کانون اندیشه جوان
1.15K subscribers
2.19K photos
1.1K videos
54 files
1.93K links
Download Telegram
#ماموریت_الهی
#پرونده ویژه ایام پیروزی انقلاب اسلامی
هر روز از دهه فجر در کانال تلگرام کانون اندیشه جوان
@canoon_org
کانون اندیشه جوان
#ماموریت_الهی #پرونده ویژه ایام پیروزی انقلاب اسلامی هر روز از دهه فجر در کانال تلگرام کانون اندیشه جوان @canoon_org
نگاهی کلی به اقتصاد ایران پیش از انقلاب اسلامی

🖊 #حسن_دادگر ¤

طی سال‌های گذشته، اقتصاد ایران فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه کرده که بسیاری از آن‌ها متأثر از تحولات سیاسی است. هر یک از مقاطع قبل و بعد از انقلاب شاهد تحولات متعددی بوده و به تبع آن‌ها خط مشی و استراتژی‌های اتخاذ شده تغییر کرده است.
پیش از انقلاب، استراتژی‌های توسعه نظامی، مدرنیزاسیون شتابان، صنعتی‌شدن بی‌قید و شرط، صدور بی‌رویه نفت و افزایش درآمد‌های نفتی، اقتصاد تک محصولی و بالاخره خط مشی ژاندارمی منطقه بر سطح رفاه و میزان خوداتکایی جامعه مؤثر بوده‌اند. در این دوران، پنج برنامه کلان توسعه به اجرا درآمد که در آن‌ها با افزایش درآمدهای نفتی، انجام اصلاحات ارضی و گشودن دروازه‌های اقتصادی به سوی بازارها و کالاهای خارجی و تأثیر نیروی کار ارزان مهاجرین به شهرها، گسترش نسبی شبکه زیربنایی اقتصادی و گسترش بازار مصرفی و تلاش بسیار برای صنعتی شدن ایران مورد توجه قرار گرفت. در برنامه پنجم برای اولین بار در تاریخ برنامه‌ریزی، امکانات مالی کشور به اندازه‌ای بهبود یافت که دیگر مسأله کمبود ارز و سرمایه منتفی شد و به عبارتی امکانات مادی و مالی کشور به صورت تنگنا مطرح نبود، بلکه تنگناهای اصلی اقتصاد ایران کمبود نیروی انسانی ماهر، ظرفیت کم در امور زیربنایی کشور و مسأله مدیریت بود. در تمامی برنامه‌های توسعه، نظارت مستقیم و غیر مستقیم غربی‌ها احساس می‌شد. بخش کشاورزی به عنوان بخشی پیشرو، هیچ‌گاه مطرح نشد و بدین خاطر اصلاحات ارضی در نظر گرفته شده آثار منفی به جا گذاشت.
توجه به توسعه صنعتی نتیجه‌ای جز گسترش صنایع مونتاژ و واردات کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای نداشت و سهم ارزش افزوده بخش صنعت و معدن تنها افزایش دو درصدی داشت. سهم اشتغال در بخش کشاورزی کاهش یافته و این سهم در بخش خدمات به دلیل مهاجرت‌های بی‌رویه و گسترش شهرنشینی، افزایش یافت.
در بخش تجارت خارجی به صادرات غیرنفتی توجه خاصی نشد، اما صادرات نفت خام با شدت بیش از پیش دنبال می‌شد و در عوض واردات تسلیحات نظامی و مواد مصرفی افزایش می‌یافت. خلاصه این که سیاست صادرات بی‌رویه نفت خام و استفاده از مواد و کالاهای وارداتی و توجه به مدرنیزاسیون شتابان اثرات نامطلوبی بر سطح رفاه عمومی به جای گذاشت و زمینه‌های وابستگی بیش از پیش فراهم‌تر گشت.

¤ «اقتصاد ایران؛ قبل و بعد از انقلاب اسلامی»،‌ انتشارات کانون اندیشه جوان

🔅پرونده #ماموریت_الهی ویژه ایام پیروزی #انقلاب_اسلامی
🔻🔻🔻
@canoon_org
کانون اندیشه جوان
#ماموریت_الهی #پرونده ویژه ایام پیروزی انقلاب اسلامی هر روز از دهه فجر در کانال تلگرام کانون اندیشه جوان @canoon_org
⭕️ ایران، بنگاه مالی شاه و خاندان پهلوی

🖊 #حسن_دادگر ¤


بر طبق مستندات تاریخی، خانواده پهلوی در اوائل دهه ۱۳۵۰ ثروتمندترین خانواده سوداگر ایران بود و شراکت هر یک از افراد این خانواده در کارخانه‌های ساخت ماشین آلات، مجتمع‌های اتومبیل‌سازی، تولیدات ساختمانی و ساختمان‌سازی، شرکت‌های معدنی و کارخانجات نساجی امری بدیهی بود و بیشتر دارایی‌ها نیز توسط «بنیاد پهلوی» مدیریت و اداره می‌شد. این بنیاد در سال ۱۳۳۷ تاسیس گردید تا به ظاهر امور بشردوستانه و خیرخواهانه را سامان دهد. در اواخر دهه ۱۳۵۰ دارایی بنیاد بالغ بر ۲/۸ میلیارد دلار می‌شد که زمینه املاک، بازرگانی، بانک‌داری، ساخت اتومبیل و ... سرمایه‌گذاری گردید. دارایی شاه در این بنیاد حدود ۱۳۵ میلیون دلار بود. برآورد شده خاندان سلطنتی پنج درصد کل سرمایه ثابت ناخالص کشور را در برنامه پنجم به صورت بخش خصوصی داخلی سرمایه‌گذاری کرده بودند.
این وضعیت اقتصادی در جامعه باعث شکل‌گیری انحصار خاصی شده بود که بخش بزرگی از آن در دست خاندان پهلوی بود و با سلطه‌ی انحصاری آن‌ها بر اقتصاد داخلی،‌ دیگر کسی را یارای رقابت با آنها نبود. از طرفی بنیاد پهلوی سالانه بالغ بر چهل میلیون دلار یارانه می‌گرفت و تنها در سال ۱۳۵۶، سهام ۲۷۰شرکت شامل هشت شرکت معدنی، ده کارخانه سیمان، هفده بانک و شرکت بیمه‌ای، ۲۳ هتل، ۲۵ کارخانه فلزات، ۲۵ واحد کشت و صنعت و ۴۵ شرکت ساختمانی را در اختیار داشت. این وضعیت اقتصاد کشور را فلج کرده بود و با توجه به اینکه قشر عظیمی از جامعه به شدت از فقر، تبعیض و شکاف طبقاتی رنج می‌برد، بحران‌های اقتصادی روز به روز بر وخامت اوضاع می‌افزود هرکس می‌خواست سرمایه‌گذاری کند، در دام انحصار خاندان سلطنتی مضمحل می‌شد و اجازه کار پیدا نمی‌کرد؛ چنان‌که به عنوان یک نمونه: «از آنجا که شاهپور غلامرضا کارخانه سیمان داشت، نمی‌گذاشت کسی اجازه‌ی تاسیس کارخانه سیمان بگیرد و در نتیجه این مسئله بود که مملکت دچار کمبود سیمان شد».
با این همه نباید تلقی شود که خانواده پهلوی با استفاده از حاکمیت این خاندان و از نزدیکی به شاه سوءاستفاده می‌کردند بلکه به معنای واقعی باید گفت در این کار نیز پیروز و همپاله و پیاله خود شاه بودند و این چیزی است که در تاریخ نظام‌های شاهنشاهی در نوع خود جای تعجب دارد. در تاریخ نظام شاهنشاهی ایران و جهان عموما شاه صاحب و پدر و حافظ مردم (به اصطلاح شاهی: رعیت) تلقی می‌شد اما در دوران رژیم پهلوی به نظر می‌رسد این باور برای خود محمدرضا نیز چیزی بی‌معنا بود و او خود را نه پاسبان بلکه فردی می‌دید که برخوانی نشسته که باید از آن برای خود و اعقابش کیسه بدوزد.

¤ ماهنامه زمانه، شماره ۱۲۸ و ۱۲۹، پرونده «توهم تمدن»، بازخوانی دوره پهلوی دوم

🔅 پرونده #ماموریت_الهی ویژه ایام پیروزی #انقلاب_اسلامی
🔻🔻🔻
@canoon_org
کانون اندیشه جوان
#ماموریت_الهی #پرونده ویژه ایام پیروزی انقلاب اسلامی هر روز از دهه فجر در کانال تلگرام کانون اندیشه جوان @canoon_org
⭕️ چرا انقلاب؟ (قسمت نخست)

🖊 دکتر #علی_عسگری ¤

تحليل‌گران انقلاب در پديدارشناسی اين پديده‌ی فراگير اجتماعی، عموماً اولين سؤالی كه مطرح می‌نمايند، دلايل وقوع انقلاب است. در پاسخ به اين سؤال مهم، مبانی عمومی انقلاب و شرايط و ويژگی‌های خاص هر انقلاب مورد بحث و بررسی قرار می‌گيرد. پيش از آغاز بحث برای آن‌كه در فضای عمومی تحليل‌های موجود مربوط به انقلاب قرار گيريم، لازم است به اختصار نظريات كلی مطرح شده درباره‌ی اين موضوع را مرور نماييم. در خصوص ريشه‌های انقلاب اسلامی عمدتاً تاكنون چهار نظريه‌ی عمده ارائه شده است كه عبارتند از:

۱. وقوع انقلاب اسلامی ايران نتيجه‌ی سياست‌های طراحی شده‌ی آمريكا و انگليس است. اين نظر به دلايل مختلف مورد پذيرش انديشمندان قرار نگرفته است. يكی از اصلی‌ترين دلايل رد اين نظريه، دشمنی آشكار آمريكا و انگليس با انقلاب اسلامی است.

۲. برخی ديگر معتقدند انقلاب اسلامی واكنشی است به پيدايش بحران هويت در جهان؛ در واقع يكی از مسائل اساسی جهان امروز به لحاظ ماهيت فرهنگ غربی، بحران‌ بی‌هويتی و خودباختگي است و از آنجا كه انقلاب اسلامی در جهت عكس اين فرهنگ حركت می‌كند، برخي آن را واكنشی به اين بحران می‌دانند.
هرچند اين نظريه ممكن است در نگاه اول بی‌نقص به نظر آيد، اما بايد در نظر داشت كه تحليل موضوع كثيرالاضلاعی چون انقلاب اسلامی فقط با فهم چارچوب نظري خود انقلاب و بررسی مبانی فكری و ايدئولوژيك آن ممكن خواهد بود. ارائه‌ی يك چارچوب تحليلی كه بر مشكلات دنيای غرب تكيه می‌كند، ما را از دست يافتن به عمق ماهيت انقلاب اسلامی باز خواهد داشت، ضمن آن‌كه اين تحليل منعكس ‌كننده‌ی همه‌ی واقعيت‌های موجود در انقلاب نيست.

۳. گروهی از انديشمندان معتقدند ناهنجاری‌ها و معضلات اقتصادی، ريشه‌ی اصلي وقوع انقلاب اسلامی بوده است. اين گروه معتقدند زيرساخت‌هاي اقتصادی ايران در زمان حكومت پهلوی به شدت آسيب‌پذير شده بود و ناكامی محمدرضا شاه در برنامه‌های توسعه‌ی اقتصادی موجب بروز نارضايتی عمومی و افول حكومت وی شد. آنها همچنين معتقدند هرچند در سال‌های آخر حكومت پهلوی به خاطر بالا رفتن قيمت نفت وضعيت ظاهری اقتصاد ايران بهتر شده بود، اما اشكال اساسی اقتصاد ايران را متوجه عدم ارتباط ميان اهداف توسعه و برنامه‌های توسعه‌ی اقتصادی می‌دانند. اين تحليل نيز هرچند درست است، اما همه‌ی واقعيت‌ها را در بر نمی‌گيرد.

۴. برخی ديگر معتقدند ريشه‌ی اصلی انقلاب علاوه بر نارضايتی‌های اقتصادی و سياسی، نارضايتی‌ فرهنگی، مذهبی مردم از شرايط فرهنگی كشور بوده است. اين گروه معتقدند همه‌ی عوامل سياسی، اقتصادی و اجتماعی در شكل‌گيری انقلاب مؤثر بوده‌اند، اما علت اصلی انقلاب ريشه‌ای دينی و ماهيتی فرهنگی دارد.



¤ کتاب «آینده انقلاب»، انتشارات کانون اندیشه جوان

🔅پرونده #ماموریت_الهی ویژه ایام پیروزی #انقلاب_اسلامی
🔻🔻🔻
@canoon_org
کانون اندیشه جوان
#ماموریت_الهی #پرونده ویژه ایام پیروزی انقلاب اسلامی هر روز از دهه فجر در کانال تلگرام کانون اندیشه جوان @canoon_org
⭕️ چرا انقلاب؟ (قسمت دوم)

🖊 دکتر #علی_عسگری¤

از آنجا كه بحث این یادداشت‌ها عهده‌دار مبانی نظری انقلاب اسلامی نيست، تلاش خواهد شد دلايل وقوع انقلاب باتوجه به واقعيت‌های تاريخی و ريشه‌های چندصد ساله‌ی مشكلات جامعه‌ی ايرانی باز هم به اختصار بيان شود. در تحليل و بيان عوامل انقلاب چنانكه می‌دانيم در دو سده‌ی اخير، نخبگان و مردم ايران همواره از چند مشكل مهم و اساسی رنج می‌برده‌اند:


▪️عقب‌ماندگی ايران

در اين دو قرن اولين مشكل ايران، عقب‌ماندگی بود. كشور ايران با آنكه كشوری پهناوری است و سال‌ها مهد علم و دانش بوده، در دو قرن اخير به شدت از عقب‌ماندگی رنج برده است. مردم و نخبگان به خوبی می‌دانستند ايرانی‌ها بنيانگذار بسياری از علوم و فنون در جهان علم و دانايی بوده‌اند. خاطره‌ی مردانی چون ابن‌سينا، ملاصدرا، خواجه نصير، زكريای رازی و حتی دانشمندان متأخر و علمای ايرانی را از ياد نبرده بودند و به همين جهت از عقب‌ماندگی علمي ايران و نامناسب بودن شرايط زندگی به شدت رنج می‌بردند.

▪️فساد و بی‌عدالتی موجود در جامعه

مشكل بعدی ظلم، ستم و بی‌عدالتی حكومت‌های ايرانی به ويژه در دو سده‌ی اخير بود. ريشه‌ی اين ستم‌ها و بی‌عدالتی‌ها به حكومت‌های ديكتاتوری و نظام شاهنشاهی باز می‌گشت. شاه قدرقدرت بود و فرمان او بی‌چون و چرا بايد اجرا می‌شد. جان و مال مردم در دستان شاه بود و وی هرگاه اراده می‌كرد می‌توانست به هر نحوی از آنها بهره گيرد. قدرت فراوان شاه و عدم نظارت و دخالت مردم در حكومت، زمينه‌ی فساد را فراهم می‌آورد و به همين جهت شكل‌گيری نظام‌های ديكتاتوری امری سهل و ممتنع بود.

▪️ استثمار و استعمار ايران توسط قدرت‌های خارجی به كمك استبداد داخلی

مشكل سوم استثمار و استعمار ايران به وسيله‌ی قدرت‌های خارجی بود. قدرت‌های استعماری خارجی به دليل سرشار بودن ايران از منابع زيرزمينی همواره به دنبال بهره‌برداری از اين منابع بوده‌اند و طبيعتاً ساده‌ترين راه براي بهره‌گيری از اين منابع ايجاد حكومت‌های سرسپرده و خودباخته بوده است. اين حكومت‌های خودباخته به راحتی حاضر به معامله با استعمار بودند و در ازای مبالغ ناچيز، سرمايه‌های هنگفت مملكت را می‌فروختند. نمونه‌هایی از اين دست مانند قرارداد دارسی، قرارداد شوستر، قراردادهای منعقد شده با كمپانی هند شرقی و... به فراوانی در تاريخ ۱۰۰ ساله‌ی پيش از انقلاب به چشم می‌خورد. اين استثمار همراه با بی‌كفايتی داخلی تا جايي ادامه يافت كه منجر به طرح لايحه‌ی كاپيتولاسيون در ايران شد. در اين مدت هرچند چهره‌ی استعمار قرن هجدهم و استعمار قرن بيستم ظاهراً متفاوت بود، ولی روح حاكم بر حكومت استعماري اروپا و آمريكا و سياست‌های استعمار‌گرانه‌ی آنها فرقی نداشت.

▪️خودباختگی، غرب‌زدگی و استحاله‌ی فرهنگی

مشكل چهارم كه از دوران حكومت قاجار آغاز شد و در زمان حكومت پهلوی به اوج خود رسيد، غرب‌زدگی و دين‌زدايی حكومت‌های استبدادی و استحاله‌ی فرهنگی بود. مردم ايران به لحاظ ويژگی‌های فرهنگ ايرانی - اسلامی، حاضر به پذيرش فرهنگ غربی نبودند و آن را مخالف دين و فرهنگ اصيل خويش می‌دانستند.
حكومت پهلوی و وابستگان فكری آن تحت تأثير فرهنگ غربی، نه فقط نقش فرهنگ ايرانی–اسلامی را در سياست‌های فرهنگی كشور به دست فراموشی سپرده بودند، بلكه با طرح مسائل نژادپرستانه، سعی در ارائه‌ی چهره‌ای منفی و عقب‌مانده از اسلام داشتند. تحولات گسترده‌ی فرهنگی در عهد پهلوی با توجه به گرايش شديد حاكميت به فرهنگ غربی، به سوی غربی‌سازی فرهنگ بومی ايران و اسلام‌زدایی راديكال در حركت بود كه بايد آن را مهم‌ترين اشتباه محمدرضا دانست.



¤ کتاب «آینده انقلاب»، انتشارات کانون اندیشه جوان

🔅پرونده #ماموریت_الهی ویژه ایام پیروزی #انقلاب_اسلامی
🔻🔻🔻
@canoon_org
کانون اندیشه جوان
#ماموریت_الهی #پرونده ویژه ایام پیروزی انقلاب اسلامی هر روز از دهه فجر در کانال تلگرام کانون اندیشه جوان @canoon_org
چرا انقلاب؟ (قسمت سوم)

🖊 دکتر #علی_عسگری ¤

در دو یادداشت پیش، به ۴ دلیل اصلی که زمینه بوجود آمدن انقلاب در ایران شد اشاره کردیم. این چهار مورد (عقب‌ماندگی، استبداد، استعمار و غرب‌زدگی) را اگر چه می‌توان معلول علت اصلی يعنی «استبداد داخلی» دانست، اما به لحاظ اهميت آنها و تأثيرگذاری ساير عوامل می‌توان علل اصلی مشكلات ايران محسوب كرد.
تقريباً همه‌ی قيام‌هايی كه ايرانيان نيز در صد سال اخير داشته‌اند برای درمان يك يا چند مورد از اين دردها بوده است. به اعتقاد برخی انديشمندان، پنج نهضت اخيرتاريخ ايران يعنی «نهضت تنباكو»، «نهضت مشروطه»، «جنبش ملی‌شدن صنعت نفت»، «قيام پانزده خرداد» و «انقلاب اسلامی» همگی در پی رفع اين چهار علت بوده‌اند. اولی برای قطع دست استعمار و بقيه برای ريشه‌كن كردن استعمار خارجی و استبداد داخلی به وقوع پيوسته‌اند.
با اين نوع نگاه به گذشته می‌توان اين‌گونه نتيجه گرفت كه جنبش‌های اجتماعی مردم و نخبگان ايرانی به‌خصوص در قرن اخير در پی چند هدف اصلی بوده است:
اول: پيش‌رفت و آبادانی ايران
دوم: برقراری عدالت اجتماعی
سوم: استقلال سياسی، اقتصادی و نظامی
چهارم: حراست از فرهنگ ايرانی– اسلامی.

🔸هرچند مردم ايران سال‌های طولانی از مشكلات بسياری رنج می‌بردند ولی با وجود مبارزات گسترده، هيچ‌گاه شرايط وقوع يك انقلاب برايشان فراهم نشد. مردم و نخبگان ايران پس از تجربه‌هاي تلخی چون مشروطه و در نتيجه،‌ يك تحول فكری، به تدريج دريافتند برای تأمين اين اهداف بزرگ به يك قيام عمومی و يك انديشه‌ی جديد و تحول‌زا نياز دارند. ريشه‌های اعتقاد به انقلاب و انديشه‌ی تحول‌آفرينِ اسلام پس از مدت‌ها و در نتيجه‌ی تلاش‌های روشن‌‌گرانه‌ی امام (ره) و به مرور زمان، در تفكر نخبگان ايرانی شكل گرفت و منشأ تحولات اساسی گرديد.
برخی معتقدند شرايط به وجود آمده در قيام مشروطيت، بسيار نزديك به وقوع يك انقلاب بود، ولی به نظر می‌رسد اين شرايط به وجود نيامد؛ زيرا عواملی كه –به عنوان شروط لازم و نه كافی- برای وقوع انقلاب لازم هستند عبارتند از:
۱. آمادگی مردم برای مبارزه و جهاد
۲. وجود رهبری آگاه و مدير
۳. وجود يك انديشه و مرامنامه‌ی جمعی كه مورد پذيرش نخبگان و مردم باشد.

🔸درواقع مردم ايران از زمان مشروطه در پی ايجاد تحولی اساسی بودند ولی به دليل فقدان انديشه‌ی انقلاب و عدم تغيير بنيادی در ساختار حاكميت، نهضت آنها راه به جايی نبرد. سال ۱۳۴۲ را بايد نقطه‌ی آغاز شكل‌گيری تفكر انقلاب برای اصلاح دانست. رژيم پهلوی از خرداد سال ۴۲مبارزه با انقلاب را به شدت آغاز كرد اما هر چه تلاش‌های محمدرضا پهلوی برای مقابله با انقلاب بيشتر می‌شد، عزم و اراده‌ی مردم نيز برای ايجاد تحول قوی‌تر می‌گشت. ناتوانی رژيم در خنثی كردن تفكر انقلاب از همان ابتدا مشخص شده بود، تا اينكه سرانجام در بهمن‌ماه ۱۳۵۷ با بازگشت امام به ايران، انقلاب اسلامی به پيروزی رسيد.
برخي از انديشمندان معتقدند در كنار اين سه عامل، بايد به يك عامل ديگر كه نقشی ويژه و اصيل در وقوع انقلاب اسلامی داشته است نيز توجه نمود و آن را به عنوان علت‌العلل انقلاب اسلامی دانست. اين گروه از تحليل‌گران معتقدند مردم و نخبگان پس از تجربه‌های ناكام پيشين به تدريج به اين نتيجه رسيدند كه «گفتمان بازگشت به اسلام» تنها راه نجات است و اين امر، هنگامی محقق خواهد شد كه در پرتو «حكومت اسلامی» به رشد و بالندگی برسد.

🔸بنابراين گفتمان بازگشت به اسلام را بايد حلقه‌ی نهايی زنجيره‌ی تحولات تاريخی نجات و پيشرفت ايران دانست كه در قالب انقلاب اسلامی تجلی نمود. به بيان ديگر، هرچند مي‌توان دلايل گوناگونی برا وقوع انقلاب اسلامی در ايران ذكر كرد، اما چكيده و عصاره‌ی آن را بايد تلاش براي تحقق اسلام در قالب حكومتی مردمی دانست؛ چنان‌كه امام خمينی را بايد بنيان‌گذار اين تفكر تلقی نمود. بسط و گسترش تفكر امام در تأسيس حكومت اسلامی در دوره‌های بعدی حيات انقلاب نيز پی‌گيری شد و توجه انديشمندان مسلمان ايرانی را پس از تأسيس نظام اسلامی متوجه پی‌ريزی تمدن اسلامی نمود، چنان‌كه برخی هدف غايی اين تفكر را، «احيای تمدن اسلامی» می‌دانند.



¤ کتاب «آینده انقلاب»، انتشارات کانون اندیشه جوان

🔅پرونده #ماموریت_الهی ویژه ایام پیروزی #انقلاب_اسلامی
🔻🔻🔻
@canoon_org
کانون اندیشه جوان
#ماموریت_الهی #پرونده ویژه ایام پیروزی انقلاب اسلامی هر روز از دهه فجر در کانال تلگرام کانون اندیشه جوان @canoon_org
⭕️ شناخت نرم‌افزاری عصر انقلاب اسلامی

🖊 دکتر #سید_مجید_حسینی ¤

اولین حوزه‌ای که قبل از هر تحول انقلابی به صورت مؤثری فعال می‌شود و عمل موتور محرکه شکل‌گیری شرایط بسترساز گفتمان در دسترس انقلابی را انجام می‌دهد،‌ حوزه نیروی انسانی است. این مجموعه متشکل از کانون‌های انسان‌ای است که بین حرکت خود و گفتمان انقلابی نسبت خوبی ایجاد و مجدانه و به شکل‌های مختلف فعالیت کرده‌اند؛ نیروی انسانی‌ای که می‌توان آن را حوزه نرم‌افزاری شرایط گفتمانی نامید.
حوزه نرم‌افزاری در حقیقت حوزه پرحجم حضور نیروی انسانی به معنای عناصر فعال و مؤثر در تحولات انقلابی است. فوکو در بحث خود درباره‌ی چگونگی‌ شکل‌گیری «ابژه‌های گفتمانی» بر تشکیل کانون‌های اجتماعی ابژه‌های گفتمانی تأکید می‌کند. او معتقد است که در این کانون‌ها هنجارهایی وجود دارند که بر اساس آنها تصمیم گرفته می‌شود که ابژه‌ها چیستند. او همچنین در این کانون‌های اجتماعی بر سه موضوع تأکید می‌کند:
۱- هنجارهای ابژه‌ساز همان‌طور که گفته شد بستر تشکیل ابژه‌ها هستند.
۲- افراد صاحب اختیار و اقتدار که جامعه این حق را به آنها می‌دهد که ابژه‌ها را تعیین کنند؛ مثلاً زندانیان سیاسی را در بستر‌های گفتمانی متفاوت این دسته از صاحبان اختیار تعیین می‌کنند.
۳- نوع رفتار و خصوصیاتی که از افراد خاص سر می‌زند و آنها را به موضوع بحث در گفتمان تبدیل می‌کند.

هرچند بیان فوکو در این زمینه کمی پیچیده به نظر می‌رسد، تا حدودی با توجه به نظریه وی می‌توان روابط درونی و کارکرده‌های حوزه نرم‌افزاری شرایط بسترساز گفتمان را توضیح داد. کانون‌های انسانی در هر تحول انقلابی هنجارهای نسبتاً مشخص، مرجعیت اقتدار کاملاً معین، رفتارها و خصوصیات رفتاری موضوع بحث در گفتمان انقلابی دارند. در واقع، حوزه نرم‌افزاری حوزه پیچیده‌ای از مسائل انسانی است که نهایتاً با ابژه‌های گفتمانی ارتباط برقرار می‌کند و فقط در صورتی که بخواهیم وجوه تحولات انقلابی در ایران را از دیدگاه گفتمانی توضیح دهیم باید به تحلیل و بررسی دقیق حوزه نرم افزاری بسترساز و ابژه‌پرور گفتمان بپردازیم. هنجارهای انقلابی، مراجع انقلابی، ادبیات انقلابی و حوادث انقلابی در حوزه نرم‌افزاری با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و در حقیقت معنا می‌یابند.
از دیدگاه فوکو حوزه نرم‌افزاری در واقع حوزه تشکیل ابژه‌های گفتمانی‌ای است که در سه سطح هنجارهای ابژه‌ساز، افراد و صاحبان اقتدار در تعیین ابژه‌ها و حوادث و خصوصیات و رفتار موضوع بحث گفتمان ارزیابی می‌شود. ابژه‌های گفتمانی در گفتمان انقلابی در چنین بستری رشد می‌کنند و نتیجه لازم را در ساختار گفتمان به دست می‌دهند.

در چند یادداشت بعد، می‌کوشیم به مهم‌ترین حلقه‌های فکری،‌ کانون‌های فعال فرهنگی و سیاسی، مراکز تربیت نیروی انسانی و جریان‌های اسلام‌گرا که کانون مولد ابژه‌های گفتمانی هستند به طور مجمل اشاره کنیم تا نتایج لازم را در این زمینه به دست آوریم.
در گام نخست به حلقه‌های فكری عصر انقلاب می‌پردازیم که از مهم‌ترين كانون‌های نرم‌افزاری‌ تأثيرگذار در شرايط عصر انقلاب بودند که به صورت مستقيم يا غيرمستقيم؛ مركز سازماندهی، تربيت و ارتقای نيروهای انسانی در شرايط انقلابی بودند. مهم‌ترين اين حلقه‌های فكری را در آن سال‌ها می‌توان «حلقه امام (ره) در نجف»، «حلقه علامه طباطبایی» و «حلقه روشنفكران ضدمدرن دهه چهل به رهبری جلال» دانست كه به ترتيب در یادداشت‌های به آنها اشاره می‌كنيم.



¤ برگرفته از کتاب «انقلاب اسلامی چرا؟»، انتشارات کانون اندیشه جوان

🔅پرونده #ماموریت_الهی ویژه ایام پیروزی #انقلاب_اسلامی
🔻🔻🔻
@canoon_org
کانون اندیشه جوان
#ماموریت_الهی #پرونده ویژه ایام پیروزی انقلاب اسلامی هر روز از دهه فجر در کانال تلگرام کانون اندیشه جوان @canoon_org
⭕️ حلقه‌های فكری عصر انقلاب (قسمت اول)

🖊 دکتر #سید_مجید_حسینی ¤

💠 حلقه‌ی امام خمينی (ره)

حركت نيروسازی و نرم‌افزاری امام (ره) از سال‌های مرجعيت آيت‌الله بروجردی در قم آغاز شد. اين جريان با مجموعه درس‌های خارج امام (ره) در كنار درس‌های مرحوم آيت‌الله داماد شروع شد و شاگردان زيادی همچون آيت‌الله مطهری، آيت‌الله منتظری، آيت‌الله بهشتی، امام موسی صدر و... را تربيت کرد. پس از تبعيد حضرت امام (ره) به نجف، اين حلقه‌ی فكری ـ فرهنگی ـ آموزشی به نجف اشرف منتقل و مجموعه درس‌های ولايت فقيه در نجف در همين مجموعه فعاليت‌ها ارائه شد. همچنين امام (ره) در اين سال‌ها به بيان درس‌های فلسفه‌ی حكمت متعاليه پرداخت كه زمينه‌ی تربيت شاگردان فاضل و برازنده‌ای را فراهم آورد و عملاً نجف را به مركز رفت و آمد طلاب و شاگردان فاضل امام (ره) در قم تبديل كرد. امام خمينی (ره) همچنين در اين سال‌ها درس اخلاق را عرضه می‌كرد كه تأثير بسياری در اوضاع حوزه‌ی آن روز داشت.
از ديگر شاگردان حضرت امام (ره) و مرتبطان با اين حلقه می‌توان از شهيد فضل‌الله محلاتی، هاشمی رفسنجانی، ابوالقاسم خزعلی، محمد يزدی، صادق خلخالی، محمدعلی گرامی، موحدی كرمانی، علی مشكينی، شهيد هاشمی‌نژاد، آيت‌الله خامنه‌ای، شهيد سيدعلی اندرزگو، مهدی شاه‌آبادی، موحدی ساوجی و ربانی شيرازی نام برد. همچنين كسانی چون شهيد محمدرضا سعيد خراسانی، علی‌اصغر مرواريد، جعفری گيلانی، محمدتقی عبدوست، فاكر و معاديخواه با اين افراد ارتباطات فراوانی داشتند و نيز می‌توان به اين افراد
آيت‌الله شيخ‌مهدی ربانی املشی، شيخ‌جعفر شجونی، شيخ‌احمد كافی، سيدرضا ياسينی، مهدی كروبی، عباس محفوظی، محمد مؤمن، احمد جنتی، محمدتقی مصباح، علی قدوسی، احمد آذری، مهدی حائری تهرانی، ابراهيم امينی، سيدمحمد دعايی و سيدهادی خسروشاهی را افزود. از سوی ديگر، تعداد زيادی از علمای شهرستان‌ها نيز با اين حلقه نرم‌افزاری مركزی ارتباط داشتند و قسمتی از آن محسوب مي‌شدند. از زمره‌ی اين افراد می‌توان از آيت‌الله شهيد صدوقی، شهيد آيت‌الله مدنی، شهيد قاضی طباطبايی، مرحوم آيت‌الله خادمی، آيت‌الله شهيد دستغيب، آيت‌الله مرتضی پسنديده و راستی كاشانی ـكه بعداً به قم آمدـ نام برد. از ديگر فعالان اين مجموعه آقايان سيدعلی غيوری، لاهوتی، مهدوی كنی و شهيد محمدجواد باهنر بودند كه در سال‌های انقلاب از فعال‌ترين عناصر سياسی ـ فرهنگی محسوب می‌شدند.


¤ کتاب «انقلاب اسلامی چرا؟»، انتشارات کانون اندیشه جوان

🔅پرونده #ماموریت_الهی ویژه ایام پیروزی #انقلاب_اسلامی
🔻🔻🔻
@canoon_org
کانون اندیشه جوان
#ماموریت_الهی #پرونده ویژه ایام پیروزی انقلاب اسلامی هر روز از دهه فجر در کانال تلگرام کانون اندیشه جوان @canoon_org
⭕️ حلقه‌های فكری عصر انقلاب (قسمت دوم)

🖊 دکتر #سید_مجید_حسینی ¤

💠 حلقه‌ی فلسفی علامه طباطبايی

مرحوم علامه سيدمحمد حسين طباطبايی پس از ورود به قم حلقه دروس تفسير، فلسفه و اخلاق را تشکيل داد كه از نظر وی ضعف اصلی دروس حوزه علميه محسوب می‌شد. با توجه به فضای شبهات ماركسيستی و ماترياليستی اين سال‌ها، به درس فلسفه‌ی علامه طباطبايی توجه خاصی شد. با اين حال، بعدها به دليل مخالفت مرحوم آيت‌الله بروجردی تعطيل شد و تنها درس تفسير ايشان به طور عمومی ادامه يافت و اين البته به دليل فشار جريان‌های ضد فلسفه و عرفان حوزه در آن سال‌ها بود. ليكن جلسات سيار فلسفه، كه در شب‌های پنجشنبه با حضور فضلای معروف حوزه برگزار می‌شد، نقش اساسی و سازنده خود را بر جای گذاشت؛ جلساتی كه بعداً، همان‌طور كه در بخش سخت‌افزاری گفته شد، به تدوين و تقرير كتاب معروف اصول فلسفه و روش رئاليسم منجر شد. در اين حلقه فلسفی كسانی چون مرحوم شهيد مطهری، مرحوم شهيد بهشتی، آيت‌الله منتظری، امام موسی صدر، آيت‌الله جوادی آملی و... به طور محدود شركت داشتند؛ ليكن همين جلسات و محافل محدود علامه موجب تربيت و سازماندهی نيروهای فلسفی و عقلانی‌ای شد كه مهم‌ترين حلقه‌ حوزه‌ی نرم‌افزاری در شرايط انقلابی بود. در اين ميان، گفت‌وگوهای مرحوم علامه طباطبايی در آن سال‌ها با هانری كربن فرانسوی بسيار مشهور و مؤثر بوده است.


💠 حلقه درسی آيت‌الله داماد

از ديگر مدرسان معروف فقه در آن سال‌ها در قم مرحوم آيت‌الله داماد بود كه درس وی در كنار حلقه‌ی امام (ره) تأثيرات فراوانی در تربيت نيروی انسانی فقهی و سازماندهی و ارتباطات آنان داشت. بسياری از كسانی كه در درس‌های امام خمينی (ره) شركت می‌كردند در مجموعه در‌س‌های مرحوم داماد هم حضور داشتند و اين دو حلقه مكمل‌ خوبی برای هم بودند.
از جمله معروف‌ترين شاگردان و اعضای حلقه آيت‌الله داماد كه بعدها در فرايند انقلاب نقش فراوانی داشتند آيت‌الله طاهری اصفهانی، آيت‌الله سيدمهدی روحانی، آيت‌الله احمد ميانجی و آيت‌الله آذری قمی بودند كه پس از شانزدهم خرداد وارد تشكيلات جامعه مدرسين شدند و نقش انقلابی زيادی ايفا كردند. در حقيقت درس‌های مرحوم آيت‌الله سيدمحمد محقق داماد از حلقه‌های مهم ‌تربيت نيرو در آنها سال‌ها بود.


¤ کتاب «انقلاب اسلامی چرا؟»، انتشارات کانون اندیشه جوان

l1l.ir/11t4
🔅پرونده #ماموریت_الهی ویژه ایام پیروزی #انقلاب_اسلامی
🔻🔻🔻
@canoon_org
کانون اندیشه جوان
#ماموریت_الهی #پرونده ویژه ایام پیروزی انقلاب اسلامی هر روز از دهه فجر در کانال تلگرام کانون اندیشه جوان @canoon_org
⭕️ حلقه‌های فكری عصر انقلاب (قسمت سوم)

🖊 دکتر #سید_مجید_حسینی ¤

گرچه احمد فرديد و حلقه‌ی فلسفی اطراف وی در تهران را نمی‌توان حلقه‌ای اسلام‌گرا دانست، فعاليت‌های نرم‌افزاری اين حلقه موجب سازماندهی و ارتقای جريانی از روشنفكری شد كه در دهه چهل با رويكرد نقد مدرنيته ـ به‌خصوص در جنبه‌های سياسی و فرهنگی ـ تأثير فراوانی در حوزه نرم‌افزاری عصر انقلاب داشت؛ جريانی از روشنفكری كه عملا فضای روشنفكری دهه چهل را به صورت بلامنازعی در اختيار داشت و مي‌توان مهم‌ترين عضو آن را جلال آل احمد- داستان‌نويس ايرانی- دانست كه تأثير بي‌مانندی در ادبيات روشنفكری دهه‌ی چهل و پنجاه داشت. در اينجا لازم است توضيح كوتاهی درباره حلقه‌ی فرديد داده شود تا ماهيت اين حوزه نرم‌افزاری روشن شود.

احمد فرديد، استاد فلسفه دانشگاه تهران، تحصيلات عالی خود را در آلمان و فرانسه گذرانده و طی دهه‌های بیست و سی عضو محفل فكری‌ای بود كه در آن صادق هدايت هم حضور داشت. وي در دانشگاه تهران تاريخ فلسفه جديد، تاريخ فلسفه مدرن و معاصر از كانت تا امروز و فلسفه‌های اگزيستانس (كيركگارد، هايدگر، ياسپرس و سارتر) را تدريس می‌كرد و همين نشان‌دهنده علاقه‌ی وی به اين جريان فلسفی و به‌خصوص فلسفه‌ی هايدگر، فيلسوف آلمانی، بود.
به‌تدريج محفلی تحقيقی متشکل از بعضی روشنفكران، فيلسوفان، مترجمان و متفكران اجتماعی مشهور دور فرديد گرد آمدند. اين محفل جزء معروف‌ترين محافل فكری ايران شد و به حلقه فرديديه معروف گشت. در اين جلسات، كه معمولا در منزل شخصی فرديد تشكيل می‌شد، كسانی چون داريوش شايگان، نجف دريابندری، رضا داوری، اميرحسين جهانبگلو، ابوالحسن جليلی، شاهرخ مسكوب و داريوش آشوری شركت می‌كردند و در اين ميان جلال آل‌احمد نيز از تأثيرات اين محفل و جريان بی‌نصيب نبود؛ جريانی كه با استفاده از نظريات هايدگر و فلاسفه پست‌مدرن به نقد اساسی بی‌محابای غرب می‌پرداخت.

فرديد معتقد بود غربيان از دوره يونان به بعد مفهوم خدای تعالی را گم كردند و به جای آن به خدايی‌كردن نفس اماره‌ی مادی مبادرت ورزيدند. او به اين نتيجه رسيده بود كه غرب را هم به منظور هستی‌شناسی و هم براي شيوه‌ی زندگی بايد ترك گفت و بر اين اساس اولين بار مفهوم غربزدگی را برای دوره‌ی انتقالی رسيدن به ذات و... مطرح كرد و دستمايه خوبی برای آل احمد جهت طرح نظريه‌ی غربزدگی‌اش فراهم آورد؛ نظريه‌ای كه به صورت سلبی با گفتمان عصر انقلاب و فعاليت‌های مغزافزاری جريان اسلام‌گرايی هماهنگی داشت.
در سال ۱۳۴۱، آل‌احمد تك‌نگاری‌ای ‌را با عنوان «غربزدگی» منتشر کرد كه در واقع گزارشی بود كه برای شورای هدف فرهنگ ايران در وزارت فرهنگ فراهم آورده بود. اين شورا، كه احمد فرديد هم در آن حضور داشت، در آبان ۱۳۴۰ درباره گزارش آل‌احمد به بحث پرداخت و به اين نتيجه رسيد كه به علت انتقاد آشكار آن از رژيم نمی‌تواند آن را منتشر کند. نگرانی شورا درست از كار درآمد و به محض انتشار كتاب از طريق ديگر جنجال فراوانی برپا شد و در نهايت غربزدگی را حداقل برای يك نسل از روشنفكران ايرانی در عصر انقلاب به صورت كتابي مقدس درآورد. آل‌احمد همچنين نسبت به روحانيون حسن نظر داشت و در اواخر عمر با ابراز گرايش‌های مذهبی نظريه‌ی اتحاد روشنفكران- روحانيون را در مبارزه با رژيم مطرح كرد. بر اين اساس، آثار آل‌احمد هم در دانشگاه و هم در حوزه مطالعه می‌شد و توانست نيروهای زيادی را در قالب جريان روشنفكری دهه چهل سازماندهی كند و هم‌جهت سازد؛ به طوری كه در مراسم ختم آل‌احمد آيت‌الله خزعلی سخنرانی كرد و در آن سخنرانی با تجليل از آل‌احمد به بررسی و قدردانی از كتاب غربزدگی وی پرداخت. به هر حال، جوانان و روشنفكران فراوانی در اين سال‌ها تحت تأثير گفتمان غربزدگی جلال و فرديد سازمان يافتند و نهايتاً در جريان اسلام‌گرايی آمال خود را پيدا كردند. بر اين اساس، بايد جريان فرديد ـ جلال را از مهم‌ترين بسترهای نرم‌افزاری در اين عصر دانست.


¤ کتاب «انقلاب اسلامی چرا؟»، انتشارات کانون اندیشه جوان

🔅پرونده #ماموریت_الهی ویژه ایام پیروزی #انقلاب_اسلامی
🔻🔻🔻
@canoon_org
کانون اندیشه جوان
#ماموریت_الهی #پرونده ویژه ایام پیروزی انقلاب اسلامی هر روز از دهه فجر در کانال تلگرام کانون اندیشه جوان @canoon_org
#پیشنهاد_کتاب به مناسبت
سالگرد ایام پیروزی #انقلاب_اسلامی .
#مشق_آزاد «انقلاب روح الله» کپسولی خواندنی از تاریخ جمهوری اسلامی ایران، انتشارات کانون اندیشه جوان.

پرونده #ماموریت_الهی

📚 @canoon_org