🔸درباره تکنولوژی، روزنامهنگاری و آموزش
توسعهی رسانههای #دیجیتال و #آنلاین لزوما باعث از بین رفتن رسانههای کاغذی نمیشود و این، شرایط اجتماعی است که حیات رسانههای کاغذی را مشخص میکند.
شاید در هیچ دورهای دچار تغییراتی به این گستردگی نشده بودیم، حتی معتقدم تحول دورهی #گوتنبرگ در برابر توسعهی دیجیتال، بسیار کوچک است. بقای همهی رسانهها با تأکید بر کارویژههای خود در کنار یکدیگر قابل ادامه است. در دورهی گوتنبرگ حروف متحرک چاپ ساخته شد و دانش قابلیت انتشار وسیع تر را پیدا کرد، در حال حاضر با وجود آنلاین مدیاها شاهد مرگ زمان و مکان و تکرار یک اتفاق در همهی ثانیهها هستیم، بهطور مثال وقتی یک نفر از بانک با کارت اعتباریاش پول میگیرد، همهی آدمهایی که کارت اعتباری دارند میتوانند همزمان از بانک پول برداشت کنند. آنلاین مدیاها در واقع این قابلیت بالا را دارند که یک ثانیه را به میلیونها ساعت تبدیل کنند.
چندان به جبر تکنولوژی بدون توجه به شرایط اجتماعی اعتقادی ندارم و در عین حال اعتقادی ندارم که تحولات حتما تکعنصری هستند، بلکه علتها و معلولهایی وجود دارند. اکنون یک پارادایم شیفت هنوز در حال رخ دادن است؛ اما ما نباید مانند دایناسورها باشیم که پرقدرت بودند، اما تغییرات اطراف را نفهمیدند و به همین دلیل، قدرت انطباق را از دست دادند و از بین رفتند.
یکی از هنجارهای #ژورنالیسم این است که اساسا کسانی مدرسش باشند که خود بازیگر #روزنامهنگاری بودهاند و با تمام زوایای آن آشنا هستند. بخشی از مسائل آموزش روزنامهنگاری به کسانی برمیگردد که صف معلمی را تشکیل میدهند. مدرسان این عرصه باید کسانی باشند که تحریریه را میشناسند و باید خودشان ترکیبی از تئوری بودن و عملی بودن باشند.
به عقیدهی من، اگر در یک دانشکده روزنامهنگاری، یک چاپخانه کوچک وجود ندارد آن دانشکده نمیتواند روزنامهنگار خوب تربیت کند حتا اگر معلمهای خوبی هم داشته باشد.
آموزشگیرندههای ما هم بخش دیگری از ماجرا هستند: آموزشگیرندهها در کجا امتحان خود را پس میدهند و از این تعداد دانشجوی روزنامهنگاری چند درصد جذب بازار کار میشوند؟ ما در این حلقهها مشکل داریم و باید این مشکلات رفع شود
توسعهی رسانههای #دیجیتال و #آنلاین لزوما باعث از بین رفتن رسانههای کاغذی نمیشود و این، شرایط اجتماعی است که حیات رسانههای کاغذی را مشخص میکند.
شاید در هیچ دورهای دچار تغییراتی به این گستردگی نشده بودیم، حتی معتقدم تحول دورهی #گوتنبرگ در برابر توسعهی دیجیتال، بسیار کوچک است. بقای همهی رسانهها با تأکید بر کارویژههای خود در کنار یکدیگر قابل ادامه است. در دورهی گوتنبرگ حروف متحرک چاپ ساخته شد و دانش قابلیت انتشار وسیع تر را پیدا کرد، در حال حاضر با وجود آنلاین مدیاها شاهد مرگ زمان و مکان و تکرار یک اتفاق در همهی ثانیهها هستیم، بهطور مثال وقتی یک نفر از بانک با کارت اعتباریاش پول میگیرد، همهی آدمهایی که کارت اعتباری دارند میتوانند همزمان از بانک پول برداشت کنند. آنلاین مدیاها در واقع این قابلیت بالا را دارند که یک ثانیه را به میلیونها ساعت تبدیل کنند.
چندان به جبر تکنولوژی بدون توجه به شرایط اجتماعی اعتقادی ندارم و در عین حال اعتقادی ندارم که تحولات حتما تکعنصری هستند، بلکه علتها و معلولهایی وجود دارند. اکنون یک پارادایم شیفت هنوز در حال رخ دادن است؛ اما ما نباید مانند دایناسورها باشیم که پرقدرت بودند، اما تغییرات اطراف را نفهمیدند و به همین دلیل، قدرت انطباق را از دست دادند و از بین رفتند.
یکی از هنجارهای #ژورنالیسم این است که اساسا کسانی مدرسش باشند که خود بازیگر #روزنامهنگاری بودهاند و با تمام زوایای آن آشنا هستند. بخشی از مسائل آموزش روزنامهنگاری به کسانی برمیگردد که صف معلمی را تشکیل میدهند. مدرسان این عرصه باید کسانی باشند که تحریریه را میشناسند و باید خودشان ترکیبی از تئوری بودن و عملی بودن باشند.
به عقیدهی من، اگر در یک دانشکده روزنامهنگاری، یک چاپخانه کوچک وجود ندارد آن دانشکده نمیتواند روزنامهنگار خوب تربیت کند حتا اگر معلمهای خوبی هم داشته باشد.
آموزشگیرندههای ما هم بخش دیگری از ماجرا هستند: آموزشگیرندهها در کجا امتحان خود را پس میدهند و از این تعداد دانشجوی روزنامهنگاری چند درصد جذب بازار کار میشوند؟ ما در این حلقهها مشکل داریم و باید این مشکلات رفع شود