#کتاب #شعر
🔸قطره دریای همت
کتاب قطره دریای همت گزیدهای از کلیات #طالبعل_ لکهنویی متخلص به #عیشی با انتخاب، تدوین و تصحیح #امیرحسین_مدرس شاعر و ترانهسرای معاصر است که به تازگی از سوی نشر نیستان منتشر و وارد بازار کتاب شده است. از امیرحسین عزیز بابت ارسال کتاب و مرقومه پرمهر از صمیم قلب سپاسگزارم.
🔸قطره دریای همت
کتاب قطره دریای همت گزیدهای از کلیات #طالبعل_ لکهنویی متخلص به #عیشی با انتخاب، تدوین و تصحیح #امیرحسین_مدرس شاعر و ترانهسرای معاصر است که به تازگی از سوی نشر نیستان منتشر و وارد بازار کتاب شده است. از امیرحسین عزیز بابت ارسال کتاب و مرقومه پرمهر از صمیم قلب سپاسگزارم.
کتاب #شعر
🔸قطره دریای همت
کتاب قطره دریای همت گزیدهای از کلیات #طالبعل_لکهنویی متخلص به #عیشی با انتخاب، تدوین و تصحیح #امیرحسین_مدرس شاعر و ترانهسرای معاصر است که به تازگی از سوی نشر #نیستان منتشر و وارد بازار کتاب شده است.
طالب علی لکهنویی شاعرقرن سیزده قمری است که تا پیش از این تصحیح، کمتر به سرودهها و شرح حال او توجه شده. عیشی آن طور که مدرس در مقدمه کتاب خود عنوان کرده است در سال ۱۱۹۷ قمر ی در لکهنو در هندوستان متولد شده است. پدرش شاعر و نویسنده و از نزدیکانِ الماس علی خان، خواجه سرایِ بارگاه آصف الدوله بهادر بوده است. عیشی نزد میرزا محمد حسن قتیل لاهوری شاگردی کرد و شعر سراییدن به فارسی و هندی را آموخت و در کنار آن در نثرنویسی نیز مهارت کسب کرد. تا جایی که قتیل لاهوری در زمان مرگ خود عیشی را به عنوان جانشین خود در شعر و ادب معرفی کرد.
عیشی به گواه اشعاری که در مدح ائمه اطهار(ع) از خود به جای گذاشته شیعه اثنی عشری بوده و ارادتی ویژه به خاندان عصمت و طهارت داشته است تا جایی که بخشی ویژه از اشعار خود در دیوان کلیاتش را به آنها و به طور ویژه حضرت علی(ع) اختصاص داده است.
مدرس در این تصحیح بر اساس دو نسخه خطی موجود یکی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی و یک نسخه موجود در مرکز میکروفیلم نور در دهلی نو و بر اساس منطق التقاطی و بینابینی به تصحیح و تدوین اشعار این شاعر در این کتاب پرداخته است.
آنچه در این کتاب از نظر مدرس گذشته شامل کلیات عیشی به نظم است شامل برخی اشعار که از نظر سبک و سیاق و روش نوشتاری بسیار پیچیده و فنی است و در کنار آن برخی از ترکیب بندیها و مثنویهای برجای مانده از شاعر و نیز غزل و قصیده و مثنوی و رباعی و ترکیب بند و… که سعی شده در مجموع گزیدهای کامل از همه آنچه شاعر در کارنامه کاری خود دارد را در خود جای دهد.
کتاب «قطره دریای همت» در ٣٠٨ صفحه و با قیمت ٢١٢ هزار تومان توسط انتشارات نیستان منتشر شده است. خبرگزاری مهر
🔸قطره دریای همت
کتاب قطره دریای همت گزیدهای از کلیات #طالبعل_لکهنویی متخلص به #عیشی با انتخاب، تدوین و تصحیح #امیرحسین_مدرس شاعر و ترانهسرای معاصر است که به تازگی از سوی نشر #نیستان منتشر و وارد بازار کتاب شده است.
طالب علی لکهنویی شاعرقرن سیزده قمری است که تا پیش از این تصحیح، کمتر به سرودهها و شرح حال او توجه شده. عیشی آن طور که مدرس در مقدمه کتاب خود عنوان کرده است در سال ۱۱۹۷ قمر ی در لکهنو در هندوستان متولد شده است. پدرش شاعر و نویسنده و از نزدیکانِ الماس علی خان، خواجه سرایِ بارگاه آصف الدوله بهادر بوده است. عیشی نزد میرزا محمد حسن قتیل لاهوری شاگردی کرد و شعر سراییدن به فارسی و هندی را آموخت و در کنار آن در نثرنویسی نیز مهارت کسب کرد. تا جایی که قتیل لاهوری در زمان مرگ خود عیشی را به عنوان جانشین خود در شعر و ادب معرفی کرد.
عیشی به گواه اشعاری که در مدح ائمه اطهار(ع) از خود به جای گذاشته شیعه اثنی عشری بوده و ارادتی ویژه به خاندان عصمت و طهارت داشته است تا جایی که بخشی ویژه از اشعار خود در دیوان کلیاتش را به آنها و به طور ویژه حضرت علی(ع) اختصاص داده است.
مدرس در این تصحیح بر اساس دو نسخه خطی موجود یکی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی و یک نسخه موجود در مرکز میکروفیلم نور در دهلی نو و بر اساس منطق التقاطی و بینابینی به تصحیح و تدوین اشعار این شاعر در این کتاب پرداخته است.
آنچه در این کتاب از نظر مدرس گذشته شامل کلیات عیشی به نظم است شامل برخی اشعار که از نظر سبک و سیاق و روش نوشتاری بسیار پیچیده و فنی است و در کنار آن برخی از ترکیب بندیها و مثنویهای برجای مانده از شاعر و نیز غزل و قصیده و مثنوی و رباعی و ترکیب بند و… که سعی شده در مجموع گزیدهای کامل از همه آنچه شاعر در کارنامه کاری خود دارد را در خود جای دهد.
کتاب «قطره دریای همت» در ٣٠٨ صفحه و با قیمت ٢١٢ هزار تومان توسط انتشارات نیستان منتشر شده است. خبرگزاری مهر
#روزنامهنگاری
🔸رونمایی از کتاب در حدیث دیگران
#کتاب در حدیث دیگران؛ دکتر #حسین_عبدالهی در منظر دوستان و همکاران، با حضور حجتالاسلام و المسمین #سیدحسن_خمینی و خانواده مرحوم عبدالهی در قم رونمایی شد.
حسین عبداللهی، مدیرمسئول و سردبیر روزنامههای آرمان ملی و ایمان صبح روز سه شنبه نهم فروردین ١۴٠١ درگذشت.
عکس: خدابخش مالمیر - جماران
@jamarannews
🔸رونمایی از کتاب در حدیث دیگران
#کتاب در حدیث دیگران؛ دکتر #حسین_عبدالهی در منظر دوستان و همکاران، با حضور حجتالاسلام و المسمین #سیدحسن_خمینی و خانواده مرحوم عبدالهی در قم رونمایی شد.
حسین عبداللهی، مدیرمسئول و سردبیر روزنامههای آرمان ملی و ایمان صبح روز سه شنبه نهم فروردین ١۴٠١ درگذشت.
عکس: خدابخش مالمیر - جماران
@jamarannews
#سینماویژن
🔸حافظه مشترک، حس مشترک و سینما به مثابه لوح نفس
🔹#محمدجواد_فریدزاده
۱- حافظه فردی، صورتهای حوادث و سوانح زندگی فردی را در خود ذخیره میکند و خاطره از آن صورتها حکایتی میسازد متناسب با حال و روز ما، تذکر رجوع نفس است به محفظه حافظه و صورت خاطره و صورتی است که در قالب حکایتی روایت میشود.
#پل_ریکور، فیلسوف و متأله معاصر فرانسوی در اثر معروف خود سعی کرده است نسبت میان حافظه و روایت (داستان) را توضیح دهد. در این کتاب ما متوجه میشویم که حافظه در صورت روایت و داستان است که به یاد میآید و روایت میشود.
نظیر حافظه و خاطره و ذاکره شخصی، حافظه و خاطره و ذاکره جمعی وجود دارد؛ از روانشناسان معروف قرن بیستم که به وجه جمعی حافظه و آگاهی جمعی و همچنین ناخودآگاه جمعی توجه کرده است یونگ است؛ پس از او دیگران نیز این تعبیر را به انحاء گوناگون بسط داده و بکار بردهاند.
سینما یکی از مصادر حافظه جمعی و یکی از عمدهترین پدیدآوردگان خاطره جمعی است.
زندگی اجتماعی که به گفته #ارسطو، انسان مجبول و مفطور به آن است، بدون حافظه و خاطره جمعی صورت نمیپذیرد. در بیداری مردمان لاجرم با یکدیگر کار میکنند، سخن میگویند، یکدیگر را دوست یا دشمن دارند، در جشن با هم میخندند، در سوگواری با هم گریه میکنند، با هم شاد میشوند، باهم غمگین میشوند. با هم "ما " میشوند و این "ما" خانۀ مشترک (وطن) دارد و "ما "از خانه مشترک در مقابل هجوم دیگری دفاع میکند." ما" با هم تاریخ مشترک را میسازد و مینویسد و داستانهای مشترک را پدید میآورد. ما بعضی از این داستانها را بر پرده سینما میبینیم. در این داستانها ما آرزوهای خود را بازتاب میدهیم و از ترسها و امیدهای خود میگوییم و بدین سان است که کسی در جمع و با جمع زندگی میکند و میمیرد؛ حتی کسی که از جمع عزلت گزیده است، تا نفس میکشد از زندگی با جمع گریزی ندارد؛ چون در گوشهنشینی، فکر میکند و فکر بیزبان نمیشود و زبان بالطبع مدنی و اجتماعی است.
مردمان، علاوه بر روز و بیداری، شب و خواب دارند و خواب میبینند. گرچه بخشی از خوابها، متأثر از حوادث فردی است. اما همانطور که میان زندگی فردی و زندگی جمعی نمیتوان مرز مشخصی کشید، میان ناخودآگاه جمعی، حافظه جمعی و خاطره جمعی با ناخودآگاه و حافظه و خاطره فردی نیز چنین مرزی وجود ندارد و خوابهای ما از عناصر و تجارب فردی و جمعی فراهم آمدهاند.
زبان سینما - به لحاظ صورت و معنی - با زبان خواب مسانخ و متلائم است، خواب میبینیم چنانکه گویا فیلم میبینیم، فیلم میبینیم چنانکه گویی خواب میبینیم.
این سخن اختصاصی به فیلمهای داستانی ندارد. حتی فیلمهای مستند و تاریخی نیز عاری از رنگ خواب و شعر نیستند؛ زیرا "واقعیت" آنطور که محسوس واقع میشود با واقعیت آنطور که محکی واقع میشود( و حاکی فیلم است) متفاوت است.
حافظه را میتوان از منظر روانشناسی فردی و بعنوان یکی از تواناییهای ذهن و یا یکی از قوای نفس ملاحظه کرد. حافظه شخص در عین حال حافظه جمع نیز هست و تفکیک این دو صرفا به کار آموزش و تحقیق و همچنین به کار تفکیک موضوعات علوم میآید و گرنه در حقیقت و در هستی آدمی دیواری میان حافظه شخصی و حافظه جمعی وجود ندارد؛ چرا که ترکیب واقعی و انضمامی میان دو وجه فردی و جمعی انسان موجود نیست و یک نفر، دو نفر نیست؛ یعنی هر فرد انسان مبتلا به اسکیزوفرنی و انشقاق روانی نیست. نفس آدمیزاد همانطور که از قوای گوناگون تشکیل شده و این تعدد قوا موجب تكثر و تعدد نفس او نمیشود (النفس مع وحدتها كل القوا) به همین نحو، تعدد حيثيات نفس، مثل حیثیت فردی و حیثیت جمعی، موجب ترکیب او از دو واقعیت نمیشود. نفس یک حقیقت است که به لحاظی منشاء انتزاع معنای فردیت و به لحاظی دیگر منشاء انتزاع معنای جمعیت میشود. اگر این نکته درست فهمیده شود، مشاجرات مفصل و کم فایده مباحثی مثل انتزاعی بودن جمع و اعتباری بودن جامعه و واقعی بودن فرد به روشنی آشکار میشود و معلوم میشود که جمع همان اندازه "واقعی" است که فرد و فرد همان اندازه" اعتباری" هست که جمع؛ جامعه نیز مانند فرد تاریخ تولد دارد و فرد نیز همچون جمع محصول اعتبار و انتزاع ذهن است.
حافظه جمعی که بخش جداناپذیر حافظه فردی است چگونه تعین مییابد و در چه مظاهری خود را آشکار میکند؟ جواب تفصیلی ما را از مقصود دور میکند ولی تنها میتوان اشاره کرد که بعضی از خوابهای ما ریشه در ناخودآگاه جمعی دارد. یونگ جنگ جهانی را از طریق تعبیر خوابهای دختربچهای پیشگویی کرد. این خوابها از حدود و حوادث فردی فراتر میروند و حوادث بزرگ اجتماعی و تاریخی را پیشگویی میکنند.
۲- تاریخ به معنای وجود کتبی و یا وجود ابژکتیو حوادث و آثار گذشته (که مثلا در بناهای بزرگ و آثار عظیم معماری باقی میمانند) و نه به معنای خود آن حوادث و سوانح - بخش بزرگی از حافظه جمعی ما را تشکیل میدهد.
🔸حافظه مشترک، حس مشترک و سینما به مثابه لوح نفس
🔹#محمدجواد_فریدزاده
۱- حافظه فردی، صورتهای حوادث و سوانح زندگی فردی را در خود ذخیره میکند و خاطره از آن صورتها حکایتی میسازد متناسب با حال و روز ما، تذکر رجوع نفس است به محفظه حافظه و صورت خاطره و صورتی است که در قالب حکایتی روایت میشود.
#پل_ریکور، فیلسوف و متأله معاصر فرانسوی در اثر معروف خود سعی کرده است نسبت میان حافظه و روایت (داستان) را توضیح دهد. در این کتاب ما متوجه میشویم که حافظه در صورت روایت و داستان است که به یاد میآید و روایت میشود.
نظیر حافظه و خاطره و ذاکره شخصی، حافظه و خاطره و ذاکره جمعی وجود دارد؛ از روانشناسان معروف قرن بیستم که به وجه جمعی حافظه و آگاهی جمعی و همچنین ناخودآگاه جمعی توجه کرده است یونگ است؛ پس از او دیگران نیز این تعبیر را به انحاء گوناگون بسط داده و بکار بردهاند.
سینما یکی از مصادر حافظه جمعی و یکی از عمدهترین پدیدآوردگان خاطره جمعی است.
زندگی اجتماعی که به گفته #ارسطو، انسان مجبول و مفطور به آن است، بدون حافظه و خاطره جمعی صورت نمیپذیرد. در بیداری مردمان لاجرم با یکدیگر کار میکنند، سخن میگویند، یکدیگر را دوست یا دشمن دارند، در جشن با هم میخندند، در سوگواری با هم گریه میکنند، با هم شاد میشوند، باهم غمگین میشوند. با هم "ما " میشوند و این "ما" خانۀ مشترک (وطن) دارد و "ما "از خانه مشترک در مقابل هجوم دیگری دفاع میکند." ما" با هم تاریخ مشترک را میسازد و مینویسد و داستانهای مشترک را پدید میآورد. ما بعضی از این داستانها را بر پرده سینما میبینیم. در این داستانها ما آرزوهای خود را بازتاب میدهیم و از ترسها و امیدهای خود میگوییم و بدین سان است که کسی در جمع و با جمع زندگی میکند و میمیرد؛ حتی کسی که از جمع عزلت گزیده است، تا نفس میکشد از زندگی با جمع گریزی ندارد؛ چون در گوشهنشینی، فکر میکند و فکر بیزبان نمیشود و زبان بالطبع مدنی و اجتماعی است.
مردمان، علاوه بر روز و بیداری، شب و خواب دارند و خواب میبینند. گرچه بخشی از خوابها، متأثر از حوادث فردی است. اما همانطور که میان زندگی فردی و زندگی جمعی نمیتوان مرز مشخصی کشید، میان ناخودآگاه جمعی، حافظه جمعی و خاطره جمعی با ناخودآگاه و حافظه و خاطره فردی نیز چنین مرزی وجود ندارد و خوابهای ما از عناصر و تجارب فردی و جمعی فراهم آمدهاند.
زبان سینما - به لحاظ صورت و معنی - با زبان خواب مسانخ و متلائم است، خواب میبینیم چنانکه گویا فیلم میبینیم، فیلم میبینیم چنانکه گویی خواب میبینیم.
این سخن اختصاصی به فیلمهای داستانی ندارد. حتی فیلمهای مستند و تاریخی نیز عاری از رنگ خواب و شعر نیستند؛ زیرا "واقعیت" آنطور که محسوس واقع میشود با واقعیت آنطور که محکی واقع میشود( و حاکی فیلم است) متفاوت است.
حافظه را میتوان از منظر روانشناسی فردی و بعنوان یکی از تواناییهای ذهن و یا یکی از قوای نفس ملاحظه کرد. حافظه شخص در عین حال حافظه جمع نیز هست و تفکیک این دو صرفا به کار آموزش و تحقیق و همچنین به کار تفکیک موضوعات علوم میآید و گرنه در حقیقت و در هستی آدمی دیواری میان حافظه شخصی و حافظه جمعی وجود ندارد؛ چرا که ترکیب واقعی و انضمامی میان دو وجه فردی و جمعی انسان موجود نیست و یک نفر، دو نفر نیست؛ یعنی هر فرد انسان مبتلا به اسکیزوفرنی و انشقاق روانی نیست. نفس آدمیزاد همانطور که از قوای گوناگون تشکیل شده و این تعدد قوا موجب تكثر و تعدد نفس او نمیشود (النفس مع وحدتها كل القوا) به همین نحو، تعدد حيثيات نفس، مثل حیثیت فردی و حیثیت جمعی، موجب ترکیب او از دو واقعیت نمیشود. نفس یک حقیقت است که به لحاظی منشاء انتزاع معنای فردیت و به لحاظی دیگر منشاء انتزاع معنای جمعیت میشود. اگر این نکته درست فهمیده شود، مشاجرات مفصل و کم فایده مباحثی مثل انتزاعی بودن جمع و اعتباری بودن جامعه و واقعی بودن فرد به روشنی آشکار میشود و معلوم میشود که جمع همان اندازه "واقعی" است که فرد و فرد همان اندازه" اعتباری" هست که جمع؛ جامعه نیز مانند فرد تاریخ تولد دارد و فرد نیز همچون جمع محصول اعتبار و انتزاع ذهن است.
حافظه جمعی که بخش جداناپذیر حافظه فردی است چگونه تعین مییابد و در چه مظاهری خود را آشکار میکند؟ جواب تفصیلی ما را از مقصود دور میکند ولی تنها میتوان اشاره کرد که بعضی از خوابهای ما ریشه در ناخودآگاه جمعی دارد. یونگ جنگ جهانی را از طریق تعبیر خوابهای دختربچهای پیشگویی کرد. این خوابها از حدود و حوادث فردی فراتر میروند و حوادث بزرگ اجتماعی و تاریخی را پیشگویی میکنند.
۲- تاریخ به معنای وجود کتبی و یا وجود ابژکتیو حوادث و آثار گذشته (که مثلا در بناهای بزرگ و آثار عظیم معماری باقی میمانند) و نه به معنای خود آن حوادث و سوانح - بخش بزرگی از حافظه جمعی ما را تشکیل میدهد.
دین زبان و سنن اجتماعی همه بخشهایی از حافظه فردی و جمعی ماست. حافظه بخشی از هستی آگاه و ناآگاه ما نیست، حافظه خود ماست.
هر فردی قطعهای از آگاهی است؛ میزان دسترسی فرد به این قطعه متغیر است لذا ما همیشه به همه وجود خود دسترسی نداریم. همیشه بخشی از وجود ما در محضر ما حاضر است.
ملاحظه حافظه بدین نحو، از مرزهای روانشناسی فراتر میرود. تأملات فلسفی بیشترین صلاحیت را برای بحث پیرامون حافظه دارد. همانطور که گادامر گفته است: "به خاطر سپردن، از یاد بردن و دوباره به یاد آوردن جزء شاکله تاریخی آدمی است."١
او در ادامه پیشنهاد میکند که حافظه را از تلقیهای ظاهری که آن را یکی از قوای پسیکولوژیک میداند، آزاد ساخته و آن را چونان وصف اساسی هستی محدود و تاریخی انسان بشناسیم.٢
حافظه به مثابه وصف وجودی انسان در قرن بیستم بیشتر از هرجای دیگر در سینما ساخته شده است؛ سینما محفظهای است که حافظه زندگی بخش بزرگی از مردمان جهان را تدارک دیده و در خود نگه داشته است. در پنهانترین دقایق زندگی آدمی، سینما حضور دارد. این حضور موجب اقامه عالمی خاص و همزمان باعث انهدام عوالمی دیگر شده است. پاسخ به این سوال که سینما چه چیزی را نابود کرده است و چه چیزی را پدید آورده است آشکارا از موضوع این مختصر بیرون است.
حس مشترک و لوح نفس
ارسطو ابن سینا
۳- ظاهراً نخستین کسی که کتابی مستقل در علم النفس نوشته، ارسطو است. او بخش سوم اثر خود را به بحث درباره حس مشترک اختصاص داده است و در همین جا نیز به مناسبتی یادی از حافظه میکند. کتاب "درباره نفس" ارسطو تا آغاز دوره جدید مورد توجه فیلسوفان متعددی بوده است. از جمله شارحان معروف ارسطو در عالم اسلامی؛ یکی ابن سینا و دیگری ابن رشد است. ابن سینا در بخش طبیعیات شفا به تفصیل به مباحث مربوط به علم النفس و رساله ارسطو پرداخته که رجوع به آن برای کسانی که به سیر تطور و تحول مباحث فلسفی علاقه مندند ، ضروری است.
مباحث مربوط به علم النفس و از جمله بحث مربوط به حافظه و حس مشترک در جلد طبیعیات شفا مندرج است. آقای اکبر داناسرشت ترجمه و تلخیصی از این جلد به زبان فارسی و تحت عنوان زبانشناسی شفا در اواخر ۳۰ شمسی منتشر کرده است. ایشان ضمن مقدمه ای که بر ترجمه خود از مباحث مربوط به علم النفس شفا منتشر کرده بیان میکند که ابن سینا در ذیل بحثی راجع به "بنطاسیا" توضیح میدهد که چرا این کلمه به معنای حس مشترک است و از جمله مترجم از قول ابن سینا نقل میکند که او گفته است که کلمه مزبور به معنای لوح نفس است. من ضمن تورق و تفحص طبیعیات شفا به تعبیر لوح نفس برخورد نکردهام و چون احتمال میدادم این تعبیر درضمن سخنان فیلسوفان بعد از ابن سینا در مطاوی کتب فلسفی ایشان آمده در اسفار ملاصدرا و در باب مبحث علم النفس جستجو کردم و اصطلاح مزبور را در آنجا یافتم. بی تردید ملاصدرا تنها کسانی نیست که در عالم اسلامی این کلمه را بکار برده است اما چون تحقیق در این مورد ارتباطی به بحث ما ندارد به ذکر نام این فیلسوف اکتفا میکنیم.
کلمه «بنطاسيا» معرب کلمه phantasia یا fantasia یونانی است. این کلمه صورت اسمی مأخوذ از مصدری است که به معنای ظاهر شدن، درخشیدن و آشکار شدن است؛ لذا اسم برگرفته از این مصدر، به معنای ظهور، بروز و درخشش است. ترجمه این کلمه به زبانهای جدید اروپایی از قبیل ترجمه آن به presentation ترجمه درستی نیست. احتمالاً میتوان آن را به "تخیل خلاق" ترجمه کرد. این کلمه در کتاب جمهوری افلاطون به کار رفته است؛ در آنجا او تأکید میکند که خداوند حقیقتی بسیط است که نیرنگ نمیکند نه از طریق پدیدارها و نه با کلمات. در فصل دهم کتاب جمهوری افلاطون، نقاشی به تقلید از [اشیا] ظاهر آنچنانکه ظهور دارند - تعریف شده است. [ تقلید از نمود است نه تقلید از بود. نقاش مظاهر را نقاشی میکند نه حقایق را ] ... در رساله فيليوس philebos فانتازیا به مثابه یک نقاش تصویر میشود که در نفس، صورت آنچه را که گفته میشود و آنچه را که مراد است، نقاشی میکند.این سخن کلید گشایش معضلی است که بعدها در کلمات حکمای اسلامی تحت عنوان «لوح نفس» پیدا شده است.
ارسطو در مواضع مختلف آثارش به بحث از فانتازیا پرداخته است از جمله در کتاب «درباره نفس». او فانتازیا را یک قوه نفسانی میداند که به شیوهای معین مجال ظهور اشیا را فراهم میکند، از زمره آن اشیا میتواند تصوری باشد که در جریان تفکر پدیدار شده است و یا صورتی برآمده از حافظه باشد که در هنگام یادآوری ملاحظه میشود و یا تصویری از یک رویا که در وقت خواب دیده میشود و یا صورت مقصدی که آدمی در هنگام عمل متوجه آن است و همچنین تصور مقصدی که حیوان متحرک به جانب آن روان است. ابن سینا کلمه بنطاسیا را - که معرب فانتازیا است - به معنای حس مشترک میداند در حالی که این کلمه نه به لحاظ لغت و نه به لحاظ اصطلاح ارتباطی با حس مشترک ندارد.٣
هر فردی قطعهای از آگاهی است؛ میزان دسترسی فرد به این قطعه متغیر است لذا ما همیشه به همه وجود خود دسترسی نداریم. همیشه بخشی از وجود ما در محضر ما حاضر است.
ملاحظه حافظه بدین نحو، از مرزهای روانشناسی فراتر میرود. تأملات فلسفی بیشترین صلاحیت را برای بحث پیرامون حافظه دارد. همانطور که گادامر گفته است: "به خاطر سپردن، از یاد بردن و دوباره به یاد آوردن جزء شاکله تاریخی آدمی است."١
او در ادامه پیشنهاد میکند که حافظه را از تلقیهای ظاهری که آن را یکی از قوای پسیکولوژیک میداند، آزاد ساخته و آن را چونان وصف اساسی هستی محدود و تاریخی انسان بشناسیم.٢
حافظه به مثابه وصف وجودی انسان در قرن بیستم بیشتر از هرجای دیگر در سینما ساخته شده است؛ سینما محفظهای است که حافظه زندگی بخش بزرگی از مردمان جهان را تدارک دیده و در خود نگه داشته است. در پنهانترین دقایق زندگی آدمی، سینما حضور دارد. این حضور موجب اقامه عالمی خاص و همزمان باعث انهدام عوالمی دیگر شده است. پاسخ به این سوال که سینما چه چیزی را نابود کرده است و چه چیزی را پدید آورده است آشکارا از موضوع این مختصر بیرون است.
حس مشترک و لوح نفس
ارسطو ابن سینا
۳- ظاهراً نخستین کسی که کتابی مستقل در علم النفس نوشته، ارسطو است. او بخش سوم اثر خود را به بحث درباره حس مشترک اختصاص داده است و در همین جا نیز به مناسبتی یادی از حافظه میکند. کتاب "درباره نفس" ارسطو تا آغاز دوره جدید مورد توجه فیلسوفان متعددی بوده است. از جمله شارحان معروف ارسطو در عالم اسلامی؛ یکی ابن سینا و دیگری ابن رشد است. ابن سینا در بخش طبیعیات شفا به تفصیل به مباحث مربوط به علم النفس و رساله ارسطو پرداخته که رجوع به آن برای کسانی که به سیر تطور و تحول مباحث فلسفی علاقه مندند ، ضروری است.
مباحث مربوط به علم النفس و از جمله بحث مربوط به حافظه و حس مشترک در جلد طبیعیات شفا مندرج است. آقای اکبر داناسرشت ترجمه و تلخیصی از این جلد به زبان فارسی و تحت عنوان زبانشناسی شفا در اواخر ۳۰ شمسی منتشر کرده است. ایشان ضمن مقدمه ای که بر ترجمه خود از مباحث مربوط به علم النفس شفا منتشر کرده بیان میکند که ابن سینا در ذیل بحثی راجع به "بنطاسیا" توضیح میدهد که چرا این کلمه به معنای حس مشترک است و از جمله مترجم از قول ابن سینا نقل میکند که او گفته است که کلمه مزبور به معنای لوح نفس است. من ضمن تورق و تفحص طبیعیات شفا به تعبیر لوح نفس برخورد نکردهام و چون احتمال میدادم این تعبیر درضمن سخنان فیلسوفان بعد از ابن سینا در مطاوی کتب فلسفی ایشان آمده در اسفار ملاصدرا و در باب مبحث علم النفس جستجو کردم و اصطلاح مزبور را در آنجا یافتم. بی تردید ملاصدرا تنها کسانی نیست که در عالم اسلامی این کلمه را بکار برده است اما چون تحقیق در این مورد ارتباطی به بحث ما ندارد به ذکر نام این فیلسوف اکتفا میکنیم.
کلمه «بنطاسيا» معرب کلمه phantasia یا fantasia یونانی است. این کلمه صورت اسمی مأخوذ از مصدری است که به معنای ظاهر شدن، درخشیدن و آشکار شدن است؛ لذا اسم برگرفته از این مصدر، به معنای ظهور، بروز و درخشش است. ترجمه این کلمه به زبانهای جدید اروپایی از قبیل ترجمه آن به presentation ترجمه درستی نیست. احتمالاً میتوان آن را به "تخیل خلاق" ترجمه کرد. این کلمه در کتاب جمهوری افلاطون به کار رفته است؛ در آنجا او تأکید میکند که خداوند حقیقتی بسیط است که نیرنگ نمیکند نه از طریق پدیدارها و نه با کلمات. در فصل دهم کتاب جمهوری افلاطون، نقاشی به تقلید از [اشیا] ظاهر آنچنانکه ظهور دارند - تعریف شده است. [ تقلید از نمود است نه تقلید از بود. نقاش مظاهر را نقاشی میکند نه حقایق را ] ... در رساله فيليوس philebos فانتازیا به مثابه یک نقاش تصویر میشود که در نفس، صورت آنچه را که گفته میشود و آنچه را که مراد است، نقاشی میکند.این سخن کلید گشایش معضلی است که بعدها در کلمات حکمای اسلامی تحت عنوان «لوح نفس» پیدا شده است.
ارسطو در مواضع مختلف آثارش به بحث از فانتازیا پرداخته است از جمله در کتاب «درباره نفس». او فانتازیا را یک قوه نفسانی میداند که به شیوهای معین مجال ظهور اشیا را فراهم میکند، از زمره آن اشیا میتواند تصوری باشد که در جریان تفکر پدیدار شده است و یا صورتی برآمده از حافظه باشد که در هنگام یادآوری ملاحظه میشود و یا تصویری از یک رویا که در وقت خواب دیده میشود و یا صورت مقصدی که آدمی در هنگام عمل متوجه آن است و همچنین تصور مقصدی که حیوان متحرک به جانب آن روان است. ابن سینا کلمه بنطاسیا را - که معرب فانتازیا است - به معنای حس مشترک میداند در حالی که این کلمه نه به لحاظ لغت و نه به لحاظ اصطلاح ارتباطی با حس مشترک ندارد.٣
ابن سینا همچنین میگوید عادت" بر این قرار گرفته است که مدرک حس را صورت و مدرک وهم را معنی میگویند و هر یک از اینها را خزانهای است. خزانه مدرک حس، قوۀ خیالیه است که در جلوی دماغ .... و خزانه مدرک وهم، قوهای که آن را حافظه نامند و معدن آن آخر دماغ است. "۴
از آنجا که در ضمن کلمات افلاطون مثال نقش و نقاش ذکر شده است، میتوان احتمال داد که به چه دلیل "بنطاسیا" را همان حس مشترک میدانند: نقاش برای نقاشی به بوم نیازمند است و حس مشترک مثل بوم نقاشی محسوسات را به نفس عرضه میکند و آنها را قابل مشاهده میسازد.
۴ -حس مشترک در نزد بعضی از فیلسوفان دوره مدرن، کانت (در کتاب نقد قوة حکم) و همچنین اومانیستهای دوره جدید، زیباییشناسان و علمای اخلاق، از اصطلاح sensus communis امری را غیر از آنچه ارسطو گفته است مراد میکنند. مفهوم مزبور در روزگار مدرن به معنای "عقل سلیم" و همچنین بعضی از مسائل مربوط به زیباشناسی و اخلاق استعمال میشود. سابقه این استعمال به کلاسیکهای رومی و اومانیستها مرتبط است چنانکه با رواقیون و اهل بلاغت رومی و مثلاً سیسرو رواج یافته است.
تعبير .S.C در عصر رنسانس و باروک تحت لوای مباحث بلاغی شکل گرفته است و در زمینههای بحثهای سیاسی، زیباییشناسی و فلسفی تداوم یافته است. این تعبیر همچنین در پروتستانیزم و دئیسم مطرح بوده است. همچنین باید از آنتونی اشلی - کوپرز (١٩١٣-١۶٧١) Anthony Ashley - coopers و کتاب او
characteristics of Men, Maners, opinions, Times
نام برد. یکی دیگر از مهمترین متفکرانی که در قرن هجدهم به این مبحث پرداخته ویکو (۱۷۴۴_۱۶۶۸) است که در کتاب Scienza nuova این موضوع را مطرح کرده است و از فیلسوفان زمان ما هانس گئورگ گادامر سخنان او را در کتاب "حقیقت و روش" نقل و تشبیه کرده است.
گادامر در صفحه ۲۴ جلد اول "حقیقت و روش" بحثی را تحت عنوان sensus communis مطرح کرده است. این بحث در ذیل عنوان مفاهیم اصلی اومانیستی تشریح یکی از عناوین را به عهده گرفته است. عناوین دیگر شامل این مباحث است: -استكشاف مسئلۀ حقیقت در تجربه هنر
-تعالی وصف زیبایی شناسی
-اهمیت سنت اومانیستی برای علوم انسانی
- مسئله روش
-مفاهیم اصلی اومانیستی
- تربیت (فرهنگ)
-حس مشترک
-قوة حكم
-ذوق
ذکر این عناوین در اینجا به این دلیل است که خواننده در جغرافیای بحث" حس مشترک" واقع شود تا بهتر بتواند آن را تصور کند.
گادامر در آغاز بحث از کتاب
De nostril tempris studiorum ratione
(در باب مطالعات عقلی زمان ما) اثر ویکو یاد میکند و در ادامه از نسبت میان علم بلاغت و فلسفه و نظر ویکو در این باب سخن میگوید. گادامر نیز مانند ویکو نظر خود را بر .S.C به مثابه "حس مشترک اجتماعی" بنا می کند و از ایده اومانیستی eloquentia که در درون مفهوم قدیمی حکمت قرار دارد سخن میگوید.
ادای سخن بلیغ و فصیح eloquentia در اصل منحصر به مسائل بلاغی نیست این تعبیر علاوه بر معنای بلاغی به معنای سخن صواب گفتن است (آنچه که حقیقت نام دارد).
در .S.C یک عنصر اخلاقی نهفته است که به وجه رواقی - رومی این مفهوم باز میگردد. از نظر ویکو .S.C حسی است برای تشخیص سخن درست و همچنین تشخیص رفاه عمومی؛ حسی که در همه افراد بشر وجود دارد و از طریق زندگی جمعی کسب میشود و از راه نظم و غایات زندگی اجتماعی تعین میپذیرد.
گادامر میگوید که مفهوم. S. C در شالوده مطالعات تاریخی - فلسفی در حوزه علوم انسانی واقع شده است. وقتی کانت پیشنهاد میکند که ذوق Geschmack را
sensus communis aestheticus
و عقل جمعی را
sensus communis logicus
بنامیم، این پیشنهاد با انتقاد تند گادامر مواجه میشود چنانکه انتقاد گادامر نیز با انتقاد منتقدین بعدی مواجه شده است.
گادامر در ادامه میگوید که ویکو در معرکهآرایی که میان اهل مدرسه و متجددین وجود داشته نمیخواهد صرفاً از یکی از طرفین مخاصمه طرفداری کند بلکه او میخواهد از زاویهای خاص از نظر قدما دفاع کرده و ضمن قبول مزایای علم جدید سعی میکند آن را به حدود خود واپس راند و بگوید که بعضی از نظريات قدما (مثل تکیه آنها بر بلاغت و هنر سخنوری) حتی در عصر ظهور علم جدید، غیر قابل چشم پوشی است.
گادامر میگوید که غایت القصوای تربیت از نظر ویکو، تربیت حس مشترک است. حس مشترک مبنی بر برهان و علم یقینی نیست بلکه فراهم آمده از قضایایی است که منطقدانان آنها را قضایای اقناعی مینامند [منطقیون اسلامی از آنها تحت عنوان قضایای مشهوره، مقبولات و آراء محموده نام میبرند]۵
۵- اگر "حس مشترک" چنانکه ویکو میگوید حس اشتراک آفرین است در این صورت باید سینما را بزرگترین صنعت - هنری دانست که بدین مهم اشتغال دارد. سینما اگر در ساختن حس مشترک از آرمانهای اخلاقی و انسانی الهام بگیرد جهانی عادلانه تر، لطیف تر و قابل تحمل تر بوجود می آید.
از آنجا که در ضمن کلمات افلاطون مثال نقش و نقاش ذکر شده است، میتوان احتمال داد که به چه دلیل "بنطاسیا" را همان حس مشترک میدانند: نقاش برای نقاشی به بوم نیازمند است و حس مشترک مثل بوم نقاشی محسوسات را به نفس عرضه میکند و آنها را قابل مشاهده میسازد.
۴ -حس مشترک در نزد بعضی از فیلسوفان دوره مدرن، کانت (در کتاب نقد قوة حکم) و همچنین اومانیستهای دوره جدید، زیباییشناسان و علمای اخلاق، از اصطلاح sensus communis امری را غیر از آنچه ارسطو گفته است مراد میکنند. مفهوم مزبور در روزگار مدرن به معنای "عقل سلیم" و همچنین بعضی از مسائل مربوط به زیباشناسی و اخلاق استعمال میشود. سابقه این استعمال به کلاسیکهای رومی و اومانیستها مرتبط است چنانکه با رواقیون و اهل بلاغت رومی و مثلاً سیسرو رواج یافته است.
تعبير .S.C در عصر رنسانس و باروک تحت لوای مباحث بلاغی شکل گرفته است و در زمینههای بحثهای سیاسی، زیباییشناسی و فلسفی تداوم یافته است. این تعبیر همچنین در پروتستانیزم و دئیسم مطرح بوده است. همچنین باید از آنتونی اشلی - کوپرز (١٩١٣-١۶٧١) Anthony Ashley - coopers و کتاب او
characteristics of Men, Maners, opinions, Times
نام برد. یکی دیگر از مهمترین متفکرانی که در قرن هجدهم به این مبحث پرداخته ویکو (۱۷۴۴_۱۶۶۸) است که در کتاب Scienza nuova این موضوع را مطرح کرده است و از فیلسوفان زمان ما هانس گئورگ گادامر سخنان او را در کتاب "حقیقت و روش" نقل و تشبیه کرده است.
گادامر در صفحه ۲۴ جلد اول "حقیقت و روش" بحثی را تحت عنوان sensus communis مطرح کرده است. این بحث در ذیل عنوان مفاهیم اصلی اومانیستی تشریح یکی از عناوین را به عهده گرفته است. عناوین دیگر شامل این مباحث است: -استكشاف مسئلۀ حقیقت در تجربه هنر
-تعالی وصف زیبایی شناسی
-اهمیت سنت اومانیستی برای علوم انسانی
- مسئله روش
-مفاهیم اصلی اومانیستی
- تربیت (فرهنگ)
-حس مشترک
-قوة حكم
-ذوق
ذکر این عناوین در اینجا به این دلیل است که خواننده در جغرافیای بحث" حس مشترک" واقع شود تا بهتر بتواند آن را تصور کند.
گادامر در آغاز بحث از کتاب
De nostril tempris studiorum ratione
(در باب مطالعات عقلی زمان ما) اثر ویکو یاد میکند و در ادامه از نسبت میان علم بلاغت و فلسفه و نظر ویکو در این باب سخن میگوید. گادامر نیز مانند ویکو نظر خود را بر .S.C به مثابه "حس مشترک اجتماعی" بنا می کند و از ایده اومانیستی eloquentia که در درون مفهوم قدیمی حکمت قرار دارد سخن میگوید.
ادای سخن بلیغ و فصیح eloquentia در اصل منحصر به مسائل بلاغی نیست این تعبیر علاوه بر معنای بلاغی به معنای سخن صواب گفتن است (آنچه که حقیقت نام دارد).
در .S.C یک عنصر اخلاقی نهفته است که به وجه رواقی - رومی این مفهوم باز میگردد. از نظر ویکو .S.C حسی است برای تشخیص سخن درست و همچنین تشخیص رفاه عمومی؛ حسی که در همه افراد بشر وجود دارد و از طریق زندگی جمعی کسب میشود و از راه نظم و غایات زندگی اجتماعی تعین میپذیرد.
گادامر میگوید که مفهوم. S. C در شالوده مطالعات تاریخی - فلسفی در حوزه علوم انسانی واقع شده است. وقتی کانت پیشنهاد میکند که ذوق Geschmack را
sensus communis aestheticus
و عقل جمعی را
sensus communis logicus
بنامیم، این پیشنهاد با انتقاد تند گادامر مواجه میشود چنانکه انتقاد گادامر نیز با انتقاد منتقدین بعدی مواجه شده است.
گادامر در ادامه میگوید که ویکو در معرکهآرایی که میان اهل مدرسه و متجددین وجود داشته نمیخواهد صرفاً از یکی از طرفین مخاصمه طرفداری کند بلکه او میخواهد از زاویهای خاص از نظر قدما دفاع کرده و ضمن قبول مزایای علم جدید سعی میکند آن را به حدود خود واپس راند و بگوید که بعضی از نظريات قدما (مثل تکیه آنها بر بلاغت و هنر سخنوری) حتی در عصر ظهور علم جدید، غیر قابل چشم پوشی است.
گادامر میگوید که غایت القصوای تربیت از نظر ویکو، تربیت حس مشترک است. حس مشترک مبنی بر برهان و علم یقینی نیست بلکه فراهم آمده از قضایایی است که منطقدانان آنها را قضایای اقناعی مینامند [منطقیون اسلامی از آنها تحت عنوان قضایای مشهوره، مقبولات و آراء محموده نام میبرند]۵
۵- اگر "حس مشترک" چنانکه ویکو میگوید حس اشتراک آفرین است در این صورت باید سینما را بزرگترین صنعت - هنری دانست که بدین مهم اشتغال دارد. سینما اگر در ساختن حس مشترک از آرمانهای اخلاقی و انسانی الهام بگیرد جهانی عادلانه تر، لطیف تر و قابل تحمل تر بوجود می آید.
سینما همان اندازه که می تواند وقت ما را خوش کند می تواند جهنم را گسترش دهد و به قول نیچه که می گفت: "بیابانها رو به گسترش است" موجب گسترش دامنه بیابانها شود. اینکه سینما - چه در جهان و چه در ایران - مجموعاً به وسعت میدان سبز زندگی بیشتر کمک کرده و یا به وسعت صحاری افزوده است، سوالی است که پاسخ آن
از حوصله این وجیزه خارج است.
۶_ لوح نفس
ملاصدرا در فصل اول باب پنجم از جلد نهم اسفار میگوید" فی الحس المشترک و یسمی بنطاسیا ای لوح النفس و هى قود مودعة فى مقدم الدماغ عند الجمهور "
ملاصدرا سپس ادله مثبتین و منکرین حس مشترک را نقل و نقد میکند. طبعاً من در اینجا فرصت تشریح و تفسیر اقوال حکمای اسلامی را ندارم و تنها میتوانم چند سطری از کلمات ملاصدرا را در اینجا خلاصه و نقل کنم:
"وقتی ما حکم میکنیم که این شئی سفید و شیرین است و یا این شئی سفید و شیرین نیست، لازم است که آن دو شئی نزد قاضی حاضر باشند. قاضی نمیتواند فقط عقل و بدون وساطت حس باشد ... پس معلوم میشود که محسوسات ظاهری در قوهای جزئی جمع میشوند. این اجتماع در هیچ حسی ظاهری نیست.
به ناچار باید حس مدرک باطنی وجود داشته باشد که آن حس مشترک است"۶
بی تردید تعبیر "لوح نفس" را نخستین بار ملاصدرا بکار نبرده است و همانطور که قبلاً اشاره شد این تعبیر میتواند مأخوذ از کلمات افلاطون باشد. سینما بیتردید "لوح نفس" انسان در قرن بیستم است. حافظه، حس مشترک و لوح نفس میتواند میدان گسترده و ضمناً مورد غفلت واقع شده مباحث نظری باشد که فراروی سینما قرار گرفته است.
________________________________
1. Wahrheit und Methode Bd I. Tubingen 1990.S.21.
٢.همان جا
٣ .... فمن القوى المدركه الباطنه الحيوانيه قوه بنطاسيا و هي الحس المشترك و هي قوه مرتبه في التجويف الأول الدماغ. "الشفاء الطبيعيات المقاله الأولى من الفن الالي الفصل الخامس ص ۳۵ قاهره ۱۹۷۵
۴. همان جا
5.Wahrheit und Methode Bd I. Tubingen
1990.S. 24
۶.الاسفار ج نهم ص ۲۰۶
از حوصله این وجیزه خارج است.
۶_ لوح نفس
ملاصدرا در فصل اول باب پنجم از جلد نهم اسفار میگوید" فی الحس المشترک و یسمی بنطاسیا ای لوح النفس و هى قود مودعة فى مقدم الدماغ عند الجمهور "
ملاصدرا سپس ادله مثبتین و منکرین حس مشترک را نقل و نقد میکند. طبعاً من در اینجا فرصت تشریح و تفسیر اقوال حکمای اسلامی را ندارم و تنها میتوانم چند سطری از کلمات ملاصدرا را در اینجا خلاصه و نقل کنم:
"وقتی ما حکم میکنیم که این شئی سفید و شیرین است و یا این شئی سفید و شیرین نیست، لازم است که آن دو شئی نزد قاضی حاضر باشند. قاضی نمیتواند فقط عقل و بدون وساطت حس باشد ... پس معلوم میشود که محسوسات ظاهری در قوهای جزئی جمع میشوند. این اجتماع در هیچ حسی ظاهری نیست.
به ناچار باید حس مدرک باطنی وجود داشته باشد که آن حس مشترک است"۶
بی تردید تعبیر "لوح نفس" را نخستین بار ملاصدرا بکار نبرده است و همانطور که قبلاً اشاره شد این تعبیر میتواند مأخوذ از کلمات افلاطون باشد. سینما بیتردید "لوح نفس" انسان در قرن بیستم است. حافظه، حس مشترک و لوح نفس میتواند میدان گسترده و ضمناً مورد غفلت واقع شده مباحث نظری باشد که فراروی سینما قرار گرفته است.
________________________________
1. Wahrheit und Methode Bd I. Tubingen 1990.S.21.
٢.همان جا
٣ .... فمن القوى المدركه الباطنه الحيوانيه قوه بنطاسيا و هي الحس المشترك و هي قوه مرتبه في التجويف الأول الدماغ. "الشفاء الطبيعيات المقاله الأولى من الفن الالي الفصل الخامس ص ۳۵ قاهره ۱۹۷۵
۴. همان جا
5.Wahrheit und Methode Bd I. Tubingen
1990.S. 24
۶.الاسفار ج نهم ص ۲۰۶
#خبرجاری
🔸هشدار اتحادیه اروپا به ایلان ماسک
کمیسر امور دیجیتال #اتحادیهاروپا نسبت به آنچه از وقایع مرتبط با حمله حماس به اسرائیل در شبکه اجتماعی #اکس (توییتر سابق) منتشر میشود به #ایلان_ماسک، رئیس و مالک این پلتفرم هشدار داد.
تیهری برُتون، این مسئول اروپایی؛ سهشنبه به ایلان ماسک ٢۴ ساعت فرصت داد تا به سؤالات مربوط به آنچه وی "اطلاعات نادرست" و "چرخش محتوای غیرقانونی" در پلتفرم اکس خواند، پاسخ دهد.
به گزارش کمیسر امور دیجیتال اتحادیه اروپا در نامهای خطاب به ایلان ماسک، ضمن هشدار نسبت به وضع تحریمهای احتمالی، نوشت: به دنبال حملات تروریستی انجام شده توسط حماس علیه اسرائیل، ما شواهدی داریم که نشان میدهد از پلتفرم شما برای انتشار مطالب غیرقانونی و اطلاعات نادرست در اتحادیه اروپا استفاده میشود.
🔸هشدار اتحادیه اروپا به ایلان ماسک
کمیسر امور دیجیتال #اتحادیهاروپا نسبت به آنچه از وقایع مرتبط با حمله حماس به اسرائیل در شبکه اجتماعی #اکس (توییتر سابق) منتشر میشود به #ایلان_ماسک، رئیس و مالک این پلتفرم هشدار داد.
تیهری برُتون، این مسئول اروپایی؛ سهشنبه به ایلان ماسک ٢۴ ساعت فرصت داد تا به سؤالات مربوط به آنچه وی "اطلاعات نادرست" و "چرخش محتوای غیرقانونی" در پلتفرم اکس خواند، پاسخ دهد.
به گزارش کمیسر امور دیجیتال اتحادیه اروپا در نامهای خطاب به ایلان ماسک، ضمن هشدار نسبت به وضع تحریمهای احتمالی، نوشت: به دنبال حملات تروریستی انجام شده توسط حماس علیه اسرائیل، ما شواهدی داریم که نشان میدهد از پلتفرم شما برای انتشار مطالب غیرقانونی و اطلاعات نادرست در اتحادیه اروپا استفاده میشود.
#خبرجاری
🔸کاخ سفید: شواهدی درباره نقش ایران در حملات حماس نداریم
جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید برغم فضاسازی ها درباره نقش ایران در عملیات طوفان الاقصی از سوی نیروهای مقاومت فلسطین علیه رژیم اسرائیل گفت: در حال حاضر شواهدی مبنی بر نقش ایران در این حملات وجود ندارد.
🔸کاخ سفید: شواهدی درباره نقش ایران در حملات حماس نداریم
جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید برغم فضاسازی ها درباره نقش ایران در عملیات طوفان الاقصی از سوی نیروهای مقاومت فلسطین علیه رژیم اسرائیل گفت: در حال حاضر شواهدی مبنی بر نقش ایران در این حملات وجود ندارد.
#روزنامهنگاری
🔸روزنامهنگاری ایرانی؛ بحرانهای منطقهای
🔻#جلال_خوشچهره: گزارشگری رسانههای ایرانی از تحولات منطقه به شکل واسطهای است
شفقنارسانه: در منطقهای بحرانخیز و مستعد انواع بلایای طبیعی و جنگها قرار داریم. با توجه بر اهمیت انعکاس و گزارشگری این بلایا در رسانهها، به دلایل متعدد خبرنگاران و عکاسان ما کمتر امکان حضور در محل حوادث و وقایع را دارند.
جلال خوشچهره کارشناس رسانه معتقد است؛ نوع گزارشگری رسانههای ایرانی از تحولات منطقه به شکل واسطهای است. در واقع ما یا در حال ترجمه اخبار و یا کپیبرداری از منابع خبری دیگر هستیم. رسانههای ما هم از نظر مالی و هم از لحاظ نیروهای توانمندی که بتوانند گزارشهای میدانی در تحولات منطقه تهیه کنند، در مضیقه هستند. متن کامل
🔸روزنامهنگاری ایرانی؛ بحرانهای منطقهای
🔻#جلال_خوشچهره: گزارشگری رسانههای ایرانی از تحولات منطقه به شکل واسطهای است
شفقنارسانه: در منطقهای بحرانخیز و مستعد انواع بلایای طبیعی و جنگها قرار داریم. با توجه بر اهمیت انعکاس و گزارشگری این بلایا در رسانهها، به دلایل متعدد خبرنگاران و عکاسان ما کمتر امکان حضور در محل حوادث و وقایع را دارند.
جلال خوشچهره کارشناس رسانه معتقد است؛ نوع گزارشگری رسانههای ایرانی از تحولات منطقه به شکل واسطهای است. در واقع ما یا در حال ترجمه اخبار و یا کپیبرداری از منابع خبری دیگر هستیم. رسانههای ما هم از نظر مالی و هم از لحاظ نیروهای توانمندی که بتوانند گزارشهای میدانی در تحولات منطقه تهیه کنند، در مضیقه هستند. متن کامل
#دوستان #رخنما #روزنامهنگاری
🔸دوستان روزنامهنگار
با دوستان روزنامهنگار پنجشنبه دوم شهریور ١۴٠٢ در انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران از سمت راست: #جلال_خوشچهره، #بهروز_بهزادی، #مجید_رضائیان، #یونس_شکرخواه
🔸دوستان روزنامهنگار
با دوستان روزنامهنگار پنجشنبه دوم شهریور ١۴٠٢ در انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران از سمت راست: #جلال_خوشچهره، #بهروز_بهزادی، #مجید_رضائیان، #یونس_شکرخواه
#ارتباطات
🔸سفر کوتاه؛ از داده تا خرد
دادهها (data) را به اطلاعات (information ) تبدیل کنیم؛ اطلاعات را به دانش (science / knowledge) و دانش را به گونهای به خرد (wisdom) تا در نهایت به فرهنگ تبدیل شود.
این سفر کوتاه، به طرزی آشکار اهمیت مدیریت داده را نشان میدهد.
🔸سفر کوتاه؛ از داده تا خرد
دادهها (data) را به اطلاعات (information ) تبدیل کنیم؛ اطلاعات را به دانش (science / knowledge) و دانش را به گونهای به خرد (wisdom) تا در نهایت به فرهنگ تبدیل شود.
این سفر کوتاه، به طرزی آشکار اهمیت مدیریت داده را نشان میدهد.
#داخلگیومه🔸زبان فارسی
"..فرهنگ رشتهای است بافته شده از تارهای بسیار و رنگهای گوناگون. در میان این تارها آنکه از همه استوارتر و رخشانتر است زبان فارسی است... زبان ما ریشهای ژرف و آثار دامنهور در گذشته دارد و مردم ایران توانستهاند این میراث را در قبال همۀ حوادث سیاسی و پادشاهی یا هجومهای نظامی و فرهنگی دهان به دهان و ورق به ورق نگاهبانی کنند و به دست امروزیان بسپارند. پس ما باید در حفظ و تعمیم آن شایستگی از خود نشان بدهیم..."
#ایرج_افشار (۱۳۰۴-۱۳۸۹)
آینده در سال نو (سرمقاله)، ایرج افشار، مجلۀ آینده، سال نوزدهم، شمارۀ ۱ تا ۳، ۱۳۷۲، ص ۴.
"..فرهنگ رشتهای است بافته شده از تارهای بسیار و رنگهای گوناگون. در میان این تارها آنکه از همه استوارتر و رخشانتر است زبان فارسی است... زبان ما ریشهای ژرف و آثار دامنهور در گذشته دارد و مردم ایران توانستهاند این میراث را در قبال همۀ حوادث سیاسی و پادشاهی یا هجومهای نظامی و فرهنگی دهان به دهان و ورق به ورق نگاهبانی کنند و به دست امروزیان بسپارند. پس ما باید در حفظ و تعمیم آن شایستگی از خود نشان بدهیم..."
#ایرج_افشار (۱۳۰۴-۱۳۸۹)
آینده در سال نو (سرمقاله)، ایرج افشار، مجلۀ آینده، سال نوزدهم، شمارۀ ۱ تا ۳، ۱۳۷۲، ص ۴.