#ارتباطات #روزنامهنگاری #روزنامهنگاری_شهروندی
🔸روزنامه نگاری شهروندی
▫️#یونس_شکرخواه
بدون توجه به ويژگیهای این زمانه نمیتوان پديده روزنامهنگاری شهروندی را درك كرد. پنج مشخصه از زمانه جاری از این قرار است:
- اطلاعات به عنوان منبع استراتژيك (مثل نقش زمين درموج كشاورزی و يا نقش سرمايه در دوران صنعتی)
- شبكهای شدن جهان (با همان مفهوم مانوئل كاستلزی)
- اطلاعاتی شدن اقتصاد (مثل نقش كارتهای اعتباری و پول و امضای ديجيتال و اقتصاد الكترونيك)
- جهانی شدن سرمايه (دنيا به مثابه يك كارخانه)
- مرگ زمان و مكان (بیمعنی شدن زمان و مكان و از بين رفتن نقش آنها به مثابه مانع ارتباطی)
اما در عين حال همين عصر حاضر را هم عدهای عصر "فرا فورديسم" نام نهادهاند. از ديدگاه اين عده؛ اين عصر، عصركارمندان، محصولات و مصرف منعطف است كه اگر از ديدگاه ارتباطی به اين بحث نگاه كنيم از ديدگاه كارشناسان ارتباطات اين كارمندان منعطف در واقع كارمندانی چند مهارته هستند؛ مثلا افرادی كه براي اينترنت؛ هم برنامهنويسی میكنند؛ هم طراحی میكنند و هم محتوا توليد میكنند. بحث محصولات انعطاف پذير هم در وب بيشتر خودش را نشان میدهد كه در واقع همان بحث پروتكلها و همگرائیهای رسانهای است
ايميلهايی كه به صندوق نامههای الكترونيك من و شما میآيد از ميان ميليونها كاربر به دست ما میرسد . اين امر عملا همان مشتری مداری و انعطاف پذيری در مسيرمصرف است. پس با اين اوصاف روزنامهنگاری شهروندی نيز برآيند همين تحولات است و همه افراد میتوانند با يك كليك محتوای خود را برای ديگران منتشر كنند.
در رشته ارتباطات؛ رسانهها به دو گروه جريان اصلی (Mainstream) و جايگزين (Alternative) طبقه بندی میشوند و روزنامهنگاری شهروندی يكی از زير مجموعههای روزنامهنگاری جايگزين است.
در رسانههای جريان اصلی كه متمركز هستند، يك جمع كوچك براي مخاطبان گسترده؛ محتوا توليد میكنند. بين كاركنان اين نوع از رسانهها سلسله مراتب وجود دارد و در اين رسانهها رعايت قانون برای كاركنان اين رسانهها يك اصل پذيرفته شده است. مديران اين رسانهها مقررات و هنجارهای حاكم بر كار رسانهای را رعايت میكنند و سازمان رسانهای آنها هم نوعا گران قيمت است. در همين حال؛ چرخه توليد در اين رسانهها كاملا صنعتی است؛ به اين معنا كه برای توليد، نيازمند ماشين چاپ، نظام كارمندی و... است و همين امور باعث محافظهكارتر شدن رسانههای جريان اصلی میشود.
اما در رسانههای آلترناتيو يا همان رسانههای جايگزين؛ كه غير متمركز هستند جمع وسيعی براي جمع وسيع ديگری توليد محتوا ميیكنند. افراد در يك فضا هم نقش سردبير دارند و هم نقش مخاطب را ايفا ميیكنند؛ چون هم توليد مي كنند و هم مصرف. از طرف ديگر ساختاراين گونه رسانهها افقي است و به ديگر زبان سلسله مراتب در آنها نيست. در اين نوع رسانهها برخلاف رسانههای جريان اصلی كه تابع قانون هستند نوعی قانون ستيزی و هنجار ستيزی وجود دارد. عمر روزنامهنگاری شهروندی به عنوان زير مجموعه روزنامهنگاری جايگزين به دوره #روزنامهنگاري_آتليه در فرانسه باز میگردد و قانون ستيزی و در افتادن با گفتمانهای حاكم سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از ويژگیهای اصلی رسانههای جايگزين است و به همين سبب؛ توليد در اين رسانهها غير متمركز و آزادانهتر است.
در اين رسانهها نحوه برخورد با موضوعات مختلف عاميانه است. از يك دانشآموز دبيرستاني نميتوان انتظار برخورد عميق و اصولي را با موضوعاتي كه با آنها درگير است، داشت و از طرفي هم نميتوان او را از نظر دادن منع كرد.
غلبه فرهنگ کپی پیست هم ضعف ديگر اين رسانهها دانست و گفت به همين خاطرعمر قفسهاي محصولات رسانههای جايگزين بسيار كوتاه است. از دیگر سو قدرت به روزرساني ، دسترسي سريع، ارزش اكولوژيك و ارزان بودن هم از مزيتهاي انكارناپذير اين ژانر رسانهاي است.
در فضاي روزنامهنگاری شهروندی شاهد سه تغيير عمده بودیم:
سرمايهزدایی از جريان رسانهای كلاسيك،
حرفهایزدايی (حرفهایها ديگر صدای غالب نيستند و دوره قهرمانی آماتورهاست)
و بالاخره نهاد زدايی (سيطره زدایی از نهادهای كلاسيك رسانهای).
پرسش بزرگ هنوز این است: آيا اين تحولات حاكی از حضور در يك دوره گذار طولانی است يا اينكه در دوره تثبيت شدن تحولات به سر ميبريم؟
🔸روزنامه نگاری شهروندی
▫️#یونس_شکرخواه
بدون توجه به ويژگیهای این زمانه نمیتوان پديده روزنامهنگاری شهروندی را درك كرد. پنج مشخصه از زمانه جاری از این قرار است:
- اطلاعات به عنوان منبع استراتژيك (مثل نقش زمين درموج كشاورزی و يا نقش سرمايه در دوران صنعتی)
- شبكهای شدن جهان (با همان مفهوم مانوئل كاستلزی)
- اطلاعاتی شدن اقتصاد (مثل نقش كارتهای اعتباری و پول و امضای ديجيتال و اقتصاد الكترونيك)
- جهانی شدن سرمايه (دنيا به مثابه يك كارخانه)
- مرگ زمان و مكان (بیمعنی شدن زمان و مكان و از بين رفتن نقش آنها به مثابه مانع ارتباطی)
اما در عين حال همين عصر حاضر را هم عدهای عصر "فرا فورديسم" نام نهادهاند. از ديدگاه اين عده؛ اين عصر، عصركارمندان، محصولات و مصرف منعطف است كه اگر از ديدگاه ارتباطی به اين بحث نگاه كنيم از ديدگاه كارشناسان ارتباطات اين كارمندان منعطف در واقع كارمندانی چند مهارته هستند؛ مثلا افرادی كه براي اينترنت؛ هم برنامهنويسی میكنند؛ هم طراحی میكنند و هم محتوا توليد میكنند. بحث محصولات انعطاف پذير هم در وب بيشتر خودش را نشان میدهد كه در واقع همان بحث پروتكلها و همگرائیهای رسانهای است
ايميلهايی كه به صندوق نامههای الكترونيك من و شما میآيد از ميان ميليونها كاربر به دست ما میرسد . اين امر عملا همان مشتری مداری و انعطاف پذيری در مسيرمصرف است. پس با اين اوصاف روزنامهنگاری شهروندی نيز برآيند همين تحولات است و همه افراد میتوانند با يك كليك محتوای خود را برای ديگران منتشر كنند.
در رشته ارتباطات؛ رسانهها به دو گروه جريان اصلی (Mainstream) و جايگزين (Alternative) طبقه بندی میشوند و روزنامهنگاری شهروندی يكی از زير مجموعههای روزنامهنگاری جايگزين است.
در رسانههای جريان اصلی كه متمركز هستند، يك جمع كوچك براي مخاطبان گسترده؛ محتوا توليد میكنند. بين كاركنان اين نوع از رسانهها سلسله مراتب وجود دارد و در اين رسانهها رعايت قانون برای كاركنان اين رسانهها يك اصل پذيرفته شده است. مديران اين رسانهها مقررات و هنجارهای حاكم بر كار رسانهای را رعايت میكنند و سازمان رسانهای آنها هم نوعا گران قيمت است. در همين حال؛ چرخه توليد در اين رسانهها كاملا صنعتی است؛ به اين معنا كه برای توليد، نيازمند ماشين چاپ، نظام كارمندی و... است و همين امور باعث محافظهكارتر شدن رسانههای جريان اصلی میشود.
اما در رسانههای آلترناتيو يا همان رسانههای جايگزين؛ كه غير متمركز هستند جمع وسيعی براي جمع وسيع ديگری توليد محتوا ميیكنند. افراد در يك فضا هم نقش سردبير دارند و هم نقش مخاطب را ايفا ميیكنند؛ چون هم توليد مي كنند و هم مصرف. از طرف ديگر ساختاراين گونه رسانهها افقي است و به ديگر زبان سلسله مراتب در آنها نيست. در اين نوع رسانهها برخلاف رسانههای جريان اصلی كه تابع قانون هستند نوعی قانون ستيزی و هنجار ستيزی وجود دارد. عمر روزنامهنگاری شهروندی به عنوان زير مجموعه روزنامهنگاری جايگزين به دوره #روزنامهنگاري_آتليه در فرانسه باز میگردد و قانون ستيزی و در افتادن با گفتمانهای حاكم سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از ويژگیهای اصلی رسانههای جايگزين است و به همين سبب؛ توليد در اين رسانهها غير متمركز و آزادانهتر است.
در اين رسانهها نحوه برخورد با موضوعات مختلف عاميانه است. از يك دانشآموز دبيرستاني نميتوان انتظار برخورد عميق و اصولي را با موضوعاتي كه با آنها درگير است، داشت و از طرفي هم نميتوان او را از نظر دادن منع كرد.
غلبه فرهنگ کپی پیست هم ضعف ديگر اين رسانهها دانست و گفت به همين خاطرعمر قفسهاي محصولات رسانههای جايگزين بسيار كوتاه است. از دیگر سو قدرت به روزرساني ، دسترسي سريع، ارزش اكولوژيك و ارزان بودن هم از مزيتهاي انكارناپذير اين ژانر رسانهاي است.
در فضاي روزنامهنگاری شهروندی شاهد سه تغيير عمده بودیم:
سرمايهزدایی از جريان رسانهای كلاسيك،
حرفهایزدايی (حرفهایها ديگر صدای غالب نيستند و دوره قهرمانی آماتورهاست)
و بالاخره نهاد زدايی (سيطره زدایی از نهادهای كلاسيك رسانهای).
پرسش بزرگ هنوز این است: آيا اين تحولات حاكی از حضور در يك دوره گذار طولانی است يا اينكه در دوره تثبيت شدن تحولات به سر ميبريم؟
#تراس 🔸 آدمهای گناهکار
حق با بوداییها است؛ آدمهای گناهکار به مرگ محکوم نمیشوند، به زندگی محکوم میشوند▫️#استیو_تولتز
حق با بوداییها است؛ آدمهای گناهکار به مرگ محکوم نمیشوند، به زندگی محکوم میشوند▫️#استیو_تولتز
🔸طغیان مخاطب در زوال انحصار رسانههای بزرگ
#قادر_باستانی پژوهشگر | ارتباطات و رسانه
▫️این شبها، شبی نیست که #مخاطبان در گعدههای چنددهنفری تا چند میلیونی، مشغول ارتباط زنده در #اینستاگرام نباشند. ظریفی میگفت تاریخ ارتباط انسانی را باید به قبل از ایجاد اینستای لایو و بعد از آن تقسیم کرد! آنهایی که صدایشان در رسانههای ملی و رسمی، بازتاب ندارد، اینجا بازارِ گرمتری دارند. هر اتفاق سیاسی یا اقتصادی که میافتد، سیل خشونتبار لایوهای پرالتهاب جاری میشود و عقلانیت و اعتدال، به محاق میرود. وقتی در دهه ۷۰، خطرِ آمدن ماهوارههای تلویزیونی مطرح شد، عدهای دلسوزانه گفتند که بیایید انحصار #صداوسیما را بشکنید و آن را مردمی کنید. كسي گوشش بدهکار این حرفها نبود. گفتند، قانون اساسی اینطور خواسته و باید انحصار باشد. البته قانون اساسی، بانک و بیمه و صنایع بزرگ را هم در انحصار گذاشته بود؛ اما انحصارشان را شکستند. هنوز هم نهتنها میل به شکستن انحصار صداوسیما ندارند؛ بلکه با تسری آن به تولید محتوا در فضای مجازی، چتر انحصارش را گستردهتر میکنند. برخي راهحلشان ممنوعکردن است که اگر تاریخ خوانده بودند، میدانستند که این ممنوعیتها، هیچ افاقهای نمیکند. آنها نمیدانند فناوری، خیلی وقت است که انحصار صداوسیما و رسانههای رسمی را شکسته است. اگر همان ۲۰ سال پیش، اینها را مثل روزنامه و مجله، مردمی کرده بودند و به نظارت صرف، بسنده میکردند، ما امروز با چنین آشفته بازارِ کنترلناپذیری در فضای مجازی مواجه نبودیم. فناوریهای جدید ارتباطی، میزان خصومت متقابل و سرعت گسترش خشم عمومی را افزایش داده است. برخی معتقدند هدف ابتدایی رسانههای اجتماعی، آن بود که جهان را آزادتر و انسانها را متصلتر کند. اوایلِ گسترش فضای مجازی، چنین تصور میشد که افزایش چشمگیر اتصال انسانها در مقیاسی جهانی، برای دموکراسی خوب است؛ اما اکنون این خوشبینی رنگ باخته و فهرست مضرات آن رشد کرده است: تجربه مباحث سیاسی آنلاین، با عصبیت بیشتر و عقلانیت و نزاکت کمتری همراه است. افراد متعصب، جهانبینیهای پرخطر میآفرینند که میتوانند هر لحظه افراطیتر شوند و ایدئولوژیهای خشونتبار، اعضای جدید به خود جذب میکنند. یک روانشناس اجتماعی معتقد است وقتی فردی در ارتباط شخصی با فرد دیگر، ابراز خشم کند، ناراحتکننده خواهد بود؛ اما اگر ابراز خشم، در حضور گروهی از مخاطبان باشد، جایگاه فرد خشمگین بالاتر میرود. من در یک پژوهش علمی در سال ۱۳۹۷ دریافتم که یک کانال خبری فارسیزبان در فضای مجازی، هر چقدر خبر دروغ بیشتری منتشر میسازد، مخاطب بیشتری به خود جذب میکند! پژوهشگران دانشگاه نیویورک، دو سال پیش، میزان بازنشر ۵۰۰ هزار توییت را سنجیدند و دریافتند که هر کلمه احساسی یا اخلاقی خشمآلود، به طور میانگین ۲۰ درصد بازنشر آن را افزایش میدهد. مرکز پژوهشی معتبر پیو، در تحقیق جامع خود دریافت پُستهایی که نمایانگر مخالفت خشمگینانه بودند، تقریبا دو برابر دیگر پُستها، لایک میخوردند و بازنشر میشدند. امروزه #رسانههای_اجتماعی، تعداد زیادی از شهروندانِ دلمشغول با سیاست را به آتشافروزانی تبدیل کرده است که برای خلق پرالتهابترین پُستها و تصاویر، با هم رقابت میکنند. هشتگ #اعدام_نکنید، نمونه کوچکی از طنین رسانههای اجتماعی است؛ درحالیکه رسانههای رسمی و دولتی و رسانه ملی، این وسط نقشی جز نظارهگری ندارند. اگر رادیو و تلویزیون، انحصاری نبود و رسانههای رسمی، این محدودیت را نداشت، آنها میتوانستند میانجی مناسبی میان حاکمیت و افکار عمومی باشند. فشار، محدودیت و ممنوعیت، ارتباطات انسانی را زیرزمینی، خشن و کنترلناپذیر میکند. رفتارهای پرخطر افکار عمومی، نتیجه محدودیتهای فزاینده است. مجلس یازدهم هم که در پی تثبیت و توسعه محدودیت برای رسانههای مستقل است، میتواند امکان بروز خطرات بالقوه اجتماعی را بیشتر کند. پس ضرورت دارد دلسوزان و مسئولان آیندهنگر، روند کنونی را دریابند و برای احتراز از آنارشیسم و مناسبات افراطگونه، چارهاندیشی کنند. سادهترین کار آن است که انحصار را بردارند همانطور که انحصار بانک و بیمه را شکستند. همچنین با اعتماد به رسانههای داخلی، خطوط قرمز ناکارآمد را که مزیت رقابتی رسانههای رسمی و مجوزدار را از میان برده است، بهتدریج حذف کنند. رسانههای اجتماعی، فینفسه بد نیستند و قدرت انجام کارهای خوب را دارند. هر فناوری ارتباطی جدید، دامنهای از تأثیرات سازنده و مخرب را به همراه دارد. هنر حاکمان فرهیخته آن است که تأثیرات سازنده را تقویت و از اثرات مخرب پیشگیری کنند.
راه تقویت تأثیرات سازنده، اعتماد به حرفهایهای مستقل است.
#قادر_باستانی پژوهشگر | ارتباطات و رسانه
▫️این شبها، شبی نیست که #مخاطبان در گعدههای چنددهنفری تا چند میلیونی، مشغول ارتباط زنده در #اینستاگرام نباشند. ظریفی میگفت تاریخ ارتباط انسانی را باید به قبل از ایجاد اینستای لایو و بعد از آن تقسیم کرد! آنهایی که صدایشان در رسانههای ملی و رسمی، بازتاب ندارد، اینجا بازارِ گرمتری دارند. هر اتفاق سیاسی یا اقتصادی که میافتد، سیل خشونتبار لایوهای پرالتهاب جاری میشود و عقلانیت و اعتدال، به محاق میرود. وقتی در دهه ۷۰، خطرِ آمدن ماهوارههای تلویزیونی مطرح شد، عدهای دلسوزانه گفتند که بیایید انحصار #صداوسیما را بشکنید و آن را مردمی کنید. كسي گوشش بدهکار این حرفها نبود. گفتند، قانون اساسی اینطور خواسته و باید انحصار باشد. البته قانون اساسی، بانک و بیمه و صنایع بزرگ را هم در انحصار گذاشته بود؛ اما انحصارشان را شکستند. هنوز هم نهتنها میل به شکستن انحصار صداوسیما ندارند؛ بلکه با تسری آن به تولید محتوا در فضای مجازی، چتر انحصارش را گستردهتر میکنند. برخي راهحلشان ممنوعکردن است که اگر تاریخ خوانده بودند، میدانستند که این ممنوعیتها، هیچ افاقهای نمیکند. آنها نمیدانند فناوری، خیلی وقت است که انحصار صداوسیما و رسانههای رسمی را شکسته است. اگر همان ۲۰ سال پیش، اینها را مثل روزنامه و مجله، مردمی کرده بودند و به نظارت صرف، بسنده میکردند، ما امروز با چنین آشفته بازارِ کنترلناپذیری در فضای مجازی مواجه نبودیم. فناوریهای جدید ارتباطی، میزان خصومت متقابل و سرعت گسترش خشم عمومی را افزایش داده است. برخی معتقدند هدف ابتدایی رسانههای اجتماعی، آن بود که جهان را آزادتر و انسانها را متصلتر کند. اوایلِ گسترش فضای مجازی، چنین تصور میشد که افزایش چشمگیر اتصال انسانها در مقیاسی جهانی، برای دموکراسی خوب است؛ اما اکنون این خوشبینی رنگ باخته و فهرست مضرات آن رشد کرده است: تجربه مباحث سیاسی آنلاین، با عصبیت بیشتر و عقلانیت و نزاکت کمتری همراه است. افراد متعصب، جهانبینیهای پرخطر میآفرینند که میتوانند هر لحظه افراطیتر شوند و ایدئولوژیهای خشونتبار، اعضای جدید به خود جذب میکنند. یک روانشناس اجتماعی معتقد است وقتی فردی در ارتباط شخصی با فرد دیگر، ابراز خشم کند، ناراحتکننده خواهد بود؛ اما اگر ابراز خشم، در حضور گروهی از مخاطبان باشد، جایگاه فرد خشمگین بالاتر میرود. من در یک پژوهش علمی در سال ۱۳۹۷ دریافتم که یک کانال خبری فارسیزبان در فضای مجازی، هر چقدر خبر دروغ بیشتری منتشر میسازد، مخاطب بیشتری به خود جذب میکند! پژوهشگران دانشگاه نیویورک، دو سال پیش، میزان بازنشر ۵۰۰ هزار توییت را سنجیدند و دریافتند که هر کلمه احساسی یا اخلاقی خشمآلود، به طور میانگین ۲۰ درصد بازنشر آن را افزایش میدهد. مرکز پژوهشی معتبر پیو، در تحقیق جامع خود دریافت پُستهایی که نمایانگر مخالفت خشمگینانه بودند، تقریبا دو برابر دیگر پُستها، لایک میخوردند و بازنشر میشدند. امروزه #رسانههای_اجتماعی، تعداد زیادی از شهروندانِ دلمشغول با سیاست را به آتشافروزانی تبدیل کرده است که برای خلق پرالتهابترین پُستها و تصاویر، با هم رقابت میکنند. هشتگ #اعدام_نکنید، نمونه کوچکی از طنین رسانههای اجتماعی است؛ درحالیکه رسانههای رسمی و دولتی و رسانه ملی، این وسط نقشی جز نظارهگری ندارند. اگر رادیو و تلویزیون، انحصاری نبود و رسانههای رسمی، این محدودیت را نداشت، آنها میتوانستند میانجی مناسبی میان حاکمیت و افکار عمومی باشند. فشار، محدودیت و ممنوعیت، ارتباطات انسانی را زیرزمینی، خشن و کنترلناپذیر میکند. رفتارهای پرخطر افکار عمومی، نتیجه محدودیتهای فزاینده است. مجلس یازدهم هم که در پی تثبیت و توسعه محدودیت برای رسانههای مستقل است، میتواند امکان بروز خطرات بالقوه اجتماعی را بیشتر کند. پس ضرورت دارد دلسوزان و مسئولان آیندهنگر، روند کنونی را دریابند و برای احتراز از آنارشیسم و مناسبات افراطگونه، چارهاندیشی کنند. سادهترین کار آن است که انحصار را بردارند همانطور که انحصار بانک و بیمه را شکستند. همچنین با اعتماد به رسانههای داخلی، خطوط قرمز ناکارآمد را که مزیت رقابتی رسانههای رسمی و مجوزدار را از میان برده است، بهتدریج حذف کنند. رسانههای اجتماعی، فینفسه بد نیستند و قدرت انجام کارهای خوب را دارند. هر فناوری ارتباطی جدید، دامنهای از تأثیرات سازنده و مخرب را به همراه دارد. هنر حاکمان فرهیخته آن است که تأثیرات سازنده را تقویت و از اثرات مخرب پیشگیری کنند.
راه تقویت تأثیرات سازنده، اعتماد به حرفهایهای مستقل است.
کنترل رسانههای بزرگ و پربسامد، باید دست حرفهایهای مستقل باشد که با روایت درست، غیرسوگیرانه، منصفانه و متوازن رویدادها و تحلیل منطقی منطبق با واقعیت اخبار، نظر مخاطبان را به خود جلب کنند و بازار انبوه رسانههای اجتماعی دروغزن پرمخاطب را از رونق بیندازند. این تحول عمیق، اراده بزرگی میطلبد. صاحبان اراده، یکی، دو روز در اینستاگرام، برخی گعدههای لایو پررونق را دنبال کنند تا بدانند که وقت برای اقدام، بس تنگ است.
▫️روزنامه شرق شماره ۳۷۷۸ سهشنبه ۷ مرداد ۹۹
▫️روزنامه شرق شماره ۳۷۷۸ سهشنبه ۷ مرداد ۹۹
#سینما
🔸خسرو سینایی و دعای خیر
هرگز دوست ندارم از هیچکس چنین درخواست دردمندانهای داشته باشم
ولی اکنون به دعای خیر شما عزیز ان دل، برای دوست گرانقدر و انسان شریف و برادر بزرگوارم جناب استاد #خسرو_سینایی به خالصانهترین شکل محتاجم.
واقعا مگر سینمای ایران چند مرد کهن اینچنینی دارد؟
او اکنون به واسطه عفونت توامان ریه و نیز بیماری #کرونا در بخش ویژه بیمارستان امیر اعلم از دیروز بستری است و تحت تنفس کمکی با دستگاه #ونتیلاتور است.
همگی از ته دل برای بهبودش با هرزبانی دعا کنیم.
▫️#حبیب_احمدزاده
🔸خسرو سینایی و دعای خیر
هرگز دوست ندارم از هیچکس چنین درخواست دردمندانهای داشته باشم
ولی اکنون به دعای خیر شما عزیز ان دل، برای دوست گرانقدر و انسان شریف و برادر بزرگوارم جناب استاد #خسرو_سینایی به خالصانهترین شکل محتاجم.
واقعا مگر سینمای ایران چند مرد کهن اینچنینی دارد؟
او اکنون به واسطه عفونت توامان ریه و نیز بیماری #کرونا در بخش ویژه بیمارستان امیر اعلم از دیروز بستری است و تحت تنفس کمکی با دستگاه #ونتیلاتور است.
همگی از ته دل برای بهبودش با هرزبانی دعا کنیم.
▫️#حبیب_احمدزاده
🔸دنیای پیش از گوگل
امروزه زندگی و دنیای اطلاعات با نام #گوگل پیوند خورده است. افراد با شنیدن یک نام ناآشنا، یا برای خرید یک جنس، یا برای کسب اطلاعات درباره یک موضوع خاص به سرعت به سراغ موتور جستجوی گوگل میروند.
این قضیه چنان با زندگی روزمره درآمیخته که تصور زندگی بدون گوگل برای بسیاری از افراد دشوار است. اما دنیای فناوری قبل از ظهور گوگل چگونه بود؟
#آملیا_اکر، استادیار در دانشگاه تگزاس آستین که درباره نحوه انتشار اطلاعات و حفاظت از ماندگاری آنها در اینترنت تحقیق میکند، میگوید: «در حال حاضر گوگل ۹۰ درصد بازار موتورهای جستجو را در اختیار دارد و از رقبایی نظیر #یاهو، #بینگ یا #داک_داک_گو جلوتر است. اما قبل از اینکه الگوریتم جستجوی گوگل تقریبا همه چیز را در #وب تحت سلطه بگیرد، سایتهایی وجود داشتند که منابع موجود را موضوع بندی میکردند و موتورهای جستجویی بودند که ساخته شده بودند تا به صورت موضوعی در محتواها بگردند.»
نخستین نسخه این دست وبسایتهای مرجع، وبسایتهایی بودند که اصطلاحا «سرفرز» نامیده میشدند و به صورت دستی همه سایتها درباره یک موضوع خاص را می خواندند و اطلاعاتشان را طبقه بندی و عرضه میکردند. این روش بعدها جای خود را به یک مکانیزم کامپیوتری خودکار داد.
در دهه نود حدود ۲۰ موتور جستجوی مختلف بدین شکل وجود داشت که از آنها میتوان به یاهو یا #آلتاویستا اشاره کرد. این موتورها محتوای وب را در زیر موضوعاتی نظیر اخبار، ورزش، سفر، تجارت و نظیر اینها طبقه بندی میکردند. در هر ستون تعداد زیادی نام با لینک آبی مشخص شده بود که کاربران میتوانستند با کلیک روی آنها به صفحه مورد نظر بروند. با این حال ظاهر چنین صفحاتی بیشتر از آنکه برای جلب مخاطب درست شده باشد، بیشتر به صفحات آخر تقویمها و دفترچههای تلفن شبیه بود.
تفاوت عمدهای که جستجو در دهه نود با حال حاضر داشت این بود که آن زمان کاربران با توجه به جدید بودن پدیده وب، به دنبال «کشف وب» و زیر و بالا کردن آن بودند و یافتن یک اطلاعات دقیق یا یک محصول همیشه هدف موتورهای جستجو به شمار نمیرفت. در واقع جذابیت جستجو برای کاربر این بود که میتواند نقشی فعال در انتخاب محتوا ایفا کند.
این در حالی است که امروز وقتی از جستجو حرف میزنیم در واقع منظورمان بازدید از وبسایت یا چرخ زدن بیهدف در ایندکسها نیست. بلکه مقصودمان دسترسی به جوابی دقیق و معتبر به یک سوال مشخص یا دسترسی به زنجیرهای از خروجی اطلاعات شبکهها است.
موتورهای جستجو در آن زمان کمتر بر هدفگیری مخاطبان به منظور ترغیب آنان برای خرید یک جنس متمرکز بودند و کاربران از اختیار و کنترل بیشتری به هنگام گشت زنی در وب برخوردار بودند. موتورهای جستجو نیز عموما محتواهای غیراخلاقی را از نتایج جستجو حذف نمیکردند.
هرچند امروزه درجه اختیار کاربران برای انتخاب محتوا در عین تنوع محدودتر شده است، با این حال میتوان گفت موتورهای جستجوی فعلی فضای اینترنت را بسیار دموکراتیکتر کردهاند. اگر در ابتدای عصر اینترنت تنها تعدادی محدودی سایت و شرکت میتوانستند محتوای خود را برای همگان عرضه کنند، امروزه محتوای تولیدی هر فرد میتواند به سرعت در معرض دیدها قرار گیرد و دیگران با جستجو از آن مطلع شوند.
موتورهای جستجو در عصر ما پیوسته با ردگیری و ثبت نحوه جستجوی کاربران رفتارشان را زیر نظر میگیرند و آنها را به سرویسهای دلخواه راهنمایی میکنند. در همان حال که شرکتهای تبلیغاتی و بازاریابی نیز با پرداخت پول در صفحات نتایج جستجوها ظاهر میشوند و سلیقه کاربران را شکل میدهند. در واقع اگر بخواهیم مقایسه کنیم، اینترنت در ابتدا بیشتر به یک کتابخانه با محتوای محدود شبیه بود که موتورهای جستجو در نقش کتابدار تلاش میکردند کاربران را راهنمایی کنند.
امروزه اما اینترنت به دنیایی بیکرانه از اطلاعات شبیه است که موتورهای جستجو با انواع و اقسام الگوریتمهای #هوشمصنوعی تلاش دارند در کوتاهترین زمان ممکن گزیدهترین اطلاعات معتبر و مفید را در اختیار او قرار دهند، ذائقه مخاطب را شناسایی کنند، وی را به سمت خرید محصولات و کالاهای تجاری سوق دهند و پایگاههای دادهای عظیم برای شرکتهای تجاری ثالث فراهم آورند.
امروزه زندگی و دنیای اطلاعات با نام #گوگل پیوند خورده است. افراد با شنیدن یک نام ناآشنا، یا برای خرید یک جنس، یا برای کسب اطلاعات درباره یک موضوع خاص به سرعت به سراغ موتور جستجوی گوگل میروند.
این قضیه چنان با زندگی روزمره درآمیخته که تصور زندگی بدون گوگل برای بسیاری از افراد دشوار است. اما دنیای فناوری قبل از ظهور گوگل چگونه بود؟
#آملیا_اکر، استادیار در دانشگاه تگزاس آستین که درباره نحوه انتشار اطلاعات و حفاظت از ماندگاری آنها در اینترنت تحقیق میکند، میگوید: «در حال حاضر گوگل ۹۰ درصد بازار موتورهای جستجو را در اختیار دارد و از رقبایی نظیر #یاهو، #بینگ یا #داک_داک_گو جلوتر است. اما قبل از اینکه الگوریتم جستجوی گوگل تقریبا همه چیز را در #وب تحت سلطه بگیرد، سایتهایی وجود داشتند که منابع موجود را موضوع بندی میکردند و موتورهای جستجویی بودند که ساخته شده بودند تا به صورت موضوعی در محتواها بگردند.»
نخستین نسخه این دست وبسایتهای مرجع، وبسایتهایی بودند که اصطلاحا «سرفرز» نامیده میشدند و به صورت دستی همه سایتها درباره یک موضوع خاص را می خواندند و اطلاعاتشان را طبقه بندی و عرضه میکردند. این روش بعدها جای خود را به یک مکانیزم کامپیوتری خودکار داد.
در دهه نود حدود ۲۰ موتور جستجوی مختلف بدین شکل وجود داشت که از آنها میتوان به یاهو یا #آلتاویستا اشاره کرد. این موتورها محتوای وب را در زیر موضوعاتی نظیر اخبار، ورزش، سفر، تجارت و نظیر اینها طبقه بندی میکردند. در هر ستون تعداد زیادی نام با لینک آبی مشخص شده بود که کاربران میتوانستند با کلیک روی آنها به صفحه مورد نظر بروند. با این حال ظاهر چنین صفحاتی بیشتر از آنکه برای جلب مخاطب درست شده باشد، بیشتر به صفحات آخر تقویمها و دفترچههای تلفن شبیه بود.
تفاوت عمدهای که جستجو در دهه نود با حال حاضر داشت این بود که آن زمان کاربران با توجه به جدید بودن پدیده وب، به دنبال «کشف وب» و زیر و بالا کردن آن بودند و یافتن یک اطلاعات دقیق یا یک محصول همیشه هدف موتورهای جستجو به شمار نمیرفت. در واقع جذابیت جستجو برای کاربر این بود که میتواند نقشی فعال در انتخاب محتوا ایفا کند.
این در حالی است که امروز وقتی از جستجو حرف میزنیم در واقع منظورمان بازدید از وبسایت یا چرخ زدن بیهدف در ایندکسها نیست. بلکه مقصودمان دسترسی به جوابی دقیق و معتبر به یک سوال مشخص یا دسترسی به زنجیرهای از خروجی اطلاعات شبکهها است.
موتورهای جستجو در آن زمان کمتر بر هدفگیری مخاطبان به منظور ترغیب آنان برای خرید یک جنس متمرکز بودند و کاربران از اختیار و کنترل بیشتری به هنگام گشت زنی در وب برخوردار بودند. موتورهای جستجو نیز عموما محتواهای غیراخلاقی را از نتایج جستجو حذف نمیکردند.
هرچند امروزه درجه اختیار کاربران برای انتخاب محتوا در عین تنوع محدودتر شده است، با این حال میتوان گفت موتورهای جستجوی فعلی فضای اینترنت را بسیار دموکراتیکتر کردهاند. اگر در ابتدای عصر اینترنت تنها تعدادی محدودی سایت و شرکت میتوانستند محتوای خود را برای همگان عرضه کنند، امروزه محتوای تولیدی هر فرد میتواند به سرعت در معرض دیدها قرار گیرد و دیگران با جستجو از آن مطلع شوند.
موتورهای جستجو در عصر ما پیوسته با ردگیری و ثبت نحوه جستجوی کاربران رفتارشان را زیر نظر میگیرند و آنها را به سرویسهای دلخواه راهنمایی میکنند. در همان حال که شرکتهای تبلیغاتی و بازاریابی نیز با پرداخت پول در صفحات نتایج جستجوها ظاهر میشوند و سلیقه کاربران را شکل میدهند. در واقع اگر بخواهیم مقایسه کنیم، اینترنت در ابتدا بیشتر به یک کتابخانه با محتوای محدود شبیه بود که موتورهای جستجو در نقش کتابدار تلاش میکردند کاربران را راهنمایی کنند.
امروزه اما اینترنت به دنیایی بیکرانه از اطلاعات شبیه است که موتورهای جستجو با انواع و اقسام الگوریتمهای #هوشمصنوعی تلاش دارند در کوتاهترین زمان ممکن گزیدهترین اطلاعات معتبر و مفید را در اختیار او قرار دهند، ذائقه مخاطب را شناسایی کنند، وی را به سمت خرید محصولات و کالاهای تجاری سوق دهند و پایگاههای دادهای عظیم برای شرکتهای تجاری ثالث فراهم آورند.
#کرونا 🔸 جهان
تاکنون تعداد مبتلایان بیماری کرونا در جهان به ۱۷ میلیون و ۳۹ هزار نفر رسیده که از این تعداد ۶۶۶ هزار نفر جان خود را از دست دادنه و تعداد ۱۰ میلیون ۵۶۲ هزار نفر بهبود یافتهاند.
تاکنون تعداد مبتلایان بیماری کرونا در جهان به ۱۷ میلیون و ۳۹ هزار نفر رسیده که از این تعداد ۶۶۶ هزار نفر جان خود را از دست دادنه و تعداد ۱۰ میلیون ۵۶۲ هزار نفر بهبود یافتهاند.
#تراس 🔸 باید ترسید
از داشتن چشم اما ندیدن زیبایی، داشتن گوش اما نشنیدن موسیقی، داشتن عقل اما آگاه نشدن از حقیقت، داشتن قلبی که هرگز نتپیده و نسوخته باید خیلی ترسید.▫️#تتسوکو_کورویاناگی
از داشتن چشم اما ندیدن زیبایی، داشتن گوش اما نشنیدن موسیقی، داشتن عقل اما آگاه نشدن از حقیقت، داشتن قلبی که هرگز نتپیده و نسوخته باید خیلی ترسید.▫️#تتسوکو_کورویاناگی