فراسوی یک هشتگ🔸سیدمحمود دعایی
برای دیدن خبرها و نظرهای مرتبط با سید محمود دعایی در کانال عرصههای ارتباطی بر روی هشتگ #سیدمحمود_دعایی کلیک کنید.
برای دیدن خبرها و نظرهای مرتبط با سید محمود دعایی در کانال عرصههای ارتباطی بر روی هشتگ #سیدمحمود_دعایی کلیک کنید.
#کیوسک🔸چهره تازه اطلاعات
نوزدهم تیر١۴٠٢ آغاز نودوهشتمین سال انتشار اطلاعات است. شاید زمانی که مرحوم عباس مسعودی دفتری در خیابان فردوسی به نام اطلاعات دائر کرد، گمان نمیرفت این بنیاد عمرش به قرنی برسد؛ به ویژه در دوران کوتاه عمری و جوانمرگی مطبوعات. چه بسا، نیک نفسی و خوش طینتی بانیان و مدیران بعدی اطلاعات، این روزنامه را تناور و ماندگار کرده است؛ علیالخصوص که بزرگمرد نیکوخصالی چون زنده یاد #سیدمحمود_دعایی، سالیانی به درازی ۴٢ سال بر این جریده مدیریت داشت. بیشتر
نوزدهم تیر١۴٠٢ آغاز نودوهشتمین سال انتشار اطلاعات است. شاید زمانی که مرحوم عباس مسعودی دفتری در خیابان فردوسی به نام اطلاعات دائر کرد، گمان نمیرفت این بنیاد عمرش به قرنی برسد؛ به ویژه در دوران کوتاه عمری و جوانمرگی مطبوعات. چه بسا، نیک نفسی و خوش طینتی بانیان و مدیران بعدی اطلاعات، این روزنامه را تناور و ماندگار کرده است؛ علیالخصوص که بزرگمرد نیکوخصالی چون زنده یاد #سیدمحمود_دعایی، سالیانی به درازی ۴٢ سال بر این جریده مدیریت داشت. بیشتر
🔸جلالهای ما
#یونس_شکرخواه
٢٧ سال پیش در "پژوهشنامه تاریخ مطبوعات ایران" اثر مهمی که دوست گرانقدرم استاد #سیدفرید_قاسمی بانی تولید و نشر آن بود مطلبی نوشتم تحت عنوان هادی و جلال.
آن مطلب در حقیقت مربوط به ماجرای روزنامهنگار شدن من بود و اینکه چطور دکتر #هادی_خانیکی ارجمندم معرف من شد به آقا #جلال_رفیع نازنین در روزنامه اطلاعات و من شدم روزنامهنگار.
همان روز معارفه؛ مرحوم #سیدمحمود_دعایی – روحشان قرین رحمت حق - هم به جمع ما پیوست. این از خوششانسی من بود که مرحوم دعایی هم بیاید تا شاهد معرفی من به جلال توسط هادی باشد؛ و به مقیم شدن من در دنیای روزنامهنگاری توسط جلال کمک کند. هنوز که هنوز است خودم را مدیون این سه مرد بزرگ دنیای ایرانی روزنامهنگاری میدانم.
خوشحالم که دارم این سطور را برای جلال مینویسم، برای یک خراسانی بزرگ که از نویسندگی به روزنامهنگاری - اول کیهان و بعد اطلاعات- رسید. او در تمام مدتی که برای روزنامه اطلاعات ترجمه میکردم؛ همیشه یاورم بود؛ به ویژه با اصرار به همکارانش برای ادیت سریع مطالب من و زودتر رساندن آنها به نوردهای چاپ. من بعدها فهمیدم صفحات لایی روزنامه دیرتر از صفحات رویی به دست چاپ سپرده میشوند و این جلال بوده که باعث چاپ مطالب من در اسرع وقت میشده است.
جلال را پس از پیوستنم به روزنامه کیهان کمتر میدیدم؛ گاهی در جلسات مرحوم #کیومرث_صابری -نویسنده معروف ستون دو کلمه حرف حساب صفحه سوم روزنامه اطلاعات - که بعدها خودش درگیر هفتهنامه گلاقا شد و گاه گاهی هم در میهمانیهای دوستان مشترک.
جلال اگر چه فقط سه سال از من بزرگتر بود؛ اما کوهی از تجربه به همراه داشت، سرشار از خاطره بود، سرشار از تجربه و خاطره در عرصههای موسیقی، عضو هیئت مؤسس انجمن موسیقی ایران،، عضو شورای فرهنگ عمومی، عضو هیئت منصفه مطبوعات، پاورقینویس کهنهکار، با تجربه در نمایشنامهنویسی و در مسائل تئاتر، عضو هیات داوران تئاتر فجر، عضو هیئت داوران جشنواره فیلم فجر و با تجربههایی تلخ از زندان و شکنجهگاههای ساواک و ...
حضور جلالها در شورای سردبیری روزنامهها یک غنیمت بزرگ است، حتی با نشستن در یک اتاق مشاوره. جلالها باید باشند به همان دلایلی که من در جلال سراغ دارم:
- بسیار شنونده است؛ صبور در شنیدن و دقیق و موثر در پاسخ دادن؛
- بسیار اهل خواندن؛ از کلاسیک تا امروزی؛
- حافظه و قدرت خارقالعاده در انطباق یک موقعیت با صورتبندیهای تاریخی آن؛
- پرقدرت در نثر، نظم و رویاروییهای جذاب به زبان طنز
- شم خبری و نظری در روزنامهنگاری
- و بالاخره صدایی خوش و آرامبخش
خاطرم نیست چه سالی و چه دورهای از جشنواره مطبوعات بود که کار داوری آثار در شرف تاخیر بود و دکتر اردشیر انتظامی (رئیس کنونی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی) که دبیر جشنواره بود با یک ون دنبال داوران جشنواره آمد و ما را به تنکابن برد در یک ویلای ساحلی تا با قطع ارتباط ما با زمین و زمان، داوری آثار را به پایان ببریم. اسامی برخی از داوران را که به یاد دارم از این قرار بود: دکتر افتخار جهرمی، دکتر محسنیان راد؛ همین آقا جلال رفیع عزیز و من.
کار داوری از همان روز اول آغاز شد اما ناگهان برق رفت و صدایی خوش که .....
همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی بی ما رفتی چون بوی گل به کجا رفتی .....
این جلال بود که در تاریکی خواند و این ما بودیم که مبهوت ماندیم از این صدای حزین دلنشین...
آقا جلال نازنین و عزیز که با ما بودی و بی ما رفتی ..... برگرد عزیز دل، روزنامهنگاری این دیار به امثال تو نیاز مبرم دارد؛ از صمیم دل میخواهم دوباره تو را در خانهات ببینم در همان روزنامهای که مرا به دنیای روزنامهنگاری الصاق کردی: روزنامه اطلاعات.
تهران، دی ماه ١۴٠٢
#یونس_شکرخواه
٢٧ سال پیش در "پژوهشنامه تاریخ مطبوعات ایران" اثر مهمی که دوست گرانقدرم استاد #سیدفرید_قاسمی بانی تولید و نشر آن بود مطلبی نوشتم تحت عنوان هادی و جلال.
آن مطلب در حقیقت مربوط به ماجرای روزنامهنگار شدن من بود و اینکه چطور دکتر #هادی_خانیکی ارجمندم معرف من شد به آقا #جلال_رفیع نازنین در روزنامه اطلاعات و من شدم روزنامهنگار.
همان روز معارفه؛ مرحوم #سیدمحمود_دعایی – روحشان قرین رحمت حق - هم به جمع ما پیوست. این از خوششانسی من بود که مرحوم دعایی هم بیاید تا شاهد معرفی من به جلال توسط هادی باشد؛ و به مقیم شدن من در دنیای روزنامهنگاری توسط جلال کمک کند. هنوز که هنوز است خودم را مدیون این سه مرد بزرگ دنیای ایرانی روزنامهنگاری میدانم.
خوشحالم که دارم این سطور را برای جلال مینویسم، برای یک خراسانی بزرگ که از نویسندگی به روزنامهنگاری - اول کیهان و بعد اطلاعات- رسید. او در تمام مدتی که برای روزنامه اطلاعات ترجمه میکردم؛ همیشه یاورم بود؛ به ویژه با اصرار به همکارانش برای ادیت سریع مطالب من و زودتر رساندن آنها به نوردهای چاپ. من بعدها فهمیدم صفحات لایی روزنامه دیرتر از صفحات رویی به دست چاپ سپرده میشوند و این جلال بوده که باعث چاپ مطالب من در اسرع وقت میشده است.
جلال را پس از پیوستنم به روزنامه کیهان کمتر میدیدم؛ گاهی در جلسات مرحوم #کیومرث_صابری -نویسنده معروف ستون دو کلمه حرف حساب صفحه سوم روزنامه اطلاعات - که بعدها خودش درگیر هفتهنامه گلاقا شد و گاه گاهی هم در میهمانیهای دوستان مشترک.
جلال اگر چه فقط سه سال از من بزرگتر بود؛ اما کوهی از تجربه به همراه داشت، سرشار از خاطره بود، سرشار از تجربه و خاطره در عرصههای موسیقی، عضو هیئت مؤسس انجمن موسیقی ایران،، عضو شورای فرهنگ عمومی، عضو هیئت منصفه مطبوعات، پاورقینویس کهنهکار، با تجربه در نمایشنامهنویسی و در مسائل تئاتر، عضو هیات داوران تئاتر فجر، عضو هیئت داوران جشنواره فیلم فجر و با تجربههایی تلخ از زندان و شکنجهگاههای ساواک و ...
حضور جلالها در شورای سردبیری روزنامهها یک غنیمت بزرگ است، حتی با نشستن در یک اتاق مشاوره. جلالها باید باشند به همان دلایلی که من در جلال سراغ دارم:
- بسیار شنونده است؛ صبور در شنیدن و دقیق و موثر در پاسخ دادن؛
- بسیار اهل خواندن؛ از کلاسیک تا امروزی؛
- حافظه و قدرت خارقالعاده در انطباق یک موقعیت با صورتبندیهای تاریخی آن؛
- پرقدرت در نثر، نظم و رویاروییهای جذاب به زبان طنز
- شم خبری و نظری در روزنامهنگاری
- و بالاخره صدایی خوش و آرامبخش
خاطرم نیست چه سالی و چه دورهای از جشنواره مطبوعات بود که کار داوری آثار در شرف تاخیر بود و دکتر اردشیر انتظامی (رئیس کنونی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی) که دبیر جشنواره بود با یک ون دنبال داوران جشنواره آمد و ما را به تنکابن برد در یک ویلای ساحلی تا با قطع ارتباط ما با زمین و زمان، داوری آثار را به پایان ببریم. اسامی برخی از داوران را که به یاد دارم از این قرار بود: دکتر افتخار جهرمی، دکتر محسنیان راد؛ همین آقا جلال رفیع عزیز و من.
کار داوری از همان روز اول آغاز شد اما ناگهان برق رفت و صدایی خوش که .....
همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی بی ما رفتی چون بوی گل به کجا رفتی .....
این جلال بود که در تاریکی خواند و این ما بودیم که مبهوت ماندیم از این صدای حزین دلنشین...
آقا جلال نازنین و عزیز که با ما بودی و بی ما رفتی ..... برگرد عزیز دل، روزنامهنگاری این دیار به امثال تو نیاز مبرم دارد؛ از صمیم دل میخواهم دوباره تو را در خانهات ببینم در همان روزنامهای که مرا به دنیای روزنامهنگاری الصاق کردی: روزنامه اطلاعات.
تهران، دی ماه ١۴٠٢
#سیدمحمود_دعایی
#کیوسک🔸یار گرهگشا
🔹ضمیمه روزنامه اطلاعات، ویژهنامه دومین سالگرد فقدان حجتالاسلام والمسلمین سید محمود دعایی، پنجشنبه ۱۰ خرداد ١۴٠٣ - متن کامل
#کیوسک🔸یار گرهگشا
🔹ضمیمه روزنامه اطلاعات، ویژهنامه دومین سالگرد فقدان حجتالاسلام والمسلمین سید محمود دعایی، پنجشنبه ۱۰ خرداد ١۴٠٣ - متن کامل
#رخنما #یونس_شکرخواه #روزنامهنگاری
🔸رئوس حرفهایم در مراسم دومین سالگرد درگذشت سیدمحمود دعایی
▫️حسینیه جماران - پنجشنبه ۱۰ خرداد ١۴٠٣
▫️ما روزنامهنگاران میدانیم چه کار دشواری است که روزنامهای مثل اطلاعات (١٣٠۵-) را به دست بگیرید که ۸۴ سال عصرها منتشر میشده و از سال ۱۳۸۹ هم چاپ صبح را تجربه میکند.
▫️#سیدمحمود_دعایی از اردیبهشت ۵٩ تا دهم خرداد ١۴٠١ روزنامه اطلاعات را مدیریت کرد و لذا پیوستهترین تجربه مدیریت رسانهای در عرصه روزنامههای ایران متعلق به اقای دعایی است. آقای دعایی تا زمان فوت در راس موسسه اطلاعات بیوقفه کار کردند و بر کار خود متمرکز بودند.
▫️برخی توقع یک روزنامهنگار را از آقای دعایی دارند و برخی هم فقط از منظر مدیر به ایشان نگاه میکنند. آقای دعایی مدیر مسئول بودند و نه روزنامهنگار. در جهان روزتامهنکاری کسی که قدرت استخدام و اخراج دارد روزنامهنگار قلمداد نمیشود. آقای دعایی را باید از زاویه مدیر یک موسسه اتتشاراتی و مدیر مسئول روزنامه شناخت تا به فهم بهتری از ایشان رسید.
▫️گفتم در حرفه ما هر که قدرت استخدام و اخراج دارد روزنامهنگار نیست؛ اما مرحوم دعایی چند خصیصه مهم داشتند که در خدمت تیم تحریریه اطلاعات و روزنامهنگاری بود: قدرت سازماندهی و اداره روزنامه، توانایی در نظارت بینبخشی (از ارتقای چاپخانه به موقعیت دوستدار محیط زیست تا آرشیو، تا انتشارات، دفاتر شهرستانها، پروژه انتقال تاریخ و جغرافیای ساختمان موسسه اطلاعات به میرداماد)، کاریزمای راهبری در درون و برون موسسه اطلاعات در قالب یک گرهگشا و در حمایت از حرفه روزنامهنگاری، قدرت همراهی با تیم تحریریه به ویژه از راه جذب ستوننویسان ثابت، یادداشت نویسان و جذب چهرههای برجسته از جمله جلال رفیع، کیومرث صابری، احمدرضا دریایی، و... آقای دعایی از همین رویه که هم فرصتزا بود و هم به کشمکشهای تازه میانجامید، چهرههای جذب شده را به روند تبدیل میکرد.
▫️همچنین گفتم آقای سیدمحمود دعایی پتانسیلهای معرفی شدن در سطح جهانی را دارند.
▫️در پایان صحبتهایم هم گفتم
افزون بر این کارهایی که آقای دعایی انجام میدادند؛ همیشه هر جا که سوتفاهم در حال تبادل بود به طرزی موثر مداخله میکردند.
در پایان با اشاره به روحیات و نقشهای رسانهای، پارلمانی و اجتماعی ایشان گفتم سیدمحمود دعایی سفیر حسننیت روزنامهنگاری ایران بود.
روحشان قرین آرامش و رحمت
🔸رئوس حرفهایم در مراسم دومین سالگرد درگذشت سیدمحمود دعایی
▫️حسینیه جماران - پنجشنبه ۱۰ خرداد ١۴٠٣
▫️ما روزنامهنگاران میدانیم چه کار دشواری است که روزنامهای مثل اطلاعات (١٣٠۵-) را به دست بگیرید که ۸۴ سال عصرها منتشر میشده و از سال ۱۳۸۹ هم چاپ صبح را تجربه میکند.
▫️#سیدمحمود_دعایی از اردیبهشت ۵٩ تا دهم خرداد ١۴٠١ روزنامه اطلاعات را مدیریت کرد و لذا پیوستهترین تجربه مدیریت رسانهای در عرصه روزنامههای ایران متعلق به اقای دعایی است. آقای دعایی تا زمان فوت در راس موسسه اطلاعات بیوقفه کار کردند و بر کار خود متمرکز بودند.
▫️برخی توقع یک روزنامهنگار را از آقای دعایی دارند و برخی هم فقط از منظر مدیر به ایشان نگاه میکنند. آقای دعایی مدیر مسئول بودند و نه روزنامهنگار. در جهان روزتامهنکاری کسی که قدرت استخدام و اخراج دارد روزنامهنگار قلمداد نمیشود. آقای دعایی را باید از زاویه مدیر یک موسسه اتتشاراتی و مدیر مسئول روزنامه شناخت تا به فهم بهتری از ایشان رسید.
▫️گفتم در حرفه ما هر که قدرت استخدام و اخراج دارد روزنامهنگار نیست؛ اما مرحوم دعایی چند خصیصه مهم داشتند که در خدمت تیم تحریریه اطلاعات و روزنامهنگاری بود: قدرت سازماندهی و اداره روزنامه، توانایی در نظارت بینبخشی (از ارتقای چاپخانه به موقعیت دوستدار محیط زیست تا آرشیو، تا انتشارات، دفاتر شهرستانها، پروژه انتقال تاریخ و جغرافیای ساختمان موسسه اطلاعات به میرداماد)، کاریزمای راهبری در درون و برون موسسه اطلاعات در قالب یک گرهگشا و در حمایت از حرفه روزنامهنگاری، قدرت همراهی با تیم تحریریه به ویژه از راه جذب ستوننویسان ثابت، یادداشت نویسان و جذب چهرههای برجسته از جمله جلال رفیع، کیومرث صابری، احمدرضا دریایی، و... آقای دعایی از همین رویه که هم فرصتزا بود و هم به کشمکشهای تازه میانجامید، چهرههای جذب شده را به روند تبدیل میکرد.
▫️همچنین گفتم آقای سیدمحمود دعایی پتانسیلهای معرفی شدن در سطح جهانی را دارند.
▫️در پایان صحبتهایم هم گفتم
افزون بر این کارهایی که آقای دعایی انجام میدادند؛ همیشه هر جا که سوتفاهم در حال تبادل بود به طرزی موثر مداخله میکردند.
در پایان با اشاره به روحیات و نقشهای رسانهای، پارلمانی و اجتماعی ایشان گفتم سیدمحمود دعایی سفیر حسننیت روزنامهنگاری ایران بود.
روحشان قرین آرامش و رحمت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸خاطرات هنرمندان و روزنامهنگاران از مرحوم سید محمود دعایی
به گزارش خبرنگار جماران؛ مراسم دومین سالگرد درگذشت مرحوم حجتالاسلام و المسلمین #سیدمحمود دعایی، با سخنرانی #سیدحسن خمینی، #مجید مجیدی، #رضا_امیرخانی و #یونس_شکرخواه دهم خرداد ۱۴۰۳ در حسینیه شماره یک جماران برگزار شد.
سید حسن خمینی: دعایی زینت امام بود و توانست نسل بعدی را به نوعی راهنمایی به یک واقعیت کند
مجید مجیدی: بسیاری از افراد جامعه، با هر سلیقهای که بود، جذب ایشان میشد؛ و در واقع مثل آهنربایی بود که همه را جذب میکرد
رضا امیرخانی: همه کسانی که محضر آقای دعایی را درک کردهاند میدانند که ایشان چقدر اهل طنز، شوخی و مطایبه بودند و لبه حمله بیشترین طنزها، شوخیها و مطایبههای ایشان به خودش بر میگشت
یونس شکرخواه: شهادت میدهم که آقای دعایی چقدر آدمها را از سختی بیرون کشید و به چه نویسندگانی کمک کرد
گزارش خبرنگار جماران از مراسم دومین سالگرد درگذشت سید محمود دعایی... +
به گزارش خبرنگار جماران؛ مراسم دومین سالگرد درگذشت مرحوم حجتالاسلام و المسلمین #سیدمحمود دعایی، با سخنرانی #سیدحسن خمینی، #مجید مجیدی، #رضا_امیرخانی و #یونس_شکرخواه دهم خرداد ۱۴۰۳ در حسینیه شماره یک جماران برگزار شد.
سید حسن خمینی: دعایی زینت امام بود و توانست نسل بعدی را به نوعی راهنمایی به یک واقعیت کند
مجید مجیدی: بسیاری از افراد جامعه، با هر سلیقهای که بود، جذب ایشان میشد؛ و در واقع مثل آهنربایی بود که همه را جذب میکرد
رضا امیرخانی: همه کسانی که محضر آقای دعایی را درک کردهاند میدانند که ایشان چقدر اهل طنز، شوخی و مطایبه بودند و لبه حمله بیشترین طنزها، شوخیها و مطایبههای ایشان به خودش بر میگشت
یونس شکرخواه: شهادت میدهم که آقای دعایی چقدر آدمها را از سختی بیرون کشید و به چه نویسندگانی کمک کرد
گزارش خبرنگار جماران از مراسم دومین سالگرد درگذشت سید محمود دعایی... +