#شهر🔸نشانسازی (برندینگ)
مساله #نشانسازی یا #برندینگ برای یك شهر كه به عبارتی خارج كردن یك شهر از یك وضعیت نكره و ناشناس به وضعیت معرفه و شناس تعبیر میشود، پروسهای است كه از دل طبیعت گرفته شده و شما می توانید جلوهظهای این تمایز را بین همهی موجودات ببینید. بنابراین مساله برندینگ در گام اول مساله ایجاد تمایز است. مساله ارائه دقیق و صحیح خود به عنوان یك بسته است. یا به عبارت بهتر مساله، مساله هویت است، یعنی شما در مقوله #هویت، میخواهید تفاوتهای خودتان راشناسایی و بر آنها تاكید كنید. بحث اساسا بر سر نشانسازی برای یك مكان است. مكانی كه میتواند سطح جهانی به خود بگیرد ، اما همین كه این تصمیم گرفته شد، باید به عنوان یك مكان، هدف خود را مشخص كنید، مثلا آیا به دنبال یك برند جهانی هستید؟ یعنی میخواهید ایرانیها را در جهان با چه عنوانی معرفی كنید؟ آیا میخواهید با مهمان دوست و مهمانپذیر بودن، خود را به دنیا معرفی كنید و همینطور كشورهای دیگر كه خودشان را با ویژگیهای مختلف معرفی میكنند.
اما سطح دوم منطقهای است، یعنی ممكن است فقط بخواهید غرب ایران را معرفی كنید. باید ببینید این خطه چه ویژگیهایی دارد.
سطح سوم هم محلی است، در سطوح محلی میخواهیم فلان روستا را در فلان نقطه كشور معرفی كنیم، پس موضوع از دید من كه برند شهری هم در درون آن قرار میگیرد، "برندسازی مكانی" است، یعنی شما تصمیم میگیرید مكانی را معرفی كنید كه به طور حتم برای طرفهای مختلف تماس، مفاهیم متفاوتی دارد. مثلا برای یك پلیس معرفی منطقه عمدتا از منظر امنیت صورت میگیرد. البته در این معرفی سازی یك پروسه طولانی از تحقیق و پژوهش و كار هم انجام میشود. نكتهی دیگر اینكه، فقط "معرفی" كافی نیست و مهمتر اینكه ما نمیتوانیم هر طور كه میخواهیم، خودمان را معرفی كنیم، یعنی موضوع برند شهری، موضوع انگارهسازی نیست، حتی اینكه "من چنانم كه نمودم دگر ایشان دانند" هم نیست. درحقیقت موضوعی است كه از سطح باید به عمق برسد. وقتی چنین مسالهای پیش میآید، ما باید به یك مدار بزرگ فكر كنیم و بعد در این مدار آن چه كه قرار است معرفی شود، یعنی آن "خدمت"، "محصول" و یا "مكان" قرار بگیرد. الان وقتی اسم محله "بورلی هیلز" در آمریكا را میشنوید، هویت هنرمندانه آن به ذهنتان میرسد یا درباره "منتهن" یك هویت تجاری، مالی و اداری متبادر میشود. بنابراین باید این مدار را دقیق پیمود، مداری كه از متولد سازی آن محصول، خدمت یا مكان شروع میشود و بعد باید دید این روند خلق چطور به حركت در میآید؟ تا چه زمانی باید دستش را بگیریم و چه زمانی خودش میتواند روی پای خودش بایستد؟
فاز سومی كه باید به آن توجه كرد، نحوه رفتاردیگران با شماست، یعنی اینكه آنها چطور با شما به تعامل میرسند. پس یك مرحله كلیدی در این مدار بزرگ اینست كه چطور آن هویت به مصرف برسد. از طرفی باید دید آن تلفیق و تعاملی كه در نهایت روی زمین میماند چه چیزی را درست خواهد كرد. پس برای طراحی برندها، همهی این مسیرباید تعقیب شود.
مساله #نشانسازی یا #برندینگ برای یك شهر كه به عبارتی خارج كردن یك شهر از یك وضعیت نكره و ناشناس به وضعیت معرفه و شناس تعبیر میشود، پروسهای است كه از دل طبیعت گرفته شده و شما می توانید جلوهظهای این تمایز را بین همهی موجودات ببینید. بنابراین مساله برندینگ در گام اول مساله ایجاد تمایز است. مساله ارائه دقیق و صحیح خود به عنوان یك بسته است. یا به عبارت بهتر مساله، مساله هویت است، یعنی شما در مقوله #هویت، میخواهید تفاوتهای خودتان راشناسایی و بر آنها تاكید كنید. بحث اساسا بر سر نشانسازی برای یك مكان است. مكانی كه میتواند سطح جهانی به خود بگیرد ، اما همین كه این تصمیم گرفته شد، باید به عنوان یك مكان، هدف خود را مشخص كنید، مثلا آیا به دنبال یك برند جهانی هستید؟ یعنی میخواهید ایرانیها را در جهان با چه عنوانی معرفی كنید؟ آیا میخواهید با مهمان دوست و مهمانپذیر بودن، خود را به دنیا معرفی كنید و همینطور كشورهای دیگر كه خودشان را با ویژگیهای مختلف معرفی میكنند.
اما سطح دوم منطقهای است، یعنی ممكن است فقط بخواهید غرب ایران را معرفی كنید. باید ببینید این خطه چه ویژگیهایی دارد.
سطح سوم هم محلی است، در سطوح محلی میخواهیم فلان روستا را در فلان نقطه كشور معرفی كنیم، پس موضوع از دید من كه برند شهری هم در درون آن قرار میگیرد، "برندسازی مكانی" است، یعنی شما تصمیم میگیرید مكانی را معرفی كنید كه به طور حتم برای طرفهای مختلف تماس، مفاهیم متفاوتی دارد. مثلا برای یك پلیس معرفی منطقه عمدتا از منظر امنیت صورت میگیرد. البته در این معرفی سازی یك پروسه طولانی از تحقیق و پژوهش و كار هم انجام میشود. نكتهی دیگر اینكه، فقط "معرفی" كافی نیست و مهمتر اینكه ما نمیتوانیم هر طور كه میخواهیم، خودمان را معرفی كنیم، یعنی موضوع برند شهری، موضوع انگارهسازی نیست، حتی اینكه "من چنانم كه نمودم دگر ایشان دانند" هم نیست. درحقیقت موضوعی است كه از سطح باید به عمق برسد. وقتی چنین مسالهای پیش میآید، ما باید به یك مدار بزرگ فكر كنیم و بعد در این مدار آن چه كه قرار است معرفی شود، یعنی آن "خدمت"، "محصول" و یا "مكان" قرار بگیرد. الان وقتی اسم محله "بورلی هیلز" در آمریكا را میشنوید، هویت هنرمندانه آن به ذهنتان میرسد یا درباره "منتهن" یك هویت تجاری، مالی و اداری متبادر میشود. بنابراین باید این مدار را دقیق پیمود، مداری كه از متولد سازی آن محصول، خدمت یا مكان شروع میشود و بعد باید دید این روند خلق چطور به حركت در میآید؟ تا چه زمانی باید دستش را بگیریم و چه زمانی خودش میتواند روی پای خودش بایستد؟
فاز سومی كه باید به آن توجه كرد، نحوه رفتاردیگران با شماست، یعنی اینكه آنها چطور با شما به تعامل میرسند. پس یك مرحله كلیدی در این مدار بزرگ اینست كه چطور آن هویت به مصرف برسد. از طرفی باید دید آن تلفیق و تعاملی كه در نهایت روی زمین میماند چه چیزی را درست خواهد كرد. پس برای طراحی برندها، همهی این مسیرباید تعقیب شود.
#عکاسی #عکاسانه
🔸 هویت
لباس بهمثابه #هویت فردی، قبیلهای، #خرده_فرهنگ، جغرافیا، #فرهنگ جهانی...؟
یک #عکاس به نام هانس ایجکلبوم (Hans Eijkelboom) تجربه منحصر به فردی را به ثبت رسانده است: یافتن پاسخ برای پرسشهای فوق در پیادهروها.
او این کار را از دهه ۹۰ آغاز کرده و برای شکار سوژهها در هر موقعیت در هر لوکیشن؛ زیر دو ساعت وقت صرف کرده است. برخی از فریمها را میببینید.
@younesshokrkhah
🔸 هویت
لباس بهمثابه #هویت فردی، قبیلهای، #خرده_فرهنگ، جغرافیا، #فرهنگ جهانی...؟
یک #عکاس به نام هانس ایجکلبوم (Hans Eijkelboom) تجربه منحصر به فردی را به ثبت رسانده است: یافتن پاسخ برای پرسشهای فوق در پیادهروها.
او این کار را از دهه ۹۰ آغاز کرده و برای شکار سوژهها در هر موقعیت در هر لوکیشن؛ زیر دو ساعت وقت صرف کرده است. برخی از فریمها را میببینید.
@younesshokrkhah
#رساله🔸بازتعریف هویت بریتانیایی
▫️استاد راهنما: #یونس_شکرخواه
▫️استاد مشاور: #حسامالدین_واعظزاده
▫️دانشجو: #مرضیه_موسینژاد
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه تهران؛دانشکده مطالعات جهان، ۱۳۹۰ [ارشد]
▫️کلیدواژه: #بریتانیا #هویت
*زبان رساله: انگلیسی
▫️استاد راهنما: #یونس_شکرخواه
▫️استاد مشاور: #حسامالدین_واعظزاده
▫️دانشجو: #مرضیه_موسینژاد
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه تهران؛دانشکده مطالعات جهان، ۱۳۹۰ [ارشد]
▫️کلیدواژه: #بریتانیا #هویت
*زبان رساله: انگلیسی
#زوم #نظریه #ارتباطات
🔸نظریهٔ برچسبزنی
▫️ برچسبزنی | Labeling Theory
▫️شروع: دهههای ۶۰ و ۷۰
▫️ریشهها: آرای #امیل_دورکهیم
#نظریهٔ #برچسبزنی از نظر مضمون شبیه به تحلیلهای مرتبط با #ساختاجتماعی و کنش و واکنش نمادین است.
▫️جانمایه:
تمایل اکثریت به چسباندن #برچسب منفی به اقلیت؛ چرا که آنها را منحرف از هنجارهای معمول تلقی میکند و دنبال تبیین این است که چگونه #هویت و رفتار افراد ممکن است توسط واژگانی که برای تشریح یا طبقهبندیشان بهکار میرود، ارزیابی شده و یا تحتتأثیر قرار گیرد.
بر اساس این نظریه، توصیفها یا طبقهبندیهای ناخواسته، اعم از واژگانی که به انحراف، ناتوانی، یا تشخیص یک اختلال روانی مربوطند، میتوانند عمدتاً با تلاش برای جایگزین کردنشان با یک زبان سازندهتر، برپایهٔ اینکه صرفاً برچسبهایی هستند، رد شوند.
@younesshokrkhah
🔸نظریهٔ برچسبزنی
▫️ برچسبزنی | Labeling Theory
▫️شروع: دهههای ۶۰ و ۷۰
▫️ریشهها: آرای #امیل_دورکهیم
#نظریهٔ #برچسبزنی از نظر مضمون شبیه به تحلیلهای مرتبط با #ساختاجتماعی و کنش و واکنش نمادین است.
▫️جانمایه:
تمایل اکثریت به چسباندن #برچسب منفی به اقلیت؛ چرا که آنها را منحرف از هنجارهای معمول تلقی میکند و دنبال تبیین این است که چگونه #هویت و رفتار افراد ممکن است توسط واژگانی که برای تشریح یا طبقهبندیشان بهکار میرود، ارزیابی شده و یا تحتتأثیر قرار گیرد.
بر اساس این نظریه، توصیفها یا طبقهبندیهای ناخواسته، اعم از واژگانی که به انحراف، ناتوانی، یا تشخیص یک اختلال روانی مربوطند، میتوانند عمدتاً با تلاش برای جایگزین کردنشان با یک زبان سازندهتر، برپایهٔ اینکه صرفاً برچسبهایی هستند، رد شوند.
@younesshokrkhah