#ارزشهایخبری
🔸۳. ﻓﻘﺪان اﺑﻬﺎم | وﺿﻮح (Unambiguity)
ﻓﻘﺪان اﺑﻬـﺎم ﺑـﻪ ﻣﺜﺎﺑـﻪ ﺳـﻮﻣﻴﻦ ارزش ﺧﺒﺮی ﻛﻪ ﺑﻪوﺳﻴﻠه دو ﻣﺤﻘﻖ ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ در واﻗﻊ ﺑﻪوﺿﻮح روﻳﺪاد ﻣﺮﺑﻮط میﺷﻮد. وﺿﻮح ﺑﻪﻣﻌﻨﻲ ﺳﺎدهﺳﺎزی ﻧﻴﺴﺖ، اﻣﺎ ﺑﻪﻫﺮ ﺣﺎل ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻃﻴﻒ ﮔﺴﺘﺮده ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺟﻬﺖ داد و ﺳﺎﻣﺎن ﺑﺨﺸﻴﺪ. ﻫﻤﺎنﻃـﻮر ﻛـﻪ میداﻧﻴﻢ، روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری ﺑﺮﺧﻼف ادﺑﻴﺎت، ﺑﻪ رﻣﺰ و رازﻫﺎی ژرف ﻧﻴﺎز ﻧﺪارد و اﻳﻦ رﻣﺰ و رازﻫﺎ را ﺻﺮﻓﺎ در ﻳﻚ ﺣﺪ منطقی میﭘﺬﻳﺮد. ﺑﺮﺧﻼف ادﺑﻴـﺎت ﻛـﻪ در آن اﺑﻬﺎم و اﻳﻬﺎم اﺑﺰار ﻛﺎر ﺑﻪﺣﺴﺎب میآﻳﺪ، در روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری اﻳﻦ اﻣـﺮ ﺗـﺎ ﺣﺪاﻣﻜﺎن ﻛﺎﻫﺶ میﻳﺎﺑﺪ.
🔸 ۴. معنیدار ﺑﻮدن (Meaningfulness)
ﭼﻬـﺎرﻣﻴﻦ ارزش ﺧﺒﺮی مﻮرد ﻧﻈﺮ ﮔﺎﻟﺘﻮﻧﮓ و روگ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان معنیدار ﺑﻮدن، ﺧﻮد را در دو ﺻﻮرت ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ:
اﻟﻒ. ﻣﺠﺎورت ﻓﺮهنگی
ب. ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻮدن (Relevance)
ﻣﺠﺎورت فرهنگی ﺑﺮای ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ را ﮔﺮدآوری میﻛﻨـﺪ، در ﻗﻴـﺎس ﺑـﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎ، ﻣﻌﻨﻲدارﺗﺮ ﺑﻪﻧﻈﺮ میرﺳﺪ. ﮔﺰﻳﻨﺶﮔﺮ ﺧﺒﺮ اﮔﺮ اﺣﺴﺎس ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﻴﺸﻴﻨه فرهنگی ﻳﻚ رﺧﺪاد ﺑﺎ او و ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن رﺳﺎﻧﻪاش ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ و ﺳﻨﺨﻴﺖ و ﻫﻤﺨﻮانی دارد، آن را ﺑﺮای درج و ﭘﺨﺶ اﻧﺘﺨﺎب میﻛﻨﺪ (ﻫﻤﭽﻮن اﻧﻌﻜـﺎس اﺧﺒﺎر ﻓﻠﺴﻄﻴﻦ در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی اﻳﺮان).
ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻮدن و رﺑﻂ داﺷـﺘﻦ ﻫﻢ از ﻫﻤﻴﻦ زاوﻳـﻪ و ﻣﻨﻈـﺮ ﻣﻄـﺮح اﺳـﺖ. روﻳﺪادﻫﺎیی ﻛﻪ در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی دوردﺳﺖ رخ میدﻫﻨﺪ، ﻛﻤﺘﺮ ﺑﺨﺖ و اﻣﻜـﺎن ﮔﺰﻳﻨﺶ میﻳﺎﺑﻨﺪ، ﻣﮕﺮ آﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺗﻬﺪﻳﺪ ﺟﻠﻮهﮔﺮ ﺷﻮﻧﺪ (ﻣﺜﻞ درج اﺧﺒﺎر اوﭘﻚ و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻋـﻀﻮ آن در ﻧـﺸﺮﻳﺎت ﻏﺮبی در ﻫـﺮ زﻣـﺎن ﻛـﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻧﻔﺖ ﺑﺮای ﻏﺮب ﺑﻪﺻﻮرت ﺗﻬﺪﻳﺪ در میآﻳﺪ.
🔸 ۵. ﻫﻤﺨﻮانی و ﻫﻤﺎهنگی (Consonance)
ﮔﺎﻟﺘﻮﻧﮓ و روگ ﭘﻨﺠﻤـﻴﻦ ارزش ﺧﺒﺮی را ﭼﻨﻴﻦ ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻛﺮدهاﻧﺪ: ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﭘﻴﺶبینی ﻛﺮدن ﻳﻚ روﻳـﺪاد و ﻳـﺎ ﺗﻤﺎﻳﻞداﺷﺘﻦ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﻳﻚ روﻳﺪاد.
اﻳﻦ دو ﻣﺤﻘﻖ میﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ اﮔﺮ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ اﻧﺘﻈﺎر و ﻗﺼﺪ ﺗﺤﻘﻖ ﻳﻚ روﻳـﺪاد را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، آن روﻳﺪاد ﻗﻄﻌﺎً ﻣﺘﺤﻘﻖ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. ﺑـﻪﻋﻨـﻮان ﻣﺜـﺎل، ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت ﻏﺎﻟﺒﺎً ﮔﺮدﻫﻤﺎییﻫﺎ را ﺑﻪ آن ﺻﻮرتی ﻛﻪ میﺧﻮاﻫﻨﺪ و ﺑﺎ ذکر ﻧﻜﺘﻪﻫﺎیی ﻛﻪ ﻣﺎﻳﻞاﻧﺪ در آنﻫﺎ ﻃﺮح و ﺑﺮﺟـﺴﺘﻪ ﺷـﻮﻧﺪ، در ﻣﻌﺮض دﻳﺪ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﻗﺮار میدﻫﻨﺪ. ﻣﺜﺎلی ﻛﻪ ﻣﺤﻘﻘﺎن ﻣﺎ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ اراﺋـﻪ میﻛﻨﻨﺪ، ﺑﺮﭘﺎیی ﻳﻚ ﮔﺮدﻫﻤﺎیی ﺑﺰرگ ﻋﻠﻴﻪ ﺟﻨﮓ وﻳﺘﻨﺎم اﺳﺖ ﻛـﻪ رﺳـﺎﻧﻪﻫﺎ ﻫﻤـه ﺷﻌﺎرﻫﺎ و دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎی ﻣﻄﺮح ﺷﺪه در اﻳﻦ ﮔﺮدﻫﻤﺎیی را ﻧﺎدﻳـﺪه ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ و ﻓﻘﻂ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺧﺸﻮنتی را ﻛﻪ در ﺿﻤﻦ آن ﺣﺎدث ﺷﺪ، ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻛﺮدﻧﺪ.
🔸 ۶. ﻏﻴﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮه ﺑﻮدن (Unexpectedness)
ﻣﻨﻈﻮر ﮔﺎﻟﺘﻮﻧﮓ و روگ ازﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮه ﺑﻮدن ﻳﻚ روﻳﺪاد، ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ ﭘﻴﺶبینی ﺑﻮدن و ﻧﺪرت روﻳﺪاد اﺳﺖ. ﻃﺒﻌﺎً اﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ را ﺑﺎﻳﺪ در ارزشﻫﺎیی ﻫﻤﭽﻮن معنیدار ﺑﻮدن (ارزش ﭼﻬﺎرم) و ﻫﻤﺨﻮاﻧﻲ و ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ (ارزش ﭘﻨﺠﻢ) ﻳﺎﻓﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، تازگی روﻳﺪادﻫﺎی ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮه را ﺑﺎﻳﺪ در ﮔﺴﺘﺮهﻫﺎی آﺷﻨﺎ و ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺘﻈﺎر ﺟﺴﺖوﺟﻮ ﻛﺮد.
🔸٧. اﺳﺘﻤﺮار | ﺗﺪاوم (Continuity)
اﺳﺘﻤﺮار ﻳﺎ ﺗﺪاوم، ﻧﺎﻇﺮ ﺑﺮ ﺧﺒﺮ ﺟﺎری (Running Story) اﺳﺖ. اﮔﺮ ﺧﺒﺮی ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒﺮی ﻗﺮار ﮔﻴﺮد، ﺗـﺎ زﻣﺎن ﻣﺸﺨﺺ ﺑﻪﻃﻮر ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒﺮی ﺧﻮاﻫﺪ ﻣﺎﻧـﺪ. (ﻫﻤﭽـﻮن ﺗﻈﺎﻫﺮات و اﻋﺘﺮاضﻫﺎی ﻣـﺮدم در ﻛـﺸﻮرﻫﺎی ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧـﻪ ﻋﺮبی در ﺳـﺎل ۲۰۱۱ ﻛﻪ ﻣﺪتﻫﺎی ﻣﺪﻳﺪی در ﻛﺎﻧﻮن ﺗﻮﺟﻬﺎت رﺳـﺎﻧﻪای ﺑـﺎقی ﻣﺎﻧـﺪ و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل از درون ﺧﻮد آﺳﺘﺎﻧﻪﻫﺎی ﺗﺎزه دﻳﮕﺮی ﻧﻈﻴﺮ آزادی و اﺳـﺘﻘﻼل و ﺗﻜﻴﻪ ﺑﻪ ارزشﻫﺎی دینی را ﺑﻪ ﻋﺮﺻﻪ ﻛﺸﺎند.
🔸۳. ﻓﻘﺪان اﺑﻬﺎم | وﺿﻮح (Unambiguity)
ﻓﻘﺪان اﺑﻬـﺎم ﺑـﻪ ﻣﺜﺎﺑـﻪ ﺳـﻮﻣﻴﻦ ارزش ﺧﺒﺮی ﻛﻪ ﺑﻪوﺳﻴﻠه دو ﻣﺤﻘﻖ ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ در واﻗﻊ ﺑﻪوﺿﻮح روﻳﺪاد ﻣﺮﺑﻮط میﺷﻮد. وﺿﻮح ﺑﻪﻣﻌﻨﻲ ﺳﺎدهﺳﺎزی ﻧﻴﺴﺖ، اﻣﺎ ﺑﻪﻫﺮ ﺣﺎل ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻃﻴﻒ ﮔﺴﺘﺮده ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺟﻬﺖ داد و ﺳﺎﻣﺎن ﺑﺨﺸﻴﺪ. ﻫﻤﺎنﻃـﻮر ﻛـﻪ میداﻧﻴﻢ، روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری ﺑﺮﺧﻼف ادﺑﻴﺎت، ﺑﻪ رﻣﺰ و رازﻫﺎی ژرف ﻧﻴﺎز ﻧﺪارد و اﻳﻦ رﻣﺰ و رازﻫﺎ را ﺻﺮﻓﺎ در ﻳﻚ ﺣﺪ منطقی میﭘﺬﻳﺮد. ﺑﺮﺧﻼف ادﺑﻴـﺎت ﻛـﻪ در آن اﺑﻬﺎم و اﻳﻬﺎم اﺑﺰار ﻛﺎر ﺑﻪﺣﺴﺎب میآﻳﺪ، در روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری اﻳﻦ اﻣـﺮ ﺗـﺎ ﺣﺪاﻣﻜﺎن ﻛﺎﻫﺶ میﻳﺎﺑﺪ.
🔸 ۴. معنیدار ﺑﻮدن (Meaningfulness)
ﭼﻬـﺎرﻣﻴﻦ ارزش ﺧﺒﺮی مﻮرد ﻧﻈﺮ ﮔﺎﻟﺘﻮﻧﮓ و روگ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان معنیدار ﺑﻮدن، ﺧﻮد را در دو ﺻﻮرت ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ:
اﻟﻒ. ﻣﺠﺎورت ﻓﺮهنگی
ب. ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻮدن (Relevance)
ﻣﺠﺎورت فرهنگی ﺑﺮای ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ را ﮔﺮدآوری میﻛﻨـﺪ، در ﻗﻴـﺎس ﺑـﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎ، ﻣﻌﻨﻲدارﺗﺮ ﺑﻪﻧﻈﺮ میرﺳﺪ. ﮔﺰﻳﻨﺶﮔﺮ ﺧﺒﺮ اﮔﺮ اﺣﺴﺎس ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﻴﺸﻴﻨه فرهنگی ﻳﻚ رﺧﺪاد ﺑﺎ او و ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن رﺳﺎﻧﻪاش ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ و ﺳﻨﺨﻴﺖ و ﻫﻤﺨﻮانی دارد، آن را ﺑﺮای درج و ﭘﺨﺶ اﻧﺘﺨﺎب میﻛﻨﺪ (ﻫﻤﭽﻮن اﻧﻌﻜـﺎس اﺧﺒﺎر ﻓﻠﺴﻄﻴﻦ در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی اﻳﺮان).
ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻮدن و رﺑﻂ داﺷـﺘﻦ ﻫﻢ از ﻫﻤﻴﻦ زاوﻳـﻪ و ﻣﻨﻈـﺮ ﻣﻄـﺮح اﺳـﺖ. روﻳﺪادﻫﺎیی ﻛﻪ در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی دوردﺳﺖ رخ میدﻫﻨﺪ، ﻛﻤﺘﺮ ﺑﺨﺖ و اﻣﻜـﺎن ﮔﺰﻳﻨﺶ میﻳﺎﺑﻨﺪ، ﻣﮕﺮ آﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺗﻬﺪﻳﺪ ﺟﻠﻮهﮔﺮ ﺷﻮﻧﺪ (ﻣﺜﻞ درج اﺧﺒﺎر اوﭘﻚ و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻋـﻀﻮ آن در ﻧـﺸﺮﻳﺎت ﻏﺮبی در ﻫـﺮ زﻣـﺎن ﻛـﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻧﻔﺖ ﺑﺮای ﻏﺮب ﺑﻪﺻﻮرت ﺗﻬﺪﻳﺪ در میآﻳﺪ.
🔸 ۵. ﻫﻤﺨﻮانی و ﻫﻤﺎهنگی (Consonance)
ﮔﺎﻟﺘﻮﻧﮓ و روگ ﭘﻨﺠﻤـﻴﻦ ارزش ﺧﺒﺮی را ﭼﻨﻴﻦ ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻛﺮدهاﻧﺪ: ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﭘﻴﺶبینی ﻛﺮدن ﻳﻚ روﻳـﺪاد و ﻳـﺎ ﺗﻤﺎﻳﻞداﺷﺘﻦ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﻳﻚ روﻳﺪاد.
اﻳﻦ دو ﻣﺤﻘﻖ میﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ اﮔﺮ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ اﻧﺘﻈﺎر و ﻗﺼﺪ ﺗﺤﻘﻖ ﻳﻚ روﻳـﺪاد را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، آن روﻳﺪاد ﻗﻄﻌﺎً ﻣﺘﺤﻘﻖ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. ﺑـﻪﻋﻨـﻮان ﻣﺜـﺎل، ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت ﻏﺎﻟﺒﺎً ﮔﺮدﻫﻤﺎییﻫﺎ را ﺑﻪ آن ﺻﻮرتی ﻛﻪ میﺧﻮاﻫﻨﺪ و ﺑﺎ ذکر ﻧﻜﺘﻪﻫﺎیی ﻛﻪ ﻣﺎﻳﻞاﻧﺪ در آنﻫﺎ ﻃﺮح و ﺑﺮﺟـﺴﺘﻪ ﺷـﻮﻧﺪ، در ﻣﻌﺮض دﻳﺪ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﻗﺮار میدﻫﻨﺪ. ﻣﺜﺎلی ﻛﻪ ﻣﺤﻘﻘﺎن ﻣﺎ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ اراﺋـﻪ میﻛﻨﻨﺪ، ﺑﺮﭘﺎیی ﻳﻚ ﮔﺮدﻫﻤﺎیی ﺑﺰرگ ﻋﻠﻴﻪ ﺟﻨﮓ وﻳﺘﻨﺎم اﺳﺖ ﻛـﻪ رﺳـﺎﻧﻪﻫﺎ ﻫﻤـه ﺷﻌﺎرﻫﺎ و دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎی ﻣﻄﺮح ﺷﺪه در اﻳﻦ ﮔﺮدﻫﻤﺎیی را ﻧﺎدﻳـﺪه ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ و ﻓﻘﻂ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺧﺸﻮنتی را ﻛﻪ در ﺿﻤﻦ آن ﺣﺎدث ﺷﺪ، ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻛﺮدﻧﺪ.
🔸 ۶. ﻏﻴﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮه ﺑﻮدن (Unexpectedness)
ﻣﻨﻈﻮر ﮔﺎﻟﺘﻮﻧﮓ و روگ ازﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮه ﺑﻮدن ﻳﻚ روﻳﺪاد، ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ ﭘﻴﺶبینی ﺑﻮدن و ﻧﺪرت روﻳﺪاد اﺳﺖ. ﻃﺒﻌﺎً اﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ را ﺑﺎﻳﺪ در ارزشﻫﺎیی ﻫﻤﭽﻮن معنیدار ﺑﻮدن (ارزش ﭼﻬﺎرم) و ﻫﻤﺨﻮاﻧﻲ و ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ (ارزش ﭘﻨﺠﻢ) ﻳﺎﻓﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، تازگی روﻳﺪادﻫﺎی ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮه را ﺑﺎﻳﺪ در ﮔﺴﺘﺮهﻫﺎی آﺷﻨﺎ و ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺘﻈﺎر ﺟﺴﺖوﺟﻮ ﻛﺮد.
🔸٧. اﺳﺘﻤﺮار | ﺗﺪاوم (Continuity)
اﺳﺘﻤﺮار ﻳﺎ ﺗﺪاوم، ﻧﺎﻇﺮ ﺑﺮ ﺧﺒﺮ ﺟﺎری (Running Story) اﺳﺖ. اﮔﺮ ﺧﺒﺮی ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒﺮی ﻗﺮار ﮔﻴﺮد، ﺗـﺎ زﻣﺎن ﻣﺸﺨﺺ ﺑﻪﻃﻮر ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒﺮی ﺧﻮاﻫﺪ ﻣﺎﻧـﺪ. (ﻫﻤﭽـﻮن ﺗﻈﺎﻫﺮات و اﻋﺘﺮاضﻫﺎی ﻣـﺮدم در ﻛـﺸﻮرﻫﺎی ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧـﻪ ﻋﺮبی در ﺳـﺎل ۲۰۱۱ ﻛﻪ ﻣﺪتﻫﺎی ﻣﺪﻳﺪی در ﻛﺎﻧﻮن ﺗﻮﺟﻬﺎت رﺳـﺎﻧﻪای ﺑـﺎقی ﻣﺎﻧـﺪ و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل از درون ﺧﻮد آﺳﺘﺎﻧﻪﻫﺎی ﺗﺎزه دﻳﮕﺮی ﻧﻈﻴﺮ آزادی و اﺳـﺘﻘﻼل و ﺗﻜﻴﻪ ﺑﻪ ارزشﻫﺎی دینی را ﺑﻪ ﻋﺮﺻﻪ ﻛﺸﺎند.
عرصههای ارتباطی
#خبر🔸ﮔﺎﻟﺘﻮﻧﮓ - روگ ارزشﻫﺎی دوازدهﮔﺎﻧﻪ ﻳﻮﻫﺎن ﮔﺎﻟﺘﻮنگ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎس ﻧﺮوژی (زاده ۲۴ اﻛﺘﺒﺮ ۱۹۳۰ در اﺳﻠﻮ ﻧﺮوژ) ــ ﻛﻪ ﻋﺮﺻﻪ تخصصیاش ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻛﺸﻤﻜﺶ و ﺻﻠﺢ اﺳﺖ ــ و ﻫﻤﻜﺎر ﭘﮋوهشیاش ﻣـﺮی ﻫﻮﻟﻤﺒﻮ روگ از ﭼﻬﺮهﻫﺎی ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ در ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ارﺗﺒﺎطی ﺑﻪﺷﻤﺎر میآﻳﻨﺪ و ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺘﻮان آﻧﺎن را…
#ارزشهایخبری
🔸۸. ﺗﺮﻛﻴﺐ (Composition)
ﺗﺮﻛﻴﺐ آﻣﻴﺰهای از اﻧﻮاع روﻳﺪادﻫﺎﺳﺖ. ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل، اﮔﺮ روزﻧﺎﻣﻪای ﺣﺎوی ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺧﺒـﺮ ﺧـﺎرجی اﺳـﺖ، ﭼﻨـﺪ ﺧﺒﺮ داخلی ﺑﻪ آن میاﻓﺰاﻳﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻮازن ﺧﺒﺮی را ﺑﺮﻗﺮار ﺳﺎزﻧﺪ. ﻳﺎ روزﻧﺎﻣﻪای ﻛﻪ در ﻳﻚ ﺻﻔﺤه ﺧﻮد ﭼﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻣﻨﻔﻲ دارد، ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻳﻚ ﻳﺎ دو ﺧﺒﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﮔﻨﺠﺎﻧﺪن آنﻫﺎ در ﻣﻴﺎن ﺧﺒﺮﻫﺎی منفی، ﺗﻼش میﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻌـﺎدل ﻣﻨﺎﺳـﺐ را از ﻟﺤﺎظ ﻣﻀﻤﻮنی در ﺻﻔﺤﻪ ﺑﺮﻗﺮار ﺳﺎزد. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻨﻬﺎ، میﺗﻮان ﺑﺮای ﻳﻚ رﮔه اصلی ﺧﺒﺮی ﻳﺎ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻬﻢ ﺟﺎری، ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﺟﺎنبی را ﻓﺮاﻫﻢ ﺳـﺎﺧﺖ نا ﺗﺮﻛﻴﺐ دﻟﺨﻮاه ﻓﺮاﻫﻢ آﻳﺪ.
همانﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ، ﮔﺎﻟﺘﻮنگ و روگ اﻓـﺰون ﺑـﺮ اﻳـﻦ ﻫـﺸﺖ ارزش ﺧﺒﺮی، ﭼﻬﺎر ارزش دﻳﮕﺮ را ﻫﻢ ﻣﻄﺮح ﻛﺮدﻧـﺪ و ﮔﻔﺘﻨـﺪ ﻛـﻪ اﻳـﻦ ﭼﻬـﺎر ارزش از ﻧﻈﺮ فرهنگی ﺑﻪ اﺑﺰار ﻛﺎر رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷـﺪهاﻧـﺪ و در ﮔﻮﺷه ﺷﻤﺎلﻏﺮبی دﻧﻴﺎ ﻫﻤﻮاره در اﻣـﺮ ﮔـﺰﻳﻨﺶ روﻳـﺪادﻫﺎ ﻣـﻮرد اﺳـﺘﻔﺎده روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران آﻧﺠﺎ ﻗﺮار میﮔﻴﺮﻧﺪ، و ﻋﺒﺎرتند از:
🔸 ۹. ارﺟﺎع ﺑﻪ ﻣﻠﻞ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه (Reference to elite nations)
ﻳﻮﻫﺎن ﮔﺎﻟﺘﻮنگ و ﻣﺮی روگ اﺛﺒﺎت میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی در اﻛﺜـﺮ ﻣـﻮارد ﺧﺒـﺮی، ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎی ﺧﻮد را ﻣﻴﺎن ﻣﻠﻞ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه اﻧﺘﺨﺎب میﻛﻨﻨـﺪ و ﻋﺎﻣﺪاﻧـﻪ در اﻳـﻦ ﻣﻮارد از ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎی رو ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ میﭘﺮﻫﻴﺰﻧﺪ. ﻣﻘﻮﻻت ﺧﺒـﺮی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺟﻨﮓﻫﺎ، اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت و ﻓﺠﺎﻳﻊ از ﻣﺜﺎلﻫـﺎی ﻣﻨﺎﺳـﺐ ﺑﺮای اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﻪﺷﻤﺎر میآﻳﻨﺪ. در ﺟﻨﮓﻫـﺎیی ﻛـﻪ ﺑـﻪﻧﺤﻮی از اﻧﺤﺎ ﺑـﻪ آﻣﺮﻳﻜﺎ و روﺳـﻴﻪ ﻣﺮﺑﻮط میﺷﻮﻧﺪ، ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﻣﺘﺤﺪ اﻳﻦ دو ﻗﻄﺐ، ﻫﻤﻮاره در روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ، ﺗﻠﻜﺲﻫﺎی بینالمللی و ﺷـﺒﻜﻪﻫـﺎی ﺗﻠﻮﻳﺰﻳـﻮنی و ﻣـﺎﻫﻮارهای، ﺣـﻀﻮری ﭘﺮرﻧﮓ، ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ و ﺛﺎﺑﺖ دارﻧﺪ، آن ﻫﻢ در ﺣﺎلی ﻛﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎ و ﻧﻴﺮوﻫﺎیی ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ دو ﻗﻄﺐ ﺳﺮوﻛﺎری ﻧﺪارﻧﺪ، اﮔﺮ ﻓﺮﺿﺎً درﮔﻴﺮ ﺟﻨﮓ ﺷـﻮﻧﺪ، ﻫﺮﮔﺰ ﺑـﺎ آن ﺷﺪت و وﺳﻌﺘﻲ ﻛﻪ ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﻣﺘﺤﺪ آﻣﺮﻳﻜﺎ و روﺳﻴﻪ ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒـﺮی ﻗﺮار میﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﭘﻮﺷﺶ داده نمیﺷﻮﻧﺪ و از داﻳﺮه ﺧﺒﺮ ﺧﺎرج ﻧﮕـﺎه داﺷﺘﻪ میﺷﻮﻧﺪ. ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻧﻤﻮﻧﻪ درﻧﻈﺮ ﺑﻴﺎورﻳﻢ ﻛﺸﻤﻜﺶ داخلی ﭼﺎد و اﻧﻘـﻼب ﻧﻴﻜﺎراﮔﻮﺋﻪ را در زﻣﺎن ﺑﻪ ﻗﺪرت رﺳﻴﺪن ﺳﺎﻧﺪﻳﻨﻴﺴﺖﻫﺎ.
ﻳﺎ در ﻣﻮرد اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت، ﻛﻪ ﺳﻤﺒﻞ دﻣﻮﻛﺮاسی تلقی میﺷﻮد، میﺑﻴﻨﻴﻢ ﻛـﻪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی ﺗﺒﻌﻴﺾ ﻗﺎﺋﻞ میﺷﻮﻧﺪ، اﮔﺮ ﻧﻔﺲ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﻣﻬﻢ اﺳﺖ ﭼﻪ ﻓﺮقی میﻛﻨﺪ ﻛﻪ در ﻛﺠﺎ ﺑﺮﮔﺰار میﺷﻮد؟ ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺻـﺮفﻧﻈـﺮ از ﻣﻨﻄﻘـه ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎیی، ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒﺮی ﻗﺮار ﺑﮕﻴﺮد، اﻣـﺎ میﺑﻴﻨـﻴﻢ ﻛـﻪ در ﻋﻤـﻞ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ: اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﺑـﺮای ﻣﺜـﺎل در آﻟﻤﺎن، اﻳﺘﺎﻟﻴﺎ، آﻣﺮﻳﻜﺎ، اﻧﮕﻠﻴﺲ، ﻓﺮاﻧﺴﻪ و... ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ﻣﻔﺼﻞﺗﺮ و ﮔﺴﺘﺮدهﺗﺮ از ﻓﺮﺿـﺎً اﻧﺘﺨﺎﺑـﺎت در آﺳﻴﺎ، آﻓﺮﻳﻘﺎ و آﻣﺮﻳﻜﺎی ﻻﺗﻴﻦ ﭘﻮﺷﺶ داده میﺷﻮﻧﺪ. ﮔﺎﻫﻲ در ﻣﻮرد ﻓﺠﺎﻳﻊ ﻫﻢ، آداب ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒﺮی از ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی دوﮔﺎﻧﻪای ﺣﻜﺎﻳﺖ میﻛﻨﻨﺪ. ﻛﺸﺘﻪﺷﺪن ﻳﻚ ﺳﺮﺑﺎز آﻣﺮﻳﻜﺎیی در ﻫﺎﺋﻴﺘﻲ ﻳـﺎ ﺳـﻮﻣﺎلی، ﻋﺮاق و اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﻪ ”آﺳﺘﺎﻧﻪ“ (اﻧﺪازه ﻻزم ﺑﺮای ﻣﺨﺎﺑﺮه روﻳﺪاد) میرﺳﺪ، اﻣﺎ ﻛﺸﺘﻪﺷﺪن ﻣﺜﻼً ﺻﺪﻫﺎ ﺗﻦ در ﺳﻴﻞ ﻳﺎ ﺗﻮﻓﺎن ﺑـﻨﮕﻼدش ﻛـﺎفی ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺎﻳﺪ ﻫﺰاران ﻧﻔﺮ ﺑﻤﻴﺮﻧﺪ ﺗﺎ ﺧﺒﺮ اﻳﻦ ﻣﺮگ وﻣﻴﺮ ﺑـﻪ ”آﺳـﺘﺎﻧﻪ“ ﺑﺮﺳـﺪ. ﻛﺸﺘﻪﺷﺪن ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ در ﻳﻚ زﻟﺰﻟـﻪ در آﻣﺮﻳﻜـﺎ ﺧﻴﻠـﻲ زود ﺟـﻮاز ﻋﺒـﻮر از ”آﺳﺘﺎﻧه ﺧﺒﺮی“ را درﻳﺎﻓﺖ میﻛﻨـﺪ، اﻣـﺎ ﻣـﺜﻼً ﺑـﺮای زﻟﺰﻟـﻪ در ﻣـﺼﺮ ﻳﺎ ﺑﻮرﻛﻴﻨﺎﻓﺎﺳﻮ ﺑﺎﻳﺪ ارﻗﺎم ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺧﺒﺮ آنﻫﺎ ﻣﺨﺎﺑﺮه ﺷﻮد.
🔸۸. ﺗﺮﻛﻴﺐ (Composition)
ﺗﺮﻛﻴﺐ آﻣﻴﺰهای از اﻧﻮاع روﻳﺪادﻫﺎﺳﺖ. ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل، اﮔﺮ روزﻧﺎﻣﻪای ﺣﺎوی ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺧﺒـﺮ ﺧـﺎرجی اﺳـﺖ، ﭼﻨـﺪ ﺧﺒﺮ داخلی ﺑﻪ آن میاﻓﺰاﻳﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻮازن ﺧﺒﺮی را ﺑﺮﻗﺮار ﺳﺎزﻧﺪ. ﻳﺎ روزﻧﺎﻣﻪای ﻛﻪ در ﻳﻚ ﺻﻔﺤه ﺧﻮد ﭼﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻣﻨﻔﻲ دارد، ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻳﻚ ﻳﺎ دو ﺧﺒﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﮔﻨﺠﺎﻧﺪن آنﻫﺎ در ﻣﻴﺎن ﺧﺒﺮﻫﺎی منفی، ﺗﻼش میﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻌـﺎدل ﻣﻨﺎﺳـﺐ را از ﻟﺤﺎظ ﻣﻀﻤﻮنی در ﺻﻔﺤﻪ ﺑﺮﻗﺮار ﺳﺎزد. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻨﻬﺎ، میﺗﻮان ﺑﺮای ﻳﻚ رﮔه اصلی ﺧﺒﺮی ﻳﺎ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻬﻢ ﺟﺎری، ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﺟﺎنبی را ﻓﺮاﻫﻢ ﺳـﺎﺧﺖ نا ﺗﺮﻛﻴﺐ دﻟﺨﻮاه ﻓﺮاﻫﻢ آﻳﺪ.
همانﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ، ﮔﺎﻟﺘﻮنگ و روگ اﻓـﺰون ﺑـﺮ اﻳـﻦ ﻫـﺸﺖ ارزش ﺧﺒﺮی، ﭼﻬﺎر ارزش دﻳﮕﺮ را ﻫﻢ ﻣﻄﺮح ﻛﺮدﻧـﺪ و ﮔﻔﺘﻨـﺪ ﻛـﻪ اﻳـﻦ ﭼﻬـﺎر ارزش از ﻧﻈﺮ فرهنگی ﺑﻪ اﺑﺰار ﻛﺎر رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷـﺪهاﻧـﺪ و در ﮔﻮﺷه ﺷﻤﺎلﻏﺮبی دﻧﻴﺎ ﻫﻤﻮاره در اﻣـﺮ ﮔـﺰﻳﻨﺶ روﻳـﺪادﻫﺎ ﻣـﻮرد اﺳـﺘﻔﺎده روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران آﻧﺠﺎ ﻗﺮار میﮔﻴﺮﻧﺪ، و ﻋﺒﺎرتند از:
🔸 ۹. ارﺟﺎع ﺑﻪ ﻣﻠﻞ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه (Reference to elite nations)
ﻳﻮﻫﺎن ﮔﺎﻟﺘﻮنگ و ﻣﺮی روگ اﺛﺒﺎت میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی در اﻛﺜـﺮ ﻣـﻮارد ﺧﺒـﺮی، ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎی ﺧﻮد را ﻣﻴﺎن ﻣﻠﻞ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه اﻧﺘﺨﺎب میﻛﻨﻨـﺪ و ﻋﺎﻣﺪاﻧـﻪ در اﻳـﻦ ﻣﻮارد از ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎی رو ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ میﭘﺮﻫﻴﺰﻧﺪ. ﻣﻘﻮﻻت ﺧﺒـﺮی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺟﻨﮓﻫﺎ، اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت و ﻓﺠﺎﻳﻊ از ﻣﺜﺎلﻫـﺎی ﻣﻨﺎﺳـﺐ ﺑﺮای اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﻪﺷﻤﺎر میآﻳﻨﺪ. در ﺟﻨﮓﻫـﺎیی ﻛـﻪ ﺑـﻪﻧﺤﻮی از اﻧﺤﺎ ﺑـﻪ آﻣﺮﻳﻜﺎ و روﺳـﻴﻪ ﻣﺮﺑﻮط میﺷﻮﻧﺪ، ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﻣﺘﺤﺪ اﻳﻦ دو ﻗﻄﺐ، ﻫﻤﻮاره در روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎ، ﺗﻠﻜﺲﻫﺎی بینالمللی و ﺷـﺒﻜﻪﻫـﺎی ﺗﻠﻮﻳﺰﻳـﻮنی و ﻣـﺎﻫﻮارهای، ﺣـﻀﻮری ﭘﺮرﻧﮓ، ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ و ﺛﺎﺑﺖ دارﻧﺪ، آن ﻫﻢ در ﺣﺎلی ﻛﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎ و ﻧﻴﺮوﻫﺎیی ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ دو ﻗﻄﺐ ﺳﺮوﻛﺎری ﻧﺪارﻧﺪ، اﮔﺮ ﻓﺮﺿﺎً درﮔﻴﺮ ﺟﻨﮓ ﺷـﻮﻧﺪ، ﻫﺮﮔﺰ ﺑـﺎ آن ﺷﺪت و وﺳﻌﺘﻲ ﻛﻪ ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﻣﺘﺤﺪ آﻣﺮﻳﻜﺎ و روﺳﻴﻪ ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒـﺮی ﻗﺮار میﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﭘﻮﺷﺶ داده نمیﺷﻮﻧﺪ و از داﻳﺮه ﺧﺒﺮ ﺧﺎرج ﻧﮕـﺎه داﺷﺘﻪ میﺷﻮﻧﺪ. ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻧﻤﻮﻧﻪ درﻧﻈﺮ ﺑﻴﺎورﻳﻢ ﻛﺸﻤﻜﺶ داخلی ﭼﺎد و اﻧﻘـﻼب ﻧﻴﻜﺎراﮔﻮﺋﻪ را در زﻣﺎن ﺑﻪ ﻗﺪرت رﺳﻴﺪن ﺳﺎﻧﺪﻳﻨﻴﺴﺖﻫﺎ.
ﻳﺎ در ﻣﻮرد اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت، ﻛﻪ ﺳﻤﺒﻞ دﻣﻮﻛﺮاسی تلقی میﺷﻮد، میﺑﻴﻨﻴﻢ ﻛـﻪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی ﺗﺒﻌﻴﺾ ﻗﺎﺋﻞ میﺷﻮﻧﺪ، اﮔﺮ ﻧﻔﺲ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﻣﻬﻢ اﺳﺖ ﭼﻪ ﻓﺮقی میﻛﻨﺪ ﻛﻪ در ﻛﺠﺎ ﺑﺮﮔﺰار میﺷﻮد؟ ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺻـﺮفﻧﻈـﺮ از ﻣﻨﻄﻘـه ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎیی، ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒﺮی ﻗﺮار ﺑﮕﻴﺮد، اﻣـﺎ میﺑﻴﻨـﻴﻢ ﻛـﻪ در ﻋﻤـﻞ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ: اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﺑـﺮای ﻣﺜـﺎل در آﻟﻤﺎن، اﻳﺘﺎﻟﻴﺎ، آﻣﺮﻳﻜﺎ، اﻧﮕﻠﻴﺲ، ﻓﺮاﻧﺴﻪ و... ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ﻣﻔﺼﻞﺗﺮ و ﮔﺴﺘﺮدهﺗﺮ از ﻓﺮﺿـﺎً اﻧﺘﺨﺎﺑـﺎت در آﺳﻴﺎ، آﻓﺮﻳﻘﺎ و آﻣﺮﻳﻜﺎی ﻻﺗﻴﻦ ﭘﻮﺷﺶ داده میﺷﻮﻧﺪ. ﮔﺎﻫﻲ در ﻣﻮرد ﻓﺠﺎﻳﻊ ﻫﻢ، آداب ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒﺮی از ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی دوﮔﺎﻧﻪای ﺣﻜﺎﻳﺖ میﻛﻨﻨﺪ. ﻛﺸﺘﻪﺷﺪن ﻳﻚ ﺳﺮﺑﺎز آﻣﺮﻳﻜﺎیی در ﻫﺎﺋﻴﺘﻲ ﻳـﺎ ﺳـﻮﻣﺎلی، ﻋﺮاق و اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﻪ ”آﺳﺘﺎﻧﻪ“ (اﻧﺪازه ﻻزم ﺑﺮای ﻣﺨﺎﺑﺮه روﻳﺪاد) میرﺳﺪ، اﻣﺎ ﻛﺸﺘﻪﺷﺪن ﻣﺜﻼً ﺻﺪﻫﺎ ﺗﻦ در ﺳﻴﻞ ﻳﺎ ﺗﻮﻓﺎن ﺑـﻨﮕﻼدش ﻛـﺎفی ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺎﻳﺪ ﻫﺰاران ﻧﻔﺮ ﺑﻤﻴﺮﻧﺪ ﺗﺎ ﺧﺒﺮ اﻳﻦ ﻣﺮگ وﻣﻴﺮ ﺑـﻪ ”آﺳـﺘﺎﻧﻪ“ ﺑﺮﺳـﺪ. ﻛﺸﺘﻪﺷﺪن ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ در ﻳﻚ زﻟﺰﻟـﻪ در آﻣﺮﻳﻜـﺎ ﺧﻴﻠـﻲ زود ﺟـﻮاز ﻋﺒـﻮر از ”آﺳﺘﺎﻧه ﺧﺒﺮی“ را درﻳﺎﻓﺖ میﻛﻨـﺪ، اﻣـﺎ ﻣـﺜﻼً ﺑـﺮای زﻟﺰﻟـﻪ در ﻣـﺼﺮ ﻳﺎ ﺑﻮرﻛﻴﻨﺎﻓﺎﺳﻮ ﺑﺎﻳﺪ ارﻗﺎم ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺧﺒﺮ آنﻫﺎ ﻣﺨﺎﺑﺮه ﺷﻮد.
عرصههای ارتباطی
#خبر🔸ﮔﺎﻟﺘﻮﻧﮓ - روگ ارزشﻫﺎی دوازدهﮔﺎﻧﻪ ﻳﻮﻫﺎن ﮔﺎﻟﺘﻮنگ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎس ﻧﺮوژی (زاده ۲۴ اﻛﺘﺒﺮ ۱۹۳۰ در اﺳﻠﻮ ﻧﺮوژ) ــ ﻛﻪ ﻋﺮﺻﻪ تخصصیاش ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻛﺸﻤﻜﺶ و ﺻﻠﺢ اﺳﺖ ــ و ﻫﻤﻜﺎر ﭘﮋوهشیاش ﻣـﺮی ﻫﻮﻟﻤﺒﻮ روگ از ﭼﻬﺮهﻫﺎی ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ در ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ارﺗﺒﺎطی ﺑﻪﺷﻤﺎر میآﻳﻨﺪ و ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺘﻮان آﻧﺎن را…
#ارزشهایخبری
🔸۱۰. ارﺟﺎع ﺑﻪ اﺷﺨﺎص ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه
(Reference to elite persons)
از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺑﺎور وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮد اﺷﺨﺎص ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه و ﻣﻌﺮوف، داﻣﻨﻪدارﺗﺮ از ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻓﺮاد ﻋﺎدی اﺳﺖ و ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻓﺮاد ﻣﻌﺮوف از ﺑﺨﺖ اﻟﮕﻮﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻪوﺳﻴﻠه دﻳﮕﺮان ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ و ﭼﻮنﻛﻪ ﺗﺼﻮر میﺷـﻮد ﻋﻤﻠﻜـﺮد اﻳـﻦ ﻧﻮع آدمﻫﺎ ﺑﺮ زﻧﺪگی ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ ﺗﺄﺛﻴﺮ میﮔﺬارد، ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒﺮی ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻓﺮاد ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی ﺑﻴﺸﺘﺮ از اﻓﺮاد ﻋﺎدی اﺳﺖ. دوﻣﻴﻦ ﻧﻜﺘﻪای ﻛﻪ در ﺑﺤﺚ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ”ارﺟﺎع ﺑﻪ اﺷـﺨﺎص ﺑﺮﮔﺰﻳـﺪه“ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ آن دﻗﺖ ﻛﺎﻓﻲ ﻣﺒﺬول داﺷﺖ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮدﻫﺎ و ﻛﻨﺶﻫﺎی اﻓﺮاد ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺑﻪ ﻳﻚ ﻧﻮع ﻋﻤﻠﻜﺮد و رﻓﺘﺎر ﻣﺴﻠﻂ و ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺗﺒﺪﻳﻞ و ﺑﻪ اﺻﻄﻼح ”ﻛﻠﻴﺸﻪﺳﺎز“ میﺷﻮد. ﺑﺎرﻫﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﻮدهاﻳـﻢ ﻛـﻪ ﭼﮕﻮﻧـﻪ ﻣـﻨﺶ و رﻓﺘﺎر اﻓﺮاد ﻧﺎﻣﺪار ــ ﻧﻪ اﻟﺰاﻣﺎً از وﺟﻪ ﻣﻌﺮفتی، رﻓﺘـﺎری و علمی و ﺳـﺎﻳﺮ ﺻﻔﺎت ﺣﺴﻨﻪ ــ ﺑﻪ ﺳﺮمشقی ﻓﺮاﮔﻴﺮ ﺑﺮای ﻣﺮدم ﻋﺎدی ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺮﺧﻲ از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﺑﺴﻴﺎر ﻛﺎرآزﻣﻮده ﺷﺪهاﻧﺪ و از اﻳﻦ ﺗﺨﺼﺺ ﺑﺮای ﺗﺨﺪﻳﺮ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﺧﻮد اﺳﺘﻔﺎده میﻛﻨﻨﺪ. در واﻗﻊ میﺗﻮان ﻧﺎم اﻳﻦ ﻛﺎرآزﻣﻮدﮔﻲ و ﺗﺨﺼﺺ را ”ﺻﻨﻌﺖ ﺗﻤﺎﻳﻞﺳﺎزی“ ﻳـﺎ ”اﻳﺠـﺎد ﺗﻤﺎﻳـﻞ“ ﮔﺬاﺷﺖ. اﻳﻦ ﻧﻮع رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ درﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﺻﻨﻌﺖ اﺗﻮﻣﺒﻴﻞﺳﺎزی ﻛـﻪ ﻫـﺮ روز ﻣﺪل و ﻧﻮع ﺗﺎزهای از اﺗﻮﻣﺒﻴﻞﻫﺎ را ﺑﻪ ﺑﺎزار ﻣﺼﺮف ﻋﺮﺿﻪ میﻛﻨﺪ، ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎ و اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪی میآﻓﺮﻳﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺟﻤﻊ زﻳﺎدی را ﻣﺘﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﺑـﻪ اﺻﻄﻼح ﺳﺘﺎرهﻫﺎ ﺳﺎزﻧﺪ. آنﮔﺎه ﭘﺲ از آﻧﻜﻪ ﺑﺎ ﺗﺒﻠﻴﻎ اﻟﮕﻮﻫﺎی رﻓﺘﺎری اﻳﻦ ﺳﺘﺎرهﻫﺎ، ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن را ﺑﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪﺑﺮداری، اﻟﮕﻮﺳﺎزی و ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻛﻮرﻛﻮراﻧﻪ ﻛﺸﺎﻧﺪﻧﺪ و ﺑﻪ دﻳﮕﺮ زﺑﺎن از ”ﻫﻤﺰاد ﭘﻨﺪاری ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن“ ﺑﺎ ﺳﺘﺎرهﻫﺎ اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺣﺎﺻﻞ ﻛﺮدﻧﺪ، ﺳﺘﺎرهﻫﺎ را ﺑﺎ ﺗﺮﻓﻨﺪﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺑﻪ زﻣﻴﻦ میﻛﺸﻨﺪ ﺗﺎ ﻳﻚ ﻧﺴﻞ بیاﻟﮕﻮ ﺷﻮد (اﻟﮕﻮی منفی) و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، ﺟﻮانی ﻛـﻪ ﺗﺤﺖ ﺗـﺄﺛﻴﺮ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت و ﺳﺘﺎرهﺳﺎزی رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، ﮔﺮﻓﺘﺎر ﺑﺎزی ﭼﻬﺮهﻫﺎ و ﻧﺎمﻫﺎ ﺷﺪه اﺳﺖ، وقتی ﻛـﻪ ﺳﺘﺎره ﻣﻮرد ﻋﻼﻗه ﺧﻮد را از دﺳﺖرﻓﺘﻪ میﺑﻴﻨﺪ، ﻧﺎﭼﺎر اﺳﺖ، ﺑـﺮای آﻧﻜـﻪ اﺣﺴﺎس بیﻫﻮیتی (و در واﻗﻊ بیﭘﻨﺎهی) ﻧﻜﻨﺪ، ﺑـﻪ داﻣﺎن ﺳﺘﺎره ﺟﺪﻳﺪ دﻳﮕﺮی ﻛﻪ ﻫﻤﺎن رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ میﺳﺎزﻧﺪ، ﭘﻨـﺎه ﺑﺒﺮد. اوج و اﻓﻮل ﻧﺎمﻫﺎ در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی و ﺑﻪوﻳﮋه رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی آﻣﺮﻳﻜﺎیی از ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺎﻋﺪه ﺗﺒﻌﻴﺖ میﻛﻨﺪ و ﻫﻤـﻴﻦ ﻛﺎرﻛﺮد ﺗﺨﺪﻳﺮی را دارد. ﺑﺴﻴﺎری از ورزﺷﻜﺎران و ﻫﻨﺮﭘﻴﺸﮕﺎن آمرﻳﻜﺎیی را در ﻧﻈﺮ ﺑﻴﺎورﻳﺪﻛﻪ ﭘﺲ از ﻛﺴﺐ ﺷـﻬﺮتﻫﺎی ﺳﺮﺳﺎم آور، ﺑﻪﺳﺎن ﺷﻬﺎب از ﺻﺤﻨﻪ ﺧﺎرج و ﺑﺮای ﻫﻤﻴﺸﻪ از ﺻﺤﻨﻪﻫﺎی ﻧﻮر، ﺻﺪا، ﺗﺼﻮﻳﺮ و ﻧﻮﺷﺘﺎر، راﻧﺪه ﺷﺪهاﻧﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﻮﭘﺮ اﺳﺘﺎرﻫﺎ بعضی از وﻗﺖﻫﺎ در ﺳـﺘﻮنﻫﺎیی ﭼﻮن ”ﺣﺎﻻ ﻛﺠﺎ ﻫـﺴﺘﻨﺪ؟ “ دوﺑﺎره ﺣﻀﻮری ﻛﻮﺗﺎه اﻣﺎ ﺗﺤﻘﻴﺮآﻣﻴﺰ دارﻧﺪ.
🔸۱۰. ارﺟﺎع ﺑﻪ اﺷﺨﺎص ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه
(Reference to elite persons)
از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺑﺎور وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮد اﺷﺨﺎص ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه و ﻣﻌﺮوف، داﻣﻨﻪدارﺗﺮ از ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻓﺮاد ﻋﺎدی اﺳﺖ و ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻓﺮاد ﻣﻌﺮوف از ﺑﺨﺖ اﻟﮕﻮﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻪوﺳﻴﻠه دﻳﮕﺮان ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ و ﭼﻮنﻛﻪ ﺗﺼﻮر میﺷـﻮد ﻋﻤﻠﻜـﺮد اﻳـﻦ ﻧﻮع آدمﻫﺎ ﺑﺮ زﻧﺪگی ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ ﺗﺄﺛﻴﺮ میﮔﺬارد، ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒﺮی ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻓﺮاد ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی ﺑﻴﺸﺘﺮ از اﻓﺮاد ﻋﺎدی اﺳﺖ. دوﻣﻴﻦ ﻧﻜﺘﻪای ﻛﻪ در ﺑﺤﺚ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ”ارﺟﺎع ﺑﻪ اﺷـﺨﺎص ﺑﺮﮔﺰﻳـﺪه“ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ آن دﻗﺖ ﻛﺎﻓﻲ ﻣﺒﺬول داﺷﺖ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮدﻫﺎ و ﻛﻨﺶﻫﺎی اﻓﺮاد ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺑﻪ ﻳﻚ ﻧﻮع ﻋﻤﻠﻜﺮد و رﻓﺘﺎر ﻣﺴﻠﻂ و ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺗﺒﺪﻳﻞ و ﺑﻪ اﺻﻄﻼح ”ﻛﻠﻴﺸﻪﺳﺎز“ میﺷﻮد. ﺑﺎرﻫﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﻮدهاﻳـﻢ ﻛـﻪ ﭼﮕﻮﻧـﻪ ﻣـﻨﺶ و رﻓﺘﺎر اﻓﺮاد ﻧﺎﻣﺪار ــ ﻧﻪ اﻟﺰاﻣﺎً از وﺟﻪ ﻣﻌﺮفتی، رﻓﺘـﺎری و علمی و ﺳـﺎﻳﺮ ﺻﻔﺎت ﺣﺴﻨﻪ ــ ﺑﻪ ﺳﺮمشقی ﻓﺮاﮔﻴﺮ ﺑﺮای ﻣﺮدم ﻋﺎدی ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺮﺧﻲ از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﺑﺴﻴﺎر ﻛﺎرآزﻣﻮده ﺷﺪهاﻧﺪ و از اﻳﻦ ﺗﺨﺼﺺ ﺑﺮای ﺗﺨﺪﻳﺮ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﺧﻮد اﺳﺘﻔﺎده میﻛﻨﻨﺪ. در واﻗﻊ میﺗﻮان ﻧﺎم اﻳﻦ ﻛﺎرآزﻣﻮدﮔﻲ و ﺗﺨﺼﺺ را ”ﺻﻨﻌﺖ ﺗﻤﺎﻳﻞﺳﺎزی“ ﻳـﺎ ”اﻳﺠـﺎد ﺗﻤﺎﻳـﻞ“ ﮔﺬاﺷﺖ. اﻳﻦ ﻧﻮع رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ درﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﺻﻨﻌﺖ اﺗﻮﻣﺒﻴﻞﺳﺎزی ﻛـﻪ ﻫـﺮ روز ﻣﺪل و ﻧﻮع ﺗﺎزهای از اﺗﻮﻣﺒﻴﻞﻫﺎ را ﺑﻪ ﺑﺎزار ﻣﺼﺮف ﻋﺮﺿﻪ میﻛﻨﺪ، ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎ و اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪی میآﻓﺮﻳﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺟﻤﻊ زﻳﺎدی را ﻣﺘﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﺑـﻪ اﺻﻄﻼح ﺳﺘﺎرهﻫﺎ ﺳﺎزﻧﺪ. آنﮔﺎه ﭘﺲ از آﻧﻜﻪ ﺑﺎ ﺗﺒﻠﻴﻎ اﻟﮕﻮﻫﺎی رﻓﺘﺎری اﻳﻦ ﺳﺘﺎرهﻫﺎ، ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن را ﺑﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪﺑﺮداری، اﻟﮕﻮﺳﺎزی و ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻛﻮرﻛﻮراﻧﻪ ﻛﺸﺎﻧﺪﻧﺪ و ﺑﻪ دﻳﮕﺮ زﺑﺎن از ”ﻫﻤﺰاد ﭘﻨﺪاری ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن“ ﺑﺎ ﺳﺘﺎرهﻫﺎ اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺣﺎﺻﻞ ﻛﺮدﻧﺪ، ﺳﺘﺎرهﻫﺎ را ﺑﺎ ﺗﺮﻓﻨﺪﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺑﻪ زﻣﻴﻦ میﻛﺸﻨﺪ ﺗﺎ ﻳﻚ ﻧﺴﻞ بیاﻟﮕﻮ ﺷﻮد (اﻟﮕﻮی منفی) و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، ﺟﻮانی ﻛـﻪ ﺗﺤﺖ ﺗـﺄﺛﻴﺮ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت و ﺳﺘﺎرهﺳﺎزی رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، ﮔﺮﻓﺘﺎر ﺑﺎزی ﭼﻬﺮهﻫﺎ و ﻧﺎمﻫﺎ ﺷﺪه اﺳﺖ، وقتی ﻛـﻪ ﺳﺘﺎره ﻣﻮرد ﻋﻼﻗه ﺧﻮد را از دﺳﺖرﻓﺘﻪ میﺑﻴﻨﺪ، ﻧﺎﭼﺎر اﺳﺖ، ﺑـﺮای آﻧﻜـﻪ اﺣﺴﺎس بیﻫﻮیتی (و در واﻗﻊ بیﭘﻨﺎهی) ﻧﻜﻨﺪ، ﺑـﻪ داﻣﺎن ﺳﺘﺎره ﺟﺪﻳﺪ دﻳﮕﺮی ﻛﻪ ﻫﻤﺎن رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ میﺳﺎزﻧﺪ، ﭘﻨـﺎه ﺑﺒﺮد. اوج و اﻓﻮل ﻧﺎمﻫﺎ در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی و ﺑﻪوﻳﮋه رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی آﻣﺮﻳﻜﺎیی از ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺎﻋﺪه ﺗﺒﻌﻴﺖ میﻛﻨﺪ و ﻫﻤـﻴﻦ ﻛﺎرﻛﺮد ﺗﺨﺪﻳﺮی را دارد. ﺑﺴﻴﺎری از ورزﺷﻜﺎران و ﻫﻨﺮﭘﻴﺸﮕﺎن آمرﻳﻜﺎیی را در ﻧﻈﺮ ﺑﻴﺎورﻳﺪﻛﻪ ﭘﺲ از ﻛﺴﺐ ﺷـﻬﺮتﻫﺎی ﺳﺮﺳﺎم آور، ﺑﻪﺳﺎن ﺷﻬﺎب از ﺻﺤﻨﻪ ﺧﺎرج و ﺑﺮای ﻫﻤﻴﺸﻪ از ﺻﺤﻨﻪﻫﺎی ﻧﻮر، ﺻﺪا، ﺗﺼﻮﻳﺮ و ﻧﻮﺷﺘﺎر، راﻧﺪه ﺷﺪهاﻧﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﻮﭘﺮ اﺳﺘﺎرﻫﺎ بعضی از وﻗﺖﻫﺎ در ﺳـﺘﻮنﻫﺎیی ﭼﻮن ”ﺣﺎﻻ ﻛﺠﺎ ﻫـﺴﺘﻨﺪ؟ “ دوﺑﺎره ﺣﻀﻮری ﻛﻮﺗﺎه اﻣﺎ ﺗﺤﻘﻴﺮآﻣﻴﺰ دارﻧﺪ.
عرصههای ارتباطی
#خبر🔸ﮔﺎﻟﺘﻮﻧﮓ - روگ ارزشﻫﺎی دوازدهﮔﺎﻧﻪ ﻳﻮﻫﺎن ﮔﺎﻟﺘﻮنگ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎس ﻧﺮوژی (زاده ۲۴ اﻛﺘﺒﺮ ۱۹۳۰ در اﺳﻠﻮ ﻧﺮوژ) ــ ﻛﻪ ﻋﺮﺻﻪ تخصصیاش ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻛﺸﻤﻜﺶ و ﺻﻠﺢ اﺳﺖ ــ و ﻫﻤﻜﺎر ﭘﮋوهشیاش ﻣـﺮی ﻫﻮﻟﻤﺒﻮ روگ از ﭼﻬﺮهﻫﺎی ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ در ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ارﺗﺒﺎطی ﺑﻪﺷﻤﺎر میآﻳﻨﺪ و ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺘﻮان آﻧﺎن را…
#ارزشهایخبری
🔸۱۱. ﺷﺨﺼﻴﺖﺳﺎزی (Personalization)
ﻫﻮﻳﺖﺑﺨﺸﻴﺪن ﺑﻪ اﻓﺮاد ﺑـﻪ ﻣﺮاﺗـﺐ آﺳﺎنﺗﺮ از ﻫﻮﻳﺖدﻫﻲ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎ، ﻧﻴﺮوﻫﺎ و ﻧﻬﺎدﻫﺎ اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ ﺑﺎرﻫﺎ در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﻮدهاﻳﻢ، ﺑﻪﺟﺎی ﻓﺮﺿﺎً ﻋﻨـﻮان دوﻟﺖ ﺑﺮﻳﺘﺎﻧﻴﺎ ﻧﺎم ﺟﺎنﻣﻴﺠﺮ، ﻣﺎرﮔﺮت ﺗﺎﭼﺮ ﻳﺎ دﻳﻮﻳﺪ ﻛﺎﻣﺮون را ﺷﻨﻴﺪهاﻳﻢ. ﺗﺎﭼﺮﻳﺴﻢ، رﻳﮕﺎﻧﻴﺴﻢ، ﺳﺎرﻛﻮزﻳﺴﻢ و...ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎیی از ﻫﻤﻴﻦ روﻧﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﻪﻧﻈﺮ میرﺳﺪ ﻛﻪ ﻫﻤـﻴﻦ ﻣﺜﺎلﻫﺎ ﺑﺮای روﺷﻦ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺑﺤﺚ ﺷﺨﺼﻴﺖﺳﺎزی ﻛﺎفی ﺑﺎﺷـﺪ و ﻟـﺬا از ﻃـﺮح ﻣﺜﺎلﻫﺎی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺧﻮدداری میﻛﻨﻢ.
🔸١٢. ﻣﻨﻔﻲﮔﺮایی (Negativity)
ﻛﺸﻒ اﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮﻫﺎ ﺑﻪوﺳﻴﻠه اﻳﻦ دو ﻣﺤﻘﻖ از ﻧﮕﺎه ﻋﻤﻴﻖ و ﺗﻴﺰﺑﻴﻦ آﻧﻬﺎ ﺣﻜﺎﻳﺖ میﻛﻨﺪ. ﻣـﺮاد از منفیﮔﺮایی اﻳﻦ اﺳﺖ: ﺧﺒﺮﺑﺪ، ﺧﺒﺮ ﺧﻮب اﺳﺖ؛ و ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺮداﺷﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﻮﻫﺮه اصلی ﻧﮕﺎه ﺑﺮخی از ﺧﺒﺮﮔﺰاریﻫﺎی ﻏﺮبی ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﺳﻮم را ﺷﻜﻞ میدﻫﺪ. دﻻیلی ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﺤﻘﻘﺎن ﺑﺮای ﻋﺎﻣﻞ منفیﮔﺮایی اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، اﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﻬﺮﺳﺖ میﺷﻮد:
• ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮه اﺳﺖ (ارزش ﺷﺸﻢ)
• ﺑﺪون اﺑﻬﺎم اﺳﺖ (ارزش ﺳﻮم)
• ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ رخ میدﻫﺪ (ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ارزش، ﺗﻮاﺗﺮ ﻛﻮﺗﺎه)
• ﻫﻤﺨﻮانی وﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ دارد (ارزش ﭘﻨﺠﻢ)
اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﺗﻮﺿﻴﺢ را اﺿﺎﻓﻪ ﻛﺮد ﻛﻪ ﻫﻤﺨﻮانی و ﻫﻤﺎهنگی در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺗﻮﻗﻌﺎت ﻋﻤﻮمی از اوﺿﺎع ﺟﻬﺎن ﻣﻄﺮح اﺳﺖ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ از ﻧﻈﺮ آﺳﺘﺎﻧﻪ (ارزش دوم) در رده ﭘﺎﻳﻴﻦﺗﺮ از ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺜﺒﺖ ﻗﺮار میﮔﻴﺮد. از دﻳﺪﮔﺎه ﺑﺮخی از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی ﺑﺎﻳﺪ در ﺟﻬﺎن ﺳﻮم ﺻﺮﻓﺎً ﺑﻪدﻧﺒﺎل ﻋﻮاﻣﻞ و روﻳﺪادﻫﺎی ﻣﻨﻔﻲ ﻧﻈﻴﺮ ﺧـﺸﻮﻧﺖ، ﺑﺤـﺮان و ﻓﺎﺟﻌـﻪ و ﺧﺒﺮﻫـﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻛﻮدﺗﺎﻫﺎ، اﻋﺪامﻫﺎ، ﻧﻈﺎمیﮔﺮی، ﺗﺮورﻳﺴﻢ، ﻓﺴﺎد و ﻧﺎﻫﻨﺠﺎری و... ﺑﻮد ﺗﺎ ﺑﺘﻮان از آﻧﻬﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﮔﺮاﻳﺶ ﺧﺒﺮی در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮد و اﻳـﻦ اﻣﻮر در ﺣﺎلی رخ میدﻫﺪ ﻛﻪ اﺧﺒﺎر ﻣﺜﺒﺖ ﺟﻬﺎن ﺳﻮم ﻛﻪ ﺣﺎکی از رﺷﺪ و ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ اﺳﺖ، ﺟﺎیی در اﻳﻦ ﻧﻮع از ﻣﺤﺎﻓﻞ ﺧﺒﺮی نمیﻳﺎﺑﺪ. ﺑـﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺒﺎحثی ﻛﻪ ﻣﻄﺮح ﺷﺪ دﻳﮕﺮ نمیﺗـﻮان در اﻳـﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﺗﺮدﻳﺪ ﻛﺮد ﻛﻪ ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی از ﭘﻴﭽﻴﺪهﺗﺮﻳﻦ ﺳـﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻣﻌﻨﺎیی در ﺟﻬﺎن رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﻪﺣﺴﺎب میآﻳﻨﺪ.
ﺑﻪﻧﻈﺮ میرﺳﺪ ﻛﻪ اﻛﺜﺮﻳﺖ ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ــ ﺣﺘﻲ ﺑﻪﮔﻮﻧﻪای ﻏﻴﺮارادی ــ ﺑﻪ ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﺗﻮﺟﻪ میﻛﻨﻨﺪ و ﻟﺬا نمیﺗﻮان ﺑﺎ ﺧﻮشبینی اﻳﻦ رأی را ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ ﻛﻪ روﻳﺪادﻫﺎ ﺧﻮدﺷﺎن ﺑﺎﻋﺚ اﻧﺘﺨﺎب ﺧﻮد میﺷﻮﻧﺪ.
ﺷﺎﻳﺪ گی ﺗﺎﭼﻤﻦ (Gaye Tuchman) ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎس و ﭘـﮋوﻫﺶﮔـﺮ ﻋﺮﺻه ارﺗﺒﺎﻃﺎت، ﺑﻬﺘﺮ از ﻫﺮ ﻛـﺲ اﻫﻤﻴﺖ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﺑﻪوﺳﻴﻠه روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻣﺘﻌﻬﺪ را درﻳﺎﻓﺘﻪ و ﻣﻮﺷﻜﺎفی ﻛﺮده اﺳﺖ. او میﮔﻮﻳﺪ: داوری در ﻗﺒﺎل ﺧﺒﺮ، داﻧﺶ ﻣﻘﺪس و ﺗﻮاﻧﺎیی ﭘﻨﻬﺎنی اﺳﺖ ﻛﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران را از دﻳﮕﺮان ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ میﺳﺎزد.
اﻛﻨﻮن ﭘﺮﺳﺶ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ آﻳﺎ ﻛﺎر ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ روﺳﺎﺧﺖ اﺳﺖ ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ژرف ﺳﺎﺧﺖ دﻳﮕﺮی در اﻣﺮ ﮔﺰﻳﻨﺶﮔﺮی ﺧﺒﺮ دﺧﻴﻞ اﺳﺖ؟
ﻋﺪهای از ﭘﮋوﻫﺶﮔﺮان ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ: ژرف ﺳﺎﺧﺖ اصلی دﺧﻴﻞ در ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﻋﻘﻞ ﺳﻠﻴﻢ ﻧﻈﺎم راﻫﺒﺮ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژی اﺳﺖ. ﭘﺲ ﻫﻤﺎره ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻳﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﺤﺚ ارزشﻫﺎی ﺧﺒـﺮی میﺗﻮاﻧﺪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻧﻴﻤﻪﺗﻤﺎم ﺑﻤﺎﻧﺪ و ﻟﺬا ﺑﺎﻳﺪ ﻟﺤﻈﻪﺑﻪﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ درك ﺗﺎزهای از ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺷﻮد ﻛﻪ ﻫﺪف آن رﻓﻊ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻋﺎلی اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﺎﺷﺪ و ﻗﺪرت درك ﺷﺮاﻳﻂ اﺟﺘﻤﺎعی، ﺳﻴﺎسی، اﻗﺘﺼﺎدی و فرهنگی را ﺑـﻪ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﺑﺪﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ در ﺷـﻜﻞدهی ﺑﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﺸﺎرﻛﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؛ ﭼﻪ ﻫﻤﺎنﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ در ﮔﺰارش ﻣﻚﺑﺮاﻳﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ:
اﻃﻼﻋﺎت ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﺑﺰاری آزادیﺑﺨﺶ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﻮد.
🔸۱۱. ﺷﺨﺼﻴﺖﺳﺎزی (Personalization)
ﻫﻮﻳﺖﺑﺨﺸﻴﺪن ﺑﻪ اﻓﺮاد ﺑـﻪ ﻣﺮاﺗـﺐ آﺳﺎنﺗﺮ از ﻫﻮﻳﺖدﻫﻲ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎ، ﻧﻴﺮوﻫﺎ و ﻧﻬﺎدﻫﺎ اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ ﺑﺎرﻫﺎ در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﻮدهاﻳﻢ، ﺑﻪﺟﺎی ﻓﺮﺿﺎً ﻋﻨـﻮان دوﻟﺖ ﺑﺮﻳﺘﺎﻧﻴﺎ ﻧﺎم ﺟﺎنﻣﻴﺠﺮ، ﻣﺎرﮔﺮت ﺗﺎﭼﺮ ﻳﺎ دﻳﻮﻳﺪ ﻛﺎﻣﺮون را ﺷﻨﻴﺪهاﻳﻢ. ﺗﺎﭼﺮﻳﺴﻢ، رﻳﮕﺎﻧﻴﺴﻢ، ﺳﺎرﻛﻮزﻳﺴﻢ و...ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎیی از ﻫﻤﻴﻦ روﻧﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﻪﻧﻈﺮ میرﺳﺪ ﻛﻪ ﻫﻤـﻴﻦ ﻣﺜﺎلﻫﺎ ﺑﺮای روﺷﻦ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺑﺤﺚ ﺷﺨﺼﻴﺖﺳﺎزی ﻛﺎفی ﺑﺎﺷـﺪ و ﻟـﺬا از ﻃـﺮح ﻣﺜﺎلﻫﺎی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺧﻮدداری میﻛﻨﻢ.
🔸١٢. ﻣﻨﻔﻲﮔﺮایی (Negativity)
ﻛﺸﻒ اﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮﻫﺎ ﺑﻪوﺳﻴﻠه اﻳﻦ دو ﻣﺤﻘﻖ از ﻧﮕﺎه ﻋﻤﻴﻖ و ﺗﻴﺰﺑﻴﻦ آﻧﻬﺎ ﺣﻜﺎﻳﺖ میﻛﻨﺪ. ﻣـﺮاد از منفیﮔﺮایی اﻳﻦ اﺳﺖ: ﺧﺒﺮﺑﺪ، ﺧﺒﺮ ﺧﻮب اﺳﺖ؛ و ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺮداﺷﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﻮﻫﺮه اصلی ﻧﮕﺎه ﺑﺮخی از ﺧﺒﺮﮔﺰاریﻫﺎی ﻏﺮبی ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﺳﻮم را ﺷﻜﻞ میدﻫﺪ. دﻻیلی ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﺤﻘﻘﺎن ﺑﺮای ﻋﺎﻣﻞ منفیﮔﺮایی اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، اﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﻬﺮﺳﺖ میﺷﻮد:
• ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮه اﺳﺖ (ارزش ﺷﺸﻢ)
• ﺑﺪون اﺑﻬﺎم اﺳﺖ (ارزش ﺳﻮم)
• ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ رخ میدﻫﺪ (ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ارزش، ﺗﻮاﺗﺮ ﻛﻮﺗﺎه)
• ﻫﻤﺨﻮانی وﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ دارد (ارزش ﭘﻨﺠﻢ)
اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﺗﻮﺿﻴﺢ را اﺿﺎﻓﻪ ﻛﺮد ﻛﻪ ﻫﻤﺨﻮانی و ﻫﻤﺎهنگی در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺗﻮﻗﻌﺎت ﻋﻤﻮمی از اوﺿﺎع ﺟﻬﺎن ﻣﻄﺮح اﺳﺖ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ از ﻧﻈﺮ آﺳﺘﺎﻧﻪ (ارزش دوم) در رده ﭘﺎﻳﻴﻦﺗﺮ از ﺧﺒﺮﻫﺎی ﻣﺜﺒﺖ ﻗﺮار میﮔﻴﺮد. از دﻳﺪﮔﺎه ﺑﺮخی از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮبی ﺑﺎﻳﺪ در ﺟﻬﺎن ﺳﻮم ﺻﺮﻓﺎً ﺑﻪدﻧﺒﺎل ﻋﻮاﻣﻞ و روﻳﺪادﻫﺎی ﻣﻨﻔﻲ ﻧﻈﻴﺮ ﺧـﺸﻮﻧﺖ، ﺑﺤـﺮان و ﻓﺎﺟﻌـﻪ و ﺧﺒﺮﻫـﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻛﻮدﺗﺎﻫﺎ، اﻋﺪامﻫﺎ، ﻧﻈﺎمیﮔﺮی، ﺗﺮورﻳﺴﻢ، ﻓﺴﺎد و ﻧﺎﻫﻨﺠﺎری و... ﺑﻮد ﺗﺎ ﺑﺘﻮان از آﻧﻬﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﮔﺮاﻳﺶ ﺧﺒﺮی در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮد و اﻳـﻦ اﻣﻮر در ﺣﺎلی رخ میدﻫﺪ ﻛﻪ اﺧﺒﺎر ﻣﺜﺒﺖ ﺟﻬﺎن ﺳﻮم ﻛﻪ ﺣﺎکی از رﺷﺪ و ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ اﺳﺖ، ﺟﺎیی در اﻳﻦ ﻧﻮع از ﻣﺤﺎﻓﻞ ﺧﺒﺮی نمیﻳﺎﺑﺪ. ﺑـﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺒﺎحثی ﻛﻪ ﻣﻄﺮح ﺷﺪ دﻳﮕﺮ نمیﺗـﻮان در اﻳـﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﺗﺮدﻳﺪ ﻛﺮد ﻛﻪ ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی از ﭘﻴﭽﻴﺪهﺗﺮﻳﻦ ﺳـﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻣﻌﻨﺎیی در ﺟﻬﺎن رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﻪﺣﺴﺎب میآﻳﻨﺪ.
ﺑﻪﻧﻈﺮ میرﺳﺪ ﻛﻪ اﻛﺜﺮﻳﺖ ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ــ ﺣﺘﻲ ﺑﻪﮔﻮﻧﻪای ﻏﻴﺮارادی ــ ﺑﻪ ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﺗﻮﺟﻪ میﻛﻨﻨﺪ و ﻟﺬا نمیﺗﻮان ﺑﺎ ﺧﻮشبینی اﻳﻦ رأی را ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ ﻛﻪ روﻳﺪادﻫﺎ ﺧﻮدﺷﺎن ﺑﺎﻋﺚ اﻧﺘﺨﺎب ﺧﻮد میﺷﻮﻧﺪ.
ﺷﺎﻳﺪ گی ﺗﺎﭼﻤﻦ (Gaye Tuchman) ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎس و ﭘـﮋوﻫﺶﮔـﺮ ﻋﺮﺻه ارﺗﺒﺎﻃﺎت، ﺑﻬﺘﺮ از ﻫﺮ ﻛـﺲ اﻫﻤﻴﺖ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﺑﻪوﺳﻴﻠه روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻣﺘﻌﻬﺪ را درﻳﺎﻓﺘﻪ و ﻣﻮﺷﻜﺎفی ﻛﺮده اﺳﺖ. او میﮔﻮﻳﺪ: داوری در ﻗﺒﺎل ﺧﺒﺮ، داﻧﺶ ﻣﻘﺪس و ﺗﻮاﻧﺎیی ﭘﻨﻬﺎنی اﺳﺖ ﻛﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران را از دﻳﮕﺮان ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ میﺳﺎزد.
اﻛﻨﻮن ﭘﺮﺳﺶ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ آﻳﺎ ﻛﺎر ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ روﺳﺎﺧﺖ اﺳﺖ ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ژرف ﺳﺎﺧﺖ دﻳﮕﺮی در اﻣﺮ ﮔﺰﻳﻨﺶﮔﺮی ﺧﺒﺮ دﺧﻴﻞ اﺳﺖ؟
ﻋﺪهای از ﭘﮋوﻫﺶﮔﺮان ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ: ژرف ﺳﺎﺧﺖ اصلی دﺧﻴﻞ در ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﻋﻘﻞ ﺳﻠﻴﻢ ﻧﻈﺎم راﻫﺒﺮ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژی اﺳﺖ. ﭘﺲ ﻫﻤﺎره ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻳﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﺤﺚ ارزشﻫﺎی ﺧﺒـﺮی میﺗﻮاﻧﺪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻧﻴﻤﻪﺗﻤﺎم ﺑﻤﺎﻧﺪ و ﻟﺬا ﺑﺎﻳﺪ ﻟﺤﻈﻪﺑﻪﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ درك ﺗﺎزهای از ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺷﻮد ﻛﻪ ﻫﺪف آن رﻓﻊ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻋﺎلی اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﺎﺷﺪ و ﻗﺪرت درك ﺷﺮاﻳﻂ اﺟﺘﻤﺎعی، ﺳﻴﺎسی، اﻗﺘﺼﺎدی و فرهنگی را ﺑـﻪ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﺑﺪﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ در ﺷـﻜﻞدهی ﺑﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﺸﺎرﻛﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؛ ﭼﻪ ﻫﻤﺎنﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ در ﮔﺰارش ﻣﻚﺑﺮاﻳﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ:
اﻃﻼﻋﺎت ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﺑﺰاری آزادیﺑﺨﺶ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﻮد.
#تراس🔸ایدهها
موضوع بر سر ایدهها نیست، موضوع بر سر تحقق ایدههاست.
موضوع بر سر ایدهها نیست، موضوع بر سر تحقق ایدههاست.
#کیوسک
🔸فیلسوفان مرده و فناوریهای جدید
شماره جدید ماهنامه مدیریت ارتباطات به مدیر مسوولی امیرعباس تقیپور و سردبیری علی ورامینی در ادامه پروندههای بینارشتهای خود به سراغ فلسفه و دنیای پسا اینترنت رفته است.
🔸فیلسوفان مرده و فناوریهای جدید
شماره جدید ماهنامه مدیریت ارتباطات به مدیر مسوولی امیرعباس تقیپور و سردبیری علی ورامینی در ادامه پروندههای بینارشتهای خود به سراغ فلسفه و دنیای پسا اینترنت رفته است.
#کتاب
🔸انسانهای متفاوت
انسان پر مایه در تنهایی محض با افکار و تخیلات خود به بهترین نحو ممکن سرگرم میشود، حال آنکه تنوع مداوم در معاشرت، نمایشها، گردش و تفریح، ممکن نیست کسالت شکنجه آور فرد بیمایه را برطرف کند. انسانی که شخصیت متعادل و نرمی دارد، میتواند در شرایط محقرانه نیز خشنود باشد، در حالی که کسی که شخصیتی آزمند، حسود و شریر دارد، با ثروت فراوان نیز خشنود نیست. اما به خصوص آن کس که مدام از لذت شخصیت فوقالعاده و ذهن برجستهای برخوردار است، بیشتر لذتهایی را که عموم مردم در پیآنند، نه تنها زاید بلکه فقط مزاحم و آزار دهنده مییابد
📚 در باب حکمت زندگی #شوپنهاور
🔸انسانهای متفاوت
انسان پر مایه در تنهایی محض با افکار و تخیلات خود به بهترین نحو ممکن سرگرم میشود، حال آنکه تنوع مداوم در معاشرت، نمایشها، گردش و تفریح، ممکن نیست کسالت شکنجه آور فرد بیمایه را برطرف کند. انسانی که شخصیت متعادل و نرمی دارد، میتواند در شرایط محقرانه نیز خشنود باشد، در حالی که کسی که شخصیتی آزمند، حسود و شریر دارد، با ثروت فراوان نیز خشنود نیست. اما به خصوص آن کس که مدام از لذت شخصیت فوقالعاده و ذهن برجستهای برخوردار است، بیشتر لذتهایی را که عموم مردم در پیآنند، نه تنها زاید بلکه فقط مزاحم و آزار دهنده مییابد
📚 در باب حکمت زندگی #شوپنهاور
#ارتباطات #مخاطب
🔸مخاطب هدف
مخاطب هدف (Target Audience) گروهی از مخاطبان هستند كه احتمال خريد محصول يا خدمت از جانب آنها وجود دارد. جمعيت مخاطب يا همان #مخاطبان مورد نظر معمولاً از طريق جمعيتنگاری و با توجه به مختصاتی نظير موارد زير طبقه بندی و شناسایی میشوند: مصرف كالا، کاراکتر و نحوه رفتار، سن، جنس، جغرافیا، سواد و ساير مشخصههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی.
🔸مخاطب هدف
مخاطب هدف (Target Audience) گروهی از مخاطبان هستند كه احتمال خريد محصول يا خدمت از جانب آنها وجود دارد. جمعيت مخاطب يا همان #مخاطبان مورد نظر معمولاً از طريق جمعيتنگاری و با توجه به مختصاتی نظير موارد زير طبقه بندی و شناسایی میشوند: مصرف كالا، کاراکتر و نحوه رفتار، سن، جنس، جغرافیا، سواد و ساير مشخصههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی.
#روزنامهنگاری #مخاطبان
🔸روزنامهها و مخاطبان
▫️از والاستریت تا یواسایتودی
▫️کی چی میخونه؟
۱.والاستریت ژورنال را کسانی میخوانند که آمریکا را اداره میکنند.
۲. واشنگتنپست را کسانی میخوانند که فکر میکنند آنها دارند کشور را اداره میکنند.
۳. نیویورکتایمز را کسانی میخوانند که فکر میکنند آنها باید کشور را اداره کنند و در حل کردن جدول کلمات متقاطع هم مهارت دارند
۴. یو اس ای تودی را کسانی میخوانند که فکر میکنند آنها باید کشور را اداره کنند اما نیویورکتایمز را درک نمیکنند و نمودارهای آماری دایرهای خود را هم دوست دارند.
Who reads what?
🔸روزنامهها و مخاطبان
▫️از والاستریت تا یواسایتودی
▫️کی چی میخونه؟
۱.والاستریت ژورنال را کسانی میخوانند که آمریکا را اداره میکنند.
۲. واشنگتنپست را کسانی میخوانند که فکر میکنند آنها دارند کشور را اداره میکنند.
۳. نیویورکتایمز را کسانی میخوانند که فکر میکنند آنها باید کشور را اداره کنند و در حل کردن جدول کلمات متقاطع هم مهارت دارند
۴. یو اس ای تودی را کسانی میخوانند که فکر میکنند آنها باید کشور را اداره کنند اما نیویورکتایمز را درک نمیکنند و نمودارهای آماری دایرهای خود را هم دوست دارند.
Who reads what?
•
The Wall Street Journal is read by the people who run the country. • T
he Washington Post is read by people who think they run the country. •
The New York Times is read by people who think they should run the country and who are very good at crossword puzzles. •
The USA Today is read by people who think they ought to run the country but don't really understand the New York Times. They do, however, like their statistics shown in pie charts#واژهها🔸 بلاگ Blawg
اشتباه نکنید املای واژه blawg اشتباه نيست و درست است. اين واژه يك اصطلاح است و بين بلاگرها رايج است و به وبلاگهایی اطلاق میشود كه توسط حقوقدانها نوشته میشود.
اشتباه نکنید املای واژه blawg اشتباه نيست و درست است. اين واژه يك اصطلاح است و بين بلاگرها رايج است و به وبلاگهایی اطلاق میشود كه توسط حقوقدانها نوشته میشود.
#جور_دیگر🔸کیس متفاوت
میگن کیسهای موبایل میتونن بیانگر شخصیت باشن، مثلن کیسهای پر زرق و برق مال آدمهایی اهل خودنمایی هستن و کیسهای تیره چرمی بیانگر شخصیتهای پیچیده.
این کیس یه شکلاته و خوردنیه، سازنده این کیس چه نوع شخصیتی داشته؟
@younesshokrkhah
میگن کیسهای موبایل میتونن بیانگر شخصیت باشن، مثلن کیسهای پر زرق و برق مال آدمهایی اهل خودنمایی هستن و کیسهای تیره چرمی بیانگر شخصیتهای پیچیده.
این کیس یه شکلاته و خوردنیه، سازنده این کیس چه نوع شخصیتی داشته؟
@younesshokrkhah
#تراس🔸ویرانگری دروغ
حتی یک دروغ تمام حقیقت تو را زیر سئوال میبرد. بعضیها انگار ویرانگری دروغ را حس نمیکنند، اینها تغییر نمیکنند، و بهجای کنار گذاشتن عادت کهنه از دروغهای تازه استفاده میکنند.
#ارتباطات #ارتباطاتبینفردی
حتی یک دروغ تمام حقیقت تو را زیر سئوال میبرد. بعضیها انگار ویرانگری دروغ را حس نمیکنند، اینها تغییر نمیکنند، و بهجای کنار گذاشتن عادت کهنه از دروغهای تازه استفاده میکنند.
#ارتباطات #ارتباطاتبینفردی
Homayoun Shajarian Gypsy .mp3
12.1 MB
#موسیقی
▫️همایون شجریان
▫️شعر: سيمين بهبهانی
رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده
شب مانده است تو با شب تاریکی فشرده
کولی کنار آتش رقص شبانهات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟
رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی
چشمان مهربانش یک قطره ناسترده
رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده
میرفت و گرد راهش از دود آه تیره
نیلوفرانه در باد پیچیده تاب خورده
سودای همرهی را گیسو به باد دادی
رفت آن سوار و با خود یک تار مو نبرد.
▫️همایون شجریان
▫️شعر: سيمين بهبهانی
رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده
شب مانده است تو با شب تاریکی فشرده
کولی کنار آتش رقص شبانهات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟
رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی
چشمان مهربانش یک قطره ناسترده
رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده
میرفت و گرد راهش از دود آه تیره
نیلوفرانه در باد پیچیده تاب خورده
سودای همرهی را گیسو به باد دادی
رفت آن سوار و با خود یک تار مو نبرد.
عرصههای ارتباطی
#موسیقی #خانواده🔸فریدون و سهتار برادرم فریدون چند دهه با برادر دیگرم فرامرز در ساختن و نواختن ساز همراه و همگام بود، فرامرز پر کشید و رفت، فریدون به دلیل آسیب انگشت در همین وادی، از نواختن ماند و از ساختن نه. ایسنا با او به گفتگو نشسته است:
🎼 برای خرید ساز، باید به صدای آن توجه کنیم لذا بهتراست تجربهای در زمینه نوازندگی داشتهباشیم و یا از کسی که نوازنده است و یا در این خصوص تخصص دارد، کمک بگیریم؛ به این دلیل که سازها از نظر وزن، فیزیک و ظاهر مشابه هستند ولی در ۹۹ درصد موارد صدای آنها متفاوت است.
این سازنده تأکید کرد: #ساز، یک صنعت دست بسیار با ارزش است که باید با بستهبندی مرغوب عرضه شود.
#فریدون_شکرخواه برادر مرحوم #فرامرز_شکرخواه خاطرنشان کرد: بهتر است ساز در جعبهای قرار گیرد که ضد ضربه باشد و رطوبت به آن نفوذ نکند. در گذشته اغلب، سازها در کاورهایی که از ورود رطوبت جلوگیری نمیکنند؛ نگهداری میشدند و در نتیجه ممکن بود آسیب ببینند لذا میتوان برای از بین بردن رطوبت هوا، از نفتالین نیز استفاده کرد.
وی تصریح کرد: تغییر شرایط آبوهوایی در صدای ساز تغییر ایجاد میکند اما اینکه ساز با تغییرات جوی دچار آسیب و مشکل فنی نشود، مهمتر است؛ زیرا اگر ساز آسیب ببیند ترمیم آن سخت و یا غیرممکن میشود و دیگر نمیتوان از آن استفاده کرد.
این سازنده تار با بیان اینکه حدود ۴۰ سال در زمینه ساخت ساز فعالیت میکند تشریح کرد: بهعقیده من باتوجه به تجربهای که از فعالیت در این زمینه بهدست آوردهام، چوب درخت توت با قطر حداقل ۴۵ سانتیمتر برای ساخت صفحه سهتار مناسب است؛ قسمتی از چوب که بین مرکز و پوستهی تنه قرار دارد بهترین قسمت برای ساخت صفحه است.
شکرخواه افزود: هرچه خطهایی که روی چوب وجود دارد به یکدیگر نزدیکتر باشند برای ساخت صفحه ساز مناسبتر است؛ همچنین بهتر است این خطها در راستای طول ساز قرار گیرند، اما برای ساخت صفحه تار پوست بره تودلی مناسب است که در حالحاضر کمتر از آن استفاده میشود.
وی خاطرنشان کرد: علاوه بر این، سازها باید طوری ساختهشوند که مدت زمان زیادی بتوان از آنها استفاده کرد و همچنین اصول ساخت آنها نیز رعایت شود؛ اما امروزه میبینیم به دلیل عدم رعایت این اصول، سازها با ضربههای کوچک و حضور در هوای مرطوب آسیب میبینند که این موارد و موارد دیگری مثل اتصالات، خم دادنها و فشارها را نمیتوان از ظاهر ساز تشخیص داد.
این سازنده تار و سهتار در خصوص اهمیت توجه به منافع هنرجویان تصریح کرد: اگر سازندهها منافع هنرجو در زمینه قیمت و کیفیت را در اولویت قرار دهند به این هنر و صنعت دست باارزش کمک میکنند و با اینکار برای #فرهنگ و #هنر خود ارزش قائل میشوند.
▫️خبرنگار: زهرا عطارپور | دبیر: شیما عباس زاده | دبیر: مهدی نعیمیان راد
این سازنده تأکید کرد: #ساز، یک صنعت دست بسیار با ارزش است که باید با بستهبندی مرغوب عرضه شود.
#فریدون_شکرخواه برادر مرحوم #فرامرز_شکرخواه خاطرنشان کرد: بهتر است ساز در جعبهای قرار گیرد که ضد ضربه باشد و رطوبت به آن نفوذ نکند. در گذشته اغلب، سازها در کاورهایی که از ورود رطوبت جلوگیری نمیکنند؛ نگهداری میشدند و در نتیجه ممکن بود آسیب ببینند لذا میتوان برای از بین بردن رطوبت هوا، از نفتالین نیز استفاده کرد.
وی تصریح کرد: تغییر شرایط آبوهوایی در صدای ساز تغییر ایجاد میکند اما اینکه ساز با تغییرات جوی دچار آسیب و مشکل فنی نشود، مهمتر است؛ زیرا اگر ساز آسیب ببیند ترمیم آن سخت و یا غیرممکن میشود و دیگر نمیتوان از آن استفاده کرد.
این سازنده تار با بیان اینکه حدود ۴۰ سال در زمینه ساخت ساز فعالیت میکند تشریح کرد: بهعقیده من باتوجه به تجربهای که از فعالیت در این زمینه بهدست آوردهام، چوب درخت توت با قطر حداقل ۴۵ سانتیمتر برای ساخت صفحه سهتار مناسب است؛ قسمتی از چوب که بین مرکز و پوستهی تنه قرار دارد بهترین قسمت برای ساخت صفحه است.
شکرخواه افزود: هرچه خطهایی که روی چوب وجود دارد به یکدیگر نزدیکتر باشند برای ساخت صفحه ساز مناسبتر است؛ همچنین بهتر است این خطها در راستای طول ساز قرار گیرند، اما برای ساخت صفحه تار پوست بره تودلی مناسب است که در حالحاضر کمتر از آن استفاده میشود.
وی خاطرنشان کرد: علاوه بر این، سازها باید طوری ساختهشوند که مدت زمان زیادی بتوان از آنها استفاده کرد و همچنین اصول ساخت آنها نیز رعایت شود؛ اما امروزه میبینیم به دلیل عدم رعایت این اصول، سازها با ضربههای کوچک و حضور در هوای مرطوب آسیب میبینند که این موارد و موارد دیگری مثل اتصالات، خم دادنها و فشارها را نمیتوان از ظاهر ساز تشخیص داد.
این سازنده تار و سهتار در خصوص اهمیت توجه به منافع هنرجویان تصریح کرد: اگر سازندهها منافع هنرجو در زمینه قیمت و کیفیت را در اولویت قرار دهند به این هنر و صنعت دست باارزش کمک میکنند و با اینکار برای #فرهنگ و #هنر خود ارزش قائل میشوند.
▫️خبرنگار: زهرا عطارپور | دبیر: شیما عباس زاده | دبیر: مهدی نعیمیان راد
#نظریه #زوم #ارتباطات
🔸نظریههای تاثیرات
▫️نوشته سینتیا کارتر
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
اگرچه مجموعه مطالعات ارتباطات جمعی در زمینه محتوای رسانهها بر این نکته تأکید میکنند که محتوای رسانه بر مخاطبان #تأثیر میگذارد، با این همه، هنوز پژوهشگران در مورد ماهیت و گستره این #تأثیرات اختلاف نظر دارند.
امروزه بيشتر پژوهشگران حوزه رسانهها معتقدند رسانه به تنهايي منشاء تأثيرات (effects) خاصي نيست و تعيين ميزان اثرگذاري آن نيز دشوار است.
بحث در مورد تأثيرات رسانهها، عمدتاً تحت تأثير گروهها و گرايشهای مختلف از جمله پژوهشگران رسانهاي، دولت، نظام اقتصادي، فناوريهاي نوين، تحولات تاريخي، گروههاي فشار و نگرانيهاي مردم درباره تأثيرات منفي رسانهها بوده است.
اگرچه تاريخ مربوط به پژوهشهای متمرکز بر تأثيرات رسانهها، تاريخي خطي نيست، همگان متفقالقول هستند که دانش مربوط به تأثيرات رسانهها در چند مرحله متراکم و گردآوری شده است.
🔸نظریههای تاثیرات
▫️نوشته سینتیا کارتر
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
اگرچه مجموعه مطالعات ارتباطات جمعی در زمینه محتوای رسانهها بر این نکته تأکید میکنند که محتوای رسانه بر مخاطبان #تأثیر میگذارد، با این همه، هنوز پژوهشگران در مورد ماهیت و گستره این #تأثیرات اختلاف نظر دارند.
امروزه بيشتر پژوهشگران حوزه رسانهها معتقدند رسانه به تنهايي منشاء تأثيرات (effects) خاصي نيست و تعيين ميزان اثرگذاري آن نيز دشوار است.
بحث در مورد تأثيرات رسانهها، عمدتاً تحت تأثير گروهها و گرايشهای مختلف از جمله پژوهشگران رسانهاي، دولت، نظام اقتصادي، فناوريهاي نوين، تحولات تاريخي، گروههاي فشار و نگرانيهاي مردم درباره تأثيرات منفي رسانهها بوده است.
اگرچه تاريخ مربوط به پژوهشهای متمرکز بر تأثيرات رسانهها، تاريخي خطي نيست، همگان متفقالقول هستند که دانش مربوط به تأثيرات رسانهها در چند مرحله متراکم و گردآوری شده است.
عرصههای ارتباطی
#نظریه #زوم #ارتباطات 🔸نظریههای تاثیرات ▫️نوشته سینتیا کارتر ▫️ترجمه #یونس_شکرخواه اگرچه مجموعه مطالعات ارتباطات جمعی در زمینه محتوای رسانهها بر این نکته تأکید میکنند که محتوای رسانه بر مخاطبان #تأثیر میگذارد، با این همه، هنوز پژوهشگران در مورد ماهیت…
يکي از اين مراحل دوره موسوم به رسانههاي کاملاً مقتدر است که در اوايل قرن بيستم مطرح شد و تا اواخر دهه ۳۰ ادامه يافت. در اين دوره، بسياری بر اين باور بودند که رسانهها در کشورهاي صنعتي غربي قدرت فراواني در شکلدهي به افکار و رفتار مردم دارند. رسانههای نوين چون راديو و سينما نيز به سرعت، نفوذ و طرفداران فراواني يافتند (هم براي اهداف تجاری و هم اهداف سیاسی).
از دهه ۳۰ تا ۶۰ عدهای ديگر مدعي شدند رسانهها آنچنان که در آغاز تصور ميشد، قدرتمند نيستند. اين دوره با تحول تبديل پژوهش درباره وسايل ارتباط جمعي به رشتهای آکادميک همزمان شد. در اين دوران، کانون مطالعات مربوط به #تأثيرات وسايل ارتباط جمعي بر تجربهگرايي متمرکز بود. اين تکيه شديد بر ارزيابي تأثيرات رسانهها به دو بحث ديگر مرتبط شد که يکي از آنها علاقه فزاينده به بحث قدرت رسانهها در متقاعدسازي و اقناع و ديگري دغدغه تأثيرات منفي رسانهها بر مخاطبان بود.
پژوهشگران عرصه ارتباطات جمعي، نظريههاي ارتباطي را بر اساس مدلهاي رياضی که آنها نيز از نظریه اطلاع وام گرفته شده بودند، مطرح کردند تا بتوانند نحوه تعامل انسان و ابزارهای ارتباط جمعي را تبيين کنند. هدف اصلي آنان تبيين موارد موثر و غير موثر ارتباطات به مثابه پيامی بود که از فرستنده به سوي گيرنده ميرفت.
در پايان اين دوران، يافتههای تعدادی از پژوهشها حاکي از اين بود که اگرچه رسانهها تأثير میگذارند، اين تأثير در چارچوب ساختارهای مناسبات حاکم فرهنگي و اجتماعي عمل میکند و بايد آنها را به هنگام ارزيابي تأثيرات رسانهها، در نظر گرفت.
از دهه ۳۰ تا ۶۰ عدهای ديگر مدعي شدند رسانهها آنچنان که در آغاز تصور ميشد، قدرتمند نيستند. اين دوره با تحول تبديل پژوهش درباره وسايل ارتباط جمعي به رشتهای آکادميک همزمان شد. در اين دوران، کانون مطالعات مربوط به #تأثيرات وسايل ارتباط جمعي بر تجربهگرايي متمرکز بود. اين تکيه شديد بر ارزيابي تأثيرات رسانهها به دو بحث ديگر مرتبط شد که يکي از آنها علاقه فزاينده به بحث قدرت رسانهها در متقاعدسازي و اقناع و ديگري دغدغه تأثيرات منفي رسانهها بر مخاطبان بود.
پژوهشگران عرصه ارتباطات جمعي، نظريههاي ارتباطي را بر اساس مدلهاي رياضی که آنها نيز از نظریه اطلاع وام گرفته شده بودند، مطرح کردند تا بتوانند نحوه تعامل انسان و ابزارهای ارتباط جمعي را تبيين کنند. هدف اصلي آنان تبيين موارد موثر و غير موثر ارتباطات به مثابه پيامی بود که از فرستنده به سوي گيرنده ميرفت.
در پايان اين دوران، يافتههای تعدادی از پژوهشها حاکي از اين بود که اگرچه رسانهها تأثير میگذارند، اين تأثير در چارچوب ساختارهای مناسبات حاکم فرهنگي و اجتماعي عمل میکند و بايد آنها را به هنگام ارزيابي تأثيرات رسانهها، در نظر گرفت.