🔷چهره اصلی فلسفه سیاسی توماس هابز، اتوریتاریسم(اعتقاد به لزوم پیروی و سرسپردگی محض به یک مرجع اقتدار) است که به معنای مخالفت با آزادی فرد است. او جمله مشهوری دارد: حكمت نیست که قانون را بر می سازد بلکه اتوریته است. وی دولت را به منزله چاره ساز بدی های برآمده از وضع طبیعی انسان می دانست.
🔶هابز ایده ای داشت که می توانست زیربنای لیبرالیسم فرهنگی قرار گیرد. از نظر او ارزش ها، اموری ذهنی اند و در نتیجه خصوصی و شخصی هستند؛ یعنی چیزهایی را که خوب می نامیم، اموری هستند که ما را به طور خاص جذب می کنند. گزینش میان اعمالی که رو به سوی خیر شخصی خود دارد و آن اعمالی که رو به سوی خیر دیگری دارد، بی معنی و ناممکن است.
💢زیرا فقط آن چیز برای من خوب و قابل گزینش است که نظر خودم را جلب کند، مگر موردی از خير دیگران که در نهایت به خیر شخصی خودم بازگشت داشته باشد. هرچند این ایده می توانست موجب فلسفه لیبرالیسم فرهنگی شود، اما هابز از آن نتیجه گرفت که تعارض میان انسان ها بر سر منافع و خیر شخصی، امری گریزناپذير است و بنابراین باید دولتی مقتدر، آزادی ها را محدود سازد.
📖کتاب #آزادراه_فرهنگ به قلم #بهزاد_حمیدیه
📌@canoon_org
🔶هابز ایده ای داشت که می توانست زیربنای لیبرالیسم فرهنگی قرار گیرد. از نظر او ارزش ها، اموری ذهنی اند و در نتیجه خصوصی و شخصی هستند؛ یعنی چیزهایی را که خوب می نامیم، اموری هستند که ما را به طور خاص جذب می کنند. گزینش میان اعمالی که رو به سوی خیر شخصی خود دارد و آن اعمالی که رو به سوی خیر دیگری دارد، بی معنی و ناممکن است.
💢زیرا فقط آن چیز برای من خوب و قابل گزینش است که نظر خودم را جلب کند، مگر موردی از خير دیگران که در نهایت به خیر شخصی خودم بازگشت داشته باشد. هرچند این ایده می توانست موجب فلسفه لیبرالیسم فرهنگی شود، اما هابز از آن نتیجه گرفت که تعارض میان انسان ها بر سر منافع و خیر شخصی، امری گریزناپذير است و بنابراین باید دولتی مقتدر، آزادی ها را محدود سازد.
📖کتاب #آزادراه_فرهنگ به قلم #بهزاد_حمیدیه
📌@canoon_org
🔷اگر پلوراليسم فرهنگی موجب شود هیچ فرهنگ غالبی به رسمیت شناخته نشود و فرهنگ های گوناگون کنار هم باشند، با جامعه ای «چند فرهنگی» مواجهیم و به نظریه ای که از چنین جامعه ای دفاع می کند، نظریه «چندفرهنگی» اطلاق می شود.
🔶سنگ بنای اصلی پلوراليسم فرهنگی آن است که هیچ معیار نظری یا ارزش شناختی قابل تکیه ای برای داوری میان فرهنگ ها وجود ندارد تا بتوان بر اساس آن، یک فرهنگ را بر نظایر و رقبایش ترجیح داد. در فقدان چنین ابزار ترجیحی، ناچار باید مسئله حقانیت یا شایستگی را تعلیق کرد و به همه مشارکت جویان در صحنه فرهنگی اجازه حضور و فعالیت داد.
💢نظریه چند فرهنگی بیان می کند جامعه متساهل نمی تواند فعالیتی فرهنگی را با برچسب ابتذال فرهنگی از صحنه حذف کند و مفهوم تهاجم فرهنگی در دیدگاه تساهلی جایگاهی ندارد، زیرا فرهنگ وارداتی و هواخواهان آن از حقوقی همانند فرهنگ بومی برخوردار است و باید با بی طرفی حاکمان و دستگاه های دولتی، صحنه جامعه را باز گذاشت تا مردم با گرایش یا عدم گرایش خود، سرنوشت فرهنگ وارداتی جامعه خود را رقم بزنند.
📖کتاب #آزادراه_فرهنگ به قلم #بهزاد_حمیدیه
#جامعه
#فرهنگ
#پلورالیسم
#آموزش_مفاهیم
📌@canoon_org
🔶سنگ بنای اصلی پلوراليسم فرهنگی آن است که هیچ معیار نظری یا ارزش شناختی قابل تکیه ای برای داوری میان فرهنگ ها وجود ندارد تا بتوان بر اساس آن، یک فرهنگ را بر نظایر و رقبایش ترجیح داد. در فقدان چنین ابزار ترجیحی، ناچار باید مسئله حقانیت یا شایستگی را تعلیق کرد و به همه مشارکت جویان در صحنه فرهنگی اجازه حضور و فعالیت داد.
💢نظریه چند فرهنگی بیان می کند جامعه متساهل نمی تواند فعالیتی فرهنگی را با برچسب ابتذال فرهنگی از صحنه حذف کند و مفهوم تهاجم فرهنگی در دیدگاه تساهلی جایگاهی ندارد، زیرا فرهنگ وارداتی و هواخواهان آن از حقوقی همانند فرهنگ بومی برخوردار است و باید با بی طرفی حاکمان و دستگاه های دولتی، صحنه جامعه را باز گذاشت تا مردم با گرایش یا عدم گرایش خود، سرنوشت فرهنگ وارداتی جامعه خود را رقم بزنند.
📖کتاب #آزادراه_فرهنگ به قلم #بهزاد_حمیدیه
#جامعه
#فرهنگ
#پلورالیسم
#آموزش_مفاهیم
📌@canoon_org
Forwarded from کانون اندیشه جوان
🔶جان لاک در فصل دوم از رساله حکومت مدنی، این چنین مدلل می کند که همه انسانها مخلوق دست توانای خدای حکیم هستند و به امر او به این دنیا فرستاده شده اند تا مادامی که میل و رضایت او هست (نه میل و رضایت انسان های دیگر) زیست کنند. همه انسانها مایملک خدا هستند و همه در داشتن استعدادها، قوا و برخورداری از طبیعت، مشترک اند و هیچ کس فرودست دیگری نیست.
🔷پدر لیبرالیسم کلاسیک، چنین استدلال می کند که داوری کردن در این دنیا درباره اینکه کدام دیدگاه دینی از میان دیدگاه های رقیب، درست و حقیقی است، کار ناممکنی می باشد زیرا نمی توان به همه جنبه های موجود در دیدگاه های رقیب احاطه علمی یافت. حتی اگر داوری مذکور ممکن بود، نمی توانستیم با اجبار، جامعه را به باورداشتن به یک دین واحد وادار کنیم زیرا عقاید با خشونت قابل تحمیل نیستند.
💢لاک، مرحله سوم استدلالش را چنین بیان می کند: حتی اگر اجبار ممکن بود، باز هم به لحاظ عملی، موجب ناهنجاری های اجتماعی می شد. در واقع از نظر او، یکنواختی دینی اجباری، بیش از تنوع دینی به ناهنجاری های اجتماعی منتهی می شود.
📖کتاب #آزادراه_فرهنگ به قلم #بهزاد_حمیدیه
#لیبرالیسم
#جان_لاک
📌@canoon_org
🔷پدر لیبرالیسم کلاسیک، چنین استدلال می کند که داوری کردن در این دنیا درباره اینکه کدام دیدگاه دینی از میان دیدگاه های رقیب، درست و حقیقی است، کار ناممکنی می باشد زیرا نمی توان به همه جنبه های موجود در دیدگاه های رقیب احاطه علمی یافت. حتی اگر داوری مذکور ممکن بود، نمی توانستیم با اجبار، جامعه را به باورداشتن به یک دین واحد وادار کنیم زیرا عقاید با خشونت قابل تحمیل نیستند.
💢لاک، مرحله سوم استدلالش را چنین بیان می کند: حتی اگر اجبار ممکن بود، باز هم به لحاظ عملی، موجب ناهنجاری های اجتماعی می شد. در واقع از نظر او، یکنواختی دینی اجباری، بیش از تنوع دینی به ناهنجاری های اجتماعی منتهی می شود.
📖کتاب #آزادراه_فرهنگ به قلم #بهزاد_حمیدیه
#لیبرالیسم
#جان_لاک
📌@canoon_org
🔷تساهل فرهنگی در دو سطح جریان می یابد: یکی میان حکومت و گروه های موجود در جامعه و میان اکثریت و اقليت و دیگری میان گروه های هم رتبه در جامعه. #تساهل_فرهنگی در سطح اول را می توان تساهل و مدارای «تجویزی» نامید. در این نوع تساهل فرهنگی، حکومت با آنکه قدرت دارد در فرهنگ گروه اقلیت دخالت کند، اما مدارا می کند و فعالیتهای فرهنگی را تا آنجا که آسيب رسان نباشند، تحمل می کند.
🔶مبنای تساهل فرهنگی تجویزی می تواند مبنایی پراگماتیستی باشد یا مبنایی اصولی و على القاعده؛ یعنی ممکن است تنها از آن روی به مدارا تن دهیم که بهترین و کم هزینه ترین راه برای حفظ آرامش و ثبات جامعه، تسامح ورزیدن با اقلیت های فرهنگی باشد و ممکن است تسامح و مدارا را به خاطر یک اصل اخلاقی بپذیریم که تساهل فرهنگی با مهندسی فرهنگی و ارزش گذاری ها سر ناسازگاری دارد.
💢فرهنگ وارداتی و هواخواهان آن از حقوقی همانند فرهنگ بومی برخوردار است و باید با بی طرفی حاکمان و دستگاه های دولتی، صحنه جامعه را باز گذارد تا مردم با گرایش یا عدم گرایش خود سرنوشت فرهنگ وارداتی را رقم بزنند.
📖کتاب #آزادراه_فرهنگ به قلم #بهزاد_حمیدیه
#فرهنگ
📌@canoon_org
🔶مبنای تساهل فرهنگی تجویزی می تواند مبنایی پراگماتیستی باشد یا مبنایی اصولی و على القاعده؛ یعنی ممکن است تنها از آن روی به مدارا تن دهیم که بهترین و کم هزینه ترین راه برای حفظ آرامش و ثبات جامعه، تسامح ورزیدن با اقلیت های فرهنگی باشد و ممکن است تسامح و مدارا را به خاطر یک اصل اخلاقی بپذیریم که تساهل فرهنگی با مهندسی فرهنگی و ارزش گذاری ها سر ناسازگاری دارد.
💢فرهنگ وارداتی و هواخواهان آن از حقوقی همانند فرهنگ بومی برخوردار است و باید با بی طرفی حاکمان و دستگاه های دولتی، صحنه جامعه را باز گذارد تا مردم با گرایش یا عدم گرایش خود سرنوشت فرهنگ وارداتی را رقم بزنند.
📖کتاب #آزادراه_فرهنگ به قلم #بهزاد_حمیدیه
#فرهنگ
📌@canoon_org