شاید عمیقا رنج انسان از زندگی همین مفهوم باشد، جایی که در انتهای تمام تلاشت صرف دوست داشتن کسی به منتها علیه نرسیدنی ختم شود که آن دیگری نمیخواهد یا تنها بازیچه برطرف شدن حس نیاز به دیده شدن او شوی که برگرفته از کمبودهای درونی اوست، آنچه بر تو غالب خواهد شد نرسیدن نیست بلکه بیگانگی عمیقیست که نسبت به دنیا و ارزشهای خود ساخته داری، با نگاه کوچکی به گذشته خود و آنچه را که از دیگری به تو با لمس رسیده باشد، چنان در خود خواهی شکست که هیچ توانی صرف بازسازی مجدد خویش نمیبینی، عمیقا دنبال پاسخی میگردی که آن دیگری هم از پذیرش اصل مسئله سرباز خواهد زد تا که بخواهد در یافتن پاسخ سرنخی به تو بدهد، حس دور شدن نه از دیگری بلکه از خودت شروع میشود، آدمی که به خود نرسد، به هیچ هم نمیرسد
👍5
عمیقترین احساس زندگی خودتون رو پیدا کنید بعد ببینید بیدفاعترین حالت ممکن شما دقیقا در همونجا قرار گرفته
این حس برای من نوعی دقیقا جایی قرار داره " که بشدت دلتنگ آدمیم که دوستش دارم و هیچ راه ارتباطی برام نمیزاره" چنان در مقابل این احساس پیچیده بی دفاعم که انگار یک کودک از دوری مادرش رنج میبره
این دقیقا همون ترومایی هستش که در دوران کودکی درونم فعال شده و تمامیه زندگی من رو قربانی خودش کرده و پس از این همه سال که خودش رو در پنهانترین لایههای زندگیم گنجانده بود در نهایت تونستم پیداش کنم و با بزرگترین چالش زندگیم در خودشناسی روبرو شدم
میشنوم از تجربه عمیقترین احساسی که تجربه کردهاید❤️
این حس برای من نوعی دقیقا جایی قرار داره " که بشدت دلتنگ آدمیم که دوستش دارم و هیچ راه ارتباطی برام نمیزاره" چنان در مقابل این احساس پیچیده بی دفاعم که انگار یک کودک از دوری مادرش رنج میبره
این دقیقا همون ترومایی هستش که در دوران کودکی درونم فعال شده و تمامیه زندگی من رو قربانی خودش کرده و پس از این همه سال که خودش رو در پنهانترین لایههای زندگیم گنجانده بود در نهایت تونستم پیداش کنم و با بزرگترین چالش زندگیم در خودشناسی روبرو شدم
میشنوم از تجربه عمیقترین احساسی که تجربه کردهاید❤️
❤5💔1
در یک بخش از کتاب "دوباره زندگی خود را بیافرین"
به نکته جالبی اشاره کرده بود
اینکه ما در مقابل الگوهای ذهنی چقدر ضعیف و شکننده هستیم و بر اساس این الگوها دست به انتخاب (همسر یا پارتنر) میزنیم و زمانیکه خودآگاهی و درمان اونها رو شروع میکنیم به احتمال بالا و زیادی از زوج خود جدا خواهیم شد و دلیل این رفتار تنها بابت رشد شخصیتی و درونی هستش که دیگری به اندازه ما نیست
#موقت
به نکته جالبی اشاره کرده بود
اینکه ما در مقابل الگوهای ذهنی چقدر ضعیف و شکننده هستیم و بر اساس این الگوها دست به انتخاب (همسر یا پارتنر) میزنیم و زمانیکه خودآگاهی و درمان اونها رو شروع میکنیم به احتمال بالا و زیادی از زوج خود جدا خواهیم شد و دلیل این رفتار تنها بابت رشد شخصیتی و درونی هستش که دیگری به اندازه ما نیست
#موقت
👍4❤2💔1
بچهها کار با نکسوس رو یاد بگیرید
با وضعیت اینترنت ایران بابت جلوگیری از مشکلات اعصاب و روان خودتون یک روز وقت بزارید و یاد بگیرید چجوری کانفیگش کنید
و مابقی عمرتون راحت باشید
یک روز بیشتر ازتون وقت نمیگیره و در نهایت میتونید تمام نیازهاتون رو پروکسی و کش کنید
با وضعیت اینترنت ایران بابت جلوگیری از مشکلات اعصاب و روان خودتون یک روز وقت بزارید و یاد بگیرید چجوری کانفیگش کنید
و مابقی عمرتون راحت باشید
یک روز بیشتر ازتون وقت نمیگیره و در نهایت میتونید تمام نیازهاتون رو پروکسی و کش کنید
❤4👎2
شمس تبریزی یجا میگه:
چون در دریا افتادی و شنا نمیدانی،
مرده شو تا آبت بر سر نهد
حالا مولانا اینجوری ازش درس زندگانی میگه:
آن یکی نحوی به کشتی در نشست
رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست
گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا
گفت نیم عمر تو شد در فنا
دلشکسته گشت کشتیبان ز تاب
لیک آن دم کرد خامش از جواب
باد کشتی را به گردابی فکند
گفت کشتیبان بدان نحوی بلند
هیچ دانی آشنا کردن بگو
گفت نی ای خوشجواب خوبرو
گفت کل عمرت ای نحوی فناست
زانک کشتی غرق این گردابهاست
محو میباید نه نحو اینجا بدان
گر تو محوی بیخطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد
چون بمردی تو ز اوصاف بشر
بحرِ اسرارت نهد بر فرق سر
ای که خلقان را تو خر میخواندهای
این زمان چون خر برین یخ ماندهای
گر تو علامه زمانی در جهان
نک فنای این جهان بین وین زمان
مرد نحوی را از آن در دوختیم
تا شما را نحوِ محو آموختیم
فقهِ فقه و نَحوِ نحو و صَرفِ صرف
در کم آمد یابی ای یار شگرف
آن سبوی آب، دانشهای ماست
وان خلیفه دجلهٔ علم خداست
ما سبوها پر به دجله میبریم
گرنه خر دانیم خود را، ما خریم
باری اعرابی بدان معذور بود
کو ز دجله غافل و بس دور بود
گر ز دجله با خبر بودی چو ما
او نبردی آن سبو را جا بجا
بلک از دجله چو واقف آمدی
آن سبو را بر سر سنگی زدی
فقط چندین بار با تمرکز کلمه به کلمه
بیت به بیت رو بخونید تا ارتباط هر کدوم و جواب هرکدوم رو پیدا کنید
چون در دریا افتادی و شنا نمیدانی،
مرده شو تا آبت بر سر نهد
حالا مولانا اینجوری ازش درس زندگانی میگه:
آن یکی نحوی به کشتی در نشست
رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست
گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا
گفت نیم عمر تو شد در فنا
دلشکسته گشت کشتیبان ز تاب
لیک آن دم کرد خامش از جواب
باد کشتی را به گردابی فکند
گفت کشتیبان بدان نحوی بلند
هیچ دانی آشنا کردن بگو
گفت نی ای خوشجواب خوبرو
گفت کل عمرت ای نحوی فناست
زانک کشتی غرق این گردابهاست
محو میباید نه نحو اینجا بدان
گر تو محوی بیخطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد
چون بمردی تو ز اوصاف بشر
بحرِ اسرارت نهد بر فرق سر
ای که خلقان را تو خر میخواندهای
این زمان چون خر برین یخ ماندهای
گر تو علامه زمانی در جهان
نک فنای این جهان بین وین زمان
مرد نحوی را از آن در دوختیم
تا شما را نحوِ محو آموختیم
فقهِ فقه و نَحوِ نحو و صَرفِ صرف
در کم آمد یابی ای یار شگرف
آن سبوی آب، دانشهای ماست
وان خلیفه دجلهٔ علم خداست
ما سبوها پر به دجله میبریم
گرنه خر دانیم خود را، ما خریم
باری اعرابی بدان معذور بود
کو ز دجله غافل و بس دور بود
گر ز دجله با خبر بودی چو ما
او نبردی آن سبو را جا بجا
بلک از دجله چو واقف آمدی
آن سبو را بر سر سنگی زدی
بیت به بیت رو بخونید تا ارتباط هر کدوم و جواب هرکدوم رو پیدا کنید
❤5
جنگ نیچه و کیرکگارد در درون
از آخرین تجربه و خودشناسیم براتون بگم و اینکه چرا اسمش رو گذاشتم جنگ نیچه و کیرکگارد درون
نیچه:
اگه کسی بهتون سیلی زد، شما هم بهش سیلی بزنید
کیرکگارد:
اگه خواستی انتقام بگیری دوتا قبر بکن
نیچه از قدرت فردی و اعتماد بنفس میگه، کیرکگارد از مسئولیت اخلاقی
سالهای زیادی کیرکگاردی بودم، آدمها رو تحمل میکردم و در قبال سنگین ترین اشتباهاتشون در حقم گذشت میکردم و مسیر پیشرفت خودم رو میرفتم نهایتا قطع ارتباط میکردم با طرف، اما همیشه یه حس بد درونم باقی میموند
فشارها و اسیبهای چندسال اخیرم زیاد شد و تصمیم گرفتم نیچهای بشم، آدمها رو ترک نمیکردم ولی سر فرصت ازش انتقام میگرفتم و بشکلی اینکار رو هم میکردم که اکثر مواقع خود طرف متوجه نمیشد اما باز هم حس بد داشتم اما بشکلی دیگه
در نهایت موضوع به یک تقابل دوگانه رسیدم بین این دو بزرگوار، اینکه زندگیم مهمه و باید ازش دفاع کنم یا اینکه زیستم مهمه و مسیر پیشرفت خودم رو برم
اما از یک چیزی خوشحالم، اینکه در هر دو موضوع بین نیچه و کیرکگارد من شروع کننده آسیب زدن به دیگران نبودم
اعتراف میکنم یه زمانی تحمل میکردم و آسیب میدیدم، یه زمانی انتقام میگرفتم تا دیگری رنج من رو تجربه کنه
بین زندگی و زیست انتخاب شما کدومه؟؟؟
از آخرین تجربه و خودشناسیم براتون بگم و اینکه چرا اسمش رو گذاشتم جنگ نیچه و کیرکگارد درون
نیچه:
اگه کسی بهتون سیلی زد، شما هم بهش سیلی بزنید
کیرکگارد:
اگه خواستی انتقام بگیری دوتا قبر بکن
نیچه از قدرت فردی و اعتماد بنفس میگه، کیرکگارد از مسئولیت اخلاقی
سالهای زیادی کیرکگاردی بودم، آدمها رو تحمل میکردم و در قبال سنگین ترین اشتباهاتشون در حقم گذشت میکردم و مسیر پیشرفت خودم رو میرفتم نهایتا قطع ارتباط میکردم با طرف، اما همیشه یه حس بد درونم باقی میموند
فشارها و اسیبهای چندسال اخیرم زیاد شد و تصمیم گرفتم نیچهای بشم، آدمها رو ترک نمیکردم ولی سر فرصت ازش انتقام میگرفتم و بشکلی اینکار رو هم میکردم که اکثر مواقع خود طرف متوجه نمیشد اما باز هم حس بد داشتم اما بشکلی دیگه
در نهایت موضوع به یک تقابل دوگانه رسیدم بین این دو بزرگوار، اینکه زندگیم مهمه و باید ازش دفاع کنم یا اینکه زیستم مهمه و مسیر پیشرفت خودم رو برم
اما از یک چیزی خوشحالم، اینکه در هر دو موضوع بین نیچه و کیرکگارد من شروع کننده آسیب زدن به دیگران نبودم
اعتراف میکنم یه زمانی تحمل میکردم و آسیب میدیدم، یه زمانی انتقام میگرفتم تا دیگری رنج من رو تجربه کنه
بین زندگی و زیست انتخاب شما کدومه؟؟؟
👍4❤1💋1
یه خاطره براتون تعریف کنم
که داستان جالبی پشتش هست
یبار مدیر مجموعه ما تو فناپ از من و مدیرفنی درخواست کرد که یک تایم حدود نیم ساعت بشینیم به یکسری سوالات که مطرح کرده بابت یک فرم سازمانی پاسخ بدیم تا نظرات مختلف رو بتونه از دید وسیعتر مورد سنجش قرار بده
یکی از سوالات بشدت چالش برانگیزی که تایم بیشتری براش گذاشتیم رو براتون مطرح میکنم
سوال این بود
در داخل یک سازمان بعنوان یک تصمیم گیرنده میخواهید که بعنوان کمک کننده نیروهاتون از هوش مصنوعی استفاده کنید یا نیروی انسانی سطح سنیور، حق انتخاب یک گزینه با استدلال
مدیرفنی مجموعه گفت نیروی انسانی سنیور بابت تجربه و اعتماد تواناییهاش
من گفتم اگه قرار باشه یک گزینه انتخاب کنم قطع به یقین هوش مصنوعی، طبق تجربه من در کار داخل سازمانهای مختلف متوجه یک موضوع شدم و بحث حسادت هستش من بشدت در سازمانها افراد متخصص زیادی رو دیدم که حاضر به اشتراک دانش خودشون نبودن، یا دانش رو بصورت ناقص انتقال دادن و فقط به دلیل حفظ جایگاه خودشون و منابع شخصی خودشون بوده،باور کنید که هیچ نیرویی در سازمان از اینکه شما به یک جایگاه بالاتر بخاطر تواناییهاتون ارتقا پیدا کنید خشنود نیستند بالاخص که بحث منابع مالی هم وسط باشه (صرف اینکه شما از همه لحاظ توانایی و شایستگی دارید) همکاران شما حتی دوست شما از دیدن ارتقا شما حسادت دارن و به هر شکلی که شده با ایجاد تفرقه و بهم زدن روابط تمام تلاششون رو میکنن که مانع شما بشن، من این رو به شخصه دیدهام و شاهد آثار مخرب اون شدهام شاید براتون جالب این نوع رفتارها حتی بابت وجود یک جنس مونث داخل سازمان هم بوده (بخاطر تو چشم اومدن برای یک دختر زیراب زده، واقعیت رو انکار کرده و سازمان رو به یک حاشیه بزرگ داخلی کشونده) یا جالب اینکه بخاطر روحیه سلطه گری فرد بوده، یک نیرو بخاطر حس خودبرتر بینی تمام قد جلوی این قضیه ایستادگی کرده
ضعف مدیریتی مقتدر و نبود منابع انسانی درست و حسابی بزرگترین عامل این قضیه بوده
شاید براتون جالب باشه قضیه فقط در درون سازمان نیست، حتی من دوتا دوست رو دیدم که ارتباطشون باهم اصلا کاری نبوده، اما وقتی یکیشون متوجه شده که موقعیت حضور برتر دیگری در سازمان بهتری فراهم شده که صرف پیشرفت جایگاه شغلی منابع مالی زیادی هم بهش میرسه با تمام وجود با حس حسادت برخورد کرده و چنان زیرکانه پیش رفته که مانع رشد دوستش هم شده
به هر حال این رو از من بشنوید ارتباط دوستی شما کاملا جدا از ارتباط کاری شما هستش و از احساسات پنهانی نفرات از دخالت در حیطه کاری و شغلی غافلگیر نشید آدمهای روباه صفت بزرگترین دام برای شما در پیشرفتتون هستند
که داستان جالبی پشتش هست
یبار مدیر مجموعه ما تو فناپ از من و مدیرفنی درخواست کرد که یک تایم حدود نیم ساعت بشینیم به یکسری سوالات که مطرح کرده بابت یک فرم سازمانی پاسخ بدیم تا نظرات مختلف رو بتونه از دید وسیعتر مورد سنجش قرار بده
یکی از سوالات بشدت چالش برانگیزی که تایم بیشتری براش گذاشتیم رو براتون مطرح میکنم
سوال این بود
در داخل یک سازمان بعنوان یک تصمیم گیرنده میخواهید که بعنوان کمک کننده نیروهاتون از هوش مصنوعی استفاده کنید یا نیروی انسانی سطح سنیور، حق انتخاب یک گزینه با استدلال
مدیرفنی مجموعه گفت نیروی انسانی سنیور بابت تجربه و اعتماد تواناییهاش
من گفتم اگه قرار باشه یک گزینه انتخاب کنم قطع به یقین هوش مصنوعی، طبق تجربه من در کار داخل سازمانهای مختلف متوجه یک موضوع شدم و بحث حسادت هستش من بشدت در سازمانها افراد متخصص زیادی رو دیدم که حاضر به اشتراک دانش خودشون نبودن، یا دانش رو بصورت ناقص انتقال دادن و فقط به دلیل حفظ جایگاه خودشون و منابع شخصی خودشون بوده،باور کنید که هیچ نیرویی در سازمان از اینکه شما به یک جایگاه بالاتر بخاطر تواناییهاتون ارتقا پیدا کنید خشنود نیستند بالاخص که بحث منابع مالی هم وسط باشه (صرف اینکه شما از همه لحاظ توانایی و شایستگی دارید) همکاران شما حتی دوست شما از دیدن ارتقا شما حسادت دارن و به هر شکلی که شده با ایجاد تفرقه و بهم زدن روابط تمام تلاششون رو میکنن که مانع شما بشن، من این رو به شخصه دیدهام و شاهد آثار مخرب اون شدهام شاید براتون جالب این نوع رفتارها حتی بابت وجود یک جنس مونث داخل سازمان هم بوده (بخاطر تو چشم اومدن برای یک دختر زیراب زده، واقعیت رو انکار کرده و سازمان رو به یک حاشیه بزرگ داخلی کشونده) یا جالب اینکه بخاطر روحیه سلطه گری فرد بوده، یک نیرو بخاطر حس خودبرتر بینی تمام قد جلوی این قضیه ایستادگی کرده
ضعف مدیریتی مقتدر و نبود منابع انسانی درست و حسابی بزرگترین عامل این قضیه بوده
شاید براتون جالب باشه قضیه فقط در درون سازمان نیست، حتی من دوتا دوست رو دیدم که ارتباطشون باهم اصلا کاری نبوده، اما وقتی یکیشون متوجه شده که موقعیت حضور برتر دیگری در سازمان بهتری فراهم شده که صرف پیشرفت جایگاه شغلی منابع مالی زیادی هم بهش میرسه با تمام وجود با حس حسادت برخورد کرده و چنان زیرکانه پیش رفته که مانع رشد دوستش هم شده
به هر حال این رو از من بشنوید ارتباط دوستی شما کاملا جدا از ارتباط کاری شما هستش و از احساسات پنهانی نفرات از دخالت در حیطه کاری و شغلی غافلگیر نشید آدمهای روباه صفت بزرگترین دام برای شما در پیشرفتتون هستند
❤8
نسخه جدید پایتون ۳.۱۴
امکان فعال کردن حالت بدون gil رو فراهم کرده و میتونید اجرای موازی و همگام واقعی چند نخی رو از این ببعد در کدهای پایتون داشته باشید
امکان فعال کردن حالت بدون gil رو فراهم کرده و میتونید اجرای موازی و همگام واقعی چند نخی رو از این ببعد در کدهای پایتون داشته باشید
تا ۲۰۲۶ تمام پکیجهای پایتون تو حالت بدون gil تست و بروز رسانی خواهند شد و در نسخه ۳.۱۵ بصورت پیش فرض در پایتون دیگر gil وجود نخواهد داشت
👏4
در یک جامعه یا فرد با تفکر عرفی و سنتی، دیدگاه افراد بر سر عشق یا تله اجتماعی هستش یا ترومای دوران کودکی و این با دیدگاههای مدرن در رابطه با عشق (دیدگاه معناشناسی [فرانکل] و اگزیستانسیال و دیالوگ [بوبری]) که در نهایت به آزادی و تکامل روح و غرق در دیگری میرسه، کاملا متفاوت هستش و در تضاد
شما به وجه عشق میرسید اما خود عشق نه حقیقتا، شاید سوال بشه براتون ممکنه ازش عشق در بیاد؟؟؟ طبق اصل روانشناسی بله ممکنه اما احتمالش خیلی کم و پایین هستش و زمانی رخ میده که طرفین با آگاهی کامل حضور داشته باشن و اگه جایی نیاز بود بابت درمان هر دو باهم به روان درمانگر مراجعه کنند
اکثر چیزی که ما در جامعه یا افراد سنتی و عرفی میبینیم: سورفتار، محرومیت، رهاشدگی، خواسته و نیازهای خودخواهانه و خودشیفتگی، گذشته و حال پذیرفته نشده، احساس تملک و مالکیت و کنترل گری، عصبانیت و خشم که حاصل عدم توانایی بیان و ارتباط گرفتن صحیح هستش، محرومیت هیجانی و تکانشی بودن مداوم رفتار (گرمی و سردی) و ...
تمام این موارد نشونه هستند دوستان، مراقب باشین درگیر اینها نشید و درگیر اینها در دیگری نشید، وگرنه به جای چشیدن شیره شیرین یک رابطه عاشقانه، درگیر التیام دردها و رنجهاتون خواهید شد که منجر به اسیب روانی خواهد شد
شما به وجه عشق میرسید اما خود عشق نه حقیقتا، شاید سوال بشه براتون ممکنه ازش عشق در بیاد؟؟؟ طبق اصل روانشناسی بله ممکنه اما احتمالش خیلی کم و پایین هستش و زمانی رخ میده که طرفین با آگاهی کامل حضور داشته باشن و اگه جایی نیاز بود بابت درمان هر دو باهم به روان درمانگر مراجعه کنند
اکثر چیزی که ما در جامعه یا افراد سنتی و عرفی میبینیم: سورفتار، محرومیت، رهاشدگی، خواسته و نیازهای خودخواهانه و خودشیفتگی، گذشته و حال پذیرفته نشده، احساس تملک و مالکیت و کنترل گری، عصبانیت و خشم که حاصل عدم توانایی بیان و ارتباط گرفتن صحیح هستش، محرومیت هیجانی و تکانشی بودن مداوم رفتار (گرمی و سردی) و ...
تمام این موارد نشونه هستند دوستان، مراقب باشین درگیر اینها نشید و درگیر اینها در دیگری نشید، وگرنه به جای چشیدن شیره شیرین یک رابطه عاشقانه، درگیر التیام دردها و رنجهاتون خواهید شد که منجر به اسیب روانی خواهد شد
❤3👍3
درباب فناوری، فلسفه و فیلسوفان https://share.google/pX5O8ZsfQCUfOLZea
روزنامه دنیای اقتصاد
درباب فناوری، فلسفه و فیلسوفان
ژوزف. سی. پیت، فیلسوف برجسته و جریانسازِ نوپراگماتیست و کارآفرین آمریکایی متولد 1943 است. او عضو جامعه مهندسین Sigma XI، عضو افتخاری انجمن پیشرفت علمی (Fellow AAAS) و همچنین استاد بازنشسته دپارتمان علم، فناوری و جامعه دانشگاه ویرجینیا تک است. مهمترین آثار…
CodeCrafters
🤩ℳ𝒶𝓇𝒴𝒶𝓂
مردیم ز دلتنگی
دل او تنگ نشد
در پی نگاهش جان دادم
نگاهش تکرار نشد
به رخسارش میدهم نفسی
نفس بند آمد
هم نفس ما نشد
دل او تنگ نشد
در پی نگاهش جان دادم
نگاهش تکرار نشد
به رخسارش میدهم نفسی
نفس بند آمد
هم نفس ما نشد
🍌2