Forwarded from رسانه، روزنامه نگاری و اخبار جعلی
✅ بایدن ترامپ را با "یوزف گوبلز" وزیر پروپاگاندای نازی مقایسه کرد.
▪️بایدن در گفت و گو با شبکه ام. اس. ان. بی. سی:
💢ترامپ تلاش کرده تا این تصور غلط که او یک سوسیالیست است را به ویژه در ایالت فلوریدا میان رای دهندگان تقویت کند.
💢من مطمئن نیستم که هنوز فردی در مورد ترامپ تصمیم گیری کرده باشد، وی مانند گوبلز می ماند. شما با تکرار یک دروغ به مدت طولانی می توانید آن را به یک دانش عمومی تبدیل کنید.
💢ترامپ از سوسیالیسم برای ترساندن و منحرف کردن مردمان فلوریدا از واقعیت های کرونا و عملکرد های ناموفق برای مهار این بیماری استفاده می کند.
👈 رسانه نگاری ،اخبارجعلی و مقابله با آن
@fake_news_media
▪️بایدن در گفت و گو با شبکه ام. اس. ان. بی. سی:
💢ترامپ تلاش کرده تا این تصور غلط که او یک سوسیالیست است را به ویژه در ایالت فلوریدا میان رای دهندگان تقویت کند.
💢من مطمئن نیستم که هنوز فردی در مورد ترامپ تصمیم گیری کرده باشد، وی مانند گوبلز می ماند. شما با تکرار یک دروغ به مدت طولانی می توانید آن را به یک دانش عمومی تبدیل کنید.
💢ترامپ از سوسیالیسم برای ترساندن و منحرف کردن مردمان فلوریدا از واقعیت های کرونا و عملکرد های ناموفق برای مهار این بیماری استفاده می کند.
👈 رسانه نگاری ،اخبارجعلی و مقابله با آن
@fake_news_media
Forwarded from مجله میدان فرهنگ
◻️ مجله رسانه فرهنگ
✍️مدیر مسئول: دکتر هادی خانیکی
👤دبیر ویژه: علی شهبازی
✴️ کانال مجله رسانه فرهنگ:
📝 @ResaneFarhang
ارسال یادداشت به:
@Pr_Ali_shahbazi
Instagram:pr.ali_shahbazi
✍️مدیر مسئول: دکتر هادی خانیکی
👤دبیر ویژه: علی شهبازی
✴️ کانال مجله رسانه فرهنگ:
📝 @ResaneFarhang
ارسال یادداشت به:
@Pr_Ali_shahbazi
Instagram:pr.ali_shahbazi
#ارتباطات 🔸 اولویتهای جامعه اطلاعاتی
حقوق بشر، تضمین اجرای حقوق انسانی آنلاین و آفلاین، تقویت روشهای چند ذینفعی، تسهیل مدلها و مکانیزمهای حکمرانی فراگیر و انسانمحور، توسعه دسترسی و کاربرد تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعرسان برای همگان از جمله خدمات پهن باند و موبایل به ویژه برای افراد آسیبپذیر و به حاشیه رانده شده، تقویت و توسعه و در دسترس قرار دادن و بیطرفی شبکهای از محورهایی است که در حوزه #جامعهاطلاعاتی در اولویتهای جهان آمده است.
حقوق بشر، تضمین اجرای حقوق انسانی آنلاین و آفلاین، تقویت روشهای چند ذینفعی، تسهیل مدلها و مکانیزمهای حکمرانی فراگیر و انسانمحور، توسعه دسترسی و کاربرد تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعرسان برای همگان از جمله خدمات پهن باند و موبایل به ویژه برای افراد آسیبپذیر و به حاشیه رانده شده، تقویت و توسعه و در دسترس قرار دادن و بیطرفی شبکهای از محورهایی است که در حوزه #جامعهاطلاعاتی در اولویتهای جهان آمده است.
عرصههای ارتباطی
#رسانهها 🔸 کهنه و نو ▫️#یونس_شکرخواه
#رسانهها 🔸 کهنه و نو
رسانههای قدیم فقط بر متن تکیه میکنند و رسانههای نوین حالت مولتی مدیایی دارند.
رسانههای قدیمی مبتنی بر بیانیههای خبری حرکت میکنند ورسانههای مدرن بر مبنای رفتارهای #رسانههایاجتماعی.
رسانههای کلاسیک مبتنی بر برنامههای تناوبی و رسانههای جدید بر اساس زمان پیوسته کار میکنند، قدیمیها از یک جا برای همه مطلب میفرستند و جدیدیها از یک جا برای جاهای مختلف،.رسانههای کلاسیک مبتنی بر روابط چاپی و الکترونیک هستند و رسانههای جدید مبتنی بر روابط آنلاین، رسانههای قدیمی فقط متکی به تلفن و فکس هستند و رسانههای نوین متکی بر فضای آنلاین.
تمایز مهم دیگر میان رسانههای قدیم و جدید در اینجاست که قدیمیها فقط متکی به اعلام زمان رویداد آن هم فقط در پایان رویداد هستند و این در حالی است که نیو مدیا متکی به جریان پیوسته هر رویداد؛ آن هم از شروع تا پایان رویداد.
مونولوگ بودن و تک صدایی در رسانههای قدیم، جای خود را به دیالوگ و چندصدایی در رسانههای جدید میدهد و از دیگر سو درحالی که رسانههای سنتی درگیر و اسیر ساختارهای قبلی هستند، رسانههای نوین در پیوند با ساختارهای معاصر حرکت میکنند و استفاده از رسانه دیگران و یا اسیر روایت دیگران بودن در رسانههای کلاسیک جای خود را به متکی به رسانه خود بودن و خالق روایت خود بودن میدهد.
#old_media #new_media
رسانههای قدیم فقط بر متن تکیه میکنند و رسانههای نوین حالت مولتی مدیایی دارند.
رسانههای قدیمی مبتنی بر بیانیههای خبری حرکت میکنند ورسانههای مدرن بر مبنای رفتارهای #رسانههایاجتماعی.
رسانههای کلاسیک مبتنی بر برنامههای تناوبی و رسانههای جدید بر اساس زمان پیوسته کار میکنند، قدیمیها از یک جا برای همه مطلب میفرستند و جدیدیها از یک جا برای جاهای مختلف،.رسانههای کلاسیک مبتنی بر روابط چاپی و الکترونیک هستند و رسانههای جدید مبتنی بر روابط آنلاین، رسانههای قدیمی فقط متکی به تلفن و فکس هستند و رسانههای نوین متکی بر فضای آنلاین.
تمایز مهم دیگر میان رسانههای قدیم و جدید در اینجاست که قدیمیها فقط متکی به اعلام زمان رویداد آن هم فقط در پایان رویداد هستند و این در حالی است که نیو مدیا متکی به جریان پیوسته هر رویداد؛ آن هم از شروع تا پایان رویداد.
مونولوگ بودن و تک صدایی در رسانههای قدیم، جای خود را به دیالوگ و چندصدایی در رسانههای جدید میدهد و از دیگر سو درحالی که رسانههای سنتی درگیر و اسیر ساختارهای قبلی هستند، رسانههای نوین در پیوند با ساختارهای معاصر حرکت میکنند و استفاده از رسانه دیگران و یا اسیر روایت دیگران بودن در رسانههای کلاسیک جای خود را به متکی به رسانه خود بودن و خالق روایت خود بودن میدهد.
#old_media #new_media
#کتاب 🔸 شیرینترین نگرانیها
بابا لنگدرازِ عزیزم، کسی که در زندگیاش کسی را از تهِ قلبش دوست دارد همیشه نگران است! نگران غذا خوردنش، نگران ماشینهایی که به او نزدیک میشوند و بوقشان خراب است، نگران ویروسهایی که دور او میچرخند! اما بابای عزیزم، اینها از شیرینترین نگرانیهای دنیا هستند! از شیرینترینهای آنها.
📚 بابالنگدراز #جین_وبستر
بابا لنگدرازِ عزیزم، کسی که در زندگیاش کسی را از تهِ قلبش دوست دارد همیشه نگران است! نگران غذا خوردنش، نگران ماشینهایی که به او نزدیک میشوند و بوقشان خراب است، نگران ویروسهایی که دور او میچرخند! اما بابای عزیزم، اینها از شیرینترین نگرانیهای دنیا هستند! از شیرینترینهای آنها.
📚 بابالنگدراز #جین_وبستر
#کلاس #متدولوژی
#زوم 🔸 تحلیل گفتمان* چیست؟
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
#میشل_فوکو در کتاب دیرینهشناسی دانش (که در اصل در سال ۱۹۶۹ به زبان فرانسوی تحت عنوان L'archeologie Du savoir منتشر شد) میگوید گفتمان را نباید با آگاهی مستتر در صورت خارجی زبان (Language) اشتباه گرفت.
همچنین نباید آن را تا سطح زبانی (Language) که یک سوژه انسانی صحبت میکند، تنزل داد. به جای اینها، باید نشان داد که #گفتمان را میتوان به عنوان رویهای که دور و تسلسلهای خاص خود را دارد، تجزیه و تحلیل کرد.
فوکو مفهوم حوزه و میدان رویدادهای گفتمانی را عرضه کرده است. از دیدگاه وی حوزه رویدادهای گفتمانی عبارت است از: یک گروهبندی که همواره محدود و در هر لحظه اسیر توالیهای زبانی است که در آن رخ میدهد. این توالیها میتوانند بیشمار باشند و از لحاظ ابعاد نیز فراتر از ظرفیت ثبت حافظه یا قرائت عمل کنند، با این حال، یک گروهبندی محدود است.
جای شگفتی نیست پرسشهایی که درباره ویژگیهای تحلیل زبانی مطرح میشود، مثل "بر اساس چه قوانینی اظهار نظر خاصی ارائه میشود و متعاقباً بر اساس چه قوانینی اظهارات مشابه مطرح میشوند؟ " میتوانند به شکل دیگری نیز طرح شوند: "چگونه بیان و اظهار نظری خاص به جای بیان و اظهار نظری دیگر مطرح شد؟ ".
فوکو مایل نیست بین گزارههای گفتمانی خاص (حاکم شده) ـ که هدف آن عرضه نیات پنهان سوژه متکلم است ـ با "معنی واقعی" آنچه که گفته شده، تمایز قائل شود. در عوض، تحلیل فوکویی تلاشی است برای اینکه در توصیف حوزه گفتمانی، بیان دقیقا با ویژگیها و مشخصات ارائه آن درک شود، مرزهای آن و ارتباط درونی آن با سایر گزارهها یافته و نشان داده شود چه گزارههایی دیگری کنار گذاشته شدهاند.
اساساً چرا یک پژوهشگر باید سوال کند که آیا این بیان میتوانست چیزی جز این باشد که هست؟ چطور این بیان، این فضا را اشغال کرده و نه فضایی دیگر را؟ ارتباط آن با سایر بیانها و گزارهها از چه قرار است؟
فوکو در پاسخ به چنین پرسشهایی است که مجموعه مقررات مربوط به رویهها گفتمانی خود را مطرح میسازد. او در واقع میگوید احتمال در محاق قرار گرفتن چیزهای مقدم بر گفتمان و حتی احتمال حذف آنها باید در نظر گرفته شود؛ بنابراین باید برای تحلیل نحوه شکلگیری ابژهها در گفتمانها، به حرکتی کلیدی دامن زد تا به این ترتیب بتوان توجه به این احتمالات را در اولویت قرار داد. با توصیف این ابژهها میتوان مفاهیم آنها را بدون ارجاع به زمینهها و به طور خاص به "بنیان موضوعها"، اما با ربط دادنشان به پیکره مقرراتی که آنها را در درون گفتمانها به وجود آورده و شرایط تاریخی بروز آنها را مهیا ساخته است، تعمیم و بسط داد.
برای درک #رویههای_گفتمانی، ابتدا باید رابطه قانونمند حاکم بر فرایند گسترش آنها را شناخت. پروژه فوکو در همین نقطه به شدت از #تحلیل_گفتمان زبانشناسی فاصله میگیرد؛ برای مثال، اینکه فوکو میپذیرد مطالعات مربوط به سازمان واژهها یا معنیشناسی نقش مهمی در نقدها ایفا میکنند، در کار خود به آنها اهمیت نمیدهد.
او میگوید: "تحلیل محتوای واژهها یا معنا را که در اختیار سوژه متکلم است توصیف میکند و یا ساختار معناشناسی موجود در سطح گفتمان را؛ گفتمانی که قبلاً شکل گرفته است. این تحلیل محتوا شامل رویههای گفتمانی نمیشود. رویه گفتمانی در واقع کانون تجمع ابژههای موجود در گفتمان است، ابژههایی که در گفتمانها شکل میگیرند، تغییر شکل میدهند، پدیدار و ناپدید میشوند و این اتفاقات در حالی به وقوع میپیوندند که ابژهها در ابتدا به صورتی ناقص و سطحی در گفتمانها ظهور مییابند. "
#زوم 🔸 تحلیل گفتمان* چیست؟
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
#میشل_فوکو در کتاب دیرینهشناسی دانش (که در اصل در سال ۱۹۶۹ به زبان فرانسوی تحت عنوان L'archeologie Du savoir منتشر شد) میگوید گفتمان را نباید با آگاهی مستتر در صورت خارجی زبان (Language) اشتباه گرفت.
همچنین نباید آن را تا سطح زبانی (Language) که یک سوژه انسانی صحبت میکند، تنزل داد. به جای اینها، باید نشان داد که #گفتمان را میتوان به عنوان رویهای که دور و تسلسلهای خاص خود را دارد، تجزیه و تحلیل کرد.
فوکو مفهوم حوزه و میدان رویدادهای گفتمانی را عرضه کرده است. از دیدگاه وی حوزه رویدادهای گفتمانی عبارت است از: یک گروهبندی که همواره محدود و در هر لحظه اسیر توالیهای زبانی است که در آن رخ میدهد. این توالیها میتوانند بیشمار باشند و از لحاظ ابعاد نیز فراتر از ظرفیت ثبت حافظه یا قرائت عمل کنند، با این حال، یک گروهبندی محدود است.
جای شگفتی نیست پرسشهایی که درباره ویژگیهای تحلیل زبانی مطرح میشود، مثل "بر اساس چه قوانینی اظهار نظر خاصی ارائه میشود و متعاقباً بر اساس چه قوانینی اظهارات مشابه مطرح میشوند؟ " میتوانند به شکل دیگری نیز طرح شوند: "چگونه بیان و اظهار نظری خاص به جای بیان و اظهار نظری دیگر مطرح شد؟ ".
فوکو مایل نیست بین گزارههای گفتمانی خاص (حاکم شده) ـ که هدف آن عرضه نیات پنهان سوژه متکلم است ـ با "معنی واقعی" آنچه که گفته شده، تمایز قائل شود. در عوض، تحلیل فوکویی تلاشی است برای اینکه در توصیف حوزه گفتمانی، بیان دقیقا با ویژگیها و مشخصات ارائه آن درک شود، مرزهای آن و ارتباط درونی آن با سایر گزارهها یافته و نشان داده شود چه گزارههایی دیگری کنار گذاشته شدهاند.
اساساً چرا یک پژوهشگر باید سوال کند که آیا این بیان میتوانست چیزی جز این باشد که هست؟ چطور این بیان، این فضا را اشغال کرده و نه فضایی دیگر را؟ ارتباط آن با سایر بیانها و گزارهها از چه قرار است؟
فوکو در پاسخ به چنین پرسشهایی است که مجموعه مقررات مربوط به رویهها گفتمانی خود را مطرح میسازد. او در واقع میگوید احتمال در محاق قرار گرفتن چیزهای مقدم بر گفتمان و حتی احتمال حذف آنها باید در نظر گرفته شود؛ بنابراین باید برای تحلیل نحوه شکلگیری ابژهها در گفتمانها، به حرکتی کلیدی دامن زد تا به این ترتیب بتوان توجه به این احتمالات را در اولویت قرار داد. با توصیف این ابژهها میتوان مفاهیم آنها را بدون ارجاع به زمینهها و به طور خاص به "بنیان موضوعها"، اما با ربط دادنشان به پیکره مقرراتی که آنها را در درون گفتمانها به وجود آورده و شرایط تاریخی بروز آنها را مهیا ساخته است، تعمیم و بسط داد.
برای درک #رویههای_گفتمانی، ابتدا باید رابطه قانونمند حاکم بر فرایند گسترش آنها را شناخت. پروژه فوکو در همین نقطه به شدت از #تحلیل_گفتمان زبانشناسی فاصله میگیرد؛ برای مثال، اینکه فوکو میپذیرد مطالعات مربوط به سازمان واژهها یا معنیشناسی نقش مهمی در نقدها ایفا میکنند، در کار خود به آنها اهمیت نمیدهد.
او میگوید: "تحلیل محتوای واژهها یا معنا را که در اختیار سوژه متکلم است توصیف میکند و یا ساختار معناشناسی موجود در سطح گفتمان را؛ گفتمانی که قبلاً شکل گرفته است. این تحلیل محتوا شامل رویههای گفتمانی نمیشود. رویه گفتمانی در واقع کانون تجمع ابژههای موجود در گفتمان است، ابژههایی که در گفتمانها شکل میگیرند، تغییر شکل میدهند، پدیدار و ناپدید میشوند و این اتفاقات در حالی به وقوع میپیوندند که ابژهها در ابتدا به صورتی ناقص و سطحی در گفتمانها ظهور مییابند. "
به این ترتیب از نظر فوکو واژهها یا دایره واژگانی (مثل موضوعها) ارزش توجه ندارند. با اینکه فوکو نمیتواند بازگشت به دوران قبل از گفتمان و یا فراسوی نابودی آن را برای کشف صورتهای تاریخی موضوع به تصویر بکشد، تأکید میکند: "میخواهم نشان دهم که گفتمان در شکلی که بتوان آن را دید و خواند یا انتظار آن را داشت، صرفاً فصل مشترک چیزها، واژهها یا رشتهای از چیزهای مبهم و گنگ نیست، گفتمان تبلور و زنجیرهای از واژههای رنگارنگ نیست. مایلم نشان دهم که گفتمان فقط مرز باریک تماس یا برخورد (واقعیت و زبان)، در هم تنیدن واژهها و یا یک تجربه نیست. مایلم با ارائه مثالهای دقیق نشان دهم که در تجزیه و تحلیل گفتمان، میتوان به رغم پیوند ظاهراً مستحکم واژهها و موضوعها و بروز مجموعهای از رویههای گفتمانی، شاهد گسست و از هم گسیختگی بود. این قوانین نه واقعیت خاموش را نشان میدهند و نه نحوه حاکم بر استفاده از واژهها را؛ کار این قوانین به تصویر کشاندن نظم ابژههاست." بنابراین، فوکو به گفتمانها به مثابه گروهی از نشانهها نمینگرد (عناصری که دستاندکار بازنمودها هستند). از نظر او گفتمانها گروهی از نشانهها را در قالب رویههایی (گفتمانی) سازماندهی میکنند. این رویهها به طور سیستماتیک به ابژههایی شکل میدهند که درباره آنها صحبت میکنند.
از دیدگاه فوکو تحلیل فیلم و متون بصری باید برای نهادهای رسانهای، به عنوان میدانهایی که در آنها چالش در اطراف گفتمانها رخ میدهد، مفاهیم جدیدی ارائه کنند.
با این حال، فوکو با اعلام اینکه "در گفتمان است که قدرت و دانش با یکدیگر پیوند میخورند"، بر این نکته، تأکید میورزد که متون رسانهای را نباید روایت پیروزمندانه یک گفتمان (پذیرفتهشده / مغلوب) دانست.
از نظر او، تحلیلگر باید در این جستوجو باشد: "بازسازی آنچه در گفتمان وجود دارد، آنچه که گفته شده، مخفی مانده، باید ادا شود و یا آنچه ممنوع است، بازسازی تأثیرات گوناگون و تکثر موجود در گفتمانها، بازسازی تغییرات و استفاده مجدد و بهینه از فرمولهای یکسان که برای اهداف متضاد به وجود آمدهاند. این بازسازیها باید مشخصا بر اساس لحاظ کردن متکلم و جایگاه او در قدرت و جایگاه او در نهاد حاکم صورت گیرد".
از این رو، به تغییری اساسی در تأکیدات مفهومی نیازمندیم؛ به گونهای که بتوان از رویههای گفتمانی نهادهای سینمایی و تلویزیونی بر اساس مناسبات حاکم بر خود آنها استفاده کرد.
اگر این روش رایج شود پروژههای تحلیلی به طرز بهتری به رابطة "گفتهها" و "ناگفتهها" و روابط آنها با مناسبات قدرت و مقاومتی خواهند پرداخت.
بر این اساس، گفتمان، قدرت را انتقال میدهد و تولید میکند، آن را تقویت میکند و از سوی دیگر نادیدهاش میگیرد، افشایش میکند آن را ترد و شکننده میسازد و امکان فروپاشیاش را فراهم میکند.
با این حال، فوکو با اعلام اینکه "در گفتمان است که قدرت و دانش با یکدیگر پیوند میخورند"، بر این نکته، تأکید میورزد که متون رسانهای را نباید روایت پیروزمندانه یک گفتمان (پذیرفتهشده / مغلوب) دانست.
از نظر او، تحلیلگر باید در این جستوجو باشد: "بازسازی آنچه در گفتمان وجود دارد، آنچه که گفته شده، مخفی مانده، باید ادا شود و یا آنچه ممنوع است، بازسازی تأثیرات گوناگون و تکثر موجود در گفتمانها، بازسازی تغییرات و استفاده مجدد و بهینه از فرمولهای یکسان که برای اهداف متضاد به وجود آمدهاند. این بازسازیها باید مشخصا بر اساس لحاظ کردن متکلم و جایگاه او در قدرت و جایگاه او در نهاد حاکم صورت گیرد".
از این رو، به تغییری اساسی در تأکیدات مفهومی نیازمندیم؛ به گونهای که بتوان از رویههای گفتمانی نهادهای سینمایی و تلویزیونی بر اساس مناسبات حاکم بر خود آنها استفاده کرد.
اگر این روش رایج شود پروژههای تحلیلی به طرز بهتری به رابطة "گفتهها" و "ناگفتهها" و روابط آنها با مناسبات قدرت و مقاومتی خواهند پرداخت.
بر این اساس، گفتمان، قدرت را انتقال میدهد و تولید میکند، آن را تقویت میکند و از سوی دیگر نادیدهاش میگیرد، افشایش میکند آن را ترد و شکننده میسازد و امکان فروپاشیاش را فراهم میکند.
*discourse analysis
از دیدگاه فوکو تحلیل فیلم و متون بصری باید برای نهادهای رسانهای، به عنوان میدانهایی که در آنها چالش در اطراف گفتمانها رخ میدهد، مفاهیم جدیدی ارائه کنند.
با این حال، فوکو با اعلام اینکه "در گفتمان است که قدرت و دانش با یکدیگر پیوند میخورند"، بر این نکته، تأکید میورزد که متون رسانهای را نباید روایت پیروزمندانه یک گفتمان (پذیرفتهشده / مغلوب) دانست.
از نظر او، تحلیلگر باید در این جستوجو باشد: "بازسازی آنچه در گفتمان وجود دارد، آنچه که گفته شده، مخفی مانده، باید ادا شود و یا آنچه ممنوع است، بازسازی تأثیرات گوناگون و تکثر موجود در گفتمانها، بازسازی تغییرات و استفاده مجدد و بهینه از فرمولهای یکسان که برای اهداف متضاد به وجود آمدهاند. این بازسازیها باید مشخصا بر اساس لحاظ کردن متکلم و جایگاه او در قدرت و جایگاه او در نهاد حاکم صورت گیرد".
از این رو، به تغییری اساسی در تأکیدات مفهومی نیازمندیم؛ به گونهای که بتوان از رویههای گفتمانی نهادهای سینمایی و تلویزیونی بر اساس مناسبات حاکم بر خود آنها استفاده کرد.
اگر این روش رایج شود پروژههای تحلیلی به طرز بهتری به رابطة "گفتهها" و "ناگفتهها" و روابط آنها با مناسبات قدرت و مقاومتی خواهند پرداخت.
بر این اساس، گفتمان، قدرت را انتقال میدهد و تولید میکند، آن را تقویت میکند و از سوی دیگر نادیدهاش میگیرد، افشایش میکند آن را ترد و شکننده میسازد و امکان فروپاشیاش را فراهم میکند.
با این حال، فوکو با اعلام اینکه "در گفتمان است که قدرت و دانش با یکدیگر پیوند میخورند"، بر این نکته، تأکید میورزد که متون رسانهای را نباید روایت پیروزمندانه یک گفتمان (پذیرفتهشده / مغلوب) دانست.
از نظر او، تحلیلگر باید در این جستوجو باشد: "بازسازی آنچه در گفتمان وجود دارد، آنچه که گفته شده، مخفی مانده، باید ادا شود و یا آنچه ممنوع است، بازسازی تأثیرات گوناگون و تکثر موجود در گفتمانها، بازسازی تغییرات و استفاده مجدد و بهینه از فرمولهای یکسان که برای اهداف متضاد به وجود آمدهاند. این بازسازیها باید مشخصا بر اساس لحاظ کردن متکلم و جایگاه او در قدرت و جایگاه او در نهاد حاکم صورت گیرد".
از این رو، به تغییری اساسی در تأکیدات مفهومی نیازمندیم؛ به گونهای که بتوان از رویههای گفتمانی نهادهای سینمایی و تلویزیونی بر اساس مناسبات حاکم بر خود آنها استفاده کرد.
اگر این روش رایج شود پروژههای تحلیلی به طرز بهتری به رابطة "گفتهها" و "ناگفتهها" و روابط آنها با مناسبات قدرت و مقاومتی خواهند پرداخت.
بر این اساس، گفتمان، قدرت را انتقال میدهد و تولید میکند، آن را تقویت میکند و از سوی دیگر نادیدهاش میگیرد، افشایش میکند آن را ترد و شکننده میسازد و امکان فروپاشیاش را فراهم میکند.
*discourse analysis
Forwarded from سوره سینما
تبریزی، غریبپور، خلعتبری و کلاری دبیر جشنواره #هنر_زنده_است شدند
لینک مطلب : https://www.sourehcinema.ir/?p=135168
@SourehCinema
لینک مطلب : https://www.sourehcinema.ir/?p=135168
@SourehCinema
#کلاس #متدولوژی
🔸آشنایی با نمونههای آماری
#یونس_شکرخواه
داشتن #نمونه (sample) و #نمونهگیری (sampling) یکی از مهمترین بخشهای علم #آمار است. یک نمونه باید طوری انتخاب شود که تنوع و اندازه لازم را داشته باشد تا نتایج قابل اعتماد وقابل تعمیم باشند. برای گرداوری دادههای مورد نظر در هر زمینهای دو راه وجود دارد یا راه گردآوری دادهها از طریق کلیه افراد (که به آن #سرشماری میگویند که هم هزینهبر و هم وقتگیر است) و یا از طریق نمونهگیری (انتخاب نمونهای از افراد جامعه و جمع آوری دادههای مورد نظر از طریق آنها).
در عین حال باید در نظر داشت که بین #جامعه_آماری (Statistical population) با #نمونه_آماری تحقیق تفاوت وجود دارد. جامعه آماری به مجموعه افراد، عناصر و سوژههایی گفته میشود که حداقل یک صفت یا ویژگی مشترک دارند؛ اما نمونه آماری تحقیق گروهی از اعضای جامعه آماری هستند که اطلاعات مورد نیاز پژوهش را میتوان از طریق آنها به دست آورد. رابطه نمونه و جمعیت از جهاتی همان حکایت مشت نمونه خروار است. به دیگر زبان نمونه در علم آمار باید معرف جمعیت مورد تحقیق باشد. پس بنابراین اگر بخواهیم موضوعی را در جامعهای بررسی کنیم، میتوانیم به جای سراغ گرفتن از یکایک اعضای آن جامعه (که بسیار پر دردسر و پر هزینه است) از نمونهگیری استفاده کنیم.
▫️اما چطور باید نمونه سازی کرد؟
🔹نمونهگیری احتمالی
(Probability Sampling)
در این نوع از نمونهگیریها؛ نمونهها معرف جمعیت هستند و به دیگر سخن همه شانس انتخاب شدن به عنوان نمونه را دارند (بیشتر از صفر) و شامل این انواع است: تصادفی ساده، سیستماتیک، قشربندی شده و خوشهای.
🔹تصادفی ساده
(Simple Random)
از طریق قرعه کشی، استفاده از جداول اعداد تصادفی یا از طریق برنامههای رایانهای. در این روش هر یک از اعضای جامعه شانس برابر در انتخاب برای قرار گرفتن در نمونه دارد. افزون براین نمیتوانید مثلا به یک خیابان بروید و با هر فردی بر حسب اتفاق مصاحبه کنید. حتی نمیشود مثلا از یک دفترچه تلفن برای انتخاب نمونهها مدد گرفت؛ زیرا عدهای هستند که یا تلفن ندارند و یا نامشان در دفترچه تلفن نیست. مهمترین نکته در نمونهگیری تصادفی این است که در این روش نباید در انتخاب نمونهها هیچ اثری از جانبداری و سوگیری در انتخاب نمونهها وجود داشته باشد.
🔹سیستماتیک
(Systematic Random):
انتخاب اعضای جمعیت در این روش بر اساس یک قاعده مشخص صورت میگیرد و وقتی اولین عضو انتخاب شد بقیه اعضا به راحتی تعیین میشوند. مثلا دهمین در یک ردیف ساختمان (یک عدد اتفاقی) که مورد بعدی به ترتیب میشود بیستمین وسیامین خانه و.... تا نمونه مورد بررسی کامل شود. در این روش در واقع حجم جمعیت بر حجم نمونه تقسیم میشود تا فاصله نمونهگیری به دست آید.
🔹قشربندی شده
(Stratified Random)
نمونه قشربندی شده یک باز تولید کوچک از جمعیت اماری است. در این روش قبل از نمونهگیری باید جمعیت را بر اساس خصایص مهم مثل جنسیت؛ سطح تحصیلات؛ مذهب؛ طبقه اجتماعی و ... شکل داد و سپس بر اساس قشر (stratum) به تصادف انتخاب کرد. مثلا اگر سی و هشت درصد جمعیت تحصیلات دانشگاهی دارند آنگاه باید سی و هشت درصد نمونه از جمعیت را به شیوه تصادفی برگزیده شود. نمونه قشربندی اگر اطلاعات خوبی از جمعیت از پیش در اختیار باشد از نمونه تصادفی بهتر جواب میدهد
🔹خوشهای
(cluster)
که دو گونه خوشهای تصادفی و خوشهای قشر بندی دارد. این روش به درد مواردی میخورد که میشود جمعیت را به مقولات متعدد تجزیه کرد. در این شیوه واحد اندازهگیری فرد نیست بلکه گروه است و این گروهها به صورت طبیعی شکل گرفته باشند.
🔹نمونهگیری غیر احتمالی
(Non-probability Sampling)
این نوع از نمونهگیریها شامل این موارد است: سهمیهای، هدفمند و گلوله برفی
🔹سهمیهای
(Quota sample)
پژوهشگر در روش سهمیهای؛ آگاهانه سطوحی از قشرها را در نمونه قرار میدهد. این کار تضمین میکند که بخشهای خاص و مورد نظر از جمعیت در نمونه قرار گرفتهاند. در روش سهمیهای سهم نمونه باید با سهم واقعی موجود در جمعیت تناسب داشته باشد.
🔹هدفمند
(purposive sample)
نمونه بر اساس قضاوت شخصی یا اهداف مطالعه کننده انتخاب میشود. به عبارت بهتر پژوهشگر شخصا گروههای خاصی را در نظر دارد و میخواهد درباره آنها تحقیق کند
🔹گلوله برفی
(snowball sample)
این نمونهگیری که در تحقیقات کیفی رایج است؛ خودش گونهای از روش هدفمند است. در این شیوه از مشارکت کنندگانی که انتخاب شدهاند به مشارکت کنندگان بعدی دست یافته میشود. حجم نمونه در این روش مثل گلوله برف که همانطور که میچرخد برف بیشتری به خودش جذب میکند؛ در مسیر تحقیق بزرگتر میشود. مثال: تحقیق درباره مهاجران در یک جامعه یا معتادان.
🔸آشنایی با نمونههای آماری
#یونس_شکرخواه
داشتن #نمونه (sample) و #نمونهگیری (sampling) یکی از مهمترین بخشهای علم #آمار است. یک نمونه باید طوری انتخاب شود که تنوع و اندازه لازم را داشته باشد تا نتایج قابل اعتماد وقابل تعمیم باشند. برای گرداوری دادههای مورد نظر در هر زمینهای دو راه وجود دارد یا راه گردآوری دادهها از طریق کلیه افراد (که به آن #سرشماری میگویند که هم هزینهبر و هم وقتگیر است) و یا از طریق نمونهگیری (انتخاب نمونهای از افراد جامعه و جمع آوری دادههای مورد نظر از طریق آنها).
در عین حال باید در نظر داشت که بین #جامعه_آماری (Statistical population) با #نمونه_آماری تحقیق تفاوت وجود دارد. جامعه آماری به مجموعه افراد، عناصر و سوژههایی گفته میشود که حداقل یک صفت یا ویژگی مشترک دارند؛ اما نمونه آماری تحقیق گروهی از اعضای جامعه آماری هستند که اطلاعات مورد نیاز پژوهش را میتوان از طریق آنها به دست آورد. رابطه نمونه و جمعیت از جهاتی همان حکایت مشت نمونه خروار است. به دیگر زبان نمونه در علم آمار باید معرف جمعیت مورد تحقیق باشد. پس بنابراین اگر بخواهیم موضوعی را در جامعهای بررسی کنیم، میتوانیم به جای سراغ گرفتن از یکایک اعضای آن جامعه (که بسیار پر دردسر و پر هزینه است) از نمونهگیری استفاده کنیم.
▫️اما چطور باید نمونه سازی کرد؟
🔹نمونهگیری احتمالی
(Probability Sampling)
در این نوع از نمونهگیریها؛ نمونهها معرف جمعیت هستند و به دیگر سخن همه شانس انتخاب شدن به عنوان نمونه را دارند (بیشتر از صفر) و شامل این انواع است: تصادفی ساده، سیستماتیک، قشربندی شده و خوشهای.
🔹تصادفی ساده
(Simple Random)
از طریق قرعه کشی، استفاده از جداول اعداد تصادفی یا از طریق برنامههای رایانهای. در این روش هر یک از اعضای جامعه شانس برابر در انتخاب برای قرار گرفتن در نمونه دارد. افزون براین نمیتوانید مثلا به یک خیابان بروید و با هر فردی بر حسب اتفاق مصاحبه کنید. حتی نمیشود مثلا از یک دفترچه تلفن برای انتخاب نمونهها مدد گرفت؛ زیرا عدهای هستند که یا تلفن ندارند و یا نامشان در دفترچه تلفن نیست. مهمترین نکته در نمونهگیری تصادفی این است که در این روش نباید در انتخاب نمونهها هیچ اثری از جانبداری و سوگیری در انتخاب نمونهها وجود داشته باشد.
🔹سیستماتیک
(Systematic Random):
انتخاب اعضای جمعیت در این روش بر اساس یک قاعده مشخص صورت میگیرد و وقتی اولین عضو انتخاب شد بقیه اعضا به راحتی تعیین میشوند. مثلا دهمین در یک ردیف ساختمان (یک عدد اتفاقی) که مورد بعدی به ترتیب میشود بیستمین وسیامین خانه و.... تا نمونه مورد بررسی کامل شود. در این روش در واقع حجم جمعیت بر حجم نمونه تقسیم میشود تا فاصله نمونهگیری به دست آید.
🔹قشربندی شده
(Stratified Random)
نمونه قشربندی شده یک باز تولید کوچک از جمعیت اماری است. در این روش قبل از نمونهگیری باید جمعیت را بر اساس خصایص مهم مثل جنسیت؛ سطح تحصیلات؛ مذهب؛ طبقه اجتماعی و ... شکل داد و سپس بر اساس قشر (stratum) به تصادف انتخاب کرد. مثلا اگر سی و هشت درصد جمعیت تحصیلات دانشگاهی دارند آنگاه باید سی و هشت درصد نمونه از جمعیت را به شیوه تصادفی برگزیده شود. نمونه قشربندی اگر اطلاعات خوبی از جمعیت از پیش در اختیار باشد از نمونه تصادفی بهتر جواب میدهد
🔹خوشهای
(cluster)
که دو گونه خوشهای تصادفی و خوشهای قشر بندی دارد. این روش به درد مواردی میخورد که میشود جمعیت را به مقولات متعدد تجزیه کرد. در این شیوه واحد اندازهگیری فرد نیست بلکه گروه است و این گروهها به صورت طبیعی شکل گرفته باشند.
🔹نمونهگیری غیر احتمالی
(Non-probability Sampling)
این نوع از نمونهگیریها شامل این موارد است: سهمیهای، هدفمند و گلوله برفی
🔹سهمیهای
(Quota sample)
پژوهشگر در روش سهمیهای؛ آگاهانه سطوحی از قشرها را در نمونه قرار میدهد. این کار تضمین میکند که بخشهای خاص و مورد نظر از جمعیت در نمونه قرار گرفتهاند. در روش سهمیهای سهم نمونه باید با سهم واقعی موجود در جمعیت تناسب داشته باشد.
🔹هدفمند
(purposive sample)
نمونه بر اساس قضاوت شخصی یا اهداف مطالعه کننده انتخاب میشود. به عبارت بهتر پژوهشگر شخصا گروههای خاصی را در نظر دارد و میخواهد درباره آنها تحقیق کند
🔹گلوله برفی
(snowball sample)
این نمونهگیری که در تحقیقات کیفی رایج است؛ خودش گونهای از روش هدفمند است. در این شیوه از مشارکت کنندگانی که انتخاب شدهاند به مشارکت کنندگان بعدی دست یافته میشود. حجم نمونه در این روش مثل گلوله برف که همانطور که میچرخد برف بیشتری به خودش جذب میکند؛ در مسیر تحقیق بزرگتر میشود. مثال: تحقیق درباره مهاجران در یک جامعه یا معتادان.
#کتاب🔸 یک حقیقت
وقتی این حقیقت را پذیرفتی و با خود کنار آمدی که در این دنیا هرکس برای خودش زندگی میکند، آنگاه از دیگران کمتر توقع خواهی کرد، آنان تو را مایوس نخواهند کرد و با عطوفت بیشتری به مردم خواهی نگریست.
📚پیرامون اسارت بشری #سامرست_موآم
وقتی این حقیقت را پذیرفتی و با خود کنار آمدی که در این دنیا هرکس برای خودش زندگی میکند، آنگاه از دیگران کمتر توقع خواهی کرد، آنان تو را مایوس نخواهند کرد و با عطوفت بیشتری به مردم خواهی نگریست.
📚پیرامون اسارت بشری #سامرست_موآم
#رسانهها #ارتباطات
🔸پارامترهای حاکم بر شبکههای اجتماعی
هویت، گفتگو، اشتراک گذاری، حضور، مناسبات، شهرت و گروه از جمله پارامترهای حاکم بر گونههای مختلف رسانهها و #شبکههایاجتماعی هستند.
مثلا هویت در #لینکداین یک هویت سایبر و مدرن است و گفتگو خود را در اکثر رسانهها و شبکههای اجتماعی در قالب اکتیویستی نشان میدهد و یا مثلا اشتراک گذاری یک جنبه تک عنصری اولیه در #یوتیوب است، مساله حضور در این رسانهها هم که جنبه حاد به خود میگیرد از طریق مفهوم موسوم به فومو (FOMO) قالب درک است: ترس از نبودن در شبکه به این مفهوم که کاربران گمان میکنند اگر دائما کانکت نباشند از همه چیز عقب میافتند. از دیگر سو مسئله مناسبات و شهرت در اکثر رسانههای اجتماعی مطرح است و همینطور احساس تعلق به گروه.
🔸پارامترهای حاکم بر شبکههای اجتماعی
هویت، گفتگو، اشتراک گذاری، حضور، مناسبات، شهرت و گروه از جمله پارامترهای حاکم بر گونههای مختلف رسانهها و #شبکههایاجتماعی هستند.
مثلا هویت در #لینکداین یک هویت سایبر و مدرن است و گفتگو خود را در اکثر رسانهها و شبکههای اجتماعی در قالب اکتیویستی نشان میدهد و یا مثلا اشتراک گذاری یک جنبه تک عنصری اولیه در #یوتیوب است، مساله حضور در این رسانهها هم که جنبه حاد به خود میگیرد از طریق مفهوم موسوم به فومو (FOMO) قالب درک است: ترس از نبودن در شبکه به این مفهوم که کاربران گمان میکنند اگر دائما کانکت نباشند از همه چیز عقب میافتند. از دیگر سو مسئله مناسبات و شهرت در اکثر رسانههای اجتماعی مطرح است و همینطور احساس تعلق به گروه.
#رسانههایاجتماعی🔸رمز پیشروی
رمز پیشروی با رسانههای اجتماعی در گرو درک این نکته است که از ابتدا در طراحی؛ پردازش و اعلام و طبقهبندی ترجیحات سازمانی و یا در مقوله مالکیت محتوا، در توزیع و چرخش دادهها و پیامها و نیز در مقرراتگذاری و رویهپذیری و همچنین درفرهنگ سازی برای استفاده از رسانه اجتماعی و علاو بر این در هویت سازی و هویت یابی، در بازنمودهای سازمانی و به طور کلی در همه این مراحل به یاد داشته باشید که در فضای رسانه اجتماعی همه عوامل درگیر درون و برون سازمان باید به عنوان یک حق در خلق رویدادها از ابتدا تا انتها حضور داشته باشند
رمز پیشروی با رسانههای اجتماعی در گرو درک این نکته است که از ابتدا در طراحی؛ پردازش و اعلام و طبقهبندی ترجیحات سازمانی و یا در مقوله مالکیت محتوا، در توزیع و چرخش دادهها و پیامها و نیز در مقرراتگذاری و رویهپذیری و همچنین درفرهنگ سازی برای استفاده از رسانه اجتماعی و علاو بر این در هویت سازی و هویت یابی، در بازنمودهای سازمانی و به طور کلی در همه این مراحل به یاد داشته باشید که در فضای رسانه اجتماعی همه عوامل درگیر درون و برون سازمان باید به عنوان یک حق در خلق رویدادها از ابتدا تا انتها حضور داشته باشند
#رسانههایاجتماعی
🔸طبقه بندی آندریاس کاپلان و مایکل هنلین درباره رسانههای اجتماعی
بر مبنای طبقه بندی آندریاس کاپلان و مایکل هنلین رسانههای اجتماعی شامل مدلها و ساختارهای مبتنی بر همکاری جویی (ویکی پدیا)، وبلاگها و میکروبلاگها (توئیتر)، جوامع محتوایی (یوتیوب)، جهانهای اجتماعی مجازی (سکندلایف)، جهانهای بازیهای مجازی (وارکرفت ورلد) و سایتهای شبکههای اجتماعی (فیسبوک) میشود.
🔸طبقه بندی آندریاس کاپلان و مایکل هنلین درباره رسانههای اجتماعی
بر مبنای طبقه بندی آندریاس کاپلان و مایکل هنلین رسانههای اجتماعی شامل مدلها و ساختارهای مبتنی بر همکاری جویی (ویکی پدیا)، وبلاگها و میکروبلاگها (توئیتر)، جوامع محتوایی (یوتیوب)، جهانهای اجتماعی مجازی (سکندلایف)، جهانهای بازیهای مجازی (وارکرفت ورلد) و سایتهای شبکههای اجتماعی (فیسبوک) میشود.
#کلاس #چهره #مطالعاتفرهنگی
🔸 استوارت هال
▫️#یونس_شکرخواه
▫️روندهای مطالعات فرهنگی در بریتانیا
استوارت هال (١٩٣٢-٢٠١۴) از بنیانگذران مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام بود که او را "پدرخوانده چند فرهنگ گرایی" میخواندند.
#استوارت_هال که یکی از شخصیتهای اصلی در پایهگذاری و بسط #مطالعات_فرهنگی در #بریتانیا به شمار میرفت؛ متولد جامائیکا بود.
او به همراه #ریموند_ویلیامز و #ریچارد_هوگارت از بنیانگذاران مطالعات فرهنگی بریتانیا بود که بعدها به مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام (Birmingham School of Cultural Studies) معروف شد. او در سال ۱۹۶۸ یعنی چهار سال پس از تاسیس "مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگهام" ریاست مرکز را از ریچارد هوگارت تحویل گرفت و تا سال ۱۹۷۹ ریاست آن را بر عهده داشت و هم او بود که مطالعات فرهنگی را در بریتانیا به عرصه نژاد و جنسیت کشاند.
عرصه تخصصی او #هژمونی (با تعقیب آرای #آنتونیو_گرامشی)؛ قدرت، نهادها، #رمزگذاری و #رمزگشایی؛ ادراک (نظریه ادراک) تحلیل متنی؛ رسانهها و فرهنگ بود.
او اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم و نئو محافظه کاری را محصول #تاچریسم میدانست
استوارت هال نزدیک به دو دهه یعنی از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ به عنوان جامعه شناس در دانشگاه اوپن (آزاد) انگلیس تدریس کرد.
استوارت هال در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ رئیس انجمن جامعهشناسی بریتانیا بود.
#گاردین در خبر مربوط به مرگ او (دهم فوریه ۲۰۱۴) نوشت: او جامعهشناسی بود که بیش از شش دهه بر مباحث آکادمیک؛ سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار بود.
🔸 استوارت هال
▫️#یونس_شکرخواه
▫️روندهای مطالعات فرهنگی در بریتانیا
استوارت هال (١٩٣٢-٢٠١۴) از بنیانگذران مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام بود که او را "پدرخوانده چند فرهنگ گرایی" میخواندند.
#استوارت_هال که یکی از شخصیتهای اصلی در پایهگذاری و بسط #مطالعات_فرهنگی در #بریتانیا به شمار میرفت؛ متولد جامائیکا بود.
او به همراه #ریموند_ویلیامز و #ریچارد_هوگارت از بنیانگذاران مطالعات فرهنگی بریتانیا بود که بعدها به مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام (Birmingham School of Cultural Studies) معروف شد. او در سال ۱۹۶۸ یعنی چهار سال پس از تاسیس "مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگهام" ریاست مرکز را از ریچارد هوگارت تحویل گرفت و تا سال ۱۹۷۹ ریاست آن را بر عهده داشت و هم او بود که مطالعات فرهنگی را در بریتانیا به عرصه نژاد و جنسیت کشاند.
عرصه تخصصی او #هژمونی (با تعقیب آرای #آنتونیو_گرامشی)؛ قدرت، نهادها، #رمزگذاری و #رمزگشایی؛ ادراک (نظریه ادراک) تحلیل متنی؛ رسانهها و فرهنگ بود.
او اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم و نئو محافظه کاری را محصول #تاچریسم میدانست
استوارت هال نزدیک به دو دهه یعنی از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ به عنوان جامعه شناس در دانشگاه اوپن (آزاد) انگلیس تدریس کرد.
استوارت هال در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ رئیس انجمن جامعهشناسی بریتانیا بود.
#گاردین در خبر مربوط به مرگ او (دهم فوریه ۲۰۱۴) نوشت: او جامعهشناسی بود که بیش از شش دهه بر مباحث آکادمیک؛ سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار بود.
#کتاب 🔸 بچهها
تنها بچهها میدانند دنبال چه هستند
📚 شازده کوچولو #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
Only children know what they are looking for. -The Little Prince
▫️Antoine de Saint-Exupéry
تنها بچهها میدانند دنبال چه هستند
📚 شازده کوچولو #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
Only children know what they are looking for. -The Little Prince
▫️Antoine de Saint-Exupéry