خلاقیت، بدون مرز
46K subscribers
15K photos
2.25K videos
38 files
888 links
📌 طراح گرافیک هستم. اینجا درباره‌ی شاهکارهای هنر، گرافیک و تبلیغات‌ جهان مینویسم. گاهی نیز آثار خودم را به نمایش میگذارم و اندیشه‌هایم را بیان میکنم.

📌 برای اطلاع از تعرفه تبلیغات لطفا به ادمین تبلیغات پیام دهید:  @Tabadmine
Download Telegram
✏️✏️✏️

✔️ روح دشت، جان صحرا!

📌 دارید برای خودتان در طبیعت راه می‌روید، ناگهان در دوردست، درخت تنهایی را می‌بینید که سرسختانه و با‌شکوه، به سمت آسمان رفته است، این درخت‌های تک و تنها، که دور از هیاهو و در اقلیم‌های سخت می‌رویند، موجودات عجیبی هستند، اینها روح دشت‌ند، جانِ صحرایند!

📌اگر در مسیری تک‌درخت دیدید، چند دقیقه، همه چیز را فراموش کنید، راه خود را کج کنید و به زیارتش بروید، چند دقیقه‌ای زیرش بنشینید، به تنه‌اش دست بکشید و مثل یک دوست قدیمی او را در آغوش بکشید، گوشتان را روی تنه‌اش بگذارید، و با گوش جان حکایتهایش را بشنوید. مطمئن باشید که با تمام درختانی که تا حالا دیده‌اید فرق دارد. این درخت از جنس درختان جنگل نیست که در میان‌گله‌ی درختان زندگی را در آسایش گذرانده، یا مثل درختان باغ نیست که با ناز و نوازش باغبان پرورش یافته، این درخت انگار از جای دیگری آمده، ریشه‌اش در جهانِ دیگریست!

📌 این درخت شاهد وقایع بسیاری بوده، صاعقه‌های بسیاری وجودش را لرزانده و طوفان‌های زیادی تا مرز شکستن، پیچ و تابش داده. پرنده‌های بسیاری در مسیر کوچ، بر شاخه‌هایش آسوده‌اند، شاید هم چوپانی زیر سایه‌اش نشسته و برای گوسفندهایش نی زده و آواز خوانده است.

📌 این درخت، به یک منظره تخت و یکنواخت، روح می‌دهد و یکه و تنها، تمام زیبایی یک دشت را به دوش می‌کشد. این درخت مثل یک رباعی بابا طاهر یا خیام، جان را آتش می زند، یا مثل یک هایکوی ژاپنی، ذهن را بیدار می‌کند. این تک‌درخت، مثل خبر کوتاهی‌ست که بعد از سالها بی‌خبری و انتظار، از معشوقی سفر کرده، به عاشقِ جان‌سوخته می رسد. برای آن کسی که در جستجوی یار است، هر چیزی می‌تواند نشانه باشد. تک‌درخت، نشانه است، لبخند یار است. به قول «محمد صالح علا»:
تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خنده می‌کند از شادی من است.

✍️ متن: علیرضا نصرتی
📸 عکس: Ewa Jermakowicz

#شعرومتن

@AR_NOSRATI
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✏️✏️✏️

✔️ دزدی مقدار زیادی پول دزدید، دزد دیگری هم به کاهدان زد و پشته‌ای کاه دزدید. هر دو را گرفتند و نزد قاضی بردند. قاضی دزد پول را آزاد کرد و دزد کاه را به دو سال حبس با اعمال شاقه محكوم كرد. كاه‌ دزد به وكیلش گفت:
چرا قاضی آنکه را پول دزدیده بود آزاد كرد اما من كه فقط مقداری كاه دزدیده‌ام را به دو سال حبس با اعمال شاقه محكوم کرد؟!
وكیل گفت:
چون قاضی كاه نمی‌خورد!
#شعرومتن

@AR_NOSRATI
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✏️✏️✏️

📌 زن فقیری که خانواده‌ی کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت، از مشکلاتش گفت و از خدا درخواست کمک کرد. مرد بی‌ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می‌داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.

📌 آدرس زن فقیر را به دست آورد و به منشی‌اش دستور داد مقداری مواد غذایی بخرد و برای زن ببرد و به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی اینها را فرستاده، بگو کار شیطان است.

📌 وقتی منشی به خانه زن رسید، مواد غذایی را به او داد. زن خیلی خوشحال شد و غذاها را به داخل خانه برد. منشی از او پرسید: نمی‌خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می‌برد!

✍️ «فلورانس اسکاول‌شین»
#شعرومتن

@AR_NOSRATI
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
خلاقیت، بدون مرز
🔠 یک گفتگوی دوستانه! 📌 در چند روز گذشته، بیشتر پست‌های کانال‌مون توسط کانال «Do You know» که بیش از ۲ میلیون نفر دنبال‌کننده داره، مورد استفاده قرار گرفته، با توجه به اینکه کانال یادشده، یک مجله‌ی مجازی ارزشمند و پرطرفداره، این موضوع باعث خوشحالی منه و…
⚠️⚠️⚠️

📌 کانال «Do You Know» همچنان داره پست‌های کانالمون رو گلچین، و عین به عین کپی می‌کنه. به ادمین‌ محترمشون پیام دادم، اما پاسخی دریافت نکردم. به پیامهای ادمین من هم واکنشی نشون ندادند. ظاهرا زحمتی که برای تولید محتوا کشیده میشه برای برخی آدمها اهمیتی نداره، شاید اصلا آگاه نیستند که محتوای مفید و جذاب چطور خلق میشه. برای نمونه همین مطلب مربوط به لوگوی «OGC» رو که این ادمین محترم زحمت کپی کردنش رو کشیدن، بیایید براتون بگم که چطوری تولید شد:

📌 این لوگو رو زمانی پیدا کردم که داشتم «لوگوهایی که پیام اشتباه منتقل می‌کنند» رو در محتوای انگلیسی سرچ می‌کردم. از داستانش خوشم اومد و تصمیم گرفتم دربارش بنویسم. رفتم در چند وبسایت معتبر جستجو کردم تا مطمئن شم که ماجرا واقعیت داره. چندین صفحه رو با کمک هوش مصنوعی ترجمه کردم. سپس یافته‌هام رو خلاصه‌نویسی کردم، نظر خودم رو هم در مطلب گنجاندم و در نهایت باز‌نویسی کردم تا سبک نوشتاری همیشگیم رو حفظ کنم و هم مطلب به اندازه‌، و شکل‌و‌شمایل یک پست تلگرامی در بیاد. همه این مراحل حدود 3 ساعت طول کشید و در نهایت این مطلب تالیف شد و در مقابل دیدگان شما قرار گرفت!
حالا یه ادمین محترم میاد و این پست رو در 3 ثانیه کپی و در کانال دیگری پیست میکنه و به خاطر این کار حقوق هم میگیره!
حالا می ‌تونید احساس من رو درک کنید؟!

📌نمی‌دونم شاید باید به فکر درج واتر‌مارک روی ویدیوها باشم. یا با استفاده از امکانات خود تلگرام، دسترسی به محتوای کانال رو محدود کنم، اینجوری دیگه کپی، ذخیره و فوروارد کردن مطالب کانال غیرممکن میشه. نمی‌دونم کدومش بهتره! نظر شما چیه!؟
بهتره یه نظرسنجی بذارم!
#شعرومتن

@AR_NOSRATI
‌‌
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📝📝📝

📌 این دختر به نام «Lepa Radić» زاده روستای کوچکی در بوسنی، در جنگ جهانی دوم عضو نیروهای پارتیزان یوگسلاوی بود و با اشغالگران نازی می‌جنگید. سال ۱۹۴۳ او مسئول انتقال پارتیزان‌های مجروح به پناهگاه بود که به دست سربازان آلمان اسیر شد. او چند روز زیر شکنجه بود تا نام همرزمانش را بگوید، اما چنین نکرد و به اعدام محکوم شد.

📌 «لپا رادیج» در زیر چوبه دار هم بسیار شجاع بود، شعار می‌داد و مردم را به مبارزه فرا می‌‌خواند. در آخرین لحظات افسر آلمانی به او پیشنهاد کرد تا با فاش کردن اسم همرزمانش، از مرگ نجات پیدا کند، «لپا رادیج» پاسخ داد:
«من خیانت نمی‌کنم اما کسانی را که به دنبال فهمیدن اسمشان هستید، وقتی برای انتقام من به سراغتان بیایند، خواهید شناخت»
او در زمان اعدام فقط ۱۷ سال داشت!
#شعرومتن

@AR_NOSRATI

📌 در ایام قدیم نوعی صمغ طبیعی را برای خوشبو کردن دهان، تمیز کردن دندان و یا برای خاصیت دارویی آن می‌جویدند که به آن «سقز» یا «ساچق» می‌گفتند. بعدها برندی به نام «Adamz» وارد ایران شد که همان «ساچق» را به صورت ورقه‌های نازک و با طعم میوه، ارایه می‌کرد. این برند آنقدر معروف و پرطرفدار شد که نام «ساچق» حذف و نام «آدامس» وارد ادبیات عامیانه مردم شد، حالا ما به همه جویدنی‌ها آدامس می‌گوییم. همانطور که به همه تیغ‌های یکبار مصرف می‌گوییم «ژیلت»، به همه چای‌های کیسه‌ای می‌گوییم «لیپتون»، و به همۀ سفیدکننده‌ها می‌گوییم «وایتکس».
#شعرومتن

@AR_NOSRATI
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📚📚📚

📌 روزگاري ما در سرزمين مان خوشبخت بوديم، هميشه فراواني بود، نه هيچ وقت بچه های ما از گرسنگی گريه می كردند و نه مردم من محتاج. خاك حاصلخيز بود و رودخانه ها پر آب و شكارگاه ها سرشار از نعمت.

📌 اما وقتی واسی چوها (سفیدپوستها) مسلح به کاردهای بلند و تفنگ آمدند، همانطور که نیاکان فرزانه ما پیشگویی کرده بودند که: « غول بزرگی با چشمان سفید از سمت شرق خواهد آمد و همانطور که پیش خواهد آمد، زمین را خواهد بلعید»، مردان سفید آمدند و هر کجا که دست زدند آنرا زخم کردند، سینه زمین را برای یافتن فلز ديوانه كننده (طلا) شكافته و شخم زدند و گاوميش ها را براي تفريح و پوست شان قتل عام كردند.
آری "غرب وحشی" براي ما از روزی شروع شد كه اين سوداگران و مريضان عشق تملک راهي براي ريل قطار در دل زمين كندند و تمامي جانوران وحشی شده و با نزديك شدنشان رميدند.

📌 گوش كنيد؛ ما تمدن شما را نمی خواهيم، ما همانطور زندگی می كنيم كه نياكانمان زيستند. ما در قبال مادرمقدس (زمين)، طبيعت، حيوانات و اشياء با موازنه، ادب و احترام برخورد می كنيم و با همه وجودهای دور وبر خويش خويشاوندی خود را حفظ می كنيم. در نظر شما ما مردم فقير و بي قانونی هستيم، اما شما كدام پيمانی را كه با ما بسته ايد، نگه داشتيد؟ جنگجوهای ما كجاهستند و چه كسي آنها را كشت؟ زمين های ما كجاست؟ و چه كسی صاحب آنهاست؟ كدام مرد سفيد تابحال ما را مست ديده؟ اين منِ فقير تا بحال آيا پشيزی از مرد سفيد دزديده ام و يا به زن سفيد هتک حرمت كرده ام؟ كی تابحال ديده كه من زن و بچه هايم را كتک بزنم و يا ناسزا بگويم؟

📌برادر متمدن! كتاب من روح بزرگ است، همان كل آفرينش [طبيعت، كوه، جنگل، رودخانه و تمامي موجودات] است نه صفحات چاپ دست يك انسان. من نميخواهم با سرم فكر كنم، زيرا من با دلم فكر ميكنم. من بر خلاف تو كه گفتار بليغ را دال برتری بر آفريدگان بي زبان ميداني، عميقأ به "سكوت "باور دارم، به سكوتی كه نشان تعادل كامل و سر اعظم است. سكوتي كه سنگ بنای منش است و مهارنفس... آری من گفتار بليغ نمی خواهم كه قريحه ای خطرناك است.

📌برادر! من از جنگيدن، از بی عدالتی، از دروغ و از آوارگی خسته شده ام. هوا سرد است و بچه های ما از عريانی و سرما يخ زده اند. دوستانم در خاك خفته و اسير گشته اند. ما فقط خواسته بوديم آزادانه در سرزمين آبا و اجداديمان بمانیم. ما چيز زيادی نمی خواهيم، ما خواهان به رسميت شناخته شدن حق طبيعی مان به عنوان انسان هستيم.

🔰از کتاب "جبين بر خاك نِه: خودنگاره ی زندگی سرخپوستان" / نوشته تی سی مک لوهان / ترجمه ع. پاشایی
#شعرومتن

@AR_NOSRATI

📌 این سنگ قبر را یک پدر برای فرزند فوت‌شده‌اش که مادرزادی معلول بوده و در ۱۱ سالگی درگذشته، ساخته است!

خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت
به هواداری آن سرو خرامان بروم

حافظ
#شعرومتن

@AR_NOSRATI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📚📚📚

📌 زندگی حتی وقتی انکارش می‌کنی، حتی وقتی نادیده‌اش می‌گیری، حتی وقتی نمی‌خواهی‌اش از تو قوی‌تر است. از هر چیز دیگری قوی‌تر است. آدم‌هایی که از بازداشتگاه‌های اجباری برگشته‌اند، دوباره زاد و ولد کردند. مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه‌هاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوس‌ها دویدند، به پیش‌بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند. باور کردنی نیست اما همین گونه است، زندگی از هر چیز دیگری قوی‌تر است!

📗 من او را دوست داشتم / آنا گاوالدا
#شعرومتن

@AR_NOSRATI
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM