#کتاب 🔸 عشق
از سویی ویژگی عشق چنان است که نمیتواند در یک نفر بماند و باید به دیگری راه یابد، بدون معشوق کسی عاشق نیست، ولی از سویی دیگر، سرشت عشق انفرادی است هر کس باید خود آن را دریابد. عشق امری اجتماعی-ضداجتماعی، چیزی است با گوهری دوگانه و با سامانی بیسامان؛ تا آنجا که اجتماعی است و به نهاد و روان و فرهنگ انسانِ اجتماعی پیوسته، قابل انتقال به دیگری است و تا آنجا که امری فردی و درونی است انتقال دادنی نیست، تنها بازنمودنی است.
📚در کوی دوست #شاهرخ_مسکوب
از سویی ویژگی عشق چنان است که نمیتواند در یک نفر بماند و باید به دیگری راه یابد، بدون معشوق کسی عاشق نیست، ولی از سویی دیگر، سرشت عشق انفرادی است هر کس باید خود آن را دریابد. عشق امری اجتماعی-ضداجتماعی، چیزی است با گوهری دوگانه و با سامانی بیسامان؛ تا آنجا که اجتماعی است و به نهاد و روان و فرهنگ انسانِ اجتماعی پیوسته، قابل انتقال به دیگری است و تا آنجا که امری فردی و درونی است انتقال دادنی نیست، تنها بازنمودنی است.
📚در کوی دوست #شاهرخ_مسکوب
🔸آنتروپی شاهرخ مسکوب
▫️#شیما_بهرهمند
▫️بهمناسبت انتشار کتاب سرگذشت فکری شاهرخ مسکوب به روایت یوسف اسحاقپور
نسبتِ #شاهرخ_مسکوب با متون قدیم و آثار ادبی دوران باستان، نشان از جایگاه اساسیِ اسطوره و تاریخ نزد او دارد. این است که از نظر #یوسف_اسحاقپور خودبهخود مسئله #میتولوژی (یا اسطورهشناسی) برای او در درجه اول اهمیت قرار میگیرد و بهدنبال کسب شناسایی جدید برمیآید.
دوراهیِ مسکوب درست مانندِ دیگر روشنفکران مدرن آغاز میشود: برگشت به گذشته و ماتم برای این گذشته ازدسترفته، یا مواجهۀ مالیخولیایی با شکست. و ماتم آغاز میشود: جابهجایی شکست سیاسی با تاریخِ بهروایت ادبیات.
آنچیزی که مسکوب را بهسمتِ میتولوژی کشانده است تا بهقولِ خودش با «زندهکردن مردگان» دست به بازآفرینی رفتگان بزند: «سخن پادزهر زمان است که چون باد ما را میبرد».
https://sharghdaily.com/fa/main/detail/281091/
▫️#شیما_بهرهمند
▫️بهمناسبت انتشار کتاب سرگذشت فکری شاهرخ مسکوب به روایت یوسف اسحاقپور
نسبتِ #شاهرخ_مسکوب با متون قدیم و آثار ادبی دوران باستان، نشان از جایگاه اساسیِ اسطوره و تاریخ نزد او دارد. این است که از نظر #یوسف_اسحاقپور خودبهخود مسئله #میتولوژی (یا اسطورهشناسی) برای او در درجه اول اهمیت قرار میگیرد و بهدنبال کسب شناسایی جدید برمیآید.
دوراهیِ مسکوب درست مانندِ دیگر روشنفکران مدرن آغاز میشود: برگشت به گذشته و ماتم برای این گذشته ازدسترفته، یا مواجهۀ مالیخولیایی با شکست. و ماتم آغاز میشود: جابهجایی شکست سیاسی با تاریخِ بهروایت ادبیات.
آنچیزی که مسکوب را بهسمتِ میتولوژی کشانده است تا بهقولِ خودش با «زندهکردن مردگان» دست به بازآفرینی رفتگان بزند: «سخن پادزهر زمان است که چون باد ما را میبرد».
https://sharghdaily.com/fa/main/detail/281091/
#کتاب 🔸مقدمهای بر رستم و اسفندیار شاهرخ مسکوب به چاپ دهم رسید
همزمان با نود و ششمین سالگرد تولد #شاهرخ_مِسکوب، شاهنامهپژوه فقید، کتاب نامآشنای او در تحلیل مضمونی داستان «رستم و اسفندیارِ شاهنامه»، برای بار دهم منتشر شد.
چاپ دهم مقدمهای بر رستم و اسفندیار شاهرخ مِسکوب با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه به همراه اصل داستان رستم و اسفندیار (چاپ مسکو) با قیمت ۴۷ هزار تومان در انتشارات علمی و فرهنگی در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
همزمان با نود و ششمین سالگرد تولد #شاهرخ_مِسکوب، شاهنامهپژوه فقید، کتاب نامآشنای او در تحلیل مضمونی داستان «رستم و اسفندیارِ شاهنامه»، برای بار دهم منتشر شد.
چاپ دهم مقدمهای بر رستم و اسفندیار شاهرخ مِسکوب با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه به همراه اصل داستان رستم و اسفندیار (چاپ مسکو) با قیمت ۴۷ هزار تومان در انتشارات علمی و فرهنگی در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
#کتاب 🔸ارمغان مور
▫️به بهانهٔ بیستوسوم فروردین سالروز درگذشت شاهنامهشناس ادیب،
زندهیاد استاد شاهرخ مسکوب
🔹ارمغان مور جُستاری است دربارهٔ چند مفهوم بنیادی شاهنامه و در پنج فصل:
زمان، آفرینش، تاریخ، جهانداری و سخن.
زمان اول و آخر، آورنده و برندهٔ چیزها و رشتهٔ ناپیدایی است که این فصلها را به هم میپیوندد. در اسطورهای، زمان حتی پیش از آفرینش وجود داشت و در اسطورهای دیگر نخستین آفریده است.
تاریخ، حکایتِ سرگذشتِ آدمی است در زمان. جهانداری گرداندن چرخ زمان است در گیتی، به راهِ مینو.
و سرانجام آنکه «سخن» چگونه میتواند شاعر را از دام زمانِ ویرانکار برهاند، آنگونه که بمیرد بیآنکه مرده شود. چرا #فردوسی میگوید پس از مرگ "نمیرم ازان پس که من زندهام؟
▫️از مقدمهٔ ارمغان مور تالیف #شاهرخ_مسکوب
▫️به بهانهٔ بیستوسوم فروردین سالروز درگذشت شاهنامهشناس ادیب،
زندهیاد استاد شاهرخ مسکوب
🔹ارمغان مور جُستاری است دربارهٔ چند مفهوم بنیادی شاهنامه و در پنج فصل:
زمان، آفرینش، تاریخ، جهانداری و سخن.
زمان اول و آخر، آورنده و برندهٔ چیزها و رشتهٔ ناپیدایی است که این فصلها را به هم میپیوندد. در اسطورهای، زمان حتی پیش از آفرینش وجود داشت و در اسطورهای دیگر نخستین آفریده است.
تاریخ، حکایتِ سرگذشتِ آدمی است در زمان. جهانداری گرداندن چرخ زمان است در گیتی، به راهِ مینو.
و سرانجام آنکه «سخن» چگونه میتواند شاعر را از دام زمانِ ویرانکار برهاند، آنگونه که بمیرد بیآنکه مرده شود. چرا #فردوسی میگوید پس از مرگ "نمیرم ازان پس که من زندهام؟
▫️از مقدمهٔ ارمغان مور تالیف #شاهرخ_مسکوب
🔸برداشت شایگان از شخصیت مسکوب
سخنرانی #داریوش_شایگان در مراسم بزرگداشت #شاهرخ_مسکوب
قرار نبود در این جلسه سخنرانی کنم ولی چون دوست نزدیک شاهرخ بودم وظیفه خود دانستم چند کلمهای بگویم. دوستی من و شاهرخ برمیگردد به سالهای ۴۰. ولی بعد از انقلاب که من در فرانسه مقیم شدم شاهرخ خیلی زود به من ملحق شد و در مؤسسه اسماعیلی با هم همکار شدیم. هشت سال با هم همکار بودیم، هر روز همدیگر را میدیدیم و من در این مدّت فرصت یافتم که شاهرخ را از نزدیک بشناسم. با آثارش کم و بیش آشنا بودم ولی شخصیت شاهرخ خیلی فراتر از آثارش بود. میخواهم در اینجا قصهای را بگویم که شاید این مطلب را روشن کند. سالها قبل از انقلاب من با #روبرتو_روسلینی فیلمساز معروف ایتالیایی آشنا شدم و ما بارها همدیگر را در پاریس ملاقات میکردیم. طبیعتاً آدم وقتی با روسلینی صحبت میکند، موضوع سینما پیش میآید و دیگر فیلمسازان ایتالیایی. روسلینی علاقه زیادی به #فدریکو_فلینی داشت و میگفت: فلینی، در گذشته زیر دست او بوده و به او بسیار وفادار مانده است. هر وقت که فیلمی میسازد فوری تلفن میکند و میگوید روبرتو بیا فیلم مرا ببین و نظر خودت را بده. در پاسخ به روسلینی، گفتم: میدانم که فیلمهای فلینی بینظیر هستند ولی خود فلینی چگونه آدمی است؟ گفت: خودش از فیلمهایش بزرگتر است.
همین مطلب درباره شاهرخ مسکوب نیز صادق است؛ شاهرخ از آثارش بسیار بزرگتر بود. تعریف شخصیت چندوجهی شاهرخ کار آسانی نیست، او شبیه روشنفکرانی که میشناختم نبود. چون روشنفکران موجودات عجیب و غریبی هستند هم خیلی خودشیفتهاند و هم نفسی متورم دارند.
شاهرخ به عکس بسیار متواضع بود و غذای روح را به نفس امّاره نمیداد. روشنفکر بود ولی ادای روشنفکری در نمیآورد، در ضمن داعیه درویشی هم که بیماری ملی ماست و همه تظاهر به درویشی میکنند، نداشت. با اینهمه آدم بسیار بینیازی بود، به نظرم از سعهی صدر برخوردار بود و استغنا داشت، ولی زندگی را هم خیلی دوست داشت و از لذایذ آن متمتع بود. فکر میکنم اگر بخواهیم تیپولوژی شاهرخ را روشن کنیم باید بگوییم که شاهرخ یک فرد حماسی بود، چندی پیش با یکی از خویشان مسکوب صحبت شد، او میگفت شاهرخ در واقع شبیه بیهقی است. او راست میگفت شاهرخ بیشتر به قهرمانان حماسی شاهنامه شباهت داشت، به یک اعتبار رفتار و کردارش را میتوان گفت حماسی بود. به آیین جوانمردی اعتقاد داشت.مسکوب اقلیم حضور بود
▫️کتاب اقلیم حضور به کوشش #علی_دهباشی
سخنرانی #داریوش_شایگان در مراسم بزرگداشت #شاهرخ_مسکوب
قرار نبود در این جلسه سخنرانی کنم ولی چون دوست نزدیک شاهرخ بودم وظیفه خود دانستم چند کلمهای بگویم. دوستی من و شاهرخ برمیگردد به سالهای ۴۰. ولی بعد از انقلاب که من در فرانسه مقیم شدم شاهرخ خیلی زود به من ملحق شد و در مؤسسه اسماعیلی با هم همکار شدیم. هشت سال با هم همکار بودیم، هر روز همدیگر را میدیدیم و من در این مدّت فرصت یافتم که شاهرخ را از نزدیک بشناسم. با آثارش کم و بیش آشنا بودم ولی شخصیت شاهرخ خیلی فراتر از آثارش بود. میخواهم در اینجا قصهای را بگویم که شاید این مطلب را روشن کند. سالها قبل از انقلاب من با #روبرتو_روسلینی فیلمساز معروف ایتالیایی آشنا شدم و ما بارها همدیگر را در پاریس ملاقات میکردیم. طبیعتاً آدم وقتی با روسلینی صحبت میکند، موضوع سینما پیش میآید و دیگر فیلمسازان ایتالیایی. روسلینی علاقه زیادی به #فدریکو_فلینی داشت و میگفت: فلینی، در گذشته زیر دست او بوده و به او بسیار وفادار مانده است. هر وقت که فیلمی میسازد فوری تلفن میکند و میگوید روبرتو بیا فیلم مرا ببین و نظر خودت را بده. در پاسخ به روسلینی، گفتم: میدانم که فیلمهای فلینی بینظیر هستند ولی خود فلینی چگونه آدمی است؟ گفت: خودش از فیلمهایش بزرگتر است.
همین مطلب درباره شاهرخ مسکوب نیز صادق است؛ شاهرخ از آثارش بسیار بزرگتر بود. تعریف شخصیت چندوجهی شاهرخ کار آسانی نیست، او شبیه روشنفکرانی که میشناختم نبود. چون روشنفکران موجودات عجیب و غریبی هستند هم خیلی خودشیفتهاند و هم نفسی متورم دارند.
شاهرخ به عکس بسیار متواضع بود و غذای روح را به نفس امّاره نمیداد. روشنفکر بود ولی ادای روشنفکری در نمیآورد، در ضمن داعیه درویشی هم که بیماری ملی ماست و همه تظاهر به درویشی میکنند، نداشت. با اینهمه آدم بسیار بینیازی بود، به نظرم از سعهی صدر برخوردار بود و استغنا داشت، ولی زندگی را هم خیلی دوست داشت و از لذایذ آن متمتع بود. فکر میکنم اگر بخواهیم تیپولوژی شاهرخ را روشن کنیم باید بگوییم که شاهرخ یک فرد حماسی بود، چندی پیش با یکی از خویشان مسکوب صحبت شد، او میگفت شاهرخ در واقع شبیه بیهقی است. او راست میگفت شاهرخ بیشتر به قهرمانان حماسی شاهنامه شباهت داشت، به یک اعتبار رفتار و کردارش را میتوان گفت حماسی بود. به آیین جوانمردی اعتقاد داشت.مسکوب اقلیم حضور بود
▫️کتاب اقلیم حضور به کوشش #علی_دهباشی
🔸مسکوب و جهان اساطیر ایرانی
در این ایام که سالگرد درگذشت زندهیاد #شاهرخ_مسکوب است، گروه مطالعات سیاست و تمدن ایرانی نشستی را با عنوان شاهرخ مسکوب و جهان اساطیر ایرانی برگزار میکند. این جلسه فقط به صورت مجازی در ساعت هشت و نیم الی ده شب جمعه بیست و ششم فروردینماه ۱۴۰۱ با حضور و سخنرانی دکتر #علی_بنوعزیزی (استاد علوم سیاسی و مدیر برنامه تمدن و جوامع اسلامی در کالج بوستون) و #علی_دهباشی (سردبیر مجله بخارا) برگزار میشود. دبیر نشست، #عارف_مسعودی خواهد بود.لینک حضور:
https://www.skyroom.online/ch/imess509/webinar
در این ایام که سالگرد درگذشت زندهیاد #شاهرخ_مسکوب است، گروه مطالعات سیاست و تمدن ایرانی نشستی را با عنوان شاهرخ مسکوب و جهان اساطیر ایرانی برگزار میکند. این جلسه فقط به صورت مجازی در ساعت هشت و نیم الی ده شب جمعه بیست و ششم فروردینماه ۱۴۰۱ با حضور و سخنرانی دکتر #علی_بنوعزیزی (استاد علوم سیاسی و مدیر برنامه تمدن و جوامع اسلامی در کالج بوستون) و #علی_دهباشی (سردبیر مجله بخارا) برگزار میشود. دبیر نشست، #عارف_مسعودی خواهد بود.لینک حضور:
https://www.skyroom.online/ch/imess509/webinar