.
بریده تیغ بخل آسمان ، لبهای صحرا را
پر از خون کرده خشم صخرهها، پهلوی دریا را
زمستان در غروب دشت، گرد مرگ پاشیده
بهاری بر نمیخیزد بگیرد دست گلها را
همین ساعت که لندن، کودکانش را بغل کرده
نوازش می کند موشک، عروسکهای صنعا را
اگر نقاش بودم غنچهای را نقش میکردم
که با لبخند خود بهتر کند احوال دنیا را
شکایت را به یعقوب پیمبر میبرم آخر
چه باید کرد فرزندان ناباب یهودا را؟
سوالی در سکوت و سایه شب مانده بی پاسخ
جواب روشنی حل میکند روزی معما را
#علی_حسنی
@Aftabgardan_ha
بریده تیغ بخل آسمان ، لبهای صحرا را
پر از خون کرده خشم صخرهها، پهلوی دریا را
زمستان در غروب دشت، گرد مرگ پاشیده
بهاری بر نمیخیزد بگیرد دست گلها را
همین ساعت که لندن، کودکانش را بغل کرده
نوازش می کند موشک، عروسکهای صنعا را
اگر نقاش بودم غنچهای را نقش میکردم
که با لبخند خود بهتر کند احوال دنیا را
شکایت را به یعقوب پیمبر میبرم آخر
چه باید کرد فرزندان ناباب یهودا را؟
سوالی در سکوت و سایه شب مانده بی پاسخ
جواب روشنی حل میکند روزی معما را
#علی_حسنی
@Aftabgardan_ha