ضياءالصالحين
393 subscribers
10.2K photos
6.64K videos
568 files
4.71K links
«اهمیت فضای مجازی به‌اندازهٔ انقلاب اسلامی است.»
هرکس از شما موقعیت ما را پرسید؛ بگوئید ما در موقعیت تنگه احد هستیم

👇
#اینستاگرام :
instagram.com/ziaossalehin

#توییتر :
twitter.com/ziaossalehin
سایت:
ziaossalehin.ir

کانال آذری:
t.iss.one/az_ziaossalehin_i
Download Telegram
#شهادت #پیامبر_اکرم صلوات الله علیه #امام_حسن علیه السلام #امام_رضا علیه السلام #تصاویر

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#شعر #اشعار #شهادت #پیامبر_اکرم صلوات الله علیه

🔅 رحلت حضرت رسول(صلوات الله علیه) - مسعود اصلانی 🔅

داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم
لطفی اگر نبود مسلمان نمی شدیم

یا ایّها الرّسول بدون دعای تو
از پیروان عترت و قرآن نمی شدیم

یا اینکه گوشه چشم اباالفضل تو نبود
ما از تبار حضرت سلمان نمی شدیم

بی حب خاندان تو در خانه ی کرم
جایی نداشتیم و مهمان نمی شدیم

ما امت توأیم و علی هم کنار توست
آیینه ات نبود نمایان نمی شدیم

ما پای غربت نوه هایت نشسته ایم
ور نه شبیه نم نم باران نمی شدیم

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #فلسفه #حکایت #عرفان_و_معنویت #سقراط #روانشناسی

🔅 اینگونه آرمش داشته باشید 🔅

یکی از شاگردان سقراط وی را پرسید: زچه رو هرگزت اندوهگین ندیده‌ ام؟
سقراط گفت: از آن رو که چیزی را مالک نیستم که عدمش اندوهگینم کند

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #تصاویر #عرفان_و_معنویت #احادیث #امام_حسن علیه السلام

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #امام_حسن علیه السلام #تصاویر

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#فقه #استفتائات_رهبری #احکام #فقه_و_احکام

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #استاد_محمدرضا_رنجبر #صائب_تبریزی #اشعار #شعر

🔅 آتشپاره 🔅

آن کسان که فروتن باشند ،
و تواضع را ، و خاکساری را ، پیشه خویش دارند ، زنده اند ، و پُر فروغ ، و نمی میرند ، و نه تاریک می شوند .
و این را در حالی می گفت ، که با چُوبَکی ، خاکسترها را به کنار می زد ،
و می دیدم که زغالها آتشند ، و روشن ، و چه گرم !
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
گر دل خود زنده خواهی خاکساری پیشه کن
به ز خاکستر لباسی نیست آتشپاره را

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #حکایت #بهلول_دانا

🔅 قیمت پادشاهی 🔅

روزی بهلول بر هارون وارد شد.
هارون گفت: ای بهلول مرا پندی ده.
بهلول گفت: اگر در بیابانی هیچ آبی نباشد تشنگی بر تو غلبه کند و می خواهی به هلاکت برسی چه می دهی تا تو را جرئه ای آب دهند که خود را سیراب کنی؟ گفت: صد دینار طلا.
بهلول گفت: اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه می دهی؟
گفت:... نصف پادشاهی خود را می دهم. بهلول گفت: پس از آنکه آشامیدی، اگر به مرض حیس الیوم مبتلا گردی و نتوانی آن را رفع کنی، باز چه می دهی تا کسی آن مریضی را از بین ببرد؟
هارون گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را می دهم.
بهلول گفت: پس مغرور به این پادشاهی نباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست. آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکوئی کنی؟!

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#شهادت #امام_رضا علیه السلام #مناسبتها

شهادت امام رضا علیه السلام را تسلیت عرض می نمائیم..

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#تربیت #حکایت #روانشناسی

🔅 چند دقیقه سکوت کنید! 🔅

روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است.
ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود.
بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد.
کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود،

پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد.
کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد."
پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد.
بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد.
کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد.
پس پرسید، "چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟"
پسرک پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم."

⬅️ گاهی برای انجام امورات مهم لازم نیست عجولانه و دست پاچه عمل کنیم، شاید سکوت و آرامش برای رسیدن به مؤفقیت کافی باشد...

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #حکایت #شیخ_عباس_قمی ره #ملا_عباس_تربتی ره #اخلاص

🔅 اخلاص را نگر 🔅

مرحوم شیخ عبّاس قمی، برای ماه مبارک رمضان به مشهد مقدس مشرّف شد. ملاّ عبّاس تربتی که هر سال در تربت حیدریّه موعظه می کرد، آن سال موعظه خویش را تعطیل کرد و راهی مشهد مقدس شد تا از منبرهای شیخ عبّاس کسب فیض نماید. مرحوم شیخ عبّاس قمی، تا از فراز منبر، حاج آخوند ملاّ عبّاس را پای منبر دید، از منبر فرود آمد و گفت: با وجود حاج آخوند ملاّ عبّاس، مرا نزیبد که موعظه کنم و ایراد سخن نمایم.

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #حکایت #عرفان_و_معنویت #ریا

🔅 فرار از ترس ریا 🔅

مولا عبداللّه شوشتری به منزل شیخ بهایی رفت. وقت نماز شد.
شیخ بهایی از او خواست که نماز جماعت بخواند.
مرحوم شوشتری مقداری فکر کرد، جوابی نداد و با سرعت به منزل خود برگشت.
بعضی از دوستان از او سؤال کردند که آقا شما با اهتمامی که به نماز اوّل وقت دارید، چرا در منزل شیخ بهایی نماز نخواندید؟!
گفت: هر چه فکر کردم، دیدم در نفسم یک تغییری هست در صورتی که مثل شیخ بهایی پشت سر من نماز بخواند. این بود که از ترس ریا نماز نخواندم.

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#حدیث #امام_رضا علیه السلام #مناسبتها #تصاویر #اندوه_مومن

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#توصیه_ها_و_هشدارها #تربیت #حکایت #فرهنگ

🔅 ما چقد زود باوریم! 🔅

دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت. او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود:
👇👇👇👇👇
1⃣ مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.
2⃣ یک عنصر اصلی باران اسیدی است.
3⃣ وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است.
4⃣ استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.
5⃣ باعث فرسایش اجسام می شود.
6⃣ حتی روی ترمز اتوموبیل ها اثر منفی می گذارد.
7⃣ حتی در تومورهای سرطانی نیز یافت شده است.

از ۵۰ نفر فوق ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند. ۶ نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!!!
👇👇👇👇👇
عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #استاد_محمدرضا_رنجبر #صائب_تبریزی #شعر

🔅 گذار سیل 🔅

پدرم او را گفت : از اینکه می بینم به جان یک یکِ موهای سپید خود افتاده ای ، و آنهمه را سیاه می کنی ، چنین می انگارم که امروز کسی را نیافته ای ، تا که آن را سیاه کنی !
و او به تبسم گفت : عمارتِ تن نیز به تعمیر حاجتمند است!
و پدرم گفت : به شرط آنکه در گذار سیل نباشد .
و همینطور که با دستش به شانه اش می زد ، گفت : موی سفید ، گرده صبح قیامت است.

تعمیر خانه ای که بود در گذار سیل
ای خانمان خراب برای چه می کنی ؟

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #مرگ #یاد_مرگ #یقظه #تصاویر

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #حکایت #عرفان_و_معنویت

🔅 ندای رحیل 🔅

ملاّ محمدتقی مجلسی گوید: شش ماه قبل از مرگ شیخ بهایی، به همراه او برای زیارت قبر بابا رکن الدین به قبرستان تخت فولاد رفتیم. در کنار قبر بودیم که شیخ بهایی صدایی از قبر شنید که: «شیخنا در فکر خود باش!» او به ما نگاه کرد و گفت این صدا را شنیدید؟ گفتیم: نه. شروع به گریه کرد و متوجّه مرگ و آخرت گردید.
پس از اصرار زیادی که به او کردیم تا ما را از آنچه شنیده است خبر دهد، فرمود: خبر شدم که خود را برای مرگ آماده کنم.
شش ماه پس از این خبر، ایشان فوت کرد و من به همراه پنجاه هزار نفر دیگر بر او نماز گذاردیم.

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #احادیث #توبه #عرفان_و_معنویت #تصاویر #امام_جواد علیه السلام

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #استاد_صفائی_حائری ره

🔅 مفيدتر از داشته ‏‌ها 🔅

در بعضى از روايات هست كه امام صادق‏ (علیه السلام) از راهى مى ‏گذشت انبوهى از مردم در كنار شخصى جمع شده بودند كه اسلام نداشت و خبرهايى مى‏ داد و همه از خبرهاى او تعجب مى ‏كردند ...
امام پرسيدند چه مى ‏گويد؟ همه گفتند از غيب خبر مى ‏دهد.
حضرت نزديك مرد آمدند و دست خود را پيش آوردند و پرسيدند در دست من چه چيزى هست؟ مرد نگاهى كرد و گفت اين، تخم مرغى است كه در همين لحظه در فلان جنگل بدست آمده، تعجبم از اين است كه چگونه به دست تو رسيده و پرسيد آيا همين نيست؟
حضرت جوابش ندادند و فقط از او سؤال كردند از كجا به اين‏ها رسيده ‏اى و او گفت با مخالفت با خويش ... به اين نيرو رسيده ‏ام ...
حضرت گفتند: آيا مى ‏خواهى مسلمان شوى؟ او گفت نه.
گفتند: پس با خويش مخالفت كن.
بيچاره مبهوت شد و اسلام آورد.
چندى نگذشت كه نزد امام آمد و شكايت كرد كه آنچه مى ‏دانستم از دست داده‏ ام و ديگر خبرى نمى ‏توانم بدهم.
حضرت تبسمى كردند و گفتند آنچه بدست آوردى براى تو مفيدتر است از آنچه كه از دست داده ‏اى.

📚 روش نقد، ج 3، ص 37

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin