This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸بهمناسبت هفتادودومین سالگرد تولد
شهیندخت خوارزمی
(ز. ۵ تیر ۱۳۲۷؛ خَبْر، بافت، کرمان)
🎬 تصویر روی جلد شمارهٔ ۸۹ نگاهنو
(بهار ۱۳۹۰)
🎧 صدای دکتر #شهیندخت_خوارزمی (از مقدمهٔ سخنرانی ایشان دربارهٔ «نیکبودی»، در سلسلهسخنرانیهای TEDx؛ تهران، اردیبهشت ۱۳۹۵)
🎼 زندگی
آهنگساز: جهانبخش پازوکی
تکنواز پیانو: فریبرز لاچینی
@negahenou29
شهیندخت خوارزمی
(ز. ۵ تیر ۱۳۲۷؛ خَبْر، بافت، کرمان)
🎬 تصویر روی جلد شمارهٔ ۸۹ نگاهنو
(بهار ۱۳۹۰)
🎧 صدای دکتر #شهیندخت_خوارزمی (از مقدمهٔ سخنرانی ایشان دربارهٔ «نیکبودی»، در سلسلهسخنرانیهای TEDx؛ تهران، اردیبهشت ۱۳۹۵)
🎼 زندگی
آهنگساز: جهانبخش پازوکی
تکنواز پیانو: فریبرز لاچینی
@negahenou29
🔸کیفیت زندگی؛ شهیندخت خوارزمی
▫️این متن کامل پیام تبریک من است به خانم دکتر #شهیندخت_خوارزمی به خاطر انتخابشان به عنوان استاد پیشگام روابط عمومی الکترونیک که بیشاز یک دهه از آن میگذرد. به دکتر خوارزمی ارجمند عمیقا از جوانب گوناگون مدیونم:
🔹کیفیت زندگی امری است نسبی و به شدت متأثر از زمان و مکان. دکتر شهیندخت خوارزمی هم مثل هر انسان دیگری محصول زمان و مکان است. اما چون زمان و مکان را خوب میشناسد، قدر تحول استراتژیک؛ هوشمندی رقابتی و مدیریت دانائی را بسیار بیشتر میداند. نگاه دکتر شهیندخت خوارزمی به زمین و زمان یک نگاه انسانی است و بیدلیل نیست که همیشه میگوید حتی در قرن بیست ویکم هم انسان باید چیزهای زیادی در مورد دو کهکشان کشف کند؛ یکی کهکشان بزرگ کیهان و دیگری کهکشان انسان. نگاه دکتر حتی به مادرعلوم جدید یعنی به تکنولوژیهای ارتباطی؛ هم یک نگاه انسانی است. من که سالهاست فرصت و افتخار دوستی با او را در کلکسیون روابط روزانه و در کلکسیون خاطراتم دارم؛ بارها از زبانش مجهز شدن انسان به چشم سوم را که او آنرا چشم معرفت مینامد؛ شنیدهام. او از اعماق جان باور دارد که چیزهایی را که امروز در جهان ماورا و اعماق میبینیم؛ پیش از این نامرئی بوده است و مثال میزند از آغاز و پایان زندگی، از تشکیل کهکشانها و سیارهها و سیاهچالها، از درون و ساختار اتم، از دیدن در تاریکی، از تماشای اشکال نامرئی نور و امواج و انرژیها که معرفت انسان را نسبت به خود تغییر دادهاند. دکتر خوارزمی به زبانی بسیار ساده میگوید ما آن چه را که میبینیم باور میکنیم و این تصاویر جدید؛ باورهای ما را تغییر میدهند. او درست میگوید؛ اما خودش به گونهای ژرفتر نگاه میکند تا شاید در میانه لرزشهای صدایش و لبخندهای مجاب کنندهاش تلنگری بزند به باورها و پارادیمهای ما؛ تلنگری و تکانهای که تحول میجوید که تحول میسازد. خانم خوارزمی به شدت از سکون میترسد و به شدت نگران نوع نگاه انسانهاست، او براین باور است که سویههای هر چشمی باید به کیهانی باشد که زیستگاه ما است و جزئی از ما و به طبیعتی باشد که انسان از آن برخاسته و به خود انسان؛ به جسم، به فکر و به روحی که وجودش را تشکیل میدهد. اما اینها برایش نقطه پایان نیست. او به گونهای جدی معتقد است که قوانین حاکم برهمه اینها، در حال تغییر است. پس با این حساب دیگر عجیب نیست که چرا او در سطح ابزارها متوقف نمیماند. تلکسکوپ هابل برای او فقط یک تلسکوپ نیست؛ تولد هزاران کهکشان است؛ و تکنولوژیهای ارتباطی، ابزارهایی که باید جهانهایی دیگر را بیابند و بنا کنند. دکتر خوارزمی در هر جلسه و نشستی؛ صرفنظر از سطح و سطوح آدمهای حاضر؛ قلم و کاغذش را بیرون میآورد تا یادداشت کند و در این عادت او برای من نشانهای نهفته است: عبور از فردیت و نشستن در فروتنی؛ به سان مرواریدها که در کف دریاها مینشینند. تکلیف دکتر خوارزمی سالهاست که با زندگی مشخص شده است. برای معلمی که عمیقا وارد صدف معرفت شود، مسائل شخصی اعتبار خود را از دست میدهند و دکتر به همین خاطر زلال است؛ آینه است. خودش را نمیبینی؛ انگار دانایی، آگاهی و خودآگاهی اصلیترین دستمایههای نشستن با اوست. حرف زدن او از انسان دیجیتالی شده هم به خاطر دیجیتالیسم نیست؛ او زیرکتر شدگی و شکاکتر و موشکافتر شدن انسان را دنبال میکند و هر میلی در او به تعریف معنا و فلسفه برای بودن، علامتی است رو به سوی ارزشهایی چون خانواده، خانه، عشق و دوستی؛ به ویژه در میانه بحرانهایی که از مشخصههای زندگی انسان معاصر است. من فرصت را مغتنم میشمارم و تجدید احترام میکنم به معلم و به دوست فرزانهای که بودن با او معنای زندگی را عمیقتر میسازد؛ تو را به ندانستن حساستر میکند و به دانستن محتاجتر و این یعنی کیفیت زندگی.
▫️یونس شکرخواه-۱۳۸۸
▫️این متن کامل پیام تبریک من است به خانم دکتر #شهیندخت_خوارزمی به خاطر انتخابشان به عنوان استاد پیشگام روابط عمومی الکترونیک که بیشاز یک دهه از آن میگذرد. به دکتر خوارزمی ارجمند عمیقا از جوانب گوناگون مدیونم:
🔹کیفیت زندگی امری است نسبی و به شدت متأثر از زمان و مکان. دکتر شهیندخت خوارزمی هم مثل هر انسان دیگری محصول زمان و مکان است. اما چون زمان و مکان را خوب میشناسد، قدر تحول استراتژیک؛ هوشمندی رقابتی و مدیریت دانائی را بسیار بیشتر میداند. نگاه دکتر شهیندخت خوارزمی به زمین و زمان یک نگاه انسانی است و بیدلیل نیست که همیشه میگوید حتی در قرن بیست ویکم هم انسان باید چیزهای زیادی در مورد دو کهکشان کشف کند؛ یکی کهکشان بزرگ کیهان و دیگری کهکشان انسان. نگاه دکتر حتی به مادرعلوم جدید یعنی به تکنولوژیهای ارتباطی؛ هم یک نگاه انسانی است. من که سالهاست فرصت و افتخار دوستی با او را در کلکسیون روابط روزانه و در کلکسیون خاطراتم دارم؛ بارها از زبانش مجهز شدن انسان به چشم سوم را که او آنرا چشم معرفت مینامد؛ شنیدهام. او از اعماق جان باور دارد که چیزهایی را که امروز در جهان ماورا و اعماق میبینیم؛ پیش از این نامرئی بوده است و مثال میزند از آغاز و پایان زندگی، از تشکیل کهکشانها و سیارهها و سیاهچالها، از درون و ساختار اتم، از دیدن در تاریکی، از تماشای اشکال نامرئی نور و امواج و انرژیها که معرفت انسان را نسبت به خود تغییر دادهاند. دکتر خوارزمی به زبانی بسیار ساده میگوید ما آن چه را که میبینیم باور میکنیم و این تصاویر جدید؛ باورهای ما را تغییر میدهند. او درست میگوید؛ اما خودش به گونهای ژرفتر نگاه میکند تا شاید در میانه لرزشهای صدایش و لبخندهای مجاب کنندهاش تلنگری بزند به باورها و پارادیمهای ما؛ تلنگری و تکانهای که تحول میجوید که تحول میسازد. خانم خوارزمی به شدت از سکون میترسد و به شدت نگران نوع نگاه انسانهاست، او براین باور است که سویههای هر چشمی باید به کیهانی باشد که زیستگاه ما است و جزئی از ما و به طبیعتی باشد که انسان از آن برخاسته و به خود انسان؛ به جسم، به فکر و به روحی که وجودش را تشکیل میدهد. اما اینها برایش نقطه پایان نیست. او به گونهای جدی معتقد است که قوانین حاکم برهمه اینها، در حال تغییر است. پس با این حساب دیگر عجیب نیست که چرا او در سطح ابزارها متوقف نمیماند. تلکسکوپ هابل برای او فقط یک تلسکوپ نیست؛ تولد هزاران کهکشان است؛ و تکنولوژیهای ارتباطی، ابزارهایی که باید جهانهایی دیگر را بیابند و بنا کنند. دکتر خوارزمی در هر جلسه و نشستی؛ صرفنظر از سطح و سطوح آدمهای حاضر؛ قلم و کاغذش را بیرون میآورد تا یادداشت کند و در این عادت او برای من نشانهای نهفته است: عبور از فردیت و نشستن در فروتنی؛ به سان مرواریدها که در کف دریاها مینشینند. تکلیف دکتر خوارزمی سالهاست که با زندگی مشخص شده است. برای معلمی که عمیقا وارد صدف معرفت شود، مسائل شخصی اعتبار خود را از دست میدهند و دکتر به همین خاطر زلال است؛ آینه است. خودش را نمیبینی؛ انگار دانایی، آگاهی و خودآگاهی اصلیترین دستمایههای نشستن با اوست. حرف زدن او از انسان دیجیتالی شده هم به خاطر دیجیتالیسم نیست؛ او زیرکتر شدگی و شکاکتر و موشکافتر شدن انسان را دنبال میکند و هر میلی در او به تعریف معنا و فلسفه برای بودن، علامتی است رو به سوی ارزشهایی چون خانواده، خانه، عشق و دوستی؛ به ویژه در میانه بحرانهایی که از مشخصههای زندگی انسان معاصر است. من فرصت را مغتنم میشمارم و تجدید احترام میکنم به معلم و به دوست فرزانهای که بودن با او معنای زندگی را عمیقتر میسازد؛ تو را به ندانستن حساستر میکند و به دانستن محتاجتر و این یعنی کیفیت زندگی.
▫️یونس شکرخواه-۱۳۸۸