Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
6.65K subscribers
2.21K photos
1.45K videos
126 files
1.31K links

کانال رسانه مردمی اربعین
سایت: https://Arbaeen.IR
ارتباط با ما: @Arbaeen_admin
تلگرام: t.iss.one/ArbaeenIR
ایتا: eitaa.com/ArbaeenIR
سروش splus.ir/Arbaeenir
بله : ble.im/ArbaeenIR
روبیکا: rubika.ir/Arbaeenir
اینستاگرام: instagram.com/arbaeen.ir1
Download Telegram
#یادش_بخیر

بین الحرمین #بهشت روی زمین

حسین جانم دل بی‌قرار بین الحرمینه

🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴#واهمه سنگینی که تبدیل به لذت وصف ناپذیر شد!

⭕️ #بهشت_همان_حسین است...

#شب_خاطره

بسمه تعالی
🔸بالاخره ثبت نامم قطعی شد! حالا تمام #دغدغه و نگرانی ام این بود که چه ها ببرم و چه ها نه... چطور می شد با یک کوله سبک راهی سفر شوم؟؟ تا چند روز کارم شده بود خواندن سایت های مختلف و نظرات مردم در باره وسایل ضروری سفر. آنقدر فکرم مشغول اینها شده بود که دیگر به فکر #معنویت سفر نبودم و تا قبل از سفر چندین مرتبه کوله ام را چیدم و خالی کردم و بارها با آن راه رفتم. کاش کمی "دلم" از این آشوبها داشت...
بارم برای چنین سفری خیلی #سنگین بود خیلی... اما نمی فهمیدم... افسوس...
راه افتادیم...
🔹در مرز حمل کوله هر کسی بر عهده خودش بود، در اینجا خبری از باربرها و کمک دیگری نبود. همه غریبه بودیم. از حملش #خسته شدم و بارها نشستم. در واقع این زمان در برابر پیاده روی سه روزه ای که در پیش داشتیم در واقع هیچ بود! من اما خسته بودم. فکر می کردم به سختی روزهای آینده و این بار سنگین و تنهایی. سختی اش حتی #حلاوت سفری به آن عظمت را به کامم تلخ کرده بود. اول راه و خستگی... مقصد از یادم رفته بود...
به #نجف رسیدیم...
🔸احساس کردم آغوشی گرم #پناهم داده، از بی پناهی ای به وسعت عمرم. ضریح زیبایش، ایوان باصفایش، گنبد طلایی اش، راه رفتن در حریمش و... همه آرامش و شعفی خاص به من می داد. حقیقتا نزد #پدرم بودم...
دیگر وقت آماده شدن برای پیاده روی به سوی شه بی سر علیه السلام بود... حال همه فرق کرده بود. دیگر احساس تنهایی نمی کردیم، اما احساس وابستگی هم نمی کردیم. بارم همان بود اما #سبک_تر به نظر می رسید... به راه افتادیم...
🔹از همان ابتدا حتی یک آن هم فکر نکردم راهی طولانی در پیش است، ابدا... حس خوبی داشتم. آرزویم بود "همه" #قدمهایم را کوتاه بردارم تا پایان این شروع زود نباشد...باورم نمی شد تا کنون کجا بودم؟ چه می کردم؟ با #چه_خوش_بودم؟ اصلا واقعا خوش بودم؟
🔸چه شروع زیبایی... با #بدرقه امیرالمومنین و پیش رو حرم عشق...
توجه ام در ابتدا جلب مهمان نوازی ها و مهربانی های مردمی از جنس نور و عشق شد. کار و رفتارشان "عاقلانه" به نظر نمی رسید اما "عاشقانه" چرا...
🔹پیاده روی روز اول به پایان رسید و خلاصه آنطورها هم خسته نبودم! پس آن همه #واهمه برای چه بود خدا؟؟؟ از چه می ترسیدم و #نگران چه بودم؟
روز دوم.. روز سوم... ساعتها می گذشت اما چه زیبا و وصف ناپذیر... هر چه بر تعداد عمودها افزوده می شد، #دلبستگی_مان به این راه و راه رفتن بیشتر می شد. کوله ام اصلا دیگر #سنگین_نبود ...
روز آخر شد...
🔸انتهای امروزمان دیگر حسین علیه السلام بود...
امروز دیگر میلی به #خوردن و آشامیدن نداشتم. امروز #خجالت می کشیدم با کتانی راه بروم. بقیه راه را "حر" گونه ادامه دادم. امروز دیگر کوله ام را زمین نگذاشتم. دلم می خواست خسته خسته خسته شوم. آرزو داشتم پاهایم آبله ببندد. نمی خوردم و نمی آشامیدم تا با حالی متفاوت تر به دیدار محبوب برسم. #آرزوی_محالی شده بود که بازگردم به اول راه... کمتر بخورم، کمتر حرف بزنم و همه نگاه و توجهم به حسین باشد و حسین...
کربلا...
🔹انگار نه واقعا! به #بهشت وارد شدم... بهشت... بهشتی به وسعت حسین...
من به آرزویم رسیدم، به #حسین... من دیگر ناکام نبودم...
آری... سفر اربعین سفری آشناست...
#کوله به سان بار گناهانمان...
🔸#مرز... مرگ... تنهایی... برزخ... بدون شفاعت... ماییم و کرده هامان... کوتاه است اما بار که سنگین باشد...آه...نجف... در آشوب قیامت، در آن روز که تَاتی کُلُّ نَفسٍ تُجادِلُ عَن نَفسِها، یَومَ الواقِعَه، یَومَ تُرَجُّ الاَرضُ رَجًّا، یَومَ تَکُونُ السَّماءُ کَالمُهلِ و تَکُونُ الجِبالُ کَالعِهنِ و لایُسئَلُ حَمیمٌ حَمیمًا... در آن روز دل شیعه به با "علی" بودن خوش است...
🔹راه آغاز می شود... راهی به بلندای پنجاه هزار سال... آری #سخت است و مشقت دارد اما دل ما قرص که #ارباب_حسین است...
اللهم ارزقنا شفاعه الحسین علیه السلام یوم الورود...
و #بهشت_همان_حسین است...

#خاطره : خانم زند از استان #تهران

📸عکس ارسال شده شده توسط خانم زند: goo.gl/WeoDJ9

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#حال_و_هوای_مسیر #پیاده_روی #مسیر
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
💠ما میهمان سفره های نوریم
🌤پویندگان #جاده_ظهوریم☀️

🔹#سرمست از جام ولای یارم
🔹سوی #بهشت یار رهسپارم

🔸ترسی به دل از خار ره ندارم
🔸پیوسته هست بر لب این #شعارم:

🔹والله إن قطعتموا یمینی
🔹إنی أحامی أبدا عن دینی

🔸من با بهای #جان، غمش خریدم
🔸از کودکی جز #مهر از او ندیدم

🔹فریاد #هل_من_ناصرش شنیدم
🔹با پای دل تا پای جان دویدم

🔸والله إن قطعتموا یمینی
🔸إنی أحامی أبدا عن دینی

🔹برخیز ای برادر دلاور
🔹چیزی نمانده تا #عمود آخر

🔸جان تازه کن در نور #حوض_کوثر
🔸دل همنوا کن با صلای حیدر؛

🔹والله إن قطعتموا یمینی
🔹إنی أحامی أبدا عن دینی

🔸چشم جهان اینک بر این #قدم هاست
🔸بر کربلا، بر جاده، بر َلَم هاست

🔹دلگرمی طفلی که در حرم هاست
🔹فریاد ساقی از میان غم هاست؛

🔸والله إن قطعتموا یمینی
🔸إنی أحامی أبدا عن دینی

🔹دریاب خیل تشنگان دین را
🔹هموار کن تا آسمان زمین را

🔸یاد آر آن آوای پر طنین را
🔸فریاد زن میثاق #اربعین را:

🔹والله إن قطعتموا یمینی
🔹إنی أحامی أبدا عن دینی

🔸نور امام از کربلا عیان شد
🔸دل ها سوی خورشید حق روان شد

🔹عالم به یُمن مقدمش جوان شد
🔹با شیر شیعه همنوا جهان شد؛

🔸والله إن قطعتموا یمینی
🔸إنی أحامی أبدا عن دینی

🔹ما میهمان #سفره های نوریم
🔹پویندگان جاده ظهوریم

🔸سرخوش ز جام باده #طهوریم
🔸بر هر بلا تا #کربلا صبوریم؛

🔹والله إن قطعتموا یمینی
🔹إنی أحامی أبدا عن دینی

🔸از هیبت #حق شد ستم پریشان
🔸کاخ طواغیت زمانه ویران

🔹تا محو اسرائیلیان از جهان
🔹گو همنوا با ساقی دلیران:

🔸والله إن قطعتموا یمینی
🔸إنی أحامی أبدا عن دینی

✍🏻شاعر:حامد رازانی
goo.gl/cZ2DMb
#شعر #ظهور #جاده #فرج #کربلا
ــــــــــــــــ
شعر،دلنوشته و خاطرات اربعینی در کانال سایت پیاده روی اربعین
🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴#واهمه سنگینی که تبدیل به لذت وصف ناپذیر شد!

⭕️ #بهشت_همان_حسین است...

#شب_خاطره

بسمه تعالی
🔸بالاخره ثبت نامم قطعی شد! حالا تمام #دغدغه و نگرانی ام این بود که چه ها ببرم و چه ها نه... چطور می شد با یک کوله سبک راهی سفر شوم؟؟ تا چند روز کارم شده بود خواندن سایت های مختلف و نظرات مردم در باره وسایل ضروری سفر. آنقدر فکرم مشغول اینها شده بود که دیگر به فکر #معنویت سفر نبودم و تا قبل از سفر چندین مرتبه کوله ام را چیدم و خالی کردم و بارها با آن راه رفتم. کاش کمی "دلم" از این آشوبها داشت...
بارم برای چنین سفری خیلی #سنگین بود خیلی... اما نمی فهمیدم... افسوس...
راه افتادیم...
🔹در مرز حمل کوله هر کسی بر عهده خودش بود، در اینجا خبری از باربرها و کمک دیگری نبود. همه غریبه بودیم. از حملش #خسته شدم و بارها نشستم. در واقع این زمان در برابر پیاده روی سه روزه ای که در پیش داشتیم در واقع هیچ بود! من اما خسته بودم. فکر می کردم به سختی روزهای آینده و این بار سنگین و تنهایی. سختی اش حتی #حلاوت سفری به آن عظمت را به کامم تلخ کرده بود. اول راه و خستگی... مقصد از یادم رفته بود...
به #نجف رسیدیم...
🔸احساس کردم آغوشی گرم #پناهم داده، از بی پناهی ای به وسعت عمرم. ضریح زیبایش، ایوان باصفایش، گنبد طلایی اش، راه رفتن در حریمش و... همه آرامش و شعفی خاص به من می داد. حقیقتا نزد #پدرم بودم...
دیگر وقت آماده شدن برای پیاده روی به سوی شه بی سر علیه السلام بود... حال همه فرق کرده بود. دیگر احساس تنهایی نمی کردیم، اما احساس وابستگی هم نمی کردیم. بارم همان بود اما #سبک_تر به نظر می رسید... به راه افتادیم...
🔹از همان ابتدا حتی یک آن هم فکر نکردم راهی طولانی در پیش است، ابدا... حس خوبی داشتم. آرزویم بود "همه" #قدمهایم را کوتاه بردارم تا پایان این شروع زود نباشد...باورم نمی شد تا کنون کجا بودم؟ چه می کردم؟ با #چه_خوش_بودم؟ اصلا واقعا خوش بودم؟
🔸چه شروع زیبایی... با #بدرقه امیرالمومنین و پیش رو حرم عشق...
توجه ام در ابتدا جلب مهمان نوازی ها و مهربانی های مردمی از جنس نور و عشق شد. کار و رفتارشان "عاقلانه" به نظر نمی رسید اما "عاشقانه" چرا...
🔹پیاده روی روز اول به پایان رسید و خلاصه آنطورها هم خسته نبودم! پس آن همه #واهمه برای چه بود خدا؟؟؟ از چه می ترسیدم و #نگران چه بودم؟
روز دوم.. روز سوم... ساعتها می گذشت اما چه زیبا و وصف ناپذیر... هر چه بر تعداد عمودها افزوده می شد، #دلبستگی_مان به این راه و راه رفتن بیشتر می شد. کوله ام اصلا دیگر #سنگین_نبود ...
روز آخر شد...
🔸انتهای امروزمان دیگر حسین علیه السلام بود...
امروز دیگر میلی به #خوردن و آشامیدن نداشتم. امروز #خجالت می کشیدم با کتانی راه بروم. بقیه راه را "حر" گونه ادامه دادم. امروز دیگر کوله ام را زمین نگذاشتم. دلم می خواست خسته خسته خسته شوم. آرزو داشتم پاهایم آبله ببندد. نمی خوردم و نمی آشامیدم تا با حالی متفاوت تر به دیدار محبوب برسم. #آرزوی_محالی شده بود که بازگردم به اول راه... کمتر بخورم، کمتر حرف بزنم و همه نگاه و توجهم به حسین باشد و حسین...
کربلا...
🔹انگار نه واقعا! به #بهشت وارد شدم... بهشت... بهشتی به وسعت حسین...
من به آرزویم رسیدم، به #حسین... من دیگر ناکام نبودم...
آری... سفر اربعین سفری آشناست...
#کوله به سان بار گناهانمان...
🔸#مرز... مرگ... تنهایی... برزخ... بدون شفاعت... ماییم و کرده هامان... کوتاه است اما بار که سنگین باشد...آه...نجف... در آشوب قیامت، در آن روز که تَاتی کُلُّ نَفسٍ تُجادِلُ عَن نَفسِها، یَومَ الواقِعَه، یَومَ تُرَجُّ الاَرضُ رَجًّا، یَومَ تَکُونُ السَّماءُ کَالمُهلِ و تَکُونُ الجِبالُ کَالعِهنِ و لایُسئَلُ حَمیمٌ حَمیمًا... در آن روز دل شیعه به با "علی" بودن خوش است...
🔹راه آغاز می شود... راهی به بلندای پنجاه هزار سال... آری #سخت است و مشقت دارد اما دل ما قرص که #ارباب_حسین است...
اللهم ارزقنا شفاعه الحسین علیه السلام یوم الورود...
و #بهشت_همان_حسین است...

#خاطره : خانم زند از استان #تهران

📸عکس ارسال شده شده توسط خانم زند: goo.gl/WeoDJ9

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#حال_و_هوای_مسیر #پیاده_روی #مسیر
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
🔴سخنرانی مهم امام خمینی(ره) درباره اهمیت ویژه گریه بر سیدالشهدا(ع)

🔺تذکر امام به صداوسیما در صورت سانسور این سخنرانی

🔹«این را من باز هم گفته‌ام ـ اگر سانسور نشود! و اگر سانسور بشود، ممکن است من یک کار دیگر بکنم ـ #اسلام را تا حالایی که شما میبینید، اینجا ما نشسته‌ایم، #سیدالشهدا زنده نگه داشته است.. هرچه داشت در راه خدا داد و برای تقویت اسلام و مخالفت با ظلم قیام کرد..... #گریه کردن بر شهید؛ زنده نگه داشتن #نهضت است. اینکه در روایت هست که کسی که گریه بکند یا بگریاند، یا به صورت گریه‌دار خودش را بکند، این جزایش #بهشت است. این برای این است که حتی آنی که یک حال حزن به خودش می‌دهد و صورت گریه‌دار به خودش میدهد، این نهضت را دارد #حفظ می‌کند؛ این نهضت امام حسین ـ سلام‌اللّه علیه ـ را حفظ می‌کند. ملت ما را این #مجالس حفظ کرده.»

🔸صحیفه امام، ج۱۰، ص۳۱۳
🗓 ۵۸/۷/۳۰

🆔 @ArbaeenIR
🔴حس و حال شنیدنی #شهید_حججی در دفاع از حرم

🔺 #شهید_حججی چطور هم به مقام شهادت رسید و هم جریان ساز شد!

🔸محسن داوطلبانه #محرم94 با گردان حضرت ابوالفضل (ع) برای بار اول عازم شد وکاملا شور و اشتیاق دفاع از حرم تو وجودش احساس می شد.
🔹ایام #حسینی بود و همون روز اول عملیات 3 تا از بهترین بچه های گردان #شهید شدندواین روی بچه ها خیلی تاثیر گذاشت،موسی جمشیدیان اون روز خیلی #بی_قرار رفقا شد و آنقدر با خدا نجوا کرد تا #شهادت قسمتش شد.
🔸بچه ها بخصوص #محسن وقتی می‌دیدند که درهای #بهشت تو ماه حسینی باز شده سخت ترین ماموریت را قبول می کردند تا به وصال دوستانشون و لقاء الهی برسند، تا آخر ماموریت 6 تا بچه های گردان شهید شدند ولی قسمت محسن نشد و مشیت الهی بر این بود که خون #محسن جریان ساز بشه و #حسین وار حسینی بشه و #عباس وار تکه تکه

🔹تمام مدت اگه وقتی اضافه داشت یا قرآن میخوند یا نماز ویا مشغول ذکر بود.

🔸#مخلص و بی ریا و #عاشق بود و از ته دل جانش را با خدا معامله کرد وآبرو خرید

🔹وقتی قدم گذاشت تو خاک سوریه #کاروان_کربلا را میدید و خودش را تو روز #عاشورا مجسم کرد و در آخر رسید به ارواح مطهری که یه عمر تو رویا دنبالشون بود.

✍️ خاطراتی از همرزم #شهید_حججی

#شب_خاطره #شهادت #کربلایی_شدن
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸دلنوشته‌ها و خاطرات کربلایی و اربعینی در کانال پیاده روی اربعین
🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴#واهمه سنگینی که تبدیل به لذت وصف ناپذیر شد!

⭕️ #بهشت_همان_حسین است...

#شب_خاطره

بسمه تعالی
🔸بالاخره ثبت نامم قطعی شد! حالا تمام #دغدغه و نگرانی ام این بود که چه ها ببرم و چه ها نه... چطور می شد با یک کوله سبک راهی سفر شوم؟؟ تا چند روز کارم شده بود خواندن سایت های مختلف و نظرات مردم در باره وسایل ضروری سفر. آنقدر فکرم مشغول اینها شده بود که دیگر به فکر #معنویت سفر نبودم و تا قبل از سفر چندین مرتبه کوله ام را چیدم و خالی کردم و بارها با آن راه رفتم. کاش کمی "دلم" از این آشوبها داشت...
بارم برای چنین سفری خیلی #سنگین بود خیلی... اما نمی فهمیدم... افسوس...
راه افتادیم...
🔹در مرز حمل کوله هر کسی بر عهده خودش بود، در اینجا خبری از باربرها و کمک دیگری نبود. همه غریبه بودیم. از حملش #خسته شدم و بارها نشستم. در واقع این زمان در برابر پیاده روی سه روزه ای که در پیش داشتیم در واقع هیچ بود! من اما خسته بودم. فکر می کردم به سختی روزهای آینده و این بار سنگین و تنهایی. سختی اش حتی #حلاوت سفری به آن عظمت را به کامم تلخ کرده بود. اول راه و خستگی... مقصد از یادم رفته بود...
به #نجف رسیدیم...
🔸احساس کردم آغوشی گرم #پناهم داده، از بی پناهی ای به وسعت عمرم. ضریح زیبایش، ایوان باصفایش، گنبد طلایی اش، راه رفتن در حریمش و... همه آرامش و شعفی خاص به من می داد. حقیقتا نزد #پدرم بودم...
دیگر وقت آماده شدن برای پیاده روی به سوی شه بی سر علیه السلام بود... حال همه فرق کرده بود. دیگر احساس تنهایی نمی کردیم، اما احساس وابستگی هم نمی کردیم. بارم همان بود اما #سبک_تر به نظر می رسید... به راه افتادیم...
🔹از همان ابتدا حتی یک آن هم فکر نکردم راهی طولانی در پیش است، ابدا... حس خوبی داشتم. آرزویم بود "همه" #قدمهایم را کوتاه بردارم تا پایان این شروع زود نباشد...باورم نمی شد تا کنون کجا بودم؟ چه می کردم؟ با #چه_خوش_بودم؟ اصلا واقعا خوش بودم؟
🔸چه شروع زیبایی... با #بدرقه امیرالمومنین و پیش رو حرم عشق...
توجه ام در ابتدا جلب مهمان نوازی ها و مهربانی های مردمی از جنس نور و عشق شد. کار و رفتارشان "عاقلانه" به نظر نمی رسید اما "عاشقانه" چرا...
🔹پیاده روی روز اول به پایان رسید و خلاصه آنطورها هم خسته نبودم! پس آن همه #واهمه برای چه بود خدا؟؟؟ از چه می ترسیدم و #نگران چه بودم؟
روز دوم.. روز سوم... ساعتها می گذشت اما چه زیبا و وصف ناپذیر... هر چه بر تعداد عمودها افزوده می شد، #دلبستگی_مان به این راه و راه رفتن بیشتر می شد. کوله ام اصلا دیگر #سنگین_نبود ...
روز آخر شد...
🔸انتهای امروزمان دیگر حسین علیه السلام بود...
امروز دیگر میلی به #خوردن و آشامیدن نداشتم. امروز #خجالت می کشیدم با کتانی راه بروم. بقیه راه را "حر" گونه ادامه دادم. امروز دیگر کوله ام را زمین نگذاشتم. دلم می خواست خسته خسته خسته شوم. آرزو داشتم پاهایم آبله ببندد. نمی خوردم و نمی آشامیدم تا با حالی متفاوت تر به دیدار محبوب برسم. #آرزوی_محالی شده بود که بازگردم به اول راه... کمتر بخورم، کمتر حرف بزنم و همه نگاه و توجهم به حسین باشد و حسین...
کربلا...
🔹انگار نه واقعا! به #بهشت وارد شدم... بهشت... بهشتی به وسعت حسین...
من به آرزویم رسیدم، به #حسین... من دیگر ناکام نبودم...
آری... سفر اربعین سفری آشناست...
#کوله به سان بار گناهانمان...
🔸#مرز... مرگ... تنهایی... برزخ... بدون شفاعت... ماییم و کرده هامان... کوتاه است اما بار که سنگین باشد...آه...نجف... در آشوب قیامت، در آن روز که تَاتی کُلُّ نَفسٍ تُجادِلُ عَن نَفسِها، یَومَ الواقِعَه، یَومَ تُرَجُّ الاَرضُ رَجًّا، یَومَ تَکُونُ السَّماءُ کَالمُهلِ و تَکُونُ الجِبالُ کَالعِهنِ و لایُسئَلُ حَمیمٌ حَمیمًا... در آن روز دل شیعه به با "علی" بودن خوش است...
🔹راه آغاز می شود... راهی به بلندای پنجاه هزار سال... آری #سخت است و مشقت دارد اما دل ما قرص که #ارباب_حسین است...
اللهم ارزقنا شفاعه الحسین علیه السلام یوم الورود...
و #بهشت_همان_حسین است...

#خاطره : خانم زند از استان #تهران

📸عکس ارسال شده شده توسط خانم زند: goo.gl/WeoDJ9

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#حال_و_هوای_مسیر #پیاده_روی #مسیر
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
🔴دعای ویژه در وصف حضرت #محمد(ص) از صحیفه سجادیه امام سجاد(ع)


⭕️دعای دوم صیحفه سجادیه، دعای خواندنی و بسیار پرمغری که بخشی از #مجاهدت های حضرت محمد(ص)، رسول اعظم را توصیف می کند!

🔹 سپاس خدایی را که بر ما منّت نهاد به وجود #محمد(ص) در #میان_امت_‌های_گذشته و قرون سپری‌شده، به قدرت و توانی که از هیچ چیز هرچند بزرگ، ناتوان نباشد و هیچ چیز هرچند کوچک از نظرش نهان نماند.
🔸 و ما را #خاتم همه امّت‌ها قرار داد و بر منکران حق و حقیقت #گواه گرفت، و ما را از باب #ایثار_نعمت بر آنان که‌اندک بودند #فزونی بخشید.
🔹 بارالها پس درود فرست بر محمد که #امین_وحی تو و #بزرگوارتر از تمام خلق تو و بنده پسندیده در میان عبادِ توست، آن #پیشوای رحمت، و قافله‏‌سالار خوبی، و کلید برکت
🔸 چنان که او #جان خویش را برای #اجرای_فرمان تو به زحمت انداخت
🔹 و در راه تو بدنش را هدف ناراحتی قرار داد
🔸 و در #دعوت به سوی تو با نزدیکانش #درافتاد
🔹 و برای #خشنودی تو با قبیله خود #جنگید
🔸 و در راه #احیای دینت رشته خویشاوندی خود را گسیخت
🔹 و #نزدیک_ترین بستگان خود را به علّت #انکار_حق از خویش #دور کرد
🔸 و دورترین مردم را به‏ خاطر قبول دین تو به خود نزدیک فرمود
🔹 و #محض‏ تو با دورترین مردم #دوستی کرد
🔸 و با نزدیکترین آنان #دشمنی نمود
🔹 و #جانش را در رساندن پیام تو #خسته کرد
🔸 و به جهت فراخواندن مردم به آیین تو به زحمت افکند،
🔹 و به #نصیحت نمودن پذیرندگانِ دعوتت مشغول ساخت،
🔸 تا آنجا که به دیار #غربت و محل دور از اهل و عشیره و مرکز سکونت و نشو و نما و تولّد و آرامگاه جانش #هجرت نمود. خواست او این بود که #دین تو را عزیز کند و علیه کافران یاری جوید
🔹 تا جایی که هر چه درباره دشمنانت اراده کرده بود با #پایداری به دست آورد
🔸 و آنچه در مورد #عاشقانت تدبیر نموده بود انجام گرفت.
🔹 پس در حالی که از تو کمک می‏‌خواست، و در ضعف خود از تو نیرو می‏‌گرفت به ‏جنگ کافران برخاست
🔸 و تا پایان برنامه در پایگاه دیارشان #مبارزه نمود
🔹 و در میان قرارگاهشان بر آنان #هجوم برد
🔸 تا #فرمانت آشکار و کلمه‏‌ات #برتری یافت، گرچه مشرکان‏ را خوشایند نبود.
🔹 بارالها مرتبه‏ او را به ‏سبب زحماتی‏ که در راه تو کشید به #بالاترین درجات #بهشت بالا بر
🔸 تا اندازه‌‏ای که #هیچ_کس در هیچ #مقام و منزلت با او یکسان نباشد، و در هیچ مرتبه با حضرتش #برابر_نگردد، و در آستانت هیچ ملک مقرب و پیامبر مرسل با او برابری نکند،
🔹 و قبول #شفاعتش را در #اهل_بیت پاکیزه‏‌اش و مؤمنان از امّتش بیش از آنچه به‏ او وعده فرموده‏‌ای به او اعلام فرما.
🔸 ای خدایی که وعده‏‌ات نافذ است،‌ای آن که عهدت وفاست،‌ای مولایی که بدی‌ها را به چندین برابر به خوبی‌ها تبدیل می‏‌کنی، همانا که تو صاحب فضل عظیمی.

🔉صوت دعا:
https://bit.do/Sahife02MP3

📖متن دعا:
https://bit.do/Sahife02

#معرفت_افزایی #پیامبر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال رسمی سایت پیاده روی اربعین
🆔 @ArbaeenIR
🔴 چگونه تاب بیاورم دوری از بهشت اباعبدالله را

🔹امروز در خیابان های سرد شهر قدم میزدم ، از فرط دلتنگی اشک چشمانم را فراگرفت
🔸 دیگر خبری نبود از تپش دلهای عاشق که در مسیر الی الله قدم برمیداشتند
🔹 چه شد آن همه گرمی عشق و محبت
🔸 چه شد صدای سبحان الله ملایکه در صبحگاه عاشقی
🔹 دلم برای صدای الزایر گفتن عراقی ها تنگ شده
🔸 حال میفهمم درد حضرت آدم را در فراق از #بهشت
🔹چگونه تاب بیاورم دوری از بهشت اباعبدالله را
🔸 این شهر سرد است ، پر است از تمسخر و انتقاد و توهین
🔹 تو چه میدانی حسین کیست
🔸 کیست که بداند و بفهمد کربلا با دل ما چه کرد ،
🔹میدانی که چه شهیدانی رفتند به گردان تخریب تا راه پیاده روی ما راهموار کنند
🔸کربلا کربلا ما داریم میاییم ، کربلا دل ما را با خود بردی جسم مارا هم با خود ببر

✍️ دلنوشته افسری از اعضای کانال

goo.gl/KYr8X5

ـــــــــــــــــــــــــــــــ
📩 دلنوشته ها، خاطرات و سفرنامه های خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به ID زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:

🆔 @arbaeen_admin
#سفرنامه #دل_نوشته_مخاطبان #اعضا #مخاطبان
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
سفرنامه و دلنوشته‌های اربعینی در :
🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر

بین الحرمین #بهشت روی زمین

حسین جانم دل بی‌قرار بین الحرمینه

🆔 @ArbaeenIR
💠ما میهمان سفره های نوریم
🌤پویندگان #جاده_ظهوریم☀️

🔹#سرمست از جام ولای یارم
🔹سوی #بهشت یار رهسپارم

🔸ترسی به دل از خار ره ندارم
🔸پیوسته هست بر لب این #شعارم:

🔹والله إن قطعتموا یمینی
🔹إنی أحامی أبدا عن دینی

🔸من با بهای #جان، غمش خریدم
🔸از کودکی جز #مهر از او ندیدم

🔹فریاد #هل_من_ناصرش شنیدم
🔹با پای دل تا پای جان دویدم

🔸والله إن قطعتموا یمینی
🔸إنی أحامی أبدا عن دینی

🔹برخیز ای برادر دلاور
🔹چیزی نمانده تا #عمود آخر

🔸جان تازه کن در نور #حوض_کوثر
🔸دل همنوا کن با صلای حیدر؛

🔹والله إن قطعتموا یمینی
🔹إنی أحامی أبدا عن دینی

🔸چشم جهان اینک بر این #قدم هاست
🔸بر کربلا، بر جاده، بر َلَم هاست

🔹دلگرمی طفلی که در حرم هاست
🔹فریاد ساقی از میان غم هاست؛

🔸والله إن قطعتموا یمینی
🔸إنی أحامی أبدا عن دینی

🔹دریاب خیل تشنگان دین را
🔹هموار کن تا آسمان زمین را

🔸یاد آر آن آوای پر طنین را
🔸فریاد زن میثاق #اربعین را:

🔹والله إن قطعتموا یمینی
🔹إنی أحامی أبدا عن دینی

🔸نور امام از کربلا عیان شد
🔸دل ها سوی خورشید حق روان شد

🔹عالم به یُمن مقدمش جوان شد
🔹با شیر شیعه همنوا جهان شد؛

🔸والله إن قطعتموا یمینی
🔸إنی أحامی أبدا عن دینی

🔹ما میهمان #سفره های نوریم
🔹پویندگان جاده ظهوریم

🔸سرخوش ز جام باده #طهوریم
🔸بر هر بلا تا #کربلا صبوریم؛

🔹والله إن قطعتموا یمینی
🔹إنی أحامی أبدا عن دینی

🔸از هیبت #حق شد ستم پریشان
🔸کاخ طواغیت زمانه ویران

🔹تا محو اسرائیلیان از جهان
🔹گو همنوا با ساقی دلیران:

🔸والله إن قطعتموا یمینی
🔸إنی أحامی أبدا عن دینی

✍🏻شاعر:حامد رازانی
goo.gl/cZ2DMb
#شعر #ظهور #جاده #فرج #کربلا
ــــــــــــــــ
شعر،دلنوشته و خاطرات اربعینی در کانال سایت پیاده روی اربعین
🆔 @ArbaeenIR
🔴دعای ویژه در وصف حضرت #محمد(ص) از صحیفه سجادیه امام سجاد(ع)


⭕️دعای دوم صیحفه سجادیه، دعای خواندنی و بسیار پرمغری که بخشی از #مجاهدت های حضرت محمد(ص)، رسول اعظم را توصیف می کند!

🔹 سپاس خدایی را که بر ما منّت نهاد به وجود #محمد(ص) در #میان_امت_‌های_گذشته و قرون سپری‌شده، به قدرت و توانی که از هیچ چیز هرچند بزرگ، ناتوان نباشد و هیچ چیز هرچند کوچک از نظرش نهان نماند.
🔸 و ما را #خاتم همه امّت‌ها قرار داد و بر منکران حق و حقیقت #گواه گرفت، و ما را از باب #ایثار_نعمت بر آنان که‌اندک بودند #فزونی بخشید.
🔹 بارالها پس درود فرست بر محمد که #امین_وحی تو و #بزرگوارتر از تمام خلق تو و بنده پسندیده در میان عبادِ توست، آن #پیشوای رحمت، و قافله‏‌سالار خوبی، و کلید برکت
🔸 چنان که او #جان خویش را برای #اجرای_فرمان تو به زحمت انداخت
🔹 و در راه تو بدنش را هدف ناراحتی قرار داد
🔸 و در #دعوت به سوی تو با نزدیکانش #درافتاد
🔹 و برای #خشنودی تو با قبیله خود #جنگید
🔸 و در راه #احیای دینت رشته خویشاوندی خود را گسیخت
🔹 و #نزدیک_ترین بستگان خود را به علّت #انکار_حق از خویش #دور کرد
🔸 و دورترین مردم را به‏ خاطر قبول دین تو به خود نزدیک فرمود
🔹 و #محض‏ تو با دورترین مردم #دوستی کرد
🔸 و با نزدیکترین آنان #دشمنی نمود
🔹 و #جانش را در رساندن پیام تو #خسته کرد
🔸 و به جهت فراخواندن مردم به آیین تو به زحمت افکند،
🔹 و به #نصیحت نمودن پذیرندگانِ دعوتت مشغول ساخت،
🔸 تا آنجا که به دیار #غربت و محل دور از اهل و عشیره و مرکز سکونت و نشو و نما و تولّد و آرامگاه جانش #هجرت نمود. خواست او این بود که #دین تو را عزیز کند و علیه کافران یاری جوید
🔹 تا جایی که هر چه درباره دشمنانت اراده کرده بود با #پایداری به دست آورد
🔸 و آنچه در مورد #عاشقانت تدبیر نموده بود انجام گرفت.
🔹 پس در حالی که از تو کمک می‏‌خواست، و در ضعف خود از تو نیرو می‏‌گرفت به ‏جنگ کافران برخاست
🔸 و تا پایان برنامه در پایگاه دیارشان #مبارزه نمود
🔹 و در میان قرارگاهشان بر آنان #هجوم برد
🔸 تا #فرمانت آشکار و کلمه‏‌ات #برتری یافت، گرچه مشرکان‏ را خوشایند نبود.
🔹 بارالها مرتبه‏ او را به ‏سبب زحماتی‏ که در راه تو کشید به #بالاترین درجات #بهشت بالا بر
🔸 تا اندازه‌‏ای که #هیچ_کس در هیچ #مقام و منزلت با او یکسان نباشد، و در هیچ مرتبه با حضرتش #برابر_نگردد، و در آستانت هیچ ملک مقرب و پیامبر مرسل با او برابری نکند،
🔹 و قبول #شفاعتش را در #اهل_بیت پاکیزه‏‌اش و مؤمنان از امّتش بیش از آنچه به‏ او وعده فرموده‏‌ای به او اعلام فرما.
🔸 ای خدایی که وعده‏‌ات نافذ است،‌ای آن که عهدت وفاست،‌ای مولایی که بدی‌ها را به چندین برابر به خوبی‌ها تبدیل می‏‌کنی، همانا که تو صاحب فضل عظیمی.

🔉صوت دعا:
https://bit.do/Sahife02MP3

📖متن دعا:
https://bit.do/Sahife02

#معرفت_افزایی #پیامبر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال رسمی سایت پیاده روی اربعین
🆔 @ArbaeenIR
🔴حاجت مهم #شهید_مدافع_حرم که برای آن #امام_زمان(عج) را به حضرت #زهرا(س) قسم داد

⭕️دلنوشته خواندنی شهید مدافع حرم به #امام_زمان(عج)

⭕️درخواست شهید از رهبر معظم انقلاب

☀️در ابتدا صحبتی دارم با سید و مولایم امام زمان (عج)

🔸ای سید و مولای من! آقاجان!
از تو ممنونم به خاطر همه محبت‌هایی که در دورانی که در دنیا بوده‌ام بر من ارزانی داشته‌ای و شرمنده‌ام که #شاکر این همه نعمت نبوده‌ام؛ اما امید به رحمت و کرم این خانواده دارم و با این امید زنده‌ام و جان می‌دهم.

🔹گر چه برای #تربیت شدن و سرباز تو شدن تلاشی نکرده‌ام اما به آن امید جان می‌دهم که در آن روز موعود که ندا می‌دهند: «از قبرهایتان بیرون بیایید و به یاری مولایتان بشتابید» من هم به #اذن مولایم در حالی که شمشیر به کمر بسته‌ام از قبر بیرون آمده و پای رکاب تو آقاجان #سربازی کنم؛ آرزوی بزرگی است و از دهان من بزرگتر، اما آقاجان! آرزو بر جوانان عیب نیست!

🔸وقتی به غفلت‌ها و بیخیالی‌های خودم در زمانی که باید به یاری #دین تو و #انقلاب تو می‌پرداختم، فکر می‌کنم این آرزو برایم بزرگ می‌آید. اما لطف و کرم تو بزرگتر است.

🔹در دوران زندگی‌ام سعی کردم هیچ موضوع شخصی را از شما نخواهم و برای هیچ موضوع دنیایی‌ای شما را قسم ندهم، اما الآن در حرم جدت امام رضا (ع) شما را به #مادرتان قسم می‌دهم که همه جوانان این #انقلاب_اسلامی را و در آخر این حقیر عاصی را برای #نصرت خودتان تربیت کنید و برای #سربازی خودتان به کار بگیرید.

🔸آقاجان! به من می‌گویند که تو زن و بچه داری؛ چرا به #جهاد می‌روی؟ آقاجان! مگر من برای همسر و فرزندانم چه کرده‌ام؟ هرچه بوده از لطف و #عنایت توست.
🔹آقاجان! بعضی‌ها نمی‌دانند که وقتی‌ من از تو جدا شدم، آن روز باید #نگران من و خانواده‌ام باشند و ان‌شاءالله که آن روز را نبینند. من، همسر و دو فرزندم خودمان را #سربازانی در پادگان تو می‌دانیم حال یکی از این سربازان عزم #مأموریت دارد؛ مشکلی پیش نمی‌آید، چون فرمانده هست!!! فقط باید مواظب باشیم که از این پادگان خارج نشویم.
🔸آقاجان! تو کمکمان کن؛ و زندگی چه شیرین می‌شود وقتی‌که پادگان تو شود. این زندگی همان #بهشت است.

💠صحبتی با نائب امام زمان (عج) و ولی امر مسلمین

🔹رهبر عزیزم!
از آن روز که اندک شناختی به #جایگاه شما پیدا کردم و روز به روز این شناخت بیشتر شد، #مسئولیتم هم نسبت به شما بیشتر شد. این را فهمیدم که در نظام الهی رفتار در قبال شما همان رفتار در قبال #امام_زمان (عج) است.
🔸و این را فهمیدم که چون در دورانی که شما از طرف امام زمان مأموریت ولایت ما را داشتید علت شفاعت اهل‌بیت (ع) نسبت به من هستید و اگر رضایت شما نسبت به من نباشد، خدا و رسول و #امام_زمان (عج) هم از من ناراضی هستند.
🔹از شما می‌خواهم که علی‌رغم کوتاهی‌هایی که نسبت به اموراتی که بارها فرمودین، داشته‌ام به بزرگواری خودتان و بخاطر اجدادتان از من #راضی باشید.
🔸می‌دانم که #سرباز خوبی برای شما نبودم اما سعی داشته‌ام که هم خود و هم خانواده‌ام نسبت به اوامر شما احترام قائل باشیم.
🔹از آن روزی که شنیدم #رضایت_شما بر آن است که سوریه نباید سقوط کند، من هم دوست داشتم سهمی برای اجرای این فرمان شما داشته باشم و حال که توفیق #جهاد در این عرصه قسمتم شده، خدا را شاکرم و از خدا می‌خواهم که در این عرصه مؤثر و #مفید باشم.

🔸رهبر عزیزم!
#لبیک به فرمان شما همان #تکبیر حج است و همان لبیک به #رسول_خدا (ص) و همان لبیک «#یا_حسین (ع)» است و این را امام بزرگوار به ما یاد داد؛ چون #ولایت_فقیه همان ولایت رسول‌الله است. برایم دعا کنید و از من #راضی باشید تا خدا از من راضی شود.

goo.gl/9ZPqsC
✍️یخش دوم #وصیت_نامه #شهید_مدافع_حرم شهید حاج #حمیدرضا_اسداللهی

1️⃣ بخش اول وصیت نامه: https://telegram.me/ArbaeenIR/4443

آدرس کانال شهبد: @shahidasadollahi

#ظهور #انقلاب #امام_زمان #امام_خامنه_ای

🆔 @ArbaeenIR
🔸ندیدم چون محبت‌های مادر
🔹فدای شأن بی‌همتای مادر
🔸همین که فاطمه مادر شد، از #شوق،
🔹 #بهشت افتاد زیر پای مادر

#شعر : علی مردی پور
@ShereHeyat
🆔 @ArbaeenIR
🔴دعای ویژه در وصف حضرت #محمد(ص) از صحیفه سجادیه امام سجاد(ع)


⭕️دعای دوم صیحفه سجادیه، دعای خواندنی و بسیار پرمغری که بخشی از #مجاهدت های حضرت محمد(ص)، رسول اعظم را توصیف می کند!

🔹 سپاس خدایی را که بر ما منّت نهاد به وجود #محمد(ص) در #میان_امت_‌های_گذشته و قرون سپری‌شده، به قدرت و توانی که از هیچ چیز هرچند بزرگ، ناتوان نباشد و هیچ چیز هرچند کوچک از نظرش نهان نماند.
🔸 و ما را #خاتم همه امّت‌ها قرار داد و بر منکران حق و حقیقت #گواه گرفت، و ما را از باب #ایثار_نعمت بر آنان که‌اندک بودند #فزونی بخشید.
🔹 بارالها پس درود فرست بر محمد که #امین_وحی تو و #بزرگوارتر از تمام خلق تو و بنده پسندیده در میان عبادِ توست، آن #پیشوای رحمت، و قافله‏‌سالار خوبی، و کلید برکت
🔸 چنان که او #جان خویش را برای #اجرای_فرمان تو به زحمت انداخت
🔹 و در راه تو بدنش را هدف ناراحتی قرار داد
🔸 و در #دعوت به سوی تو با نزدیکانش #درافتاد
🔹 و برای #خشنودی تو با قبیله خود #جنگید
🔸 و در راه #احیای دینت رشته خویشاوندی خود را گسیخت
🔹 و #نزدیک_ترین بستگان خود را به علّت #انکار_حق از خویش #دور کرد
🔸 و دورترین مردم را به‏ خاطر قبول دین تو به خود نزدیک فرمود
🔹 و #محض‏ تو با دورترین مردم #دوستی کرد
🔸 و با نزدیکترین آنان #دشمنی نمود
🔹 و #جانش را در رساندن پیام تو #خسته کرد
🔸 و به جهت فراخواندن مردم به آیین تو به زحمت افکند،
🔹 و به #نصیحت نمودن پذیرندگانِ دعوتت مشغول ساخت،
🔸 تا آنجا که به دیار #غربت و محل دور از اهل و عشیره و مرکز سکونت و نشو و نما و تولّد و آرامگاه جانش #هجرت نمود. خواست او این بود که #دین تو را عزیز کند و علیه کافران یاری جوید
🔹 تا جایی که هر چه درباره دشمنانت اراده کرده بود با #پایداری به دست آورد
🔸 و آنچه در مورد #عاشقانت تدبیر نموده بود انجام گرفت.
🔹 پس در حالی که از تو کمک می‏‌خواست، و در ضعف خود از تو نیرو می‏‌گرفت به ‏جنگ کافران برخاست
🔸 و تا پایان برنامه در پایگاه دیارشان #مبارزه نمود
🔹 و در میان قرارگاهشان بر آنان #هجوم برد
🔸 تا #فرمانت آشکار و کلمه‏‌ات #برتری یافت، گرچه مشرکان‏ را خوشایند نبود.
🔹 بارالها مرتبه‏ او را به ‏سبب زحماتی‏ که در راه تو کشید به #بالاترین درجات #بهشت بالا بر
🔸 تا اندازه‌‏ای که #هیچ_کس در هیچ #مقام و منزلت با او یکسان نباشد، و در هیچ مرتبه با حضرتش #برابر_نگردد، و در آستانت هیچ ملک مقرب و پیامبر مرسل با او برابری نکند،
🔹 و قبول #شفاعتش را در #اهل_بیت پاکیزه‏‌اش و مؤمنان از امّتش بیش از آنچه به‏ او وعده فرموده‏‌ای به او اعلام فرما.
🔸 ای خدایی که وعده‏‌ات نافذ است،‌ای آن که عهدت وفاست،‌ای مولایی که بدی‌ها را به چندین برابر به خوبی‌ها تبدیل می‏‌کنی، همانا که تو صاحب فضل عظیمی.

🔉صوت دعا:
https://bit.do/Sahife02MP3

📖متن دعا:
https://bit.do/Sahife02

#معرفت_افزایی #پیامبر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال رسمی سایت پیاده روی اربعین
🆔 @ArbaeenIR
🔶 دلنوشته بسیار خواندنی از رنج فراق از #بهشت_اربعین برای «اربعین رفته ها»

🔷چرا زائران اربعین خجالت زده و بدهکار هستند؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸زیارت اربعین که تمام می‌شود، تازه خیلی چیزها شروع می‌شود.
همه می‌گویند خوش به حال زیارت رفته‌ها! ولی من فکر می‌کنم باید بگوییم: «خوش به حال زیارت نرفته‌ها!»

🔹آخر کسی که اربعین نرفته، فقط درد زیارت نرفتن را تحمل می‌کند، ولی کسی که زیارت رفته، باید خیلی دردهای دیگر را هم تحمل کند!

🔸مثلاً درد نفس کشیدن را! اگر اربعین رفته باشی، می‌فهمی که وقتی نفس می‌کشی و دیگر در مسیر پیاده‌روی نیستی، دیگر دم و بازدمت هم درد دارد، فرقی نمی‌کند کجا باشی، هر جا که باشی دیگر مثل آدم‌های عادی نفس نمی‌کشی، انگار شیمیایی شده‌ای، دیگر باید کپسول اکسیژن همراهت ببری، فقط فرقش این است که اکسیژن مورد نیاز تو را هر جایی ندارد، فقط در فضای پیاده‌روی اربعین می‌توان پیدایش کرد.

🔹اگر اربعین رفته باشی و بعد به شهر و خانه‌ات برگردی، اصلاً دل و دماغ نداری! انگار خودت نیستی، اگر پایت درد داشته باشد و تاول زده باشد، که دیگر خیلی مردی اگر غیر از گریه کاری بکنی! اصلاً ای‌کاش توی پیاده‌روی پاهایمان درد نمی‌گرفت! اصلاً این درد را که با خودت به خانه‌ات می‌آوری، خانه‌ خرابت می‌کند.

🔸اگر اربعین رفته باشی، بی‌دل می‌شوی! اصلاً یکی از بدی‌های اربعین هم همین است که آدم را بی‌دل می‌کند! بی‌دلی بد دردی است. وقتی بی‌دل باشی، دیگر دلی نداری که به کسی بدهی! دیگر دلت پیش خودت نیست، دلت رفته؛ رفته پیش همان کسی که از همه دل‌برده. اصلاً راستش را بخواهی اربعین که رفته باشی احساس می‌کنی کسی دیگری ارزش ندارد که دلت را به او بسپاری! اصلاً خودت هم دوست نداری دلت را با خودت بیاوری، دوست داری لایق باشد و همان‌جا نگهش دارند!

🔹اگر اربعین رفته باشی، درد خجالت هم هست که باید تحملش کنی! درد خجالت هم بد دردی است. وقتی بر می‌گردی همه‌اش با خودت می‌گویی اگر اینها که دیدی برای حسین ع کار می‌کنند، پس تو چه کاره هستی؟! همه‌اش با خودت فکر می‌کنی که چقدر از قافله عقبی، بعد سرت را پایین می‌اندازی و عمیقاً خجالت‌زده می‌شوی از اینکه تا به حال اصلاً برای حسین ع کاری نکرده‌ای...

🔸گر اربعین رفته باشی، خودت را بدهکار می‌دانی؛ خیلی بدهکار. این قدر بدهکار می‌دانی که اصلاً نمی‌توانی تا سال بعد صبر کنی، احساس می‌کنی باید از همین الان شروع کنی. اصلاً زندگیت دیگر باید تغییر کند، دیگر نباید آن آدم سابق باشی، اصلاً انگار دیگر نباید غیر از حسین ع برای کس دیگری کاری بکنی! احساس می‌کنی که خیلی خیلی بدهکاری، این قدر که اگر همه عمرت را هم تلاش کنی، نمی‌توانی بدهی‌ات را بپردازی. و این همان چیزی است که زندگیت را بهم می‌ریزد...

🔹 حالا همه اینها را بگذار کنار درد تنهایی و فراق! اصلاً دیوانه‌ات می‌کند، وقتی یادت می‌آید که کجا بودی و الان کجایی؟! هر چقدر هم که خودت را به بی‌خیالی بزنی باز هم فایده‌ای ندارد... این داغ بیچاره‌ات می‌کند، بی‌تابت می‌کند، توانت را می‌گیرد و آخرش هم تو را با غصه‌ها و خاطرات پیاده‌روی تنها می‌گذارد...

وقتی که از توان افتادی تازه به حرف من می‌‌رسی که خوش به حال زیارت نرفته‌ها...

#اربعین
#فراق_بهشت
#خوش_به_حال_زیارت_نرفته_ها

#دلنوشته دکتر علی میری | عطش نامه | @atashnam

sapp.ir/atashname
eitaa.com/atashname

🆔 @ArbaeenIR
۳۴۴ روز تا اربعین

💠 در خلق حماسه باشکوه #اربعین از کودکان شیرخوار و کودکان 3ساله تا پیرهای ۹۰ ساله نقش‌آفرینی می‌کنند.

عشق به امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) بهشتی بسیار زیبا از محبت و ایثار خلق کرده که قابل وصف نیست.

چرا از جهنم خودخواهی ها و کینه ها به #بهشت_اربعین #فرار نمی کنیم؟!

🆔 @ArbaeenIR