https://www.ziaossalehin.ir/fa/content/18148
✔️ صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 2[کامل] توسط حجت الاسلام محمدرضا رنجبر
✔️ صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 2[کامل] توسط حجت الاسلام محمدرضا رنجبر
https://www.ziaossalehin.ir/fa/content/18222
✔️ صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 3[کامل] - استاد محمدرضا رنجبر
✔️ صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 3[کامل] - استاد محمدرضا رنجبر
https://www.ziaossalehin.ir/fa/content/18246
✔️ صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 4[کامل] - استاد محمدرضا رنجبر
✔️ صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 4[کامل] - استاد محمدرضا رنجبر
ضیاءالصالحین
صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 4[کامل] - استاد محمدرضا رنجبر | ضیاءالصالحین
درس حافظ / غزل شماره 4 - حجت الاسلام استاد محمدرضا رنجبر
https://www.ziaossalehin.ir/fa/content/18277
✔️ صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 5 [کامل] - استاد محمدرضا رنجبر
✔️ صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 5 [کامل] - استاد محمدرضا رنجبر
ضیاءالصالحین
صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 5 [کامل] - استاد محمدرضا رنجبر | ضیاءالصالحین
https://www.ziaossalehin.ir/fa/content/18415
✔️ صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 6 [کامل] - استاد محمدرضا رنجبر
✔️ صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 6 [کامل] - استاد محمدرضا رنجبر
ضیاءالصالحین
صوت/ شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 6 [کامل] - استاد محمدرضا رنجبر
درس حافظ / غزل شماره 6 - حجت الاسلام استاد محمدرضا رنجبر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 توصیه حضرت آیت الله بهجت قدس سره به زائر عتبات، خواندن ده ذکر مصیبت حضرت علی اصغر علیه السلام در کربلا، حرم مطهر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام
✔️ صفحه ذهن آدمی، صحنه آمد و شد دائمی افکار و خیالاتی است که کمابیش در انتخاب راه زندگی و پیمودن مسیر آن موثر است. گرچه حضور فکر، وهم و یا خیال در ذهن، ابتدا امری غیر اختیاری می نماید، ولی با بررسی منشاء آنها، به این حقیقت پی خواهیم برد که آنچه ذهن انسان را مشغول می کند قابل پیش بینی، پیشگیری یا زمینه سازی است. از این رو باید با شناخت انواع فکر و زمینه های حضور آنها در ذهن در صدد جلوگیری از ورود آنچه مضر به حال ماست برآییم و افکار مفید و پسندیده که موجب سعادت دنیوی و اخروی ما می شود را جایگزین نماییم.
✍ ادامه و متن کامل را در لینک زیر مطالعه نمایید:
👇
🌐 https://ziaossalehin.ir/fa/content/5879
✍ ادامه و متن کامل را در لینک زیر مطالعه نمایید:
👇
🌐 https://ziaossalehin.ir/fa/content/5879
ضیاءالصالحین
راه اندیشه خوب و جلوگیری از افکار بد
پرسش و پاسخ؛
.....ادب چکد
فسانه شد آن دوران، که شرط مسلمانی
ارادت و حرمت بود، به عالم ربانی
.
جهان تشیع بود، به حائریان دل خوش
به صدر و بروجردی، امینی و میلانی
.
سخن، سر حكمت داشت، ادب به نهايت داشت
که ملک فقاهت داشت، الهی و شَعرانی
.
به خون جگر پرورد، یلی چو خمینی را
چو منتظری گیتی، ندید به آسانی
.
فسانه شد آن دوران، که مرعشیان بودند
نشان نجف در قم، چو بهجت گیلانی
.
ز شش جهت از این ملک، ستاره نمایان بود
چو حجت و خوانساری، اراکی و قوچانی
.
دریغ و فغان از چرخ، که فاصله ها انداخت
میان جوانان با، مراجع قرآنی
.
اعاظم قم را گو، که چاره بیندیشند
به خاطر محرومان، به شیوه رحمانی
.
اگرچه به لطف حق، به جمعیت پاکان
هنوز وفادارند، جماعت ایرانی
.
هنوز خراسان است به وحدت قم خوشدل
که مرجع تقلید است، وحید خراسانی
.
چو علم و خرد جویی، چو نور صفا خواهی
نگر به حسن زاده، به صافی نورانی
.
به مصدر حکمت بین، شکوه جوادی را
حلاوت لحن آموز، ز جعفر سبحانی
.
به نسل جوان باید، به طرز نوین آموخت
مکارم شیرازی، فضایل گرگانی
.
ادامه این فهرست، به وزن نمی گنجد
که دست سخن بسته ست، چنان که تو خود دانی
.
کنون که پس از شاهان، قضا و قدر، یکسر
به مجتهدان بخشید، نگین سلیمانی
.
سزد که فقیهان نیز، چو رهبر فرزانه
ز حرمت استادان کنند نگهبانی
.
به ویژه ز خورشیدی، ز مرجع تقلیدی
که خاتم جان نفروخت به خواهش نفسانی
.
جهانی و بنشسته به کنج خود آهسته
که لب ز سخن بسته، به رغم سخن دانی
.
ادب چکد از خامه، نویسد اگر نامه
به حضرت علامه، شبیری زنجانی
.
✍افشین علا 🗓آبان ۹۷ 📍تهران
از کانال سیره علما
@ziaossalehin
فسانه شد آن دوران، که شرط مسلمانی
ارادت و حرمت بود، به عالم ربانی
.
جهان تشیع بود، به حائریان دل خوش
به صدر و بروجردی، امینی و میلانی
.
سخن، سر حكمت داشت، ادب به نهايت داشت
که ملک فقاهت داشت، الهی و شَعرانی
.
به خون جگر پرورد، یلی چو خمینی را
چو منتظری گیتی، ندید به آسانی
.
فسانه شد آن دوران، که مرعشیان بودند
نشان نجف در قم، چو بهجت گیلانی
.
ز شش جهت از این ملک، ستاره نمایان بود
چو حجت و خوانساری، اراکی و قوچانی
.
دریغ و فغان از چرخ، که فاصله ها انداخت
میان جوانان با، مراجع قرآنی
.
اعاظم قم را گو، که چاره بیندیشند
به خاطر محرومان، به شیوه رحمانی
.
اگرچه به لطف حق، به جمعیت پاکان
هنوز وفادارند، جماعت ایرانی
.
هنوز خراسان است به وحدت قم خوشدل
که مرجع تقلید است، وحید خراسانی
.
چو علم و خرد جویی، چو نور صفا خواهی
نگر به حسن زاده، به صافی نورانی
.
به مصدر حکمت بین، شکوه جوادی را
حلاوت لحن آموز، ز جعفر سبحانی
.
به نسل جوان باید، به طرز نوین آموخت
مکارم شیرازی، فضایل گرگانی
.
ادامه این فهرست، به وزن نمی گنجد
که دست سخن بسته ست، چنان که تو خود دانی
.
کنون که پس از شاهان، قضا و قدر، یکسر
به مجتهدان بخشید، نگین سلیمانی
.
سزد که فقیهان نیز، چو رهبر فرزانه
ز حرمت استادان کنند نگهبانی
.
به ویژه ز خورشیدی، ز مرجع تقلیدی
که خاتم جان نفروخت به خواهش نفسانی
.
جهانی و بنشسته به کنج خود آهسته
که لب ز سخن بسته، به رغم سخن دانی
.
ادب چکد از خامه، نویسد اگر نامه
به حضرت علامه، شبیری زنجانی
.
✍افشین علا 🗓آبان ۹۷ 📍تهران
از کانال سیره علما
@ziaossalehin
تأکید حضرت #امام_خمینی بر بیان مسائل عرفانی
🔸يكى از آقايان مىگفت كه ظاهراً مرحوم آقا شيخ محمد بهارى اسم يك كسى آمد، گفت: عادل كافرى است. گفتيم: خوب، عادل است يعنى چه؟ كافر است يعنى چه؟ گفت: اما عادل است، براى اينكه روى موازين عمل مىكند؛ هيچ معصيت نمىكند؛ اما كافر است، براى اينكه آن خدايى كه او مىپسندد، خدا نيست، آنكه او مىپرستد اصلًا خدا نيست...
🔹عمده نظر من به اين است كه حيف است يك دستهاى از اهل علم كه مردم صالح و خوبى هستند، اينها محروم بمانند از يك مسائلى.
🔸ما كه آمديم قم، مرحوم آقا ميرزا على اكبر حكيم ـ خدا رحمتش كند ـ در قم بود؛ وقتى كه حوزه علميه قم تأسيس شد، يكى از مقدّسين ـ آن هم خدا رحمتش كند ـ گفته بود: ببين اسلام به كجا رسيده است كه درِ خانه آقا ميرزا على اكبر باز شد!
🔹علما مىرفتند آنجا درس مىخواندند. مرحوم آقاى [سید محمد تقی] خوانسارى، مرحوم آقاى اشراقى، اين آقاى [سید احمد] خوانسارى، اينها مىرفتند پيش آقا ميرزا على اكبر درس مىخواندند؛ آن آقا گفته بود كه ببين اسلام به كجا رسيده است كه درِ خانه ميرزا على اكبر باز شد! و حال آنكه خيلى مرد صالحى بود؛ و بعد از اينكه ايشان فوت شده بود، گويندهشان در منبر گفته بود كه من خودم ديدم قرآن مىخواند! مرحوم آقاى شاهآبادى ناراحت شده بود از اينكه اين آقا گفته است كه من ديدم قرآن مىخواند آقا ميرزا على اكبر.
🔸 در هر صورت اين سوء ظنها، و اين جداكردنِ [يك عده] خودشان را از يك خيراتى، اين موجب تأثر است كه يك حوزهاى از يك خيراتى كه هست، محروم بماند؛ حتى از فلسفه كه يك امر عادى است، تا برسد به آن مسائل ديگر.
🔹و عمده اين است كه به مطلب يكديگر نرسيدهاند؛ چون نرسيدهاند، اين صحبتها پيش آمده؛ اگر برسند به مطلب يكديگر، نزاعى در كار نيست. ... اين نمىداند او چه مىگويد، انكار مىكند...
🔸 اين عرفا و شعراى عارف مسلك، و فلاسفه هم، همه يك مطلب مىگويند؛ مطالب مختلفه نيست. تعبيرات مختلفه است، زبانهاى مختلفه. زبان شعر، خودش يك زبانى است. حافظ، زبان خاصى دارد. همان مسائل را مىگويد كه آنها مىگويند؛ اما با يك زبان ديگرى. زبانهاى مختلف است و نبايد از اين بركات مردم را دور كرد، بايد مردم را به اين سفره پهن الهى كه قرآن و سنت و ادعيه باشد، دعوت كرد؛ تا هر كس به اندازه خودش استفاده بكند.
🔹اين مقدمه بود براى همه مسائلى كه بعدها هم اگر پيش بيايد و عمرى باشد كه اگر ما هم يک وقتى يك احتمال داديم، نگوييد كه اين تعبيرات را شما آورديد دوباره در ميدان، مثلًا دوباره عرفا. خير، بايد بيايد!
🔸مرحوم آقاى شاهآبادى رحمهالله براى عدهاى از كاسبها [كه] مىآمدند آنجا، مسائل را همان طورى كه براى همه مىگفت، براى آنها هم مىگفت. من به ايشان عرض كردم: آخر اينها [كه سنخيتى ندارند!]» گفت: «بگذار اين كفريات به گوششان بخورد!
🔹خوب، ما يك چنين اشخاصى داشتيم؛ حالا به سليقه من درست در نمىآيد كه نمىشود گفت كه اينها اشتباهات است.
📚 #امام_خمینی، تفسیر سوره حمد
🔸يكى از آقايان مىگفت كه ظاهراً مرحوم آقا شيخ محمد بهارى اسم يك كسى آمد، گفت: عادل كافرى است. گفتيم: خوب، عادل است يعنى چه؟ كافر است يعنى چه؟ گفت: اما عادل است، براى اينكه روى موازين عمل مىكند؛ هيچ معصيت نمىكند؛ اما كافر است، براى اينكه آن خدايى كه او مىپسندد، خدا نيست، آنكه او مىپرستد اصلًا خدا نيست...
🔹عمده نظر من به اين است كه حيف است يك دستهاى از اهل علم كه مردم صالح و خوبى هستند، اينها محروم بمانند از يك مسائلى.
🔸ما كه آمديم قم، مرحوم آقا ميرزا على اكبر حكيم ـ خدا رحمتش كند ـ در قم بود؛ وقتى كه حوزه علميه قم تأسيس شد، يكى از مقدّسين ـ آن هم خدا رحمتش كند ـ گفته بود: ببين اسلام به كجا رسيده است كه درِ خانه آقا ميرزا على اكبر باز شد!
🔹علما مىرفتند آنجا درس مىخواندند. مرحوم آقاى [سید محمد تقی] خوانسارى، مرحوم آقاى اشراقى، اين آقاى [سید احمد] خوانسارى، اينها مىرفتند پيش آقا ميرزا على اكبر درس مىخواندند؛ آن آقا گفته بود كه ببين اسلام به كجا رسيده است كه درِ خانه ميرزا على اكبر باز شد! و حال آنكه خيلى مرد صالحى بود؛ و بعد از اينكه ايشان فوت شده بود، گويندهشان در منبر گفته بود كه من خودم ديدم قرآن مىخواند! مرحوم آقاى شاهآبادى ناراحت شده بود از اينكه اين آقا گفته است كه من ديدم قرآن مىخواند آقا ميرزا على اكبر.
🔸 در هر صورت اين سوء ظنها، و اين جداكردنِ [يك عده] خودشان را از يك خيراتى، اين موجب تأثر است كه يك حوزهاى از يك خيراتى كه هست، محروم بماند؛ حتى از فلسفه كه يك امر عادى است، تا برسد به آن مسائل ديگر.
🔹و عمده اين است كه به مطلب يكديگر نرسيدهاند؛ چون نرسيدهاند، اين صحبتها پيش آمده؛ اگر برسند به مطلب يكديگر، نزاعى در كار نيست. ... اين نمىداند او چه مىگويد، انكار مىكند...
🔸 اين عرفا و شعراى عارف مسلك، و فلاسفه هم، همه يك مطلب مىگويند؛ مطالب مختلفه نيست. تعبيرات مختلفه است، زبانهاى مختلفه. زبان شعر، خودش يك زبانى است. حافظ، زبان خاصى دارد. همان مسائل را مىگويد كه آنها مىگويند؛ اما با يك زبان ديگرى. زبانهاى مختلف است و نبايد از اين بركات مردم را دور كرد، بايد مردم را به اين سفره پهن الهى كه قرآن و سنت و ادعيه باشد، دعوت كرد؛ تا هر كس به اندازه خودش استفاده بكند.
🔹اين مقدمه بود براى همه مسائلى كه بعدها هم اگر پيش بيايد و عمرى باشد كه اگر ما هم يک وقتى يك احتمال داديم، نگوييد كه اين تعبيرات را شما آورديد دوباره در ميدان، مثلًا دوباره عرفا. خير، بايد بيايد!
🔸مرحوم آقاى شاهآبادى رحمهالله براى عدهاى از كاسبها [كه] مىآمدند آنجا، مسائل را همان طورى كه براى همه مىگفت، براى آنها هم مىگفت. من به ايشان عرض كردم: آخر اينها [كه سنخيتى ندارند!]» گفت: «بگذار اين كفريات به گوششان بخورد!
🔹خوب، ما يك چنين اشخاصى داشتيم؛ حالا به سليقه من درست در نمىآيد كه نمىشود گفت كه اينها اشتباهات است.
📚 #امام_خمینی، تفسیر سوره حمد
🔰 آيا صِرف صدقه دادن بلا را برطرف مى كند؟
💠هرگونه صدقه دادنى، رفع بلا نمى كند بلكه آنگونه صدقه اى « #شقاوت » را به « #سعادت » بر مى گرداند كه داراى سه شرط زير باشد:
1⃣ از راه #حلال به دست آمده باشد.
2⃣ با #اخلاص همراه باشد.
3⃣ به #مورد_مصرف شود.
💠اگر صدقه مناسب با شروط فوق انجام گرفت، هر چند كه كف آبى باشد، مؤثّر است.
📚منبع:
مجموعه آثار آيت الله دستغيب، ص79.
💠هرگونه صدقه دادنى، رفع بلا نمى كند بلكه آنگونه صدقه اى « #شقاوت » را به « #سعادت » بر مى گرداند كه داراى سه شرط زير باشد:
1⃣ از راه #حلال به دست آمده باشد.
2⃣ با #اخلاص همراه باشد.
3⃣ به #مورد_مصرف شود.
💠اگر صدقه مناسب با شروط فوق انجام گرفت، هر چند كه كف آبى باشد، مؤثّر است.
📚منبع:
مجموعه آثار آيت الله دستغيب، ص79.
...اسفندیار
🔶آیت الله علوی بروجردی:
آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم، برای من نقل میکرد که میخواستیم در مسجد اعظم چاه بزنیم. به ما گفتند متخصص این کار آقایی است به نام اسفندیار یگانگی و پسران که مؤسسه و بنگاهی در خیابان سعدی دارند و کارشان بسیار خوب است اما زرتشتیاند. با آقای بروجردی مطرح کردیم و ایشان هم استقبال کرد.
.
🔶آنها هم اظهار آمادگی کردند. منتها ما وحشت داشتیم که در زمین وقفشده برای مسجد، زرتشتیها چاه بزنند. با موافقت آقای بروجردی آنها آمدند و چاه زدند و چاه خیلی خوبی هم از کار درآمد و از عجایب آن اینکه آب این چاه شیرینتر از چاههای اطرافش است. چاههایی که داخل رودخانه است شور است، اما PH آب این چاه خیلی پایینتر است. این چاه را زدند و موتور گذاشتند و تا انتها کار را به نحو احسن انجام دادند. آقای لرزاده میگفت به سراغشان رفتم و گفتم صورت حساب بدهید، اما امروز و فردا میکردند. تا اینکه یک روز خود اسفندیار، که مدیر بنگاه بود، گفت صورت حساب دادن ما یک شرط دارد.
.
🔶شرطش این است که ما آقای بروجردی را از نزدیک ملاقات کنیم. آقای لرزاده میگفت من نمیتوانستم از طرف ایشان قولی بدهم و بعید میدانستم که آقای بروجردی بپذیرند. با این حال پیش آقای بروجردی رفتم و ماجرا را به ایشان گفتم. آقای بروجردی بسیار استقبال کرد و گفت چرا نگفتی بیایند. به هر حال با یگانگی خدمت آقای بروجردی رفتیم.
.
🔶ایشان در اتاق کناری زیر کرسی نشسته بود وچون بسیار پیر بود نمیتوانست به هنگام ورود افراد از جا بلند شود. یگانگی وارد شد و خدمت آقای بروجردی، که مرجع تقلید شیعه بود، رفت. دست و پایش را گم کرده بود. به آقای بروجردی چسبید و پیشانی، گونهها و دستش را بوسید. لرزاده به من گفت که آقای بروجردی در این بوسیدنها نه خودش را عقب کشید و نه دستش را این طرف و آن طرف کرد که حاکی از آن باشد که ایشان کافر و نجس است. کاملاً مانند رفتاری که با مسلمانان داشت با او مواجه شد. یگانگی کنار آقای بروجردی نشست و دست آقای بروجردی را گرفت.
.
🔶آقای بروجردی مطلقاً دستش را نکشید ومدتی دست در دست هم بودند. آقای بروجردی هم از ایشان تعریف کرد و گفت شنیدهام که کار خوبی کردی و آقای لرزاده از شما تعریف میکرد، اما چرا صورت حساب نمیدهی. یگانگی گفت برای همین خواستم خدمت شما بیایم وعرض کنم که اجازه بدهید در کار خیری که شما کردهاید من هم سهیم باشم. شما مسجدی برای خدا ساختهاید. اجازه دهید ما هم به اندازه این چاه در بنایی که شما ساختهاید سهیم باشیم.
.
🔶آقای بروجردی در گرفتن مبالغ کلان اخلاق خاصی داشتند و مخصوصاً از سهم امام در مسجد خرج نمیکردند و بهراحتی به پیشنهاد افراد برای کمککردن پاسخ مثبت نمیدادند.
.
🔶آقای لرزاده کاملاً با این روحیه آقای بروجردی آشنا بود. با این حال تا یگانگی این پیشنهاد را داد، آقای بروجردی پذیرفت. آقای لرزاده میگفت برای من تازگی داشت که آقای بروجردی چنین چیزی را قبول کرد.
.
🔶مرحوم آقای میرزا ابوالحسن روحانی، به آقای بروجردی گفت حالا که آقای یگانگی این همه به شما اظهار ارادت دارد به او امر بفرمایید که مسلمان شود.
.
🔶آقای لرزاده میگفت آقای بروجردی وقتی ناراحت وعصبانی میشدند صورت وگوش ایشان قرمز میشد. خود من هم دیده بودم.
.
🔶چون ایشان وقتی فوت شدند من ۱۰ سالم بود. آقای بروجردی از شنیدن آن حرف عصبانی شدند و سرشان را پایین انداختند وهیچ نگفتند. آقای جمشیدیگانگی با این حرف قدری کوچک شد.
.
🔶 آقای بروجردی بعد از اینکه این حالتشان برطرف شد سرشان را بلند کردند و به ایشان گفتند:«آقای حاج میرزا ابوالحسن! من دعا میکنم خداوند اخلاص آقای یگانگی را به ما بدهد» تا حدی این وضعیت جبران شد، و بعد هم که آقای یگانگی میخواست برودآقای بروجردی با اینکه بسیار پیر بود و بهسختی میتوانست از جا بلند شود، برخاست و او را چند قدم بدرقه کرد تا جبران آن کلام را بکند.
.
🔶این اصل قصه است و تتمهای هم دارد. بعدها این چاه، در زمان نوه آقای بروجردی، که متولی مسجد بود، خراب شده بود. ایشان میگفت در پروندهها گشتیم و آدرس بنگاه آنها را پیدا کردیم.
.
🔶در همان خیابان سعدی چند مغازه بود که نوشته بودند بنگاه اسفندیار یگانگی و پسران. به آنها گفتیم که چاه خراب شده است. آنها گفتند که چاه را ما زدهایم و میآییم درست میکنیم. آمدند و چاه را تعمیر کردند و باز هم صورت حساب نمیدادند. به بنگاه آنها مراجعه کردیم. معلوم شد خود اسفندیار فوت شده و بچههایش متصدی بنگاه هستند.
.
🔶یکی از پسرانش که مدیر عامل بنگاه بود، ملاقاتی با من گذاشت و پرونده راآورد و گفت پدر ما نوشته است که این چاه را ما برای آقای بروجردی و مسجد اعظم زدیم. تا وقتی این بنگاه هست و شما بچهها هستید، هر کاری این چاه داره بدون دریافت پول موظفید انجام دهید و این وصیت من به شما است.
نقل از کانال سیره علما
@ziaossalehin
🔶آیت الله علوی بروجردی:
آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم، برای من نقل میکرد که میخواستیم در مسجد اعظم چاه بزنیم. به ما گفتند متخصص این کار آقایی است به نام اسفندیار یگانگی و پسران که مؤسسه و بنگاهی در خیابان سعدی دارند و کارشان بسیار خوب است اما زرتشتیاند. با آقای بروجردی مطرح کردیم و ایشان هم استقبال کرد.
.
🔶آنها هم اظهار آمادگی کردند. منتها ما وحشت داشتیم که در زمین وقفشده برای مسجد، زرتشتیها چاه بزنند. با موافقت آقای بروجردی آنها آمدند و چاه زدند و چاه خیلی خوبی هم از کار درآمد و از عجایب آن اینکه آب این چاه شیرینتر از چاههای اطرافش است. چاههایی که داخل رودخانه است شور است، اما PH آب این چاه خیلی پایینتر است. این چاه را زدند و موتور گذاشتند و تا انتها کار را به نحو احسن انجام دادند. آقای لرزاده میگفت به سراغشان رفتم و گفتم صورت حساب بدهید، اما امروز و فردا میکردند. تا اینکه یک روز خود اسفندیار، که مدیر بنگاه بود، گفت صورت حساب دادن ما یک شرط دارد.
.
🔶شرطش این است که ما آقای بروجردی را از نزدیک ملاقات کنیم. آقای لرزاده میگفت من نمیتوانستم از طرف ایشان قولی بدهم و بعید میدانستم که آقای بروجردی بپذیرند. با این حال پیش آقای بروجردی رفتم و ماجرا را به ایشان گفتم. آقای بروجردی بسیار استقبال کرد و گفت چرا نگفتی بیایند. به هر حال با یگانگی خدمت آقای بروجردی رفتیم.
.
🔶ایشان در اتاق کناری زیر کرسی نشسته بود وچون بسیار پیر بود نمیتوانست به هنگام ورود افراد از جا بلند شود. یگانگی وارد شد و خدمت آقای بروجردی، که مرجع تقلید شیعه بود، رفت. دست و پایش را گم کرده بود. به آقای بروجردی چسبید و پیشانی، گونهها و دستش را بوسید. لرزاده به من گفت که آقای بروجردی در این بوسیدنها نه خودش را عقب کشید و نه دستش را این طرف و آن طرف کرد که حاکی از آن باشد که ایشان کافر و نجس است. کاملاً مانند رفتاری که با مسلمانان داشت با او مواجه شد. یگانگی کنار آقای بروجردی نشست و دست آقای بروجردی را گرفت.
.
🔶آقای بروجردی مطلقاً دستش را نکشید ومدتی دست در دست هم بودند. آقای بروجردی هم از ایشان تعریف کرد و گفت شنیدهام که کار خوبی کردی و آقای لرزاده از شما تعریف میکرد، اما چرا صورت حساب نمیدهی. یگانگی گفت برای همین خواستم خدمت شما بیایم وعرض کنم که اجازه بدهید در کار خیری که شما کردهاید من هم سهیم باشم. شما مسجدی برای خدا ساختهاید. اجازه دهید ما هم به اندازه این چاه در بنایی که شما ساختهاید سهیم باشیم.
.
🔶آقای بروجردی در گرفتن مبالغ کلان اخلاق خاصی داشتند و مخصوصاً از سهم امام در مسجد خرج نمیکردند و بهراحتی به پیشنهاد افراد برای کمککردن پاسخ مثبت نمیدادند.
.
🔶آقای لرزاده کاملاً با این روحیه آقای بروجردی آشنا بود. با این حال تا یگانگی این پیشنهاد را داد، آقای بروجردی پذیرفت. آقای لرزاده میگفت برای من تازگی داشت که آقای بروجردی چنین چیزی را قبول کرد.
.
🔶مرحوم آقای میرزا ابوالحسن روحانی، به آقای بروجردی گفت حالا که آقای یگانگی این همه به شما اظهار ارادت دارد به او امر بفرمایید که مسلمان شود.
.
🔶آقای لرزاده میگفت آقای بروجردی وقتی ناراحت وعصبانی میشدند صورت وگوش ایشان قرمز میشد. خود من هم دیده بودم.
.
🔶چون ایشان وقتی فوت شدند من ۱۰ سالم بود. آقای بروجردی از شنیدن آن حرف عصبانی شدند و سرشان را پایین انداختند وهیچ نگفتند. آقای جمشیدیگانگی با این حرف قدری کوچک شد.
.
🔶 آقای بروجردی بعد از اینکه این حالتشان برطرف شد سرشان را بلند کردند و به ایشان گفتند:«آقای حاج میرزا ابوالحسن! من دعا میکنم خداوند اخلاص آقای یگانگی را به ما بدهد» تا حدی این وضعیت جبران شد، و بعد هم که آقای یگانگی میخواست برودآقای بروجردی با اینکه بسیار پیر بود و بهسختی میتوانست از جا بلند شود، برخاست و او را چند قدم بدرقه کرد تا جبران آن کلام را بکند.
.
🔶این اصل قصه است و تتمهای هم دارد. بعدها این چاه، در زمان نوه آقای بروجردی، که متولی مسجد بود، خراب شده بود. ایشان میگفت در پروندهها گشتیم و آدرس بنگاه آنها را پیدا کردیم.
.
🔶در همان خیابان سعدی چند مغازه بود که نوشته بودند بنگاه اسفندیار یگانگی و پسران. به آنها گفتیم که چاه خراب شده است. آنها گفتند که چاه را ما زدهایم و میآییم درست میکنیم. آمدند و چاه را تعمیر کردند و باز هم صورت حساب نمیدادند. به بنگاه آنها مراجعه کردیم. معلوم شد خود اسفندیار فوت شده و بچههایش متصدی بنگاه هستند.
.
🔶یکی از پسرانش که مدیر عامل بنگاه بود، ملاقاتی با من گذاشت و پرونده راآورد و گفت پدر ما نوشته است که این چاه را ما برای آقای بروجردی و مسجد اعظم زدیم. تا وقتی این بنگاه هست و شما بچهها هستید، هر کاری این چاه داره بدون دریافت پول موظفید انجام دهید و این وصیت من به شما است.
نقل از کانال سیره علما
@ziaossalehin
* #زیارت #امام_رضا
🔻اصولاً گاهی بی نصیبی ها که انسان در حرمها مثل حرم آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام دارد، به خاطر عدم مراعات است.
🔸مثلا آداب زیارت اقتضا میکند که فقط انسان از پایین پا وارد حرم بشود؛ نه از این طرف و آن طرف. توفیقات و برکاتش هم زیادتر است.
🔹خدا رحمت کند مرحوم آیت الله مولوی قندهاری را، می فرمود: حضرت بقیة الله روحی له الفداء را دیده اند که اولاً از بیرون صحن و از پایین پای امام رضا علیه السلام کفشهایشان را درآورده اند و مسیر را با بدون کفش به سمت قبر مطهر آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام طی می کردهاند. اگر این مراعات ها بشود انسان بهره اش زیاد می شود.
ادامه دارد...
🔻اصولاً گاهی بی نصیبی ها که انسان در حرمها مثل حرم آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام دارد، به خاطر عدم مراعات است.
🔸مثلا آداب زیارت اقتضا میکند که فقط انسان از پایین پا وارد حرم بشود؛ نه از این طرف و آن طرف. توفیقات و برکاتش هم زیادتر است.
🔹خدا رحمت کند مرحوم آیت الله مولوی قندهاری را، می فرمود: حضرت بقیة الله روحی له الفداء را دیده اند که اولاً از بیرون صحن و از پایین پای امام رضا علیه السلام کفشهایشان را درآورده اند و مسیر را با بدون کفش به سمت قبر مطهر آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام طی می کردهاند. اگر این مراعات ها بشود انسان بهره اش زیاد می شود.
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
🔻در گذشته بالا سر حضرت بسته بود و یک پنجره بود که مردم تا پشت این پنجره می آمدند؛ ولی اخیراً اینجا را باز کردهاند و مردم گاهی میروند و میآیند. بالای سر امام نباید رفت و آمد کرد. پشت سر مبارک یک جایی برای نماز بود، اشکالی هم نداشت. خیلی جای خوبی هم بود؛ اما بالا سر حضرت رفت و آمد زیاد، جرأت میخواهد.
🔹بعضی در حرم فریاد می زنند! دعوا می کنند! خیلی عادی و راحت می روند و میآیند! به خاطر همین کارهاست که انسان بی نصیب می شود.
🔸مخصوصاً آقا علی بن موسی الرضا یک سبک و حالی داشتند که در ایام حیاتشان هم در خانه شان بسیار رفت و آمد میشد؛ ولی هیچ کس با افراد، بلند صحبت نمیکرد؛ بلکه همه آهسته صحبت می کردند. اینجا هم یکی از مصادق این آیه است که فرمود:
یَا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کجَهْرِ بَعْضِکمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون (الحجرات،2)
(ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضی از شما در برابر بعضی بلند صدا می کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی که نمی دانید)
نقل از کانال حجت الاسلام و المسلمین ناصری
@ziaossalehin
----edited----
ادامه مطلب قبل...
🔻در گذشته بالا سر حضرت بسته بود و یک پنجره بود که مردم تا پشت این پنجره می آمدند؛ ولی اخیراً اینجا را باز کردهاند و مردم گاهی میروند و میآیند. بالای سر امام نباید رفت و آمد کرد. پشت سر مبارک یک جایی برای نماز بود، اشکالی هم نداشت. خیلی جای خوبی هم بود؛ اما بالا سر حضرت رفت و آمد زیاد، جرأت میخواهد.
🔹بعضی در حرم فریاد می زنند! دعوا می کنند! خیلی عادی و راحت می روند و میآیند! به خاطر همین کارهاست که انسان بی نصیب می شود.
🔸مخصوصاً آقا علی بن موسی الرضا یک سبک و حالی داشتند که در ایام حیاتشان هم در خانه شان بسیار رفت و آمد میشد؛ ولی هیچ کس با افراد، بلند صحبت نمیکرد؛ بلکه همه آهسته صحبت می کردند. اینجا هم یکی از مصادق این آیه است که فرمود:
یَا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کجَهْرِ بَعْضِکمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون (الحجرات،2)
(ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضی از شما در برابر بعضی بلند صدا می کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی که نمی دانید)
نقل از کانال حجت الاسلام و المسلمین ناصری
@ziaossalehin
🔻در گذشته بالا سر حضرت بسته بود و یک پنجره بود که مردم تا پشت این پنجره می آمدند؛ ولی اخیراً اینجا را باز کردهاند و مردم گاهی میروند و میآیند. بالای سر امام نباید رفت و آمد کرد. پشت سر مبارک یک جایی برای نماز بود، اشکالی هم نداشت. خیلی جای خوبی هم بود؛ اما بالا سر حضرت رفت و آمد زیاد، جرأت میخواهد.
🔹بعضی در حرم فریاد می زنند! دعوا می کنند! خیلی عادی و راحت می روند و میآیند! به خاطر همین کارهاست که انسان بی نصیب می شود.
🔸مخصوصاً آقا علی بن موسی الرضا یک سبک و حالی داشتند که در ایام حیاتشان هم در خانه شان بسیار رفت و آمد میشد؛ ولی هیچ کس با افراد، بلند صحبت نمیکرد؛ بلکه همه آهسته صحبت می کردند. اینجا هم یکی از مصادق این آیه است که فرمود:
یَا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کجَهْرِ بَعْضِکمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون (الحجرات،2)
(ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضی از شما در برابر بعضی بلند صدا می کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی که نمی دانید)
نقل از کانال حجت الاسلام و المسلمین ناصری
@ziaossalehin
----edited----
ادامه مطلب قبل...
🔻در گذشته بالا سر حضرت بسته بود و یک پنجره بود که مردم تا پشت این پنجره می آمدند؛ ولی اخیراً اینجا را باز کردهاند و مردم گاهی میروند و میآیند. بالای سر امام نباید رفت و آمد کرد. پشت سر مبارک یک جایی برای نماز بود، اشکالی هم نداشت. خیلی جای خوبی هم بود؛ اما بالا سر حضرت رفت و آمد زیاد، جرأت میخواهد.
🔹بعضی در حرم فریاد می زنند! دعوا می کنند! خیلی عادی و راحت می روند و میآیند! به خاطر همین کارهاست که انسان بی نصیب می شود.
🔸مخصوصاً آقا علی بن موسی الرضا یک سبک و حالی داشتند که در ایام حیاتشان هم در خانه شان بسیار رفت و آمد میشد؛ ولی هیچ کس با افراد، بلند صحبت نمیکرد؛ بلکه همه آهسته صحبت می کردند. اینجا هم یکی از مصادق این آیه است که فرمود:
یَا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کجَهْرِ بَعْضِکمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون (الحجرات،2)
(ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضی از شما در برابر بعضی بلند صدا می کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی که نمی دانید)
نقل از کانال حجت الاسلام و المسلمین ناصری
@ziaossalehin
⁉️ چگونه در تحریم هوای یکدیگر را داشته باشیم؟
یادداشت یک جامعه شناس
#مفهوم_واره #جماران
🕌 @ziaossalehin
یادداشت یک جامعه شناس
#مفهوم_واره #جماران
🕌 @ziaossalehin
تضمین بهشت با شش شرط
▫️شرح حدیثی از #پیامبر اکرم (ص) توسط رهبرانقلاب
👈 پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: این شش چیز را شما قبول کنید، ما هم در مقابل بهشت را برای شما قبول میکنیم👇
◾ إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا
◽ [هرگاه سخن گفتید،] دروغ [مگویید.]
◾ وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا
◽ [هر گاه وعده دادید، خُلف وعده نکنید.]
◾ وَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا
◽ [هرگاه امینتان دانستند، خیانت نکنید. در] امانت مالی، امانت موقعیت و مسئولیت، امانت سخن و حرف و خبر خیانت نشود.
◾ وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ
◽ [چشمانتان را] از چیزهایی که خلاف محارم الهی است [فرو بندید.]
◾ وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ
◽ شهوت خودتان را نگه دارید.
◾ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ
◽ زبان و دست خودتان را نگه دارید؛ یعنی در اختیار داشته باشید.
📚 الامالی شیخ صدوق، صفحهی۱۵۰
🌐@ziaossalehin
▫️شرح حدیثی از #پیامبر اکرم (ص) توسط رهبرانقلاب
👈 پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: این شش چیز را شما قبول کنید، ما هم در مقابل بهشت را برای شما قبول میکنیم👇
◾ إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا
◽ [هرگاه سخن گفتید،] دروغ [مگویید.]
◾ وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا
◽ [هر گاه وعده دادید، خُلف وعده نکنید.]
◾ وَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا
◽ [هرگاه امینتان دانستند، خیانت نکنید. در] امانت مالی، امانت موقعیت و مسئولیت، امانت سخن و حرف و خبر خیانت نشود.
◾ وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ
◽ [چشمانتان را] از چیزهایی که خلاف محارم الهی است [فرو بندید.]
◾ وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ
◽ شهوت خودتان را نگه دارید.
◾ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ
◽ زبان و دست خودتان را نگه دارید؛ یعنی در اختیار داشته باشید.
📚 الامالی شیخ صدوق، صفحهی۱۵۰
🌐@ziaossalehin
#سه ويژگى برجسته مؤمن
امام رضا علیه السلام :
لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:
سنّتى از پروردگارش
وسنّتى از پيامبرش
و سنّتى از امامش.
🛑امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است
🔷امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است
♻️امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.
📗بحار الانوار، علامه مجلسی، ج75، ص334، ط بیروت.
🌐@ziaossalehin
امام رضا علیه السلام :
لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:
سنّتى از پروردگارش
وسنّتى از پيامبرش
و سنّتى از امامش.
🛑امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است
🔷امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است
♻️امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.
📗بحار الانوار، علامه مجلسی، ج75، ص334، ط بیروت.
🌐@ziaossalehin
#حضرت امام رضا علیه السلام فرمود:
سرمایه جمع نمی شود، مگر کسی که دارای #پنج خصلت مذموم باشد:
۱ ) بخل زیاد؛
۲ ) آرزوی دراز؛
۳ ) حرص ( آزمندی )؛
۴ ) بریدن از خویشان ( قطع رحم )؛
۵ ) برتری دادن دنیا بر آخرت
📗وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۴
♻️@ziaossalehin
سرمایه جمع نمی شود، مگر کسی که دارای #پنج خصلت مذموم باشد:
۱ ) بخل زیاد؛
۲ ) آرزوی دراز؛
۳ ) حرص ( آزمندی )؛
۴ ) بریدن از خویشان ( قطع رحم )؛
۵ ) برتری دادن دنیا بر آخرت
📗وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۴
♻️@ziaossalehin
#همسرانه
خانوم وآقای مهربون🌹
ارزشش را ندارد،
برای یک حرف بی منظور
دنیایتان را خراب کنید!
همدیگر را ببخشید🌹
تا همیشه کنار هم خوشبخت بمانید..
@ziaossalehin
خانوم وآقای مهربون🌹
ارزشش را ندارد،
برای یک حرف بی منظور
دنیایتان را خراب کنید!
همدیگر را ببخشید🌹
تا همیشه کنار هم خوشبخت بمانید..
@ziaossalehin
گناه #مسعود_نیلی و #سیف هزاران بار بزرگتر از #وحید_مظلومین بود...مطالبه برخورد قاطع با دانه درشت های #فاسد را از #قوه_قضائیه ادامه خواهیم داد...
👇
🆔 @ziaossalehin
👇
🆔 @ziaossalehin
Forwarded from استیکر و لوگوی مذهبی - مناسبتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM