گزارش دقیق تخلف چای
#محمد_فاضلی
کارزار درخواست #گزارش_دقیق_تخلف_چای به بیش از ۱۶۰۰۰ امضا رسید. شما را هم به مشارکت در این مطالبه دعوت میکنم.
https://www.karzar.net/95653
مطالبه مدنی، راهی برای بهبود.
@fazeli_mohammad
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#محمد_فاضلی
کارزار درخواست #گزارش_دقیق_تخلف_چای به بیش از ۱۶۰۰۰ امضا رسید. شما را هم به مشارکت در این مطالبه دعوت میکنم.
https://www.karzar.net/95653
مطالبه مدنی، راهی برای بهبود.
@fazeli_mohammad
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍30👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جامعهی رمزگشایی
#حمیدرضا_صدر
اتفاق عمیقی در قلب و روح و ذهن ما افتاده است. باید تلاش کنیم تا دروغگویی، ویژگی غالب و برجستهی جامعهی ما نباشد و برای هرچیز، به رمزگشایی احتیاج نداشته باشیم.
دروغ، میوهی باغ دروغه.
#دروغ
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#حمیدرضا_صدر
اتفاق عمیقی در قلب و روح و ذهن ما افتاده است. باید تلاش کنیم تا دروغگویی، ویژگی غالب و برجستهی جامعهی ما نباشد و برای هرچیز، به رمزگشایی احتیاج نداشته باشیم.
دروغ، میوهی باغ دروغه.
#دروغ
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
❤15👍12
پسماند توجه!
#امید_امانی
چرا اینقدر سخته که کارم رو انجام بدم؟
تو یه پژوهش پراستناد، پژوهشگری به نام سوفی لیروی(Leroy) از دانشگاه مینهسوتا دنبال این بود ببینه چرا برای یه تعداد از آدمها، ”شروع کردن آسونه، اما ادامه دادن و تمومش کردن اینقدر سخت!“. واسه رسیدن به جواب...
دکتر لیروی دو گروه از شرکت کنندهها رو انتخاب کرد و اونها رو تو دو مرحله مورد آزمایش قرار داد. روش انجام کار هم این مدلی بود که شرکت کنندهها باید دور هم مینشستن و شروع میکردن به حل یه مجموعه از جدول کلمات. منتهی در حین اجرا....
به گروه اول گفتن "لطفا تا همینجایی که انجام دادید کار رو نگه دارید، یه کار دیگه هم هست یه چند لحظه بیایید روی اون وایستیم!" و به گروه دوم اجازه دادن کارشون رو تموم کنن و بعد از اتمام کار گفتن بیایید بریم سراغ کار دوم...
تو مرحله دوم به هر دو گروه یه سری بازیهای تصمیمگیری دادن و دادههای بهدست اومده از هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت...
دیدن افراد گروه اول گرفتار اثر "پسماند توجه" (Attention residue) شده بودن و عملکردشون نسبت به گروهی که "کار اول رو تموم کردن و رفتن سراغ کار دوم" به مراتب ضعیفتر بود و مشخص شد که؛ هربار که ما وسط یه کاری یه سر به کار دیگه میزنیم، برگشتن به کار قبلی به سادگی اتفاق نمیفته...
"پسماند توجه" میگه؛ عادت معمول کار کردن تو حالت نیمه حواسپرتی، عملکرد مغز شما رو به طور بالقوهای پایین میاره و این یعنی؛ ممکنه به ظاهر چک کردن گوشی حین کار، نیم نگاهی به اینستا انداختن، سرک کشیدن به تلگرام، ایمیلها رو چک کردن و نگاه کردن به صفحه گوشی درست وسط کار...
یه سر رفتن و در مورد فلان چیز جذابی که همین الان باهاش مواجه شدی با همکار صحبت کردن و یه سر قیمت دلار و طلا رو چک کردن، ظاهرا خیلی اثرگذار و خطرناک به نظر نمیرسه اما، باعث میشه بخشی از توجهتون روی اون کار بمونه و شما با پسماند توجه به کار جدید برمیگردید و این یعنی افت عملکرد…
اگه میخوای خروجی بهتر و بیشتری داشته باشی، باید جلوی "نشتی توجهت" رو بگیری. چیزی که بهش میگن کار عمیق. پس موقع کار، هر عامل حواسپرت کنندهی غیر ضروری رو یه کم از خودت دور کن و بچسب به کارت که اون قراره آینده رو برات بسازه.
#تمرکز
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#امید_امانی
چرا اینقدر سخته که کارم رو انجام بدم؟
تو یه پژوهش پراستناد، پژوهشگری به نام سوفی لیروی(Leroy) از دانشگاه مینهسوتا دنبال این بود ببینه چرا برای یه تعداد از آدمها، ”شروع کردن آسونه، اما ادامه دادن و تمومش کردن اینقدر سخت!“. واسه رسیدن به جواب...
دکتر لیروی دو گروه از شرکت کنندهها رو انتخاب کرد و اونها رو تو دو مرحله مورد آزمایش قرار داد. روش انجام کار هم این مدلی بود که شرکت کنندهها باید دور هم مینشستن و شروع میکردن به حل یه مجموعه از جدول کلمات. منتهی در حین اجرا....
به گروه اول گفتن "لطفا تا همینجایی که انجام دادید کار رو نگه دارید، یه کار دیگه هم هست یه چند لحظه بیایید روی اون وایستیم!" و به گروه دوم اجازه دادن کارشون رو تموم کنن و بعد از اتمام کار گفتن بیایید بریم سراغ کار دوم...
تو مرحله دوم به هر دو گروه یه سری بازیهای تصمیمگیری دادن و دادههای بهدست اومده از هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت...
دیدن افراد گروه اول گرفتار اثر "پسماند توجه" (Attention residue) شده بودن و عملکردشون نسبت به گروهی که "کار اول رو تموم کردن و رفتن سراغ کار دوم" به مراتب ضعیفتر بود و مشخص شد که؛ هربار که ما وسط یه کاری یه سر به کار دیگه میزنیم، برگشتن به کار قبلی به سادگی اتفاق نمیفته...
"پسماند توجه" میگه؛ عادت معمول کار کردن تو حالت نیمه حواسپرتی، عملکرد مغز شما رو به طور بالقوهای پایین میاره و این یعنی؛ ممکنه به ظاهر چک کردن گوشی حین کار، نیم نگاهی به اینستا انداختن، سرک کشیدن به تلگرام، ایمیلها رو چک کردن و نگاه کردن به صفحه گوشی درست وسط کار...
یه سر رفتن و در مورد فلان چیز جذابی که همین الان باهاش مواجه شدی با همکار صحبت کردن و یه سر قیمت دلار و طلا رو چک کردن، ظاهرا خیلی اثرگذار و خطرناک به نظر نمیرسه اما، باعث میشه بخشی از توجهتون روی اون کار بمونه و شما با پسماند توجه به کار جدید برمیگردید و این یعنی افت عملکرد…
اگه میخوای خروجی بهتر و بیشتری داشته باشی، باید جلوی "نشتی توجهت" رو بگیری. چیزی که بهش میگن کار عمیق. پس موقع کار، هر عامل حواسپرت کنندهی غیر ضروری رو یه کم از خودت دور کن و بچسب به کارت که اون قراره آینده رو برات بسازه.
#تمرکز
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍38👏15
بزرگسالی
#مارک_منسن
بزرگسالی زمانی اتفاق میافتد که فرد درمییابد، بهتر است به خاطر «دلیلی درست» رنج کشید تا به خاطر «دلیلی اشتباه» لذت برد.
از کتاب «شاد بودن کافی نیست»
#کتاب
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#مارک_منسن
بزرگسالی زمانی اتفاق میافتد که فرد درمییابد، بهتر است به خاطر «دلیلی درست» رنج کشید تا به خاطر «دلیلی اشتباه» لذت برد.
از کتاب «شاد بودن کافی نیست»
#کتاب
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍41❤8👏3
جوانان قدیم و جوانان امروز
#مصطفی_ملکیان
وقتی خودم را به عنوان یک جوان ۲۲ ساله در سال ۱۳۵۷ با جوان ۲۲ ساله امروز مقایسه میکنم، دو تفاوت بارز در آنها میبینم.
جوان آن سالها بیشتر خود را متعهد میدید که در راه «عدالتگستری» و «آزادیپروری» در جامعه و ریشهکن کردن فقر حرکت کند و در راه رشد فرهنگ عمومی تلاش کند. اما امروزه جوانان ما حساسیت بسیار کمتری دارند، اما به این معنا نیست که آرمان ندارند، امروز آرمانهای جوانان ما اخلاقی شده است. اما این آرمانهای اخلاقی، بیشتر آرمان اخلاقِ فردی هستند و نه اخلاق اجتماعی.
جوان امروز در قیاس با جوان آن زمان، فردگراتر و خودگراتر است، اما در جهت دیگر که علم، فهم و قدرت تفکر باشد من هیچ شک ندارم که جوانان امروز ما بسیار جلوتر از جوانانی هستند که همنسل من بودند یا دوران دانشجوییشان در سالهای قبل از انقلاب سپری میشد. جوانان امروز ما بسیار متفکر و ژرفاندیشتر هستند و با فرهنگ جهان و فرهنگ غرب آشناتر و کارآزمودهترند.
اما در این مجال میخواهم مقایسهای هم میان جوانان امروز ایران با جوانان امروز جهان اسلام اعم از حوزه ترک زبان یعنی ترکیه، حوزه عرب زبان یعنی کشورهای عربی و حوزه انگلیسی زبان مانند اندونزی، مالزی، هندوستان و پاکستان داشتهباشم که مواجهه نزدیک با آنان داشتهام.
من امروز میبینم که قدرت تفکر و فریب نخوردن جوانان ما و همچنین استدلالورزی و فلسفهگرایی جوان امروز ما بسی از سایر همنسلانشان در سایر کشورهای جهان اسلام بیشتر است.
#نسل_پیشین
#نسل_پیشران
@Mostafamalekian
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#مصطفی_ملکیان
وقتی خودم را به عنوان یک جوان ۲۲ ساله در سال ۱۳۵۷ با جوان ۲۲ ساله امروز مقایسه میکنم، دو تفاوت بارز در آنها میبینم.
جوان آن سالها بیشتر خود را متعهد میدید که در راه «عدالتگستری» و «آزادیپروری» در جامعه و ریشهکن کردن فقر حرکت کند و در راه رشد فرهنگ عمومی تلاش کند. اما امروزه جوانان ما حساسیت بسیار کمتری دارند، اما به این معنا نیست که آرمان ندارند، امروز آرمانهای جوانان ما اخلاقی شده است. اما این آرمانهای اخلاقی، بیشتر آرمان اخلاقِ فردی هستند و نه اخلاق اجتماعی.
جوان امروز در قیاس با جوان آن زمان، فردگراتر و خودگراتر است، اما در جهت دیگر که علم، فهم و قدرت تفکر باشد من هیچ شک ندارم که جوانان امروز ما بسیار جلوتر از جوانانی هستند که همنسل من بودند یا دوران دانشجوییشان در سالهای قبل از انقلاب سپری میشد. جوانان امروز ما بسیار متفکر و ژرفاندیشتر هستند و با فرهنگ جهان و فرهنگ غرب آشناتر و کارآزمودهترند.
اما در این مجال میخواهم مقایسهای هم میان جوانان امروز ایران با جوانان امروز جهان اسلام اعم از حوزه ترک زبان یعنی ترکیه، حوزه عرب زبان یعنی کشورهای عربی و حوزه انگلیسی زبان مانند اندونزی، مالزی، هندوستان و پاکستان داشتهباشم که مواجهه نزدیک با آنان داشتهام.
من امروز میبینم که قدرت تفکر و فریب نخوردن جوانان ما و همچنین استدلالورزی و فلسفهگرایی جوان امروز ما بسی از سایر همنسلانشان در سایر کشورهای جهان اسلام بیشتر است.
#نسل_پیشین
#نسل_پیشران
@Mostafamalekian
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍48👎8🤔7❤4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی کامل نیست!
این ویدئو، احساس واقعی زندگی را به تصویر میکشد، حسی که در فیلمها، سریالها و صفحههای موبایلهایمان اثری از آن نیست.
#پذیرش
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
این ویدئو، احساس واقعی زندگی را به تصویر میکشد، حسی که در فیلمها، سریالها و صفحههای موبایلهایمان اثری از آن نیست.
#پذیرش
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👏27👍10❤2🍓1
پاسخ متفاوت
معلم که به آرناو ۷ ساله ریاضیات تدریس می کرد از او پرسید،" اگه من یه سیب و یه سیب دیگه و یه سیب دیگه بهت بدم، چندتا سیب خواهی داشت؟" در چند ثانیه آرناو خیلی مطمئن جواب داد، "چهارتا!" معلم ناامید توقع یک جواب خیلی ساده رو داشت.
او ناامید شده بود. او فکر کرد "شاید بچه درست گوش نکرده". او تکرار کرد: "آرناو درست گوش کن. خیلی ساده است. تو میتونی جوابشو بگی اگه درست گوش کنی. اگه من یه سیب و یه سیب دیگه و یه سیب دیگه بهت بدم، چندتا سیب خواهی داشت؟" آرناو احساس ناامیدی رو توی صورت معلمش دید. او با انگشتانش دوباره محاسبه کرد. اما او به دنبال جوابی بود که معلم رو خوشحال کنه. جستجوی او برای جواب درست نبود. این بار با دودلی جواب داد"چهارتا..."
نا امیدی و یاس توی صورت معلم موج میزد. معلم به خاطر آورد که آرناو عاشق توت فرنگیه. فکر کرد شاید چون سیب دوست نداره کنترلش رو از دست میده. این بار با شوق زیاد و خیلی سریع پرسید، "اگه یه توت فرنگی و یه توت فرنگی دیگه و یه توت فرنگی دیگه بهت بدم، آرناو چندتا توت فرنگی خواهد داشت؟" با دیدن معلم خوشحال، آرناو دوباره با انگشتاش محاسبه کرد. هیچ فشاری روی او نبود، اما یه کمی فشار روی معلم بود. او می خواست با فکر جدیدش به موفقیت برسه. با یه خنده تردید آمیز آرناو جواب داد" سه تا؟"
حالا معلم یه خنده پیروزی را داشت. فکرش جواب داد. او میخواست به خودش تبریک بگه. اما یه چیز باقی مونده بود. یه بار دیگه ازش پرسید، "حالا اگه یه سیب و یه سیب دیگه و یه سیب دیگه بهت بدم چندتا سیب داری؟" آرناو به سرعت جواب داد،" چهارتا!"
معلم مات و مبهوت ماند. او با لحن کمی خشمگین و عصبانی پرسید: "چطور آرناو، چطور؟" آرناو با لحن آرام و با تامل جواب داد: "چون من در کیفم یه سیب دارم".
زمانی جواب متفاوت از چیزی که ما توقع داریم، میشنویم، آن جواب لزوما اشتباه نیست. شاید جنبهی دیگری وجود دارد که ما اصلاً متوجه نشدهایم. و همچنین به یاد داشته باشیم که وقتی با دیگران صحبت میکنیم و برای آنها استدلال میکنیم، آنها با ذهن خالی به سراغ ما نیامدهاند. به همین دلیل، با وجودی که ما اطلاعات و توضیحات خود را به آنها ارائه میکنیم، تحلیل و پاسخ آنها ممکن است با ما متفاوت باشد.
@metaphortherapy
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
معلم که به آرناو ۷ ساله ریاضیات تدریس می کرد از او پرسید،" اگه من یه سیب و یه سیب دیگه و یه سیب دیگه بهت بدم، چندتا سیب خواهی داشت؟" در چند ثانیه آرناو خیلی مطمئن جواب داد، "چهارتا!" معلم ناامید توقع یک جواب خیلی ساده رو داشت.
او ناامید شده بود. او فکر کرد "شاید بچه درست گوش نکرده". او تکرار کرد: "آرناو درست گوش کن. خیلی ساده است. تو میتونی جوابشو بگی اگه درست گوش کنی. اگه من یه سیب و یه سیب دیگه و یه سیب دیگه بهت بدم، چندتا سیب خواهی داشت؟" آرناو احساس ناامیدی رو توی صورت معلمش دید. او با انگشتانش دوباره محاسبه کرد. اما او به دنبال جوابی بود که معلم رو خوشحال کنه. جستجوی او برای جواب درست نبود. این بار با دودلی جواب داد"چهارتا..."
نا امیدی و یاس توی صورت معلم موج میزد. معلم به خاطر آورد که آرناو عاشق توت فرنگیه. فکر کرد شاید چون سیب دوست نداره کنترلش رو از دست میده. این بار با شوق زیاد و خیلی سریع پرسید، "اگه یه توت فرنگی و یه توت فرنگی دیگه و یه توت فرنگی دیگه بهت بدم، آرناو چندتا توت فرنگی خواهد داشت؟" با دیدن معلم خوشحال، آرناو دوباره با انگشتاش محاسبه کرد. هیچ فشاری روی او نبود، اما یه کمی فشار روی معلم بود. او می خواست با فکر جدیدش به موفقیت برسه. با یه خنده تردید آمیز آرناو جواب داد" سه تا؟"
حالا معلم یه خنده پیروزی را داشت. فکرش جواب داد. او میخواست به خودش تبریک بگه. اما یه چیز باقی مونده بود. یه بار دیگه ازش پرسید، "حالا اگه یه سیب و یه سیب دیگه و یه سیب دیگه بهت بدم چندتا سیب داری؟" آرناو به سرعت جواب داد،" چهارتا!"
معلم مات و مبهوت ماند. او با لحن کمی خشمگین و عصبانی پرسید: "چطور آرناو، چطور؟" آرناو با لحن آرام و با تامل جواب داد: "چون من در کیفم یه سیب دارم".
زمانی جواب متفاوت از چیزی که ما توقع داریم، میشنویم، آن جواب لزوما اشتباه نیست. شاید جنبهی دیگری وجود دارد که ما اصلاً متوجه نشدهایم. و همچنین به یاد داشته باشیم که وقتی با دیگران صحبت میکنیم و برای آنها استدلال میکنیم، آنها با ذهن خالی به سراغ ما نیامدهاند. به همین دلیل، با وجودی که ما اطلاعات و توضیحات خود را به آنها ارائه میکنیم، تحلیل و پاسخ آنها ممکن است با ما متفاوت باشد.
@metaphortherapy
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍67👏12❤9😁1😍1
عمارت دل
همایون شجریان
یلدا مبارک❤️
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت
حافظ
#یلدا
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت
حافظ
#یلدا
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍16❤15🍓4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ما و این هم زندگی
نقصها و شکستهای ما و آسیبهایی که دیدهایم، بخشهای ارزشمند و مهم از داستان زندگی ما هستند.
#کینتسوگی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
نقصها و شکستهای ما و آسیبهایی که دیدهایم، بخشهای ارزشمند و مهم از داستان زندگی ما هستند.
#کینتسوگی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
❤20👍7
ایدههای متفاوت و خلاقانه دارید؟ آیا صبور هم هستید؟
#مجتبی_لشکربلوکی
چمدانهای چرخدار را که همه ما دیدهایم. فکر میکنید فاصلهی زمانی بین ارائهی این محصول به بازار تا استقبال خریداران چه قدر بوده است؟ بله همین چمدان.های چرخداری که امروزه در تمام دنیا مورد استفاده قرار میگیرد.
تعبیه کردن چند چرخ کوچک زیر یک چمدان سنگین، ایدهی پیش پا افتادهایست و به نظر باید با استقبال فوری روبرو شود. اما ماجرا اینطور پیش نرفته.اولین چمدان چرخدار در ۱۹۷۲ ثبت اختراع و روانه بازار شد که البته هیچکس آن را نخرید! ۱۵ سال طول کشید تا سرانجام در ۱۹۸۷ این نوآوری ساده، آن هم ابتدا توسط خدمه پرواز شرکتهای هواپیمایی، خریداری و بعد از آن تازه کمکم با استقبال روبرو شد.اما چرا ایده به این خوبی اینقدر دیر رایج شد؟ خوب! در سالهای ۱۹۷۰ یک «مرد واقعی» اینقدر عرضه داشت که خودش چمدانش را بلند کند و یک «بانوی واقعی» اینقدر پرستیژ داشت که برای حمل چمدانش از کارگران کمک بگیرد. این ذهنیت ممکن است اکنون مسخره به نظر برسد، اما همین مسئله ساده مانع فراگیر شدن این نوآوری میشود. گاهی اوقات یک نیاز وجود دارد، اما سبک زندگی و بینشها مانع پذیرش یک محصول میشود.
نگاه راهبردی:
نوآوری فقط ارائهی یک محصول نیست. بلکه ترویج آن نیز هست. این فرمول کلیدی را به خاطر بسپارید: نوآوری= اختراع + بازارسازی و بازارداری. بخشی از راز نوآوریهای موفق در درک همین جنبههای فرهنگی و اجتماعی نهفته است پس: موفقیت در یک بازار= قابلیت مهندسی و ساخت + قابلیت عرضه + قابلیت برقراری ارتباط و متقاعدسازی
#نوآوری
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#مجتبی_لشکربلوکی
چمدانهای چرخدار را که همه ما دیدهایم. فکر میکنید فاصلهی زمانی بین ارائهی این محصول به بازار تا استقبال خریداران چه قدر بوده است؟ بله همین چمدان.های چرخداری که امروزه در تمام دنیا مورد استفاده قرار میگیرد.
تعبیه کردن چند چرخ کوچک زیر یک چمدان سنگین، ایدهی پیش پا افتادهایست و به نظر باید با استقبال فوری روبرو شود. اما ماجرا اینطور پیش نرفته.اولین چمدان چرخدار در ۱۹۷۲ ثبت اختراع و روانه بازار شد که البته هیچکس آن را نخرید! ۱۵ سال طول کشید تا سرانجام در ۱۹۸۷ این نوآوری ساده، آن هم ابتدا توسط خدمه پرواز شرکتهای هواپیمایی، خریداری و بعد از آن تازه کمکم با استقبال روبرو شد.اما چرا ایده به این خوبی اینقدر دیر رایج شد؟ خوب! در سالهای ۱۹۷۰ یک «مرد واقعی» اینقدر عرضه داشت که خودش چمدانش را بلند کند و یک «بانوی واقعی» اینقدر پرستیژ داشت که برای حمل چمدانش از کارگران کمک بگیرد. این ذهنیت ممکن است اکنون مسخره به نظر برسد، اما همین مسئله ساده مانع فراگیر شدن این نوآوری میشود. گاهی اوقات یک نیاز وجود دارد، اما سبک زندگی و بینشها مانع پذیرش یک محصول میشود.
نگاه راهبردی:
نوآوری فقط ارائهی یک محصول نیست. بلکه ترویج آن نیز هست. این فرمول کلیدی را به خاطر بسپارید: نوآوری= اختراع + بازارسازی و بازارداری. بخشی از راز نوآوریهای موفق در درک همین جنبههای فرهنگی و اجتماعی نهفته است پس: موفقیت در یک بازار= قابلیت مهندسی و ساخت + قابلیت عرضه + قابلیت برقراری ارتباط و متقاعدسازی
#نوآوری
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍41👏8❤3😍1
ما ماشین نیستیم!
انتظار عالی و کامل بودن از خود و دیگران است که طعم زندگی را از بین میبرد.
#زندگی_کامل_نیست
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
انتظار عالی و کامل بودن از خود و دیگران است که طعم زندگی را از بین میبرد.
#زندگی_کامل_نیست
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍35❤7👏4🕊1
توهم بدن شناگر
«نسیم نیکلاس طالب» نویسندهی کتاب «قوی سیاه»، روزی از چربیهای اضافه شکم خود شاکی شد و تصمیم گرفت از شر آنها خلاص شود. برای همین نگاهی به اطراف انداخت و بهذهنش رسید که شناگران، خوشتیپ و خوشهیکلترین افراد هستند. سراغ شنا رفت تا خوشهیکل شود اما چند وقت بعد یک کشف مهم کرد؛ کشفی که یکی از مهمترین خطاهای شناختی را به ما معرفی میکند.
«نسیم طالب» فهمید شناگران بهخاطر شنا و تمریناتش دارای هیکلهای ورزیده و عضلانی نیستند، بلکه چون هیکلهای مناسبی برای شنا دارند شناگر شدهاند. وقتی ما عوامل یک پدیده را با نتیجه اشتباه بگیریم، دچار خطای شناختی «توهم بدن شناگر» شدهایم. خطایی که علتش، جابهجایی عوامل با نتایج است.
در حقیقت هیچ شناگری بهخاطر شنا بدن ورزیدهای ندارد، بلکه چون بدنش متناسب با این ورزش بوده، شناگر شده است. حالا ممکن است بعد با تداوم تمرین و ورزش بتواند فرم ایدهآل را حفظ کند. اما واقعیت این است که دلیل اولیه، بدن خود شناگر بوده نه تمریناتش.
تصور بسیاری از ما این است که آدمهای خندان و جذابی که لوازم آرایشی و بهداشتی را تبلیغ میکنند چون از این لوازم استفاده میکنند خندان و جذاب هستند؛ در حالیکه در بیشتر موارد چون جذاب و شاد هستند مناسب تبلیغ تشخیص داده شدهاند.
برای درک زمینهی یک اتفاق، باید زنجیرهی علت و معلولی را دقیق بررسی کنیم تا در تحلیل و تصمیمگیری دچار خطای شناختی نشویم.
#خطای_شناختی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
«نسیم نیکلاس طالب» نویسندهی کتاب «قوی سیاه»، روزی از چربیهای اضافه شکم خود شاکی شد و تصمیم گرفت از شر آنها خلاص شود. برای همین نگاهی به اطراف انداخت و بهذهنش رسید که شناگران، خوشتیپ و خوشهیکلترین افراد هستند. سراغ شنا رفت تا خوشهیکل شود اما چند وقت بعد یک کشف مهم کرد؛ کشفی که یکی از مهمترین خطاهای شناختی را به ما معرفی میکند.
«نسیم طالب» فهمید شناگران بهخاطر شنا و تمریناتش دارای هیکلهای ورزیده و عضلانی نیستند، بلکه چون هیکلهای مناسبی برای شنا دارند شناگر شدهاند. وقتی ما عوامل یک پدیده را با نتیجه اشتباه بگیریم، دچار خطای شناختی «توهم بدن شناگر» شدهایم. خطایی که علتش، جابهجایی عوامل با نتایج است.
در حقیقت هیچ شناگری بهخاطر شنا بدن ورزیدهای ندارد، بلکه چون بدنش متناسب با این ورزش بوده، شناگر شده است. حالا ممکن است بعد با تداوم تمرین و ورزش بتواند فرم ایدهآل را حفظ کند. اما واقعیت این است که دلیل اولیه، بدن خود شناگر بوده نه تمریناتش.
تصور بسیاری از ما این است که آدمهای خندان و جذابی که لوازم آرایشی و بهداشتی را تبلیغ میکنند چون از این لوازم استفاده میکنند خندان و جذاب هستند؛ در حالیکه در بیشتر موارد چون جذاب و شاد هستند مناسب تبلیغ تشخیص داده شدهاند.
برای درک زمینهی یک اتفاق، باید زنجیرهی علت و معلولی را دقیق بررسی کنیم تا در تحلیل و تصمیمگیری دچار خطای شناختی نشویم.
#خطای_شناختی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍59❤8🤔3🤷♂2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همدیگر را بشنویم!
این سکانس از انیمیشن مهم «Inside Out» بحث احساسات را خیلی خوب به تصویر کشیده است.
شخصیت «شادی» هرکاری میکند، نمیتواند شخصیت «فیل» را آرام کند. از نظر او فیل نیاز به خوشحالی و سرگرم شدن دارد. او میخواهد با انجام این رفتار، سریع به نتیجه برسد. از نظر شخصیت «غم» فیل در آن شرایط، فقط نیاز دارد کسی به حرفهایش گوش کند. شخصیت «شادی» میخواهد «غم» را سرکوب کند و به او اجازه ندهد خود را ابراز کند. «شادی» حس میکند وجود «غم» در این لحظه، وضعیت را بدتر خواهد کرد. اما نتیجه برعکس این است.
@GifGlass
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
این سکانس از انیمیشن مهم «Inside Out» بحث احساسات را خیلی خوب به تصویر کشیده است.
شخصیت «شادی» هرکاری میکند، نمیتواند شخصیت «فیل» را آرام کند. از نظر او فیل نیاز به خوشحالی و سرگرم شدن دارد. او میخواهد با انجام این رفتار، سریع به نتیجه برسد. از نظر شخصیت «غم» فیل در آن شرایط، فقط نیاز دارد کسی به حرفهایش گوش کند. شخصیت «شادی» میخواهد «غم» را سرکوب کند و به او اجازه ندهد خود را ابراز کند. «شادی» حس میکند وجود «غم» در این لحظه، وضعیت را بدتر خواهد کرد. اما نتیجه برعکس این است.
@GifGlass
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👏25❤8👍6💔2
جامعهشناسی طبقاتی ظلم
#محسن_رنانی
سوم دی ماه برابر با نود و هشتمین زادروز استاد فقید محمدابراهیم باستانی پاریزی است. بدون شرح، گفتاری کوتاه از ایشان را بخوانیم:
«بنده گمان کنم بهترین مثلی که ریشه بیامان ظلم را در بطون فرهنگ ما ثابت میکند، همین مسأله رانندگی امروز باشد. یک اسبسوار، میخواهد آن که خر دارد از راه عبور نکند؛ و یک دوچرخهسوار، یابوسوار را رم میدهد؛ و موتورسوار تند به دوچرخهسوار میزند؛ و تاکسیدار، موتورسوار را توی جوی آب میاندازد؛ و صاحب اتومبیل شخصی به تاکسی امان نمیدهد؛ و اتومبیل دولتی مزاحم اتومبیلهای شخصی است؛ واتومبیل نمره زرد رنگ افسران، به شخصیها زور میگوید و دژبان پشتیبان آن است؛ و نمره سرویس سیاسی تابع هیچ قانون رانندگی نیست؛ و هواپیما بر کل این قوم حاکم است، و میخواهد سر به تن هیچکس نباشد؛ و البته، همه اینها، که بر خر مراد سوارند، همه به پیاده زور میگویند. این جامعهشناسی طبقاتی ظلم ایرانی است!»
منبع: باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سنگ هفت قلم، نشر علم، چاپ پنجم، ۱۳۹۰، صفحه ۲۹۶.
و سالها پیش، من جایی خواندم که یک جامعهشناس غربی گفته است: هر ملتی آنگونه زندگی میکند که رانندگی میکند!
#رانندگی
@Renani_Mohsen
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#محسن_رنانی
سوم دی ماه برابر با نود و هشتمین زادروز استاد فقید محمدابراهیم باستانی پاریزی است. بدون شرح، گفتاری کوتاه از ایشان را بخوانیم:
«بنده گمان کنم بهترین مثلی که ریشه بیامان ظلم را در بطون فرهنگ ما ثابت میکند، همین مسأله رانندگی امروز باشد. یک اسبسوار، میخواهد آن که خر دارد از راه عبور نکند؛ و یک دوچرخهسوار، یابوسوار را رم میدهد؛ و موتورسوار تند به دوچرخهسوار میزند؛ و تاکسیدار، موتورسوار را توی جوی آب میاندازد؛ و صاحب اتومبیل شخصی به تاکسی امان نمیدهد؛ و اتومبیل دولتی مزاحم اتومبیلهای شخصی است؛ واتومبیل نمره زرد رنگ افسران، به شخصیها زور میگوید و دژبان پشتیبان آن است؛ و نمره سرویس سیاسی تابع هیچ قانون رانندگی نیست؛ و هواپیما بر کل این قوم حاکم است، و میخواهد سر به تن هیچکس نباشد؛ و البته، همه اینها، که بر خر مراد سوارند، همه به پیاده زور میگویند. این جامعهشناسی طبقاتی ظلم ایرانی است!»
منبع: باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سنگ هفت قلم، نشر علم، چاپ پنجم، ۱۳۹۰، صفحه ۲۹۶.
و سالها پیش، من جایی خواندم که یک جامعهشناس غربی گفته است: هر ملتی آنگونه زندگی میکند که رانندگی میکند!
#رانندگی
@Renani_Mohsen
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍28❤5👏5💔4
خودمحوری
#محمود_سریعالقلم🎤
🎧 لطفا فایل صوتی پیوست را بشنوید!
تجربهی دکتر سریع القلم، از خود حقپنداری و خود محوری جامعهی ایرانی که امروز اکثرا گرفتار آن هستیم.
#فرهنگ
زمان= ۲:۲۴
حجم= ۱ مگابایت
#آوای_توسعه
@sokhanranihaa
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#محمود_سریعالقلم🎤
🎧 لطفا فایل صوتی پیوست را بشنوید!
تجربهی دکتر سریع القلم، از خود حقپنداری و خود محوری جامعهی ایرانی که امروز اکثرا گرفتار آن هستیم.
#فرهنگ
زمان= ۲:۲۴
حجم= ۱ مگابایت
#آوای_توسعه
@sokhanranihaa
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
Telegram
attach 📎
👍20💔8😢1😐1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بزرگ شدن یا رشد کردن؟
همهی ما بزرگ میشویم، اما آیا همه رشد میکنیم؟
#رشد
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
همهی ما بزرگ میشویم، اما آیا همه رشد میکنیم؟
#رشد
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
❤42👍14😍4👏1
شبی در دارفور
#گای_پرستن
سالها از جنگ میگذشت، اما شهر هنوز تحت کنترل غیرنظامیها بود. دزدکی درخرابهها قدم میزدم؛ پنهانشده در باریکههای طویل نور ماهِ رنگپریده.
صدای متناوب خرده سنگها را پشت سرم میشنیدم. دهانهی هفتتیر بر پشتم قرار گرفت.
صدایی بچگانه: "بایست!"
گریان گفت: "یه داستان برام بگو"
عنوان: شبی در دارفور (منطقهای در غرب سودان)
مترجم: مازیار ناصری
@makhfigah_channel
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#گای_پرستن
سالها از جنگ میگذشت، اما شهر هنوز تحت کنترل غیرنظامیها بود. دزدکی درخرابهها قدم میزدم؛ پنهانشده در باریکههای طویل نور ماهِ رنگپریده.
صدای متناوب خرده سنگها را پشت سرم میشنیدم. دهانهی هفتتیر بر پشتم قرار گرفت.
صدایی بچگانه: "بایست!"
گریان گفت: "یه داستان برام بگو"
عنوان: شبی در دارفور (منطقهای در غرب سودان)
مترجم: مازیار ناصری
@makhfigah_channel
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
💔18👍4🤷♀3👏1😢1🙏1
کاسهی داغتر از آش...
این یک توصیهی ساده است. اما عوامانه نیست و مبنای علمی قوی دارد.
لینک داستان مرتبط
#کمک
@miiimschool
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
این یک توصیهی ساده است. اما عوامانه نیست و مبنای علمی قوی دارد.
لینک داستان مرتبط
#کمک
@miiimschool
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍51❤6👏4👎2🤔1
تراپی، عشق است!
#آلن_دوباتن
ما مقصر نیستیم که در جهان، احساس تنهایی و سردرگم بودن میکنیم. این ویژگی جهانی است که در این دوره از تاریخ، ما اهالی آن هستیم. تراپی (سایکوتراپی یا رواندرمانی) یکی از نزدیکترین راههای ما برای سازگار شدن با جهان پرهیاهو است.
ما برای ایجاد یک رابطهی عاشقانهی خوب باید تلاش کنیم، با افراد مختلف ارتباط داشته باشیم و با آنها وقت بگذرانیم تا به مرور تشخیص دهیم با چه کسی میتوانیم ارتباط عمیقتری داشته باشیم و برای ساختن یک رابطهی بهتر، چه تغییراتی باید در خود ایجاد کنیم.
مسیر یافتن یک تراپیست خوب هم همین است. درست است که بسیاری از تراپیستها استانداردهای لازم را ندارند، اما خبر خوش آن است که ما میتوانیم خودمان کیفیت تراپیستها را تشخیص دهیم. این به آن معنا نیست که باید مدام تراپیست خود را عوض کنیم، بلکه به آن معناست که نباید از مراجعه ناامید شویم. باید به تراپیست فرصت کافی بدهیم و اگر پس از مدتی بین ما و او ارتباط برقرار نشد و حس خوبی از این فرآیند نگرفتیم، تراپی را قطع نکنیم، بلکه به دنبال تراپیست دیگری برویم. اگر از مسیر دست بر نداریم، حتما کسی را خواهیم یافت که به بهترین شکل ممکن به سلامت روان ما کمک کند.
از تراپی نترسیم. آن را بیارزش ندانیم. با یک یا چند تجربهی کوتاه و ناقص، نگوییم تراپی به درد نمیخورد. منتظر نمانیم تا دچار مسائل پیچیدهی روانی شویم. سیاحت خود را برای یافتن یک تراپیست خوب آغاز کنیم تا در این جهان پیچیده و خارج از کنترل، احساس غربت کمتری داشته باشیم.
#تراپی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#آلن_دوباتن
ما مقصر نیستیم که در جهان، احساس تنهایی و سردرگم بودن میکنیم. این ویژگی جهانی است که در این دوره از تاریخ، ما اهالی آن هستیم. تراپی (سایکوتراپی یا رواندرمانی) یکی از نزدیکترین راههای ما برای سازگار شدن با جهان پرهیاهو است.
ما برای ایجاد یک رابطهی عاشقانهی خوب باید تلاش کنیم، با افراد مختلف ارتباط داشته باشیم و با آنها وقت بگذرانیم تا به مرور تشخیص دهیم با چه کسی میتوانیم ارتباط عمیقتری داشته باشیم و برای ساختن یک رابطهی بهتر، چه تغییراتی باید در خود ایجاد کنیم.
مسیر یافتن یک تراپیست خوب هم همین است. درست است که بسیاری از تراپیستها استانداردهای لازم را ندارند، اما خبر خوش آن است که ما میتوانیم خودمان کیفیت تراپیستها را تشخیص دهیم. این به آن معنا نیست که باید مدام تراپیست خود را عوض کنیم، بلکه به آن معناست که نباید از مراجعه ناامید شویم. باید به تراپیست فرصت کافی بدهیم و اگر پس از مدتی بین ما و او ارتباط برقرار نشد و حس خوبی از این فرآیند نگرفتیم، تراپی را قطع نکنیم، بلکه به دنبال تراپیست دیگری برویم. اگر از مسیر دست بر نداریم، حتما کسی را خواهیم یافت که به بهترین شکل ممکن به سلامت روان ما کمک کند.
از تراپی نترسیم. آن را بیارزش ندانیم. با یک یا چند تجربهی کوتاه و ناقص، نگوییم تراپی به درد نمیخورد. منتظر نمانیم تا دچار مسائل پیچیدهی روانی شویم. سیاحت خود را برای یافتن یک تراپیست خوب آغاز کنیم تا در این جهان پیچیده و خارج از کنترل، احساس غربت کمتری داشته باشیم.
#تراپی
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👏29👍13🤷♂4🙏3
ترور یعنی پایان
#محسن_رنانی
هر فرد یا گروهی که به نقطه ترور و «خشونتِ کور» برسد دارد به پایان خویش اعتراف میکند. فرقی نمیکند که برحق باشی یا باطل، مظلوم باشی یا ظالم و چه کسی را میکشی مقصر یا بیگناه؛ همین که تصمیم به خشونت کور گرفتی یعنی ذهن تو و روان تو به بنبست رسیده است: بنبست در اندیشیدن و راهی عقلانی یافتن، بنبست در اخلاقی زیستن و انسان ماندن، و بنبست در تابآوری روانشناختی و از هم نگسیختن. درواقع جهان و زندگی و جامعه به بنبست نرسیده است تو به بنبست رسیدهای و آن هم دو بنبست: بنبستی در خویش و بنبستی با بیرون خویش.
کسی که با خویش در آشتی است و هنوز در درونش جوانه امید و عطر معنا برای زندگی هست، در بدترین فشارهای بیرون نیز از خویشتنِ خویش انرژی میگیرد و زیستِ درونی عقلانی و شادمانهای دارد. و کسی که با بیرون خویش در آشتی است، در سختترین فرسودگیها و تلاطمات درونی نیز این فرصت را دارد که از بیرون (جامعه و هستی) انرژی بگیرد و تنها نماند و به نقطه استیصال نرسد. تنها کسانی که هم در درون خویش و هم با بیرون خویش به بنبست رسیدهاند، دست به خشونت کور میبرند؛ فرقی نمیکند فرد باشد یا گروه یا فرقه یا حزب یا حتی یک حکومت. حتی وقتی یک ایدئولوژی فرمان به خشونت کور میدهد، درواقع دارد به غیرانسانی بودن خود و به بنبست رسیدن خود و به پایان یافتن خود اعتراف میکند.
پس آنکه در خشونتِ کور میکُشد، خواه خود را خواه دیگری را، او در دو بنبست گیرافتاده است و با این کار پیام میدهد که به نقطه پایان خویش رسیده است، گرچه هنوز ظاهراً زنده باشد و در دستش بمب یا اسلحه باشد و ظاهراً هنوز قدرت کشتن داشته باشد.
خشونت کور البته پیام دیگری هم دارد: چیزهایی سرجای خودش نیست و احتمالا خیلی وقت است که سرجایش نبوده است و باید گشت و یافت و اصلاح کرد آنچه را که سرجای خودش نیست و باعث شده است که برخی به بنبست کشیده شوند و تصمیم بگیرند با خیال پایان دیگران، پایان خویش را رقم بزنند.
و اما این غصههایی که این روزها از درون و بیرون، غزه یا کرمان یا هرجایی که بیگناهی کشته میشود، بر دلمان میبارد، و این مصیبتهایی که پیدرپی برسرمان آوار میشود، اگر نکشدمان، قویترمان میکند.
به مردم کرمان، به مردم ایران و به همه انسانهای صلحجوی جهان تسلیت میگویم که کشته شدن ظالمانه حتی یک انسان بیگناه خبر بدی است برای همه آنانی که امید دارند در جهانی انسانیتر زیست کنند.
#انسانیت
@Renani_Mohsen
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
#محسن_رنانی
هر فرد یا گروهی که به نقطه ترور و «خشونتِ کور» برسد دارد به پایان خویش اعتراف میکند. فرقی نمیکند که برحق باشی یا باطل، مظلوم باشی یا ظالم و چه کسی را میکشی مقصر یا بیگناه؛ همین که تصمیم به خشونت کور گرفتی یعنی ذهن تو و روان تو به بنبست رسیده است: بنبست در اندیشیدن و راهی عقلانی یافتن، بنبست در اخلاقی زیستن و انسان ماندن، و بنبست در تابآوری روانشناختی و از هم نگسیختن. درواقع جهان و زندگی و جامعه به بنبست نرسیده است تو به بنبست رسیدهای و آن هم دو بنبست: بنبستی در خویش و بنبستی با بیرون خویش.
کسی که با خویش در آشتی است و هنوز در درونش جوانه امید و عطر معنا برای زندگی هست، در بدترین فشارهای بیرون نیز از خویشتنِ خویش انرژی میگیرد و زیستِ درونی عقلانی و شادمانهای دارد. و کسی که با بیرون خویش در آشتی است، در سختترین فرسودگیها و تلاطمات درونی نیز این فرصت را دارد که از بیرون (جامعه و هستی) انرژی بگیرد و تنها نماند و به نقطه استیصال نرسد. تنها کسانی که هم در درون خویش و هم با بیرون خویش به بنبست رسیدهاند، دست به خشونت کور میبرند؛ فرقی نمیکند فرد باشد یا گروه یا فرقه یا حزب یا حتی یک حکومت. حتی وقتی یک ایدئولوژی فرمان به خشونت کور میدهد، درواقع دارد به غیرانسانی بودن خود و به بنبست رسیدن خود و به پایان یافتن خود اعتراف میکند.
پس آنکه در خشونتِ کور میکُشد، خواه خود را خواه دیگری را، او در دو بنبست گیرافتاده است و با این کار پیام میدهد که به نقطه پایان خویش رسیده است، گرچه هنوز ظاهراً زنده باشد و در دستش بمب یا اسلحه باشد و ظاهراً هنوز قدرت کشتن داشته باشد.
خشونت کور البته پیام دیگری هم دارد: چیزهایی سرجای خودش نیست و احتمالا خیلی وقت است که سرجایش نبوده است و باید گشت و یافت و اصلاح کرد آنچه را که سرجای خودش نیست و باعث شده است که برخی به بنبست کشیده شوند و تصمیم بگیرند با خیال پایان دیگران، پایان خویش را رقم بزنند.
و اما این غصههایی که این روزها از درون و بیرون، غزه یا کرمان یا هرجایی که بیگناهی کشته میشود، بر دلمان میبارد، و این مصیبتهایی که پیدرپی برسرمان آوار میشود، اگر نکشدمان، قویترمان میکند.
به مردم کرمان، به مردم ایران و به همه انسانهای صلحجوی جهان تسلیت میگویم که کشته شدن ظالمانه حتی یک انسان بیگناه خبر بدی است برای همه آنانی که امید دارند در جهانی انسانیتر زیست کنند.
#انسانیت
@Renani_Mohsen
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»
👍36👏6💔6👎2