آفتابگردان‌ها
578 subscribers
255 photos
57 videos
4 files
125 links
«ما همه آفتابگردانیم»

محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی

پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات:

@office4poem

موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Download Telegram
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

تقدیم به #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام

اذان و سبحه و سجاده و منبر علی‌اکبر
کسی که بوده از کلِّ جهان بهتر علی‌اکبر

نمادِ رجعتِ دین است وقتی دیده یک لشکر
که می‌گردد مسیحاتر محمدتر علی‌اکبر

به قدری ذوب در ذاتِ خدا، گردیده در میدان
که تاثیری ندارد نیزه‌هاشان بر علی‌اکبر

تمامِ دشت پر شد، اربا اربا روی خاک افتاد
علی‌اکبر علی‌اکبر علی‌اکبر علی‌اکبر

میانِ خیمه غوغا شد به پا وقتی که فهمیدند
نمی‌آید به سوی خیمه‌ها دیگر علی‌اکبر

ندارم ترسی از مرگم چرا که مطمئن هستم
به بالینم می‌آید لحظه‌ای ... آخر علی‌اکبر

#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

یا #زین_العابدین

گيسوانِ رهای تسبیحم
در مناجات‌ها رهایم کرد
اشک‌های نشسته در چشمم
بی‌صدا آمد و صدایم کرد

جاده بن‌بست، راه‌ها بسته
بال و پر بسته، از جهان خسته
به تهِ خط رسیده بودم که
با ابوحمزه آشنایم کرد

من که عمری شکسته‌پر بودم
من که آواره پشتِ در بودم
غربتِ او، غمِ اسارتِ او
بیش از پیش مبتلایم کرد

چه کسی گفته است بیمارست؟
چه کسی گفته مردِ میدان نیست؟
ماند تا راویِ بلا باشد
ماند و مشتاق کربلایم کرد

بزمِ شیطان کجا صحیفه کجا؟
او کجا مجلسِ خلیفه کجا؟
گرمِ این روضه بودم و ناگاه
دفترِ شعرِ من صدایم کرد

من کجا، روضه‌ی محرّمِ او؟
من کجا، درکِ داغ و ماتمِ او؟
من کجا و نوشتن از غم او؟
مطمئنّا خودش دعایم کرد

#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
نغمه‌ی عاشقی و عطر گل و صوت اذان
چه مبارک سحری بود شروع رمضان

آمد و با نفسش سردی دنیا را برد
رفت و با خود دل دنیازده‌ی ما را برد

می‌سپارم به خدا ماه خدا را ... بدرود!
آه ای ماه خدا! ماه دل‌آرا! بدرود!

با تو ای ماه خدا در دل ما غوغا بود
هر سحر بزم مناجات و دعا بر پا بود

دور هم بودن و افطاری با عشق و صفا
بوسه بر دست پر از زخم پدر مادرها

آشتی‌ها و دل از کینه رها کردن‌ها
در سحرهات غریبانه دعا کردن‌ها

وقت افطار و لب تشنه و چشم گریان
لک صمنا وَ علی رزقک افطرنامان

چشم بر هم زدنی ساعت پایان آمد
سحر وصل گذشت و شب هجران آمد

مهرت ای ماه به جان و دل عالم افتاد
اشک ما، حسرت ما بدرقه‌ی راهت باد

کاشکی قدر تو در هر شب ما جاری بود
حاصل روزه‌ی ما کاش که بیداری بود

به نمازی دهن خویش نبندیم ای کاش
ظلم بر هیچ‌کسی را نپسندیم ای کاش

#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
شعرخوانی پیش از نماز عید فطر #سمنان با نوای: #سید_عباس_تقوی شاعران: #عاطفه_جوشقانیان #سیده_فرشته_حسینی #فاطمه_عارف‌نژاد و #رضا_ابوذری #رضا_شریفی #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
باز با لطف تو مهمان تو بودم یک ماه
مُنعم از سفره‌ی احسان تو بودم یک ماه

شوق پر می‌کشد از چشم ترم وقت اذان
آسمانی‌ترم از قبل به لطف رمضان

بی‌کرانی و من از لطف تو شرم‌آلودم
من کجا لایق این‌قدر کرامت بودم؟

تشنگی داشت، ولی تشنگی‌اش شیرین بود
پشت هر آهِ دعا، آینه‌ی آمین بود

عطش روزه مرا برد به کوفه، به فرات
روضه در روضه، عطش، داغ قتیل‌العبرات

دم افطار به یاد لب عطشان حسین
یاد لب‌های ترک خورده‌ی طفلان حسین

ناله کردم بِابی انت و اُمی ارباب!
عطش روزه کجا و عطش طفل رباب؟

یک طرف لذت عید است و عیان است، عیان
یک طرف اشک و دل تنگ و وداع رمضان

با تو ای ماه خدا! در دل ما غوغا بود
هر سحر بزم مناجات و دعا برپا بود

دورِ هم بودن و افطاری با عشق و صفا
بوسه بر دست پر از رنج پدرمادر‌ها

آشتی‌ها و دل از کینه رها کردن‌ها
در سحرهات غریبانه دعا کردن‌ها

چشم‌برهم‌زدنی ساعتِ پایان آمد
سحر وصل گذشت و شب هجران آمد

کاشکی قدر تو در هر شبِ ما جاری بود
حاصلِ روزه‌ی ما کاش که بیداری بود

مِهرت ای ماه! به جان و دل عالم افتاد
اشک ما، حسرت ما، بدرقه‌ی راهت باد

می‌سپارم به خدا ماه خدا را... بدرود
آه ای ماه خدا! ماه دل‌آرا! بدرود

رمضان رفت ولی روح عبادت باقی‌ست
باز چشم دل ما تشنه‌ی لطف ساقی‌‌ست

ماهِ نورانیِ معراج شهیدان، رمضان!
دستِ جان و دلِ ما را به شهیدان برسان

به همان‌ها که بریدند دل از این عالم
که شب قدر گرفتند شهادت را هم

گرچه رفتند، کنون وقت خروش من و توست
آری این بار گران بر روی دوش من و توست

وارثان شهدا! ما به چه‌ها مشغولیم؟
کلکم راع! بدانید همه مسئولیم

باید امروز به خودخواهی پایان بدهیم
کار را باید از این پس به جوانان بدهیم

چرخ این ملک نه این‌گونه نمی‌گردد آه
هرکه دارد سر همراهی ما بسم‌الله

می‌توانیم گره باز کنیم از این‌ کار
فرصتی نیست که اعراض کنیم از این‌ کار

به موفق شدن و چیره شدن پل زده‌ایم
ما که در مخمصه‌ها ساز توکل زده‌ایم

پشت سر روشنی تجربه‌اندوزی‌ها
پیش رو فرصت تاریخی پیروزی‌ها

رهبرم‌ گفته فقط چشم امیدش ماییم
هرکجا قفلی اگر هست ‌کلیدش ماییم

دور، دور نفس حق رجزخوانی‌هاست
همه‌جا زمزمه‌ی فتح سلیمانی‌هاست

از مسیر شهدا دوری و لغزش، هیهات
با اباطیل جهان نرمی و سازش، هیهات

اگر امروز جهان در کف اعداست، چه باک؟
صف به صف باطل اگر روبروی ماست، چه باک؟

رمز پیروزی ما تا به ابد وحدت ماست
سرفرازیم اگر امروز هم از قدرت ماست

روبرو لشکر تزویر اگر صف دارد
شیعه تیغ دو دَمِ بینش در کف دارد

دست تزویر برای من و تو رو شده است
ای برادر! منشین وقت هیاهو شده است

نَفَسِ مُسری این ایل و تبار آلوده‌ست
ای برادر منشین شهر غبارآلوده‌ست

آه! هرزخم که بر پیکره‌ی ایمان خورد
غم نان بود که بر گُرده‌ی محرومان خورد

وای اگر هیچ نگوییم، و اسراف شود
خون مستضعف اگر شربت اشراف شود

داد اگر هست فقط بر سر بیداد کشیم
انتظار فرج از نیمه‌ی خرداد کشیم

گرچه گفتیم و شنیدیم که عید است ای ماه!
عید بی‌رؤیت روی تو بعید است ای ماه!

از غم و درد و غریبی شهیدان وطن
تا غم بی‌کسی مردم تنهای یمن،

مانده روی دلمان داغ هزاران لاله
ندبه‌خوانیم برای فرجت با ناله

رو به فجر است کنون دست دعای شهدا
العجل می‌وزد از حنجره‌های شهدا

#عاطفه_جوشقانیان
#سیده_فرشته_حسینی
#فاطمه_عارف‌نژاد
و
#رضا_ابوذری
#رضا_شریفی

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

تقدیم به #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام

اذان و سبحه و سجاده و منبر علی‌اکبر
کسی که بوده از کلِّ جهان بهتر علی‌اکبر

نمادِ رجعتِ دین است وقتی دیده یک لشکر
که می‌گردد مسیحاتر محمدتر علی‌اکبر

به قدری ذوب در ذاتِ خدا، گردیده در میدان
که تاثیری ندارد نیزه‌هاشان بر علی‌اکبر

تمامِ دشت پر شد، اربا اربا روی خاک افتاد
علی‌اکبر علی‌اکبر علی‌اکبر علی‌اکبر

میانِ خیمه غوغا شد به پا وقتی که فهمیدند
نمی‌آید به سوی خیمه‌ها دیگر علی‌اکبر

ندارم ترسی از مرگم چرا که مطمئن هستم
به بالینم می‌آید لحظه‌ای ... آخر علی‌اکبر

#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

یا #زین_العابدین

گيسوانِ رهای تسبیحم
در مناجات‌ها رهایم کرد
اشک‌های نشسته در چشمم
بی‌صدا آمد و صدایم کرد

جاده بن‌بست، راه‌ها بسته
بال و پر بسته، از جهان خسته
به تهِ خط رسیده بودم که
با ابوحمزه آشنایم کرد

من که عمری شکسته‌پر بودم
من که آواره پشتِ در بودم
غربتِ او، غمِ اسارتِ او
بیش از پیش مبتلایم کرد

چه کسی گفته است بیمارست؟
چه کسی گفته مردِ میدان نیست؟
ماند تا راویِ بلا باشد
ماند و مشتاق کربلایم کرد

بزمِ شیطان کجا صحیفه کجا؟
او کجا مجلسِ خلیفه کجا؟
گرمِ این روضه بودم و ناگاه
دفترِ شعرِ من صدایم کرد

من کجا، روضه‌ی محرّمِ او؟
من کجا، درکِ داغ و ماتمِ او؟
من کجا و نوشتن از غم او؟
مطمئنّا خودش دعایم کرد

#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

هزار بار شکستم که یک کلام بگویم
که در وداع تو امشب به تو سلام بگویم

سلام صورت خونین! سلام دست بریده!
سلام جسم مقطع! من از کدام بگویم؟

مرید راه ولایت! شهید حضرت زینب!
اجازه هست برایت از ازدحام... بگویم؟

چه روضه‌ای‌ست مجسم، عقیق سرخ برایم
که حکم کرد از انگشتر امام بگویم

ورق ورق شدی، اما سرت نرفته روی نی
دگر نخواه که از سنگ و پشت بام بگویم ...

عزا بس است برای تو ای حماسه‌ی مطلق
عزا بس است دلا! باید از قیام بگویم

اگر اجازه دهد غم، خدا کند بتوانم
که فتح و نصر تو را در عراق و شام بگویم

هلا لباس شهادت به تو چقدر می‌آید
خدا کند که برایت علی‌الدوام بگویم

از آن طلوع که آغاز فتح مسجدالاقصی‌ست
و دیر نیست شبی که از انتقام بگویم

#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
غمی به تلخی این درد در دو عالم نیست
‌که در مدینه کسی با امام همدم نیست

مورخان چه بگویند از زمانه‌ی او؟
زمانه‌ای که در آن زخم هست و مرهم نیست

زمانه‌ی امویّون و حضرت باقر
جدال ظلمت و نور است، هیچ مبهم نیست

امام هست و کنارش هزار دشمن هست
امام هست و کنارش دریغ! محرم نیست

بگو به قاتل او زخمِ کهنه‌اش کاری‌ست
بگو که هیچ نیازی به خوردنِ سم نیست

میان این‌همه داغی که دیده است، غمی
برای او به غم‌انگیزی محرم نیست


اسیر دستِ گناهم، مرا ببخش پدر!
که از غم تو دو چشمم شبیه زمزم نیست

برای عرض ارادت ببخش! در دستم
بضاعتی به جز این بیت‌های نم نم نیست

#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

هزار بار شکستم که یک کلام بگویم
که در وداع تو امشب به تو سلام بگویم

سلام صورت خونین! سلام دست بریده!
سلام جسم مقطع! من از کدام بگویم؟

مرید راه ولایت! شهید حضرت زینب!
اجازه هست برایت از ازدحام... بگویم؟

چه روضه‌ای‌ست مجسم، عقیق سرخ برایم
که حکم کرد از انگشتر امام بگویم

ورق ورق شدی، اما سرت نرفته روی نی
دگر نخواه که از سنگ و پشت بام بگویم ...

عزا بس است برای تو ای حماسه‌ی مطلق
عزا بس است دلا! باید از قیام بگویم

اگر اجازه دهد غم، خدا کند بتوانم
که فتح و نصر تو را در عراق و شام بگویم

هلا لباس شهادت به تو چقدر می‌آید
خدا کند که برایت علی‌الدوام بگویم

از آن طلوع که آغاز فتح مسجدالاقصی‌ست
و دیر نیست شبی که از انتقام بگویم

#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
در جهان چیزی ندارم جز دعای مادرم
آرزو دارم شود جانم فدای مادرم

از خدا می‌پرسم امیدی برایم مانده است؟
پاسخم را می‌دهد با خنده‌های مادرم

می‌شود تعبیر رویای قشنگ زندگی
می‌پرم از خواب وقتی با صدای مادرم

تا بخندد بار دیگر بگذرم از جان اگر
کار بسیاری نکردم من برای مادرم


لحظه‌ی جان دادنم این است تنها صحبتم
هر چه ماند از خاک من باشد بقای مادرم

#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
شعرخوانی پیش از نماز عید فطر #سمنان با نوای: #سید_عباس_تقوی شاعران: #عاطفه_جوشقانیان #سیده_فرشته_حسینی #فاطمه_عارف‌نژاد و #رضا_ابوذری #رضا_شریفی #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
باز با لطف تو مهمان تو بودم یک ماه
مُنعم از سفره‌ی احسان تو بودم یک ماه

شوق پر می‌کشد از چشم ترم وقت اذان
آسمانی‌ترم از قبل به لطف رمضان

بی‌کرانی و من از لطف تو شرم‌آلودم
من کجا لایق این‌قدر کرامت بودم؟

تشنگی داشت، ولی تشنگی‌اش شیرین بود
پشت هر آهِ دعا، آینه‌ی آمین بود

عطش روزه مرا برد به کوفه، به فرات
روضه در روضه، عطش، داغ قتیل‌العبرات

دم افطار به یاد لب عطشان حسین
یاد لب‌های ترک خورده‌ی طفلان حسین

ناله کردم بِابی انت و اُمی ارباب!
عطش روزه کجا و عطش طفل رباب؟

یک طرف لذت عید است و عیان است، عیان
یک طرف اشک و دل تنگ و وداع رمضان

با تو ای ماه خدا! در دل ما غوغا بود
هر سحر بزم مناجات و دعا برپا بود

دورِ هم بودن و افطاری با عشق و صفا
بوسه بر دست پر از رنج پدرمادر‌ها

آشتی‌ها و دل از کینه رها کردن‌ها
در سحرهات غریبانه دعا کردن‌ها

چشم‌برهم‌زدنی ساعتِ پایان آمد
سحر وصل گذشت و شب هجران آمد

کاشکی قدر تو در هر شبِ ما جاری بود
حاصلِ روزه‌ی ما کاش که بیداری بود

مِهرت ای ماه! به جان و دل عالم افتاد
اشک ما، حسرت ما، بدرقه‌ی راهت باد

می‌سپارم به خدا ماه خدا را... بدرود
آه ای ماه خدا! ماه دل‌آرا! بدرود

رمضان رفت ولی روح عبادت باقی‌ست
باز چشم دل ما تشنه‌ی لطف ساقی‌‌ست

ماهِ نورانیِ معراج شهیدان، رمضان!
دستِ جان و دلِ ما را به شهیدان برسان

به همان‌ها که بریدند دل از این عالم
که شب قدر گرفتند شهادت را هم

گرچه رفتند، کنون وقت خروش من و توست
آری این بار گران بر روی دوش من و توست

وارثان شهدا! ما به چه‌ها مشغولیم؟
کلکم راع! بدانید همه مسئولیم

باید امروز به خودخواهی پایان بدهیم
کار را باید از این پس به جوانان بدهیم

چرخ این ملک نه این‌گونه نمی‌گردد آه
هرکه دارد سر همراهی ما بسم‌الله

می‌توانیم گره باز کنیم از این‌ کار
فرصتی نیست که اعراض کنیم از این‌ کار

به موفق شدن و چیره شدن پل زده‌ایم
ما که در مخمصه‌ها ساز توکل زده‌ایم

پشت سر روشنی تجربه‌اندوزی‌ها
پیش رو فرصت تاریخی پیروزی‌ها

رهبرم‌ گفته فقط چشم امیدش ماییم
هرکجا قفلی اگر هست ‌کلیدش ماییم

دور، دور نفس حق رجزخوانی‌هاست
همه‌جا زمزمه‌ی فتح سلیمانی‌هاست

از مسیر شهدا دوری و لغزش، هیهات
با اباطیل جهان نرمی و سازش، هیهات

اگر امروز جهان در کف اعداست، چه باک؟
صف به صف باطل اگر روبروی ماست، چه باک؟

رمز پیروزی ما تا به ابد وحدت ماست
سرفرازیم اگر امروز هم از قدرت ماست

روبرو لشکر تزویر اگر صف دارد
شیعه تیغ دو دَمِ بینش در کف دارد

دست تزویر برای من و تو رو شده است
ای برادر! منشین وقت هیاهو شده است

نَفَسِ مُسری این ایل و تبار آلوده‌ست
ای برادر منشین شهر غبارآلوده‌ست

آه! هرزخم که بر پیکره‌ی ایمان خورد
غم نان بود که بر گُرده‌ی محرومان خورد

وای اگر هیچ نگوییم، و اسراف شود
خون مستضعف اگر شربت اشراف شود

داد اگر هست فقط بر سر بیداد کشیم
انتظار فرج از نیمه‌ی خرداد کشیم

گرچه گفتیم و شنیدیم که عید است ای ماه!
عید بی‌رؤیت روی تو بعید است ای ماه!

از غم و درد و غریبی شهیدان وطن
تا غم بی‌کسی مردم تنهای یمن،

مانده روی دلمان داغ هزاران لاله
ندبه‌خوانیم برای فرجت با ناله

رو به فجر است کنون دست دعای شهدا
العجل می‌وزد از حنجره‌های شهدا

#عاطفه_جوشقانیان
#سیده_فرشته_حسینی
#فاطمه_عارف‌نژاد
و
#رضا_ابوذری
#رضا_شریفی

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
غمی به تلخی این درد در دو عالم نیست
‌که در مدینه کسی با امام همدم نیست

مورخان چه بگویند از زمانه‌ی او؟
زمانه‌ای که در آن زخم هست و مرهم نیست

زمانه‌ی امویّون و حضرت باقر
جدال ظلمت و نور است، هیچ مبهم نیست

امام هست و کنارش هزار دشمن هست
امام هست و کنارش دریغ! محرم نیست

بگو به قاتل او زخمِ کهنه‌اش کاری‌ست
بگو که هیچ نیازی به خوردنِ سم نیست

میان این‌همه داغی که دیده است، غمی
برای او به غم‌انگیزی محرم نیست


اسیر دستِ گناهم، مرا ببخش پدر!
که از غم تو دو چشمم شبیه زمزم نیست

برای عرض ارادت ببخش! در دستم
بضاعتی به جز این بیت‌های نم نم نیست

#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
نه دست نوازشگری مانده دیگر
نه لالایی مادری مانده دیگر

از آن خانه‌ی گرم و جمع صمیمی
فقط تل خاکستری مانده دیگر

دلم خون شد از داغ طفلی که از او
فقط تار موی سری مانده دیگر

دلم خون شد از آن دبستان که در آن
فقط برگی از دفتری مانده دیگر

و یا آن شفاخانه‌ای که در آنجا
نه درد و نه درمانگری مانده دیگر

نگو دسته‌ی بچه گنجشک ها کو!
از آن مشت خون و پری مانده دیگر

نگو باغ گل‌های صد رنگ و بو کو
از آن غنچه‌ی پرپری مانده دیگر
....
خدایا بگو کی زمان ظهور است
مگر حال مضطرتری مانده دیگر!

#سیده_فرشته_حسینی
دل باز شکست، داغی از راه رسید
کرمان عزیز باز در خون غلتید
آن پیک که خون می‌چکد از پرهایش
دارد خبر از عروج هفتاد شهید ...

#سیده_فرشته_حسینی

@Aftabgardan_ha
آسمان آغوش بگشا مرد خدمت آمده
از زمین دل کنده با شوق شهادت آمده

خسته راه است و بعد از سالهای نوکری
با پر زخمی برای استراحت آمده

در شب میلاد، جان تقدیم کرده‌ست اینچنین
او برای خدمت و عرض ارادت آمده

با عبای خونی و با آن عقیق سوخته
خادمی دلتنگ با قصد زیارت آمده

کاش می‌گفتند در اخبار صبح واقعه
از سفر بار دگر سید سلامت آمده


کاش فصل بودنش می‌ماند در تقویم ما
کاش از آتش برون می آمد ابراهیم ما

#سیده_فرشته_حسینی
@Aftabgardan_ha