بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
5.16K subscribers
1.53K photos
107 videos
137 files
1.67K links
موقوفات دکتر محمود افشار به منظور تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی توسط دکتر محمود افشار در سال ۱۳۳۷ بنیاد گرفته است

تهران - خيابان ولی‌عصر - سه‌راه زعفرانيه - خيابان شهيد عارف‌نسب - کوی دبیرسیاقی - شماره ۶

📞 021-2271-6834
🌐 www.MahmoudAfshar.ir
Download Telegram
بیست‌ و‌ سوم تیرماه سالروز درگذشت یحیی مهدوی، عضو شورای تولیت و هیئت گزینش کتاب و جایزۀ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

آنچه دربارۀ مهدوی به طور اهم باید نوشت و به تکرار و تأکید بر سر آن ماند مقامات اخلاقی و سجایای انسانی و ظرایف گفتاری اوست. مجموعۀ آنها یک دانشگاه می‌شد یا مبالغی گویندۀ خاموش.
یحیی مهدوی در هر کار و گام و نوشته مظهر «آقایی» و استادی بود. از هر رفتارش به‌خوبی درس برگرفتن ممکن بود. او همیشه و برای همه‌کس معلم بود. باوقار و متانتش طرف خود را به احترام وا می‌داشت.
اگر به کار خیر باشد، او از برازندگان این طریق بود. موقعی که در خدمت دانشگاه بود و دانشگاه به نشر کتابهای علمی نیازمند بود، حقوق خود را مصروف به چاپ کتابهای مهم کرد. به دانشمندی واقعی که خانه و کاشانه نداشت زمین پیشکش کرد.
مهدوی حلقۀ اتصالی میان یاران بود. در خلال چهل سال اخیر چند دورۀ دوستی و ادبی داشتیم که مهدوی گردآورندۀ همۀ دوستان و شمع راستین آن جمع می‌بود.
مهدوی خوش‌سفر بود. سفر به او خوش می‌گذشت از این باب که مشکلات سفر را می‌پذیرفت. حکیمانه زشتی‌ها و پلشتی‌ها را نادیده می‌گرفت و ناگواری‌ها را به روی خود نمی‌آورد، شاید از این باب که می‌ترسید بر هم‌سفرانش اظهار ناگواری او گران آید.
مهدوی در نامه‌نویسی هنرمندی خاصی داشت. بیانش لطیف و گیرا و سبکش استوار و درخشان و کلماتش دقیق و حکمت‌آموز بود. شادمانی روان و ماندگاری نام او را خواستارم.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم ۱۴۰۴، ج ۲، ۱۳۴۴-۱۳۵۰]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
⁠⁣بیست و سوم تیرماه سالروز درگذشت مهدی حمیدی، شاعر، منتقد و استاد دانشگاه

فرزند سید محمدحسن ثقة‌الاعلام، نمایندۀ شیراز در اولین دورۀ مجلس شورای ملّی. حمیدی در شیراز به دنیا آمد. او فارغ‌التحصیل دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران بود. شعر حمیدی شعری است غنایی با زبانی غنی و استوار. از مجموعه‌های شعری و آثار انتقادی وی می‌توان به عصیان، اشک معشوق و فنون شعر و کالبدهای پولادین آن اشاره کرد. شعری که می‌خوانید از سروده‌های اوست.


ایران چه می‌گوید

می‌کشندم از دو جانب این به سویی آن به سویی
مفتیان عقدم به شویی بسته قاضی‌ها به شویی

این گرفته گیسویم آن یک گریبانم خدایا
هر دو گویندم گلی گل را نباشد پشت و رویی...

من هنوز از طاق بستان دارم‌ از عدلی نشانی
من‌هنوز از تخت جم دارم ز فرّی گفت‌و‌گویی

داشتم ملکی که می‌پیمود خورشیدش به روزی
یعنی از سوییش پیدا می‌شد و پنهان به سویی

از حلب تا کاشغر بر خاتمم حرف نگینی
آب و جاه سنجرم از بحر بی‌پایاب جویی

دید این خورشید و می‌داند که روی این زمین‌ها
از اسیران جهان بشنید روزی های و هویی

دید این خورشید و می‌داند که شاهان جهان‌ را
بوسه بر درگاه من می‌بود سنگین آرزویی

بیگمان زان رفتگان اکنون کسی گر بازگردد
اشک‌ریزان گوید ای ایران تو ایرانی؟ تو اویی؟

من دیاری بودم از فرخندگی رشک بهشتی
من زمینی بودم از خوبی چو رخسار نکویی

سر به سر نخجیرگاهی از پی نخجیرگاهی
جابه‌جا لغزنده جویی از پی لغزنده جویی

آنک آنجا بود کانجا کرد پرویزی شکاری
اینک اینجا بود کاینجا شانه زد شیرین به مویی

بوسه زد بر سم اسب شاه اینجا پادشاهی
ضبط کرد این نقش را کوهی و تصدیق عدویی

خم شد اینجا پشت قیصر تا ببوسد سم اسبی
خرد شد آنجا سپاهی ملّتی پرخاشجویی

بود در هر گوشه‌ای چون بیشه‌شیری نامداری
بود در هر دامنی چون کوه‌ببری تندخویی

تازه می‌شد جانشان چون گل ز باد نوبهاران
باد اگر می‌بردشان از جنگ و از پیکار بویی

بوده‌ام یک روز اندر پهنۀ گیتی سواری
ملک‌ها غلتیده اندر خم چوگانم چو گویی

زاستخوان نامداران جهان پر گشته خاکم
تکۀ پراستخوان کی رفته پایین از گلویی؟

من عروس سنجرم، من دختر نوشیروانم
من زن بیگانه گردم؟ با چه عشقی با چه رویی‌؟

دل به امّید وصال من کسی خرّم ندارد
جز کسی کاو را سری بی‌مغز باشد چون کدویی

تازه‌دامادان گیتی غافل از این داوری‌ها
می‌کشندم از دو جانب این به سویی آن به سویی

مهدی حمیدی

تهران ۱۳۲۴/۹/۱۹

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
ایران

اگر ایران به‌جز ویرانسرا نیست
من این ویرانسرا را دوست دارم

اگر تاریخ ما افسانه‌رنگ است
من این افسانه‌ها را دوست دارم

نوای نای ما گر جانگداز است
من این نای و نوا را دوست دارم

اگر آب و هوایش دلنشین نیست
من این آب و هوا را دوست دارم

به شوق خار صحراهای خشکش
من این فرسوده‌پا را دوست دارم

من این دلکش‌زمین را می‌پرستم
من این روشن‌سما را دوست دارم

حسین پژمان بختیاری

به نقل از:
[مجلۀ آینده، سال ششم، شماره‌های ۵ و ۶، مرداد- شهریور ۱۳۵۹، ص ۳۶۵]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:

روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار (جلد سیزدهم)


این مجلد دربردارندۀ خاطرات روزانۀ ناصرالدّین‌شاه از جمادی‌الاوّل ۱۳۰۳ تا پایان ذی‌حجّۀ ۱۳۰۴ است. علاوه بر ذکر امور روزمره و وصف شکار و تفرج، توصیفی از ساخت ابنیه و امور مربوط به شهر تهران و آب‌ و هوای دارالخلافه هم در این مجلد آمده است. شاه همچنین از سفرهای خود به لار و کجور و نور و سفر نیمه‌کاره به گیلان شرحی به دست داده است.

[روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار: جمادی‌الاوّل ۱۳۰۳ - ذی‌حجّۀ ۱۳۰۴ (جلد سیزدهم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۴]

علاقه‌مندان می‌توانند از بیست و چهارم تیر تا ششم مرداد، با مراجعه به نگارخانه و کتابفروشی افشار این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف تهیه کنند.

نشانی:
خیابان ولی‌عصر، سه‌راه زعفرانیه، خیابان عارف‌نسب، شمارۀ ۱۲
روزها و ساعات کاری: یکشنبه تا جمعه از دوازده ظهر تا هشت شب

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
از آنجا که شاهنامه بزرگ‌ترین نماد بیان ملّیت ایرانی است و چون نزاع میان ایران و آمریکا اساساً دربارۀ امور ملّی و استعماری است و نه امور دینی و فرهنگی، تحقیقات آمریکایی پیرامون حماسۀ ملّی ایران صریحاً رنگ و بوی ناسیونالیستی و استعماری دارد.
گرچه ممکن است خیلی‌ها به آسانی این حرف را قبول نکنند، اما دانشگاهیان در امور سیاسی و اجتماعی بیش از آنچه خودشان فکر می‌کنند مطیع تفکر حاکم هستند. اکثریت آنها در چهارچوب روح فرهنگی زمانۀ خودشان عمل می‌کنند. با اینکه فعلاً از تهدیدات نسل‌کشی ایرانیان خبری نیست، اما پیامدهای تلویحی گزینه‌های نظامی همراه با تأیید جامعۀ آکادمیک به وضوح روی میز کذایی قرار دارند. تهدیدات مفصلی که با اظهارات شبه‌آکادمیک توجیه شده‌اند، در رسانه‌های گروهی آمریکا و در مطبوعات متّحدان این کشور فراوان است. پنهان نیست که گرایش‌های ضد ایرانی قریب سی سال است در داخل و خارج از دنیای دانشگاهی رو به رشد بوده است. حتی مفهوم «ایران» به عنوان یک کشور، از سوی محققان غربی یا تعلیم‌دیدۀ غرب مورد تهاجم روزافزون بوده است. طبیعتاً اگر ایران در این تعبیر مانند آمریکا و متّحدانش «کشور» نباشد، لابد نه حمله به آن و نه تجاوز به استقلال آن را می‌توان نقض قوانین بین‌المللی انگاشت. در این شرایط عجیب نیست که حماسۀ ملّی ایران نیز مطابق با این نگرش سیاسی غربی مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد.
شرورانه‌ترین ویژگی شاهنامه‌پژوهی غربی تلاش سرسختانۀ آن است برای تبدیل آنچه ایرانی و اسلامی است به چیزی تابع سلطۀ هر آنچه «غربی» و «مسیحی» تلقی می‌شود. دستیابی به همان سلطه‌ای که از طریق تلاش‌های سیاسی و نظامی به دست نمی‌آید، از طرق غیرمستقیم و از طریق یک سری قیاس‌های نامعقول که در کسوت «مطالعات تطبیقی» عرضه می‌شوند، دنبال می‌گردد. مفاهیمی مطلقاً غربی همچون مفاهیم «قرون وسطایی» و «سنّت تطبیقی حماسی» به نام اینکه می‌خواهند شاهنامه را در عرصۀ پژوهش‌های «مطالعات تطبیقی حماسی» وارد کنند، بر این اثر تحمیل می‌شود و بدین نحو یک حماسۀ مطلقاً ادبی به صورتی عرضه می‌گردد که گویی تقلیدی از اشعار آوازه‌خوان‌های دوره‌گرد اروپای قرون وسطی بیش نیست. تمدّن کلاسیک اسلامی- و جایگاه شاهنامه در آن- طبق مفاهیمی که فقط در بافت تاریخ اروپای غربی قابل درک‌اند، بازتعریف می‌شود. اطلاق برچسب «قرون وسطایی» بر ادبیات کلاسیک فارسی، و نتایج حاصل از این طبقه‌بندی به تحقیر عمدی هنر یک فرهنگ عظیم ادبی منجر می‌شود. نژادپرستی نیمه‌عریانی که در شعار «همۀ معیارها باید غربی باشند» موجود است، به روشنی عیان است.

[بوطیقا و سیاست در شاهنامه، دکتر محمود امیدسالار، ترجمۀ فرهاد اصلانی و معصومه پورتقی، تهران، انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۹، ص ۳۳-۳۵]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
بیست و پنجم تیرماه، سالروز درگذشت علیرضا شاپور شهبازی

از هنگامی او را شناختم که جوان بود و در تخت جمشید تصدی موزه یا یکی از مرکزهای پژوهشی آنجا را عهده‌دار بود. به‌تدریج به نگارش و تألیف پرداخت و در سلسلۀ انتشارات باستان‌شناسی یا مؤسسۀ آسیایی دانشگاه شیراز (پهلوی سابق) کتاب چاپ کرد. از همان آغاز کار نشان داد که به روش درست و بنیان علمی اعتقاد دارد.
برای او جای فسوسی نماد از اینکه نتوانست یا نخواستند به کارش ادامه دهد. با بینشی که داشت زود به دنیای علمی خارج راه یافت و توانست مدتی در توبینگن و بعدها در امریکا کارهای پژوهشی و آموزشی بیابد و مسیر درازنای مطالعۀ تاریخ گذشتۀ ایران را از دست نگذارد.
در امریکا در دانشگاه ارگون درس می‌داد. مقالاتش در ایرانیکا بیشتر یادگار همین دوران آرامش و پژوهش است. جز این کتابی دربارۀ تاریخ فردوسی نوشت و نظری نسبت به تاریخ تولّد او ابراز داشت که بعضی را پسند افتاد و جمعی را نه. کتابی هم از او در سال ۱۳۵۱ با نام شاهنشاهان و سنت‌های ایرانیان منتشر شد. سال بعد کتاب بهتری به عنوان نقش اقوام شاهنشاهی بنا بر حجاری‌های تخت جمشید به قلم او پدیدار شد.
شهبازی فریفتۀ تخت جمشید بود و چندی خدمتگزار رسمی آن. روزگار و عمرش بر سر هخامنشیان مصروف شد. ماندگاری نام او در زمینۀ تاریخ تتبعات ایرانی موجب سرافرازی است.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم ۱۴۰۴، ج ۲، ص ۱۴۳۸-۱۴۳۹]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
⁠⁣وطن را به جان و به دل دوست دار

چنین یاد دارم ز آموزگار
حکیم سخن‌گستر هوشیار

طلب کرد روزی مرا نزد خویش
بسی لطف کرد آن پسندیده‌کیش

دُرِ دُرج فرهنگ و دانش بسفت
به اندرزم این نکته‌ها بازگفت

جهان‌آفرین را پرستنده باش
به فرمان و طاعت نکو بنده باش

به کسب هنر کوش و غافل مباش
چو تن‌پروران سست و کاهل مباش

به دانش تو جان را فروزنده دار
به دانش تن مرده را زنده دار

برو در جهان ترک آزار کن
بَدان را به احسان خود یار کن

به بیچارگان یار و غمخوار باش
فروماندگان را مددکار باش

وطن را به جان و به دل دوست دار
سر افشان به پایش، روان کن نثار

گرامی‌وطن مهربان‌مام ماست
ازو شادی و رامش و کام ماست

وطن خوابگاه نیاکان بود
وطن مایۀ عزّت و شان بود

ببین تا چه گفت آن حکیم بزرگ
به شهنامه در، آن کتاب بزرگ:

چو ایران نباشد تن من مباد
چنین دارم از موبد پاک یاد

عبدالعظیم قریب گرکانی

[فرائد الادب، عبدالعظیم قریب گرکانی، به کوشش دکتر ناصر رحیمی و محمدرسول دریاگشت، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم ۱۳۹۸، ص ۵۵۳-۵۵۴]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
بعضی از مغرضین ایران می‌خواهند زمزمه کنند که ایرانیها نمی‌توانند مملکت خود را اداره نمایند و باید دیگری از آنها سرپرستی کند. اگرچه مطالعۀ لوایح و مقالاتی که نمایندگان ایران منتشر کرده‌اند جواب این حرف را به‌خوبی می‌دهد لیکن باز می‌گوییم: ایرانیها که در ظرف سه هزار سال تاریخ ملّی خود مملکت خود را در کمال خوبی اداره کرده، و غالباً جزء دول معظمه بلکه اعظم دول بوده، و هروقت برحسب پیش‌آمد روزگار لطمه به آنها وارد آمده در اندک‌مدّتی جبران آن را نموده‌اند چگونه نمی‌توانند مملکت خود را اداره کنند؟ اشتباه در این است که در سنوات اخیره که تغییر اوضاع کلّی خاصّه در ممالک اروپا مستلزم آن شد که در ایران هم اوضاع تغییر کند، دولت و ملّت ایران در مقابل همسایگان پرزور جبّار طمّاع واقع شده که هرچه خواست برای اصلاح حال خود جدّ و جهد کند مانع‌تراشی آنها مساعی او را باطل کرد، و حتّی اینکه ایرانیها متوسّل به سرمایه و معلومات فنّی خارجی هم شدند و از خارجه در این خصوص استمداد کردند و در این راه هم دول متعدّی همسایۀ ایران سنگ انداختند، بلکه ممانعت صریح کردند. اگر ایران در این چند سال اخیر آن‌طوری که باید اداره نشده، به‌واسطۀ انواع اشکالات خارجی از دسایس و حیل و اعمال جبر و زور و غیره بوده، و هرگاه از این به بعد اعمال سابق‌الذکر متروک شود و ایرانیها را بگذارند که به‌طوری که منظور نظر خودشان است با مساعدتهای مادّی و معنوی دوستان خود مشغول کار شوند، یقین است که در کمال خوبی از عهدۀ ادارۀ مملکت خود برخواهند آمد و ایران یک عنصر ترقّی بسیار خوبی برای دنیا خواهد شد، و هیچ دولت و ملّتی هم محتاج نخواهد بود که بار سرپرستی ایران را که بار سنگینی است بر دوش بگیرد.

پاریس، اسفند ۱۲۹۷

[نامه‌های محمدعلی فروغی، به کوشش محمد افشین‌وفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۷۷-۷۸]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
بیست و هشتم تیرماه زادروز منوچهر ستوده، از واقفان بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و منتخب هشتمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

ستوده نیز شیفتۀ میهن است و دل خوشی از فرنگ ندارد. در سی و هشت سالگی به امریکا سفر علمی می‌کند تا با وضع تعلیم و تربیت در آنجا آشنایی یابد. امّا در شیکاگو با زندگی ماشینی و سریع ملّت امریکا و با تلخی تنهایی مواجه می‌شود و درد دوری از رفقا و جگرگوشگانش طوری بر او غلبه می‌کند که سر به صحرا می‌گذارد و به گل فرومی‌رود و به آب می‌افتد و سگها دنبالش می‌کنند. «یک ساعت آرامی و سکون و سکوت دامنۀ کوه را به تمام امریکا» نمی‌دهد و هیچ اهمّیّت نمی‌دهد اگر عدّه‌ای او را «وحشی و غیر متمدّن» بدانند. برایش در امریکا «در و دیوار اجنبی، زبان اجنبی، عواطف کج و کوله، محبّتها سرزبانی، ملاقاتها سرد و یخ» است. با تمام اینها، این قسمت ممالک متّحده را که مردم آن تا اندازه‌ای مهربان و صمیمی هستند «کمی شبیه به کشور» خودمان می‌بیند، ولی فقط کمی، چون «روحیّۀ ایرانی کجا و اینان کجا؟ این ملّت اصلاً چسبندگی ندارد». اگرچه از دید ستوده «تعصّب دانشگاهی و دفاع از مدرسه‌ای که در آنجا درس می‌خوانیم وظیفۀ هر دانشجو است»، امّا یادآور می‌شود که «تعلیم و تربیت امریکا هم فقط تبلیغ است. اگر این تعلیم و تربیت صحیح بود، هر روز روزنامه‌های شیکاگو شرح قتل و دزدی و جنایت را نمی‌نوشتند»، زیرا «روزی نیست که نظیر این فجایع مکرّر در مکرّر اتّفاق نیفتد».

[نامه‌های منوچهر ستوده و ایرج افشار، به کوشش محمد افشین‌وفایی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، مقدمه ص ۳۱-۳۲]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
⁠⁣⁠بیست‌ و‌ هشتم تیرماه زادروز سیمین بهبهانی

دوباره می‌سازمت، وطن!


دوباره می‌سازمت، وطن! اگرچه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می‌زنم، اگرچه با استخوان خویش

دوباره می‌بویم از تو گل، به میل نسل جوان تو
دوباره می‌شویم از تو خون، به سیل اشک روان خویش

دوباره، یک روز آشنا، سیاهی از خانه می‌رود
به شعر خود رنگ می‌زنم، ز آبی آسمان خویش

اگر چه صد‌ساله مرده‌ام، به گور خود خواهم ایستاد
که بردَرَم قلب اهرمن، ز نعرۀ آنچنان خویش

کسی که «عظم رمیم» را دوباره انشا کند به لطف
چو کوه می‌بخشدم شکوه به عرصۀ امتحان خویش

اگرچه پیرم، ولی هنوز، مجال تعلیم اگر بود
جوانی آغاز می‌کنم کنار نوباوگان خویش

حدیث «حبّ الوطن» ز شوق، بدان روش ساز می‌کنم
که جان شود هر کلام دل، چو برگشایم دهان خویش

هنوز در سینه آتشی، به جاست کز تاب شعله‌اش
گمان ندارم به کاهشی، ز گرمی دودمان خویش

دوباره می‌بخشیم توان، اگرچه شعرم به خون نشست
دوباره می‌سازمت به جان، اگرچه بیش از توان خویش

اسفند ۱۳۶۰

سیمین بهبهانی در تهران زاده شد. او فارغ‌التحصیل رشتۀ حقوق از دانشگاه تهران بود و سال‌ها در دبیرستان‌های پایتخت به دبیری اشتغال داشت.
در سال‌ ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران و در سال ۱۳۵۷ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد‌.
او شاعری غزلسرا بود و بخشی از شهرت وی در سرودن غزل‌هایی با اوزان تازه و غیرمتعارف بود.
از مجموعه‌های شعری وی می‌توان به «سه‌تار شکسته»، «رستاخیز» و «خطی ز سرعت و از آتش» اشاره کرد.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
بیست‌ و‌ هشتم تیرماه سالروز درگذشت جلال‌الدین همایی (سنا)

بهترین سرگذشت از همایی را که حاوی همۀ دقایق خواندنی است، دوست دانشمند، آقای دکتر محمد خوانساری، همشهری و شاگرد استاد نوشته است. این سرگذشت در کتاب همایی‌نامه (تهران، ۱۳۵۵) که به اهتمام مهدی محقق جمع و نشر شد، طبع شده است.
از همایی تعدادی مقاله در مجلات مختلف طبع شده است که فهرست آنها در فهرست مقالات فارسی آمده است. «رسالۀ شعوبیه» (در مجلۀ مهر)، «دستور زبان فارسی» (در مجلۀ فرهنگستان)، «اصفهان» (در مجلۀ ایرانشناسی) از مهم‌ترین آنهاست. ولی مهم‌تر از آنها رساله‌های مفصل کتاب‌مانند است که در مقدمۀ مجموعه‌ها و کتاب‌ها طبع شده است. مانند:
- «احوال شعرای اصفهان»، مقدمۀ دیوان غمگین.
- احوال خواندمیر و میرخواند.
- مقدمۀ حبیب السیر.
- «احوال مولوی»، مقدمۀ دیوان شمس.
- «احوال سروش اصفهانی»، مقدمۀ دیوان سروش.
- مقام حافظ، طبلۀ عطار و نسیم گلستان.
- مولوی چه می‌گوید؟
- تألیف مهم چاپ‌نشدۀ آن مرحوم تاریخ اصفهان است در چندین مجلّد که وظیفۀ مراکز فرهنگی و دانشگاهی مملکت است تا نسبت به چاپ آن اقدام کنند.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۶۰۷-۶۰۸]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
‍ ما بیش از هر چیز دیگر تمدن و ترقی و تربیت مردم این ملک را طالبیم و ایرانیان تجدددوست و ترقی‌طلب و اصلاحات‌خواه عظمت و قدرت ایران را برای آن نمی‌خواهند که عشایر ایران تا مرکز هند و یا پترسبورگ بچاپند و از بیم صولت شیران عجم مردم قسطنطنیه خواب راحت نکنند یا آنکه دائرۀ نفوذ کلمۀ عناصر قهقرایی ما وسعت گرفته تا ژنو و لاهه هم برسد و ... نه، ما ایران متمدن و آباد و باتربیت می‌خواهیم که در هیئت جامعۀ ملل عالم آبرویی داشته در ترقی و آبادی عالم و افزایش علم و معرفت بشر با آن ملل همدستی نماید ورنه حبّ وطن تنها به معنی لغوی قدیمی آن که اهل زنگبار و حبشه و کنگو نیز دارند، با آنکه فی حدّ ذاته صفت ممدوح و دلیل نجابت اخلاقی است، کافی برای مقصود وطن‌خواهان نیست. باید به اندازۀ وطن‌دوستی و حتی بیش از آن اندازه ترقی و تمدن‌دوستی داشته باشیم و نه‌تنها به تصاحب و تملک ابدی قبرستان خراب خود دلخوش باشیم بلکه برای گلستان ساختن آن ویرانه نیز بکوشیم.

سید حسن تقی‌زاده

[آینده: سال اوّل (تیر ۱۳۰۴- آبان ۱۳۰۵)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۸ - ۱۹ ( شمارۀ ۱، تیرماه ۱۳۰۴)]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
وطن نخستین اصل مشترک همبستگی افراد یک ملت است. همۀ اهل یک وطن مانند افراد یک خانه باید در حفظ آن کوشا باشند. وطن کشوری است که قرن‌ها مردمانی با هم در آن زندگی کرده شادی و غم، نیک و بد، رنج و راحت آن را با هم دیده و آزموده‌اند. مردمی که در این وطن بزرگ مشترک جغرافیایی و تاریخی زندگانی می‌کنند ممکن است زبان‌ها و دین‌های مختلف داشته باشند. اما اگر دشمن به این وطن (خانه) حمله کند، وظیفۀ همگان است که از آن دفاع نمایند.

[افغان‌نامه، تألیف دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۳۲۶]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
احسن‌ القصص به چاپ دوم رسید.

احسن القصص ترجمۀ فارسی کتابی است به همین نام یا با نام بحر المَحبَّة فی اسرار المَوَدَّة منسوب به محمد یا احمد غزالی و مصحّح چاپ حاضر احتمال انتساب آن به عبدالکریم قشیری را نیز پیش کشیده است. احسن القصص روایتی است تفسیری با رویکردی عرفانی از داستان حضرت یوسف (ع). از انشای فارسی آن چنین برمی‌آید که در نیمۀ دوم سدۀ پنجم یا حداکثر در نیمۀ اول سدۀ ششم ترجمه شده است. نثر کتاب ساده و روان است و اشتمالش بر کلمات و ترکیبات کهن فارسی و چند رباعی قدیمی بر اهمیت آن می‌افزاید.

[احسن القصص: قصۀ حضرت یوسف (ع)، تصحیح و تحقیق دکتر علی نویدی ملاطی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۴]

علاقه‌مندان می‌توانند از سی‌ و یکم تیر تا سیزدهم مرداد، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
خون از رخم بشوی، که تیر از پرم گذشت

سر برکشیدم از دل این دود، شعله‌وار
تا این شب از برابر چشم ترم گذشت

شوق رهایی‌ام درِ زندانِ غم شکست
بوی خوش سپیده‌دم از سنگرم گذشت

با همرهان بگوی: «سراغ وطن گرفت
هر جا که ذره‌ذرۀ خاکسترم گذشت»

خورشیدها شکفت ز هر قطره خون من
هر جا که پاره‌های دل پرپرم گذشت

در پرده‌های دیدۀ من باغ گل دمید
نام وطن چو بر ورق دفترم گذشت

فریدون مشیری
منتخب یازدهمین جایزهٔ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوم مرداد سالروز درگذشت احمد شاملو

روزگار غریبی‌ست نازنین

شعر و صدای احمد شاملو

احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴ - ۲ مرداد ۱۳۷۹) شاعر، روزنامه‌نگار، مترجم و پژوهشگر حوزۀ زبان و ادب و فرهنگ عامیانه بود. از آثار شعری او می‌توان به هوای تازه، آیدا در آینه، مرثیه‌های خاک، شکفتن در مه و ابراهیم در آتش اشاره کرد.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
بارها بود که با وسوسه شیطان رجیم
خواست بیرون کند ایمان وطن از دل ما

نرود عشق وطن از دل و جانم بیرون
که سرشته‌ست به مهر وطن آب و گل ما

دکتر محمود افشار

[گفتار ادبی (کتاب دوم: اشعار و سفرنامه‌ها)، دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۸، ص ۹۷]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نصیحت

یکی نصیحتِ من گوش دار و فرمان کن
که از نصیحت سود آن کند که فرمان کرد

همه به صلح گرای و همه مدارا کن
که از مدارا کردن ستوده گردد مرد

اگرچه قوّت داری و عدّتِ بسیار
به گردِ صلح درآی و به گردِ جنگ مگرد

نه هرکه دارد شمشیر، حرب باید ساخت
نه هرکه دارد فازهر، زهر باید خورد

ابوالفتح بستی

[آینده: سال اوّل (تیر ۱۳۰۴- آبان ۱۳۰۵)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۴۴ ( شمارۀ ۱، تیرماه ۱۳۰۴)]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نامه‌ای از اسماعیل گل‌دوز به امیرکبیر

عرضه می‌دارد کمترین دعاگو اسماعیل، ولد مرحوم استاد آقابزرگ گل‌دوز، چند سال بود که در مملکت روسیه مشغول کسب گل‌دوزی بودم، از پرتو وجود مبارک جناب جلالت‌مآب بندگان آقایی - مدّ ظلّه العالی- کار را به جایی رساند که نشان مدال می‌خواستند از دولت التفات فرمایند. در بین کار، فوت مرحوم پدر رسید. دست از کار کشیده برای پرستاری جمعی عیال صغیر پدرم به این ولایت آمدم که مستأصل نباشند.
از اول دولت شاه مغفور - نوّر الله مرقده- مستمری در حق پدرم برقرار بود. در این دولت روزافزون مرحوم امیرنظام، سی تومان از آن مستمری مرحمت فرموده‌اند، همه ساله می‌رسید. بعد از فوت مرحوم پدرم، مستمری مزبور را نداده‌اند. از اینکه نان احدی در این دولت قطع نشده است، استدعا دارد که همان مستمری در حق کمترین دعاگو برقرار شود که جمعی عیال صغیر پدرم مستأصل نباشند. یک رس‌پوش که نمونه از کار گل‌دوزی کمترین است، ارسال حضور مبارک داشت. ان شاء الله پس از صدور فرمان مستمری که حواس دعاگو جمع شد کارهایی که لایق باشد پیشکش حضور مبارک خواهم داشت.

[امیرکبیر و ناصرالدین‌شاه، به کوشش سید علی آل داود، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۳، ص ۳۹۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
ای وطن، ای که مرا قبله به‌جز روی تو نیست
نپرستم به خدا کعبه اگر کوی تو نیست

عقل کل مهر تو را ارزش ایمان داده‌ست
خوش بها داد، ولی قیمت یک موی تو نیست

سلسبیلی که بود چشمۀ معروف بهشت
ما ز رضوان بشنیدیم به‌جز جوی تو نیست

نکهت سنبل و گل رایحۀ مشک و عبیر
نشر عطر گل و خاک تو و جز بوی تو نیست

حرمت صید حرم را خرد از من پرسید
گفتم ار صید حرم هست، جز آهوی تو نیست

فارغ از ذکر تو یک لحظه نی‌‌ام؛ ها! بنگر
همه مویم چو زبان ناطق یاهوی تو نیست

نظم ملک تو و آسودگی خلق جز این
آرزو در دل این پیر دعاگوی تو نیست

حاجی میرزا عبدالرحیم طالبوف

ادب، سال ۲، شمارۀ ۴۱، ۱۲ رجب ۱۳۲۰ق

[اشعار شاعران قاجاری در نشریّات آن عصر، جلد اوّل [آثار جم - ارمغان]، تدوین و تحقیق دکتر رقیّه فراهانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۲۱۲]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation