کانون اندیشه جوان
1.15K subscribers
2.19K photos
1.1K videos
54 files
1.94K links
Download Telegram
🔰نحوه تعامل دولت و مردم و حوزه اختیارات و وظایف آنان در امور اقتصادی چگونه است؟

🔷از دیدگاه اسلام، دولت و مردم هریک در اقتصاد نقشی تعریف‌شده دارند. از سویی مردم آزادند تا با نظارت دولت و رعایت احكام الهی به فعالیت‌هایی که انگیزه و توان انجام آن را دارند، بپردازند؛ و از سوی دیگر اسلام برای جامعه اهدافی ترسیم کرده است که با تکیه بر بازار و بدون سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی و تصدی دولت به دست نمی‌آید.

♦️برای اجرای احکام اسلام و قرآن در تمام عرصه‌ها از جمله مسائل اقتصادی به حضور دولتی مقتدر نیاز است تا افزون بر کنترل و نظارت بر حُسن جریان امور، خود زمینه‌ساز اجرای آن احکام باشد؛ برای مثال عدالت با تکیه بر مکانیزم بازار و بدون سیاست‌های توزیعی دولت حاصل نمی‌شود.

هم‌چنین واقعیت بازار نشان می‌دهد که فرد، حتّی اگر بیش‌ترین سعی خود را به عمل آورد، در موارد بسیاری نمی‌تواند به پاداش مطلوب و قابل‌انتظار خود برسد و چنان‌که تجربه تاریخی نشان می‌دهد، آن گروه از عوامل تولید که قدرت چانه‌زنی بالایی دارند، همیشه سهمی بیش از بازده خود دریافت کرده و در عمل، سهم عوامل دیگر را ربوده‌اند. بر این اساس، دولت اسلامی وظیفه دارد برای تنظیم روابط عادلانه توزیع، و جلوگیری از استثمار برخی عوامل تولید به وسیله دیگر عوامل و واسطه‌ها، حضور فعّالی در عرصه اقتصاد داشته باشد.

💠توسعه اقتصادی و امنیت اقتصادی و حفاظت از ثروت‌های مردم در برابر تجاوزات داخلی و خارجی نیز بدون سیاست‌گذاری و هدایت دولت ممکن نیست. افزون بر این، اعتلای معنوی انسان‌ها (که هدف غایی همه نظام‌های اسلامی است) ایجاب می‌کند دولت، با تکیه بر ارزش‌های اسلام، پاسدار سلامت معنوی جامعه باشد و از آن دسته فعالیت‌های اقتصادی که زمینه‌ساز انحراف فرهنگی است، جلوگیری کند.

#مشاوره
#دولت
#اقتصاد
#عدالت_اقتصادی


📌@canoon_org


https://b2n.ir/moshavere20
June 16, 2020
🔰دهه دوم توسعه و رفع فقر

🔸اقتصاددانان لیبرال بین رشد و عدالت توزیعی تعارض نمی‌دیدند. به نظر آنان، اگر سیستم بازار بدون دخالت دولت عمل کند، هم اقتصاد به رشد مطلوب دست می‌یابد و هم توزيع درآمد عادلانه می‌شود. کینز در کتاب «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول» اثبات کرد که بدون دخالت دولت دستیابی به رشد مطلوب ممکن نیست. هم‌چنین تجربه رشد دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نشان داد که رشد اقتصادی لزوماً به کاهش فقر و نابرابری اقتصادی نمی‌انجامد.

🔹تودارو در کتاب «توسعه اقتصادی در جهان سوم» در این مورد می‌گوید:«بسیاری از کشورهای جهان سوم (که در دهه ۱۹۶۰ با استانداردهای تاریخی نرخ‌های رشد اقتصادی نسبتا بالایی داشتند) به تدریج تشخیص دادند که چنین رشدی فواید بسیار کمی برای مردم فقیرشان دربرداشته است‌ ... بسیاری از مردم احساس می‌کنند که رشد سریع اقتصادی در ریشه‌کن کردن و یا حتی کاهش فقر مطلق گسترده (که واقعیت زندگی اقتصادی تمام کشورهای جهان سوم است) شکست خورده است. در جهان توسعه‌يافته و توسعه‌نیافته اعلام کنارگذاردن تولید ناخالص ملی به عنوان هدف اصلی فعالیت اقتصادی به‌طور وسیعی شنیده می‌شود. به‌جای آن، توجه به مسئله فقر و نابرابری موضوع اصلی دهه دوم توسعه شده است.»

♦️ولی هنوز این نزاع بین اقتصاددانان وجود دارد که آیا بین رشد و رفع فقر تضاد وجود دارد؟ اقتصاددانان سرمایه‌داری معتقدند نابرابری وسیع شرط لازم برای به حداکثر رساندن رشد است. بنابراین، تا زمان دستیابی به رشد بالا سیاست‌های توزیعی را تجویز نمی‌کنند. پس از این‌که درآمد ملی به اندازه کافی رشد کرد، دولت می‌تواند از طریق برنامه‌های مالیاتی و کمک‌های مالی، به توزیع مجدد درآمدها پردازد و فقر و نابرابری را کاهش دهد. اما گروهی دیگر معتقدند برابریِ بیشتر شرط رشد اقتصادی است و بین این دو هدف در عمل هیچ تضادی وجود ندارد.

📖کتاب نظام اقتصادی اسلام (دفتر دوم: اهداف و انگیزه‌ها)، نوشته سید حسین میرمعزی



#اقتصاد_سرمایه‌داری
#رشد_اقتصادی
#عدالت_اقتصادی
#توزیع_درآمد
#توسعه



📌@canoon_org


https://b2n.ir/rfaghr
October 8, 2020