کانون اندیشه جوان
1.16K subscribers
2.17K photos
1.09K videos
54 files
1.92K links
Download Telegram
🔷با توجه به ابعاد مختلف تمدن، به طور کلی می توان برای آن چهار بعد در نظر گرفت؛ انسانی بودن، تحول پذیری، مدیریت پذیری و توسعه پذیری. یکی از مهمترین بعد های تمدن، بعد انسانی آن است که در بررسی و مطالعه آن و پدیده های تمدنی باید ابعاد مختلف انسانی مورد توجه قرار گیرد.

🔶همانگونه که هر انسانی علاوه بر ابعاد شناختی دارای ابعاد عاطفی و رفتاری است، تمدن نیز واجد این ابعاد سه گانه خواهد بود. از این رو در بررسی پدیده های تمدنی لازم است که به ابعاد غیر شناختی نیز توجه شود بنابراین نباید اهمیت و جایگاه بعد شناختی در انسان و تمدن ما را از ابعاد عاطفی و رفتاری و تمدن غافل سازد.

🔷برخی از متفکران اسلامی واژه "انسان"را از ریشه اُنس دانسته اند و براین اساس نتیجه گرفته اند که خصلت طبیعی او زندگی با همنوعان است و ریشه تمدن از مدینه است؛ به این معنا که زندگی اجتماعی جز از طریق تعاون امکان پذیر نیست هنگامی که از انسانی بودن تمدن سخن می گوییم، مقصود این است که همه ابعاد وجود انسانی را می‌توان از منظری، ابعاد تمدن به شمار آورد.

📖کتاب #کارکرد_های_معرفتی_و_تمدنی_فلسفه_اسلامی به کوشش #حسن_عبدی

#تمدن
#آموزش_مفاهیم

📌@canoon_org
🔰کلمه فلسفه از نظر اصطلاحی، دست کم به دو معنای متفاوت به کار رفته است:

🔶نخست به معنای «همه دانش های عقلی» و دوم «علم به احوال موجود از آن جهت که موجود است». تفاوت هایی اساسی میان معنای نخست و معنای دوم وجود دارد. از جمله این تفاوت ها می توان به این نکته اشاره کرد که اصطلاح نخست همه انواع دانش های عقلی مانند ریاضیات، طبیعیات، اخلاق، تدبير منزل و سیاست مدن را شامل می شود، در حالی که اصطلاح دوم تنها بررسی عقلی احکام کلی وجود را شامل می شود.

🔷در مجموع، فلسفه دانشی است که با استفاده از روش عقلی، به بررسی احکام کلی موجود به ما هو موجود می پردازد. بیشتر علوم و دانش ها، موجودات را از جهتی خاص بررسی می کنند؛ اما در این میان فلسفه به روش کلی - از آن جهت که وجود دارند - به بررسی موجودات می پردازد و موجودات را از آن جهت که ویژگی خاصی مانند حیات، عدد، نفس و مانند اینها را دارد، مورد بحث قرار نمی دهد. در فلسفه تنها به آن دسته از احکام و ویژگی اشیا پرداخته می شود که ویژگی «وجود داشتن» در آنها است.



📖کتاب #کارکردهای_معرفتی_و_تمدنی_فلسفه_اسلامی به قلم #حسن_عبدی


#وجود
#فلسفه
#ماهیت
#آموزش_مفاهیم


📌@canoon_org
🔷یکی از ابعاد تمدن، وجه مدیریت پذیری آن است. مقصود از مدیریت پذیری آن است که تمدن از جمله اموری است که می توان آن را در خطوط و جهت های از پیش تعیین شده هدایت کرد. تمدن بر خلاف بسیاری از پدیده های طبیعی که سیر تحول از پیش تعیین شده و غیر ارادی دارند، قابلیت آن را دارد که از سوی کنش گران به حرکت و تحولات آن سمت و سوی خاصی بخشیده شود. همین بُعد از تمدن باعث شده است تا برخی در صدد ارائه راه کارهایی برای ایجاد تغییرات مثبت در تمدن بر آیند و برای نمونه از «ایجاد تحولات گسترده در حوزه اندیشه و فرهنگ» به مثابه راه غلبه بر مشکلات تمدنی یاد کنند.

🔶یکی دیگر از ابعاد تمدن، توسعه پذیری آن است. مقصود از توسعه پذیری آن است که تمدن می تواند از جهت مقیاس جغرافیایی ضمن نفوذ به قلمروی تمدن دیگر و غلبه بر آن، بر گستره جغرافیایی خود نیز بیفزاید. روشی که مسلمانان صدر نخست برای توسعه و بسط آیین اسلام در پیش گرفتند، گسترش جغرافیایی قلمروی اسلام بود. البته این گسترش جغرافیایی آنان را با مسائل جدیدی از جمله تنوع فرهنگی مواجه کرد.

📖کتاب #کارکردهای_معرفتی_و_تمدنی_فلسفه_اسلامی نوشته ی #حسن_عبدی

#تمدن
#توسعه


📌@canoon_org
🔷یکی از ویژگی های فلسفه اسلامی، اتقان قواعد و دستیابی فیلسوف به معرفت یقینی است. مقصود از معرفت یقینی رسیدن به شناخت جزمی و مطابق با واقع است. از این رو فیلسوف در راستای نیل به مطابقت با واقعیت، از دخالت دادن هرگونه عواطف و احساسات در فرایند حل مسئله اجتناب می کند.

🔶روش عقلی و استدلالی مستلزم آن است که فیلسوف در بررسی هریک از مسائل کلی هستی، از دخالت و نفوذ اغراض، خواسته ها، گرایش ها و عواطف پرهیز کند و تنها بر پایه دلالت و راهنمایی عقلی به حل مسائل بپردازد. نتایج به کارگیری این گونه روشی، دستیابی به احکام قطعی و یقینی خواهد بود. بنابراین فلاسفه اسلامی افرادی محافظه کار یا باری به هر جهت نبوده اند زیرا قواعد فلسفی، ثابت و یقینی است.

💢بر اساس تلقی صحیح از فلسفه، باید اذعان کرد که فلسفه از ثبات و قطعیت برخوردار است و از تغییر و تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مانند اینها تبعیت نمی کند. از این روست که گفته شده است: «فلسفه تابع سیاست نیست و اگر تابع سیاست شود، دیگر آن را فلسفه نمی توان و نباید دانست».



📖کتاب #کارکردهای_معرفتی_و_تمدنی_فلسفه_اسلامی به کوشش #حسن_عبدی

#فلسفه
#فلسفه_اسلامی

📌@canoon_org
🔰مقصود از تمدن چیست و اندیشمندان، عناصر اساسی تمدن را چه می دانند؟ نقش تمدن اسلامی در بطن جامعه چیست؟

🔷مقصود از تمدن، زندگی همراه با تعاون چند نسل از افراد انسانی است بر اساس باورها، گرایش ها و رفتار مشترک که با مسائل مشترکی مواجه شده باشند و ظرف چند نسل در صدد حل آن مسائل برآمده باشند و نتایج حل مسئله در باورها، گرایش ها و رفتار افراد متبلور شده باشد. محققان و نویسندگان، برای تمدن، عناصری را بیان کرده اند؛

🔶برای مثال، ویل دورانت در این جمله به بسیاری از عناصر تمدن اشاره کرده است: تمدن چیست؟ ترکیبی است از امنیت و فرهنگ و نظم و آزادی. امنیت سیاسی از راه اخلاق و قانون، امنیت اقتصادی از راه استمرار محصول و مبادله و فرهنگ از راه تسهیلاتی که برای رشد و انتقال علم و آداب و هنر لازم است. بنابراین می توان عناصر تمدن را به این صورت طبقه بندی کرد: عناصر فکری، عناصر اخلاقی، عناصر سیاسی و عناصر اقتصادی.

💢در این میان، تمدن اسلامی به عنوان نمونه ای از تمدن اصیل می باشد که فرد برای تبدیل شدن به یک عضو پویا و زنده در جامعه اسلامی، علاوه بر ایمان بی قید و شرط به اصل دین، باید از سر تا پای فرهنگ اسلام را هضم و جزء وجود خود کند. لذا شناخت هرچه بهتر عناصر تشکیل دهنده ی فرهنگ اسلامی و نقش این عناصر در سامان بخشیدن به تمدن اسلامی، زمینه را برای حضور فعال و پویا در جامعه اسلامی فراهم می سازد.

📖کتاب #کارکردهای_معرفتی_و_تمدنی_فلسفه_اسلامی نوشته ی #حسن_عبدی

#مشاوره



📌@canoon_org
🔷فلسفه بر پایه روش عقلی و برهانی استوار شده است و روش فهم عرفی و عقل تجربی در آن جایی ندارد. درباره رابطه ایدئولوژی و فلسفه می توان گفت یافتن ایدئولوژی صحیح در گروی داشتن جهان بینی صحیح است و تا پایه های جهان بینی استوار نگردد و مسائل بنیادی آن به صورت صحیح حل نشود، نمی توان به یافتن ایدئولوژی مطلوب و کارساز امید بست.

🔶مراد از مسائل و جهان بینی، همان پرسش های سه گانه مربوط به آغاز جهان، انجام جهان و نیز راه و راهنماست و حل صحیح و قطعی این مسائل بنیادی تنها از طریق فلسفه میسر است. با این توضیح نسبت دقیق فلسفه با ایدئولوژی آشکار می شود؛ فلسفه دانشی است که به پرسش های مربوط به جهان بینی پاسخ می دهد و اصول جهان بینی نیز مبانی ایدئولوژی را تأمین می کند.

💢تفاوت اساسی فلسفه و ایدئولوژی در این است که فلسفه در جست و جوی حقیقت است نه مصلحت. از این رو نمی توان مدعی شد که فلسفه علت تامه و شرط کافی برای داشتن ایدئولوژی صحیح و رفتار عملی بر طبق آن است بلکه دستیابی به فلسفه صحیح شرط لازم برای فراچنگ آوردن ایدئولوژی درست است.

📖کتاب #کارکرد_های_معرفتی_و_تمدنی_فلسفه_اسلامی به کوشش #حسن_عبدی

#فلسفه

📌@canoon_org
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰فلسفه اسلامی؛ از افسانه تا واقعیت

🔷امروزه در فضای علمی کشور، گفتمان غالبی وجود دارد که از کارآمدی فلسفه به ویژه فلسفه اسلامی پرسش می‌کند و بعضا آن را بیهوده و بدون کاربرد عینی برای جامعه می‌داند.

🔶اما باید اندکی بیشتر بر روی این پرسش توقف کنیم.

⁉️پرسش از کاربرد فلسفه اسلامی ناشی از چه امری می باشد؟ آیا اساسا انتظار کاربرد عینی و عملی از دانش فلسفه صحیح است؟

💢در قدم بعد می‌توانیم به این مطلب بپردازیم که کاربرد فلسفه اسلامی در جامعه معاصر چیست و فلسفه اسلامی چه کمکی در فهم معاصرت به ما می‌کند.

#شابک
#فلسفه
#تکنولوژی
#متافیزیک
#حسن_عبدی
#فلسفه_غرب
#مابعدالطبیعه
#حکمت_عملی
#معرفی_کتاب
#تمدن_اسلامی
#مقاله_تصویری
#فلسفه_اسلامی
#کارکردهای_معرفتی_و_تمدنی_فلسفه_اسلامی



📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
Photo
🔶 هر گونه زندگی جمعی مستلزم وجود باورها، گرایش ها و رفتار مشترک است تا حداقل میزان همبستگی میان افراد انسانی را تأمین کند. با این حال صرف زندگی جمعی افراد انسانی دارای باورها و گرایش های مشترک را نمی توان تمدن نام نهاد.

🔷 مفهوم #تمدن ناظر به سیر و تحول زندگی اجتماعی انسان، در بستر تاریخ است و همین عنصر «#تاریخ» متمایز کننده مفهوم تمدن از مفهوم «#جامعه» می شود. البته با توجه به تغییر و تحولاتی که یک جامعه در بستر تاریخ می تواند به خود ببیند لازم است که نکته دیگری نیز در بازشناسی تمدن در نظر گرفته شود؛ این نکته عبارت است از اینکه افراد انسانی در بستر تاریخی با برخی از مسائل مواجه می شوند که در صدد حل آن مسائل بر اساس باورها و گرایش های مشترک بر می آیند.

💢 در یک جمع بندی باید گفت که تمدن عبارت است از:
۱. زندگی همراه با تعاون؛
۲. چند نسل از افراد انسانی؛
۳. برا اساس باورها، گرایش ها و رفتار مشترک؛
۴ که با مسائل مشترکی مواجه شده باشند؛
۵. و ظرف چند نسل در صدد حل آن مسائل برآمده باشند؛
۶. و نتایج حل مسئله در باورها گرایش ها و رفتار افراد متبلور شده باشد.

⭕️ با این توضیح، تمدن در قالب شش شرط لازم و کافی صورت بندی می شود. در تحلیل این تعریف میتوان این نکته را نیز افزود که عناصر مشترک میان افراد جامعه، خود از ترتیب منطقی پیروی می کنند. توضیح آنکه هرگونه رفتاری برخاسته از گرایش هاست و گرایش ها نیز به نوبه خود بر پایه باورها شکل می گیرند.

📖 کتاب #کارکرد_های_معرفتی_و_تمدنی_فلسفه_اسلامی به کوشش #حسن_عبدی


#آموزش_مفاهیم



📌@canoon_org