#رخنما #نوستالژی
🔸درسها و همکلاسیها
▫️#یونس_شکرخواه
از چند روز پیش که قرار بود گرداننده نشست آنلاین اینفودمی، حقایق و افسانهها در یازدهمین همایش سلامت روان و رسانه (٢١ و ٢٢ اردیبهشت ١۴٠١) با حضور دکتر #ارسیا_تقوا، دکتر #محمد_کیاسالار و دکتر #حمیدرضا_نمازی باشم، میبایست با همکارم خانم #اعظم_صوفیانی از کرسی #یونسکو در زمینه ارتباطات در علم و فناوری (دانشگاه علامه طباطبائی) هم هماهنگی میکردم. خانم صوفیانی که ورودی سال ١٣٨٢ رشته علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبائی هم بود با ارسال چند برگه از یادداشتهایش از درس زبان تخصصی که من تدریس میکردم؛ برایم یک نوستالژی عمیق را رقم زد، حالا که مرور میکنم، هم از مضمون درس و هم از داشتن دانشجویان پرانگیزهای چون خانم صوفیانی شادی وصف ناپذیری دارم. ممنونم از خانم صوفیانی همکلاسی دیروز و همکار ارتباطی در نشستهای علمی امروز.
🔸درسها و همکلاسیها
▫️#یونس_شکرخواه
از چند روز پیش که قرار بود گرداننده نشست آنلاین اینفودمی، حقایق و افسانهها در یازدهمین همایش سلامت روان و رسانه (٢١ و ٢٢ اردیبهشت ١۴٠١) با حضور دکتر #ارسیا_تقوا، دکتر #محمد_کیاسالار و دکتر #حمیدرضا_نمازی باشم، میبایست با همکارم خانم #اعظم_صوفیانی از کرسی #یونسکو در زمینه ارتباطات در علم و فناوری (دانشگاه علامه طباطبائی) هم هماهنگی میکردم. خانم صوفیانی که ورودی سال ١٣٨٢ رشته علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبائی هم بود با ارسال چند برگه از یادداشتهایش از درس زبان تخصصی که من تدریس میکردم؛ برایم یک نوستالژی عمیق را رقم زد، حالا که مرور میکنم، هم از مضمون درس و هم از داشتن دانشجویان پرانگیزهای چون خانم صوفیانی شادی وصف ناپذیری دارم. ممنونم از خانم صوفیانی همکلاسی دیروز و همکار ارتباطی در نشستهای علمی امروز.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سینماویژن
🔸زخم و مرهم
▫️درباره خانواده فیبلمن
▫️ژانر: درام (دورهٔ بلوغ)
▫️کارگردان: استیون اسپیلبرگ (۲۰۲۲)
🔻یادداشت دکتر #ارسیا_تقوا روانپزشک
🔸زخم و مرهم
▫️درباره خانواده فیبلمن
▫️ژانر: درام (دورهٔ بلوغ)
▫️کارگردان: استیون اسپیلبرگ (۲۰۲۲)
🔻یادداشت دکتر #ارسیا_تقوا روانپزشک
#سینماویژن
🔸زخم و مرهم
▫️درباره خانواده فیبلمن
🔹دکتر #ارسیا_تقوا
افسانهای درباره سینما میگفت: آنها که میخواهند از واقعیت فرار کنند به جادوی خلوت سینما پناه میبرند. یعنی سینما پناهگاه آدمهای گریزان از تلخی دنیای واقعی است. شاید این حرف در مواردی مصداق داشته باشد و عدهای برای فرار از تلخیهای واقعیت به دنیای فانتزی پناه ببرند اما سینما بارها نشان داده که برعکس این نظر، میتواند مخاطبانش را با عریانی بیرحمِ واقعیتهای روزگار روبهرو کند و پذیرش او را برای دیدن و لمس آنچه هست، حتی چندشآورهای ایام، بالا ببرد. «خانواده فیبلمن» اسپیلبرگ نشان میدهد که چهگونه جادوی نور قادر است ما را از وهمِ خوشخیالی و فانتزی به دنیای متعفن واقعی پرتاب کند.
سامی فیبلمن در دنیای سرگرمکننده کودکی در کنار والدین، سه خواهر، مدرسه و شهر کوچکش خوش بود. سینما میرفت، بازیهای تخیلی میکرد، بیدغدغه با دوستان گذران ایام میکرد وبا دوربین هشت میلیمتری فیلم وسترن و جنگی میساخت و تحسین میشد. در حین همین وررفتن با فیلمهایی که گرفته، متوجه حقیقتی میشود که از هر فیلم دیگری که تا کنون دیده و ساخته هولناکتر است. بادکنک خیال میترکد و بازی عجیبی در ذهن همه ما سامی فیبلمنها، شروع میشود. آمیزهای غریب از هیجانات از ژرفای وجودمان سربرمیآورد و زوزهکش و مهیب، ذهن ما را به هم میریزد.
مهاجرت به شهر بزرگتر تلخی واقعیتها را بیشتر میکند. حالا دیگر همکلاسیهای ستایشگر شهر کوچک به هممدرسهایهایی غولپیکر و قلدر تبدیل شدهاند. سامی برای درک آنچه بر او رفته و هضم دنیای تازه باز به همان دمودستگاهی پناه میبرد که دنیای بچگی او را از هم پاشیده بود. و این بار فیلمساختن در نقش یک نجاتبخش ظاهر میشود.
آنچه میتوانست تنها یک رنج بماند در فرایندی خودکاوانه به مرهمی شفابخش بدل میشود. او به مدد سینما از آسمان کودکی به ژرفای عالم بزرگسالی وارد میشود.
@filmemrooz_official
🔸زخم و مرهم
▫️درباره خانواده فیبلمن
🔹دکتر #ارسیا_تقوا
افسانهای درباره سینما میگفت: آنها که میخواهند از واقعیت فرار کنند به جادوی خلوت سینما پناه میبرند. یعنی سینما پناهگاه آدمهای گریزان از تلخی دنیای واقعی است. شاید این حرف در مواردی مصداق داشته باشد و عدهای برای فرار از تلخیهای واقعیت به دنیای فانتزی پناه ببرند اما سینما بارها نشان داده که برعکس این نظر، میتواند مخاطبانش را با عریانی بیرحمِ واقعیتهای روزگار روبهرو کند و پذیرش او را برای دیدن و لمس آنچه هست، حتی چندشآورهای ایام، بالا ببرد. «خانواده فیبلمن» اسپیلبرگ نشان میدهد که چهگونه جادوی نور قادر است ما را از وهمِ خوشخیالی و فانتزی به دنیای متعفن واقعی پرتاب کند.
سامی فیبلمن در دنیای سرگرمکننده کودکی در کنار والدین، سه خواهر، مدرسه و شهر کوچکش خوش بود. سینما میرفت، بازیهای تخیلی میکرد، بیدغدغه با دوستان گذران ایام میکرد وبا دوربین هشت میلیمتری فیلم وسترن و جنگی میساخت و تحسین میشد. در حین همین وررفتن با فیلمهایی که گرفته، متوجه حقیقتی میشود که از هر فیلم دیگری که تا کنون دیده و ساخته هولناکتر است. بادکنک خیال میترکد و بازی عجیبی در ذهن همه ما سامی فیبلمنها، شروع میشود. آمیزهای غریب از هیجانات از ژرفای وجودمان سربرمیآورد و زوزهکش و مهیب، ذهن ما را به هم میریزد.
مهاجرت به شهر بزرگتر تلخی واقعیتها را بیشتر میکند. حالا دیگر همکلاسیهای ستایشگر شهر کوچک به هممدرسهایهایی غولپیکر و قلدر تبدیل شدهاند. سامی برای درک آنچه بر او رفته و هضم دنیای تازه باز به همان دمودستگاهی پناه میبرد که دنیای بچگی او را از هم پاشیده بود. و این بار فیلمساختن در نقش یک نجاتبخش ظاهر میشود.
آنچه میتوانست تنها یک رنج بماند در فرایندی خودکاوانه به مرهمی شفابخش بدل میشود. او به مدد سینما از آسمان کودکی به ژرفای عالم بزرگسالی وارد میشود.
@filmemrooz_official