Forwarded from خلاقیت، بدون مرز
🔰 ساخت ژاپن اشغالی!
📌 بعد از بمباران اتمی و شکست ژاپن از آمریکا، از آنجایی که این کشور نیاز به بازسازی اقتصاد خود داشت، توافق نامهای با آمریکا منعقد کرد که به آنها اجازه میداد کالاهای خود را به دیگر کشورها صادر کنند به شرط آن که بر نیمی از صادرات خود «ژاپن اشغالی» یا «ساخت ژاپن اشغالی» را درج کنند.
📌 این اصطلاح از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۲ به مدت ۷ سال رایج بود و در بسیاری از تولیدات ژاپن در آن سالها به چشم میخورد از جمله؛ بشقاب، فنجان، دوربین عکاسی، عروسک، مجسمههای سرامیکی، اسباب بازی و ...
📌 جالب اینجاست که این محصولات به دلیل اینکه مربوط به بازۀ زمانی محدودی هستند و نمادی از یک اتفاق مهم تاریخی محسوب میشوند، حالا محبوب شده و طرفداران بسیاری پیدا کردهاند. مجموعهداران «MADE IN OCCUPIED JAPAN» برای خودشان سازمان تشکیل دادهاند و همایشهای سالانه برگزار میکنند. درباره این موضوع تا کنون چندین کتاب هم منتشر شده است.
📌 خلاصه اینکه اگر در جهیزیه مادر یا مادربزرگتان کالایی دیدید که چنین نوشتهای بر آن درج شده بود، آن را تصاحب کنید و نگه دارید!
#شعرومتن
@AR_NOSRATI
🔰 ساخت ژاپن اشغالی!
📌 بعد از بمباران اتمی و شکست ژاپن از آمریکا، از آنجایی که این کشور نیاز به بازسازی اقتصاد خود داشت، توافق نامهای با آمریکا منعقد کرد که به آنها اجازه میداد کالاهای خود را به دیگر کشورها صادر کنند به شرط آن که بر نیمی از صادرات خود «ژاپن اشغالی» یا «ساخت ژاپن اشغالی» را درج کنند.
📌 این اصطلاح از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۲ به مدت ۷ سال رایج بود و در بسیاری از تولیدات ژاپن در آن سالها به چشم میخورد از جمله؛ بشقاب، فنجان، دوربین عکاسی، عروسک، مجسمههای سرامیکی، اسباب بازی و ...
📌 جالب اینجاست که این محصولات به دلیل اینکه مربوط به بازۀ زمانی محدودی هستند و نمادی از یک اتفاق مهم تاریخی محسوب میشوند، حالا محبوب شده و طرفداران بسیاری پیدا کردهاند. مجموعهداران «MADE IN OCCUPIED JAPAN» برای خودشان سازمان تشکیل دادهاند و همایشهای سالانه برگزار میکنند. درباره این موضوع تا کنون چندین کتاب هم منتشر شده است.
📌 خلاصه اینکه اگر در جهیزیه مادر یا مادربزرگتان کالایی دیدید که چنین نوشتهای بر آن درج شده بود، آن را تصاحب کنید و نگه دارید!
#شعرومتن
@AR_NOSRATI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺📺📺
از چه روی ابروی زنگاری کمان او کمان
می کشد پیوسته بر ترکان تیرانداز او
گفتم از زلفش بپوشم ماجرای دل ولیک
چون نهان دارم ز دست غمزهی غمّاز او
#شعرومتن
✨ @AR_NOSRATI
از چه روی ابروی زنگاری کمان او کمان
می کشد پیوسته بر ترکان تیرانداز او
گفتم از زلفش بپوشم ماجرای دل ولیک
چون نهان دارم ز دست غمزهی غمّاز او
#شعرومتن
✨ @AR_NOSRATI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺📺📺
✔️ دختری که ۲ سال روی درخت زندگی کرد!
📌 «جولیا هیل»، که او را «پروانه» هم مینامند فعال محیط زیست آمریکایی، در سال ۱۹۹۷ تصمیم گرفت برای جلوگیری از قطع یک درخت غولپیکر سکویا (Red wood) در کالیفرنیا، بر فراز آن زندگی کند. این درخت که او آن را «لونا» نامید، بیش از ۱۵۰۰ سال قدمت و ۵۵ متر ارتفاع داشت، و در معرض تهدید توسط شرکتهای چوببری قرار گرفته بود. جولیا به مدت ۷۳۸ روز، در سکویی کوچک با سقفی از برزنت و پلاستیک، بر فراز این درخت، در برابر باد، باران، سرما و سختیهای دیگر ایستادگی کرد. او با این اقدام، توجه جهانی را به اهمیت حفظ جنگلها و تخریب بیرویه محیط زیست جلب کرد. سرانجام، تلاشهای او موفقیتآمیز بود و درخت لونا از قطع شدن نجات یافت. این ماجرا به نمادی از قدرت اراده، مقاومت فردی و عشق به طبیعت تبدیل شد.
#شعرومتن #ویدیو
✨ @AR_NOSRATI
#شعرومتن #ویدیو
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺📺📺
📌 ما از بازی کردن دست برنمیداریم چون پیر میشویم، ما پیر میشویم چون از بازی کردن دست برمیداریم!
✍️ «جرج برنارد شاو»
📌آدینهی نیکی داشته باشید!
#شعرومتن #ویدیو
✨ @AR_NOSRATI
📌آدینهی نیکی داشته باشید!
#شعرومتن #ویدیو
✨ @AR_NOSRATI
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺📺📺
✔️ اثر معجرهآسای تلقین!
📌 دکتر «جو دیسپنزا» یک پژوهشگر، نویسنده، سخنران، و متخصص کایروپراکتیک است که به دلیل رویکرد ویژهی خود در پیوند علم و معنویت شناخته میشود. ایشان معتقد است که با تغییر افکار و احساسات، افراد میتوانند سلامت جسمانی و روحی خود را بهبود بخشند و واقعیتهای جدیدی ایجاد کنند.
📌 تحقیقی که دکتر «دیسپنزا» به آن اشاره میکند در دانشگاه هاروارد توسط «آلن لانگر» انجام شد و نشان داد که قدرت ذهن بر سلامت جسم اثر میگذارد. در این مطالعه، گروهی از مردان مسن به مدت پنج روز در محیطی قرار گرفتند که گویی ۲۲ ساله هستند. محیط آنها با عناصر دهههای جوانیشان مانند موسیقی، مجلات و تصاویر طراحی شده بود، و از آنها خواسته شد که خود را همانطور تصور کنند.
📌 نتایج نشان داد که وضعیت جسمی و روانی این افراد بهبود پیدا کرد. به عنوان نمونه، دامنه حرکت آنها افزایش یافت، عملکرد شناختیشان بهتر شد و حتی برخی از آنها قدری بلندتر شدند. این تحقیق نشان میدهد که تغییر در طرز فکر و باور به خود میتواند به نتایج مثبت جسمی و روانی منجر شود.
#ویدیو #شعرومتن
✨ @AR_NOSRATI
#ویدیو #شعرومتن
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هرچند شد آغشته به خون، پیرهن ما
شد جامه سربازی ما هم کفن ما
شادیم ز جانبازی خود در دل این خاک
پاینده و جاوید بماند وطن ما
#شعرومتن
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from خلاقیت، بدون مرز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎧🎧🎧
🔰 شنیدهشدهترین موسیقی تلویزیون: آهنگ پیامهای بازرگانی!
📌 این موسیقی را هزارن بار از تلویزیون شنیدید، اما احتمالا منشا آن را نمیدانید. این آهنگ از یک آلبوم موسیقی در سال 1990 به نام Caught in the Act برداشته شده. سازنده این اثر، یک نوازنده چنگ معروف آمریکایی است به نام Deborah Henson.
این آهنگ را به شکل کامل بشنوید!
#تبلیغات #شعرومتن
@AR_NOSRATI
🔰 شنیدهشدهترین موسیقی تلویزیون: آهنگ پیامهای بازرگانی!
📌 این موسیقی را هزارن بار از تلویزیون شنیدید، اما احتمالا منشا آن را نمیدانید. این آهنگ از یک آلبوم موسیقی در سال 1990 به نام Caught in the Act برداشته شده. سازنده این اثر، یک نوازنده چنگ معروف آمریکایی است به نام Deborah Henson.
این آهنگ را به شکل کامل بشنوید!
#تبلیغات #شعرومتن
@AR_NOSRATI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺📺📺
📌 ... و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است
ابرها، همچون انبوه عزاداران
لحظهٔ باریدن را گوئی منتظرند
لحظهای
و پس از آن، هیچ.
پشت این پنجره شب دارد میلرزد
و زمین دارد
باز میماند از چرخش
پشت این پنجره یک نامعلوم
نگران من و تست
ای سراپایت سبز
دستهایت را چون خاطرهای سوزان، در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازشهای لبهای عاشق من بسپار
باد ما را با خود خواهد برد
باد ما را با خود خواهد برد
✍️ فروغ فرخزاد
✔️ آدینهی نیکی داشته باشید
#شعرومتن
✨ @AR_NOSRATI
ابرها، همچون انبوه عزاداران
لحظهٔ باریدن را گوئی منتظرند
لحظهای
و پس از آن، هیچ.
پشت این پنجره شب دارد میلرزد
و زمین دارد
باز میماند از چرخش
پشت این پنجره یک نامعلوم
نگران من و تست
ای سراپایت سبز
دستهایت را چون خاطرهای سوزان، در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازشهای لبهای عاشق من بسپار
باد ما را با خود خواهد برد
باد ما را با خود خواهد برد
#شعرومتن
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👈 پینوشت: «Sherif Arafa»، هنرمند مصری، این کارتون را چند سال پیش برای انتخابات مصر کشید، اما با نگاهی به تاریخ خاورمیانه، میفهمیم که این اتفاقیست که در خاورمیانه بسیار تکرار شده؛ مردم این منطقه، بت میسازند، مدتی بت را میپرستند و بعد آن را میشکنند و به زیر میکشند و دوباره بتی دیگر را عَلَم میکنند... و این بازی ادامه دارد!
#شعرومتن
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from خلاقیت، بدون مرز
📝📝📝
🔰 داستان آلفردو
📌 در یکی از شهرهای ایتالیا، جوانی بود به نام آلفردو، آلفردو دکه کوچکی داشت که در آن عرق سگی میفروخت. او هر بطری عرق سگی را به قیمت ۲ لیره میفروخت. هزینه تولید عرق سگی چیزی حدود ۱.۸ لیره بود. برای همین آلفردو در ازای فروش هر بطری عرق سگی چیزی حدود ۰.۲ لیره سود میبرد. او در روز ۲۰۰ بطری عرق میفروخت و لذا درآمدش روزانه ۴۰ لیره بود و با این ۴۰ لیره با مادرش به دشواری زندگی میگذرانید.
📌 روزی از روزها دولت بنیتو موسولینی قانونی امضا کرد که در آن خرید و فروش عرق سگی ممنوع اعلام میشد. اینگونه بود که فردای آن روز مامورانِ پلیس، به مغازه او هجوم آوردند و مغازه او را پلمپ کردند.
آلفردو، بیچاره تنها و سرگردان به پارک پناه برد. او در پارک ناراحت و غمگین شروع به راه رفتن کرد و بر بخت بد خود بسی گریست و گریست، در حالی که سرش را به درختی تکیه داده بود، هق هق میزد و از زمین و زمان دل چرکین بود،
📌 در همین حال یک نفر از پشت سرش گفت: هی آلفردو! خوب شد پیدات کردم، بد جوری تو خماری موندم رفیق، امروز تمام عرق فروشی های شهر رو تعطیل کردند و من هم نمیدونم باید از کجا عرق گیر بیارم، تو چیزی تو خونه ات داری به من بدی؟ من حاضرم به جای دو لیره، بهت ۱۰ لیره پول بدم. آلفردو در بهت فرو رفت. سریع به خانه رفت و در زیر زمین به جست و جو پرداخت. تعدادی بطری عرق سگی پیدا کرد. یکی از آنها را در یک کیسه مشکی گذاشت و یواشکی دوباره به پارک برگشت و بطری را دست مشتری داد و ده لیره را گرفت. او در پایان به مشتری گفت: اگه باز هم خواستی، بیا همینجا، به دوستان قابل اعتمادت هم بگو. اسم رمز هم این باشه: آقا ببخشید! شما دیروز بازی اینتر و یونتوس رو دیدید؟
📌 در روزهای بعد هم آلفردو به پارک میرفت. هر روز تعداد بیشتری پیدایشان میشد. در هفته اول مشتری های او به ۱۰ تن رسیده بود. در هفته دوم مشتری های او ۳۰ تن شده بودند. در آمد او کم کم روزانه به ۲۰۰ لیره رسیده بود. او خانه ای جدید خرید. برای مادرش خدمتکار گرفت که لازم نباشد کار کند. با ویتوریای جوان نامزد کرد و برای او گردنبند طلا خرید. دوستان جدیدی پیدا کرد:لئوناردو، کارلو، الساندرو.
📌 کم کم شهرتش فزونی گرفت، طوری که پلیس از افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند که او به صورت مخفیانه دارد عرق سگی میفروشد. این گونه بود که ماموری را برای تحقیقات روانه کرد. مامور فردایش به اداره برگشت و گفت: نه قربان، آلفردو هیچ قانون شکنی ای انجام نداده است! مامور دیگری را فرستادند و او هم همین را گفت! مامور سوم هم همین را گفت و اینگونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست. آن ماموران برای حق السکوت روزانه ۵ لیره از آلفردو شیتیل میگرفتند و هر از گاهی هم از خود آلفردو عرق میخریدند. آلفردو در این مدت حسابی به این ماموران رشوه داد. کم کم خود رئیس پلیس هم شروع به رشوه گرفتن کرد.
📌 گذشت تا اینکه بنیتو موسولینی به گسترش یک باند مافیایی در کشور مشکوک شد. او اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد، اما افسوس که دیگر دیر شده بود. آلفردو حتی افرادی را در بین خود مقامات فاشیست خریده بود که از قضا یکی از آنها رئیس اطلاعات موسولینی بود. این شخص از کل کشور برای آلفردو اطلاعات می آورد. مرتب هم موسولینی را در مورد مافیا گیج میکرد. در نهایت آلفردو با متفقین متحد شده و زمینه سقوط موسولینی را فراهم کرد. بعد از روی کار آمدن نظام جدید، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل میشدند. در واقع همه سیاستمداران فهمیده بودند که «پدر خوانده» کیست. چند بار، چند تن از سیاستمداران مستقل تلاش کردند که خرید و فروش عرق سگی را بار دیگر آزاد گرداندند، اما همگی به شکل فجیعی ترور شدند.
📌 حال نگاهی کنیم به آلفردوهای سالهای اخیر در کشور: آلفردوی مسکن، آلفردوی شکر، آلفردوی خودرو، آلفردوی گوشت، آلفردوی دارو، آلفردوی خوراک دام و طیور، آلفردوی لوازم خانگی و ما آلفردوهای غولپیکری را طی این سالها ساختهایم، که خود قانون و قانونگزار شدهاند!
✍ نویسنده: ناشناس
#شعرومتن
@AR_NOSRATI
🔰 داستان آلفردو
📌 در یکی از شهرهای ایتالیا، جوانی بود به نام آلفردو، آلفردو دکه کوچکی داشت که در آن عرق سگی میفروخت. او هر بطری عرق سگی را به قیمت ۲ لیره میفروخت. هزینه تولید عرق سگی چیزی حدود ۱.۸ لیره بود. برای همین آلفردو در ازای فروش هر بطری عرق سگی چیزی حدود ۰.۲ لیره سود میبرد. او در روز ۲۰۰ بطری عرق میفروخت و لذا درآمدش روزانه ۴۰ لیره بود و با این ۴۰ لیره با مادرش به دشواری زندگی میگذرانید.
📌 روزی از روزها دولت بنیتو موسولینی قانونی امضا کرد که در آن خرید و فروش عرق سگی ممنوع اعلام میشد. اینگونه بود که فردای آن روز مامورانِ پلیس، به مغازه او هجوم آوردند و مغازه او را پلمپ کردند.
آلفردو، بیچاره تنها و سرگردان به پارک پناه برد. او در پارک ناراحت و غمگین شروع به راه رفتن کرد و بر بخت بد خود بسی گریست و گریست، در حالی که سرش را به درختی تکیه داده بود، هق هق میزد و از زمین و زمان دل چرکین بود،
📌 در همین حال یک نفر از پشت سرش گفت: هی آلفردو! خوب شد پیدات کردم، بد جوری تو خماری موندم رفیق، امروز تمام عرق فروشی های شهر رو تعطیل کردند و من هم نمیدونم باید از کجا عرق گیر بیارم، تو چیزی تو خونه ات داری به من بدی؟ من حاضرم به جای دو لیره، بهت ۱۰ لیره پول بدم. آلفردو در بهت فرو رفت. سریع به خانه رفت و در زیر زمین به جست و جو پرداخت. تعدادی بطری عرق سگی پیدا کرد. یکی از آنها را در یک کیسه مشکی گذاشت و یواشکی دوباره به پارک برگشت و بطری را دست مشتری داد و ده لیره را گرفت. او در پایان به مشتری گفت: اگه باز هم خواستی، بیا همینجا، به دوستان قابل اعتمادت هم بگو. اسم رمز هم این باشه: آقا ببخشید! شما دیروز بازی اینتر و یونتوس رو دیدید؟
📌 در روزهای بعد هم آلفردو به پارک میرفت. هر روز تعداد بیشتری پیدایشان میشد. در هفته اول مشتری های او به ۱۰ تن رسیده بود. در هفته دوم مشتری های او ۳۰ تن شده بودند. در آمد او کم کم روزانه به ۲۰۰ لیره رسیده بود. او خانه ای جدید خرید. برای مادرش خدمتکار گرفت که لازم نباشد کار کند. با ویتوریای جوان نامزد کرد و برای او گردنبند طلا خرید. دوستان جدیدی پیدا کرد:لئوناردو، کارلو، الساندرو.
📌 کم کم شهرتش فزونی گرفت، طوری که پلیس از افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند که او به صورت مخفیانه دارد عرق سگی میفروشد. این گونه بود که ماموری را برای تحقیقات روانه کرد. مامور فردایش به اداره برگشت و گفت: نه قربان، آلفردو هیچ قانون شکنی ای انجام نداده است! مامور دیگری را فرستادند و او هم همین را گفت! مامور سوم هم همین را گفت و اینگونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست. آن ماموران برای حق السکوت روزانه ۵ لیره از آلفردو شیتیل میگرفتند و هر از گاهی هم از خود آلفردو عرق میخریدند. آلفردو در این مدت حسابی به این ماموران رشوه داد. کم کم خود رئیس پلیس هم شروع به رشوه گرفتن کرد.
📌 گذشت تا اینکه بنیتو موسولینی به گسترش یک باند مافیایی در کشور مشکوک شد. او اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد، اما افسوس که دیگر دیر شده بود. آلفردو حتی افرادی را در بین خود مقامات فاشیست خریده بود که از قضا یکی از آنها رئیس اطلاعات موسولینی بود. این شخص از کل کشور برای آلفردو اطلاعات می آورد. مرتب هم موسولینی را در مورد مافیا گیج میکرد. در نهایت آلفردو با متفقین متحد شده و زمینه سقوط موسولینی را فراهم کرد. بعد از روی کار آمدن نظام جدید، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل میشدند. در واقع همه سیاستمداران فهمیده بودند که «پدر خوانده» کیست. چند بار، چند تن از سیاستمداران مستقل تلاش کردند که خرید و فروش عرق سگی را بار دیگر آزاد گرداندند، اما همگی به شکل فجیعی ترور شدند.
📌 حال نگاهی کنیم به آلفردوهای سالهای اخیر در کشور: آلفردوی مسکن، آلفردوی شکر، آلفردوی خودرو، آلفردوی گوشت، آلفردوی دارو، آلفردوی خوراک دام و طیور، آلفردوی لوازم خانگی و ما آلفردوهای غولپیکری را طی این سالها ساختهایم، که خود قانون و قانونگزار شدهاند!
✍ نویسنده: ناشناس
#شعرومتن
@AR_NOSRATI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📝📝📝
روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد
در رگها نور خواهم ریخت
و صدا در خواهم داد:
ای سبدهاتان پرخواب، سیب آوردم؛
سیب سرخ خورشید
خواهم آمد، گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جزامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ!
دورهگردی خواهم شد
کوچهها را خواهم گشت.
جار خواهم زد: آی شبنم، شبنم، شبنم...
✍️ «سهراب سپهری»
✔️ آدینهی نیکی داشته باشید!
📹 جمعآوری سیب پادرختی در اطراف مراغه، ویدیو از «علی دلی»
#شعرومتن
✨ @AR_NOSRATI
روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد
در رگها نور خواهم ریخت
و صدا در خواهم داد:
ای سبدهاتان پرخواب، سیب آوردم؛
سیب سرخ خورشید
خواهم آمد، گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جزامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ!
دورهگردی خواهم شد
کوچهها را خواهم گشت.
جار خواهم زد: آی شبنم، شبنم، شبنم...
📹 جمعآوری سیب پادرختی در اطراف مراغه، ویدیو از «علی دلی»
#شعرومتن
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from خلاقیت، بدون مرز
📝📝📝
📌 در برگه های رای انتخابات امریکا، گزینه ای است به این عنوان:
«هیچ کدام از این کاندیداها»
مردم اگر به هیچ یک از کاندیداها اعتقاد نداشته باشند، می توانند این گزینه را انتخاب کنند و جالب است که در بعضی انتخابات، آرای این گزینه به 5 درصد رای دهندگان هم رسیده است. درسال 2016 در نوادا و در انتخابات سنا، یکی از سناتورها با اختلاف 26,915 رای بر دیگری پیروز شد در حالی که تعداد کسانی که به گزینه "هیچ کدام از موارد بالا" رای داده بودند، 42,257 نفر بود، یعنی 57 درصد بیشتر!
📌 در سال 1979، «لوتر دیواین ناکس» که می خواست در انتخابات فرمانداری لویزیانا شرکت کند، تصمیم گرفت از این گزینه به نفع خود استفاده کند. ناکس اسم خود را به "هیچ کدام از موارد بالا" تغییر داد تا رای کسانی که این گزینه را تیک می زنند را مال خود کند. چون تغییر نام در آمریکا قانونی است، هیچ مرجع قانونی نمی توانست این کار او را زیر سوال ببرد، اما یک قاضی فدرال که این کار ناکس را فریبکاری می دانست، دست به کار شد و دستور داد که گزینه "هیچ کدام از موارد بالا" را از برگه رای حذف کنند و به این شکل تیر آقای ناکس به سنگ خورد.
#شعرومتن
@AR_NOSRATI
📌 در برگه های رای انتخابات امریکا، گزینه ای است به این عنوان:
«هیچ کدام از این کاندیداها»
مردم اگر به هیچ یک از کاندیداها اعتقاد نداشته باشند، می توانند این گزینه را انتخاب کنند و جالب است که در بعضی انتخابات، آرای این گزینه به 5 درصد رای دهندگان هم رسیده است. درسال 2016 در نوادا و در انتخابات سنا، یکی از سناتورها با اختلاف 26,915 رای بر دیگری پیروز شد در حالی که تعداد کسانی که به گزینه "هیچ کدام از موارد بالا" رای داده بودند، 42,257 نفر بود، یعنی 57 درصد بیشتر!
📌 در سال 1979، «لوتر دیواین ناکس» که می خواست در انتخابات فرمانداری لویزیانا شرکت کند، تصمیم گرفت از این گزینه به نفع خود استفاده کند. ناکس اسم خود را به "هیچ کدام از موارد بالا" تغییر داد تا رای کسانی که این گزینه را تیک می زنند را مال خود کند. چون تغییر نام در آمریکا قانونی است، هیچ مرجع قانونی نمی توانست این کار او را زیر سوال ببرد، اما یک قاضی فدرال که این کار ناکس را فریبکاری می دانست، دست به کار شد و دستور داد که گزینه "هیچ کدام از موارد بالا" را از برگه رای حذف کنند و به این شکل تیر آقای ناکس به سنگ خورد.
#شعرومتن
@AR_NOSRATI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺📺📺
تو در شب من، جوانه نوری
بیا که مرا، نمانده صبوری
به شعر شبانه، به باغ زمانه
تو عطر بهاری
خوشا تو بخندی، خوشا تو بخوانی
خوشا تو بمانی، خوشا تو بباری
✔️ آدینهی نیکی داشته باشید!
#شعرومتن
✨ @AR_NOSRATI
تو در شب من، جوانه نوری
بیا که مرا، نمانده صبوری
به شعر شبانه، به باغ زمانه
تو عطر بهاری
خوشا تو بخندی، خوشا تو بخوانی
خوشا تو بمانی، خوشا تو بباری
#شعرومتن
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM