست‌های بلوچ، روح‌اله رحیم‌پور، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، پرویز دستمالچی، نویسنده و جامعه‌شناس و برخی ازصاحب‌نظران در کلاب‌هاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.

لینک یوتیوب
https://dialog.tavaana.org/say-listen-43/

لینک ساندکلاد
https://on.soundcloud.com/A7Wca

#جمهوری_اسلامی #قانون_اساسی #ولایت_فقیه #حقوق_خداناباوران

@Dialogue1402

طی ۴۵ سال حکومت جمهوری اسلامی بر ایران، طبق دین رسمی کشور در قانون اساسی و منطبق با «شرع شیعه‌ دوازده‌امامی»، مجازات‌های «قانونی» علیه «غیر خودی»ها اعمال شده است؛ از جمله علیه کسانی که از اسلام خارج شدند. در این میان شهروندانی بوده و هستند که به دلیل روی‌گردانی از همین «دین قانونی»، مجازات شده‌اند یا مجبور به ترک زادگاه خود شده‌اند.

در این برنامه بحث‌ و گفت‌وگو پیرامون یک سوال محوری می‌چرخد و آن این است که «چرا خداناباور شدم؟» و حاضران از تجربه خود در این باره صحبت می‌کنند.

#بگو_بشنو شماره ۴۳ روز ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ با حضور اهورا قوامی، از کانون آتئیست‌ها و آگنوستیک‌ها، مسعود حمیدی‌فر از انجمن آتئیست‌های بلوچ، و برخی ازصاحب‌نظران در کلاب‌هاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
گرداننده‌ی پنل: ماهمنیر رحیمی

لینک یوتیوب
https://dialog.tavaana.org/say-listen-43/

لینک ساندکلاد
https://on.soundcloud.com/A7Wca

#جمهوری_اسلامی #قانون_اساسی #ولایت_فقیه #حقوق_خداناباوران

@Dialogue1402

یدالله محمودنژاد و مونا محمودنژاد: مونا محمودنژاد در شهریور ۱۳۴۴ در شیراز به دنیا آمد. او در حالیکه تنها ۱۷ ساله بود به «جرم» تدریس به کودکان بهایی در آبان ۱۳۶۱ در منزل به همراه پدرش، «يدالله محمودنژاد» بازداشت شد. مونا معلم کلاس اخلاق و تعلیمات دینی کودکان بهایی بود.

آن دو به زندان «عادل‌آباد» شیراز فرستاده شدند. مونا در مدت بازداشت تحت فشار بسیار برای بازگشت از عقاید بهایی قرار داشت. اما نپذیرفت. نهایتا در خرداد ۱۳۶۲ در میدان چوگان شیراز به همراه ۹ زن بهایی دیگر اعدام شد. او جوان‌ترین عضو این اعدام دسته‌جمعی بود. پدر او نیز به جرم «ارتداد» در اسفند ۱۳۶۱ در همان شیراز اعدام شده بود. اجساد اعدامیان به خانواده‌ها تحویل داده نمی‌شود و مخفیانه در قبرستانی دفن می‌شود. قبرستانی که سپاه پاسداران در اردیبهشت ۱۳۹۳ آن را کاملا تخریب کرد.
.
در یکی از یادداشت‌هایی که از مونا محمودنژاد به یادگار مانده است او از ظلمی که بر بهائیان ایرانی می‌رود گله بسیار می‌کند: « چرا در کشور من هم‌کیشانم از خانه‌هایشان ربوده می‌شوند؟ شبانه و با لباس خواب به مساجد برده می‌شوند و شلاق می‌خورند؟ همانگونه که اخیرا در شهر خودمان (شیراز) دیده‌ایم، خانه‌هایشان غارت و آتش زده می‌شوند؛ صدها نفر با ترس خانه‌هایشان را ترک می‌کنند. چرا؟ به‌دلیل نعمت آزادی‌ای که اسلام آورده است؟»

#گفتگو_توانا #یدالله_محمودنژاد #بهایی #حقوق_بشر #مونا_محمودنژاد

@Dialogue1402

آیا ایران با وجود داشتن حکومت مذهبی، جایی در تعاملات مذهبی در جهان دارد؟

مردم ایران نزدیک به نیم قرن است که عوارض منفی «حکومت مذهبی» را به دوش می‌کشند اما در نهایت ایران در تعاملات مذهبی دنیا و زمانی که صحبت از اراده چهره‌های مذهبی در تلاش برای جلوگیری خشونت یا گسترش صلح به میان می‌آید، جایگاهی ندارد و کسی آن را جدی نمی‌گیرد!

#جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402

https://www.ddinstagram.com/p/C3TJBQkue83/?igsh=MXFqMjZ1aGJ3aWE0OQ==

اطلاع‌رسانی #بگو_بشنو ۴۴
*موضوع: -خدای تو چه‌گونه بود؟
-بعد چه شد؟

*زمان: چهارشنبه ۱۴ فوریه ۲۰۲۴ ساعت۲۱ (به وقت ایران)

*مهمان ویژه: تجربه‌های شخصی شما

*محل: کلاب‌هاوس #توانا

*پرسش‌های محوری:

-آیا در یک خانواده‌ی خداپرست متولد شدی؟

-خدای تو کیست؟ چیست؟

-طبق تجربه‌‌ (مشاهدات، خاطرات، خوانده‌ها، شنیده‌های) شما،
-خدای پیش از انقلاب ۵۷، چه‌گونه بود؟ قهار ِ قاسم ِ جبار؟ یا رحمن و رحیم؟

-خدای دوران جمهوری اسلامی را چه‌طور دیده‌اید؟

-برای پس از جمهوری اسلامی، چه‌ خدایی مطلوب است؟ خدای خانه و مسجد و معبد؟ یا خدای حاکم بر زمین و زمان ِ مملکت؟

-خدا-ناباوران ِ پیش از ۵۷ (مثل کمونیست‌های بی‌خدا) چه شدند؟

-لاییک‌ها و سکولارهای خداپرست، کجا رفتند؟

-شما چه فکر می‌کنید؟

*نظرات خود را می‌توانید به گروه گفت‌وشنود آموزشکده‌ی جامعه‌ی مدنی #توانا بفرستید.
tavaana.org
@Dialogue1402

#بگو_بشنو نیز زیر مجموعه‌ی رشته‌گفت‌وگوهایی است که توانا برگزار می‌کند؛ مکالمه به قصد مفاهمه، بین خداناباور و دین‌ـدار ِ مداراگر، برای گسترش رواداری، با نگاه به ایران آینده‌ و گذار سالم به بازسازی جامعه.

#گفتگو_توانا
#خداناباور و #دیندار
#حقوق_بشر و #رواداری
##دموکراسی و #آزادی
#سکولاریسم و #پلورالیسم

پول‌پاشی حکومت در آفریقا و گسترش تشیع به چه کار مردم ایران می‌آید؟

چند سال قبل بود که یکی از روحانیان شیعه در آفریقا با اشاره به وضعیت خوب شیعیان لبنانی تاکید کرده بود که ما نیز باید به جمهوری اسلامی نزدیک شویم تا از فقر و بی‌پولی رهایی یابیم!

چنین تمایلاتی در کنار عطش سیری‌ناپذیر حکومت به گسترش نیروهای نیابتی‌اش در گوشه و کنار جهان باعث صرف هزینه‌های هنگفت و گسترش فقر در ایران شده و از آن سو، کشورهایی متعددی را درگیر تفرقه و فتنه داخلی کرده‌است!

#شیعه_گری #روحانیت_شیعه #گفتگو_توانا

@Dialogue1402

به نظر شما در این مورد خانواده و بستگان یوسف مهراد مقصرند؟ آیا آنها الزاما می‌توانستند بعد از مرگش و حداقل در شیوه برگزاری مراسم او، به مرام و مسلکش احترام بگذارند؟

- یوسف پدر دو پسر و یک دختر خردسال بود.
به گفته یک فرد آگاه، آقای مهراد ۴خرداد۱۳۹۹ در اردبیل بازداشت و به زندان اراک منتقل شد: «یوسف دو ماه پس از بازداشت در سلول انفرادی نگه داشته شد، مدت ۸ ماه از دسترسی به وکیل و حتی تماس با خانواده خود محروم بود و حقوقش به‌عنوان یک زندانی عقیدتی نقض شد.»
این فرد مطلع می‌گوید خانواده آقای مهرداد حالا پس از اجرای ناگهانی حکم، بسیار خشمگین، غمگین و رنجیده‌خاطر هستند، «شاید برای گفتن از او نیازمند زمان باشند.»
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی مدعی است که یوسف مهرداد ساکن و اهل اردبیل، در شبکه‌های اجتماعی به «مقدسات توهین کرده» و  قرآن‌ را «سوزانده» است. او همچنین از سوی قوه‌قضاییه به «ارتداد فطری» نیز متهم شده بود. یوسف مهرداد پدر سه کودک خردسال و ساکن اردبیل بود./ ایران‌وایر


#یوسف_مهرداد #صدرالله_فاضلی_زارع #نه_به_اعدام #ارتداد #گفتگو_توانا

@Dialogue1402

شاپور مرکزی در سال ۱۳۰۸ به دنیا آمد. او که از بهائیان شمال کشور بود، در سال‌های پس از انقلاب ۵۷ به فعالیت در جامعه بهایی ادامه داد و یکی از اعضای شورای ملی بهائیان ایران شد.

شاپور در ماه‌های بازداشت بسیار شکنجه شد. گفته می‌شود از یک چشم نابینا شده بود و دنده‌های سینه‌اش نیز شکسته شده بود. فرزندش می‌گوید که در آخرین ملاقات نتوانسته بود پدرش را بغل کند چون دنده‌هایش را شکسته بودند. او در مهرماه ۱۳۶۳ در زندان اوین اعدام شد.

شاپور مرکزی که طبع شعر نیز داشت در روزهای قبل از اعدام این شعر را برای همسرش - پری - سروده بود: «پری‌ام قسم به یزدان / به ولا و عشق و ایمان / به دو چشم مست جانان / به شهادت شهیدان / به دماء و درد و زندان / به خشونت نگهبان / که همیشه دارمت دوست

به خدای حی دادار / به عطا و لطف دلدار / به صفای دشت و گلزار / به دلی که می دهد یار / به صدای گریه زار / که رسد ز پشت دیوار / که همیشه دارمت دوست

به دل ِ من ِ گرفتار / به دل ِ حزین و بیمار / پریم قسم به یزدان / به ولا و عشق و ایمان / که همیشه دارمت دوست».

#گفتگو_توانا #بهاییان #آزادی_مذهب #انقلاب۵۷ #جمهوری_اسلامی #جمهوری_اعدام

@Dialogue1402

نقاب دارد و دل را به جلوه‌ آب کند / نعوذبالله اگر جلوه‌ی بی‌نقاب کند

این شعری بود که در سال ۱۳۰۳ قمرالملوک وزیری به عنوان اولین زن ایرانی که در ایران کنسرت اجرا می‌کرد، به آواز خواند. شعری از ایرج میرزا که آن شب با صدای قمر ذوق بسیاری برانگیخت اما در عین‌حال کینه قمر را در دل بسیاری کاشت؛ از جمله متعصبان مذهبی.

بر این اساس بود که پس از مرگ قمرالملوک که زنده‌یاد بنان او را ام‌کلثوم ایران می‌خواند، متعصبان مذهبی پیکر بی‌جان او را نیز آزار دادند و تلاش کردند مانع از دفن راحت و آبرومند این زن محبوب شوند. او در سال ۱۳۳۸ فوت شده بود و متعصبان مذهبی از کوچکترین منافذ استفاده می‌کردند تا قدرت خود را نشان دهند.

وبسایت آسو به نقل از زبیده جهانگیری، دخترخوانده‌ی او می‌نویسد:‌ «مساجد پیکر مامان را به‌عنوان امانت نپذیرفتند. چرا؟ نمی‌دانم... گفته‌اند که چون مامان‌قمر خواننده بوده، پیکرش را به مسجد راه ندادند... سرانجام راه‌حلی به نظر رسید؛ پیکر بانو را به بیمارستان امیر اعلم ببرند».

وبسایت آسو در ادامه می‌نویسد: «وقتی آمبولانس به ظهیرالدوله رسید، آقایی جلو ماشین را گرفت و گفت: "شما اجازه ندارین برین ظهیرالدوله. ورود به آنجا ممنوعه". این مرد خودش را سپر کرد و مانع از حرکت آمبولانس به داخل کوچه شد. حرفش این بود که "دفن اموات در ظهیرالدوله طبق دستور شهرداری ممنوع است؛ حال طرف هرکه می‌خواهد باشد".

اما زبیده جهانگیری گفت: «این ماشین از اینجا تکون نمی‌خوره، مگه از روی جنازه‌ی من رد بشه. مامان به من گفته می‌خواد پیش رفیقاش خاک بشه، پس همین جا خاک می‌شه».

این دخترخوانده با تعداد زیادی از مقامات تماس گرفت اما آنان نتوانستند کاری کنند تا اینکه: «ساعت از یک‌ونیم گذشته بود که زبیده جهانگیری با تیمسار تیمور بختیار، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت، تماس گرفت و این رئیس سازمان امنیت کشور، تیمسار سپهبد بختیار بود که با اشاره‌ای، گره از کار فروبسته‌ی ما گشوده بود».

- متعصبان پیکر مردگان را نیز به گروگان می‌گیرند اگر آن پیکر از آن کسی باشد که مطابق میل و شیوه آنان نزیسته باشد و بلکه تلاش کرده باشد نوعی دیگر از زیستن و انتخاب‌ها را پیش روی مردم بگشاید. مدارا اما در همراهی با هم‌اندیشان معنا ندارد بلکه در رواداری با کسانی جلوه می‌کند که شبیه ما نمی‌اندیشند و انتخاب‌های آنان همانند ما نیست.

#گفتگو_توانا

@Dialogue1402

به برخی پرسش‌ها نبایستی اجازه کهنگی داد. نباید اجازه داد فراموش شوند.

بایستی همیشه از هواداران انقلاب ۵۷ پرسیده شود که یک واعظ و نوحه‌خوان مذهبی همچون سیدجواد ذبیحی چه کرده بود که اساسا او را مجرم فرض کردید و به «دادگاه انقلاب» کشاندید و در زندان افکندید و سپس نیروهای انقلابی او را ربودند و در بیابان به قتل رساندند؟

جواد ذبیحی پیش از انقلاب ۵۷ سال‌ها با صدای خود مهمان سفره سحر مسلمانان ایرانی در ماه رمضان بود؛ حرمت دعای سحر را نیز نگاه نداشتید؟

لازم به ذکر است سیدجواد ذبیحی خواننده آواز سنتی و ادعیه مذهبی بود. انقلابیون ۵۷ به او لقب «بلبل شاه» را داده بودند. پس از انقلاب مدتی کوتاه در زندان بود و سپس آزاد شد. اما در تیر ۱۳۵۹ چند تن به در منزل او رفتند و به دروغ برای اجرای مراسمی مذهبی او را بیرون کشاندند و سپس در بیابانی اطراف تهران او را به صورت فجیع به قتل رساندند. سپس یک گروه انقلابی در تماسی با روزنامه اطلاعات قتل فجیع جواد ذبیحی را گردن گرفتند و گفتند او را به علت اجرای برنامه مداحی در رادیوی شاهنشاهی به قتل رسانده‌اند. اما واقعیت فقط این نبود؛ چنانکه صادق خلخالی در سال ۱۳۸۰ در کتاب خاطرات خود اذعان کرد که ذبیحی یک تن از کسانی بود که او حکم اعدام انقلابی آنان را صادر کرده بود. خلخالی به گفته خود برای ده‌ها تن حکم اعدام انقلابی داده بود. اعدام‌هایی که حتی از روند «دادگاه»های انقلاب نیز خارج بودند.

جمهوری اسلامی ادعای اسلامی بودن دارد ولی یک مداح خوشنام و برجسته‌ی مذهبی را به علت اجرای مداحی در رادیوی شاهنشاهی به قتل می‌رساند!

#گفتگو_توانا #سیدجواد_ذبیحی #خمینی #حقوق_بشر #انقلاب_۵۷

@Dialogue1402

‏فیلم «گناه اولیه» (Original Sin) با صحنه‌های اروتیک بی‌پرده،‌ تنها عنوانی مسیحی ندارد، بلکه در واقع داستانی مسیحی در پوشش یک داستان مدرن و جذاب است.

‏زنی که خود را جولیا راسل معرفی می‌کند، زنی‌ست که از دوران طفولیت، به عنوان یک روسپی بزرگ شده و با کمک فاسق خود، به دزدی‌کردن و حتی قتل آدم‌های پولدار مشغول بوده است. چنین فردی که از حیث انحطاط اخلاقی، یادآور شخصیت مریم مجدلیه در انجیل است، یعنی فردی که تا گلو در گناهان متعدد غرق شده و به نظر نمی‌رسد از شفقت انسانی و از عشق بویی برده باشد، فقط زمانی به خود می‌آید و تکان می‌خورد که با عشق صادقانه و بی‌شائبه مردی به خود مواجهه می‌شود. این مرد که هر چه تلاش کرد زن را از مسیر همیشگی زندگی خود خارج کرده و به یک زندگی صادقانه وارد کند، در آخرین دقایق فیلم، چاره‌ای نمی‌بیند که خود را فدای آخرین نقشه‌ توطئه‌آمیز جولیا راسل کند.

‏او نوشیدنی زهرآگینی را که برایش تدارک شده بود، می‌نوشد تا به خواست معشوق خود، به توطئه‌ زشت او، بمیرد. او نصیحت نمی‌کند. موعظه نمی‌کند. سعی نمی‌کند که با شرارت روبه‌رو شود یا با آن بجنگد. او عملی عاشقانه انجام می‌دهد تا ثابت کند در برابر معشوق، کاملا تسلیم و پاکباخته است. این صحنه از فیلمی که سرشار از صحنه‌های سکسی و اروتیک  است، فوق‌العاده عاطفی و دراماتیک از کار درآمده است.

‏زنی که خود را جولیا راسل معرفی کرده، عمیقا شرمنده از پستی و دنائت خود، می‌گرید و از راه رفته بازمی‌گردد. او در این صحنه، یک بار دیگر مرتکب قتل می‌شود. اما این بار فاسق خود را می‌کشد تا عاشق خود را به هر قیمتی که شده، نجات دهد. در واقع، شیطان درونش را می‌کشد، تا در مسیح درونش، زندگی را دوباره بازیابد. آن‌ها که فیلم «گناه اولیه» را تماشا کرده‌اند، این صحنه‌ تکان‌دهنده را به یاد می‌آورند. این فیلم عامه‌پسند از روی رمانی به نام «والس در تاریکی» ساخته شده است.
‏والس در تاریکی، اثر کورنل وولریچ، (Cornell Woolrich) یک رمان پرتنش و پیچیده است که مضمونی محوری بر اساس فریب، عشق، و تباهی دارد.

‏با وجود بازیگران سرشناس به‌ویژه آنجلینا جولی و آنتونیو باندراس، و داستانی جذاب، «گناه اولیه» نظرات نامطلوبی از منتقدان دریافت کرد. این فیلم در سایت Rotten Tomatoes امتیاز تایید ۱۲٪ بر اساس ۹۰ بررسی دارد و امتیاز میانگین آن ۳.۴۰/۱۰ است. این فیلم با بودجه‌ای بین ۲۶ تا ۴۲ میلیون دلار تولید شده و فروش گیشه‌ای ۳۵.۴ میلیون دلاری داشته است که نشان می‌دهد عملکرد تجاری فوق‌العاده‌ای نداشته است. با این حال، راجر ایبرت به این فیلم نقد مثبتی داده و به ویژه از بازی آنجلینا جولی تمجید کرده است .

‏در دیگری‌نامه، اپیزود هجدهم با نام «پرومته در زنجیر» که به مضمون فدیه شدن قهرمان یا یک ایزد برای نجات بشر می‌پردازد، به این فیلم اشاره می‌کنیم. این اپیزود که به زودی منتشر خواهد شد، درباره‌ کهن‌الگوهایی‌ست که در قالب‌های داستانی مختلف، هزاران سال است که بازتولید می‌شوند…

‏برای خواندن متن کامل این یادداشت، لطفاً به صفحه‌ی گفت‌‌وشنود رجوع کنید:

‏⁦ https://dialog.tavaana.org/movie-1-original-sin/ ⁩

‏⁧ #مسیحیت⁩ ⁧ #گناه_اولیه⁩ ⁧ #عشق⁩ ⁧ #آموزه_مسیحی⁩ ⁧ #آنتونیو_باندراس⁩ ⁧ #آنجلینا_جولی⁩ ⁧ #دیگری_نامه⁩

‏⁦ @Dialogue1402⁩

چه حقوقی از خداناباوران ایرانی و دگراندیشان سلب شده است؟

خانم «فریبا نظری» - دانش‌آموخته‌ی دکترای جامعه‌شناسی - در یکی از مطالب خود به این پرداختند که مشخصا چه حقوقی از «گروه‌هایی با ادیان و مذاهب متفاوت و گرایشات دین ناباوری و خدا ناباوری» سلب شده است.

ایشان در بخشی از مطالب خود نوشته‌اند:

«در این قسمت به بخش‌های دریغ شده و گرفته شده از زندگی معمولی گروه‌هایی در جامعه‌ی ایران پرداخته می‌شود که پیروان ادیان و مذاهب متفاوت از دین و مذهب رسمی مورد تأیید حاکمیت هستند و نیز ایرانیانی که گرایشات دین ناباوری و خدا ناباوری دارند.

۱- حق حیات، سلامت و کیفیت زندگی
۲- حق کرامت و برابری انسانی
۳- حق آزادی و امنیت شهروندی
۴- حق مشارکت در تعیین سرنوشت
۵- حق اداره شایسته و حسن تدبیر
۶- حق آزادی اندیشه و بیان
۷- حق دسترسی به اطلاعات
۸- حق دسترسی به فضای مجازی
۹- حق حریم خصوصی
۱۰- حق تشکل، تجمع و راهپیمایی
۱۱- حق آزادی رفت وآمد به و از کشور
۱۲- حق تشکیل و برخورداری از خانواده (در ازدواج با ادیان و مذاهب دیگر)
۱۳- حق برخورداری از دادخواهی عادلانه
۱۴- حق اقتصاد شفاف و رقابتی
۱۵- حق مسکن
۱۶- حق مالکیت
۱۷- حق اشتغال و کار شایسته
۱۸- حق رفاه و تأمین اجتماعی
۱۹- حق دسترسی و مشارکت فرهنگی
۲۰- حق آموزش و پژوهش
۲۱- حق صلح و امنیت»

خانم نظری در بخش دیگری از مطلب خود نوشته‌اند:

« شاید میزان شمول و کلیت این حقوق که برشمرده شد، درخصوص این گروه از هم‌وطنان تعجب برانگیز باشد؛ اما این موارد مبتنی‌بر منشور حقوق شهروندی در ایران است که سال ۱۳۹۵ رونمایی و برای اجرا در دستور کار دولت وقت قرار گرفت ولی از اواخر دولت دوازدهم به حاشیه رفت و در دولت سیزدهم نیز عملاً به کناری نهاده شد.
 
آن‌چه در زندگی معمولی بسیاری از هم‌وطنان در گروه‌هایی با ادیان و مذاهب متفاوت و گرایشات دین‌ناباوری و خداناباوری دیده شده و جریان دارد، متأسفانه بسیاری از این حقوق دریغ شده و جایی ندارد.

این محرومیت از حقوق شهروندی، میان ادیان و مذاهب مورد تأیید در قانون اساسی با ادیان و مذاهب ممنوعه‌ی خارج از آن و نیز افرادی که از اسلام به ادیان دیگر و اعتقادات خارج‌از دین باوری می‌گروند؛ درجات متفاوتی دارد».

صورت کامل مطلب را در کانال ایشان بخوانید.

کانال:
https://t.iss.one Sociologyofsocialgroups/1358

نام کانال: «جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی».

#گفتگو_توانا
@Dialogue1402

کارل پوپر فیلسوف لیبرال بر این باور بود که دو فرد با دو عقیده‌ی کاملا متضاد نیز بعد از گفتگو و مشاجره با یکدیگر، در باورشان تغییر رخ می‌دهد.

وی حتی در یکی از گفتگوهایش به داستانی تاریخی ارجاع می‌دهد از مذاکرات قومی وحشی با امپراطوری ایران باستان و می‌گوید این گروه کسانی بودند که اقوام خود را بعد از مردن، می‌خوردند! اما بعد از مواجهه و گفتگو با چنین قومی نیز می‌توان مطمئن شد که آنها دیگر آن افراد سابق نیستند و ذهنشان مقداری تغییر کرده‌است. گروه مقابل آنها هم از جایگاه ثابت اولیه خود کمی عقب‌تر نشسته‌اند.

این «تاکید بر ایجاد تغییرات کوچک از طریق گفتگو» را می‌توان از مهمترین مشخصه‌های اندیشه سیاسی پوپر دانست که دهه‌ها سرکوب دگراندیشان و حذف مخالفان فکری در کشورهای کمونیستی را سرزنش می‌کرد.

#کارل_پوپر #گفتگو_توانا

@Dialogue1402