ممکن‌های یک ناممکن (عظیم حسن زاده)
950 subscribers
674 photos
393 videos
29 files
1.42K links
همیشه چیزی هست که زیربار تحلیل نمی‌رود. آنجا راهی است برای پرسیدن.

@sahand64
Download Telegram
آیا_ترکیه_در_آستانه_یک_گذار_نرم_است؟!.pdf
527.9 KB
🔴 آیا ترکیه در آستانه یک گذار نرم است؟!

📷 گفتگو با دکتر جلیل یعقوب زاده فرد
🎤 گفتگو از: مهدی حمیدی
🔗 مجله انجمن ❘ شماره 24

معادله‌ای پیچیده‌تر از امام‌اوغلو: خشم جوانان، فروپاشی PKK و میدان‌های سیاست
در این مصاحبه، با آقای دکتر یعقوب‌زاده به بررسی دقیق و چندجانبه‌ی اعتراضات اخیر در ترکیه می‌پردازیم. با توجه به تحولات پیچیده و چندلایه‌ی این رویدادها، تحلیل‌های صرفاً مبتنی بر رقابت‌های حزبی یا اتهامات فساد مالی شهردار استانبول، اکرم امام‌اوغلو، کافی به نظر نمی‌رسد. دکتر یعقوب‌زاده با رویکردی تحلیلی، این اعتراضات را در سه سطح اصلی مورد بررسی قرار می‌دهند: رقابت بین احزاب عدالت و توسعه (AKP) و جمهوری‌خواه خلق (CHP)، نقش جوانان و گروه‌های مارژینال، و مسئله‌ی فراخوان عبدالله اوجالان برای خلع سلاح و انحلال حزب کارگران کردستان ترکیه (PKK).

🔗 گزارش تفصیلی دراین خصوص را در فایل PDF بخوانید.

🆔@AzimHassanzadeh
👤@goroobonline
■ گروه رسانه ای «غروب آنلاین»
مجلات: انجمن ❘ غروب ❘ هنر و جامعه ❘ تجربه و شهر
👍4
🔴 سرنخی برای مواجهه: ملیت قاتل الهه حسین‌نژاد اعلام شد.
🖋 عظیم حسن‌زاده


شرق به نقل از رکنا تیتر زده: ملیت قاتل مشخص شد و در ادامه آورده که وی اهل شهرستان مشکین شهر اردبیل است که در تهران بی‌خانمان بود و شب‌ها در ماشین‌اش می‌خوابید. عبدی مدیا هم توئیت زده که قاتل الهه حسین‌نژاد اهل مشکین شهر اردبیل است.

📌 محتملا هر مخاطب معمول با دیدن چنین تیتر و توئیتی آن را غیرحرفه‌ای، شانتاژ قومیتی و یا حتی نژادپرستانه خواهد خواند. در نگاه اول هم حق با چنین مخاطبی است. چرا که چنین عنوانی جز ایجاد حساسیت قومیتی با همنشینی "قاتل" و "اردبیل" چیز دیگری به ما نمی‌گوید. اما شاید با پرداخت به همین سرنخ به چیزهایی برسیم که این تیتر و توئیت‌ها اتفاقا در جهت انحراف و مخفی‌کاریش برآمده اند: یعنی عدالت قومیتی و منازعه‌ی خونین مرکز _ پیرامون.


📌 اثر فزاینده‌ی شاخص فلاکت (یعنی اثر ترکیبی تورم و بیکاری) بر جرم و جنایت در پژوهش‌های متفاوتی از جمله اینجا نشان داده شده است. این پژوهش‌ها به این معنی است که هر چقدر میزان بیکاری در جامعه به همراه نرخ تورم بالاتر رود، احتمال ارتکاب جرم و جنایت از طرف افراد بالاتر خواهد رفت.

📌 خوب واقعیت این است که کشور هم از هر جهت به آن نگاه می‌کنی وضعیت ناامیدکننده‌ای دارد. روزنامه‌نگاری ما هم خارج از این وضعیت ناامیدکننده نیست، همچنانکه نگارنده در نوشتن این یادداشت بی‌اهمیت هم با تن‌سپاری به خودسانسوری خود گواهی است بر این وضعیت ناامید کننده. در هر صورت ملیت راننده‌ی قاتل از مشکین شهر اردبیل است؛ همچنانکه ملیت مقتول مظلوم الهه حسین‌نژاد از شهرستان سراب که چند دهه‌ی پیش هر دو شهرستان یک استان بودند.

📌 تعارف‌ها را کنار بگذاریم: استان‌های آذربایجان که روزگاری از توسعه‌یافته‌ترین و صنعتی‌ترین استان‌های کشور بحساب می‌آمدند و استان اردبیل که با دارا بودن تمام ویژگی‌های طبیعی و انسانی و ژئوپلیتیکی خود، می‌توانست یک قطب توسعه‌یافته‌ی کشاورزی صنعتی و گردشگری باشد، به یکی از مهاجرفرست‌ترین استان‌ها به مرکز کشور بویژه تهران تبدیل شده است و اساسا شهری چون اسلامشهر محصول همین روند مهاجرت از پیرامون به مرکز با میانجی فلاکت‌ مداوم صد ساله است. وقتی دختری از اسلامشهر به سعادت آباد برای کار در سالن ناخن‌کاری می‌رود و به خواهش مادر برای مراقبت از برادر معلول خود تازه زودتر از هر روز راه می‌افتد و حدود ساعت ۸ شب، تازه به ورودی شهر اسلامشهر می‌رسد، می‌توان فهمید ملیت قاتل و مقتول چه نقشی در قربانی شدن آنها دارد.

📌 دیگر همه می‌دانیم پادشاه لخت است؛ ولی این لختی پادشاه را هنوز هم با زبانی بیانمند می‌کنیم که بلکه بدون آنکه به پادشاه بربخورد، خود متوجه لختی‌اش شده و لباسی بر تن کند؛ وگرنه اگر "من و تو" و "سلطنت نشنال" توانست پهلوی را بر تخت بنشاند، مرکز هم خواهد توانست بر این اریکه‌ی پوسیده‌ی صدساله‌ی خویش تکیه دهد.

📌 من هرگز معتقد به قداست مردم نبوده‌ام. این مردم فارغ از هر ملیتی نه ذاتا مقدس‌اند و نه ذاتا شرور؛ بلکه نهایتا مسئول‌اند. مسئول رنج‌هایی که هرچند بانی آن نباشیم، حداقل وارث آن هستیم و ضروری است سهم خودمان را از این وراثت، مسئولانه و عیسی‌وار بر دوش کشیم؛ هر چند که در گفتن حقیقت مجبور باشیم بر صلیب مسئولیت بر میخ شویم. جز این، فقط آماری خواهیم بود در نشان دادن همبستگی میان شاخص فلاکت‌ها با جرم و جنایت.

🆔@AzimHassanzadeh
👍23
🔴 کودک چند زبانه‌ی ما و آمار دروغین تک زبانگی شما:
🖋 عظیم حسن‌زاده

حقیقتا در انتخاب تیتر برای نوشتن درباره‌ی این تصویر بغایت اذیت شدم! انسان درمانده می‌شود در مواجهه با این همه پرت و پلابودگی!

📌 دختر من اگر نگوییم سه زبانه، قطعا دو زبانه است. زبان ما در خانه تماما ترکی است. فارسی را هم در بازی با کودکان یاد گرفته است و یک سال تمام پیش دبستانی (۱) رفته است که تماما به زبان فارسی بوده است. انگلیسی را هم آن‌چنان پیشرفت کرده بود که مجبور شدیم، فقط ترکی جواب مکالماتش را بدهیم که ترکی‌اش تقویت شود.

📌 حال سازمان آموزش و پرورش استثنایی که مسئولیت تشخیص فرزندان "به زعم خود البته" استثنایی از عادی را دارد (شما بخوانید نرمالیزاسیون)، کودک ما را یک زبانه تشخیص داده است! کدام زبان؟ حتما فارسی؛ چون فقط تست زبان فارسی را از دخترم گرفته بودند. ظاهرا زبان اینجا فقط فارسی است و مابقی نازبان!

📌 فرض کنیم که با این شگردها، آمار جمعیت فارس زبان کل کشور را "اکثریت" کردید؛ انصافا چگونه می‌‌خواهید این مملکت را با این آمار دروغ اداره کنید؟ چگونه به پژوهش‌های برآمده از این آمارهای دروغ اعتماد خواهید کرد؟

🆔@AzimHassanzadeh
👍19
🔴 ع د ا ل ت 
🖋 عظیم حسن‌زاده

عدالت یعنی از ۱۲ نفر زن برای دبیری شیمی در آموزش و پرورش شهرستان چند میلیون نفری تهران، ۶ نفر سهمیه‌ی خانواده‌ی ایثارگران و ۶ نفر سهمیه‌ی آزاد (شهروندان کاملا معمولی) باشد.

📌 این ۶ نفر هم باید از فرایندهایی رد شوند که بعید می‌دانم هیچ شهروند کاملا معمولی بتواند؛ احتمالا چیزی شبیه پیاده به مریخ سفر کردن است.

🆔@AzimHassanzadeh
👍11👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 🎥 مسکن کارگری، تعاونی بزرگ و قوی می‌خواهد

هشتمین نشست «پیوست عدالت» با حضور علیرضا جمالی، مدیرعامل اتحادیه مرکزی تعاونی‌های مسکن کارگران ایران (اسکان) و علی‌اکبر خراسانی، مدیرعامل شرکت خانه‌سازی ایران به بررسی مسکن کارگری پرداخت.

📌 علی‌اکبر خراسانی، مدیرعامل شرکت خانه‌سازی ایران، خواستار واگذاری متولی‌گری مسکن به شهرداری‌ها، کوچک‌سازی واحدها و اصلاح قوانین برای کاهش هزینه‌ها شد. علیرضا جمالی، مدیرعامل اتحادیه اسکان، نیز با تأکید بر ایجاد تعاونی‌های بزرگ و تأمین زمین دولتی، تأکید کرد که هزینه ۷۰ تا ۸۰ درصدی مسکن از حقوق کارگران و انتظار ۷۰ ساله برای خانه‌دار شدن، نیازمند تغییر نگاه سرمایه‌ای به مسکن است.

📌 تدوین پیوست عدالت در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با همکاری ۱۳ اندیشکده در حوزه‌های مختلف رفاهی در حال انجام است.

📌 یکی از این موضوعات مهم، تأمین مسکن کارگری است که در دستورکار ویژه دولت چهاردهم و وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی قرار گرفته است.

🔗 متن این نشست را اینجا بخوانید و فیلم این نشست را اینجا ببینید.


@IRNA_1313
🆔@AzimHassanzadeh
👎2👍1
🔴 خدا کند انگورها برسند

خدا كند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابان ها
به شانه ی هم بزنند رئیس جمهورها و گداها...

مرزها مست شوند،
براي لحظه ای
تفنگ ها یادشان برود دریدن را
كاردها یادشان برود بریدن را،
قلم ها آتش را آتش بس بنویسند.

خدا كند مستی به اشیاء سرایت كند
پنجره ها دیوارها را بشكنند...
و برای چند لحظه
دنیا مست شود از صلح و دوستی...
عید باشد همه جا و همه وقت!




الله ائتسين اوزوم لر یئتیشسین
دونیا کئفلنسین
خیابانلار کئفلی کئفلی آدیملاسین لار
چییین چییینه ده یسینلر
پریزدئنت لر و یوخسول لار
سینیرلار کئفلنسین
بیر آنلیق
اونوتسونلار تفنگ لر ييرتماغى
و بیچاق لار کسمه یى
قلم لر آتش لری ،اتش کس یازسینلار
الله ائتسين
کئفلنمک اشیالارا سوزولسون ...
پنجره لر،دووارلاری سیندیرسین لار...

#الیاس_علوی
#چئویرن_آرش_احمدی


@adabiiyatfenomenlari
🆔@AzimHassanzadeh
👍5
🔴ساواش (جنگ) وضعیتینده اوشاقلارێن پیسکوْلوژی ساغلاملێغی‌نین قوْروماسێ اۆچون هانسی تدبیرلر گؤرۆلمه‌لی‌دیر؟

📌 ۱. اوشاقلارێ جنگ خبرلریندن و آتمسفریندن مۆمکون قدر اوزاق توتون.

📌 ۲. فیزیکی تماس و عاطفی – روانی دستـڲی آرتێرین. قوجاقلاماق و سێغاللاماق (نوازش کردن) اوْنلارێ راحاتلاماغا کؤمک ائدیر.

📌 ۳. اوشاقلارا حسّلرینی ایفاده ائتمـڲه و سؤزلرینی دینله‌مـڲه اجازه وئرین. نقّاشی و حکایه کیمی فعالیتلر اوْنلارێن هیجان و قوْرخولارێنی بوراخماغا کؤمک ائده‌بیلر.

📌 ۴. اوشاقلارا یالان دانێشمایین. آنجاق یاشلارێنا و آنلایێشلارینا گؤره دقیق و آرامش حالتینده جوابلارێن وئرین. مثلاً:
- "آنا! جنگ اوْلوب؟
- بلی بالام! تأسف کی، بعضی اؤلکه‌لرین آراسێندا پروْبلم وار، امّا تهلۆکه‌سیز اوْلماق اۆچون الیمیزدن گله‌نی ائده‌جه‌ییک." آرامش و ایناملا)

📌 ۵. اوشاقلارێن گۆنده‌لیک ایشلرینی مۆمکون قدر قوْرویون. یاتماق وقتلرینی، یئمکلری و اوْیناماق وقتلرینی اوّلکی کیمی گؤرمه‌لری، اوْنلارێ تهلۆکه‌سیز حسّ ائدر. برنامه‌لرینه نقّاشی، ال‌ایشلری و اوْیونلار کیمی عمومی فعالیتلری داخل ائدین.

📌 ۶. اوْنلارا آرامشده اوْلماق اصوللارێنی اؤڲره‌دین. مثلاً؛
- درین نفس: نفس آلما (۴ دفعه )، نفس توتما و تزه‌دن نفس آلما (۴ دفعه)
- گئری سایێم (شمارش معکوس)
- ذهنی تصویرلر: پارک‌لار، باغ‌لار و یا یاخشێ خاطره‌لر کیمی تصویرلری اوْنلارا جانلاندێرین.

📌 ۷. مۆمکون قدر آرامشده اوْلون و اوشاقلارا ناراحاتچێلیغینیزی انتقال وئرمه‌یین. یالان خبرلرین نیگرانچێلیغا سبب اوْلماماسێ اۆچون اعتبارلی منبعلردن گلن خبرلاری ایزله‌یین. همچنین بحرانی وضعیتلر اۆچون اساس تَمل‌لری اؤڲره‌نین.

◾️هئچ بیر اوشاغێن گؤزۆنون یاشێ آخماسێن!!!!



@MucuqAz
🆔@AzimHassanzadeh
👍7
🔴 #هوای_هم
🔴 #آرخا_دوراق

هوای هم را داشته باشیم.
بیر بیریمیزه آرخا دوراق

🔗 لینک این مهربانی
🔗 بو مهربانلیق باغلانتیسی


🆔@AzimHassanzadeh
👍11👎1
🔴 برای کودکان دعا کنیم 🔴

🆔@AzimHassanzadeh
👍10
🔴اگر هنگام حمله هوایی در خیابان یا داخل خودرو بودیم، چه کنیم؟


🆔@AzimHassanzadeh
👍6
🔴 زیر پوست جنگ (شماره‌ی صفر)
🖋 عظیم حسن‌زاده

جنگ پدیده‌ی عجیبی است. به زهر می‌ماند که ذره ذره ما را تغییر می‌دهد. به چه سمت؟ مشروط به اینکه چه درکی از جنگ داشته باشیم، یا کدام مواجهه را با جنگ انتخاب کنیم، می‌تواند ما را درنده‌تر و یا شریف‌تر سازد. می‌تواند ما را در گوشه‌ی تمام ضعف‌هایی که هر انسانی دارد، گیر انداخته، مچاله کرده و متوحش‌تر کند و می‌تواند با شکاف در وضعیت عادت هر روزه، نمایی دیگر از زندگی را بر ما بنمایاند.

📌 این روزها بخصوص در تهران که آشنایان روز به روز کمتر می‌شوند و حسی از تنهایی به سراغ آدم می‌آید، می‌خواهم فرصت را برای روایتی دیگر از جنگ، روایت انسان‌های معمولی، که زیر روایت‌های غرای غول‌های رسانه‌ای محو می‌شوند، اختصاص دهم.

📌 نمی‌دانم شاید هم تصمیم گرفتم دوربین گوشی را باز کنم و زمانی را برای حرف زدن در این مورد اختصاص دهم. ببینیم چه پیش می‌آید ...

🔗
شما هم اگر #زیر_پوست_جنگ روایتی برای گفتن دارید، اینجا تا اطلاع ثانوی محل حکاکی روایت‌های معمولی شماست.


🆔@AzimHassanzadeh
👍4👎1
Forwarded from mehdi hamidi shafigh
آن رویِ دیگرِ جنگ
🖋 اسلاونکا دراکولیچ

همین یک سال و نیم پیش بود که در آپارتمانم در زاگرب نشسته بودم و داشتم گزارش‌های سی‌ان‌ان را از بغداد تماشا می‌‌کردم و با خودم می‌گفتم: «خدایا، این آدما چطور می‌تونن اونجا زندگی کنن؟» سال‌های سال در مورد بیروت هم همین سئوال را از خودم می‌پرسیدم. حالا همان‌جا نشسته‌ام و دارم گزارش‌های سن‌ان‌ان را درباره‌ی سارایوو یا اسلاوونسکی برود نگاه می‌کنم، اما دیگر این سئوال را از خودم نمی‌پرسم. بعد از یک سال جنگ در کرواسی و بوسنی و هرزگوین، بعد از این‌که شهرهایی مثل ووکُوار به کلی نابود شدند، بعد از بمباران اوسییِک و دوبروونیک دوستان خارجی‌ام از من می‌پرسند: «چطوری می‌شه تو یه کشور در حال جنگ زندگی کرد، چطوری داری اونجا زندگی می‌کنی؟» اما من حالا می‌دانم جواب دادن به این سئوال به این سادگی‌ها نیست.
این‌جا ما در زاگرب تلفات سنگینی ندادیم. در واقع اگر امروز کسی به اینجا بیاید، فکر می‌کند اصلاً جنگی در کار نیست. اما این فقط یک توهم است. جنگ اینجا هم هست، فقط تاثیرش بر ما یک جور دیگر است. اول بهت‌زده می‌شوی. جنگ مثل یک هیولاست. جانوری افسانه‌ای که از یک جای خیلی دور می‌آید. دلت نمی‌خواهد باور کنی که این جانور کاری به کار زندگی تو دارد، سعی می‌کنی به خودت بقبولانی که همه چیز همان‌طور که بود باقی می‌ماند، که این هیولا تاثیری بر زندگی تو نخواهد گذاشت، حتی وقتی که داری نزدیک شدنش را حس می‌کنی. تا این‌که این هیولا گلویت را می‌گیرد. نفست طعم مرگ می‌گیرد، خواب‌هایت پر می‌شود از تصویرهای کابوس‌وارِ بدن‌های تکه‌تکه‌شده و کم‌کم مرگ خودت را تصویر می‌کنی. به تدریج وقتی جنگ پیش‌تر می‌رود برای خودت واقعیتی موازی می‌سازی: از یک طرف یک‌جور وسواس‌گونه‌ای سعی می‌کنی به چیزی که پیش از این روال عادی زندگی روزمره‌ات بوده بچسبی، وانمود می‌کنی همه چیز عادی است، جنگ را نادیده می‌گیری. از طرف دیگر نمی‌توانی آن تغییرهای عمیقی را که در زندگی‌ات و در خودت اتفاق افتاده انکار کنی، تغییر ارزش‌هایت، احساساتت، واکنش‌ها و رفتارهایت (می‌تونم کش بخرم؟ اصلاً این کار معنی داره؟ حق دارم عاشق بشم؟) در دوران جنگ نحوه‌ی نگاهت به زندگی و چیزهایی که در آن اهمیت دارند به کلی تغییر می‌کند. حتی ساده‌ترین چیزها هم دیگر آن اهمیت و معنای سابق را ندارند. اینجاست که می‌فهمی جنگ شده است، می‌فهمی جنگ به تو رسیده است.
من قبلاً فکر می‌کردم جنگ در نهایت از راه ترس است که به ما می‌رسد، وحشتی که که همه‌ی وجودت را فرامی‌گیرد: تپش قلبی که سینه‌ات را از جا می‌کند، عرق سردی که بر تنت می‌نشیند، دیگر هیچ تمایزی میان جسم و ذهنت باقی نمی‌ماند و هیچ کمکی در کار نیست. اما جنگ بدتر از این چیزهاست. فقط قربانی‌ات نمی‌کند، بلکه خیلی فراتر از آن می‌رود. جنگ تو را به آن نقطه دردناک می‌رساند که مجبور می‌شوی بفهمی و بپذیری که داری به شکلی در آن مشارکت می‌کنی، همدستش شده‌ای. در یک موقعیت به ظاهر عادی یک‌باره می‌فهمی که تو هم شریک جرمش شده‌ای، با اظهارنظری بی‌هوا راجع به این‌که چرا دوست پناهجویت هنوز می‌خواهد کفش پاشنه‌بلند بپوشد، یا چیزی مانند این.
جنگ درک ما از جهان بیرون را هم عمیق‌تر می‌کند. اول حیرت می‌کنی، بعد عصبانیت جایش را می‌گیرد و در نهایت تسلیم می‌شوی؛ وقتی می‌بینی تلقی اروپا از این جنگ چیست: «منازعه‌ی قومی»، «میراثِ کهنِ نفرت و خونریزی». غرب از این طریق به ما می‌گوید: «شما اروپایی نیستید، حتی شرق اروپایی هم نیستید. شما اهالی بالکانید، بالکان اساطیری، وحشی و خطرناک. اگر دوست دارید همدیگر را بُکشید. ما نه سرَ دَر‌می‌آوریم آن‌جا چه خبر است و نه منافع سیاسی روشنی داریم که وارد گود شویم و حمایتان کنیم».
اسطوره‌‌ی اروپا، اسطوره‌ی تعلق ما به خانواده و فرهنگ اروپا، حتی به اسم خویشاوندانی فقیر، درهم شکسته است. ما مانده‌ایم و استقلال تازه‌یافته‌مان، دولت‌های تازه‌مان، نهادهای تازه‌مان، رهبران مستبد تازه‌مان، بی‌آن‌که اصلاً طعم دموکراسی را چشیده باشیم. ما مانده‌ایم ایستاده بر خاکی لغزنده از خون، گرفتار جنگی که خدا می‌داند تا کی ادامه پیدا می‌کند.
بعد از یک سالِ پر از خشونت، بعد از این‌که تعداد کشته‌ها به حدود 200 هزار نفر و تعداد مجروحان به رقمی بیش از این‌ها رسید و بیش از دو میلیون پناهجو به اروپا سرایز شدند یک دفعه داستان اردوگاه‌های کار اجباری رو شد. و ناگهان دنیا در پسِ تصویر مردی تکیده و مستاصل پشت سیم‌های خاردار، نه چهره‌ی یک مسلمان که چهره‌ی یک انسان را بازشناخت. بالاخره آن عکس، و کلمات «اردوگاه کار اجباری» و «هولوکاست» معنمای واقعی پاکسازی قومی را برای جهان ترجمه کرد. کم‌کم غربی‌ها دستگیرشان شد این‌جا چه خبر است.
👍4
Forwarded from mehdi hamidi shafigh
یک‌دفعه معلوم شد که غرب از گذشته‌اش درس نگرفته است، معلوم شد که تاریخ همچنان تکرار می‌شود و همیشه کسی هست که «یهودی» است. وقتی مفهوم «دیگری بودن» ریشه می‌دواند، باورنکردنی‌ترین اتفاق‌ها امکان‌پذیر می‌شود. نه در یک کشور خیالی بلکه برای شهروندان معمولی، و این چیزی بود که من به بهایی سنگین یاد گرفتم.
... این کتابی درباره‌ی جنگ آن‌طور که هر روز در صفحه‌ی تلویزیون‌هایمان می‌بینیم یا در روزنامه‌ها می‌خوانیم نیست. بالکان اکسپرس از جایی شروع می‌‍‌شود که اخبار تمام می‌شود؛ جایی بین وقایع و تحلیل‌ها، و روایت‌های شخصی آدم‌ها، زیرا جنگ فقط در جبهه‌های نبرد اتفاق نمی‌افتد، جنگ در همه جا هست و همه‌ی ما درگیرش هستیم. من از آن سوی جنگ حرف می‌زنم، از آن چهره‌ی نادیدنیِ جنگ. از این‌که چطور آرام‌آرام ما را از درون تغییر می‌دهد. اگر این نیمه‌داستان‌ها-نیمه‌مقاله‌هایِ کوتاه من حرفی برای خواننده داشته باشد، همین است: همین تغییر ارزش‌ها، طرز تفکر و نحوه‌ی نگاه فرد به دنیا که در این وجه درونیِ جنگ اتفاق می‌افتد، تغییری که آن‌چنان به سرعت هویت درونی فرد را فرامی‌گید که آدم دیگر به سختی می‌تواند خودش را بازبشناسد.
👍3
🔴 توضیحی درباره‌ی پست قبلی
🖋 عظیم حسن‌زاده

پیرو پست قبلی و ابراز نگرانی‌ام از وضعیت انجمن، خوشحالم که با میانجی‌گری دوستان و گفت‌وگوهای سازنده، گام‌هایی برای حل مسائل برداشته شده است. هدف من از انتشار آن متن، دفاع از آرمان‌های اولیه‌ی انجمن و جلب توجه به اهمیت حفظ ماهیت مردمی و فراگیر آن بود.

📌 از همه‌ی دوستانی که با حسن‌نیت برای رفع سوءتفاهم‌ها و بهبود شرایط تلاش کردند، سپاسگزارم. امیدوارم با همکاری و همدلی، بتوانیم راهی نو برای تحقق اهداف مشترکمان بیابیم.

#برای_تمام_ایران
#آذربایجان

🆔@AzimHassanzadeh
👍7👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 رویاهای ناتمام

گوگل فوتوز این فیلم را برای یادآوری امروزم انتخاب کرده بود. شب قبل از ترک همیشگی تمام تار و پودهایی که در جلفا با چنگ و دندان بافته بودیم، بالای تپه‌ای که شب‌هایش جز از من و لیلا میزبانی نمی‌کرد با آخرین کنجگاه خلوت شهر هم وداع کردیم.

📌 هشت سال از آن شب سنگین می‌گذرد. همه‌ی دلبستگی‌ها محو شده‌اند اما، رویاهای ناتمام همیشه‌ با ما ماندند.

🆔@AzimHassanzadeh
👍14
🔴 لزوم پیگیری قضایی درخواست ترور رئیس جمهور ایران

رضا کهولی، از راه اندازی کمپینی برای برخورد با عضو شورای شهر رشت خبر داد.

📌 در بخشی از کارزار آمده است: ما امضا کنندگان این کمپین خواهان برخورد فوری، شفاف و قاطع قوه قضائیه با این فرد هستیم. اگر امروز واکنش قانونی و محکم نباشد، فردا مشروعیت نظام، امنیت مقامات رسمی و رأی مردم به بازی گرفته خواهد شد.

عدالت را اجرا کنید؛ جمهوریت را حفظ کنید.


🔗 لینک کارزار

https://www.karzar.net/238499
🆔@AzimHassanzadeh
👍15👎3
🔴 صدای گرگ و کفتار در سایه‌ی بمب‌ها: نقد گفتمان هراس‌افکن علیه مردم پیرامونی
🖋 مهدی حمیدی شفیق

‏تو این ۱۲ روز تبریز شهر مقاومت بود،زیر سنگین‌ترین حملات و به همه اثبات شد که در تبریز تجزیه‌طلبی وجود ندارد.
❤️❤️


این جمله، یکی از نخستین پیام‌هایی بود که پس از اعلام آتش‌بس میان ایران و اسرائیل در یکی از گروه‌های تلگرامی منتشر شد و موجی از واکنش‌های مثبت به دنبال داشت. اما برای من نه مایه‌ی دلگرمی، که بسیار تکان‌دهنده بود. آیا واقعاً باید تبریز زیر بمب می‌رفت تا اثبات شود مردمش تجزیه‌طلب نیستند؟ آیا باید مردم ما قربانی شوند تا این تهمت تاریخی از دوششان برداشته شود؟ این پیام، بازتاب همان گفتمان امنیتی و هراس‌افکن است که از دهه‌ها پیش علیه مردمان غیرمرکز ایران ترویج شده و می‌شود. هراسی که مردمان پیرامونی‌شده ایران را به‌جای قربانی تبعیض و سرکوب، به عنوان تهدید اصلی امنیت و وحدت ملی معرفی می‌کند.

📌 آنهایی که امروز با آسودگی از وطن‌دوستی تبریز حرف می‌زنند، همان کسانی‌اند که در برابر مواضع سلطنت‌طلبان و راست‌های افراطی که آشکارا یا تلویحاً از تهاجم اسرائیل حمایت کردند، حتی یک کلمه حرف نزده‌اند!

📌 جنگ ۱۲ روزه، نه جدایی‌خواهی مردمان پیرامونی، بلکه بحران مشروعیت و عمق وابستگی نیروهایی را نشان داد که خود را وارث «وطن» می‌نامند. رضا پهلوی به جای اعلام همبستگی با مردم ایران، چشم به بازپس‌گیری تاج سلطنت داشت، آن هم با بمب‌های اسرائیلی. حسین رونقی، که رسانه‌های فارسی‌زبان لقب «ستارخان زمانه» به او داده‌اند، روز آغازین جنگ از حمله اسرائیل شادمان بود. و در میان این‌ها، مهدی تدینی که خود را عیار وطن‌پرستی می‌داند و نوشته وطن برایش حتی از باورهای لیبرالی‌اش مهم‌تر است، در برابر این مواضع سکوت کرد!

📌 برای درک بهتر سازوکار این گفتمان هراس‌افکن در مورد مردمان پیرامونی‌شده، نگاه کنیم به دو روایت به ظاهر منتقد سلطنت‌طلبان و راست افراطی و برخاسته از گفتمان چپ، اما در عمل بازتولیدکننده همان نگاه امنیتی و مرکزگرایانه.

📌 محمدرضا نیکفر، در مقاله‌ای با عنوان «بترسیم از دخالت بشردوستانه!» تصویری فرضی می‌سازد که در بحران ایران، ترکیه، عربستان سعودی و پاکستان به ترتیب از ترک‌ها، عرب‌ها و بلوچ‌ها حمایت خواهند کرد و غرب و اسرائیل هم هیئتی جدید به ایران می‌آورند. در این روایت، تهدید اصلی از اقلیت‌های قومی است، نه از سلطنت‌طلبان یا گروه‌هایی که عملاً از مداخله نظامی خارجی استقبال کرده‌اند. نتیجه این است که مردمان پیرامونی نه به عنوان قربانیان تبعیض، بلکه عامل ناامنی معرفی می‌شوند. در حالی‌که او بهتر از هر کسی واقف بود که خط حمایت از تهاجم نظامی خارجی را نه گروه‌های اتنیکی ایران، برنامه اصلی سلطنت‌طلبان و حامیان‌شان است.

📌 از سوی دیگر، محمد مالجو در یک متن کوتاه بی‌توجه به واقعیت‌های سیاسی و صف‌بندی‌های این جنگ اخیر، با استعاره‌های «کفتارهای ژئوپولیتیک» و «گرگ‌های پیرامونی» به نقد مدافعان حقوق اقلیت‌ها می‌پردازد و آن‌ها را متهم به سکوت یا حمایت تلویحی از تهاجم اسرائیل می‌کند. این زبان، همان نگاه بدبینانه امنیتی را تکرار می‌کند که به جای شنیدن صدای مطالبات اقلیت‌ها، آن‌ها را به پروژه‌های خطرناک قدرت‌طلبی و بیرونی نسبت می‌دهد.

📌 این گفتمان هراس‌افکن، اگر چه در قالب‌های مختلف ارائه می‌شود، یک پیام روشن دارد: تهدید از حاشیه می‌آید، نه از مرکز. اما تجربه جنگ ۱۲ روزه ثابت کرد که چراغ سبز حمله خارجی نه از پیرامون، بلکه از رسانه‌ها، اتاق‌های فکر و گروه‌هایی مدعی وطن‌دوستی صادر شد که در تهران و لس‌آنجلس برای ایران تصمیم می‌گیرند.

📌 این روایت امنیتی و هراس‌افکن، همان مرکزگرایی فرهنگی و سیاسی را بازتولید می‌کند که خود مدعی نقد آن است؛ مرکزی که نمی‌تواند تنوع فرهنگی، زبانی و تاریخی ایران را به رسمیت بشناسد و به جای پذیرش آن، مردمان غیرفارس را در مظان اتهام قرار می‌دهد. این مرکزگرایی نه تنها سبب حذف و سرکوب این مردمان می‌شود، بلکه به‌طور غیرمستقیم فضای سیاسی را برای مداخلات خارجی و تشدید خشونت‌های اتنیکی مهیا می‌سازد. گفتمان‌هایی در ظاهر مترقی که مردمان غیرفارس را بی‌توجه به واقعیت تبعیض به‌عنوان عامل تجزیه و خیانت معرفی می‌کنند، نه مدافع ایران و مردمش که در خدمت بازتولید ساختاری هستند که اقلیت‌ها را حذف و سلطنت‌طلبان و راست افراطی را به قدرت می‌رساند؛ نیروهایی که نماینده واقعی تنوع و واقعیت‌های مردم ایران نیست.

🔗 ما باید وطن را از اسطوره و وحشت پس بگیریم!

@Sociogram2023
🆔@AzimHassanzadeh
👍4👎1
🔴 آنقدر سفید شده است که به هیچ عنوان نتوان سیاه‌نمایی کرد یا مرگ باید بیشتر از این سراغ ما بیاید تا فریاد بزنیم لعنتی‌ها دیگری چیزی از زندگی باقی نمانده است ...

🆔@AzimHassanzadeh
👍10👎1