Forwarded from عکس نگار
🌹خاطره ای از آقا محمد رضا پسر #شهید_رضا_اسماعیلی:
بعد از دیدار از #مزار پدرش در راه باز گشت به خانه پدریش بر روی دستان مادر بزرگ #خوابش میبرد
هنگامی که بر روی تخت در خانه پدری اش از خواب بیدار شد
مادر بزرگش را #صدا زد
عزیز جون
بعد از این که عزیز جون پاسخش راداد
جان عزیز جون
#عمه جانش را صدا زد
عمه جون
عزیز جانش گفت عمه کنارت در پایین تخت خواب است
محمد رضا ادامه داد:
باباجون اومده بود اینجا بالا ایستاده بود😔 عزیزجونی
عمه جون پاشو باباجونو دیدم.....
مادر بزرگ محمد را بقل کرد و گفت جانم پسرم پدرت رفته ماموریت نگران نباش هرگاه بزرگتر شدی در میابی که چه میگویم😔😔
💜 ڪانال شهید مدافع حرم #رضا_اسماعیلی 💜
https://telegram.me/joinchat/CHNmDD7pbG2Kk6xkhMLlqQ
بعد از دیدار از #مزار پدرش در راه باز گشت به خانه پدریش بر روی دستان مادر بزرگ #خوابش میبرد
هنگامی که بر روی تخت در خانه پدری اش از خواب بیدار شد
مادر بزرگش را #صدا زد
عزیز جون
بعد از این که عزیز جون پاسخش راداد
جان عزیز جون
#عمه جانش را صدا زد
عمه جون
عزیز جانش گفت عمه کنارت در پایین تخت خواب است
محمد رضا ادامه داد:
باباجون اومده بود اینجا بالا ایستاده بود😔 عزیزجونی
عمه جون پاشو باباجونو دیدم.....
مادر بزرگ محمد را بقل کرد و گفت جانم پسرم پدرت رفته ماموریت نگران نباش هرگاه بزرگتر شدی در میابی که چه میگویم😔😔
💜 ڪانال شهید مدافع حرم #رضا_اسماعیلی 💜
https://telegram.me/joinchat/CHNmDD7pbG2Kk6xkhMLlqQ