💠 مروری بر زندگی «حاج شيخ مجتبی قزوينی» از مهمترین شاگردان میرزا مهدی اصفهانی
🖋از کتاب تاریخ و نقد #مکتب_تفکیک، نوشته محمد حسن وکیلی
🔸آیتالله شیخ مجتبی قزوینی مراحل ابتدایی تحصیلات خود را در زادگاهش قزوین گذراند. در دوازدهسالگی به نجف رفت و هفت سالگی در درس استادانی چون میرزا محمدتقی شیرازی و میرزای نائینی نیز حاضر شد.
وی در نوزدهسالگی به قزوین بازمیگردد و نزد شوهرخواهر خویش سیدموسی زرآبادی (۱۲۹۴-۱۳۵۳ق) (۱) به مدت دو سال به کسب معارف الهی و اخلاقی و تحصیل علوم غریبه (۲) میپردازد و ریشههای مخالفت با حکمت در وجودش شکل میگیرد.
پس از آن، دو سال نیز به خدمت شیخ عبدالکریم حائری در قم میرسد و سر انجام در ۱۳۴۱ در سن ۲۳سالگی به مشهد مشرف میشود و به حلقهی درس میرزا مهدی اصفهانی میپیوندد و از محضر آقا بزرگ حکیم و شیخ اسدالله یزدی نیز در حکمت و از میرزا محمد آقازاده و حاجآقا حسین قمی در فقه استفاده میکند.
وی بعدها فلسفه را همراه با نقدش تدریس میکرد و همچون دیگر شاگردان میرزا از آغاز فلسفه را به دیدهی نقد میخواند، درسش برای طلاب خوشاستعداد و کوشا قانعکننده نبود.
مرحوم قزوینی از نظر فکری شخصیتی دورگه است و آثار وی از نظر محتوا تفاوتهایی بنیادین با آثار میرزای اصفهانی دارد و به تعبیری میتوان افکار وی را تلفیقی از آرای میرزا و مرحوم زرآبادی شمرد. گرایشهای عرفانی در آرای وی بسیار کمرنگ است و تمایل به حکمت #مشا در آن دیده میشود و مواضع وی در قبال فلسفه و تعقل منعطفتر از میرزا است و این امر بر رویکرد طبقهی بعدی مکتب تفکیک در خراسان اثری فراوان گذاشت.
او در نهضت انقلاب بسیار فعال بود و در جهتدهی نهضت به سوی رهبر نهضت اسلامی – اوجود اختلاف عمیق فکری – از خودگذشتگی بسیاری نشان داد. (۳)
سرانجام پس از چهل سال تدریس منقول و نقد فلسفه، در ۲۲ذیالحجه ۱۳۸۶ به دیار باقی شتافت.
مهمترین اثر برجایمانده از وی «بیان الفرقان» است که به بررسی توحید و معاد و نبوت و امامت از منظر قرآن کریم میپردازد.
🔸پینوشت:
۱- برخی از تفکیکیان در تأسیس این مکتب از کسانی چون سید موسی زرآبادی یادکردهاند (محمدرضا حکیمی؛ مکتب تفکیک؛ ص ۱۹۱ – ۲۰۵) اما این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا گرچه او با فلسفهی اسلامی به ویژه حکمت صدرایی مخالف بود و برخی از شاگردان میرزا مهدی اصفهانی، پیش از دیدار با میرزا، تحت تأثیر او بودند، ولی هیچ سندی، شباهت فکری وی با میرزا مهدی اصفهانی را اثبات نمیکند و تأثیری مهم از او را بر جریانهای فکری شیعی گزارش نمینماید.
همچنین از مخالفت با فلسفهی صدرایی تا پذیرش یک رشته اصول و مبانی خاص که به تأسیس یک مکتب و جریان منجر میشود، راه بسیار است!
۲- مرحوم شیخ مجتبی با علوم غریبه آشنایی کامل داشت گواه بر این سخن تقریظی است که وی بر لوح محفوظ سید ابولحسن حافظیان نگاشته است (محمدرضا حکیمی؛ مکتب تفکیک؛ ص ۲۵۸– ۲۵۹/ ر.ک: محمد علی رحیمیان فردوسی؛ متأله قرآنی؛ ص ۵۶ و ۱۶۲)؛ عجیب است که تفکیکیان که بر خالصسازی معارف اصرار میورزند و هر علمی را که مأثور از معصوم نباشد، غیر قابل اعتماد میدانند به علوم غریبه ارادت میورزند!
۳- برای نمونه، ر.ک: محمد علی رحیمیان فردوسی؛ متأله قرآنی؛ ص ۲۴۳ – ۲۴۵/ غلامرضا جلالی؛ مشهد در بامداد نهضت امام خمینی؛ ص۲۱۷.
💠 با کانال تلگرام کانون اندیشه جوان همراه باشید... 🔻🔻🔻
telegram.me/joinchat/BDptIDvMZtlYqqUPUU-5ag
/l1l.ir/e4i
🖋از کتاب تاریخ و نقد #مکتب_تفکیک، نوشته محمد حسن وکیلی
🔸آیتالله شیخ مجتبی قزوینی مراحل ابتدایی تحصیلات خود را در زادگاهش قزوین گذراند. در دوازدهسالگی به نجف رفت و هفت سالگی در درس استادانی چون میرزا محمدتقی شیرازی و میرزای نائینی نیز حاضر شد.
وی در نوزدهسالگی به قزوین بازمیگردد و نزد شوهرخواهر خویش سیدموسی زرآبادی (۱۲۹۴-۱۳۵۳ق) (۱) به مدت دو سال به کسب معارف الهی و اخلاقی و تحصیل علوم غریبه (۲) میپردازد و ریشههای مخالفت با حکمت در وجودش شکل میگیرد.
پس از آن، دو سال نیز به خدمت شیخ عبدالکریم حائری در قم میرسد و سر انجام در ۱۳۴۱ در سن ۲۳سالگی به مشهد مشرف میشود و به حلقهی درس میرزا مهدی اصفهانی میپیوندد و از محضر آقا بزرگ حکیم و شیخ اسدالله یزدی نیز در حکمت و از میرزا محمد آقازاده و حاجآقا حسین قمی در فقه استفاده میکند.
وی بعدها فلسفه را همراه با نقدش تدریس میکرد و همچون دیگر شاگردان میرزا از آغاز فلسفه را به دیدهی نقد میخواند، درسش برای طلاب خوشاستعداد و کوشا قانعکننده نبود.
مرحوم قزوینی از نظر فکری شخصیتی دورگه است و آثار وی از نظر محتوا تفاوتهایی بنیادین با آثار میرزای اصفهانی دارد و به تعبیری میتوان افکار وی را تلفیقی از آرای میرزا و مرحوم زرآبادی شمرد. گرایشهای عرفانی در آرای وی بسیار کمرنگ است و تمایل به حکمت #مشا در آن دیده میشود و مواضع وی در قبال فلسفه و تعقل منعطفتر از میرزا است و این امر بر رویکرد طبقهی بعدی مکتب تفکیک در خراسان اثری فراوان گذاشت.
او در نهضت انقلاب بسیار فعال بود و در جهتدهی نهضت به سوی رهبر نهضت اسلامی – اوجود اختلاف عمیق فکری – از خودگذشتگی بسیاری نشان داد. (۳)
سرانجام پس از چهل سال تدریس منقول و نقد فلسفه، در ۲۲ذیالحجه ۱۳۸۶ به دیار باقی شتافت.
مهمترین اثر برجایمانده از وی «بیان الفرقان» است که به بررسی توحید و معاد و نبوت و امامت از منظر قرآن کریم میپردازد.
🔸پینوشت:
۱- برخی از تفکیکیان در تأسیس این مکتب از کسانی چون سید موسی زرآبادی یادکردهاند (محمدرضا حکیمی؛ مکتب تفکیک؛ ص ۱۹۱ – ۲۰۵) اما این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا گرچه او با فلسفهی اسلامی به ویژه حکمت صدرایی مخالف بود و برخی از شاگردان میرزا مهدی اصفهانی، پیش از دیدار با میرزا، تحت تأثیر او بودند، ولی هیچ سندی، شباهت فکری وی با میرزا مهدی اصفهانی را اثبات نمیکند و تأثیری مهم از او را بر جریانهای فکری شیعی گزارش نمینماید.
همچنین از مخالفت با فلسفهی صدرایی تا پذیرش یک رشته اصول و مبانی خاص که به تأسیس یک مکتب و جریان منجر میشود، راه بسیار است!
۲- مرحوم شیخ مجتبی با علوم غریبه آشنایی کامل داشت گواه بر این سخن تقریظی است که وی بر لوح محفوظ سید ابولحسن حافظیان نگاشته است (محمدرضا حکیمی؛ مکتب تفکیک؛ ص ۲۵۸– ۲۵۹/ ر.ک: محمد علی رحیمیان فردوسی؛ متأله قرآنی؛ ص ۵۶ و ۱۶۲)؛ عجیب است که تفکیکیان که بر خالصسازی معارف اصرار میورزند و هر علمی را که مأثور از معصوم نباشد، غیر قابل اعتماد میدانند به علوم غریبه ارادت میورزند!
۳- برای نمونه، ر.ک: محمد علی رحیمیان فردوسی؛ متأله قرآنی؛ ص ۲۴۳ – ۲۴۵/ غلامرضا جلالی؛ مشهد در بامداد نهضت امام خمینی؛ ص۲۱۷.
💠 با کانال تلگرام کانون اندیشه جوان همراه باشید... 🔻🔻🔻
telegram.me/joinchat/BDptIDvMZtlYqqUPUU-5ag
/l1l.ir/e4i