🔰بازگشت به خویشتن
🔵 با تبعيد و خروج رضاشاه از ايران در سال 1320 انديشههای چپ در ایران رسوخ پیدا کرد. پاسخ محمدرضاشاه، به اين رسوخ، حمایت از جامعهشناسی آکادمیک بود. افرادی مثل نراقی تصور ميکردند اگر در دانشگاه جامعهشناسی، علوم اجتماعی یا علوم انسانی تأسيس شود و در آن انديشههاي پارسونز، وبر و ديگر بزرگان جامعهشناسی به شكل آكادميك تدریس شود، مردم درخواهند یافت که اینها چه مطالب عمیقی بيان كردهاند و در نتيجه از چپبازی، که متأثر از مارکسیسم شوروی بود، دست برخواهند داشت.
🔴 به موازات اين انديشه در دوران محمدرضاشاه اتفاق دیگری افتاد؛ دو نیرو و جنبش خارج از این فضا فعالیت خود را آغاز كردند. يكي از اين جنبشها، جنبش بازگشت به خویشتن از بالا بود که افرادی مثل نصر و نراقی مطرح كردند و با اتکا به خرد جاودان، از نوعی عرفان سخن گفتند. جنبش دوم بازگشت به خویشتن از پایین بود که شریعتی و آلاحمد آن را نمایندگی میکردند.
🔷 آنچه نظر همگان بهويژه جوانان آن زمان را به آلاحمد و شریعتی و دیدگاه آنها جلب کرد، همین جنبه نفیکننده جنبش آنها بود. دستگاه فکری آل احمد ايستادگي در برابر قدرت با اتکا به فرهنگ اسلامی و سنتی بود. راز شریعتی این بود که توانست از الهیات شیعی کمک بگیرد و ميان آن و نوعی افکار چپی که آن زمان در جهان رايج بود سازگاری پديد آورد تا به شكلي مؤثر و کارا به قدرت حمله كند.
🔶 جنبش دوم که نصر و نراقی آن را نمایندگی میکردند، نوعي خرد جاودانی را مطرح میكرد كه درگیر جامعه نمیشد. در اين جنبش هدف تأثیرگذاری بر قدرت از طريق رواج نوعی عرفان، بازگشت به خویشتن یا معماری، لباس پوشیدن و ... بود تا در عمل قدرت را تا اندازهای تعدیل کند و به جنبههای بومی یا اسلامیاش برگرداند.
📝ماهنامه زمانه، شماره 116 و 117، دی و بهمن 1391
#علی_شریعتی
#جلال_آلاحمد
#جامعه_شناسی
📌@canoon_org
https://b2n.ir/bazgasht
🔵 با تبعيد و خروج رضاشاه از ايران در سال 1320 انديشههای چپ در ایران رسوخ پیدا کرد. پاسخ محمدرضاشاه، به اين رسوخ، حمایت از جامعهشناسی آکادمیک بود. افرادی مثل نراقی تصور ميکردند اگر در دانشگاه جامعهشناسی، علوم اجتماعی یا علوم انسانی تأسيس شود و در آن انديشههاي پارسونز، وبر و ديگر بزرگان جامعهشناسی به شكل آكادميك تدریس شود، مردم درخواهند یافت که اینها چه مطالب عمیقی بيان كردهاند و در نتيجه از چپبازی، که متأثر از مارکسیسم شوروی بود، دست برخواهند داشت.
🔴 به موازات اين انديشه در دوران محمدرضاشاه اتفاق دیگری افتاد؛ دو نیرو و جنبش خارج از این فضا فعالیت خود را آغاز كردند. يكي از اين جنبشها، جنبش بازگشت به خویشتن از بالا بود که افرادی مثل نصر و نراقی مطرح كردند و با اتکا به خرد جاودان، از نوعی عرفان سخن گفتند. جنبش دوم بازگشت به خویشتن از پایین بود که شریعتی و آلاحمد آن را نمایندگی میکردند.
🔷 آنچه نظر همگان بهويژه جوانان آن زمان را به آلاحمد و شریعتی و دیدگاه آنها جلب کرد، همین جنبه نفیکننده جنبش آنها بود. دستگاه فکری آل احمد ايستادگي در برابر قدرت با اتکا به فرهنگ اسلامی و سنتی بود. راز شریعتی این بود که توانست از الهیات شیعی کمک بگیرد و ميان آن و نوعی افکار چپی که آن زمان در جهان رايج بود سازگاری پديد آورد تا به شكلي مؤثر و کارا به قدرت حمله كند.
🔶 جنبش دوم که نصر و نراقی آن را نمایندگی میکردند، نوعي خرد جاودانی را مطرح میكرد كه درگیر جامعه نمیشد. در اين جنبش هدف تأثیرگذاری بر قدرت از طريق رواج نوعی عرفان، بازگشت به خویشتن یا معماری، لباس پوشیدن و ... بود تا در عمل قدرت را تا اندازهای تعدیل کند و به جنبههای بومی یا اسلامیاش برگرداند.
📝ماهنامه زمانه، شماره 116 و 117، دی و بهمن 1391
#علی_شریعتی
#جلال_آلاحمد
#جامعه_شناسی
📌@canoon_org
https://b2n.ir/bazgasht