#تراس 🔸 خطرناکتر از جهل
▫️از دانش غلط برحذر باش، خطرناکتر از جهل است.
▫️#جرج_برنارد_شاو
▫️منتقد ادبی و نمایشنامهنویس ایرلندی
(۱۹۵۰-۱۸۵۶)
@younesshokrkhah
▫️از دانش غلط برحذر باش، خطرناکتر از جهل است.
▫️#جرج_برنارد_شاو
▫️منتقد ادبی و نمایشنامهنویس ایرلندی
(۱۹۵۰-۱۸۵۶)
@younesshokrkhah
#رخنما #یونس_شکرخواه
🔸خبر در شبکههای اجتماعی
مقایسه شبکههای اجتماعی با دنیای #رروزنامهنگاري را فقط در یک صورت ميتوان صورت داد و آن اينكه اگر خبری در رسانه وجود نداشته باشد؛ #مخاطب مجبور به پیگیری آن از طریق #شبکههایاجتماعی ميشود. روزنامهنگاری در کانون اتفاقات قرار دارد و چشم سوم مخاطبان است. مشروعیتی که روزنامهنگاران دارند، شبکههای اجتماعی ندارند. هر کس میتواند در شبكههاي اجتماعي #روزنامهنگاري بدون کارت را تجربه كند؛ اما خبرهايش سنديت و مشروعيت لازم را به سختی كسب ميكند. #روزنامهنگار حرفهای میتواند به خبر سندیت ببخشد و به صورت تحقیقی با آن برخورد کند؛ کاربر عادی نمیداند دست یافتن به مشروعیت و سندیت تا چه اندازه سخت است.
* شبکههای اجتماعی از لحاظ بافت و ساختار اساساً مرکز گريز هستند و به همين خاطر به لحاظ ماهوی با رسانههای جريان اصلی متفاوت هستند. شبکههای اجتماعی به کندوی عسلي شبیه هستند که زنبورهای متفاوتی دارد و هر زنبوری در آن میتواند ترجیح دهد یکی را #لایک یا #فالو کند و دیگری را نه.
* کاربران شبکههای اجتماعی نیاز به آموزش از جانب روزنامهنگاران ندارند. به کسی چه ارتباطی دارد که من میخواهم خانه خود را چگونه اداره کنم اما این آموزش را میتوانیم برای روزنامهنگاران در نظر بگیریم.
* روزنامهنگاري حرفهای در عرصه عکس و فیلم در حال باختن به شبکههای اجتماعی است. شبکههای اجتماعی شانس بیشتری برای پیروزی در بخش فیلم و عکس دارند و فکر میکنم در آینده در حوزه صدا هم رسانههای چاپی هم بازی را به شبكههای اجتماعی خواهند باخت. با اين حال، #رسانههایاجتماعي به صورت لحظهای و سانتیمانتال به موضوعات ميپردازند و عموما پیگیری و برخورد تحقيقي با مسائل ندارند.
* کاربران شبکههای اجتماعی کارهایی را بلد نیستند که روزنامه نگاران آنها را به خوبی بلدند و به همین دلیل است که همچنان رسانههای حرفهای جایگاه خود را حفظ کردهاند.
* به روزنامهنگاران میتوان آموخت که شبکههای اجتماعی یک #حوزهخبری جدید هستند. اصلیترین ارزش خبری براي روزنامهنگاران كماكان ارزش فراگیری و دربرگیری است بنابراین شبکههای اجتماعی را باید به عنوان پديدهای فراگیر درنظر بگیریم. روزنامهنگاران بايد بياموزند که چگونه از قابليتهای شبکهها و رسانههای اجتماعي در خبررساني استفاده کنند. روزنامهنگاران بايد به طور مستقل با منابعی كه مورد استناد كاربران شبكههای اجتماعي قرار میگيرند؛ به عنوان منبع خبري گفتگو كنند و در واقع به تعقيب خبری موضوع از زاويه خودشان بپردازند و صرفا به نقل قول كردن از شبكههاي اجتماعی اكتفا نكنند.
* روزنامهنگاران اگر میخواهند سوژهای را به صورت حرفهای مطرح کنند میتوانند سوژههايشان را در شبکههاي اجتماعی مطرح كنند؛ به بحث بگذارند و نظر سنجی كنند و از بازخوردهای كاربران آنها به خوبی سود ببرند.
▫️نشست خبررسانی در شبکههای اجتماعی
▫️دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها
▫️چهارشنبه ۲۲ مرداد ۹۳
🔸خبر در شبکههای اجتماعی
مقایسه شبکههای اجتماعی با دنیای #رروزنامهنگاري را فقط در یک صورت ميتوان صورت داد و آن اينكه اگر خبری در رسانه وجود نداشته باشد؛ #مخاطب مجبور به پیگیری آن از طریق #شبکههایاجتماعی ميشود. روزنامهنگاری در کانون اتفاقات قرار دارد و چشم سوم مخاطبان است. مشروعیتی که روزنامهنگاران دارند، شبکههای اجتماعی ندارند. هر کس میتواند در شبكههاي اجتماعي #روزنامهنگاري بدون کارت را تجربه كند؛ اما خبرهايش سنديت و مشروعيت لازم را به سختی كسب ميكند. #روزنامهنگار حرفهای میتواند به خبر سندیت ببخشد و به صورت تحقیقی با آن برخورد کند؛ کاربر عادی نمیداند دست یافتن به مشروعیت و سندیت تا چه اندازه سخت است.
* شبکههای اجتماعی از لحاظ بافت و ساختار اساساً مرکز گريز هستند و به همين خاطر به لحاظ ماهوی با رسانههای جريان اصلی متفاوت هستند. شبکههای اجتماعی به کندوی عسلي شبیه هستند که زنبورهای متفاوتی دارد و هر زنبوری در آن میتواند ترجیح دهد یکی را #لایک یا #فالو کند و دیگری را نه.
* کاربران شبکههای اجتماعی نیاز به آموزش از جانب روزنامهنگاران ندارند. به کسی چه ارتباطی دارد که من میخواهم خانه خود را چگونه اداره کنم اما این آموزش را میتوانیم برای روزنامهنگاران در نظر بگیریم.
* روزنامهنگاري حرفهای در عرصه عکس و فیلم در حال باختن به شبکههای اجتماعی است. شبکههای اجتماعی شانس بیشتری برای پیروزی در بخش فیلم و عکس دارند و فکر میکنم در آینده در حوزه صدا هم رسانههای چاپی هم بازی را به شبكههای اجتماعی خواهند باخت. با اين حال، #رسانههایاجتماعي به صورت لحظهای و سانتیمانتال به موضوعات ميپردازند و عموما پیگیری و برخورد تحقيقي با مسائل ندارند.
* کاربران شبکههای اجتماعی کارهایی را بلد نیستند که روزنامه نگاران آنها را به خوبی بلدند و به همین دلیل است که همچنان رسانههای حرفهای جایگاه خود را حفظ کردهاند.
* به روزنامهنگاران میتوان آموخت که شبکههای اجتماعی یک #حوزهخبری جدید هستند. اصلیترین ارزش خبری براي روزنامهنگاران كماكان ارزش فراگیری و دربرگیری است بنابراین شبکههای اجتماعی را باید به عنوان پديدهای فراگیر درنظر بگیریم. روزنامهنگاران بايد بياموزند که چگونه از قابليتهای شبکهها و رسانههای اجتماعي در خبررساني استفاده کنند. روزنامهنگاران بايد به طور مستقل با منابعی كه مورد استناد كاربران شبكههای اجتماعي قرار میگيرند؛ به عنوان منبع خبري گفتگو كنند و در واقع به تعقيب خبری موضوع از زاويه خودشان بپردازند و صرفا به نقل قول كردن از شبكههاي اجتماعی اكتفا نكنند.
* روزنامهنگاران اگر میخواهند سوژهای را به صورت حرفهای مطرح کنند میتوانند سوژههايشان را در شبکههاي اجتماعی مطرح كنند؛ به بحث بگذارند و نظر سنجی كنند و از بازخوردهای كاربران آنها به خوبی سود ببرند.
▫️نشست خبررسانی در شبکههای اجتماعی
▫️دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها
▫️چهارشنبه ۲۲ مرداد ۹۳
🔸بریتانیا رسماً از اتحادیه اروپا خارج شد
▫️ساعت ۲۳:۰۰ جمعه سیویکم ژانویه به وقت لندن (مصادف با ساعت ۰۲:۳۰ بامداد شنبه اول فوریه به وقت تهران) #بریتانیا پس از سه سال و نیم مجادله، اختلاف و مذاکره سرانجام به حضور خود در #اتحادیه_اروپا پایان داد.
▫️ساعت ۲۳:۰۰ جمعه سیویکم ژانویه به وقت لندن (مصادف با ساعت ۰۲:۳۰ بامداد شنبه اول فوریه به وقت تهران) #بریتانیا پس از سه سال و نیم مجادله، اختلاف و مذاکره سرانجام به حضور خود در #اتحادیه_اروپا پایان داد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸۱۱۷ ایموجی جدید
▫️مصوب کنسرسیوم یونیکد برای سال ۲۰۲۰
#شکلک در فارسی و #اموتیکان (emoticon) در انگلیسی از واژههای رایج در این زمینه هستند. #ایموجی در زبان ژاپنی به معنی #تصویرنگاشت است و ترکیبی است از E به معنی تصویر و MOJI به معنی شخصیت.
واژنامه #آکسفورد در سال ۲۰۱۵ ایموجی صورتک با لبخند شادی 😂 را به عنوان واژه سال خود برگزید.
وظیفه تائید ايموجیها برای انتشار رسمی بر عهده سازمان کنسرسیوم یونیکد است.
۱۷ ژوئیه روز جهانی ایموجی است.
@younesshokrkhah
▫️مصوب کنسرسیوم یونیکد برای سال ۲۰۲۰
#شکلک در فارسی و #اموتیکان (emoticon) در انگلیسی از واژههای رایج در این زمینه هستند. #ایموجی در زبان ژاپنی به معنی #تصویرنگاشت است و ترکیبی است از E به معنی تصویر و MOJI به معنی شخصیت.
واژنامه #آکسفورد در سال ۲۰۱۵ ایموجی صورتک با لبخند شادی 😂 را به عنوان واژه سال خود برگزید.
وظیفه تائید ايموجیها برای انتشار رسمی بر عهده سازمان کنسرسیوم یونیکد است.
۱۷ ژوئیه روز جهانی ایموجی است.
@younesshokrkhah
#کتاب
🔸رسوايی قرن و ديگر نوشتههاي مطبوعاتی
▫️نوشته: #گابريل_گارسيا_ماركز
▫️مترجم: #علی_شاكر
▫️مقدمه: #محمدمهدی_فرقانی
▫️ #نشر_خزه
🔸رسوايی قرن و ديگر نوشتههاي مطبوعاتی
▫️نوشته: #گابريل_گارسيا_ماركز
▫️مترجم: #علی_شاكر
▫️مقدمه: #محمدمهدی_فرقانی
▫️ #نشر_خزه
عرصههای ارتباطی
#کتاب 🔸رسوايی قرن و ديگر نوشتههاي مطبوعاتی ▫️نوشته: #گابريل_گارسيا_ماركز ▫️مترجم: #علی_شاكر ▫️مقدمه: #محمدمهدی_فرقانی ▫️ #نشر_خزه
كتاب #رسواييقرن مجموعهي ۴۲ نوشتهی مطبوعاتی ماركز است. نوشتههايي كه در ميانهي نگارش رمانهای معروفی مثل صدسال تنهايی و عشق سالهای وبا در روزنامههاي اسپانيايي زبان به چاپ رسيده است. اين مطالب شايد پرده از راز سبك #رئاليسمجادويی اين نويسندهی سرشناس بر میدارد. اينكه چهطور میتوان غيرمنطقيترين و جادوييترين خيالها را لباس واقعيت پوشاند و بر چهرهی واقعيتها نوری از جادو پاشيد و در كمال حيرت همچنان روزنامهنگار بود.
روزنامهنگاری عشق اول ماركز محسوب میشد. چنان شيفتهی كار #روزنامهنگاری بود كه حتي يك بار در يك سخنراني آن را «بهترين كار دنيا» دانست. براي همين هم دوست داشت پس از مرگش او را نه با جايزهی #نوبلادبیات كه با روزنامهنگار بودنش به ياد بياورند.
گزارش ۱۴ قسمتی او با عنوان «سرگذشت يك غريق» در كلمبيا سر و صداي زيادی درست كرد، براي همين سردبير او را به عنوان نماينده روزنامه به اروپا فرستاد و در همين كتاب میتوانيم مطالب گابو از فرانسه، ايتاليا و مجارستان را بخوانيم. مشهورترين اين گزارشها، #رسوايی_قرن است. مطلبی دربارهی مرگ يك دختر ايتاليايي كه ماركز طي آن سعی میكند نشان دهد اين اتفاق پرده از كدامين فسادهاي اخلاقي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي بر میدارد.
اين يادداشتها از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۳ را در بر میگيرد. يعني در اين كتاب هم میتوان نثر ماركز جوان را ديد و هم دورهي پختگی او را.
سال ۱۹۹۴ گابو بنیاد گابریل گارسیا مارکز را برای روزنامهنگاران تازهکار ایبرو-امریکایی تأسيس کرد. مقر این بنیاد نیز شهر کارتاگنا است؛ همان شهری که گابو زندگی روزنامهنگارانهاش را از آنجا شروع کرد. هدف گابو از تأسيس این بنیاد آموزش روشهای نوین روزنامهنگاری و تشویق نسل جدید روزنامهنگاران امریکای لاتین بود.
از زمان تأسيس این بنیاد، هزاران روزنامهنگار در کارگاههای آن شرکت کردند و جوایز سالانه #گابریل_گارسیا_مارکز را برای نوشتن مطالب مطبوعاتي به خانه بردهاند. بسیاری از آنان کتاب مینویسند و مجله منتشر میکنند یا وبسایتهایی تخصصی روی خط میآورند در زمینه روزنامهنگاری شکل بلند
(long form journalism)
و گزارشگری پیگیرانه
(investigative reporting)
فعال هستند. پس از مرگ گابو، کنگرهی کلمبیا قانونی به تصویب رساند که طبق آن در کارتاگنا، شهر دوستداشتنی گابو، مرکزی دائمی با نام او تأسيس شود تا دوشادوش بنیاد گارسیا مارکز قرار گیرد و بتواند عشق و علاقهي گابو به روزنامهنگاری را به نسلهای بعدی منتقل کند.
@younesshokrkhah
روزنامهنگاری عشق اول ماركز محسوب میشد. چنان شيفتهی كار #روزنامهنگاری بود كه حتي يك بار در يك سخنراني آن را «بهترين كار دنيا» دانست. براي همين هم دوست داشت پس از مرگش او را نه با جايزهی #نوبلادبیات كه با روزنامهنگار بودنش به ياد بياورند.
گزارش ۱۴ قسمتی او با عنوان «سرگذشت يك غريق» در كلمبيا سر و صداي زيادی درست كرد، براي همين سردبير او را به عنوان نماينده روزنامه به اروپا فرستاد و در همين كتاب میتوانيم مطالب گابو از فرانسه، ايتاليا و مجارستان را بخوانيم. مشهورترين اين گزارشها، #رسوايی_قرن است. مطلبی دربارهی مرگ يك دختر ايتاليايي كه ماركز طي آن سعی میكند نشان دهد اين اتفاق پرده از كدامين فسادهاي اخلاقي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي بر میدارد.
اين يادداشتها از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۳ را در بر میگيرد. يعني در اين كتاب هم میتوان نثر ماركز جوان را ديد و هم دورهي پختگی او را.
سال ۱۹۹۴ گابو بنیاد گابریل گارسیا مارکز را برای روزنامهنگاران تازهکار ایبرو-امریکایی تأسيس کرد. مقر این بنیاد نیز شهر کارتاگنا است؛ همان شهری که گابو زندگی روزنامهنگارانهاش را از آنجا شروع کرد. هدف گابو از تأسيس این بنیاد آموزش روشهای نوین روزنامهنگاری و تشویق نسل جدید روزنامهنگاران امریکای لاتین بود.
از زمان تأسيس این بنیاد، هزاران روزنامهنگار در کارگاههای آن شرکت کردند و جوایز سالانه #گابریل_گارسیا_مارکز را برای نوشتن مطالب مطبوعاتي به خانه بردهاند. بسیاری از آنان کتاب مینویسند و مجله منتشر میکنند یا وبسایتهایی تخصصی روی خط میآورند در زمینه روزنامهنگاری شکل بلند
(long form journalism)
و گزارشگری پیگیرانه
(investigative reporting)
فعال هستند. پس از مرگ گابو، کنگرهی کلمبیا قانونی به تصویب رساند که طبق آن در کارتاگنا، شهر دوستداشتنی گابو، مرکزی دائمی با نام او تأسيس شود تا دوشادوش بنیاد گارسیا مارکز قرار گیرد و بتواند عشق و علاقهي گابو به روزنامهنگاری را به نسلهای بعدی منتقل کند.
@younesshokrkhah
#سینماویژن
🔸 میان متنی بودن در سینما
▫️نوشته #روبرتا_ایپیرسون
▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه
اصطلاح میان متنی بودن (intertextuality) یا همان #بینامتنیت در بنیادینترین معنا، به رابطه یک متن با یک متن یا چندین متن دیگر اشاره دارد.همانطور که محققان ادبی به دنبال نسخههای قدیمیتر هملت یا شاه لیر میگردند، یا وامگیریهای #شکسپیر را از وقایع نامههای هولین شر مورد توجه قرار میدهند، محققان فیلم و سینما ممکن است در جستجوی پیشگامان ادبی یا سینمایی فیلمها باشند و نقل قولهای مستقیم سایر متنها را مشخص نکنند.
🔸 میان متنی بودن در سینما
▫️نوشته #روبرتا_ایپیرسون
▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه
اصطلاح میان متنی بودن (intertextuality) یا همان #بینامتنیت در بنیادینترین معنا، به رابطه یک متن با یک متن یا چندین متن دیگر اشاره دارد.همانطور که محققان ادبی به دنبال نسخههای قدیمیتر هملت یا شاه لیر میگردند، یا وامگیریهای #شکسپیر را از وقایع نامههای هولین شر مورد توجه قرار میدهند، محققان فیلم و سینما ممکن است در جستجوی پیشگامان ادبی یا سینمایی فیلمها باشند و نقل قولهای مستقیم سایر متنها را مشخص نکنند.
عرصههای ارتباطی
#سینماویژن 🔸 میان متنی بودن در سینما ▫️نوشته #روبرتا_ایپیرسون ▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه اصطلاح میان متنی بودن (intertextuality) یا همان #بینامتنیت در بنیادینترین معنا، به رابطه یک متن با یک متن یا چندین متن دیگر اشاره دارد.همانطور که محققان ادبی به دنبال…
برای مثال، در فیلم پیشتازان فضا؛ نخستین برخورد (جاناتان فریکس، ۱۹۹۶)، کاپیتان پرمشغله سفینه جین لوک پیکارد، در پی انتقامگیری از بورگ است که یک موجود فضایی است با نژادی نیمه بیولوژیک ـ نیمه مکانیکی که در گذشته آزار بسیاری به او رسانیده است.
میتوان در این زمینه به مشابهتهای داستان نخستین برخورد و داستان موبی دیک ساخته ملویلز اشاره کرد که در آن ذهن کاپیتان ایهب به طور مشابهی درگیر انتقامگیری از نهنگ سفید بزرگی است که پای او را بلعیده.
البته، خود متن این رابطه را در آنجا که پیکارد از رمان ملویل نقل قول میکند، آشکار میسازد. بیشک، فیلمها نه تنها از منابع ادبی، بلکه از منابع سینمایی نیز نقل قول میکنند؛ برای مثال در فیلم تسخیر ناپذیران (۱۹۸۷)، کالسکه یک بچه در حین تبادل آتش میان افراد خوب و بد از پلههای یک ایستگاه راهآهن به پایین کج میشود. در اینجا کارگردان فیلم، برایان دیپالما، سکانس پلههای مشهور اودسا را از فیلم رزمناو پوتمکین (سرگئی آیزنشتاین، ۱۹۲۵) استفاده میکند؛ سکانسی که محققان سینما گاهی اوقات به عنوان یک بزرگداشت به آن اشاره میکنند.
#جولیا_کریستوا در سال ۱۹۶۹، ساختارگرای فرانسوی، مفهوم نظری پیچیدهتری را از میانمتنی بودن صورتبندی کرد که تقریباً تأثیر زیادی بر مطالعات تلویزیون و فیلم بر جای گذاشت. صورتبندی سادهتر میان متنی شده - که در بالا به آن اشاره شد - تنها یک متن را به متن دیگر مرتبط میکرد.
کریستوا به طور ضمنی عنوان کرد که هیچ چیز خارج از میانمتنی بودن وجود ندارد: هر متنی به صورت چیدمانی از نقل قولها شکل میگیرد، هر متنی عبارت است از جذب و دگردیسی سایر متنها (کریستوا، ۱۹۶۹)؛ به بیان دیگر، تمامی متنها به سایر متنهایی که به طور تلویحی یا ضمنی به آنها اشاره میکنند وابسته هستند.
موضوع اولیه تحلیل را میتوان #متن در نظر گرفت، متنی که به متن دیگر ارجاع میدهد، میان متنها را میسازد یا آنچه را که #امبرتو_اکو چارچوب #میانمتنی مینامد
این مفهومسازی از میان متنی بودن، دو گسست نظری کلیدی را با مطالعات رسانهای و ادبی گذشته به وجود آورد.
نخست اینکه میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا مفهوم قرن نوزدهمی نویسنده را زیر سوال ببریم.
از آنجا که تمامی متنها به متنهای دیگری ارجاع میشوند، پس نویسنده به طور ساده محل تقاطع چارچوبهای میان متنی است، نه خالق متنی منحصر به فرد و اصیل. بنابراین، برداشت ساختارگرایانه از میانمتنی بودن به طور جزئی افول پارادیم مولف را در مطالعات سینمایی توجیه میکند.
دوم اینکه، میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا رابطه میان متنها و جوامعی که آنها را به وجود میآورند، بازفهم کنیم. بر خلاف مطالعات رسانهای مایل به جامعهشناسی، متنها مستقیماً جهان واقعی را منعکس نمیکنند، بلکه بیشتر، سایر برساختههای آن جهان را که همواره از پیش، متنبندی شدهاند، مورد استفاده قرار میدهند. به عنوان مثال، هیچکس سعی نمیکند که بازنمایی تاریخ را در فیلمی مانند تولد یک ملت (دی. دبلیو. گریفیث، ۱۹۱۵)، خلاف واقع، و یا خلاف وقایع تاریخی عینی بداند، بلکه سعی میکند تا این فیلم را با سایر بازنماییها از جنگهای مدنی آمریکا؛ مانند آنچه در کتابهای درسی، رمانهای تاریخی و سایر فیلمها آمده، مقایسه کند.
محققان، میانمتنی بودن همهجانبه را جنبهای کلیدی از فرهنگ رایج #پستمدرن میدانند. محققان مطالعات تلویزیونی درباره هشیاری میانمتنی گسترده به نمایش در آمده در برنامههای کالتی (cult) مانند توئین پیکس (twin peaks) (مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی)، انتقامجویان، پروندههای ایکس و زینا: پرنسس جنگجو مطالبی نوشتهاند. برای مثال جیم کولینز درباره توئین پیکس میگوید: سبک آن به دلیل استفاده از تعدادی از قراردادهای بصری، روایتی و موضوعی که برگرفته از وحشت بربری، داستان علمی ـ تخیلی و شیوه کار پلیسی و همچنین سریالهای صابونی و آبکی است به طرز پرخاشگرانهای التقاطی است.
مخاطب باید همواره درگیر ماجرا باشد. نوسان نواختی و در هم آمیزی برنامه، بیننده را تشویق میکند تا مجموعهای از انتظارها و راهبردهای رمزگذاری شده و همیشه متغیر را فعال کند. در دوره پستمدرن، تولیدکنندگان و مخاطبان در شبکههای فشردهای از میانمتنی بودن که متنها در درون آن #رمزگذاری و #رمزگشایی میشود، زندگی میکنند و متنها سایر متون را به سبکی آگاه، خودآگاه و بازیگوشانه در بر میگیرند.
ROBERTA E. PEARSON
@younesshokrkhah
میتوان در این زمینه به مشابهتهای داستان نخستین برخورد و داستان موبی دیک ساخته ملویلز اشاره کرد که در آن ذهن کاپیتان ایهب به طور مشابهی درگیر انتقامگیری از نهنگ سفید بزرگی است که پای او را بلعیده.
البته، خود متن این رابطه را در آنجا که پیکارد از رمان ملویل نقل قول میکند، آشکار میسازد. بیشک، فیلمها نه تنها از منابع ادبی، بلکه از منابع سینمایی نیز نقل قول میکنند؛ برای مثال در فیلم تسخیر ناپذیران (۱۹۸۷)، کالسکه یک بچه در حین تبادل آتش میان افراد خوب و بد از پلههای یک ایستگاه راهآهن به پایین کج میشود. در اینجا کارگردان فیلم، برایان دیپالما، سکانس پلههای مشهور اودسا را از فیلم رزمناو پوتمکین (سرگئی آیزنشتاین، ۱۹۲۵) استفاده میکند؛ سکانسی که محققان سینما گاهی اوقات به عنوان یک بزرگداشت به آن اشاره میکنند.
#جولیا_کریستوا در سال ۱۹۶۹، ساختارگرای فرانسوی، مفهوم نظری پیچیدهتری را از میانمتنی بودن صورتبندی کرد که تقریباً تأثیر زیادی بر مطالعات تلویزیون و فیلم بر جای گذاشت. صورتبندی سادهتر میان متنی شده - که در بالا به آن اشاره شد - تنها یک متن را به متن دیگر مرتبط میکرد.
کریستوا به طور ضمنی عنوان کرد که هیچ چیز خارج از میانمتنی بودن وجود ندارد: هر متنی به صورت چیدمانی از نقل قولها شکل میگیرد، هر متنی عبارت است از جذب و دگردیسی سایر متنها (کریستوا، ۱۹۶۹)؛ به بیان دیگر، تمامی متنها به سایر متنهایی که به طور تلویحی یا ضمنی به آنها اشاره میکنند وابسته هستند.
موضوع اولیه تحلیل را میتوان #متن در نظر گرفت، متنی که به متن دیگر ارجاع میدهد، میان متنها را میسازد یا آنچه را که #امبرتو_اکو چارچوب #میانمتنی مینامد
این مفهومسازی از میان متنی بودن، دو گسست نظری کلیدی را با مطالعات رسانهای و ادبی گذشته به وجود آورد.
نخست اینکه میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا مفهوم قرن نوزدهمی نویسنده را زیر سوال ببریم.
از آنجا که تمامی متنها به متنهای دیگری ارجاع میشوند، پس نویسنده به طور ساده محل تقاطع چارچوبهای میان متنی است، نه خالق متنی منحصر به فرد و اصیل. بنابراین، برداشت ساختارگرایانه از میانمتنی بودن به طور جزئی افول پارادیم مولف را در مطالعات سینمایی توجیه میکند.
دوم اینکه، میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا رابطه میان متنها و جوامعی که آنها را به وجود میآورند، بازفهم کنیم. بر خلاف مطالعات رسانهای مایل به جامعهشناسی، متنها مستقیماً جهان واقعی را منعکس نمیکنند، بلکه بیشتر، سایر برساختههای آن جهان را که همواره از پیش، متنبندی شدهاند، مورد استفاده قرار میدهند. به عنوان مثال، هیچکس سعی نمیکند که بازنمایی تاریخ را در فیلمی مانند تولد یک ملت (دی. دبلیو. گریفیث، ۱۹۱۵)، خلاف واقع، و یا خلاف وقایع تاریخی عینی بداند، بلکه سعی میکند تا این فیلم را با سایر بازنماییها از جنگهای مدنی آمریکا؛ مانند آنچه در کتابهای درسی، رمانهای تاریخی و سایر فیلمها آمده، مقایسه کند.
محققان، میانمتنی بودن همهجانبه را جنبهای کلیدی از فرهنگ رایج #پستمدرن میدانند. محققان مطالعات تلویزیونی درباره هشیاری میانمتنی گسترده به نمایش در آمده در برنامههای کالتی (cult) مانند توئین پیکس (twin peaks) (مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی)، انتقامجویان، پروندههای ایکس و زینا: پرنسس جنگجو مطالبی نوشتهاند. برای مثال جیم کولینز درباره توئین پیکس میگوید: سبک آن به دلیل استفاده از تعدادی از قراردادهای بصری، روایتی و موضوعی که برگرفته از وحشت بربری، داستان علمی ـ تخیلی و شیوه کار پلیسی و همچنین سریالهای صابونی و آبکی است به طرز پرخاشگرانهای التقاطی است.
مخاطب باید همواره درگیر ماجرا باشد. نوسان نواختی و در هم آمیزی برنامه، بیننده را تشویق میکند تا مجموعهای از انتظارها و راهبردهای رمزگذاری شده و همیشه متغیر را فعال کند. در دوره پستمدرن، تولیدکنندگان و مخاطبان در شبکههای فشردهای از میانمتنی بودن که متنها در درون آن #رمزگذاری و #رمزگشایی میشود، زندگی میکنند و متنها سایر متون را به سبکی آگاه، خودآگاه و بازیگوشانه در بر میگیرند.
ROBERTA E. PEARSON
@younesshokrkhah
#تسلیت
🔸دکتر #هادی_خانیکی ارجمندم
روح حاج خانم قرین رحمت و آرامش.
خداوند به تو، به اشرف و مهدی و رجب تحمل و صبر بده، در این سوگ شریکم و پر از بغض که حاج خانم مثل مادرم بود، مادر خیلیها.... صدای گرم و مهر بیدریغش همیشه با ما خواهد بود.
یونس
🔸دکتر #هادی_خانیکی ارجمندم
روح حاج خانم قرین رحمت و آرامش.
خداوند به تو، به اشرف و مهدی و رجب تحمل و صبر بده، در این سوگ شریکم و پر از بغض که حاج خانم مثل مادرم بود، مادر خیلیها.... صدای گرم و مهر بیدریغش همیشه با ما خواهد بود.
یونس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سینما🔸تیزر درخت گردو
▫️ساخته #محمدحسین_مهدویان
بخش: سودای سیمرغ
🔅 زمان نمایش در سینمای رسانه:
سهشنبه ۱۵ بهمن - سانس دوم ۱۶:۳۰
#فیلم_فجر #فجر۳٨
▫️ساخته #محمدحسین_مهدویان
بخش: سودای سیمرغ
🔅 زمان نمایش در سینمای رسانه:
سهشنبه ۱۵ بهمن - سانس دوم ۱۶:۳۰
#فیلم_فجر #فجر۳٨