⭕️◻️وقتی «تقریب زدن»های متوالی منجر به بروز خطاهای فاحش در کل (یا در بلندمدت) می شود.
#Prudence_Trap
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
#Prudence_Trap
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
اقتصاد رفتاری
⭕️◻️وقتی «تقریب زدن»های متوالی منجر به بروز خطاهای فاحش در کل (یا در بلندمدت) می شود. #Prudence_Trap ✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری: @BehavioralEconomicsAndFinance
آیا این مشکل بدون دخالت یک شخص هماهنگ کننده از بیرون(که نگاه کل نگر داشته باشد) حل خواهد شد؟
پاسخ: خیر!
در بازارهای اقتصادی هم مشابه مشکل فوق "عدم تعادلهای پایدار" و "شکست بازار" را داریم و لزوم به دخالت در بازار وجود دارد.
پاسخ: خیر!
در بازارهای اقتصادی هم مشابه مشکل فوق "عدم تعادلهای پایدار" و "شکست بازار" را داریم و لزوم به دخالت در بازار وجود دارد.
Forwarded from گروه شاخص بازار سرمایه (Afaf)
گروه دانش شاخص بازار سرمایه دوره آموزشی مالی رفتاری و روانشناسی سرمایه گذاری را برگزار می کند. ثبت نام:
88784011-86080741-86080746
www.ircapitalmarket.com
88784011-86080741-86080746
www.ircapitalmarket.com
تا پایان مهلت ثبت نام برای فراخوان جذب هیئت علمی شهریورماه 96 سه روز باقی است.
لینک کانال رسمی مرکز جذب:
https://t.iss.one/farakhanjazb
لینک کانال رسمی مرکز جذب:
https://t.iss.one/farakhanjazb
⭕️◻️چگونه بازماندگان شما را فریب میدهند؟
✍🏻فرزاد مینویی
#سوگیری_بازماندگی
#سوگیری_دردسترس_بودن
#سوگیری_غفلت_ازاندازه_نمونه
#اثرمحسوس_بودن
در خلال جنگ جهانی دوم، نیروی هوایی انگلستان و آمریکا به دنبال کاهش تلفات بمب افکن های خود بودند. رهبران نظامی به این نتیجه رسیده بودند که باید زره تقویتی بیشتری به هواپیماهای خود اضافه کنند تا آنها را در برابر آتش ضدهوایی و جنگندهها حفاظت کند؛ اما افزودن زره به همه قسمتهای هواپیما امکانپذیر نبود و سرعت آن را کم میکرد؛ بنابراین آنان باید تصمیم میگرفتند که به کدام قسمتهای هواپیما زره بیفزایند.
برای این منظور آنان شروع به جمع آوری داده کردند. پس از هر مأموریت هواپیماهایی را که بازگشته بودند بهدقت بررسی می کردند و تعداد آسیبهای ناشی از ترکشها و گلولهها و جای آنها را روی هواپیما مشخص می کردند. بهتدریج معلوم شد الگوی خاصی در توزیع آسیبها روی هواپیما وجود دارد. بیشتر آسیبها روی ناحیه بال و بدنه هواپیما بود. بر این اساس کارشناسان نظامی نتیجهگیری کردند ازآنجاکه بیشترین گلولهها به نواحی بال و بدنه هواپیما اصابت کرده پس این قسمتها نیازمند زره حفاظتی بیشتر هستند. در نگاه اول این نتیجهگیری درست به نظر میرسد.
آبراهام والد با این نتیجهگیری کاملاً مخالف بود. او جزء ریاضیدانی بود که در جنگ جهانی دوم برای ارتش آمریکا کار میکرد. والد نشان داد که خطای مهمی در تحلیلها صورت گرفته چراکه نتیجهگیری تنها بر اساس دادههای هواپیماهایی است که از مأموریت بازگشتهاند؛ اما در مورد هواپیماهایی که در طول مأموریت سقوط کردند، چه میدانیم؟ او نشان داد که دقیقاً برعکس، آن قسمتهایی از هواپیما نیاز به حفاظت دارند که کمترین اصابت را داشتهاند. درواقع نقاط آسیب در هواپیماهای بازگشتی بیانگر آن است که اگر هواپیما در این نقاط هدف قرار داده شود، با احتمال بیشتری میتواند سالم بازگردد. پیشنهادهای والد در عمل به بهبود نرخ برگشت هواپیماها کمک کرد.
◽️سوگیری بازماندگی (Survival Bias) یک خطا در استدلال است و زمانی پیش میآید که تنها بر روی افراد یا چیزهایی که از یک فرآیند انتخاب گذشتهاند، تمرکز کنید و آنهایی را که نتوانستند عبور کنند، عمدتاً به این خاطر که دیگر قابلمشاهده نیستند، نادیده بگیرید.
بهعنوانمثال، ساختمانهای با ساخت مستحکم، معماری زیبا، کاربری خوب و نگهداری مناسب در چندین نسل دوام میآورند و باقی میمانند. افراد ممکن است تنها با مقایسه ساختمانهای قدیمی باقیمانده با ساختمانهای امروزی اینطور نتیجه بگیرند که درگذشته ساختمانهای بهتری ساخته میشده است؛ اما آنان هزاران بنای دیگر را که درگذشته خوب ساخته نشدهاند و در طول زمان از بین رفتهاند و دیگر قابلمشاهده نیستند، در نتیجهگیری خود لحاظ نمیکنند. این سوگیری میتواند برای آثار هنری برجسته گذشته که در طول زمان از رقابت سربلند بیرون آمدهاند و مقایسه آن با آثار هنری معاصر مصداق پیدا کند. یکی از دلایل وجود حس نوستالژی نسبت به گذشته این نوع مقایسههاست.
می خواهید استیو جابز بعدی باشید؟ از دانشگاه انصراف بدهید و با یکی از رفقای خود در گاراژ خانه پدری یک کسب و کار راه بیندازید! اما چند نفر مدل استیو جابز را جلو رفتند و شکست خوردند؟ کسی نمی داند، درباره آنها کتابی نوشته نمی شود کسی آنها را نمی بیند. اما براساس اتحادیه سرمایه گذاران خطرپذیر آمریکا تنها 13 درصد استارتاپ ها به مرحله عرضه سهام خود در بورس می رسند یا می توانند آن را بفروش برسانند.
⭕️این مثالها روشن میکند که برای نتیجهگیری نیاز دارید تا به همه نمونهها توجه کنید حتی نمونههایی که بلافاصله نمیتوانید آنها را مشاهده کنید. همینطور روشن میکند یادگیری از شکستها همواره فرآیند سادهای نیست. یادگیری نیازمند مشاهده و بررسی دقیق و فراتر رفتن از فرضیات سطحی است. وقتی تنها به نمونههای موفق نگاه میکنید ممکن است از رفتارها و اشتباهات مهلکی که نمونههای ناموفق به آن دچار شدند، غفلت کنید. شاید به همین دلیل است وقتی از آن حکیم پرسیدند “ادب از که آموختی؟” پاسخ داد: “از بیادبان”.
✔️اولین و قویترین کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
✍🏻فرزاد مینویی
#سوگیری_بازماندگی
#سوگیری_دردسترس_بودن
#سوگیری_غفلت_ازاندازه_نمونه
#اثرمحسوس_بودن
در خلال جنگ جهانی دوم، نیروی هوایی انگلستان و آمریکا به دنبال کاهش تلفات بمب افکن های خود بودند. رهبران نظامی به این نتیجه رسیده بودند که باید زره تقویتی بیشتری به هواپیماهای خود اضافه کنند تا آنها را در برابر آتش ضدهوایی و جنگندهها حفاظت کند؛ اما افزودن زره به همه قسمتهای هواپیما امکانپذیر نبود و سرعت آن را کم میکرد؛ بنابراین آنان باید تصمیم میگرفتند که به کدام قسمتهای هواپیما زره بیفزایند.
برای این منظور آنان شروع به جمع آوری داده کردند. پس از هر مأموریت هواپیماهایی را که بازگشته بودند بهدقت بررسی می کردند و تعداد آسیبهای ناشی از ترکشها و گلولهها و جای آنها را روی هواپیما مشخص می کردند. بهتدریج معلوم شد الگوی خاصی در توزیع آسیبها روی هواپیما وجود دارد. بیشتر آسیبها روی ناحیه بال و بدنه هواپیما بود. بر این اساس کارشناسان نظامی نتیجهگیری کردند ازآنجاکه بیشترین گلولهها به نواحی بال و بدنه هواپیما اصابت کرده پس این قسمتها نیازمند زره حفاظتی بیشتر هستند. در نگاه اول این نتیجهگیری درست به نظر میرسد.
آبراهام والد با این نتیجهگیری کاملاً مخالف بود. او جزء ریاضیدانی بود که در جنگ جهانی دوم برای ارتش آمریکا کار میکرد. والد نشان داد که خطای مهمی در تحلیلها صورت گرفته چراکه نتیجهگیری تنها بر اساس دادههای هواپیماهایی است که از مأموریت بازگشتهاند؛ اما در مورد هواپیماهایی که در طول مأموریت سقوط کردند، چه میدانیم؟ او نشان داد که دقیقاً برعکس، آن قسمتهایی از هواپیما نیاز به حفاظت دارند که کمترین اصابت را داشتهاند. درواقع نقاط آسیب در هواپیماهای بازگشتی بیانگر آن است که اگر هواپیما در این نقاط هدف قرار داده شود، با احتمال بیشتری میتواند سالم بازگردد. پیشنهادهای والد در عمل به بهبود نرخ برگشت هواپیماها کمک کرد.
◽️سوگیری بازماندگی (Survival Bias) یک خطا در استدلال است و زمانی پیش میآید که تنها بر روی افراد یا چیزهایی که از یک فرآیند انتخاب گذشتهاند، تمرکز کنید و آنهایی را که نتوانستند عبور کنند، عمدتاً به این خاطر که دیگر قابلمشاهده نیستند، نادیده بگیرید.
بهعنوانمثال، ساختمانهای با ساخت مستحکم، معماری زیبا، کاربری خوب و نگهداری مناسب در چندین نسل دوام میآورند و باقی میمانند. افراد ممکن است تنها با مقایسه ساختمانهای قدیمی باقیمانده با ساختمانهای امروزی اینطور نتیجه بگیرند که درگذشته ساختمانهای بهتری ساخته میشده است؛ اما آنان هزاران بنای دیگر را که درگذشته خوب ساخته نشدهاند و در طول زمان از بین رفتهاند و دیگر قابلمشاهده نیستند، در نتیجهگیری خود لحاظ نمیکنند. این سوگیری میتواند برای آثار هنری برجسته گذشته که در طول زمان از رقابت سربلند بیرون آمدهاند و مقایسه آن با آثار هنری معاصر مصداق پیدا کند. یکی از دلایل وجود حس نوستالژی نسبت به گذشته این نوع مقایسههاست.
می خواهید استیو جابز بعدی باشید؟ از دانشگاه انصراف بدهید و با یکی از رفقای خود در گاراژ خانه پدری یک کسب و کار راه بیندازید! اما چند نفر مدل استیو جابز را جلو رفتند و شکست خوردند؟ کسی نمی داند، درباره آنها کتابی نوشته نمی شود کسی آنها را نمی بیند. اما براساس اتحادیه سرمایه گذاران خطرپذیر آمریکا تنها 13 درصد استارتاپ ها به مرحله عرضه سهام خود در بورس می رسند یا می توانند آن را بفروش برسانند.
⭕️این مثالها روشن میکند که برای نتیجهگیری نیاز دارید تا به همه نمونهها توجه کنید حتی نمونههایی که بلافاصله نمیتوانید آنها را مشاهده کنید. همینطور روشن میکند یادگیری از شکستها همواره فرآیند سادهای نیست. یادگیری نیازمند مشاهده و بررسی دقیق و فراتر رفتن از فرضیات سطحی است. وقتی تنها به نمونههای موفق نگاه میکنید ممکن است از رفتارها و اشتباهات مهلکی که نمونههای ناموفق به آن دچار شدند، غفلت کنید. شاید به همین دلیل است وقتی از آن حکیم پرسیدند “ادب از که آموختی؟” پاسخ داد: “از بیادبان”.
✔️اولین و قویترین کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
⭕️◻️پروفسور تالر(نویسنده کتاب بسیار تأثیرگذارِ «سقلمه»(Nudge) و از نظریهپردازان اقتصاد و مالی رفتاری):
برای دهههای متوالی، توصیههایی که اقتصاددانان به دولتها میکردند با یک جعبه ابزار بیخاصیت بود چون توصیههای آنها بر مبنای تصویری کاملا عقلائی از رفتار انسانها بود.
✔️اولین و قویترین کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
برای دهههای متوالی، توصیههایی که اقتصاددانان به دولتها میکردند با یک جعبه ابزار بیخاصیت بود چون توصیههای آنها بر مبنای تصویری کاملا عقلائی از رفتار انسانها بود.
✔️اولین و قویترین کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
⭕️◻️نقد شهید مطهری در مورد انحرافات در مراسمهای عزاداری
✍شهید مطهری:
((بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید گریست!
انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى کند، مى بیند که به سر این حادثه چه ها آورده اند!
به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید بگرید.
کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.
حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است.
حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى کردم در آن یکى دو تا از این حرف هاست، بعد که این کتاب را (که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است) خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است.
ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتاب هایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است] که خیلى عبارت پردازى کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است.
تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعهء صد در صد متعصبي نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفى نشان می داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب اند در تشیع. اینجا که در میان سبزواری ها بود، یک شیعهء صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود.این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد.
کتابى نوشته است به فارسى ، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است. براي مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است.
ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است!
من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسم ها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم هایى را می آورد که اصلًا چنین آدم هایى وجود نداشته اند؛ در میان دشمن ها اسم هایى مى برد که همه جعلى است؛ داستان ها را به شکل افسانه در آورده است.
چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوان ها] که اغلب بى سواد بودند و به کتاب هاى عربى مراجعه نمی کردند، همین کتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» می گوییم.
در زمان امام حسین روضه خوانى نمى گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمى گفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمی گفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمى گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى». روضه خوانى یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ.
از وقتى که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.
گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرف هاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست...))
کتاب حماسه حسینی، صفحه 87-88.
✔️اولین و قویترین کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
✍شهید مطهری:
((بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید گریست!
انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى کند، مى بیند که به سر این حادثه چه ها آورده اند!
به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید بگرید.
کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.
حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است.
حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى کردم در آن یکى دو تا از این حرف هاست، بعد که این کتاب را (که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است) خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است.
ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتاب هایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است] که خیلى عبارت پردازى کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است.
تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعهء صد در صد متعصبي نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفى نشان می داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب اند در تشیع. اینجا که در میان سبزواری ها بود، یک شیعهء صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود.این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد.
کتابى نوشته است به فارسى ، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است. براي مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است.
ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است!
من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسم ها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم هایى را می آورد که اصلًا چنین آدم هایى وجود نداشته اند؛ در میان دشمن ها اسم هایى مى برد که همه جعلى است؛ داستان ها را به شکل افسانه در آورده است.
چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوان ها] که اغلب بى سواد بودند و به کتاب هاى عربى مراجعه نمی کردند، همین کتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» می گوییم.
در زمان امام حسین روضه خوانى نمى گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمى گفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمی گفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمى گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى». روضه خوانى یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ.
از وقتى که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.
گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرف هاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست...))
کتاب حماسه حسینی، صفحه 87-88.
✔️اولین و قویترین کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
⭕️◻️پاکبانان ایرانی و اروپائی
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
زمانی که در مدرسه مطالعات پیشرفته سنتاآنا در ایتالیا بودم یک چیز خیلی من را به وجد آورده بود و آن این بود که دانشکده 24ساعته باز بود. این برای من که در دانشگاههای ایران ساعت 8 عصر از دانشکده بیرونمان میکردند یا اگر یکساعت دیرتر دانشکده را ترک میکردیم باید فردایش به دوستان حراست پاسخگو میبودیم خیلی جذاب بود! سوئیت کوچکی در نزدیکی دانشکده، آنطرف رودخانه آرنو کرایه کرده بودم و دوچرخهای هم خریده بودم و روزی چند مرتبه از روی پل Ponte di Mezzo عبور میکردم، از کنار زادگاه گالیله عبور میکردم که دقیقا در خیابان روبروی پل مذکور بود و به دانشکده میرفتم... احساس خوبی دارد وقتی ساعت یک نصف شب میروی دانشکده و همکارانت(دیگر دانشجوهای دکتری و پست دکتری) را در حال کار میبینی!
این مقدمات را گفتم تا نکته ای را که در مسیر رفت و آمدم بین دانشکده و خانه در اروپا مشاهده میکردم را بگویم:
همان خیابان باریکی که زادگاه گالیله است و روزی چندبار از آن با دوچرخه عبور میکردم یکی از مکانهای «پربار» بود(این اصطلاح را من در مورد خیابانهایی که تعداد بارها و کافههایش زیاد بود بکار میبردم)! شام شنبه که میشد از شدت جمعیت افراد پیاده در آن خیابان باید از دوچرخه پیاده میشدی و عبور میکردی. و صبح یکشنبه ساعت 5 صبح هیچکس در آن خیابان نبود، خالی خالی... انگار دیشب جنگی اتفاق افتاده است و آنجا متروکه است. تمام کف خیابان پر بود از بطریهای شکسته یا سالم مشروب و دیگر زبالههایی که شب قبل مردم ریخته بودند. مایعاتی که بعضا ریخته شده بود ظاهر خیابان را بسیار مشمئزکننده میکرد. اما از این وضعیت تا ساعت 6 صبح هیچ اثری نمانده بود. پاکبانان ظرف کمتر از یکساعت خیابان را مثل دسته گل میکردند.
این روزها که در فضای مجازی با جملاتی شبیه «باعث خم شدن قامت پاکبانان نشوید» مواجه میشوم یاد خیابان گاریبالدی و آخر هفته آن میافتم. آنجا پاکبانان اصلا خم نمیشوند! انواع مختلفی از دستگاههای نظافت و جاروبرقیهای متنوع وجود داشتند که پاکبانان از آنها استفاده میکردند.
شاید بد نباشد برای اینکه پاکبانان اذیت نشوند و مجبور نباشند خم شوند تعدادی از آن دستگاهها را وارد کنیم!!(البته به نظر نمیرسد تکنولوژی پیشرفتهای هم داشته باشند، فقط کمی احساس «نیاز» لازم است تا سیستم نظافت شهری را ترجیحا با تولید داخل به آنها مجهز کنیم)
یک راه هم این است که خودمان را راحت کنیم و مطابق رهیافت اقتصادکلاسیک نگاه کنیم و بگوئیم: «پاکبانان اگر ناراحت هستند میتوانند شغلشان را عوض کنند، دارند پولشان را میگرند»😉
یک راه دیگر هم این است که مشابه سیاستمداران نگاه کنیم و بگوئیم: «همینکه پاکبانان مشغول هستند و آنتروپی جامعه بخاطر بیکاری بالا نمیرود خیلی عالی است»😉
انتخاب با شماست...
#تمدن
#توحش
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
زمانی که در مدرسه مطالعات پیشرفته سنتاآنا در ایتالیا بودم یک چیز خیلی من را به وجد آورده بود و آن این بود که دانشکده 24ساعته باز بود. این برای من که در دانشگاههای ایران ساعت 8 عصر از دانشکده بیرونمان میکردند یا اگر یکساعت دیرتر دانشکده را ترک میکردیم باید فردایش به دوستان حراست پاسخگو میبودیم خیلی جذاب بود! سوئیت کوچکی در نزدیکی دانشکده، آنطرف رودخانه آرنو کرایه کرده بودم و دوچرخهای هم خریده بودم و روزی چند مرتبه از روی پل Ponte di Mezzo عبور میکردم، از کنار زادگاه گالیله عبور میکردم که دقیقا در خیابان روبروی پل مذکور بود و به دانشکده میرفتم... احساس خوبی دارد وقتی ساعت یک نصف شب میروی دانشکده و همکارانت(دیگر دانشجوهای دکتری و پست دکتری) را در حال کار میبینی!
این مقدمات را گفتم تا نکته ای را که در مسیر رفت و آمدم بین دانشکده و خانه در اروپا مشاهده میکردم را بگویم:
همان خیابان باریکی که زادگاه گالیله است و روزی چندبار از آن با دوچرخه عبور میکردم یکی از مکانهای «پربار» بود(این اصطلاح را من در مورد خیابانهایی که تعداد بارها و کافههایش زیاد بود بکار میبردم)! شام شنبه که میشد از شدت جمعیت افراد پیاده در آن خیابان باید از دوچرخه پیاده میشدی و عبور میکردی. و صبح یکشنبه ساعت 5 صبح هیچکس در آن خیابان نبود، خالی خالی... انگار دیشب جنگی اتفاق افتاده است و آنجا متروکه است. تمام کف خیابان پر بود از بطریهای شکسته یا سالم مشروب و دیگر زبالههایی که شب قبل مردم ریخته بودند. مایعاتی که بعضا ریخته شده بود ظاهر خیابان را بسیار مشمئزکننده میکرد. اما از این وضعیت تا ساعت 6 صبح هیچ اثری نمانده بود. پاکبانان ظرف کمتر از یکساعت خیابان را مثل دسته گل میکردند.
این روزها که در فضای مجازی با جملاتی شبیه «باعث خم شدن قامت پاکبانان نشوید» مواجه میشوم یاد خیابان گاریبالدی و آخر هفته آن میافتم. آنجا پاکبانان اصلا خم نمیشوند! انواع مختلفی از دستگاههای نظافت و جاروبرقیهای متنوع وجود داشتند که پاکبانان از آنها استفاده میکردند.
شاید بد نباشد برای اینکه پاکبانان اذیت نشوند و مجبور نباشند خم شوند تعدادی از آن دستگاهها را وارد کنیم!!(البته به نظر نمیرسد تکنولوژی پیشرفتهای هم داشته باشند، فقط کمی احساس «نیاز» لازم است تا سیستم نظافت شهری را ترجیحا با تولید داخل به آنها مجهز کنیم)
یک راه هم این است که خودمان را راحت کنیم و مطابق رهیافت اقتصادکلاسیک نگاه کنیم و بگوئیم: «پاکبانان اگر ناراحت هستند میتوانند شغلشان را عوض کنند، دارند پولشان را میگرند»😉
یک راه دیگر هم این است که مشابه سیاستمداران نگاه کنیم و بگوئیم: «همینکه پاکبانان مشغول هستند و آنتروپی جامعه بخاطر بیکاری بالا نمیرود خیلی عالی است»😉
انتخاب با شماست...
#تمدن
#توحش
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
⭕️◻️حرکت امام حسین(ع) به مثابه سرمایهای نمادین برای بشریت
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
کوفیان در نامههایی که به امام حسین (ع) نوشتند در خیلی از نامهها عباراتی هست مثل این جمله در نامه حبیب بن مظاهر که میگوید فرزند فاطمه (س) زودتر بیا که در ولایت کوفه «المال دوله بین الاغنیا» که معنای سادهاش اینست که ثروت جامعه دست یک عده خاص افتاده و آن را بین خودشان دست به دست میکنند. هدف امام حسین(ع) چنانچه ایشان صراحتا میفرمایند اصلاح میباشد. همچنین میفرمایند که هدف ایشان امر به معروف و نهی از منکر بوده است.
از منظر اقتصادی امر به معروف و نهی از منکر یعنی تلاش برای بهبود شاخصهای خرد و کلان اقتصادی. اگر بخواهیم موردیتر صحبت کنیم یعنی کاهش ضریب جینی(که شاخص برابری اقتصادی به حساب میآید)، کاهش فساد اداری، افزایش درآمد سرانه، بهبود فضای کسب و کار، ممانعت از «رابطه مداری» بجای «ضابطهمداری»، افزایش سرمایه انسانی(مهارتها و دانش مردم)، افزایش سرمایه اجتماعی(اعتماد متقابل بین آحاد مردم و بین دولت و مردم) و... .
در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم: «برترین جهاد سخن گفتن از عدالت نزد حاکم ستمگر است». با توجه به اینکه یکی از مهمترین زیرساختها برای رشد اقتصادی بحث حقوق مالکیت است، مسلّما مبارزه با فساد و ناکارآمدی گسترده در سیستم قضایی یکی از مصادیق مهم نهی از منکر و جهاد در نظام مقدس جمهوری اسلامی است که به پایش خونها ریخته شده است. این ادامه راه حسین(ع) است. باید توجه داشت که مسئولین یزید نیستند! آنان را به چشم کارمندانی نگاه کنیم که دچار روزمرگی شدهاند، اما در برابرشان کوتاه نیاییم.(تجویز اقتصاد رفتاری در مورد جرم و فساد را بعدا مفصلتر خواهیم گفت)
وقتی تکتک افراد جامعه خود را بدون هیچ چشمداشت مادی مکلف به تلاش برای بهبود شاخصهای اقتصادی بدانند چنین سیستمی خودبخود با کمک #خردجمعی رشد خواهد کرد. در چنین سیستمی نیازی به برنامه ریزی از #بالا_به_پائین نیست، بلکه بطور خودکار به حالت ایدهآل نزدیک میشود.
اما نکته ظریف حرکت امام حسین(ع) این بود که یک «زیرساخت» برای اصلاحات درست کرد. ایشان با آن حرکت به نمادی برای همه اصلاحطلبان واقعی تبدیل شدند. شوخی نیست که گاندی الگوی خود را امام حسین(ع) معرفی میکند یا نلسون ماندلا موفقیتش را مدیون الگوبرداری از ایشان بیان میکند! موفقیت ایران در جنگ با عراق هم مدیون الگوبرداری از قیام عاشورا بود. امام حسین(ع) با قیامشان خودشان را تبدیل به «سرمایه نمادینی» برای بشریت کردند. و الان برای ما یکی از مصادیق امربه معروف و نهی از منکر تقویت این سرمایه نمادین از طریق زنده نگه داشتن یاد آن است!(تودرتویی و پیچیدگی جالبی است...)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری :
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
کوفیان در نامههایی که به امام حسین (ع) نوشتند در خیلی از نامهها عباراتی هست مثل این جمله در نامه حبیب بن مظاهر که میگوید فرزند فاطمه (س) زودتر بیا که در ولایت کوفه «المال دوله بین الاغنیا» که معنای سادهاش اینست که ثروت جامعه دست یک عده خاص افتاده و آن را بین خودشان دست به دست میکنند. هدف امام حسین(ع) چنانچه ایشان صراحتا میفرمایند اصلاح میباشد. همچنین میفرمایند که هدف ایشان امر به معروف و نهی از منکر بوده است.
از منظر اقتصادی امر به معروف و نهی از منکر یعنی تلاش برای بهبود شاخصهای خرد و کلان اقتصادی. اگر بخواهیم موردیتر صحبت کنیم یعنی کاهش ضریب جینی(که شاخص برابری اقتصادی به حساب میآید)، کاهش فساد اداری، افزایش درآمد سرانه، بهبود فضای کسب و کار، ممانعت از «رابطه مداری» بجای «ضابطهمداری»، افزایش سرمایه انسانی(مهارتها و دانش مردم)، افزایش سرمایه اجتماعی(اعتماد متقابل بین آحاد مردم و بین دولت و مردم) و... .
در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم: «برترین جهاد سخن گفتن از عدالت نزد حاکم ستمگر است». با توجه به اینکه یکی از مهمترین زیرساختها برای رشد اقتصادی بحث حقوق مالکیت است، مسلّما مبارزه با فساد و ناکارآمدی گسترده در سیستم قضایی یکی از مصادیق مهم نهی از منکر و جهاد در نظام مقدس جمهوری اسلامی است که به پایش خونها ریخته شده است. این ادامه راه حسین(ع) است. باید توجه داشت که مسئولین یزید نیستند! آنان را به چشم کارمندانی نگاه کنیم که دچار روزمرگی شدهاند، اما در برابرشان کوتاه نیاییم.(تجویز اقتصاد رفتاری در مورد جرم و فساد را بعدا مفصلتر خواهیم گفت)
وقتی تکتک افراد جامعه خود را بدون هیچ چشمداشت مادی مکلف به تلاش برای بهبود شاخصهای اقتصادی بدانند چنین سیستمی خودبخود با کمک #خردجمعی رشد خواهد کرد. در چنین سیستمی نیازی به برنامه ریزی از #بالا_به_پائین نیست، بلکه بطور خودکار به حالت ایدهآل نزدیک میشود.
اما نکته ظریف حرکت امام حسین(ع) این بود که یک «زیرساخت» برای اصلاحات درست کرد. ایشان با آن حرکت به نمادی برای همه اصلاحطلبان واقعی تبدیل شدند. شوخی نیست که گاندی الگوی خود را امام حسین(ع) معرفی میکند یا نلسون ماندلا موفقیتش را مدیون الگوبرداری از ایشان بیان میکند! موفقیت ایران در جنگ با عراق هم مدیون الگوبرداری از قیام عاشورا بود. امام حسین(ع) با قیامشان خودشان را تبدیل به «سرمایه نمادینی» برای بشریت کردند. و الان برای ما یکی از مصادیق امربه معروف و نهی از منکر تقویت این سرمایه نمادین از طریق زنده نگه داشتن یاد آن است!(تودرتویی و پیچیدگی جالبی است...)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری :
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
⭕️◻️امام حسین(ع):
مردم بندگان دنیا هستند و دین آویخته زبانشان، زمانی که در آسایشاند گرد دین میچرخند، و آنگاه که آزمایش شوند، دینداران کم خواهند بود.(بحارالانوار)
@BehavioralEconomicsAndFinance
مردم بندگان دنیا هستند و دین آویخته زبانشان، زمانی که در آسایشاند گرد دین میچرخند، و آنگاه که آزمایش شوند، دینداران کم خواهند بود.(بحارالانوار)
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️نظریه سیستمها، متخصصنماها و بازیهای روانی(قسمت اول)
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
#اثر_محسوس_بودن
#بازیهای_روانی
◽️یکی از طبقهبندیها در نظریه سیستمها مربوط به بولدینگ(متخصص نظریه سیستمها و اقتصاد تکاملی) است. در این طبقهبندی، سیستمها متناسب میزان پیچیدگی به 9 طبقه تقسیم میشوند:
1-سیستمهای ساختاری(مثل یک میز، صندلی، نقشه جغرافیا و ...)
2-سیستمهای ساعتگونه(مثل دوچرخه، اسباببازی کوکی، منظومه شمسی و...)
3-سیستمهای خودکار که واکنشی ساده نسبت به محیط دارند(مثل ترموستات، موشک قاره پیما و...)
4-سیستمهای باز،خودکفاو قادر به تولید مثل(مثل سلول و باکتری و..)
5-سیستمهای تکاملی رستنی(مثل گیاهان)
6-سیستمهای حیوانی
7-انسان(با ویژگی متمایز کننده خودآگاهی)
8-سیستمهای اجتماعی و اقتصادی(مثل سازمانها، اقتصاد کشور و...)
9-سیستمهای ماورائی و نمادین(مثل دین و زبان)
◽️بررسی و تخصص در هر کدام از سیستمهای فوق عدهای را جذب میکند و لذا در همه زمینههای فوق، متخصصینی وجود دارند. این متخصصین برای ارائه تخصص خود به دیگران باید آنها را اقناع کنند که تخصص مذکور را دارند.
امّا مشکل از آنجا شروع میشود که با پیچیدهتر شدن سیستم، شناسایی متخصص آن حوزه هم سخت میشود. برای روشنتر شدن بحث تصور کنید که یک نجار (که متخصص سیستمهای ساختاری ساده است) کارش را خوب بلد نباشد و میزی که ساخته است کج است. شما براحتی میتوانید با یک نگاه متوجه شوید که نجار کارش را خوب انجام نداده است. همچنین اگر یک مکانیک(که متخصص سیستمهای طبقه2 است) کارش را خوب انجام ندهد دیر یا زود شما متوجه میشوید. اما وقتی سیستم پیچیدهتر میشود شما دیگر براحتی نمیتوانید متخصصنما را از متخصص واقعی تشخیص بدهید! برای همین است که میشنویم کسانی با مدرک دیپلم هنرستان مدتها در شهربزرگی مثل کرج کلینیک دندانپزشکی داشتهاند!! این مشکل(کلینیک کرج) مربوط به طبقه 6 سیستمهاست و این طبقه از نظر پیچیدگی نسبت به طبقات 7و8و9 خیلی ساده به حساب میآید. یعنی تشخیص یک پزشک تقلبی از یک پزشک کاربلد راحتتر از تشخیص یک روانشناس تقلبی از یک روانشناس کاربلد است و به طریق اولی، تشخیص یک اقتصاددان(یا جامعهشناس) تقلبی از یک اقتصاددان(یا جامعهشناس) کاربلد سختتر است. و در نهایت، تشخیص یک دینشناس(یا زبانشناس یا استاد عرفان) تقلبی از اصل از همه سختتر است.
◽️متخصصین سیستمهای پیچیدهتر برای اثبات تخصص خود به افرادی که تفکر علمی و منسجمی ندارند مجبورند دست به دامن «اقناع و بازیهای روانی» شوند. بنابراین اگر کسی بازی روانی را بهتر اجرا کند فارغ از اینکه واقعا تخصص بیشتری داشته باشد یا نه، در ذهنها خبرهتر شناخته میشود. برای همین است که شما نمیتوانید چند اقتصاددان را کنار هم بنشانید و بعد از مدتی دعوای لفظی یا حتی فیزیکی آنها را شاهد نباشید! آنها برای اثبات برتری خود دست به دامن بازیهای روانی میشوند. یا به طور مشابه، متخصصین شاخههای مختلف طب سنتی بجای اثبات آنچه دارند از تخریب دیگران برای اقناع مردم استفاده میکنند. در مورد انواع بازیهای روانی در همین کانال در آینده مطالبی خواهم نوشت.
⭕️⭕️تجویز رفتاری:
در دو حوزه فردی و سیاستگذاری میتوان از مطالب فوق استفاده کرد.
در حوزه فردی، اولا باید با بازیهای روانی و خطاهای شناختی-ادراکی و سوگیریهای رفتاری که زیربنای بازیهای روانی هستند آشنا باشیم و ثانیا برای تشخیص متخصصین واقعی و تقلبی از مراجع رسمی و دیگر متخصصان آن حوزه نظرخواهی کنیم.
در حوزه سیاستگذاری کلان به وضوح میبینیم که این مورد یکی از موارد شکست بازار است(وقتی کلینیکی تخصصی توسط شیادانی مدتها به کار است و همواره مشتری دارد یعنی مکانیزم بازار عاجز از کنار گذاشتن متقلبین است). بنابراین لازم است نهادهای بخش عمومی در این زمینه دخالت و نظارت جدی داشته باشند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
✍🏼مصطفی نصراصفهانی
#اثر_محسوس_بودن
#بازیهای_روانی
◽️یکی از طبقهبندیها در نظریه سیستمها مربوط به بولدینگ(متخصص نظریه سیستمها و اقتصاد تکاملی) است. در این طبقهبندی، سیستمها متناسب میزان پیچیدگی به 9 طبقه تقسیم میشوند:
1-سیستمهای ساختاری(مثل یک میز، صندلی، نقشه جغرافیا و ...)
2-سیستمهای ساعتگونه(مثل دوچرخه، اسباببازی کوکی، منظومه شمسی و...)
3-سیستمهای خودکار که واکنشی ساده نسبت به محیط دارند(مثل ترموستات، موشک قاره پیما و...)
4-سیستمهای باز،خودکفاو قادر به تولید مثل(مثل سلول و باکتری و..)
5-سیستمهای تکاملی رستنی(مثل گیاهان)
6-سیستمهای حیوانی
7-انسان(با ویژگی متمایز کننده خودآگاهی)
8-سیستمهای اجتماعی و اقتصادی(مثل سازمانها، اقتصاد کشور و...)
9-سیستمهای ماورائی و نمادین(مثل دین و زبان)
◽️بررسی و تخصص در هر کدام از سیستمهای فوق عدهای را جذب میکند و لذا در همه زمینههای فوق، متخصصینی وجود دارند. این متخصصین برای ارائه تخصص خود به دیگران باید آنها را اقناع کنند که تخصص مذکور را دارند.
امّا مشکل از آنجا شروع میشود که با پیچیدهتر شدن سیستم، شناسایی متخصص آن حوزه هم سخت میشود. برای روشنتر شدن بحث تصور کنید که یک نجار (که متخصص سیستمهای ساختاری ساده است) کارش را خوب بلد نباشد و میزی که ساخته است کج است. شما براحتی میتوانید با یک نگاه متوجه شوید که نجار کارش را خوب انجام نداده است. همچنین اگر یک مکانیک(که متخصص سیستمهای طبقه2 است) کارش را خوب انجام ندهد دیر یا زود شما متوجه میشوید. اما وقتی سیستم پیچیدهتر میشود شما دیگر براحتی نمیتوانید متخصصنما را از متخصص واقعی تشخیص بدهید! برای همین است که میشنویم کسانی با مدرک دیپلم هنرستان مدتها در شهربزرگی مثل کرج کلینیک دندانپزشکی داشتهاند!! این مشکل(کلینیک کرج) مربوط به طبقه 6 سیستمهاست و این طبقه از نظر پیچیدگی نسبت به طبقات 7و8و9 خیلی ساده به حساب میآید. یعنی تشخیص یک پزشک تقلبی از یک پزشک کاربلد راحتتر از تشخیص یک روانشناس تقلبی از یک روانشناس کاربلد است و به طریق اولی، تشخیص یک اقتصاددان(یا جامعهشناس) تقلبی از یک اقتصاددان(یا جامعهشناس) کاربلد سختتر است. و در نهایت، تشخیص یک دینشناس(یا زبانشناس یا استاد عرفان) تقلبی از اصل از همه سختتر است.
◽️متخصصین سیستمهای پیچیدهتر برای اثبات تخصص خود به افرادی که تفکر علمی و منسجمی ندارند مجبورند دست به دامن «اقناع و بازیهای روانی» شوند. بنابراین اگر کسی بازی روانی را بهتر اجرا کند فارغ از اینکه واقعا تخصص بیشتری داشته باشد یا نه، در ذهنها خبرهتر شناخته میشود. برای همین است که شما نمیتوانید چند اقتصاددان را کنار هم بنشانید و بعد از مدتی دعوای لفظی یا حتی فیزیکی آنها را شاهد نباشید! آنها برای اثبات برتری خود دست به دامن بازیهای روانی میشوند. یا به طور مشابه، متخصصین شاخههای مختلف طب سنتی بجای اثبات آنچه دارند از تخریب دیگران برای اقناع مردم استفاده میکنند. در مورد انواع بازیهای روانی در همین کانال در آینده مطالبی خواهم نوشت.
⭕️⭕️تجویز رفتاری:
در دو حوزه فردی و سیاستگذاری میتوان از مطالب فوق استفاده کرد.
در حوزه فردی، اولا باید با بازیهای روانی و خطاهای شناختی-ادراکی و سوگیریهای رفتاری که زیربنای بازیهای روانی هستند آشنا باشیم و ثانیا برای تشخیص متخصصین واقعی و تقلبی از مراجع رسمی و دیگر متخصصان آن حوزه نظرخواهی کنیم.
در حوزه سیاستگذاری کلان به وضوح میبینیم که این مورد یکی از موارد شکست بازار است(وقتی کلینیکی تخصصی توسط شیادانی مدتها به کار است و همواره مشتری دارد یعنی مکانیزم بازار عاجز از کنار گذاشتن متقلبین است). بنابراین لازم است نهادهای بخش عمومی در این زمینه دخالت و نظارت جدی داشته باشند.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
👍2👏1
اقتصاد رفتاری
⭕️◻️پروفسور تالر(نویسنده کتاب بسیار تأثیرگذارِ «سقلمه»(Nudge) و از نظریهپردازان اقتصاد و مالی رفتاری): برای دهههای متوالی، توصیههایی که اقتصاددانان به دولتها میکردند با یک جعبه ابزار بیخاصیت بود چون توصیههای آنها بر مبنای تصویری کاملا عقلائی از رفتار…
⭕️◻️اخبار داغ:
پروفسور تالر (اقتصاددان رفتاری) جایزه نوبل اقتصاد2017 را گرفت.
✔️مرجع تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
پروفسور تالر (اقتصاددان رفتاری) جایزه نوبل اقتصاد2017 را گرفت.
✔️مرجع تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
اقتصاد رفتاری
✅معرفی شخصیتهای اقتصاد و مالی رفتاری: ریچارد تالر. ریچارد اچ. تالر(Richard H. Thaler) استاد (اقتصاد) رفتاری مدرسه بازرگانی شیکاگو بوث(Chicago Booth) میباشد. او متولّد نیوجرسی آمریکاست و از دانشگاه روچستر فارغ التحصیل شده است. پروفسور کانمن و پروفسور هربرت…
معرفی پروفسور تالر برنده نوبل اقتصاد 2017 در سال گذشته در کانال👆👆
به زودی معرفی مفصل تری از ایشان خواهیم داشت.
به زودی معرفی مفصل تری از ایشان خواهیم داشت.
⭕️◻️معرفی کتاب «کجرفتاری: خمیرمایه اقتصاد رفتاری» نوشته پروفسور تالر، ترجمه بهنام شهائی، انتشارات مهربان
✍🏼دکتر بهنام شهائی
این کتاب دربارۀ حوزۀ شیرین «اقتصاد رفتاری» (تلفیق روانشناسی و اقتصاد دربارۀ فرایند انتخاب و تصمیمگیری در زندگی شخصی و کاری و تصمیمگیری در سطح جامعه) است. اگر از یک اقتصاددان بخواهید دربارۀ مسئلهای یک راهحل به شما بدهد، حساب ویژهای روی انگیزههای مادی (تشویق و جریمه) باز میکند. امّا «اقتصاد رفتاری» به چیزهایی توجّه میکنند که «عواملِ انگار بیربط» هستند: چرا عابربانکها ابتدا کارت بانکی را تحویل میدهند و سپس پول را؟ آیا هزینۀ دورهمیهای هفتگی دنگیدُنگی باشد یا هر بار برعهدۀ یکی از دوستان باشد؟ چگونه آدمها برای وسائل جانبی یک خودروی گرانقیمت به راحتی دست به جیب می شوند؟ چرا با وجود سیر بودن، محتوای بشقاب غذا را تا انتها میخورید؟ آیا هزینۀ استخررفتن به صورت یکجا باشد یا اینکه هر هفته جداگانه محاسبه شود؟ چرا آدمها از آژانسگرفتن بیزارند و خودروی شخصی را ترجیح میدهند؟ آیا اینکه همسایهها و دوستان ما چه میکنند، تأثیری بر رفتار ما دارد؟ چرا نباید به رئیس یا دوست خود تکپیشنهاد بدهید؟ آیا بهتر نیست خطمشی اهدای عضو در ایران از «ثبتنام برای اعلام عضویت» به «ثبتنام برای اعلام انصراف» تغییر کند؟ چرا مردم ایران پانصد هزار تومان ندادند تا یک میلیون تومان سهام عدالت به دست بیاورند؟ چرا شرکتهای اینترنتی فرض را بر تمایل شما به شارژ خودکار اینترنت میگذارند؟ اگر میخواهید بر انتخابهای خود و دیگران تأثیر بگذارید، این کتاب را بخوانید و مطالعۀ آن را به دیگران توصیه کنید.
عنوان این کتاب به انگلیسی (Misbehaving: The making of Behvioral Economics) است و عنوان فارسی «کجرفتاری: خمیرمایه اقتصاد رفتاری» را به پیشنهاد دوست خوشفکرم دکتر مصطفی نصراصفهانی انتخاب کردم. مخاطب این کتاب کسانی هستند که با انتخابکردن، خرج پول، و تغییر رفتار اقتصادی سروکار دارند. این کتاب بر اساس مطالعات بیشماری که بعضاً چندین جایزه نوبل را به همراه آوردهاند یا چندین برندۀ جایزۀ نوبل را به چهارمیخ کشیدهاند، به زبان ساده و توسط یک صاحبنظر تنبل و بذلهگو به نام «ریچارد تالر»، استاد اقتصاد «دانشگاه شیکاگو» و برنده جایزه نوبل اقتصاد سال 2017 ، که به حق «پدر اقتصاد رفتاری» محسوب میشود، نوشته شده است. شما در مقام شهروند عادی، اقتصاددان، فروشنده، بازاریاب، و سیاستمدار میتوانید از این کتاب به چند شیوۀ مختلف استفاده کنید: خطاهای فکری خود و دیگران را بشناسید، به سوءاستفادههای شرکتها و فروشندگان از خطاهای فکری خود و دیگران پی ببرید، و راهکارهای تلنگرآمیزی را برای خود و دیگران در نظر بگیرید. کسانی که توضیحات «اقتصاد رفتاری» را در کلاسهای آموزشیام شنیدهاند، ابتدا به خطاها و رفتارهای خود و دیگران حسابی میخندند، سپس از سوءاستفادههای دیگران عصبانی میشوند، و در ادامه دربارۀ شناسایی تلنگرهای تغییر رفتار خود و دیگران به فکر فرو میروند.
ترجمه این کتاب تا چند روز آینده توسط انتشارات مهربان به بازار عرضه خواهد شد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
✍🏼دکتر بهنام شهائی
این کتاب دربارۀ حوزۀ شیرین «اقتصاد رفتاری» (تلفیق روانشناسی و اقتصاد دربارۀ فرایند انتخاب و تصمیمگیری در زندگی شخصی و کاری و تصمیمگیری در سطح جامعه) است. اگر از یک اقتصاددان بخواهید دربارۀ مسئلهای یک راهحل به شما بدهد، حساب ویژهای روی انگیزههای مادی (تشویق و جریمه) باز میکند. امّا «اقتصاد رفتاری» به چیزهایی توجّه میکنند که «عواملِ انگار بیربط» هستند: چرا عابربانکها ابتدا کارت بانکی را تحویل میدهند و سپس پول را؟ آیا هزینۀ دورهمیهای هفتگی دنگیدُنگی باشد یا هر بار برعهدۀ یکی از دوستان باشد؟ چگونه آدمها برای وسائل جانبی یک خودروی گرانقیمت به راحتی دست به جیب می شوند؟ چرا با وجود سیر بودن، محتوای بشقاب غذا را تا انتها میخورید؟ آیا هزینۀ استخررفتن به صورت یکجا باشد یا اینکه هر هفته جداگانه محاسبه شود؟ چرا آدمها از آژانسگرفتن بیزارند و خودروی شخصی را ترجیح میدهند؟ آیا اینکه همسایهها و دوستان ما چه میکنند، تأثیری بر رفتار ما دارد؟ چرا نباید به رئیس یا دوست خود تکپیشنهاد بدهید؟ آیا بهتر نیست خطمشی اهدای عضو در ایران از «ثبتنام برای اعلام عضویت» به «ثبتنام برای اعلام انصراف» تغییر کند؟ چرا مردم ایران پانصد هزار تومان ندادند تا یک میلیون تومان سهام عدالت به دست بیاورند؟ چرا شرکتهای اینترنتی فرض را بر تمایل شما به شارژ خودکار اینترنت میگذارند؟ اگر میخواهید بر انتخابهای خود و دیگران تأثیر بگذارید، این کتاب را بخوانید و مطالعۀ آن را به دیگران توصیه کنید.
عنوان این کتاب به انگلیسی (Misbehaving: The making of Behvioral Economics) است و عنوان فارسی «کجرفتاری: خمیرمایه اقتصاد رفتاری» را به پیشنهاد دوست خوشفکرم دکتر مصطفی نصراصفهانی انتخاب کردم. مخاطب این کتاب کسانی هستند که با انتخابکردن، خرج پول، و تغییر رفتار اقتصادی سروکار دارند. این کتاب بر اساس مطالعات بیشماری که بعضاً چندین جایزه نوبل را به همراه آوردهاند یا چندین برندۀ جایزۀ نوبل را به چهارمیخ کشیدهاند، به زبان ساده و توسط یک صاحبنظر تنبل و بذلهگو به نام «ریچارد تالر»، استاد اقتصاد «دانشگاه شیکاگو» و برنده جایزه نوبل اقتصاد سال 2017 ، که به حق «پدر اقتصاد رفتاری» محسوب میشود، نوشته شده است. شما در مقام شهروند عادی، اقتصاددان، فروشنده، بازاریاب، و سیاستمدار میتوانید از این کتاب به چند شیوۀ مختلف استفاده کنید: خطاهای فکری خود و دیگران را بشناسید، به سوءاستفادههای شرکتها و فروشندگان از خطاهای فکری خود و دیگران پی ببرید، و راهکارهای تلنگرآمیزی را برای خود و دیگران در نظر بگیرید. کسانی که توضیحات «اقتصاد رفتاری» را در کلاسهای آموزشیام شنیدهاند، ابتدا به خطاها و رفتارهای خود و دیگران حسابی میخندند، سپس از سوءاستفادههای دیگران عصبانی میشوند، و در ادامه دربارۀ شناسایی تلنگرهای تغییر رفتار خود و دیگران به فکر فرو میروند.
ترجمه این کتاب تا چند روز آینده توسط انتشارات مهربان به بازار عرضه خواهد شد.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
⭕️◻️تلنگرزدن: راهنمای مختصر و مفید
✍️نوشته: کاس سانستین
ترجمه: دکتر جعفر خیرخواهان
چکیده: در این مطلب مختصر، به معرفی کلی ایده تلنگرزدن پرداخته و 10 تا از مهمترین «تلنگرها » معرفی میشود. در پایان نیز این پرسش را طرح ميكنیم که آیا واقعاً نيازي به ایجاد نهادی جداگانه با عنوان «واحد بینشهای رفتاری» برای انجام پژوهشهای اختصاصي در اين زمينه هست یا كه بهتر است به نهادهای موجود متکی باشیم.
واژگان کلیدی: تلنگرزدن، تیم بینشهای رفتاری، انتخاب
◽️برخی سیاستهای دولت به شکل صدور دستور و بخشنامه و اعلام ممنوعیت درمیآیند. برای مثال حقوق کیفری و جزا، هر گونه دزدی، تعرض و حمله به دیگران را ممنوع میکند. اما سیاستهای دیگر دولت به شکل مشوقهای اقتصادی (و همچنین عوامل بازدارنده اقتصادی) از قبیل پرداخت یارانه به سوختهای تجدیدپذیر، پرداخت وجه در قبال انجام فعالیتهای معین، یا وضع مالیات بر بنزین و محصولات دخانی ظاهر میشوند. در عین حال سیاستهای دیگری وجود دارد که به آنها تلنگر گفته میشود. در رویکرد تلنگر آزادی افراد حفظ میشود چون با اینکه مردم را به سمت حرکت در مسیری خاص راهنمایی میکند در عین حال به آنها اجازه میدهد هر مسیری را که خود دوست دارند انتخاب کنند. در سالهای اخیر، هر دو دسته نهادهای خصوصی و عمومی علاقه فراوانی به استفاده از تلنگرها نشان دادهاند چون که این رویکرد معمولاً هزینه اندکی دارد و از این قابلیت برخوردار است که همزمان اهداف اقتصادی و غیراقتصادی (شامل سلامت عمومی) را پیش ببرد.
◽️در زندگی روزانه ما، جی.پی.اس. مثالی از یک تلنگر است؛ همچنین اپلیکیشنی که به کاربر میگوید در روز گذشته چه مقدار کالری مصرف کرده است؛ یا پیامکي که فرد را از زمان سررسید قبض یا وقت دکتر که برای روز بعد تعیین شده است باخبر میکند؛ همچنین ساعت زنگدار؛ به همچنین ثبتنام خودکار در طرح بازنشستگی؛ یا تنظیمات پیشفرض روی رایانهها و تلفنهای همراه؛ یا سامانهای برای پرداخت خودکار قبوض کارت اعتباری و اقساط وام رهنی مسکن.
◽️در حوزه سیاستهای دولت، تلنگرها شامل هشدارهای گرافیکی روی سیگارها؛ لیبلهاي نشاندهنده کارایی انرژی یا صرفهجویی در مصرف سوخت؛ جداول «اطلاعات تغذيهاي» روی مواد خوراكي؛ بروشور «بشقاب غذا» که راهنمای سادهای برای تغذیه سالم ارائه میدهد؛ قواعد پیشفرض برای برنامههای یاریرسانی عمومی (همانند «گواهی مستقیم» حائز شرایط بودن کودکان فقیر برای دریافت غذای رایگان مدرسه)؛ یک تارنمای دولتی مثل تارنمای مرکز آمار که حجم عظیمی از مجموعه دادهها را دردسترس عموم میگذارد؛ و حتی طراحی تارنماهای دولتی که موضوعاتی معین را در بالای صفحه و با فونت درشت قرار میدهند.
دیگر نوشتههای دکترخیرخواهان را در کانال ایشان مطالعه کنید:
@jafar_kheirkhahan
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
✍️نوشته: کاس سانستین
ترجمه: دکتر جعفر خیرخواهان
چکیده: در این مطلب مختصر، به معرفی کلی ایده تلنگرزدن پرداخته و 10 تا از مهمترین «تلنگرها » معرفی میشود. در پایان نیز این پرسش را طرح ميكنیم که آیا واقعاً نيازي به ایجاد نهادی جداگانه با عنوان «واحد بینشهای رفتاری» برای انجام پژوهشهای اختصاصي در اين زمينه هست یا كه بهتر است به نهادهای موجود متکی باشیم.
واژگان کلیدی: تلنگرزدن، تیم بینشهای رفتاری، انتخاب
◽️برخی سیاستهای دولت به شکل صدور دستور و بخشنامه و اعلام ممنوعیت درمیآیند. برای مثال حقوق کیفری و جزا، هر گونه دزدی، تعرض و حمله به دیگران را ممنوع میکند. اما سیاستهای دیگر دولت به شکل مشوقهای اقتصادی (و همچنین عوامل بازدارنده اقتصادی) از قبیل پرداخت یارانه به سوختهای تجدیدپذیر، پرداخت وجه در قبال انجام فعالیتهای معین، یا وضع مالیات بر بنزین و محصولات دخانی ظاهر میشوند. در عین حال سیاستهای دیگری وجود دارد که به آنها تلنگر گفته میشود. در رویکرد تلنگر آزادی افراد حفظ میشود چون با اینکه مردم را به سمت حرکت در مسیری خاص راهنمایی میکند در عین حال به آنها اجازه میدهد هر مسیری را که خود دوست دارند انتخاب کنند. در سالهای اخیر، هر دو دسته نهادهای خصوصی و عمومی علاقه فراوانی به استفاده از تلنگرها نشان دادهاند چون که این رویکرد معمولاً هزینه اندکی دارد و از این قابلیت برخوردار است که همزمان اهداف اقتصادی و غیراقتصادی (شامل سلامت عمومی) را پیش ببرد.
◽️در زندگی روزانه ما، جی.پی.اس. مثالی از یک تلنگر است؛ همچنین اپلیکیشنی که به کاربر میگوید در روز گذشته چه مقدار کالری مصرف کرده است؛ یا پیامکي که فرد را از زمان سررسید قبض یا وقت دکتر که برای روز بعد تعیین شده است باخبر میکند؛ همچنین ساعت زنگدار؛ به همچنین ثبتنام خودکار در طرح بازنشستگی؛ یا تنظیمات پیشفرض روی رایانهها و تلفنهای همراه؛ یا سامانهای برای پرداخت خودکار قبوض کارت اعتباری و اقساط وام رهنی مسکن.
◽️در حوزه سیاستهای دولت، تلنگرها شامل هشدارهای گرافیکی روی سیگارها؛ لیبلهاي نشاندهنده کارایی انرژی یا صرفهجویی در مصرف سوخت؛ جداول «اطلاعات تغذيهاي» روی مواد خوراكي؛ بروشور «بشقاب غذا» که راهنمای سادهای برای تغذیه سالم ارائه میدهد؛ قواعد پیشفرض برای برنامههای یاریرسانی عمومی (همانند «گواهی مستقیم» حائز شرایط بودن کودکان فقیر برای دریافت غذای رایگان مدرسه)؛ یک تارنمای دولتی مثل تارنمای مرکز آمار که حجم عظیمی از مجموعه دادهها را دردسترس عموم میگذارد؛ و حتی طراحی تارنماهای دولتی که موضوعاتی معین را در بالای صفحه و با فونت درشت قرار میدهند.
دیگر نوشتههای دکترخیرخواهان را در کانال ایشان مطالعه کنید:
@jafar_kheirkhahan
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
👍1
⭕️◻️داخل هواپیما؛ 1926.
مسافران آن هواپیما احساس خوشبختی میکردند در حالی که برای نسل ما یک توهین است!
◽️آیا احساس خوشبختی «نسبی» و «قراردادی » نیست؟
✔️اقتصادرفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
مسافران آن هواپیما احساس خوشبختی میکردند در حالی که برای نسل ما یک توهین است!
◽️آیا احساس خوشبختی «نسبی» و «قراردادی » نیست؟
✔️اقتصادرفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
⭕️◻️توصیه جالب ریچارد تالر(ثیلر)
▫️محمد اکبر پور اقتصاددان و استاد دانشگاه استنفورد،گفت وگو با ریچارد تالر نوبلیست اقتصاد در سال 2017 را روایت کرده است:
در مورد ریچارد تالر کمتر کسی شک دارد که برخی اقتصاددانها طرفدار طرز فکر او نیستند (هرچه باشد او منتقد یک طرز تفکر پرسابقه در اقتصاد است) اما با این وجود همه اقتصاددان ها توافق دارند که تالر یکی از خوشفکرترین و شوخطبعترین اقتصاددانان جهان است.
ریچارد تالر را اولین بار حدود یک سال پیش در یک مهمانی در منزل یکی از همکاران دانشگاه شیکاگو دیدم. همانجا قرار گذاشتیم که روز بعد ناهار را با هم باشیم به همراه یک قهوه.
گپ زدن با ریچارد تجربه یکتایی بود. برای اولین بار بود که با شخصی که نگاهش به جهان تماما بر اساس «اقتصاد رفتاری» بود گفتگو میکردم. خیلی از رفتارهای روزمره را ناشی از خطاهای رفتاری انسانها میدید. کمی در مورد پیچیدگی فهم مکانیزم های اقتصادی حرف زدیم و اینکه مزایدهها و مناقصهها گاه به شدت پیچیده اند. قرار شد با هم مقاله ای در مورد طراحی بازار با نگاه اقتصاد رفتاری شروع کنیم که خب با توجه به جایزه امروز احتمالا یکی دو سال (اگر نه بیشتر) به تعویق خواهد افتاد.
در حین نوشیدن قهوه از او پرسیدم «مهمترین ویژگی یک پژوهشگر جوان که او را در درازمدت تبدیل به یک دانشمند بزرگ میکند چیست؟» تالر پاسخ داد: «فکر کردن به مسایلی مهم و مربوط به جهان واقع و علاوه بر آن توانایی تخیل.»
چند هفته بعد کتاب جدیدش (کژرفتاری) را به من هدیه داد. صفحه اول کتاب را امضا کرده بود و روی آن نوشته بود: «به مسایل مهم ِ جهان واقع فکر کن»
(منبع: کانال هفته نامه تجارت فردا)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
▫️محمد اکبر پور اقتصاددان و استاد دانشگاه استنفورد،گفت وگو با ریچارد تالر نوبلیست اقتصاد در سال 2017 را روایت کرده است:
در مورد ریچارد تالر کمتر کسی شک دارد که برخی اقتصاددانها طرفدار طرز فکر او نیستند (هرچه باشد او منتقد یک طرز تفکر پرسابقه در اقتصاد است) اما با این وجود همه اقتصاددان ها توافق دارند که تالر یکی از خوشفکرترین و شوخطبعترین اقتصاددانان جهان است.
ریچارد تالر را اولین بار حدود یک سال پیش در یک مهمانی در منزل یکی از همکاران دانشگاه شیکاگو دیدم. همانجا قرار گذاشتیم که روز بعد ناهار را با هم باشیم به همراه یک قهوه.
گپ زدن با ریچارد تجربه یکتایی بود. برای اولین بار بود که با شخصی که نگاهش به جهان تماما بر اساس «اقتصاد رفتاری» بود گفتگو میکردم. خیلی از رفتارهای روزمره را ناشی از خطاهای رفتاری انسانها میدید. کمی در مورد پیچیدگی فهم مکانیزم های اقتصادی حرف زدیم و اینکه مزایدهها و مناقصهها گاه به شدت پیچیده اند. قرار شد با هم مقاله ای در مورد طراحی بازار با نگاه اقتصاد رفتاری شروع کنیم که خب با توجه به جایزه امروز احتمالا یکی دو سال (اگر نه بیشتر) به تعویق خواهد افتاد.
در حین نوشیدن قهوه از او پرسیدم «مهمترین ویژگی یک پژوهشگر جوان که او را در درازمدت تبدیل به یک دانشمند بزرگ میکند چیست؟» تالر پاسخ داد: «فکر کردن به مسایلی مهم و مربوط به جهان واقع و علاوه بر آن توانایی تخیل.»
چند هفته بعد کتاب جدیدش (کژرفتاری) را به من هدیه داد. صفحه اول کتاب را امضا کرده بود و روی آن نوشته بود: «به مسایل مهم ِ جهان واقع فکر کن»
(منبع: کانال هفته نامه تجارت فردا)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
⭕️◻️از تالر پرسیدند با پول جایزه نوبل چکار میکنی؟ پاسخ داد سعی خواهم کرد تا جایی که بتونم غیرعقلایی خرجش کنم👌😄
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
⭕️◻️جایزه ام را به غیرعقلایی ترین شکل ممکن خرج خواهم کرد!
✍بهنام شهایی(مترجم کتاب کج رفتاری: شکل گیری اقتصاد رفتاری)
▫️شاید برای خیلی ها سوال باشد که چرا تیلر پس از اخذ جایزه چهار میلیارد تومانی نوبل گفته است آن را به غیرعقلایی ترین شکل ممکن خرج می کند. تیلر خودش قایل به انسان عادی (هیومن) و زمینی است، نه انسان اقتصادی (اکون) و فضایی. در نتیجه، اگر می گفت به صورت عقلایی خرج می کنم، نقیض ادعای او مبنی بر عدم عقلانیت انسانها می شد. به عبارتی اگر می خواست این چهار میلیارد تومان را خرج کند، باید به شناسایی بهترین گزینه های بکارگیری این پول، تحلیل هزینه فایده، تنزیل نمایی، مطلوبیت مورد انتظار، و غیره، مبادرت می کرد تا بهترین استفاده ممکن از این پول به عمل آید.
▫️به نظرم، تیلر قدری از این پول را به موسسات خیریه بدهد، قدری از آن را صرف مسافرت و خوشگذرانی کند، قدری از آن را صرف روکم کنی یوجین فاما کند، با قدری از آن به تبعیت از دیگران سهام بخرد، مقداری از آن را بابت پز دادن در برابر فامیل و همسایه ها و یا ریخت و پاش همسرش فرانس لکلرک در حرفه عکاسی تخصیص دهد، و الباقی را بدون برنامه ریزی در یک حساب قرض الحسنه و نه بلندمدت بخواباند. حتی بعید می دانم او پول جایزه اش را برای تاسیس یک پژوهشکده تلنگر یا بینشهای رفتاری تخصیص دهد. بدین وسیله، او هم شبیه انسانهای عادی و زمینی می شود. باید از عالیجناب تیلر تشکر کرد که برحسب نظریه خود رفتار می کند، نه آموزه های خشک و فضایی اقتصاد متعارف.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
✍بهنام شهایی(مترجم کتاب کج رفتاری: شکل گیری اقتصاد رفتاری)
▫️شاید برای خیلی ها سوال باشد که چرا تیلر پس از اخذ جایزه چهار میلیارد تومانی نوبل گفته است آن را به غیرعقلایی ترین شکل ممکن خرج می کند. تیلر خودش قایل به انسان عادی (هیومن) و زمینی است، نه انسان اقتصادی (اکون) و فضایی. در نتیجه، اگر می گفت به صورت عقلایی خرج می کنم، نقیض ادعای او مبنی بر عدم عقلانیت انسانها می شد. به عبارتی اگر می خواست این چهار میلیارد تومان را خرج کند، باید به شناسایی بهترین گزینه های بکارگیری این پول، تحلیل هزینه فایده، تنزیل نمایی، مطلوبیت مورد انتظار، و غیره، مبادرت می کرد تا بهترین استفاده ممکن از این پول به عمل آید.
▫️به نظرم، تیلر قدری از این پول را به موسسات خیریه بدهد، قدری از آن را صرف مسافرت و خوشگذرانی کند، قدری از آن را صرف روکم کنی یوجین فاما کند، با قدری از آن به تبعیت از دیگران سهام بخرد، مقداری از آن را بابت پز دادن در برابر فامیل و همسایه ها و یا ریخت و پاش همسرش فرانس لکلرک در حرفه عکاسی تخصیص دهد، و الباقی را بدون برنامه ریزی در یک حساب قرض الحسنه و نه بلندمدت بخواباند. حتی بعید می دانم او پول جایزه اش را برای تاسیس یک پژوهشکده تلنگر یا بینشهای رفتاری تخصیص دهد. بدین وسیله، او هم شبیه انسانهای عادی و زمینی می شود. باید از عالیجناب تیلر تشکر کرد که برحسب نظریه خود رفتار می کند، نه آموزه های خشک و فضایی اقتصاد متعارف.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw