#روزنامهنگاری #تیتر #زبانشناسی
🔸تیتر و فنبیان
استفاده از #فنبیان ((Rhetoric)) یكی از فنون تیتر زدن است. این شكل از كار كه در واقع استفاده از زبان برای اقناع دیگران است، چهره عریان #انگارهسازی (Image making) برای خواننده، به حساب میآید. #بیان برای روزنامهنگاران حكم آچار فرانسه را برای كارهای فنی دارد. تیترهای اول بسیاری از مطبوعات جهان كه با استفاده از همین فن شكل میگیرند، عملاً آمیخته به نگاه حاكم بر روزنامه هستند. در این شیوه، واقعیت (Actuality) به بیان (Rhetoric) تبدیل میشود.
واژههایی همچون میانهرو، تندرو، نظم، آشوب، سیاه و سفید كه در واقع كلیشههای تبدیل كردن مسائل پیچیده به وجوه سادهاند، محصول رسانهای شدن رویدادها (Madiation) هستند كه نتیجهای جز دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی در جهان رسانهها ندارد.
در این شیوه؛ واقعیتها به گونهای پیش تعریف شده؛ ساختیافته و كانالیزه شده وارد فضای رسانهای میشوند؛ وارد فضایی كه الزاما آینه جهان واقعی نیست: آینده فرانسه در دستان سوسیالیستها
پرسش این است كه آیا همه كسانی كه از آنان با صفت مثلاً میانهرو یاد میشود، مثل هم هستند؟ همین سؤال در مورد سیاهان، تندروها و دیگران مطرح است.
البته در این دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی كه در جهان رسانهها به وقوع میپیوندد، عوامل گوناگونی همچون دریافتها و برداشتهای شخصی و رسانهای، نحوه پردازش خبر، و تأكیدهایی كه برروی عناصر مختلف خبر انجام میگیرند و یا بیاهمیت نشان دادن آن عناصر و همچنین ضرورتها و جبرهای ناشی از تبدیل شدن رویداد به واژه و تصویر، پیامهای رقبا و بالاخره محدودیتهای زمانی و مكانی نقش اساسی دارند.
پس به این ترتیب، اگر چه ساختدهی به رویدادها الزاماً و صرفاً در انحصار مطلق رسانهها نیست، اما به هر حال تأثیر این ساختدهی و ساختپذیری در رویدادها، بر ذهن خواننده، امری مشهود و غیرقابل انكار است.
این نوع سادهسازی و كلیشهسازی در تیترها (میانهروها، تندروها، تروریستها، آشوبگران و...) كه متأسفانه ضرورت كوتاه بودن تیترها هم آنها را تشدید میكند، هم دامنه واژگانی تیترها را محدود میسازد و هم امكان تغییر این قلمروهای كلیشهای معنایی را دشوارتر میكند. افزون بر این، كلیشههای تیتری یا تیترهای كلیشهای به پیشداوریها هم دامن میزنند و همانگونه كه گفته شد در عین حال این كلیشهسازیها، به دلیل آنكه رسانهها درگیر ضرورت شناساندن سریع و معرفی سرنخهای اصلی خبرها هستند، گریزناپذیر به نظر میرسند. یعنی عامل سرعت نیز در كلیشهسازی نقش دارد.
🔸تیتر و فنبیان
استفاده از #فنبیان ((Rhetoric)) یكی از فنون تیتر زدن است. این شكل از كار كه در واقع استفاده از زبان برای اقناع دیگران است، چهره عریان #انگارهسازی (Image making) برای خواننده، به حساب میآید. #بیان برای روزنامهنگاران حكم آچار فرانسه را برای كارهای فنی دارد. تیترهای اول بسیاری از مطبوعات جهان كه با استفاده از همین فن شكل میگیرند، عملاً آمیخته به نگاه حاكم بر روزنامه هستند. در این شیوه، واقعیت (Actuality) به بیان (Rhetoric) تبدیل میشود.
واژههایی همچون میانهرو، تندرو، نظم، آشوب، سیاه و سفید كه در واقع كلیشههای تبدیل كردن مسائل پیچیده به وجوه سادهاند، محصول رسانهای شدن رویدادها (Madiation) هستند كه نتیجهای جز دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی در جهان رسانهها ندارد.
در این شیوه؛ واقعیتها به گونهای پیش تعریف شده؛ ساختیافته و كانالیزه شده وارد فضای رسانهای میشوند؛ وارد فضایی كه الزاما آینه جهان واقعی نیست: آینده فرانسه در دستان سوسیالیستها
پرسش این است كه آیا همه كسانی كه از آنان با صفت مثلاً میانهرو یاد میشود، مثل هم هستند؟ همین سؤال در مورد سیاهان، تندروها و دیگران مطرح است.
البته در این دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی كه در جهان رسانهها به وقوع میپیوندد، عوامل گوناگونی همچون دریافتها و برداشتهای شخصی و رسانهای، نحوه پردازش خبر، و تأكیدهایی كه برروی عناصر مختلف خبر انجام میگیرند و یا بیاهمیت نشان دادن آن عناصر و همچنین ضرورتها و جبرهای ناشی از تبدیل شدن رویداد به واژه و تصویر، پیامهای رقبا و بالاخره محدودیتهای زمانی و مكانی نقش اساسی دارند.
پس به این ترتیب، اگر چه ساختدهی به رویدادها الزاماً و صرفاً در انحصار مطلق رسانهها نیست، اما به هر حال تأثیر این ساختدهی و ساختپذیری در رویدادها، بر ذهن خواننده، امری مشهود و غیرقابل انكار است.
این نوع سادهسازی و كلیشهسازی در تیترها (میانهروها، تندروها، تروریستها، آشوبگران و...) كه متأسفانه ضرورت كوتاه بودن تیترها هم آنها را تشدید میكند، هم دامنه واژگانی تیترها را محدود میسازد و هم امكان تغییر این قلمروهای كلیشهای معنایی را دشوارتر میكند. افزون بر این، كلیشههای تیتری یا تیترهای كلیشهای به پیشداوریها هم دامن میزنند و همانگونه كه گفته شد در عین حال این كلیشهسازیها، به دلیل آنكه رسانهها درگیر ضرورت شناساندن سریع و معرفی سرنخهای اصلی خبرها هستند، گریزناپذیر به نظر میرسند. یعنی عامل سرعت نیز در كلیشهسازی نقش دارد.
#روزنامهنگاری 🔸 تیترها و فنبیان
▫️#یونس_شکرخواه
استفاده از #فنبیان نیز یكی از فنون #تیتر زدن است. این شكل از كار كه در واقع استفاده از زبان برای #اقناع دیگران است، چهره عریان #انگارهسازی (Image making) برای خواننده، به حساب میآید. بیان برای روزنامهنگاران حكم آچار فرانسه را برای كارهای فنی دارد. تیترهای اول بسیاری از مطبوعات جهان كه با استفاده از همین فن شكل میگیرند، عملاً آمیخته به نگاه حاكم بر روزنامه هستند. در این شیوه، #واقعیت (Actuality) به #بیان (Rhetoric) تبدیل میشود. واژههایی همچون میانهرو، تندرو، نظم، آشوب، سیاه و سفید كه در واقع كلیشههای تبدیل كردن مسائل پیچیده به وجوه سادهاند، محصول #رسانهایشدن رویدادها (Madiation) هستند كه نتیجهای جز دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی در جهان رسانهها ندارد. در این شیوه؛ واقعیتها به گونهای پیش تعریف شده؛ ساختیافته و كانالیزه شده وارد فضای رسانهای میشوند؛ وارد فضایی كه الزاما آینه جهان واقعی نیست: آینده فرانسه در دستان سوسیالیستها
پرسش این است كه آیا همه كسانی كه از آنان با صفت مثلاً میانهرو یاد میشود، مثل هم هستند؟ همین سؤال در مورد سیاهان، تندروها و دیگران مطرح است. البته در این دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی كه در جهان رسانهها به وقوع میپیوندد، عوامل گوناگونی همچون دریافتها و برداشتهای شخصی و رسانهای، نحوه پردازش خبر، و تأكیدهایی كه برروی عناصر مختلف خبر انجام میگیرند و یا بیاهمیت نشان دادن آن عناصر و همچنین ضرورتها و جبرهای ناشی از تبدیل شدن رویداد به واژه و تصویر، پیامهای رقبا و بالاخره محدودیتهای زمانی و مكانی نقش اساسی دارند.
پس به این ترتیب، اگر چه ساختدهی به رویدادها الزاماً و صرفاً در انحصار مطلق رسانهها نیست، اما به هر حال تأثیر این ساختدهی و ساختپذیری در رویدادها، بر ذهن خواننده، امری مشهود و غیرقابل انكار است. این نوع سادهسازی و كلیشهسازی در تیترها (میانهروها، تندروها، تروریستها، آشوبگران و...) كه متأسفانه ضرورت كوتاه بودن تیترها هم آنها را تشدید میكند، هم دامنه واژگانی تیترها را محدود میسازد و هم امكان تغییر این قلمروهای كلیشهای معنایی را دشوارتر میكند. افزون بر این، كلیشههای تیتری یا تیترهای كلیشهای به پیشداوریها هم دامن میزنند و همانگونه كه گفته شد در عین حال این كلیشهسازیها، به دلیل آنكه رسانهها درگیر ضرورت شناساندن سریع و معرفی سرنخهای اصلی خبرها هستند، گریزناپذیر به نظر میرسند. یعنی عامل سرعت نیز در كلیشهسازی نقش دارد.
▫️#یونس_شکرخواه
استفاده از #فنبیان نیز یكی از فنون #تیتر زدن است. این شكل از كار كه در واقع استفاده از زبان برای #اقناع دیگران است، چهره عریان #انگارهسازی (Image making) برای خواننده، به حساب میآید. بیان برای روزنامهنگاران حكم آچار فرانسه را برای كارهای فنی دارد. تیترهای اول بسیاری از مطبوعات جهان كه با استفاده از همین فن شكل میگیرند، عملاً آمیخته به نگاه حاكم بر روزنامه هستند. در این شیوه، #واقعیت (Actuality) به #بیان (Rhetoric) تبدیل میشود. واژههایی همچون میانهرو، تندرو، نظم، آشوب، سیاه و سفید كه در واقع كلیشههای تبدیل كردن مسائل پیچیده به وجوه سادهاند، محصول #رسانهایشدن رویدادها (Madiation) هستند كه نتیجهای جز دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی در جهان رسانهها ندارد. در این شیوه؛ واقعیتها به گونهای پیش تعریف شده؛ ساختیافته و كانالیزه شده وارد فضای رسانهای میشوند؛ وارد فضایی كه الزاما آینه جهان واقعی نیست: آینده فرانسه در دستان سوسیالیستها
پرسش این است كه آیا همه كسانی كه از آنان با صفت مثلاً میانهرو یاد میشود، مثل هم هستند؟ همین سؤال در مورد سیاهان، تندروها و دیگران مطرح است. البته در این دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی كه در جهان رسانهها به وقوع میپیوندد، عوامل گوناگونی همچون دریافتها و برداشتهای شخصی و رسانهای، نحوه پردازش خبر، و تأكیدهایی كه برروی عناصر مختلف خبر انجام میگیرند و یا بیاهمیت نشان دادن آن عناصر و همچنین ضرورتها و جبرهای ناشی از تبدیل شدن رویداد به واژه و تصویر، پیامهای رقبا و بالاخره محدودیتهای زمانی و مكانی نقش اساسی دارند.
پس به این ترتیب، اگر چه ساختدهی به رویدادها الزاماً و صرفاً در انحصار مطلق رسانهها نیست، اما به هر حال تأثیر این ساختدهی و ساختپذیری در رویدادها، بر ذهن خواننده، امری مشهود و غیرقابل انكار است. این نوع سادهسازی و كلیشهسازی در تیترها (میانهروها، تندروها، تروریستها، آشوبگران و...) كه متأسفانه ضرورت كوتاه بودن تیترها هم آنها را تشدید میكند، هم دامنه واژگانی تیترها را محدود میسازد و هم امكان تغییر این قلمروهای كلیشهای معنایی را دشوارتر میكند. افزون بر این، كلیشههای تیتری یا تیترهای كلیشهای به پیشداوریها هم دامن میزنند و همانگونه كه گفته شد در عین حال این كلیشهسازیها، به دلیل آنكه رسانهها درگیر ضرورت شناساندن سریع و معرفی سرنخهای اصلی خبرها هستند، گریزناپذیر به نظر میرسند. یعنی عامل سرعت نیز در كلیشهسازی نقش دارد.