عرصه‌های‌ ارتباطی
3.65K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
874 files
5.99K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شعر
تابِ بنفشه می‌دهد، طُرّهٔ مُشک‌سایِ تو
پردهٔ غُنچه می‌درَد، خندهٔ دلگشایِ تو
▫️#محمدرضا_شفیعی_کدکنی، جلسهٔ مجازی سبک‌شناسی نظم، سه‌شنبه، ۲۳ دی‌ ۱۳۹۹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@shafiei_kadkani
بشد که یادِ خوشش باد روزگارِ وصال...
استاد حسن محجوب خدمتگزار فرهنگ ومدیرعامل شرکت سهامی انتشار از میان ما رفت.
▫️گفتگوی دکتر #حسن_محجوب با استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در شبِ حسن محجوب،
▫️۱۷ دی‌ماه ۱۳۹۷، محل کانون زبان پارسی، شب‌های مجلهٔ بخارا
@bukharamag
#شعر 🔸 سال‌ها
ای ز تو نور دل و دیدار ما
گردش اندیشه بیدار ما
ای ز تو رویان زمستان و بهار
ای تو گرداننده لیل و نهار
ای ز تو تغییر حال و سال‌ها
حال ما را کن تو خوشتر حال‌ها

#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@shafiei_kadkani
#شاهنامه
🔸شاهنامه؛ شاهکارِ خیال شاعرانه
آنها که از شعر توقع استعاره و تشبیه دارند، یعنی حوزهٔ تصویر را محدود در این دو گونهٔ رایج تصویر می‌دانند، اغلب در باب شاهنامه اشتباه می‌کنند و می‌گویند شاهنامه نظمی است استادانه، ولی آثار نظامی شعر است. اگر به علت اصلی این عقیدهٔ ایشان بنگریم خواهیم دید که این داوری ایشان برخاسته از نظرگاه محدود آنان در زمینهٔ تصویر‌های شعری است، ولی مگر جوهر شعری، تأثیر و به گفتهٔ ارسطو تخییل نیست، در این صورت، در حماسه، چه چیز از اغراقِ شاعرانه خیال‌انگیزتر تواند بود، آیا تصویری ازین‌گونه که در این ابیات می‌خوانیم:
سپاهی که خورشید شد ناپدید
چو گَرد سیاه از میان بردمید
نه دریا پدید و نه هامون نه کوه
زمین آمد از پای اسبان ستوه
و زمینهٔ تخییلی آن تا مرزِ حیرت گسترده است، می‌تواند از رهگذر تصویر‌های استعاری و یا تشبیهی ترسیم شود؟ آنچه را #فردوسی در یک مصراع از رهگذر اسناد مجازی –به معنی مصطلح ما در این کتاب– ارائه می‌دهد آیا می‌توان با هزار تشبیه و استعاره عرضه داشت:
به مرگ سیاوش سیه پوشد آب
کند زار نفرین بر افراسیاب
و یا:
که زیبد کزین غم بنالد پلنگ
ز دریا خروشان برآید نهنگ
و گر مرغ با ماهیان اندر آب
بخوانند نفرین به افراسیاب
شاهنامه از نظر تنوّع حوزهٔ تصویر، در میان دفاترِ شعر فارسی، یکی از شاهکارهای خیال شاعرانهٔ سرایندگان زبان پارسی است و صوَر خیالِ فردوسی محدود در شکل‌های رایج تصویر _که استعاره و تشبیه است_ نیست.
در شاهنامه وسیع‌ترین صورتِ خیال، اغراقِ شاعرانه است. اغراق شاعرانه در شاهنامه دارای خصایصی است که با دیگر نمونه‌های مشابه آن در شعر این روزگار و اعصارِ بعد نیز قابل قیاس نیست. در اغراق‌های او قبل از هر چیز مسألهٔ تخییل را به قوی‌ترین وجهی می‌توان مشاهده کرد و از این روی جنبهٔ هنری آن امری است محسوس. برخلاف بسیاری از اغراق‌های معاصران او و یا گویندگان دوره‌های بعد، که فقط نوعی ادّعاست و این خصوصیت در اغراق شرط اصلی است وگرنه اغراق غیر هنری، کار هر دروغ‌گویی است و اغلب شاعران، مرز میان گونه‌های مختلف اغراق را درنیافته‌اند و هرگونه ادّعای دروغین را از مقولهٔ اغراق شمرده‌اند و از همین‌جاست که بسیاری از ناقدان، اغراق را از میان صور خیال شاعرانه، نپسندیده‌اند ولی بعضی دیگر آن را بهترین نوع تصاویر شعری دانسته‌اند.
▫️#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
صور خیال در شعر فارسی، چاپ ششم، آگه، تهران: ۱۳۷۵، صص ۴۴۸–۴۴۷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@shafiei_kadkani
#پژوهش #متدولوژی
🔸انتساب؛ اصل اول تحقیقات
شما اگر در باب تاریخِ فرش کار می‌کنید، تاریخِ زورخونه کار می‌کنید، تاریخِ معماری کار می‌کنید، تاریخِ طب کار می‌کنید، تاریخ شعر کار می‌کنید، مسئلهٔ #انتساب باید اصل اول تحقیقات شما باشد.
وقتی می‌گویید ابن‌سینا گفته؛
کجا گفته؟
آیا واقعاً ابن‌سینا همچه حرفی زده؟
این مهمه!
یا وقتی می‌گویید، فرض کنید، عمر خیّام گفته؛
کجا گفته؟
این مهمه!
▫️#محمدرضا_شفیعی کدکنی
▫️سه‌شنبه، ۱۶ مهر ۱۳۹۸، دانشگاه تهران
#حکمت🔸گرسنگی
گفتند: چرا مدح گرسنگی بسی می‌گویی؟
گفت: اگر فرعون گرسنه بودی هرگز "اَنا ربّکُمُ ألاَعلَی" نگفتی.
▫️ذکر بایزید بسطامی رضی‌الله‌عنه، تذکرةالاولیاء عطّار نیشابوری به مقدمه، تصحیح و تعلیقات #محمدرضا_شفیعی کدکنی، جلد اول، صفحه ۱۹۵
#شعر
🔸شاملو؛ ضد ابتذال‌ترین شاعرِ عصرِ ما
#احمد_شاملو هرچه هست، ضدّ ابتذال‌ترین شاعرِ عصرِ ماست. نیما، اخوان، فروغ، سپهری و... همه مقداری شعرِ مبتذل، سطر‌های مبتذل دارند. شاملو مثل خاقانی است، با ابتذال دشمن است.‌ اگر از کتاب‌ِ آهنگ‌های فراموش‌شده بگذریم، تقریباً شعر مبتذل در بساط او به دشواری می‌توان یافت. ممکن است صرفِ گریز از ابتذال هم هنر نباشد ولی مهم است که مردی، قریبِ نیم‌قرن و بیشتر، این همه شعر بگوید و حتی یک شعرِ مبتذل نداشته باشد.
#محمدرضا_شفیعی کدکنی با چراغ و آینه، صفحهٔ ۵۲۷
#شعر🔸غزل فارسی، مادرِ همهٔ غزل‌های جهان
بیماری اصلی شعرِ روزگارِ ما از همین‌‌جا شروع می‌شود که خودش نه‌تنها فُرمی –جز کار نیما– به وجود نیاورده است، بلکه فرم‌های شگفت‌آوری را که محصولِ نبوغِ خیّام و فردوسی و حافظ و مولوی و سعدی است، به یک سوی نهاده و در فرمِ بی‌فرمی ربعِ قرنی است که در جا می‌زند (چند کار منثور شاملو، آن هم نه همهٔ کارهایش را استثنا باید کعهرد که در بی‌فرمیِ ظاهری آنها نوعی فرم، اما نه فرم نهایی وجود دارد.)
به عقیدهٔ من بُن‌بستِ شعر معاصر به دست کسانی خواهد شکست که یا فرم تازه‌ای ابداع کنند –کاری که نیما کرد و شاگردانش کمال بخشیدند– یا یکی از فُرم‌های تجربه‌شدهٔ قدیم یا جدید را با حال‌و‌هوایِ انسان عصرِ ما انس و الفت دهد و در فضای آن فرم‌ها، تجربه‌های انسانِ عصر ما را شکل دهد. می‌توان غزل گفت و غزل را به عنوان یک فرمِ باز، یک قالب گسترده و یک قاب پذیرفت؛ قابی که همه نوع تصویر – از منظره گرفته تا انواع پُرتره‌ها، در هر سبکی از سبک‌های نقاشی– در آن می‌تواند جای بگیرد، آن هم در زبانی که مادرِ همهٔ غزل‌های جهان است و هیچ زبانی نمی‌تواند بگوید برای غزل امکاناتی بیشتر از زیان فارسی دارد.
من این حرف‌ها را به عنوان دفاع از غزل، به آن معنیِ احمقانهٔ "غزل‌های انجمنی» نمی‌گویم.
می‌خواهم این مطلب بسیار ساده را یاد‌آور شوم که ادبیات و هنر، مجموعه‌ای از فرم‌های خاص‌اند و تحوّلات هریک از این فرم‌ها، به معنی نفی و انکار یا به کنار نهادن دیگر فرم‌ها نیست.
ما در شعرِ سنّتی خویش قوالبی داریم و در داخلِ این قوالب فرم‌های بسیاری؛ فرم‌های ضعیف، نیرومند، راحت و دشوار. '
پیدایش قالب شعر آزاد، یا عروضِ نیمایی، به هیچ روی نفی مطلق آن قوالب نیست.
آن قوالب می‌توانند آبستنِ فرم‌های خلّاق، برای بعضی از حال و هواهای عصر ما و عصر‌های آینده باشند.
#محمدرضا شفیعی کدکنی
با چراغ و آینه، ۶۷۶–۶۷۳
اگرچه هیچ گل مُرده، دوباره زنده نشد، اما
بهار در گُلِ شیپوری، مدام گرم دمیدن بود
حسین_منزوی۵خ6٨
۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳.