Forwarded from فصلنامهٔ نگاهنو
Pamuk.pdf
1.5 MB
«رمانهای مبتنی بر همهگیریهای بزرگ به ما چه میآموزند»
✍ نوشتهٔ اورهان پاموک
🖋 ترجمهٔ ماندانا فرهادیان
نگاهنو، ش. ۱۲۵ (بهار ۱۳۹۹)، صص. ۱۴۹ - ۱۵۵
@negahenou29
✍ نوشتهٔ اورهان پاموک
🖋 ترجمهٔ ماندانا فرهادیان
نگاهنو، ش. ۱۲۵ (بهار ۱۳۹۹)، صص. ۱۴۹ - ۱۵۵
@negahenou29
🔸اینترنت همه سامانههای دانشگاهی رایگان شد
علی خاکی صدیق، معاون آموزشی وزیر علوم: یکی از مهمترین چالشها و موانع در مسیر ارائه آموزشهای الکترونیکی، هزینه بالای اتصال به #اینترنت و ترافیک مورد مصرف بود که برای رفع این مشکل در نیمسال تحصیلی قبل و در تعامل با وزارت ارتباطات، بخشی از سامانههای آموزشی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی از ترافیک رایگان برخوردار شدند.
همه دادوستدهای اطلاعات از سوی استادان و دانشجویان روی این سامانهها رایگان است. مهر
علی خاکی صدیق، معاون آموزشی وزیر علوم: یکی از مهمترین چالشها و موانع در مسیر ارائه آموزشهای الکترونیکی، هزینه بالای اتصال به #اینترنت و ترافیک مورد مصرف بود که برای رفع این مشکل در نیمسال تحصیلی قبل و در تعامل با وزارت ارتباطات، بخشی از سامانههای آموزشی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی از ترافیک رایگان برخوردار شدند.
همه دادوستدهای اطلاعات از سوی استادان و دانشجویان روی این سامانهها رایگان است. مهر
#سینما 🔸حمیدیمقدم: هدفگذاری مرکز گسترش، ورود به اقتصاد سینمای مستند است
مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با حضور در برنامه نردبان شبکه مستند سیما اظهار کرد: در مردادماه ١٣٩٨ که وارد مرکز گسترش شدم، هدفگذاریام ورود به جریان #مارکتینگ و اقتصاد سینمای #مستند بود. البته این موضوع باید تعریف شود و نگاه به بازار سینمای مستند هم باید واقعبینانه باشد.
https://cinema-org.ir/?p=newsdet&newsid=719833&cat=7
مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با حضور در برنامه نردبان شبکه مستند سیما اظهار کرد: در مردادماه ١٣٩٨ که وارد مرکز گسترش شدم، هدفگذاریام ورود به جریان #مارکتینگ و اقتصاد سینمای #مستند بود. البته این موضوع باید تعریف شود و نگاه به بازار سینمای مستند هم باید واقعبینانه باشد.
https://cinema-org.ir/?p=newsdet&newsid=719833&cat=7
#تراس 🔸 راستی
فیالجمله تو را یک سخن بگویم؛ این مردمان به نفاق خوشدل میشوند و به راستی غمگین. با مردمان به نفاق میباید زیست، تا در میان ایشان با خوشی باشی. همین که راستی آغاز کردی، به کوه و بیابان برون میباید رفت که میان خلق راه نیست.
#شمس_تبریزی
فیالجمله تو را یک سخن بگویم؛ این مردمان به نفاق خوشدل میشوند و به راستی غمگین. با مردمان به نفاق میباید زیست، تا در میان ایشان با خوشی باشی. همین که راستی آغاز کردی، به کوه و بیابان برون میباید رفت که میان خلق راه نیست.
#شمس_تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جوردیگر 🔸ظریفکاری با بیل مکانیکی
▫️وبسایت خبری cns
یک کارگر چینی میتواند با استفاده از بیل مکانیکی و یک قلم مو، خوشنویسی کند و حتی در بطری را باز کند.
او چهارده سال سابقه کار با بیل مکانیکی دارد ولی اولین بار است که با بیل مکانیکیاش، مینویسد.
▫️وبسایت خبری cns
یک کارگر چینی میتواند با استفاده از بیل مکانیکی و یک قلم مو، خوشنویسی کند و حتی در بطری را باز کند.
او چهارده سال سابقه کار با بیل مکانیکی دارد ولی اولین بار است که با بیل مکانیکیاش، مینویسد.
🔸زن است دیگر
🔹نگاهی به فیلم بنفشه آفریقایی
▫️سپیده ابرآویز
رنگ بنفش نماد قدرتمندی است. نماد سحر و جادو و رمز و راز. زن فیلم #بنفشه_آفریقایی یک زن قدرتمند است. تصمیم گرفته است. هرگز منفعل نبوده و نیست. برای خودش حق قائل است. کوتاه نمیآید و کاری که فکر میکند درست است، انجام میدهد. او زمانی انتخاب میکند که از همسر اولش جدا شود و با مرد دیگری ازدواج کند (حتی به قیمت از دست دادن رابطه با فرزندانش). حالا تصمیم میگیرد همان همسر اول را که همان بچهها از خودشان راندهاند، به خانهاش بیاورد و کنار همان مردی که روزگاری او را به مرد اول زندگی ترجیح داده، پرستاری کند.
این سوژه عجیب به گفته کارگردان بر اساس یک اتفاق واقعی شکل گرفته و تبدیل به فیلم شده است. روزگار گفتن اینکه این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است، دیگر گذشته است. مخاطب امروز از سینما، #سینما میخواهد و بنفشه آفریقایی یک ارائه قابل دفاع سینمایی است.
زن فیلم بنفشه آفریقایی پر از رمز و راز است. اصلا فیلم رمز و رازدار است. اما رازهای زن بر تمام فیلم سوار است. او عاشق همسر جدیدش است، اما به اینکه شخص دیگری همسر اولش را تصاحب کند، حسادت میکند. او از همسر اولش کینه دوری دارد، اما امروز با مهربانی از او نگهداری میکند. اینها برای یک زن قابل درک است. مردها شاید فیلم را به گونه دیگری تفسیر کنند. اما میشود گفت زن است دیگر. اصلا شریک شیطان است، یا به قول فروغ رازدار و خموش و مکار است. مهم این است که این زن در این فیلم بهخوبی باورپذیر است. مهم این است که #فاطمه_معتمدآریا او را بهخوبی شناخته و با تمام حسش به تصویر کشیده است. مهم این است که حس جاری در فیلم همان سحر و جادویی است که شاید از هوای زنانه فیلم میآید. مهم این است که مردهای فیلم مثل هم نیستند، اما جایی از فیلم همدیگر را میفهمند. مهم این است که قصه بهدرستی روایت میشود و حزن و عشق و حسد هر کدام در جای خودشان تعریف شدهاند. مهم این است که فیلم خوبی ساخته شده که میتواند #مخاطب را درگیر کند، حتی اگر پایانبندیاش قدری اضافه به نظر برسد و رفتن فریدون همان بهترین نقطه آخر این قصه باشد.
▫️ماهنامه هنر و تجربه
🔹نگاهی به فیلم بنفشه آفریقایی
▫️سپیده ابرآویز
رنگ بنفش نماد قدرتمندی است. نماد سحر و جادو و رمز و راز. زن فیلم #بنفشه_آفریقایی یک زن قدرتمند است. تصمیم گرفته است. هرگز منفعل نبوده و نیست. برای خودش حق قائل است. کوتاه نمیآید و کاری که فکر میکند درست است، انجام میدهد. او زمانی انتخاب میکند که از همسر اولش جدا شود و با مرد دیگری ازدواج کند (حتی به قیمت از دست دادن رابطه با فرزندانش). حالا تصمیم میگیرد همان همسر اول را که همان بچهها از خودشان راندهاند، به خانهاش بیاورد و کنار همان مردی که روزگاری او را به مرد اول زندگی ترجیح داده، پرستاری کند.
این سوژه عجیب به گفته کارگردان بر اساس یک اتفاق واقعی شکل گرفته و تبدیل به فیلم شده است. روزگار گفتن اینکه این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است، دیگر گذشته است. مخاطب امروز از سینما، #سینما میخواهد و بنفشه آفریقایی یک ارائه قابل دفاع سینمایی است.
زن فیلم بنفشه آفریقایی پر از رمز و راز است. اصلا فیلم رمز و رازدار است. اما رازهای زن بر تمام فیلم سوار است. او عاشق همسر جدیدش است، اما به اینکه شخص دیگری همسر اولش را تصاحب کند، حسادت میکند. او از همسر اولش کینه دوری دارد، اما امروز با مهربانی از او نگهداری میکند. اینها برای یک زن قابل درک است. مردها شاید فیلم را به گونه دیگری تفسیر کنند. اما میشود گفت زن است دیگر. اصلا شریک شیطان است، یا به قول فروغ رازدار و خموش و مکار است. مهم این است که این زن در این فیلم بهخوبی باورپذیر است. مهم این است که #فاطمه_معتمدآریا او را بهخوبی شناخته و با تمام حسش به تصویر کشیده است. مهم این است که حس جاری در فیلم همان سحر و جادویی است که شاید از هوای زنانه فیلم میآید. مهم این است که مردهای فیلم مثل هم نیستند، اما جایی از فیلم همدیگر را میفهمند. مهم این است که قصه بهدرستی روایت میشود و حزن و عشق و حسد هر کدام در جای خودشان تعریف شدهاند. مهم این است که فیلم خوبی ساخته شده که میتواند #مخاطب را درگیر کند، حتی اگر پایانبندیاش قدری اضافه به نظر برسد و رفتن فریدون همان بهترین نقطه آخر این قصه باشد.
▫️ماهنامه هنر و تجربه
#کرونا🔸بیست آنلاین
نشست #گروه_بیست امسال در روزهای ٢١ و ٢٢ نوامبر ٢٠٢٠ به خاطر کرونا به صورت آنلاین برگزار میشود.
نشست #گروه_بیست امسال در روزهای ٢١ و ٢٢ نوامبر ٢٠٢٠ به خاطر کرونا به صورت آنلاین برگزار میشود.
🔸درسهای کمپین نجات رسانههای چاپی برای ایران
▫️#پژمان_موسوی
▫️روزنامه شرق ۵ مهر ۹۹
بالاخره آن روزِ موعود رسید و جهان، خطرِ نابودیِ قریبالوقوعِ #رسانههای_چاپی را حس کرد؛ خطری که نه تنها در صورتِ عدم رسیدگی فوری، حیاتِ رسانههای چاپی را تهدید میکند، که میتواند به نابودیِ صدها هزار شغل و رواجِ فضای هرج و مرج در سپهرِ رسانهای جهان هم منتهی شود. آن روزِ موعود، هفته پیش از راه رسید، آن زمان که دهها انجمن و اتحادیه معتبر جهانی، خطرِ نابودیِ رسانههای مکتوب را به صراحت و دقت با #افکار_عمومی جهان در میان گذاشتند. اما ریشههای همگرایی جهانی برای تشکیلِ کمپینِ #نجات_رسانههای_چاپی چیست؟ آیا همه چیز به #کرونا و تاخت و تازِ پر قدرتِ آن در جهان بر میگردد؟ آیا اگر کرونا نبود،این کمپین تشکیل نمیشد؟واقعیت این است که کرونا،تمامِ این ماجرا نیست و مسئله اصلی،رواجِ گسترده رسانههای آنلاین و دیجیتال و جولانِ شبکههای اجتماعی در فضای رسانهای جهان است و کرونا،تنها حکمِ تیرِ خلاص را در این قضیه داشت.
حالا دیگر چند سالی میشود که شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین،به عنوان پلتفرمهایی جایگزین و البته ارزان،کم و بیش جای رسانههای چاپی را گرفتهاند و در کنار مزایایی که دارند،آسیبهای فراوانی به سپهر رسانهای جهان تحمیل کردهاند.مهمتر از این،رسانههای جدید مستقیم یا غیر مستقیم در پیِ القای این حسِ مشترک به مخاطبان هستند که دیگر دوره رسانههای مکتوب گذشته و هر چه نامش آینده است،در اختیار ماست و رسانههای چاپی سهمی از این «آینده» در اختیار ندارند.شاید همین تمامیتخواهی است که یک دو قطبیِ کاذب را در سپهر رسانهای جهان حاکم کرده و روزنامهنگاران و فعالان حوزه رسانه را در دو سرِ طیف قرار داده است که اگر جز این بود،هم مدافعان رسانههای مکتوب و هم فعالان رسانههای آنلاین،هر کدام کار خود میکردند و راهِ خود میرفتند و کسی به دنبالِ حذفِ آن دیگری نبود.کرونا هم که همهگیر شد،مخالفان رسانههای چاپی مثل کسانی که یارِ کمکی یافتهاند،با تمامِ توان از فرصتِ این یارِ کمکی بهره بردند و جهانِ آینده را یکسره در کنترل شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین تصویر کردند.همین هم شد که کمپین «نجات رسانههای چاپی» از سوی اتحادیههای جهانی به نمایندگی از 21 میلیون کارگر و همزمان با اوجگیری بحران کرونا،در سطحی وسیع در تمامی کشورهای جهان منتشر شد.فعالانِ این کمپین،با بیان اینکه رسانههای چاپی به عنوان تجربهای سترگ از گذشتهای پر افتخار،کالایی عمومی است،از دولتها خواستهاند که بسته حمایت از رسانههای چاپی ارائه کنند. UNIو IFJ،به عنوان دو تشکلِ بزرگِ بانیِ این کمپین،با برشمردنِ فجایعِ حاصل از تداوم وضع کنونی،به کاهش درآمد تبلیغاتِ رسانههای چاپی به عنوان یکی از مضراتِ دوران جدید اشاره کردهاند و اعلام کردند تنها در سال جدید، آگهیهای رسانههای چاپی ٢٠ درصد کاهش داشته است و این، در کنار خطر تعطیلی نشریاتِ چاپی، مجموعا صدها هزار شغل را در آستانه نابودی قرار داده است. مالیات گرفتن از شرکتهای بزرگ فناوری مثل #آمازون، #فیسبوک و #گوگل با استدلال ضرورتِ تقسیم درآمد، از دیگر درخواستهای این کمپین جهانی برای حفاظت از رسانههای چاپی است. این درخواستِ آخر، گویی درد مشترکِ تمامی روزنامهنگاران و رسانههای چاپی آنهاست، دردی که از محصولی آماده پرده بر میدارد که #شبکههای_اجتماعی و #رسانههای_آنلاین، به آسانی و مثل آب خوردن، از آنها کپی میکنند، بیآنکه حقوقی از این کپی، به رسانههای چاپی برسد.آنها کلیک میخورند، دیده میشوند، آگهی میگیرند و به تداوم حیاتِ رسانهای میپردازند و رسانههای تولیدکننده این محتوا که از قضا چاپی و مکتوب هم هستند، باید نظارهگرِ نابودی خود باشند.
این کمپین یک پیامِ مستتر هم برای #روزنامهنگاران و فعالان رسانهای ایران داشت؛ اینکه همیشه هم درخواست کمک از دولتها چیزِ بدی نیست و گاه لازم است کمپینهای مستقل و مدنی، از دولتها به عنوان سیاستگزارانِ کلان، درخواست حمایت کنند و مسیر را از رهگذرِ این درخواست، برای جامعه مدنی هموارتر نمایند. به نظر میرسد ما روزنامهنگارانِ ایرانیِ دلبسته به رسانههای چاپی باید مثل «آنتونی بلانگر»، دبیر کل فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران، خطاب به دولتمان بگوییم: نمیتوانید فقط از بالکنهای خود ناظرِ غرق شدن این کشتی باشید، به یاریِ رسانههای مکتوب و چاپی بشتابید...
▫️#پژمان_موسوی
▫️روزنامه شرق ۵ مهر ۹۹
بالاخره آن روزِ موعود رسید و جهان، خطرِ نابودیِ قریبالوقوعِ #رسانههای_چاپی را حس کرد؛ خطری که نه تنها در صورتِ عدم رسیدگی فوری، حیاتِ رسانههای چاپی را تهدید میکند، که میتواند به نابودیِ صدها هزار شغل و رواجِ فضای هرج و مرج در سپهرِ رسانهای جهان هم منتهی شود. آن روزِ موعود، هفته پیش از راه رسید، آن زمان که دهها انجمن و اتحادیه معتبر جهانی، خطرِ نابودیِ رسانههای مکتوب را به صراحت و دقت با #افکار_عمومی جهان در میان گذاشتند. اما ریشههای همگرایی جهانی برای تشکیلِ کمپینِ #نجات_رسانههای_چاپی چیست؟ آیا همه چیز به #کرونا و تاخت و تازِ پر قدرتِ آن در جهان بر میگردد؟ آیا اگر کرونا نبود،این کمپین تشکیل نمیشد؟واقعیت این است که کرونا،تمامِ این ماجرا نیست و مسئله اصلی،رواجِ گسترده رسانههای آنلاین و دیجیتال و جولانِ شبکههای اجتماعی در فضای رسانهای جهان است و کرونا،تنها حکمِ تیرِ خلاص را در این قضیه داشت.
حالا دیگر چند سالی میشود که شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین،به عنوان پلتفرمهایی جایگزین و البته ارزان،کم و بیش جای رسانههای چاپی را گرفتهاند و در کنار مزایایی که دارند،آسیبهای فراوانی به سپهر رسانهای جهان تحمیل کردهاند.مهمتر از این،رسانههای جدید مستقیم یا غیر مستقیم در پیِ القای این حسِ مشترک به مخاطبان هستند که دیگر دوره رسانههای مکتوب گذشته و هر چه نامش آینده است،در اختیار ماست و رسانههای چاپی سهمی از این «آینده» در اختیار ندارند.شاید همین تمامیتخواهی است که یک دو قطبیِ کاذب را در سپهر رسانهای جهان حاکم کرده و روزنامهنگاران و فعالان حوزه رسانه را در دو سرِ طیف قرار داده است که اگر جز این بود،هم مدافعان رسانههای مکتوب و هم فعالان رسانههای آنلاین،هر کدام کار خود میکردند و راهِ خود میرفتند و کسی به دنبالِ حذفِ آن دیگری نبود.کرونا هم که همهگیر شد،مخالفان رسانههای چاپی مثل کسانی که یارِ کمکی یافتهاند،با تمامِ توان از فرصتِ این یارِ کمکی بهره بردند و جهانِ آینده را یکسره در کنترل شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین تصویر کردند.همین هم شد که کمپین «نجات رسانههای چاپی» از سوی اتحادیههای جهانی به نمایندگی از 21 میلیون کارگر و همزمان با اوجگیری بحران کرونا،در سطحی وسیع در تمامی کشورهای جهان منتشر شد.فعالانِ این کمپین،با بیان اینکه رسانههای چاپی به عنوان تجربهای سترگ از گذشتهای پر افتخار،کالایی عمومی است،از دولتها خواستهاند که بسته حمایت از رسانههای چاپی ارائه کنند. UNIو IFJ،به عنوان دو تشکلِ بزرگِ بانیِ این کمپین،با برشمردنِ فجایعِ حاصل از تداوم وضع کنونی،به کاهش درآمد تبلیغاتِ رسانههای چاپی به عنوان یکی از مضراتِ دوران جدید اشاره کردهاند و اعلام کردند تنها در سال جدید، آگهیهای رسانههای چاپی ٢٠ درصد کاهش داشته است و این، در کنار خطر تعطیلی نشریاتِ چاپی، مجموعا صدها هزار شغل را در آستانه نابودی قرار داده است. مالیات گرفتن از شرکتهای بزرگ فناوری مثل #آمازون، #فیسبوک و #گوگل با استدلال ضرورتِ تقسیم درآمد، از دیگر درخواستهای این کمپین جهانی برای حفاظت از رسانههای چاپی است. این درخواستِ آخر، گویی درد مشترکِ تمامی روزنامهنگاران و رسانههای چاپی آنهاست، دردی که از محصولی آماده پرده بر میدارد که #شبکههای_اجتماعی و #رسانههای_آنلاین، به آسانی و مثل آب خوردن، از آنها کپی میکنند، بیآنکه حقوقی از این کپی، به رسانههای چاپی برسد.آنها کلیک میخورند، دیده میشوند، آگهی میگیرند و به تداوم حیاتِ رسانهای میپردازند و رسانههای تولیدکننده این محتوا که از قضا چاپی و مکتوب هم هستند، باید نظارهگرِ نابودی خود باشند.
این کمپین یک پیامِ مستتر هم برای #روزنامهنگاران و فعالان رسانهای ایران داشت؛ اینکه همیشه هم درخواست کمک از دولتها چیزِ بدی نیست و گاه لازم است کمپینهای مستقل و مدنی، از دولتها به عنوان سیاستگزارانِ کلان، درخواست حمایت کنند و مسیر را از رهگذرِ این درخواست، برای جامعه مدنی هموارتر نمایند. به نظر میرسد ما روزنامهنگارانِ ایرانیِ دلبسته به رسانههای چاپی باید مثل «آنتونی بلانگر»، دبیر کل فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران، خطاب به دولتمان بگوییم: نمیتوانید فقط از بالکنهای خود ناظرِ غرق شدن این کشتی باشید، به یاریِ رسانههای مکتوب و چاپی بشتابید...
🔸ادعای سرگردان؛ ارزیابی فارن افرز از موقعیت جهانی آمریکا
نشریه آمریکایی #فارن_افرز در گزارشی با این عنوان که "آمریکا حق رهبری جهان را ندارد"، نوشت #دونالد_ترامپ رئیس جمهور #آمریکا به روشهای مختلف جایگاه برتر این کشور در جهان را تخریب کرده است.
فارن افرز با تاکید بر اینکه ادعای خودساخته مبنی بر اینکه آمریکا بزرگترین دموکراسی جهانی را دارد، از اواخر دهه نود میلادی تاکنون به یک ادعای سرگردان تبدیل شده است به طوری که در بیش از دو دهه، دو رئیس جمهور آمریکا استیضاح شدند و جنگ بینالمللی در عراق رخ داد و یک بحران مالی به راه افتاد که موج های بزرگی را روانه سراسر جهان کرد.
این نشریه آمریکایی با اشاره به بیاعتبار شدن جهانی ادعای آمریکا در زمینه حمایت از دموکراسی به دلیل نژادپرستی سیستماتیک حاکم در این کشور، به تعداد بیشتر تلفات آمریکاییها به دلیل ابتلا به #کرونا در مقایسه با تلفات آمریکا در مجموع جنگهای این کشور در ویتنام، خلیج فارس، افغانستان و عراق و رشد چهل و سه درصدی تلفات کرونا در اواخر ماه جاری میلادی اشاره کرد و نوشت آمریکا با وجود رکود ادامهدار اقتصادش، در تلاش برای عبور از یک بازی سیاسی است.
فارن افرز در ادامه با طرح این سوال که «بر چه اساس میتوان تصور کرد که آمریکا قابلیت رهبری جهان را داراست»، نوشت وقتی تنها هفده درصد از آمریکاییها به عملکرد دولتشان اعتماد دارند، چرا باقی کشورها در جهان باید به این کشور اعتماد کنند؟
این نشریه آمریکایی نوشت دنیای امروز دیگر جهانی نیست که در آن هر کشوری بتواند بر دیگر کشورها مدیریت داشته باشد و تغییراتی که در روابط بین دولتها ایجاد شده باعث شده است که چنین تسلطی در عرصه جهانی کمتر باشد.
این نشریه با اشاره به اینکه ترکیب شیوع ویروس کرونا با بحران رو به وخامتی که در وضعیت آب و هوایی پیش آمده، باعث شده است که آمریکا دیگر در جایگاه برتر جهان نباشد، نوشت حتی اگر آمریکا سیاستهای داخلی درجه یکی را در زمینه مقابله با کرونا و مدیریت تغییرات آب و هوایی پیش میگرفت، باز در برابر آنچه سایر جهانیان انجام میدهند و یا تمایلی به انجام آن ندارند، در جایگاهی آسیب پذیر قرار داشت.
فارن افرز نوشت واشنگتن باید این نکته را به رسمیت بشناسد که نقش رهبری جهان را سایر کشورها نیز میتوانند و باید به عهده بگیرند؛ موضوعات انگشت شماری در آینده وجود خواهند داشت که آمریکا بتواند نقش رهبری در آنها ایفا کند و این سایر کشورها هستند که بهتر است رهبری سایر موضوعات در عرصه جهانی را عهده دار شوند.
نشریه فارن افرز با اشاره به اینکه موضوع که شصت و هشت درصد از آمریکاییها دوست دارند که کشورشان به جای سلطهگری، به دنبال همکاری در امور رهبری جهان باشد، نوشت در حالیکه آمریکا همیشه نمیتواند در جایگاه رهبری جهان قرار بگیرد و بالای میز بنشیند، اپیدمی و همه گیری ویروس کرونا نشان داد که اگر آمریکا حتی دور این میز نباشد و در مسیر همکاری قرار نداشته باشد، چه اتفاقی برای کل جهان میافتد.
فارن افرز نوشت آمریکا باید این احساس را که سزاوار رهبری جهان است، کنار بگذارد.
نشریه آمریکایی #فارن_افرز در گزارشی با این عنوان که "آمریکا حق رهبری جهان را ندارد"، نوشت #دونالد_ترامپ رئیس جمهور #آمریکا به روشهای مختلف جایگاه برتر این کشور در جهان را تخریب کرده است.
فارن افرز با تاکید بر اینکه ادعای خودساخته مبنی بر اینکه آمریکا بزرگترین دموکراسی جهانی را دارد، از اواخر دهه نود میلادی تاکنون به یک ادعای سرگردان تبدیل شده است به طوری که در بیش از دو دهه، دو رئیس جمهور آمریکا استیضاح شدند و جنگ بینالمللی در عراق رخ داد و یک بحران مالی به راه افتاد که موج های بزرگی را روانه سراسر جهان کرد.
این نشریه آمریکایی با اشاره به بیاعتبار شدن جهانی ادعای آمریکا در زمینه حمایت از دموکراسی به دلیل نژادپرستی سیستماتیک حاکم در این کشور، به تعداد بیشتر تلفات آمریکاییها به دلیل ابتلا به #کرونا در مقایسه با تلفات آمریکا در مجموع جنگهای این کشور در ویتنام، خلیج فارس، افغانستان و عراق و رشد چهل و سه درصدی تلفات کرونا در اواخر ماه جاری میلادی اشاره کرد و نوشت آمریکا با وجود رکود ادامهدار اقتصادش، در تلاش برای عبور از یک بازی سیاسی است.
فارن افرز در ادامه با طرح این سوال که «بر چه اساس میتوان تصور کرد که آمریکا قابلیت رهبری جهان را داراست»، نوشت وقتی تنها هفده درصد از آمریکاییها به عملکرد دولتشان اعتماد دارند، چرا باقی کشورها در جهان باید به این کشور اعتماد کنند؟
این نشریه آمریکایی نوشت دنیای امروز دیگر جهانی نیست که در آن هر کشوری بتواند بر دیگر کشورها مدیریت داشته باشد و تغییراتی که در روابط بین دولتها ایجاد شده باعث شده است که چنین تسلطی در عرصه جهانی کمتر باشد.
این نشریه با اشاره به اینکه ترکیب شیوع ویروس کرونا با بحران رو به وخامتی که در وضعیت آب و هوایی پیش آمده، باعث شده است که آمریکا دیگر در جایگاه برتر جهان نباشد، نوشت حتی اگر آمریکا سیاستهای داخلی درجه یکی را در زمینه مقابله با کرونا و مدیریت تغییرات آب و هوایی پیش میگرفت، باز در برابر آنچه سایر جهانیان انجام میدهند و یا تمایلی به انجام آن ندارند، در جایگاهی آسیب پذیر قرار داشت.
فارن افرز نوشت واشنگتن باید این نکته را به رسمیت بشناسد که نقش رهبری جهان را سایر کشورها نیز میتوانند و باید به عهده بگیرند؛ موضوعات انگشت شماری در آینده وجود خواهند داشت که آمریکا بتواند نقش رهبری در آنها ایفا کند و این سایر کشورها هستند که بهتر است رهبری سایر موضوعات در عرصه جهانی را عهده دار شوند.
نشریه فارن افرز با اشاره به اینکه موضوع که شصت و هشت درصد از آمریکاییها دوست دارند که کشورشان به جای سلطهگری، به دنبال همکاری در امور رهبری جهان باشد، نوشت در حالیکه آمریکا همیشه نمیتواند در جایگاه رهبری جهان قرار بگیرد و بالای میز بنشیند، اپیدمی و همه گیری ویروس کرونا نشان داد که اگر آمریکا حتی دور این میز نباشد و در مسیر همکاری قرار نداشته باشد، چه اتفاقی برای کل جهان میافتد.
فارن افرز نوشت آمریکا باید این احساس را که سزاوار رهبری جهان است، کنار بگذارد.
#سینماویژن
🔸یادگاری همیشه عزیز
▫️به یاد #مسعود_مهرابی
▫️بهرام پاکزاد
🔹پاییز نیامده سوز سرمایش استخوان ما را ترکاند!
میتوانم بگویم هر لحظه بعد از خبر، به سمتی پرتاب شدم... هر سمتی که میافتادم به مسعود و یک دسته خاطره میرسیدم... خب تصویرهایی است که خودت میتوانی ببینی، نوشتنش سخت میشود، آن هم نسل نوستالژیتباری چون من. تعریفی چون خرد، اندیشه، درایت، کاردانی، شریف بودن؛ نگاه منحصربهفرد به زندگی و آدمهایش... اینها آدرسهای مسعود مهرابی است.
🔹مهرابی و کاریکاتورهایش
کاریکاتورهای مهرابی حتی اگر آدمک مشهورش را به صورت انتزاعی و بیحرکت در کادر داشت، صاحب فکر و تفکر و عمق بود. حرف داشت و دستانش، فكرش را قوی و تأثیرگذار ترسیم میکرد. همین جا خط آشنایی من با او شروع شد؛ آشنایی مخاطب با هنرمند. او ناجی العلی کاریکاتوریست بهنام را همواره از جوانی ستایش میکرد و به تحسین از او یاد مینمود. دربارهی او میگفت: چهقدر فکر و دستان و افکار قوی دارد... بی هیچ لرزشی و از ارتباط انسانی و عاطفی کارهایش حرف میزد... ناجی العلی میگفت: غم و اندوه یک پدیدهی باارزش برای وجدان است، شخصی که غم و اندوه را درک نکند، احساسات بسیار محدودی دارد و دچار کمبود عاطفی و انسانی است... مسعود چنین باورهایی داشت تا به آخر.
🔹فرانکفورت، آلمان
آن زمستان سرد و خشک و فضای بیروح و از غربتی به غربتی دیگر. بقالیهای ایرانی غیر کنسرو و آبلیمو و نان سنگک، محصولات فرهنگی، کاست موسیقی و ویدیوهای سینمایی را هم عرضه میکنند... لابهلای سفارشات خانواده چشمم به آرامش در حضور دیگران افتاد! نقطهی مشترک علاقهی من و مهرابی در یک فیلم. آن را به نیت مسعود گرفتم و آوردم تا برادر جوانمرگی که مجلات فیلم را برایم به سوغات میآورد، با دستنوشتهای دو خطی، همراه خود ببرد به کوچهی سام شمارهی ۱۲... سینما من را به مجله فیلم و مهرابی رساند.
https://www.film-magazine.com/news/iran/2228/
🔸یادگاری همیشه عزیز
▫️به یاد #مسعود_مهرابی
▫️بهرام پاکزاد
🔹پاییز نیامده سوز سرمایش استخوان ما را ترکاند!
میتوانم بگویم هر لحظه بعد از خبر، به سمتی پرتاب شدم... هر سمتی که میافتادم به مسعود و یک دسته خاطره میرسیدم... خب تصویرهایی است که خودت میتوانی ببینی، نوشتنش سخت میشود، آن هم نسل نوستالژیتباری چون من. تعریفی چون خرد، اندیشه، درایت، کاردانی، شریف بودن؛ نگاه منحصربهفرد به زندگی و آدمهایش... اینها آدرسهای مسعود مهرابی است.
🔹مهرابی و کاریکاتورهایش
کاریکاتورهای مهرابی حتی اگر آدمک مشهورش را به صورت انتزاعی و بیحرکت در کادر داشت، صاحب فکر و تفکر و عمق بود. حرف داشت و دستانش، فكرش را قوی و تأثیرگذار ترسیم میکرد. همین جا خط آشنایی من با او شروع شد؛ آشنایی مخاطب با هنرمند. او ناجی العلی کاریکاتوریست بهنام را همواره از جوانی ستایش میکرد و به تحسین از او یاد مینمود. دربارهی او میگفت: چهقدر فکر و دستان و افکار قوی دارد... بی هیچ لرزشی و از ارتباط انسانی و عاطفی کارهایش حرف میزد... ناجی العلی میگفت: غم و اندوه یک پدیدهی باارزش برای وجدان است، شخصی که غم و اندوه را درک نکند، احساسات بسیار محدودی دارد و دچار کمبود عاطفی و انسانی است... مسعود چنین باورهایی داشت تا به آخر.
🔹فرانکفورت، آلمان
آن زمستان سرد و خشک و فضای بیروح و از غربتی به غربتی دیگر. بقالیهای ایرانی غیر کنسرو و آبلیمو و نان سنگک، محصولات فرهنگی، کاست موسیقی و ویدیوهای سینمایی را هم عرضه میکنند... لابهلای سفارشات خانواده چشمم به آرامش در حضور دیگران افتاد! نقطهی مشترک علاقهی من و مهرابی در یک فیلم. آن را به نیت مسعود گرفتم و آوردم تا برادر جوانمرگی که مجلات فیلم را برایم به سوغات میآورد، با دستنوشتهای دو خطی، همراه خود ببرد به کوچهی سام شمارهی ۱۲... سینما من را به مجله فیلم و مهرابی رساند.
https://www.film-magazine.com/news/iran/2228/
#کیوسک 🔸 ترجمان
اگر روزگاری #مینیمالیسم به آزمون و خطاهای چند هنرمند محدود میشد، حالا صحبت از چیدمان خانۀ مینیمالیستی، آرایش صورت مینیمالیستی، رژیم غذایی مینیمالیستی، مدیریت مینیمالیستی، دوستیابی مینیمالیستی، سفر مینیمالیستی و هزاران چیز دیگر هم به میان آمده است. چرا مینیمالیسم، این جنبشِ حاشیهای و رادیکال، امروز اینچنین ما را محاصره کرده؟ چه شده که ذائقۀ ما امروز طراحیهای مینیمال و سبکزندگیهای مینیمال را میپسندد؟ چرا زیبایی را در سادگی میبینیم و به چه خاطر فکر میکنیم در زندگیمان خیلی چیزها هست که بهتر است دیگر نباشند؟ مینیمالیسم چیست؟ و رشد آن به چه معناست؟
اگر روزگاری #مینیمالیسم به آزمون و خطاهای چند هنرمند محدود میشد، حالا صحبت از چیدمان خانۀ مینیمالیستی، آرایش صورت مینیمالیستی، رژیم غذایی مینیمالیستی، مدیریت مینیمالیستی، دوستیابی مینیمالیستی، سفر مینیمالیستی و هزاران چیز دیگر هم به میان آمده است. چرا مینیمالیسم، این جنبشِ حاشیهای و رادیکال، امروز اینچنین ما را محاصره کرده؟ چه شده که ذائقۀ ما امروز طراحیهای مینیمال و سبکزندگیهای مینیمال را میپسندد؟ چرا زیبایی را در سادگی میبینیم و به چه خاطر فکر میکنیم در زندگیمان خیلی چیزها هست که بهتر است دیگر نباشند؟ مینیمالیسم چیست؟ و رشد آن به چه معناست؟
#کتاب 🔸 پوست
زمین هر ساله پوست میاندازد. درختان و گلها به هویت خودش بیتوجه میشوند.
وقتی هویت قدیمی میمیرد، هویت جدیدی متولد میشود.
بدن مرتب پوست میاندازد. بعضی این اتفاقها نامریی هستند و آن قدر ذاتی و بیصدا رخ میدهند که متوجه آنها نمیشویم.
قلب و روح پوست میاندازند. آنها هیجانات و تجربیاتی را دور میریزند که دیگر به درد نمی خورند. آنها چیزهایی را بیرون میاندازند که مانع رشد هستند و این کار را طی مراحل نامرئی انجام میدهند. اما با این وجود ما به دلیل انرژی موجود در هیجانات در اغلب موارد پوست اندازی هیجانی و معنوی خود را حس میکنیم. انگار که میمیریم، در واقع میمیریم. ما در هویت قدیمی خویش میمیریم. این پوستاندازی یا مرگ
انتهای کار نیست، بلکه شروعی دیگر است.
📚 دیروز گریستم #اییانلا_ونزنت
زمین هر ساله پوست میاندازد. درختان و گلها به هویت خودش بیتوجه میشوند.
وقتی هویت قدیمی میمیرد، هویت جدیدی متولد میشود.
بدن مرتب پوست میاندازد. بعضی این اتفاقها نامریی هستند و آن قدر ذاتی و بیصدا رخ میدهند که متوجه آنها نمیشویم.
قلب و روح پوست میاندازند. آنها هیجانات و تجربیاتی را دور میریزند که دیگر به درد نمی خورند. آنها چیزهایی را بیرون میاندازند که مانع رشد هستند و این کار را طی مراحل نامرئی انجام میدهند. اما با این وجود ما به دلیل انرژی موجود در هیجانات در اغلب موارد پوست اندازی هیجانی و معنوی خود را حس میکنیم. انگار که میمیریم، در واقع میمیریم. ما در هویت قدیمی خویش میمیریم. این پوستاندازی یا مرگ
انتهای کار نیست، بلکه شروعی دیگر است.
📚 دیروز گریستم #اییانلا_ونزنت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فیبرنوری 🔸 وضعیت شبکه در ایران
#شعر #مولانا
🔸مثنوی؛ بزرگترین حماسهٔ روحانیِ بشریّت
از هنگامی که حضرت #مولانا به سرودن مثنوی شریف پرداخته است کلمهٔ مثنوی -که نام یکی از قوالب شعرِ فارسی است- علَمِ بالغلبه شده است برای این کتاب. سالها پیش ازین، دوستی از من خواست که دربارهٔ شرحی که بر #مثنوی نوشته بود چند کلمه بنویسم. همان جا در حضورِ او بالبداهه مطلبی نوشتم که مضمون آن را درین لحظه بیشتر به یاد میآورم:
«مثنوی معنوی حضرت مولانا بزرگترین حماسهٔ روحانی بشریّت است که خداوند برای جاودانه کردنِ فرهنگ ایرانی آن را به زبان پارسی هدیه کرده است.»
این نکته را بعدها که چاپ شد هر وقت خواندم احساس شادمانی کردم که حقیقتی بر قلمِ من جاری شده بود بیآنکه در آن لحظه اندیشهای درینباره داشته باشم. حقّا که چنین است. مثنوی یکی از بزرگترین یادگارهای نبوغ بشری است و کتابی است که هرچه بیشتر خوانده شود تازگیهای بیشتری از خود نشان میدهد، برخلاف اغلب آثار ادبی که با یک بار و دو بار خواندن، انسان از خواندن آنها احساس بینیازی میکند.
محال است که شما یک صفحه از مثنوی را، برای نمونه، ده بار بخوانید و هر بار در نظر شما جلوهای دیگر نداشته باشد. این از معجزات این کتاب است، کتابی که نه آغازِ آن به شیوهٔ دیگرِ کتابها است و نه پایانِ آن. جای دیگری نوشته بودم انس و الفت با ادب عرفانی، اگر به حقیقت برای کسی حاصل شود، مثنوی را «به لحاظِ صورت و فُرم نیز قویترین اثرِ زبان فارسی به شمار خواهد آورد.» نه اینکه بگوید معانیِ بسیار خوبی است اما در شیوهٔ بیان یا صورتْ دارای ضعف و نقص است.
وقتی از درونِ این منظومه بنگرید، ضعیفترین و ناهنجارترین ابیاتِ مثنوی مولوی هماهنگترین سخنانی است که میتوان در #زبان_فارسی جستجو کرد. این سخنِ مرا کسانی که از فرم و صورتی درکی ایستا داشته باشند، از مقولهٔ شطحیّاتِ صوفیه تلقّی خواهند کرد. اما اگر کسی به این نکته رسیده باشد در آنجا پست و بلندی احساس نمیکند. همه جا زیبایی است و همه جا صورتها در کمالِ جمالاند. با این تفاوت که ما میتوانیم بگوییم که گاه از بعضی ابیات یا پارهها به دلایل خاصی_که به نیازهای روحی ما وابسته است_ لذت بیشتری میبریم و آن بخشها جمال خود را به ما بیشتر مینمایانند.
اما لحظههایی هم خواهید داشت-و این در زندگی زمانش قابل پیشبینی نیست- که ساعتها مستِ ابیاتی از مثنوی معنوی شوید که در حالاتِ عادی از درک جمالشناسی آن ابیات عاجز بودهاید. درین قلمروِ جمالشناسی، معانی نواند و صورتها نواند و از «عاداتِ زبانی» و لذتهای حاصل از شناخت سنتهای ادبی یاری گرفته نمیشود، به گفتهٔ مولانا: قاصر از معنیّ نو، لفظ کهن
مثنوی ساختاری پیچیده و سیّال دارد. بوطیقای روایت و قصّه، در آن، پیوسته شکل عوض میکند و به هیچروی قابل طبقهبندی نیست، هرچند این طبقهبندی گسترده و متنوع باشد. سراینده، در هر لحظهای فهمی تازه از روایت دارد و بوطیقای نوی، برای همان لحظه، میآفریند. در ادبیات جهان برای هر مؤلفی میتوان فرمهای خاصی در نظر گرفت و حاصل آفرینش او را در آن فرمها طبقهبندی کرد الّا مثنوی که مثل جریانِ رودخانه، هر لحظه به شکلی درمیآید.
▫️#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
▫️غزلیات شمس تبریزی، جلد اول، تهران: ۱۳۸۸، صص ۳۹–۳ا۸
🔸مثنوی؛ بزرگترین حماسهٔ روحانیِ بشریّت
از هنگامی که حضرت #مولانا به سرودن مثنوی شریف پرداخته است کلمهٔ مثنوی -که نام یکی از قوالب شعرِ فارسی است- علَمِ بالغلبه شده است برای این کتاب. سالها پیش ازین، دوستی از من خواست که دربارهٔ شرحی که بر #مثنوی نوشته بود چند کلمه بنویسم. همان جا در حضورِ او بالبداهه مطلبی نوشتم که مضمون آن را درین لحظه بیشتر به یاد میآورم:
«مثنوی معنوی حضرت مولانا بزرگترین حماسهٔ روحانی بشریّت است که خداوند برای جاودانه کردنِ فرهنگ ایرانی آن را به زبان پارسی هدیه کرده است.»
این نکته را بعدها که چاپ شد هر وقت خواندم احساس شادمانی کردم که حقیقتی بر قلمِ من جاری شده بود بیآنکه در آن لحظه اندیشهای درینباره داشته باشم. حقّا که چنین است. مثنوی یکی از بزرگترین یادگارهای نبوغ بشری است و کتابی است که هرچه بیشتر خوانده شود تازگیهای بیشتری از خود نشان میدهد، برخلاف اغلب آثار ادبی که با یک بار و دو بار خواندن، انسان از خواندن آنها احساس بینیازی میکند.
محال است که شما یک صفحه از مثنوی را، برای نمونه، ده بار بخوانید و هر بار در نظر شما جلوهای دیگر نداشته باشد. این از معجزات این کتاب است، کتابی که نه آغازِ آن به شیوهٔ دیگرِ کتابها است و نه پایانِ آن. جای دیگری نوشته بودم انس و الفت با ادب عرفانی، اگر به حقیقت برای کسی حاصل شود، مثنوی را «به لحاظِ صورت و فُرم نیز قویترین اثرِ زبان فارسی به شمار خواهد آورد.» نه اینکه بگوید معانیِ بسیار خوبی است اما در شیوهٔ بیان یا صورتْ دارای ضعف و نقص است.
وقتی از درونِ این منظومه بنگرید، ضعیفترین و ناهنجارترین ابیاتِ مثنوی مولوی هماهنگترین سخنانی است که میتوان در #زبان_فارسی جستجو کرد. این سخنِ مرا کسانی که از فرم و صورتی درکی ایستا داشته باشند، از مقولهٔ شطحیّاتِ صوفیه تلقّی خواهند کرد. اما اگر کسی به این نکته رسیده باشد در آنجا پست و بلندی احساس نمیکند. همه جا زیبایی است و همه جا صورتها در کمالِ جمالاند. با این تفاوت که ما میتوانیم بگوییم که گاه از بعضی ابیات یا پارهها به دلایل خاصی_که به نیازهای روحی ما وابسته است_ لذت بیشتری میبریم و آن بخشها جمال خود را به ما بیشتر مینمایانند.
اما لحظههایی هم خواهید داشت-و این در زندگی زمانش قابل پیشبینی نیست- که ساعتها مستِ ابیاتی از مثنوی معنوی شوید که در حالاتِ عادی از درک جمالشناسی آن ابیات عاجز بودهاید. درین قلمروِ جمالشناسی، معانی نواند و صورتها نواند و از «عاداتِ زبانی» و لذتهای حاصل از شناخت سنتهای ادبی یاری گرفته نمیشود، به گفتهٔ مولانا: قاصر از معنیّ نو، لفظ کهن
مثنوی ساختاری پیچیده و سیّال دارد. بوطیقای روایت و قصّه، در آن، پیوسته شکل عوض میکند و به هیچروی قابل طبقهبندی نیست، هرچند این طبقهبندی گسترده و متنوع باشد. سراینده، در هر لحظهای فهمی تازه از روایت دارد و بوطیقای نوی، برای همان لحظه، میآفریند. در ادبیات جهان برای هر مؤلفی میتوان فرمهای خاصی در نظر گرفت و حاصل آفرینش او را در آن فرمها طبقهبندی کرد الّا مثنوی که مثل جریانِ رودخانه، هر لحظه به شکلی درمیآید.
▫️#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
▫️غزلیات شمس تبریزی، جلد اول، تهران: ۱۳۸۸، صص ۳۹–۳ا۸
#محیطزیست 🔸ماهوارههای تازه چینی
▫️خبرگزاری شینهوا
چین دو ماهواره را با موفقیت به فضا پرتاب کرد.
این ماهواره ها قرار است جایگزین نسل قبلی ماهوارههای ناظر بر شرایط زیست محیطی #چین شوند. ماموریت این ماهوارهها ارائه خدمات مرتبط با حفاظتهای زیست محیطی، منابع طبیعی، حفظ منابع آب و اطلاعات مربوط به کشاورزی و جنگلها است.
طراح این ماهوارههای اپتیکال، آکادمی فناوری فضایی چین است.
این ماهواره ها از نظارت بر بلاهای طبیعی و بهره برداریهای زمینی، تنظیم و حفاظت از منابع آب و نظارت پویا بر مناطق زراعی و ارزیابی محصولات و همچنین عملیات امداد و نجات اضطراری هنگام وقوع زلزله، پشتیبانی میکنند.
▫️خبرگزاری شینهوا
چین دو ماهواره را با موفقیت به فضا پرتاب کرد.
این ماهواره ها قرار است جایگزین نسل قبلی ماهوارههای ناظر بر شرایط زیست محیطی #چین شوند. ماموریت این ماهوارهها ارائه خدمات مرتبط با حفاظتهای زیست محیطی، منابع طبیعی، حفظ منابع آب و اطلاعات مربوط به کشاورزی و جنگلها است.
طراح این ماهوارههای اپتیکال، آکادمی فناوری فضایی چین است.
این ماهواره ها از نظارت بر بلاهای طبیعی و بهره برداریهای زمینی، تنظیم و حفاظت از منابع آب و نظارت پویا بر مناطق زراعی و ارزیابی محصولات و همچنین عملیات امداد و نجات اضطراری هنگام وقوع زلزله، پشتیبانی میکنند.
#کتاب 🔸 زندگی
به ندای زندگی گوش بسپار، همهی آن چه را که نیاز داری دربارهی خودت بدانی نشانت میدهد.
📚یادداشتهای مرد فرزانه #ریچارد_باخ
به ندای زندگی گوش بسپار، همهی آن چه را که نیاز داری دربارهی خودت بدانی نشانت میدهد.
📚یادداشتهای مرد فرزانه #ریچارد_باخ
#انتخابات_آمریکا
🔸شوراي سردبيري واشنگتن پست رسما از بايدن حمايت كرد
شوراي سردبيري #واشنگتنپست در مقالهاي ضمن اعلام حمايت رسمي اين روزنامه از رياست جمهوري جوزف بايدن، اعلام كرد كه او را شايستهترين فرد براي مديريت آمريكا و بحرانهايي كه در چهارسال آينده گريبان اين كشور را خواهد گرفت، ميداند.
به نوشته اين روزنامه، آمريكا در حال حاضر به رئيس جمهوري نياز دارد كه به «حاكميت قانون» احترام بگذارد و منافع ملي را بر منافع شخصي خويش ترجيح دهد. جهان دیپلماسی
https://www.washingtonpost.com/opinions/2020/09/28/editorial-board-endorsement-joe-biden/?arc404=true
👈 رسانهنگاری، اخبارجعلی و مقابله با آن
@fake_news_media
🔸شوراي سردبيري واشنگتن پست رسما از بايدن حمايت كرد
شوراي سردبيري #واشنگتنپست در مقالهاي ضمن اعلام حمايت رسمي اين روزنامه از رياست جمهوري جوزف بايدن، اعلام كرد كه او را شايستهترين فرد براي مديريت آمريكا و بحرانهايي كه در چهارسال آينده گريبان اين كشور را خواهد گرفت، ميداند.
به نوشته اين روزنامه، آمريكا در حال حاضر به رئيس جمهوري نياز دارد كه به «حاكميت قانون» احترام بگذارد و منافع ملي را بر منافع شخصي خويش ترجيح دهد. جهان دیپلماسی
https://www.washingtonpost.com/opinions/2020/09/28/editorial-board-endorsement-joe-biden/?arc404=true
👈 رسانهنگاری، اخبارجعلی و مقابله با آن
@fake_news_media
Washington Post
- The Washington Post