#خبرجاری🔸روسیه خواستار تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت در مورد سوریه شد
هیئت دیپلماتیک روسیه در سازمان ملل متحد خواستار تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت سازمان ملل برای بررسی وضعیت سوریه شد.
هیئت دیپلماتیک روسیه در سازمان ملل متحد خواستار تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت سازمان ملل برای بررسی وضعیت سوریه شد.
#روزنامهنگاری🔸مهدی علیرضایی خبرنگار تسنیم درگذشت
مهدی علیرضایی خبرنگار سخت کوش و خوشنام حوزه شهری خبرگزاری تسنیم بر اثر ایست قلبی درگذشت.
علیرضایی بیش از ۱۵ سال در حوزههای مختلف خبری از جمله شهرداری، وزارت کشور، استانداری، تامین اجتماعی، هلال احمر، وزارت کار و ... در رسانههای مختلف از جمله مجلات همشهری، سایتها و وبگاههای شهری، خبرگزاری فارس و خبرگزاری تسنیم مشغول به کار بود... +
مهدی علیرضایی خبرنگار سخت کوش و خوشنام حوزه شهری خبرگزاری تسنیم بر اثر ایست قلبی درگذشت.
علیرضایی بیش از ۱۵ سال در حوزههای مختلف خبری از جمله شهرداری، وزارت کشور، استانداری، تامین اجتماعی، هلال احمر، وزارت کار و ... در رسانههای مختلف از جمله مجلات همشهری، سایتها و وبگاههای شهری، خبرگزاری فارس و خبرگزاری تسنیم مشغول به کار بود... +
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#خبرجاری🔸تحولات سوریه
▫️از ١۵ مارس ۲۰۱۱ تا ٨ دسامبر ٢٠٢۴
▫️از ١۵ مارس ۲۰۱۱ تا ٨ دسامبر ٢٠٢۴
🔸واشنگتن: احتمال خارج شدن تحریرالشام از لیست تروریستی وجود دارد
روزنامۀ واشنگتن پست به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی گزارش داد که آمریکا احتمال حذف گروه تحریرالشام از لیست گروههای تروریستی را رد نمیکند. این مقام ارشد آمریکایی مدعی شد که آمریکا به دنبال تضمین ثبات در سوریه است و این احتمال را باز میگذارد که گروه تروریستی که بشار اسد را از قدرت برکنار کرد از فهرست تروریسم خارج کند تا بتواند با آن تعامل بیشتری داشته باشد. فارس
روزنامۀ واشنگتن پست به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی گزارش داد که آمریکا احتمال حذف گروه تحریرالشام از لیست گروههای تروریستی را رد نمیکند. این مقام ارشد آمریکایی مدعی شد که آمریکا به دنبال تضمین ثبات در سوریه است و این احتمال را باز میگذارد که گروه تروریستی که بشار اسد را از قدرت برکنار کرد از فهرست تروریسم خارج کند تا بتواند با آن تعامل بیشتری داشته باشد. فارس
انتشارات فرهنگ معاصرمنتشرکرد:
🔸موج پیش رو
دنیایی را تصور کنید که در آن هر کسی با یک سنتز کنندهی دیانای ۲۰۰۰۰ دلاری بتواند یک ویروس کشنده ایجاد و منتشر کند. دنیایی که یک روز قبل از انتخابات، ویدئویی ساختگی از یک رئیسجمهور که اظهاراتی نژادپرستانه میکند و در آن ٧اینترنت پخش میشود. دنیایی که سازمانهای تروریستی سلاحهای خود را ذخیره میکنند. مایکل باسکار و مصطفی سلیمان نویسندگان این کتاب هستند. مصطفی سلیمان به عنوان یکی از بنیانگذاران هوشعمیق (DeepMind) پیشگام هوشمصنوعی، از نزدیک شاهد سرعت پیشرفت تکنولوژیک ما بوده است – و درک ناکافی ما از آن. او با تکیه بر تجربه و تحلیل تاریخی انقلابهای فنی، نشان میدهد که چگونه دهههای آینده با موجی اجتنابناپذیر از نوآوریها مشخص میشود که بر بخشهایی مانند زیستشناسی مصنوعی، هوش مصنوعی و علوم رایانه تأثیر میگذارد. این پیشرفتها که با انگیزههای استراتژیک و مالی قوی هدایت میشوند، چالشهای عظیم را حل میکنند و جهان را غنی میکنند – اما همچنین آن را بیثبات میکنند و اصل دولت-ملت را به خطر میاندازند. شهرکتاب
🔸موج پیش رو
دنیایی را تصور کنید که در آن هر کسی با یک سنتز کنندهی دیانای ۲۰۰۰۰ دلاری بتواند یک ویروس کشنده ایجاد و منتشر کند. دنیایی که یک روز قبل از انتخابات، ویدئویی ساختگی از یک رئیسجمهور که اظهاراتی نژادپرستانه میکند و در آن ٧اینترنت پخش میشود. دنیایی که سازمانهای تروریستی سلاحهای خود را ذخیره میکنند. مایکل باسکار و مصطفی سلیمان نویسندگان این کتاب هستند. مصطفی سلیمان به عنوان یکی از بنیانگذاران هوشعمیق (DeepMind) پیشگام هوشمصنوعی، از نزدیک شاهد سرعت پیشرفت تکنولوژیک ما بوده است – و درک ناکافی ما از آن. او با تکیه بر تجربه و تحلیل تاریخی انقلابهای فنی، نشان میدهد که چگونه دهههای آینده با موجی اجتنابناپذیر از نوآوریها مشخص میشود که بر بخشهایی مانند زیستشناسی مصنوعی، هوش مصنوعی و علوم رایانه تأثیر میگذارد. این پیشرفتها که با انگیزههای استراتژیک و مالی قوی هدایت میشوند، چالشهای عظیم را حل میکنند و جهان را غنی میکنند – اما همچنین آن را بیثبات میکنند و اصل دولت-ملت را به خطر میاندازند. شهرکتاب
▫️پیشهاد دونالد ترامپ به کانادا و مکزیک
#داخلگیومه🔸کانادا و مکزیک به ایالات آمریکا تبدیل شوند
"...ما سالانه بیش از ١٠٠ میلیارد دلار به کانادا یارانه میدهیم. ما تقریباً ٣٠٠ میلیارد دلار به مکزیک یارانه میدهیم. ما نباید یارانه بدهیم چرا به این کشورها یارانه می دهیم؟ اگر میخواهیم به آنها یارانه بدهیم، اجازه دهید آنها به ایالتهای آمریکا تبدیل شوند..."
#دونالد_ترامپ در مصاحبه با انبیسینیوز
#داخلگیومه🔸کانادا و مکزیک به ایالات آمریکا تبدیل شوند
"...ما سالانه بیش از ١٠٠ میلیارد دلار به کانادا یارانه میدهیم. ما تقریباً ٣٠٠ میلیارد دلار به مکزیک یارانه میدهیم. ما نباید یارانه بدهیم چرا به این کشورها یارانه می دهیم؟ اگر میخواهیم به آنها یارانه بدهیم، اجازه دهید آنها به ایالتهای آمریکا تبدیل شوند..."
#دونالد_ترامپ در مصاحبه با انبیسینیوز
#ارتباطات🔸ترکیب نشخوار فکری با پیشداوریهای شناختی چه برسر ما میآورد؟
ما در عصری زندگی میکنیم که به آن عصر ارتباطات میگویند، اما به نظر میرسد، در این عصر، زندگی معنای خود را هرچه بیشتر از دست داده است. ما اسیر صفحهنمایشهایمان شدهایم و احساس فرسودگی و بیرمقی میکنیم و روابطمان را شبیه توموری میبینیم که، به قصد حفظ "مرزهای" شخصیمان، باید از شرشان خلاص شویم. سال ۲۰۲۰، آماندا مونتل، زبانشناس آمریکایی، مشغول نوشتن کتابی دربارۀ فرقهها و منطق زبانی آنها بود که به این مسئله پی برد که تخریب و زوال روابط انسانی، چه نتایج خطرناکی میتواند در پی داشته باشد. مونتل شاهد بود که آشفتگیهای قرن بیستویکم چطور باعث رونق بازار عظیمِ "فرار از واقعیت" شده و صحنههایی مضحک و ترسناک رقم میزند: آدمهای تحصیلکردۀ بزرگسال، مثل بچههای چشموگوش بسته، خام تئوریهای توطئه، سلبریتیهای رقتانگیز، نوستالژیها، فانتزیها و خیالپردازیهای خودشان میشدند. چرا روح زمانۀ ما اینچنین بیمنطق شده است؟ از نظر مونتل شناخت هیچچیز به اندازۀ سوگیریهای شناختی برای پاسخ به این سوال ضروری نیست. سوگیریهای شناختی از دیرباز به ذهن ما کمک میکردهاند تا با کنترل و دستهبندی حجم عظیم اطلاعاتی که وارد مغزمان میشود، بتوانیم تصمیم بگیریم و دست به عمل بزنیم. البته ذهن ما هیچوقت کاملاً منطقی نبوده است، بلکه بیشتر منطقی مبتنی بر منابع داشته است، یعنی هدفش این بوده که بینِ زمان محدود، حافظۀ محدود و ولعهای گوناگون انسان برای معنابخشی به رویدادهای اطرافش توازن بهینهای برقرار کند. اما در مواجهه با وفور ناگهانی اطلاعات در دوران مدرن، این توازن بهینه به هم خورده است. بدینترتیب، ذهنِ ما به امور بیاهمیت توجه زیادی نشان میدهد و از توجه به امور مهم بازمیماند. وضعیتی که در آن به شکل وسواسی به مشکلاتمان فکر میکنیم، اما در حل آنها ناتوانیم. این پدیده را معمولاً "نشخوار فکری" مینامند. مونتل میگوید نشخوار فکری که از ویژگیهای روزگار ماست، توانایی ذهنی قدیمیتر ما یعنی تفکر جادویی را نیز مختل کرده است. تفکر جادویی، بر اساس مجموعهای از سوگیریهای شناختی کار میکند و میگوید افکار درونی ما بر رویدادهای جهان بیرون تأثیر میگذارد. ما با تفکر جادویی به جهان بیرونی و زندگی خودمان معنا میدهیم... تفکر جادویی میراثِ قدیمی اذهان ماست، اما تلاقی آن با نشخوار فکری ما را از پا انداخته است. حالا خرافاتاندیشیِ لاینفک از وجود ما، با اضافهبار عظیمی از اطلاعات و دنیایی بیشاز حد پیچیده روبهرو شده است که در آن، مکرراً میکوشیم جهان را بفهمیم، اما دائماً در این مسیر شکست میخوریم. در این نوسان سرگیجهآور میان معنابخشیدن به زندگی و از دست رفتن معنای زندگی، چه باید بکنیم؟ در سال ۲۰۱۴، بِل هوکس گفت "مهمترین کنشگری اساسیای که میتوانیم در زندگی خودمان داشته باشیم این است که، از گولزدن خودمان دست برداریم و با واقعیت روبهرو شویم ... و اینچنین در میان مردمانی که در خوابوخیال زندگی میکنند، آگاهانه زندگی کنیم …". باید تا جایی که ممکن است، هم کجاندیشیهای ذهن را بشناسیم و هم زیباییهایش را درک کنیم؛ به نظر منتل چنین کاری بخشی از مأموریتِ مشترک عصر ما است... +
ما در عصری زندگی میکنیم که به آن عصر ارتباطات میگویند، اما به نظر میرسد، در این عصر، زندگی معنای خود را هرچه بیشتر از دست داده است. ما اسیر صفحهنمایشهایمان شدهایم و احساس فرسودگی و بیرمقی میکنیم و روابطمان را شبیه توموری میبینیم که، به قصد حفظ "مرزهای" شخصیمان، باید از شرشان خلاص شویم. سال ۲۰۲۰، آماندا مونتل، زبانشناس آمریکایی، مشغول نوشتن کتابی دربارۀ فرقهها و منطق زبانی آنها بود که به این مسئله پی برد که تخریب و زوال روابط انسانی، چه نتایج خطرناکی میتواند در پی داشته باشد. مونتل شاهد بود که آشفتگیهای قرن بیستویکم چطور باعث رونق بازار عظیمِ "فرار از واقعیت" شده و صحنههایی مضحک و ترسناک رقم میزند: آدمهای تحصیلکردۀ بزرگسال، مثل بچههای چشموگوش بسته، خام تئوریهای توطئه، سلبریتیهای رقتانگیز، نوستالژیها، فانتزیها و خیالپردازیهای خودشان میشدند. چرا روح زمانۀ ما اینچنین بیمنطق شده است؟ از نظر مونتل شناخت هیچچیز به اندازۀ سوگیریهای شناختی برای پاسخ به این سوال ضروری نیست. سوگیریهای شناختی از دیرباز به ذهن ما کمک میکردهاند تا با کنترل و دستهبندی حجم عظیم اطلاعاتی که وارد مغزمان میشود، بتوانیم تصمیم بگیریم و دست به عمل بزنیم. البته ذهن ما هیچوقت کاملاً منطقی نبوده است، بلکه بیشتر منطقی مبتنی بر منابع داشته است، یعنی هدفش این بوده که بینِ زمان محدود، حافظۀ محدود و ولعهای گوناگون انسان برای معنابخشی به رویدادهای اطرافش توازن بهینهای برقرار کند. اما در مواجهه با وفور ناگهانی اطلاعات در دوران مدرن، این توازن بهینه به هم خورده است. بدینترتیب، ذهنِ ما به امور بیاهمیت توجه زیادی نشان میدهد و از توجه به امور مهم بازمیماند. وضعیتی که در آن به شکل وسواسی به مشکلاتمان فکر میکنیم، اما در حل آنها ناتوانیم. این پدیده را معمولاً "نشخوار فکری" مینامند. مونتل میگوید نشخوار فکری که از ویژگیهای روزگار ماست، توانایی ذهنی قدیمیتر ما یعنی تفکر جادویی را نیز مختل کرده است. تفکر جادویی، بر اساس مجموعهای از سوگیریهای شناختی کار میکند و میگوید افکار درونی ما بر رویدادهای جهان بیرون تأثیر میگذارد. ما با تفکر جادویی به جهان بیرونی و زندگی خودمان معنا میدهیم... تفکر جادویی میراثِ قدیمی اذهان ماست، اما تلاقی آن با نشخوار فکری ما را از پا انداخته است. حالا خرافاتاندیشیِ لاینفک از وجود ما، با اضافهبار عظیمی از اطلاعات و دنیایی بیشاز حد پیچیده روبهرو شده است که در آن، مکرراً میکوشیم جهان را بفهمیم، اما دائماً در این مسیر شکست میخوریم. در این نوسان سرگیجهآور میان معنابخشیدن به زندگی و از دست رفتن معنای زندگی، چه باید بکنیم؟ در سال ۲۰۱۴، بِل هوکس گفت "مهمترین کنشگری اساسیای که میتوانیم در زندگی خودمان داشته باشیم این است که، از گولزدن خودمان دست برداریم و با واقعیت روبهرو شویم ... و اینچنین در میان مردمانی که در خوابوخیال زندگی میکنند، آگاهانه زندگی کنیم …". باید تا جایی که ممکن است، هم کجاندیشیهای ذهن را بشناسیم و هم زیباییهایش را درک کنیم؛ به نظر منتل چنین کاری بخشی از مأموریتِ مشترک عصر ما است... +
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مخاطب🔸رسانهها و مخاطبان این روزها
▫️گفتگوی utv با دکتر #تهمینه_بختیاری درباره ویژگیهای مخاطب در عصر حاضر
▫️گفتگوی utv با دکتر #تهمینه_بختیاری درباره ویژگیهای مخاطب در عصر حاضر
▫️Actor–network theory
#نظریه🔸کنشگر- شبکه
نظریه کنشگر-شبکه (ANT) رویکردی روششناختی و نظری به نظریه اجتماعی است که هر چیزی در جهانهای طبیعی و اجتماعی در شبکههای روابط دائماً در حال تغییر وجود دارد.
این رویکرد بر این باور است چیزی بیرون از این روابط وجود ندارد. همه عواملی که در یک موقعیت اجتماعی مشارکت دارند در یک سطح هستند و بنابراین چیزی بیرون از شیوه تعامل فعلی مشارکتکنندگان در شبکه نیروی اجتماعی وجود ندارد؛ بنابراین ایدهها، فرایندها و بسیاری از عوامل مرتبط در مقام خلق موقعیت اجتماعی، مانند انسانها مهم هستند. کنشگر-شبکه بیان میکند که نیروهای اجتماعی درون خودشان وجود ندارند و در نتیجه نمیتوانند برای توضیح پدیده اجتماعی بکار بروند. بنابراین به جای تحلیل تجربی جدی بهتر است به جای "توضیح" فعالیت اجتماعی آن را "توصیف" کنند و فقط پس از این است که شخص میتواند مفهوم نیروهای اجتماعی را معرفی کند آنهم فقط به عنوان یک مفهوم نظری انتزاعی و نه چیزی که اصالتاً در جهان وجود دارد. در حالی که این رویکرد بیشتر به خاطر تأکید مشاجره برانگیزش بر قابلیت کنش غیر انسانها یا مشارکت آنها در نظامها یا شبکهها یا هر دو اینها شناخته میشود، کنشگر- شبکه با نقدهای قدرتمندش به جامعهشناسی انتقادی و متعارف نیز مرتبط است. این نظریه توسط پژوهشگران مطالعات علم و فناوری (STS) شامل میشل کالن، مادلین اکریچ، برونو لاتور، و جان لاو جامعهشناس و دیگران توسعه یافته است و به صورت فنیتر میتوان آن را به عنوان یک روش "مادی - نشانهای"(material-semiotic) توصیف کرد. رویکرد کنشگر-شبکه؛ روابط واحد مادی (میان چیزها) و نشانهای (بین مفاهیم) را نگاشت میکند. فرض این رویکرد این است که بسیاری از روابط هم مادی و هم مفهومی هستند.
به طور کلی نظریه کنشگر - شبکه یک رویکرد برساختگرا است چرا که از توضیحات ذات باورانه وقایع یا نوآوریها خودداری میکند. کنشگر - شبکه در واقع نظریه موفق را با فهم ترکیبات و تعاملات میان اجزایی که آنرا موفق میسازند توضیح میدهد و نه با گفتن اینکه این نظریه درست است یا غلط است. بهطور مشابه این رویکرد خودش یک نظریه نیست، کنشگر - شبکه به عنوان راهبرد عمل میکند تا در حساس شدن به اصطلاحات و فرضیات زیربنایی اغلب بررسی نشده به مردم کمک کند. این رویکرد به واسطه رویکرد خاص مادی-نشانهای خود از سایر نظریات شبکه اجتماعی و مطالعات علم و فناوری متمایز میشود.
#نظریه🔸کنشگر- شبکه
نظریه کنشگر-شبکه (ANT) رویکردی روششناختی و نظری به نظریه اجتماعی است که هر چیزی در جهانهای طبیعی و اجتماعی در شبکههای روابط دائماً در حال تغییر وجود دارد.
این رویکرد بر این باور است چیزی بیرون از این روابط وجود ندارد. همه عواملی که در یک موقعیت اجتماعی مشارکت دارند در یک سطح هستند و بنابراین چیزی بیرون از شیوه تعامل فعلی مشارکتکنندگان در شبکه نیروی اجتماعی وجود ندارد؛ بنابراین ایدهها، فرایندها و بسیاری از عوامل مرتبط در مقام خلق موقعیت اجتماعی، مانند انسانها مهم هستند. کنشگر-شبکه بیان میکند که نیروهای اجتماعی درون خودشان وجود ندارند و در نتیجه نمیتوانند برای توضیح پدیده اجتماعی بکار بروند. بنابراین به جای تحلیل تجربی جدی بهتر است به جای "توضیح" فعالیت اجتماعی آن را "توصیف" کنند و فقط پس از این است که شخص میتواند مفهوم نیروهای اجتماعی را معرفی کند آنهم فقط به عنوان یک مفهوم نظری انتزاعی و نه چیزی که اصالتاً در جهان وجود دارد. در حالی که این رویکرد بیشتر به خاطر تأکید مشاجره برانگیزش بر قابلیت کنش غیر انسانها یا مشارکت آنها در نظامها یا شبکهها یا هر دو اینها شناخته میشود، کنشگر- شبکه با نقدهای قدرتمندش به جامعهشناسی انتقادی و متعارف نیز مرتبط است. این نظریه توسط پژوهشگران مطالعات علم و فناوری (STS) شامل میشل کالن، مادلین اکریچ، برونو لاتور، و جان لاو جامعهشناس و دیگران توسعه یافته است و به صورت فنیتر میتوان آن را به عنوان یک روش "مادی - نشانهای"(material-semiotic) توصیف کرد. رویکرد کنشگر-شبکه؛ روابط واحد مادی (میان چیزها) و نشانهای (بین مفاهیم) را نگاشت میکند. فرض این رویکرد این است که بسیاری از روابط هم مادی و هم مفهومی هستند.
به طور کلی نظریه کنشگر - شبکه یک رویکرد برساختگرا است چرا که از توضیحات ذات باورانه وقایع یا نوآوریها خودداری میکند. کنشگر - شبکه در واقع نظریه موفق را با فهم ترکیبات و تعاملات میان اجزایی که آنرا موفق میسازند توضیح میدهد و نه با گفتن اینکه این نظریه درست است یا غلط است. بهطور مشابه این رویکرد خودش یک نظریه نیست، کنشگر - شبکه به عنوان راهبرد عمل میکند تا در حساس شدن به اصطلاحات و فرضیات زیربنایی اغلب بررسی نشده به مردم کمک کند. این رویکرد به واسطه رویکرد خاص مادی-نشانهای خود از سایر نظریات شبکه اجتماعی و مطالعات علم و فناوری متمایز میشود.
#فلسفه🔸اندیشه فلسفی
قرار نیست یک اندیشه فلسفی در برابر همه نقدها نفوذ ناپذیر باشد. این همان اشتباهی است که وایتهد (Alfred North Whitehead) از تبدیل فلسفه به هندسه توصیف میکند و در درجه اول به عنوان راهی برای کسب پیروزیهای کوتاه مدت در بحثهای شخصی مفید است که هیچکس دیگری به هر حال به آن اهمیت نمیدهد (یا حتی نمیداند). یک اندیشه فلسفی خوب همیشه در معرض انتقاد قرار خواهد گرفت - همان بینش عمیقی که هایدگر یا وایتهد داشتند - آنها آنقدر ظرافت و عمق دارند که اصطلاحات بحث را تغییر میدهند و به عنوان نوعی "محل عبور اجباری" عمل میکنند (اصطلاح لاتور) (Bruno Latour). یا به عبارت دیگر، دلیل اینکه "هستی و زمان" هنوز همچنان با صدها هزار یا میلیونها خواننده تقریباً تا یک قرن بعد هم کلاسیک هستند، به این دلیل نیست که هایدگر "اشتباهات کمتری" را نسبت به سایر نسلهایش مرتکب شده است. اشتباهات باید پاک شوند، اما این موتور اصلی پیشرفت فکری شخصی یا جمعی نیست.
#گراهام_هارمن فیلسوف آمریکایی
قرار نیست یک اندیشه فلسفی در برابر همه نقدها نفوذ ناپذیر باشد. این همان اشتباهی است که وایتهد (Alfred North Whitehead) از تبدیل فلسفه به هندسه توصیف میکند و در درجه اول به عنوان راهی برای کسب پیروزیهای کوتاه مدت در بحثهای شخصی مفید است که هیچکس دیگری به هر حال به آن اهمیت نمیدهد (یا حتی نمیداند). یک اندیشه فلسفی خوب همیشه در معرض انتقاد قرار خواهد گرفت - همان بینش عمیقی که هایدگر یا وایتهد داشتند - آنها آنقدر ظرافت و عمق دارند که اصطلاحات بحث را تغییر میدهند و به عنوان نوعی "محل عبور اجباری" عمل میکنند (اصطلاح لاتور) (Bruno Latour). یا به عبارت دیگر، دلیل اینکه "هستی و زمان" هنوز همچنان با صدها هزار یا میلیونها خواننده تقریباً تا یک قرن بعد هم کلاسیک هستند، به این دلیل نیست که هایدگر "اشتباهات کمتری" را نسبت به سایر نسلهایش مرتکب شده است. اشتباهات باید پاک شوند، اما این موتور اصلی پیشرفت فکری شخصی یا جمعی نیست.
#گراهام_هارمن فیلسوف آمریکایی