کانون اندیشه جوان
1.16K subscribers
2.17K photos
1.09K videos
54 files
1.92K links
Download Telegram
🔰یورگن هابرماس، فیلسوف مشهور آلمانی، چه دیدگاهی درباره صنایع فرهنگی و رسانه‌های تصویری به‌ویژه تلویزیون دارد؟‌ هابرماس رسانه‌ها و تلویزیون را در چه چارچوبی تفسیر می‌کند؟

🔷هابرماس طراح نظریۀ کنش ارتباطی است. او در این نظریه، برخلاف مارکس که به منازعۀ طبقاتی توجه كرده است، به نظامی اجتماعی می‌اندیشد که در آن کنش ارتباطی دو طرفه میان انسان‌ها یکی از معیارهای مهم در مناسبات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به‌شمار می‌آيد. هابرماس در هیچ یک از آثار خود به صورت مستقیم از تلویزیون سخن نگفته است، بااین‌حال محور مباحث وی بیشتر حول صنایع فرهنگی می‌چرخد. با اینکه مارکس در منظومۀ فکری خود اساس کنش‌های انسانی را به فعالیت‌های یدی تقلیل ‌داده و روابط نابرابر کار را باعث شی‌ءگشتگی انسان ‌دانسته، تفکر هابرماس براساس کنش ارتباطی شکل گرفته است.

🔶وی معتقد است که ارتباط ‌باید متعامل، مفاهمه‌ای و در فضایی عادلانه شکل گیرد. ازآنجاكه تلویزیون یکی از دستاوردهای نظام سرمایه‌داری است، به اعتقاد هابرماس عامل مهمی در استثمار توده‌ها تلقی می‌شود؛ زیرا مخاطب با رسانه، به‌ويژه تلویزیون، رابطه‌ای یک‌سویه دارد و مخاطب است که فقط هدف حملۀ پیام‌های تلویزیون قرار می‌گیرد بدون اینکه در ایجاد و تولید این پیام‌ها کوچکترین سهمی داشته باشد. به نظر می‌رسد که ارتباط انسان با تلویزیون از این منظر و در قالب کنش ارتباطی هابرماس نمی‌تواند کارآمد و مؤثر باشد.

💠نکتۀ دیگری که هابرماس از آن یاد ‌کرده این است که تلویزیون وسیله‌ای است که راه تحکیم نظام سرمایه‌داری را هموارتر می‌کند و توده‌ها را به مصرف‌گرایی سوق می‌دهد. در این فرآیند تلویزیون به جای تبیین مسائل پراهمیت برای اعضاي جامعه، نوعی پوپولیسم رسانه‌ای را با تولید برنامه‌های تبلیغاتی خود ترویج می‌دهد.

🔻هابرماس، آخرین بازمانده مکتب فرانکفورت، معتقد است رسانه‌ها از طریق بمباران مداوم و قطع‌نشدنی مباحث تکراری و بدیهیات ساخته شده فن‌آوری، افکار عمومی را شکل می‌دهند تا مصرف‌کنندگان را در اسارت خود قرار دهند. او باور دارد رسانه‌های الکترونیکی با تهدید حوزه عمومی، قدرت دموکراتیزه کردن بالقوه آن را از میان برده و فضای عمومی را آلوده می‌کنند. وی می‌گوید رسانه‌های جمعی می‌کوشند که انسان‌هایی همگرا با نظام‌های سیاسی ایجاد کنند و به نظام‌های سیاسی مشروعیت بخشند.





#رسانه
#مشاوره
#تلویزیون
#هابرماس



📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
Photo
💢 از آنجا که چپ نو در آمریکای لاتین حیات یافته است و حاکمان آن را بهترین روش و وسیله برای جلب توده ها تشخیص داده اند. چپ نو در آمریکای لاتین را باید به شدت عوام گرا و پوپولیست و به گونه ای وسیع بی بهره از هرگونه استحکام نظری در نظر گرفت.

🔸۱- آشفتگی ساختار اقتصادی: تضاد های فقیر و غنی شهری و روستایی کشاورزی و صنعتی حاشیه نشین و متن نشین، استقلال اقتصادی دولت از جامعه، نابرابری و احساس تبعیض، فقر و فساد اقتصادی و نبود آگاهی طبقاتی و...، که همگی شاخصه های ساختار و نهاد معیوب اقتصادی است در ایجاد رویکردهای پوپولیستی در جامعه تأثیر فراوانی دارد.

🔹۲-بحران مشروعیت: رشد و قوت بوروکراسی و فربه شدن دولت، ضعف بدنه اجتماعی، فاصله دولت و ملت و... نوعی سوء ظن به قدرت پدید می آورد که سرانجام به ایجاد بحران مشروعیت منجر می شود. به عقیده هابرماس با اختلاف میان انگیزش های اعلام شده از سوی دولت نظام آموزشی و شغلی از یکسو و انگیزش های فراهم شده توسط نظام اجتماعی و فرهنگی، جامعه به سمت این بحران حرکت میکند و سرانجام پوپولیسم را به ارمغان می آورد.

🔸۳- ضعف جامعه مدنی: ضعف نهادهای مدنی فعالیت جدی نداشتن احزاب مطبوعات و انجمن های غیردولتی، تحقیر فرد و به حاشیه رانده شدن او، رشد نکردن مفهوم شهروندی، نبود مشارکت سیاسی ،واقعی ضعف همبستگی ارگانیکی و وجود نوعی جمع گرایی قبیله ای در عین خودخواهی فرد گرایانه از دیگر مشکلات جوامع در حال گذار است که امکان دارد آنها را به مشکل پوپولیسم دچار کند.

🔹۴- غیبت گفتمان انسجام بخش : اتمیزه کردن جامعه در عین توده ای بودن آن، نبود گفتمان های انسجام بخش و همبستگی بخش که از زیان های حرکت به سمت مدرن شدن است، اگر با ضعف روشنفکران و نخبگان در ادای وظیفه شان در جامعه همراه شود جامعه را به سمت حرکت های توده ای و ایدئولوژی های بنیادگرا سوق می دهد که پوپولیست ها با همین حربه اقدامات خویش را جلو می برند.

📖ماهنامه زمانه، شماره ۷۱


#اتمیزه
#مسئله
#بنیادگرا
#چپ_نو
#عوام_گرا
#هابرماس
#بوروکراسی
#پوپولیسم
#فرد_گرایانه


📌@canoon_org