🔸قدر و قیمت زبان سرخ روزنامهنگار
#قادر_باستانی - پژوهشگر رسانه
روزی که سعید مرتضوی مطبوعات نورسته آزاد را یکییکی تعطیل کرد، شاید اگر میدانستند که چند سال دیگر، برآمدن #رسانههای_اجتماعی در #فضای_مجازی، #سانسور را به محاق میبرد، چنین معامله تلخی با روزنامهنگاران وطن نمیشد. اینک ۲۰ سال از آن خزان بهار مطبوعات گذشته است و جا دارد از خود بپرسیم اگر زبان سرخ #روزنامهنگاران تحمل میشد، امروز در کجا ایستاده بودیم؟ آیا اساسا با وجود مطبوعات آزاد، فساد میتوانست جامعه را نحیف و آسیبپذیر کند؟ آیا با وجود رسانههای آزاد، برخی مدیران فاسد و ناکارآمد میتوانستند تا مغز استخوان نفوذ و ساحت سیاست را چنین بدنام و آلوده کنند.
رمز موفقیت و پایداری نظامهای سیاسی موفق در دنیا، وجود سیستم خوداصلاحی از طریق رسانههای آزاد است. روزنامهنگاران صریح و حقیقتگو نباید محدود شوند؛ چون زبان سرخ فسادستیز آنها، فرصت و نعمتی ارزشمند برای هر دولت و حکومتی است. ضرر اصلی را کشور کرد؛ چراکه مطبوعات آزاد، در خدمت جامعه و کشور بود. اگر دشمن دنبال ضعف و نابودی کشور بود، سهلترین راهش، بیاعتمادکردن تودههای مردم بود که از طریق مدیران فاسد حاصل میشد. زبان سرخ روزنامهنگاران حرفهای در مطبوعات آزاد، گرچه تلخ و گزنده بود، اما با بیان کژرویها و کاستیها و افشای فساد برخی مسئولان و مدیران فاسد، باعث قوام و دوام کشور و انقلاب میشد.
در یک نوشته تحقیقی، دکتر محسنیان راد، پژوهشگر ارتباطات، آورده که مطبوعات ایران از ابتدای انتشار، ۸۰ سال در انحصار دولت، ابزار مدح و ثنای مقامها و ماشین تبلیغاتی دولت بوده است. سپس حدود ۱۹ سال، اگرچه انحصار دولت پایان یافته و ملت نیز مطبوعات منتشر میکردند، مجازاتهای غیرقانونی روزنامهنگاران و توقیفهای متعدد، سبب شده بود آنها در شرایط سخت و محدودیت به سر برند. حدود ۱۹ سال دیگر، اگرچه فشار مستقیم حکومت دیده نمیشود، مجازاتهای غیرقانونی، توقیفهای سلیقهای و تبعیضها، منتهی به شکلگیری مطبوعات متعدد، خودسانسور و کمعمر شده است. حدود ۲۹ سال نیز مطبوعاتی مشابه دوره خودسانسور، اما به صورتی خنثی و غربزده مشغول فعالیت بودند. در کل این مدت، فقط حدود ۱۶ سال مطبوعات از آزادی برخوردار بودند که آنهم به دلیل نهادینهنشدن شرایط کار سالم در فضای آزادی، عملکرد آنها غالبا فرصتطلبانه و فحاشی بوده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مطبوعات ایران توانستند برای اولینبار در تاریخ حیات خود، آزادی را آنگونه تجربه کنند که بهجای فحاشی و تبدیلشدن به مطبوعات زرد، به اندیشهورزی بپردازند. البته در این میان بودند نشریات نوپایی که اندیشهورزی را بهگونهای آماتور و ناشیانه انجام میدادند. رسانهها در دوره جنگ محدود شدند و چند روزنامه رسمی به همراه معدودی مجله باقی ماندند و وظیفه اصلی تولید اخبار بر دوش خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) و واحد مرکزی خبر صداوسیما بود. انتشار روزنامه سلام و مجلاتی مانند آدینه، ایران فردا و بعدها پیام امروز، قدری فضا را تغییر داد، ولی نسیم آزادی بعد از انتخابات دوم خرداد در سال ۷۶ وزیدن گرفت و مطبوعات جانی تازه گرفتند. در این دوره، نسلی از روزنامه نگاران حرفه ای پا به عرصه گذاشتند که فرصت بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی بودند. مطبوعات بهمثابه رکن چهارم مردمسالاری، در این دوره معنا یافت، اما افسوس که سرنوشت غمباری یافتند.
در این سالها، تعداد بسیار زیادی از رسانههای رسمی، شامل خبرگزاریهای متعدد، روزنامههای رنگارنگ، سایتهای بیشمار و کانالهای خبری مختلف، با بودجههای کلان به منصه ظهور رسیدند. عمده وظیفه آنها، تأیید و توجیه سیاستها، پاسخ به مخالفان و نیز بیاثرکردن قلمهای آزاد و ناهماهنگ با افکار قالبی بود. محرومشدن کشور از قلمهای صادق و منتقد و رشد رسانه های اینچنینی و #روزنامهنگاران دولتی، آواری از فسادهای کلان اقتصادی و سیاسی پدید آورد و تأثیر بزرگی بر بیاعتمادکردن اقشار مختلف مردم بر جای گذاشت.
#رسانه، دیدهبان قدرت است و اگر این کارکرد به انجام نرسد، خود نهاد قدرت متضرر بزرگ خواهد بود. صاحبان قدرت، قدر زبان سرخ رسانههای آزاد را بدانند؛ مؤسسات رسانهای مستقل و حتی مخالف جریان اصلی را تقویت و مشکلاتشان را برطرف کنند، نگاه امنیتی به روزنامهنگاران جسور و بیپروا را بردارند و جای آن، دست حمایتگرانه بگذارند. رسانه ملی را که دهها روزنامهنگار زبده و کاربلد دارد، اما با سیاستگذاری غلط، توانشان هرز میرود، رها کنند تا این مؤسسه عظیم رسانهای، کارکرد واقعی خود را برای دیدهبانی قدرت بیابد.
▫️روزنامه شرق ۱۱ اردیبهشت ۹۹
#قادر_باستانی - پژوهشگر رسانه
روزی که سعید مرتضوی مطبوعات نورسته آزاد را یکییکی تعطیل کرد، شاید اگر میدانستند که چند سال دیگر، برآمدن #رسانههای_اجتماعی در #فضای_مجازی، #سانسور را به محاق میبرد، چنین معامله تلخی با روزنامهنگاران وطن نمیشد. اینک ۲۰ سال از آن خزان بهار مطبوعات گذشته است و جا دارد از خود بپرسیم اگر زبان سرخ #روزنامهنگاران تحمل میشد، امروز در کجا ایستاده بودیم؟ آیا اساسا با وجود مطبوعات آزاد، فساد میتوانست جامعه را نحیف و آسیبپذیر کند؟ آیا با وجود رسانههای آزاد، برخی مدیران فاسد و ناکارآمد میتوانستند تا مغز استخوان نفوذ و ساحت سیاست را چنین بدنام و آلوده کنند.
رمز موفقیت و پایداری نظامهای سیاسی موفق در دنیا، وجود سیستم خوداصلاحی از طریق رسانههای آزاد است. روزنامهنگاران صریح و حقیقتگو نباید محدود شوند؛ چون زبان سرخ فسادستیز آنها، فرصت و نعمتی ارزشمند برای هر دولت و حکومتی است. ضرر اصلی را کشور کرد؛ چراکه مطبوعات آزاد، در خدمت جامعه و کشور بود. اگر دشمن دنبال ضعف و نابودی کشور بود، سهلترین راهش، بیاعتمادکردن تودههای مردم بود که از طریق مدیران فاسد حاصل میشد. زبان سرخ روزنامهنگاران حرفهای در مطبوعات آزاد، گرچه تلخ و گزنده بود، اما با بیان کژرویها و کاستیها و افشای فساد برخی مسئولان و مدیران فاسد، باعث قوام و دوام کشور و انقلاب میشد.
در یک نوشته تحقیقی، دکتر محسنیان راد، پژوهشگر ارتباطات، آورده که مطبوعات ایران از ابتدای انتشار، ۸۰ سال در انحصار دولت، ابزار مدح و ثنای مقامها و ماشین تبلیغاتی دولت بوده است. سپس حدود ۱۹ سال، اگرچه انحصار دولت پایان یافته و ملت نیز مطبوعات منتشر میکردند، مجازاتهای غیرقانونی روزنامهنگاران و توقیفهای متعدد، سبب شده بود آنها در شرایط سخت و محدودیت به سر برند. حدود ۱۹ سال دیگر، اگرچه فشار مستقیم حکومت دیده نمیشود، مجازاتهای غیرقانونی، توقیفهای سلیقهای و تبعیضها، منتهی به شکلگیری مطبوعات متعدد، خودسانسور و کمعمر شده است. حدود ۲۹ سال نیز مطبوعاتی مشابه دوره خودسانسور، اما به صورتی خنثی و غربزده مشغول فعالیت بودند. در کل این مدت، فقط حدود ۱۶ سال مطبوعات از آزادی برخوردار بودند که آنهم به دلیل نهادینهنشدن شرایط کار سالم در فضای آزادی، عملکرد آنها غالبا فرصتطلبانه و فحاشی بوده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مطبوعات ایران توانستند برای اولینبار در تاریخ حیات خود، آزادی را آنگونه تجربه کنند که بهجای فحاشی و تبدیلشدن به مطبوعات زرد، به اندیشهورزی بپردازند. البته در این میان بودند نشریات نوپایی که اندیشهورزی را بهگونهای آماتور و ناشیانه انجام میدادند. رسانهها در دوره جنگ محدود شدند و چند روزنامه رسمی به همراه معدودی مجله باقی ماندند و وظیفه اصلی تولید اخبار بر دوش خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) و واحد مرکزی خبر صداوسیما بود. انتشار روزنامه سلام و مجلاتی مانند آدینه، ایران فردا و بعدها پیام امروز، قدری فضا را تغییر داد، ولی نسیم آزادی بعد از انتخابات دوم خرداد در سال ۷۶ وزیدن گرفت و مطبوعات جانی تازه گرفتند. در این دوره، نسلی از روزنامه نگاران حرفه ای پا به عرصه گذاشتند که فرصت بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی بودند. مطبوعات بهمثابه رکن چهارم مردمسالاری، در این دوره معنا یافت، اما افسوس که سرنوشت غمباری یافتند.
در این سالها، تعداد بسیار زیادی از رسانههای رسمی، شامل خبرگزاریهای متعدد، روزنامههای رنگارنگ، سایتهای بیشمار و کانالهای خبری مختلف، با بودجههای کلان به منصه ظهور رسیدند. عمده وظیفه آنها، تأیید و توجیه سیاستها، پاسخ به مخالفان و نیز بیاثرکردن قلمهای آزاد و ناهماهنگ با افکار قالبی بود. محرومشدن کشور از قلمهای صادق و منتقد و رشد رسانه های اینچنینی و #روزنامهنگاران دولتی، آواری از فسادهای کلان اقتصادی و سیاسی پدید آورد و تأثیر بزرگی بر بیاعتمادکردن اقشار مختلف مردم بر جای گذاشت.
#رسانه، دیدهبان قدرت است و اگر این کارکرد به انجام نرسد، خود نهاد قدرت متضرر بزرگ خواهد بود. صاحبان قدرت، قدر زبان سرخ رسانههای آزاد را بدانند؛ مؤسسات رسانهای مستقل و حتی مخالف جریان اصلی را تقویت و مشکلاتشان را برطرف کنند، نگاه امنیتی به روزنامهنگاران جسور و بیپروا را بردارند و جای آن، دست حمایتگرانه بگذارند. رسانه ملی را که دهها روزنامهنگار زبده و کاربلد دارد، اما با سیاستگذاری غلط، توانشان هرز میرود، رها کنند تا این مؤسسه عظیم رسانهای، کارکرد واقعی خود را برای دیدهبانی قدرت بیابد.
▫️روزنامه شرق ۱۱ اردیبهشت ۹۹