🌑🌑🌑🌑✨✨✨✨🔴🔴🔴🔴
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✨این بار که میخواست بره ، انگار معلوم بود آسمانی میشه ، بهم پیام داد که حلالم کن😔😔 گفت تو راهم ....
✨دوباره همین چند روز قبل بود، سر یه موضوعی مفصل باهم حرف زدیم .
✨خبره رفتنش به لاذقیه رو بهم داد و یکم از لاذقیه با هم حرف زدیم .
✨تقریبا خیلی وقت بود که سنگ صبورم بود. "سلام" که میدادم بهش ، حتما جوابش این بود " خاک پاتم دلاور" . در مقابل حرفش ، آب میشدم .
✨ به خودم قول داده بودم بخاطر اینکه این جمله رو ازش نشنوم ، بهش دیگه پیام ندم اما دلم طاقت نمی آورد و دوباره "ابوعلی" همدم ناراحتی هام بود.
✨دفعه ی قبل که مجروح شده بود ، ناراحت شدم بهش که چرا بهم نگفتی.
✨ دو تا گلوله از پهلوش خورد بود و از پشتش خارج شده بود که وقتی گفت ، یاد زخم حضرت فاطمه ی زهرا افتادم.
✨بعد بهم پیام داد و گفت (( اگه برام اتفاقی افتاد ، این متن رو منتشر کن )).
✨این متنی که فرستاده رو حتما منتشر میکنیم ولی بعد از تشییع جنازه ی این شهید جلیل القدر.
✨ای کاش اشک مجال بیشتر نوشتن میداد.
#خاک_پاتم_فرمانده
اسماعیل احمدی موجگان(ابواسماعیل)
🔶🔹اماج
#Moj_Gan
@smmashreghi
👇👇👇👇👇👇
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✨این بار که میخواست بره ، انگار معلوم بود آسمانی میشه ، بهم پیام داد که حلالم کن😔😔 گفت تو راهم ....
✨دوباره همین چند روز قبل بود، سر یه موضوعی مفصل باهم حرف زدیم .
✨خبره رفتنش به لاذقیه رو بهم داد و یکم از لاذقیه با هم حرف زدیم .
✨تقریبا خیلی وقت بود که سنگ صبورم بود. "سلام" که میدادم بهش ، حتما جوابش این بود " خاک پاتم دلاور" . در مقابل حرفش ، آب میشدم .
✨ به خودم قول داده بودم بخاطر اینکه این جمله رو ازش نشنوم ، بهش دیگه پیام ندم اما دلم طاقت نمی آورد و دوباره "ابوعلی" همدم ناراحتی هام بود.
✨دفعه ی قبل که مجروح شده بود ، ناراحت شدم بهش که چرا بهم نگفتی.
✨ دو تا گلوله از پهلوش خورد بود و از پشتش خارج شده بود که وقتی گفت ، یاد زخم حضرت فاطمه ی زهرا افتادم.
✨بعد بهم پیام داد و گفت (( اگه برام اتفاقی افتاد ، این متن رو منتشر کن )).
✨این متنی که فرستاده رو حتما منتشر میکنیم ولی بعد از تشییع جنازه ی این شهید جلیل القدر.
✨ای کاش اشک مجال بیشتر نوشتن میداد.
#خاک_پاتم_فرمانده
اسماعیل احمدی موجگان(ابواسماعیل)
🔶🔹اماج
#Moj_Gan
@smmashreghi
👇👇👇👇👇👇