آفتابگردان‌ها
577 subscribers
254 photos
57 videos
4 files
125 links
«ما همه آفتابگردانیم»

محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی

پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات:

@office4poem

موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Download Telegram
نه از جرم و عقاب خود می‌ترسم
نه از کمی ثواب خود می‌ترسم
بیش از همه‌ی عذاب‌هایم در قبر
از چهره‌ی بی‌نقاب خود می‌ترسم

#حامد_طونی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
یک دشت پر از سبزه و ریحان، من، تو
یک کلبه‌ی دنج و گرم، فنجان، من، تو
دلخواه‌ترین لحظه برایم این‌‌ست:
یک کوچه‌ی بی‌پایان، باران، من، تو...

#حامد_طونی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
زیر نور آفتاب
یک چنار مهربان
برگ برگ می‌نوشت
چند شعر و داستان

با صدای های و هو
باد، شادمان رسید
هر چه برگ سبز و زرد
روی شاخه بود، چید

چند برگ سبز را
باد ریخت توی آب
قصه‌های تازه‌ای
خواند چشمه وقت خواب

ماند لای سنگ‌ها
برگ زرد کوچکی
گاز زد به گوشه‌اش
بچه کفشدوزکی

برگ آخر درخت
سهم یک کلاغ شد
آن چنار مهربان
قصه‌گوی باغ شد

#فاطمه_غلامی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
به همسایه‌ی دیوار به دیوار وطنم؛ افغانستان

پوشیده‌اند رخت عزا دخترانتان
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟

گنجشککان به مرگ پر و بال داده‌اند
دردا که شعله‌ور شده باز آشیانتان

نامهربانی از همه عالم چشیده‌اید
ای من فدای داغ دل مهربانتان

سر رفته است از لب دیوارتان غروب
در خون تپیده باز افق آسمانتان

کو فرصت درخشش ماه و ستاره‌ها؟
کو چشم‌روشنی شب بامیانتان؟

کو گونه‌های سرخ و سفید زنان شهر؟
کو خنده‌ی عروسکی کودکانتان؟

دستش به آبیاری گل‌ها نمی‌رود
همدست خارهاست مگر باغبانتان؟

این بی‌بهار ماندن گل‌خانه تا کجا؟
تا کی ادامه داشته باشد خزانتان؟

عمری ببارد آه که طغیان کند مگر
یک روز رودخانه‌ی اشک روانتان

ما غم‌شریک حادثه‌هایی پر از دریغ
ما در مرور ثانیه‌ها هم‌زبانتان

بعد از هزار و یک شب رنجی که برده‌اید
آخر کجاست فصل خوش داستانتان؟

ای کاش سرنوشت کمی ساده می‌گرفت
تا سخت‌تر از این نشود امتحانتان

#فاطمه_عارف‌نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله علیها

حس می‌کنم وقتی که دلتنگم جهانی رو به پایانم
از خانه بیرون می‌زنم، دیوانه‌ام یک جا نمی‌مانم

از خانه بیرون می‌زنم، سلول دنیا انفرادی نیست
همپای مردم در پی راه نجات از قلب زندانم

پیچید عطر یاس و من را برد تا باغِ ارم با خود
یک آن نمی‌دانم چه شد دیدم در آغوش شبستانم

دیدم که نور از چلچراغِ صحن آیینه فرو می‌ریخت
دیدم که نستعلیقِ کاشی‌ها چه نقشی بسته در جانم

بانو! بگو همسایه‌ی خوبی برایت بوده‌ام اصلا؟من ظاهرا نزدیکم اما دورم از تو، خوب می‌دانم

یک گوشه از ایوانِ آیینه برای شاعرت کافی‌ست
هر روز می‌آیم همین گوشه برایت شعر می‌خوانم

#شادی_جودکی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
تقدیم به #شهید_محسن_فخری‌زاده

غمت چه پنجره‌ها رو به صبح وا کرده
غروب کوه، به خون تو اقتدا کرده

نسیم عطر تو را کوچه کوچه گردانده
عقیق سرخ تو را چشمه گریه‌ها کرده

کسی از آن طرف آسمان تو را خوانده
کسی از آن سوی عالم تو را صدا کرده

رسیده بودی و چشمان باغبان به تو بود
عجیب نیست که از شاخه‌ات جدا کرده

چقدر با همه از حسن عاقبت گفتی؟
چقدر مادرت این راز را دعا کرده؟

چه زود رفتی و در آسمان ستاره شدی
چه دیر نام تو را عشق برملا کرده

به دلشکستگی آینه چه جای دریغ؟
که قطعه قطعه تماشا به ما عطا کرده

تویی تو کاشف خورشید در دل ذره
تویی تو آنکه به خون، خاک کیمیا کرده

تویی تو زخمی پیوند دوست با دشمن
تویی تو آنکه جفا دیده و وفا کرده

چقدر روضه‌ی بازی‌ست چشم بسته‌ی تو
که هر که دیده تو را یاد کربلا کرده

بگو بگو که چه کرده‌ست با تو بیگانه
بگو بگو که چه‌ها با تو آشنا کرده

نه اینکه باز شده باب خون‌فروشی‌ها؟
نه اینکه ترس به تهدید اتکا کرده؟

ولی به سیل و به طوفان فرو نخواهد ریخت
کسی که روز خطر تکیه بر خدا کرده

#فاطمه_عارف‌نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

خط به خط، جبهه به جبهه، با شهیدان آمده
آمد از آتش تو گویی از گلستان آمده

خط‌شکن، دشمن‌کُشان، این حمله‌های بی‌امان
اخم آن آتش‌فشان چشم است، طوفان آمده

گرچه او را جز شهادت هم عجیب و دور بود
با دلی پر خون شهادت نیز حیران آمده

موسم تشییع فرمانده‌ست ای دشمن ببین
صف به صف لشکرکشی کردیم، ایران آمده

مرگ آمریکا و اسرائیل رمز زندگی‌ست
ملتی با این شعار خود رجزخوان آمده

مسجدالقصی و رقص پرچم فتح قریب
صبح بعدی منتقم با جمع یاران آمده

#فاطمه_مصلحت‌جو
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

پیچید در سراسر دنیا پیام ما
نزدیک‌تر به قله‌ شد از قبل گام ما

مضمون شعرهای بلند و حماسی است
هرجا شنیده می‌شود امروز نام ما

در انتظار لحظه پیکار مانده‌اند
شمشیرهای آخته‌ی در نیام ما

با هر شهید، باور ما زنده‌تر شده است
"ثبت است بر جریده عالم دوام ما"

نزدیک‌تر شده‌ست زمان زوال‌تان
نزدیک‌تر شده‌ست زمان قیام ما

باید از این به بعد بمانید روز و شب
در انتظار سخت‌ترین انتقام ما

#محمدحسین_مهدویان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

عارف وسط خطابه‌ی توحیدش
زاهد بعد از نمازِ پُرتردیدش
از گمشده‌ی خویش - خدا - می‌گفتند
آنی که شهید آشکارا دیدش

#حامد_طونی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

درود حضرت عالی‌مقام! فرمانده!
سلام تازه شهیدا! سلام فرمانده!

چقدر زخمِ نبودت عمیق و جان‌فرساست
کجاست داغ تو را التیام فرمانده؟

خوشا به حال دل پاره‌پاره‌ات که رسید
به وصل دوست - علیه السلام - فرمانده

کجا شعاع شهادت به خون کشیده شود؟
کِی آفتاب شود قتل عام فرمانده؟

بتاب از افق انتقام بر عالم
که خواب خوش به حرامی حرام فرمانده

از آن‌طرف که تویی رمز حمله‌ای دیگر
از این‌طرف همگی احترام فرمانده

قسم به خون تو که ذوالفقار ما امروز
برون کشیده شده از نیام فرمانده

ببین که ما همه پا در رکابِ خونِ توییم
سپاهیان پیاده‌نظام فرمانده

بیا دوباره که فرماندهی کنی یارا
بخوان بخوان رجز انتقام فرمانده

شهید زنده‌ی قوم مقاومت بودی
شهادتت شده حسن ختام فرمانده


تویی تمام‌ترین آرزوی هر شاعر
و من همین غزل ناتمام فرمانده…

#فاطمه_عارف‌نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی

سخته بخوام چیزی بگم اما
چیزی نگم از بغض جون میدم
حالا می‌فهمم واسه چی هرشب
هی پشت هم کابوس می‌دیدم

کابوس می‌دیدم که تو غربت
یه دسته کرکس راتو می‌بنده
از خنده‌ی کفتار می‌ترسم
تو خواب من کفتار می‌خنده

می‌دونی حتی گفتنش مرگه
من باشم و تو... نه نمی‌تونم
از ترس اینکه واقعی باشه
اصلا خبرها رو نمی‌خونم

یه عمره فکر آسمون بودی
حالا خدا بت بال و پر داده
این دیگه رویا نیس می‌بینی!
دست تو روی خاک افتاده

دست تو روی خاک افتاده
دست از سرت برداشت این دنیا
اسمت به من می‌گه برای تو
شیرین‌تره مرگ از عسل حتی

راهو نشونم دادی و حالا
تو راه تو باید قدم برداشت
دنیا تو رو اینطور می‌شناسه:
مردی که تنهایی عَلم برداشت

#سجاد_نوابی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر سپید #این_موسیقی_قطعی_نیست سروده #شکوفه_رضایی انتشارات #شانی #دوره_پنجم_آفتابگردانها #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
.
صنعت که پیش رفت
از دلت چیزهایی کندیم و
توانستیم
پرنده
پرنده
برای آوازهای بهاری‌ات
زندان‌هایی کوچک درست کنیم
بعدها
پاییزها زودتر زنگ خانه‌ها را زدند
و تفنگ‌های شکاری ...

مهم نیست
تفنگ زودتر به دنیا آمد
یا قفس!

مهم نیست
کدام آرام‌تر بود
و کدام تیزپاتر
وقتی شاخ‌ها
خواستند پشت شاخه‌ها پنهان شوند
بازوان درختی تو
به کارخانه‌ها رفته بود

ما
روی صندلی راحتی کنار اجاق
تابستان را
در لیوان‌های کاغذی می‌ریختیم
و نمی‌دانستیم
دل باخته‌ایم
به آوازهایی
که به میله‌ها خو کرده‌اند
یا به میله‌هایی
که به آوازها

#شکوفه_رضایی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر سپید #این_موسیقی_قطعی_نیست
انتشارات #شانی

#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
در گریه‌های بی‌صدا در آشپزخانه
در هر دعای عهد، در قرآن روزانه

در روی پایم ایستادن، در زمین خوردن
در دست‌هایم را گرفتن، مهربانانه

در حرص خوردن وقت غیبت‌های دانشگاه
در چاشت‌های مدرسه، در چای صبحانه

در هر اذان صبح《پا شو، دیر شد》گفتن
در نور بخشیدن به گوشه گوشه‌ی خانه

در چین پیشانیت، در برف شب موهات
در هر سکوتت پیش این فرزند پرچانه

ای گریه‌ات ویرانی دنیا و عقبایم
ای خنده‌ات آبادی این حال ویرانه

ای هر کجا پیداست عطرت! دوستت دارم
ای معنی خانه، وطن، زن، عشق، ریحانه

#محمدرضا_معلمی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
یک
از بارش ابر، خاک بی‌خواب شده
وز باد بهار، دشت بی‌تاب شده
بیدار شو ای کبک، ز خواب سنگین
خورشید طلوع کرده، برف آب شده!

دو
گل‌کرده بهار؛ غنچه‌ها غرق شهود
هر چلچله هر چکاوکی گرم سرود
هرآینه در حال نمازست وجود
گل‌ها به قیام...
ابر سرگرم سجود...

سه
تا هست بهار موسم اشراقم
از خویش رها و خیره در آفاقم
...گل، سبزه، چنار، سار، لحنی سرشار...
من غرق تماشای کسی در باغم

#حامد_طونی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
حق را بلد بودند؟ ایمان را بلد بودند؟
این بی‌وفایان عهد و پیمان را بلد بودند؟

راز میان حنجر و خنجر چه بود آیا؟
سرّ نگاه سربداران را بلد بودند؟

یار علی بودند و آرام دل مالک؟
یا با فریب نیزه قرآن را بلد بودند؟

کی صبحدم والفجرشان خطّ مقدم بود؟
کی نیمه‌‌شب آیات باران را بلد بودند؟

این‌ها که سنگرگاهشان میز ریاست بود
یک‌لحظه عاشورای میدان را بلد بودند؟

هرگز به کوه و دشت و صحرا راهشان افتاد؟
هرگز عطش‌خیز بیابان را بلد بودند؟

جغرافیای رنج تحمیلی به انسان را،
تاریخ دردآلودِ ایران را بلد بودند؟

هربار حرف زور بازو شد عقب رفتند
تنها گدایی کردن نان را بلد بودند

در کوچه‌های تنگ غفلت گم نمی‌شد عشق
این‌ها اگر راه شهیدان را بلد بودند

#فاطمه_عارف‌نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
به همسایه‌ی دیوار به دیوار وطنم؛ افغانستان

پوشیده‌اند رخت عزا دخترانتان
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟

گنجشککان به مرگ پر و بال داده‌اند
دردا که شعله‌ور شده باز آشیانتان

نامهربانی از همه عالم چشیده‌اید
ای من فدای داغ دل مهربانتان

سر رفته است از لب دیوارتان غروب
در خون تپیده باز افق آسمانتان

کو فرصت درخشش ماه و ستاره‌ها؟
کو چشم‌روشنی شب بامیانتان؟

کو گونه‌های سرخ و سفید زنان شهر؟
کو خنده‌ی عروسکی کودکانتان؟

دستش به آبیاری گل‌ها نمی‌رود
همدست خارهاست مگر باغبانتان؟

این بی‌بهار ماندن گل‌خانه تا کجا؟
تا کی ادامه داشته باشد خزانتان؟

عمری ببارد آه که طغیان کند مگر
یک روز رودخانه‌ی اشک روانتان

ما غم‌شریک حادثه‌هایی پر از دریغ
ما در مرور ثانیه‌ها هم‌زبانتان

بعد از هزار و یک شب رنجی که برده‌اید
آخر کجاست فصل خوش داستانتان؟

ای کاش سرنوشت کمی ساده می‌گرفت
تا سخت‌تر از این نشود امتحانتان

#فاطمه_عارف‌نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
برای #بقیع

زائری در پشت این دیوار، تنها مانده است
قطره‌ای در حسرت آغوش دریا مانده است

کاش ابری می‌شدم اینجا فرو می‌ریختم
در گلویم بغض‌ها و درد دل‌ها مانده است

بی‌سبب هم نیست ماوای کبوترها شده
آسمان است این که بر روی زمین جا مانده است

روشن و بی‌پرده تا صحبت کند با آفتاب
چند روزی هست پلک پنجره وا مانده است

چون نسیمی عاقبت رد می‌شوم از لای در
بر لب من آیه‌ی «انّا فتحنا» مانده است

#عاطفه_جوشقانیان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه رباعی #انارتر سروده #عفت_نظری نشر #امتیاز #دوره_پنجم_آفتابگردانها #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
یک
نم نم زد و شعر را رقم زد باران
در کوچه‌ی ما کمی قدم زد باران
او پا قدمش همیشه خیر است ولی
این بار قرار را به هم زد باران

دو
از زندگی تو سر بر آورد بهار
از ابر دوتا چشم تر آورد بهار
با شعبده‌بازی جناب باران
از جیب زمین گلی در آورد بهار

سه
خوب است که بی‌قرار‌تر برگردد
دلخون برود، انارتر برگردد
پاییز که اندیشه‌ی رویِش دارد
باید برود بهارتر برگردد

#عفت_نظری
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
از مجموعه رباعی #انارتر
انتشارات #امتیاز

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha