کنفرانس_ویژه_شهادت_امام_صادق_ع_ارائه_دهنده_جناب_حمید_1.pdf
264.2 KB
❥✺﷽ ✺❥
✨ٱلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلیِّکَٔٱلْفَرَج✨
#کنفرانس
🏷موضوع:
ویژه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
👤ارائه دهنده: #جنابحمید
🗓تاریخ: شنبه ۱۵/خرداد/۱۴۰۰
🕰ساعت: ۲۲:۰۰
🔗💎مکان: ابرگروه پاسخ اسلام
✨ٱلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلیِّکَٔٱلْفَرَج✨
#کنفرانس
🏷موضوع:
ویژه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
👤ارائه دهنده: #جنابحمید
🗓تاریخ: شنبه ۱۵/خرداد/۱۴۰۰
🕰ساعت: ۲۲:۰۰
🔗💎مکان: ابرگروه پاسخ اسلام
🏴
شهادت رئیس مذهب جعفری، حضرت امام_جعفر_صادق «علیهالسلام» را به هم شیعیان خصوصاً همراهان کانال و گروه تسلیت میگم🏴
🏴 #آجرک_الله_یابقیةـالله
شهادت رئیس مذهب جعفری، حضرت امام_جعفر_صادق «علیهالسلام» را به هم شیعیان خصوصاً همراهان کانال و گروه تسلیت میگم🏴
🏴 #آجرک_الله_یابقیةـالله
#استفتا_از_اميرالمؤمنين_علیه_السلام💢
#شیخ_کلینی با سند موثق از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود:
"زنی در مدینه بود که نزد او رفت و آمد میشد{یعنی مردان برای فحشاء به خانهاش میرفتند}. خبر به عُمَر (خلیفه دوم) رسید. عمر افرادی را نزد آن زن فرستاد و او را ترساند و دستور داد تا او را بیاورند. زن {که باردار بود}، ترسید و درد زایمانش شروع شد، {در بین راه} به خانهای رفت و نوزاد پسری به دنیا آورد. صدای گریهی نوزاد، بلند شد {یعنی زنده به دنیا آمد} اما اندکی بعد، {چون زودهنگام و نارَس متولد شده بود} فوت کرد.
عُمَر به خاطر ترساندنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد.
برخی از مشاورانش به او گفتند: «ای امیر مؤمنان! شما هیچ تقصیری نداشتهاید و تکلیفی ندارید». برخی نیز گفتند: «مگر چه شده است؟!»{یعنی حادثهی مهمی رخ نداده و نیاز نیست خودتان را ناراحت کنید}.
عمر گفت: از ابوالحسن(علي بن ابیطالب علیه السلام) بپرسید {که تکلیفِ شرعیِ من چیست؟}.
ابوالحسن(علیه السلام) فرمود: «اگر خودتان {طبقِ دانستههای دینیِ ناقصتان} اجتهاد میکردید، به حکم شرعی نمیرسیدید و اگر {صرفاً} بر اساس سلیقهی شخصی، نظر میدادید، {باز هم} به خطا رفته بودید.»
سپس فرمود: «پرداختنِ دیهی پسربچه بر تو لازم است»"
ملاحظات:
1 - اینکه امام صادق(علیه السلام) فرموده باشند: «عُمَر به خاطر ترسیدنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد» به دو گونه قابل تفسیر است: نخست اینکه «خلیفه واقعاً عذاب وجدان گرفت» دوم اینکه «برای آبرو و مشروعیت خود در افکار عمومی دچار نگرانی شد».
2 - علامه مجلسی درباره سند این حدیث می گوید: «مُوَثَّقٌ عَلَی الظاهر» (مرآة العقول، ج24، ص: 209)
3 - عموم فقهای شیعه، بر اساس همین حدیث فتوا دادهاند که در موارد مشابه، دیهی مقتول باید پرداخت شود ولی درباره اینکه آیا دیه باید از جیب حاکم و عاقلهی او داده شود یا از بیتالمال پرداخت گردد، اختلاف نظر دارند.
متن عربی حدیث:
11- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
كَانَتِ امْرَأَةٌ بِالْمَدِينَةِ تُؤْتَى فَبَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ فَبَعَثَ إِلَيْهَا فَرَوَّعَهَا وَ أَمَرَ أَنْ يُجَاءَ بِهَا إِلَيْهِ فَفَزِعَتِ الْمَرْأَةُ فَأَخَذَهَا الطَّلْقُ فَانْطَلَقَتْ إِلَى بَعْضِ الدُّورِ فَوَلَدَتْ غُلَاماً فَاسْتَهَلَّ الْغُلَامُ ثُمَّ مَاتَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ مِنْ رَوْعَةِ الْمَرْأَةِ وَ مِنْ مَوْتِ الْغُلَامِ مَا شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ جُلَسَائِهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا عَلَيْكَ مِنْ هَذَا شَيْءٌ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ وَ مَا هَذَا قَالَ سَلُوا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ لَهُمْ أَبُو الْحَسَنِ ع لَئِنْ كُنْتُمُ اجْتَهَدْتُمْ مَا أَصَبْتُمْ وَ لَئِنْ كُنْتُمْ قُلْتُمْ بِرَأْيِكُمْ لَقَدْ أَخْطَأْتُمْ ثُمَّ قَالَ عَلَيْكَ دِيَةُ الصَّبِيِّ.
برخی از منابع حدیث:
کلینی، الكافي (چاپ الإسلامية)، ج7، ص: 374
شیخ طوسی، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج10، ص: 312
محمدتقی مجلسی، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (چاپ قديم)، ج10، ص: 302
فیض کاشانی، الوافي، ج16، ص: 821 و شیخ حر عاملی، وسائل الشيعة(چاپ مؤسسه ال البیت ع)، ج29، ص: 268
علامه محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج16، ص: 682
همو، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج24، ص: 209 .
#گشت_ارشاد #حقوق_شهروندی #قضاوتهای_امام_علی_علیه_السلام
#شیخ_کلینی با سند موثق از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود:
"زنی در مدینه بود که نزد او رفت و آمد میشد{یعنی مردان برای فحشاء به خانهاش میرفتند}. خبر به عُمَر (خلیفه دوم) رسید. عمر افرادی را نزد آن زن فرستاد و او را ترساند و دستور داد تا او را بیاورند. زن {که باردار بود}، ترسید و درد زایمانش شروع شد، {در بین راه} به خانهای رفت و نوزاد پسری به دنیا آورد. صدای گریهی نوزاد، بلند شد {یعنی زنده به دنیا آمد} اما اندکی بعد، {چون زودهنگام و نارَس متولد شده بود} فوت کرد.
عُمَر به خاطر ترساندنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد.
برخی از مشاورانش به او گفتند: «ای امیر مؤمنان! شما هیچ تقصیری نداشتهاید و تکلیفی ندارید». برخی نیز گفتند: «مگر چه شده است؟!»{یعنی حادثهی مهمی رخ نداده و نیاز نیست خودتان را ناراحت کنید}.
عمر گفت: از ابوالحسن(علي بن ابیطالب علیه السلام) بپرسید {که تکلیفِ شرعیِ من چیست؟}.
ابوالحسن(علیه السلام) فرمود: «اگر خودتان {طبقِ دانستههای دینیِ ناقصتان} اجتهاد میکردید، به حکم شرعی نمیرسیدید و اگر {صرفاً} بر اساس سلیقهی شخصی، نظر میدادید، {باز هم} به خطا رفته بودید.»
سپس فرمود: «پرداختنِ دیهی پسربچه بر تو لازم است»"
ملاحظات:
1 - اینکه امام صادق(علیه السلام) فرموده باشند: «عُمَر به خاطر ترسیدنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد» به دو گونه قابل تفسیر است: نخست اینکه «خلیفه واقعاً عذاب وجدان گرفت» دوم اینکه «برای آبرو و مشروعیت خود در افکار عمومی دچار نگرانی شد».
2 - علامه مجلسی درباره سند این حدیث می گوید: «مُوَثَّقٌ عَلَی الظاهر» (مرآة العقول، ج24، ص: 209)
3 - عموم فقهای شیعه، بر اساس همین حدیث فتوا دادهاند که در موارد مشابه، دیهی مقتول باید پرداخت شود ولی درباره اینکه آیا دیه باید از جیب حاکم و عاقلهی او داده شود یا از بیتالمال پرداخت گردد، اختلاف نظر دارند.
متن عربی حدیث:
11- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
كَانَتِ امْرَأَةٌ بِالْمَدِينَةِ تُؤْتَى فَبَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ فَبَعَثَ إِلَيْهَا فَرَوَّعَهَا وَ أَمَرَ أَنْ يُجَاءَ بِهَا إِلَيْهِ فَفَزِعَتِ الْمَرْأَةُ فَأَخَذَهَا الطَّلْقُ فَانْطَلَقَتْ إِلَى بَعْضِ الدُّورِ فَوَلَدَتْ غُلَاماً فَاسْتَهَلَّ الْغُلَامُ ثُمَّ مَاتَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ مِنْ رَوْعَةِ الْمَرْأَةِ وَ مِنْ مَوْتِ الْغُلَامِ مَا شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ جُلَسَائِهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا عَلَيْكَ مِنْ هَذَا شَيْءٌ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ وَ مَا هَذَا قَالَ سَلُوا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ لَهُمْ أَبُو الْحَسَنِ ع لَئِنْ كُنْتُمُ اجْتَهَدْتُمْ مَا أَصَبْتُمْ وَ لَئِنْ كُنْتُمْ قُلْتُمْ بِرَأْيِكُمْ لَقَدْ أَخْطَأْتُمْ ثُمَّ قَالَ عَلَيْكَ دِيَةُ الصَّبِيِّ.
برخی از منابع حدیث:
کلینی، الكافي (چاپ الإسلامية)، ج7، ص: 374
شیخ طوسی، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج10، ص: 312
محمدتقی مجلسی، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (چاپ قديم)، ج10، ص: 302
فیض کاشانی، الوافي، ج16، ص: 821 و شیخ حر عاملی، وسائل الشيعة(چاپ مؤسسه ال البیت ع)، ج29، ص: 268
علامه محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج16، ص: 682
همو، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج24، ص: 209 .
#گشت_ارشاد #حقوق_شهروندی #قضاوتهای_امام_علی_علیه_السلام
Forwarded from Seyyed Ali Hashemi
♦️بیان حقایق و ناگفته های معاویه
▫️جلسه چهارم
🔹ارائه دهنده :سید علی هاشمی کاشی
▪️معاویه در کلام رسول خدا(ص) قسمت سوم
(معاویه در حالی میمیرد که مسلمان نیست و جزء مسلمانان به شمار نمی آید)
▫️گروه پاسخ اسلام
@pasokh_islam313
▫️جلسه چهارم
🔹ارائه دهنده :سید علی هاشمی کاشی
▪️معاویه در کلام رسول خدا(ص) قسمت سوم
(معاویه در حالی میمیرد که مسلمان نیست و جزء مسلمانان به شمار نمی آید)
▫️گروه پاسخ اسلام
@pasokh_islam313
4_5895680561879456769.pdf
561.1 KB
﷽
ا ┄═❁๑ کنفرانس ๑❁═┄ا
موضوع؛
پاسخ به چند شبهه
┄═❁🔅🔆🔅❁═┄
🔅 با حضور جناب مهدی رضایی
🗓 دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
🕑 ساعت : ۲۲
⠀◂◂⠀⠀▮▮⠀⠀▸▸
🌐مکان: ابر گروه پاسخ اسلام
🆔 @pasokh_islam313
•
ا ┄═❁๑ کنفرانس ๑❁═┄ا
موضوع؛
پاسخ به چند شبهه
┄═❁🔅🔆🔅❁═┄
🔅 با حضور جناب مهدی رضایی
🗓 دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
🕑 ساعت : ۲۲
⠀◂◂⠀⠀▮▮⠀⠀▸▸
🌐مکان: ابر گروه پاسخ اسلام
🆔 @pasokh_islam313
•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥وقتی شاه دانمارک چارهای جز همراهی با حامیان فلسطین ندارد
🔹پادشاه دانمارک حین عبور تظاهرات همبستگی با غزه از داخل بالکن پرچم فلسطین را به اهتزاز درآورد.
🔹پادشاه دانمارک حین عبور تظاهرات همبستگی با غزه از داخل بالکن پرچم فلسطین را به اهتزاز درآورد.
داستانی از:
واقعه عزل ابوبکر از تبلیغ آیات سوره توبه(برائت) بر مشرکان مکه!
🟨 پاسخ کوبنده ابن عباس به خلیفه دوم اهل سنت، پیرامون خلافت امیرالمومنین علی علیهالسلام، و مسکوت شدن عمر بن خطاب!
👈 ابوالقاسم ابن عساکر دمشقی مورخ نامیِ سنی مذهب (م۵۷۱ ھ۔ق) پس از نقل روایتی در شرح ماجرای عزل ابوبکر روایت میکند:
«ابن عبّاس گوید: هنگامى كه در يكى از راه هاى مدينه، دست در دست عُمَر میرفتيم،
به من گفت: اى ابن عبّاس! بى گمان، سَرور تو ( امام على علیه السلام) را مظلوم میدانم. گفتم: اى اميرمؤمنان! پس، حقِّ به ستم بُرده شده اش را به او باز گردان!
دستش را[عمر بن خطاب] از دستم بيرون كشيد و زير لب، چيزى گفت و از من دور شد. سپس ايستاد تا به او رسيدم و به من گفت: اى ابن عبّاس! بى گمان، مردم ، سَرور تو را كوچک دانستند!
گفتم: به خدا سوگند ، پيامبر خدا ، هنگامى كه او را روانه كرد و به وى فرمان داد كه [ آيات ] برائت را از ابوبكر بگيرد و بر مردم بخوانَد، او را كم سن و سال نشمرْد ! پس عمر، ساكت شد!»
📔 تاریخ مدینه دمشق ، ج۴۲ ص۳۴۹
#ولایت
واقعه عزل ابوبکر از تبلیغ آیات سوره توبه(برائت) بر مشرکان مکه!
🟨 پاسخ کوبنده ابن عباس به خلیفه دوم اهل سنت، پیرامون خلافت امیرالمومنین علی علیهالسلام، و مسکوت شدن عمر بن خطاب!
👈 ابوالقاسم ابن عساکر دمشقی مورخ نامیِ سنی مذهب (م۵۷۱ ھ۔ق) پس از نقل روایتی در شرح ماجرای عزل ابوبکر روایت میکند:
«ابن عبّاس گوید: هنگامى كه در يكى از راه هاى مدينه، دست در دست عُمَر میرفتيم،
به من گفت: اى ابن عبّاس! بى گمان، سَرور تو ( امام على علیه السلام) را مظلوم میدانم. گفتم: اى اميرمؤمنان! پس، حقِّ به ستم بُرده شده اش را به او باز گردان!
دستش را[عمر بن خطاب] از دستم بيرون كشيد و زير لب، چيزى گفت و از من دور شد. سپس ايستاد تا به او رسيدم و به من گفت: اى ابن عبّاس! بى گمان، مردم ، سَرور تو را كوچک دانستند!
گفتم: به خدا سوگند ، پيامبر خدا ، هنگامى كه او را روانه كرد و به وى فرمان داد كه [ آيات ] برائت را از ابوبكر بگيرد و بر مردم بخوانَد، او را كم سن و سال نشمرْد ! پس عمر، ساكت شد!»
📔 تاریخ مدینه دمشق ، ج۴۲ ص۳۴۹
#ولایت
1_11394487392 (1).pdf
540.5 KB
متن گفتگوی قدیمی تلگرامی دکتر صمیمیت در مورد تقلید
﷽
✍🏻 تبیین سیره مناظراتی ائمه علیهم السلام با اهل سنت در کلام استاد شهید مطهری
🔻در زمان مأمون خليفه، يك نهضت علمى پيدا شد. مأمون مجلس مباحثه و مناظره، زياد برقرار مى كرد و خيلى لذت مى برد، چون خودش اهل مطالعه و دانشمند بود و به تمام اديان و مذاهب آزادى مى داد. مباحثات امام رضا عليه السلام با اصحاب ملل و نحل در همين مجالس مأمون صورت گرفته است.
🔸 مجالس زيادى مخصوصاً راجع به اهل تسنن و تشيع تشكيل مى داد. در آن كتاب كه آن شخصيت ترك به نام قاضى بهلول بهجت افندى به نام «تشريح و محاكمه» نوشت- كه به فارسى ترجمه شده و بسيار كتاب خوب و نفيسى است- مباحثه بين مأمون و علماى اهل تسنن راجع به خلافت نقل شده است.
اينها مجالس مناظره ميان ائمه و ديگران فراهم مى كردند. گاهى هشام بن الحكم در مجالس اينها شركت مى كرد.
🔹از جمله يك مباحثه شيعى و سنى ميان حضرت جواد علیه السلام كه هنوز طفل بودند و علماى اهل تسنن برقرار شد. در آنجا آن عالم اهل تسنن در حرف هايش احاديثى در فضيلت ابو بكر و عمر روايت كرد. به حضرت عرض كرد:
شما درباره شيخين چه مى گوييد و حال اينكه ما حديث معتبرى از پيغمبر داريم كه فرمود: «ابو بَكْرٍ وَ عُمَرُ سَيِّدا كُهولِ اهْلِ الْجَنَّةِ» يعنى ابو بكر و عمر دو آقاى پيرمردان اهل بهشتند. همچنين حديث ديگرى نقل كرد كه روزى جبرئيل به پيغمبر نازل شد، از جانب خدا عرض كرد: من از ابو بكر راضى هستم، از ابو بكر بپرس آيا او از من راضى هست يا نه؟
حضرت جواد فرمود: ما منكر فضيلت ابو بكر نيستيم ولى يك مطلب هست و آن اين است كه همه قبول دارند كه پيغمبر در حجة الوداع فرمود: «كَثُرَتْ عَلَىَّ الْكِذابَةُ» دروغگويان بر من زياد شده اند، و معيارى در اختيار قرار داد كه هر حديث را كه از من روايت كردند اول بر قرآن عرضه بداريد، اگر موافق قرآن بود قبول كرده و الّا رد كنيد. قرآن مى گويد تمام اهل بهشت، جوان هستند.
و اما حديث ديگرى كه گفتيد، خدا در قرآن مى فرمايد:« وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق/ 16) ما انسان را آفريده ايم و از تمام خطوره اى قلبى او آگاه هستيم. پس چطور مى شود خدايى كه قرآن او را اين طور معرفى مى كند، از پيغمبر بپرسد كه من از فلان بنده راضى هستم، تو از او بپرس كه از من راضى است يا نه؟!
📚 مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج21 ؛ ص98
#مناظره
#وحدت
#جهاد_تبیین
✍🏻 تبیین سیره مناظراتی ائمه علیهم السلام با اهل سنت در کلام استاد شهید مطهری
🔻در زمان مأمون خليفه، يك نهضت علمى پيدا شد. مأمون مجلس مباحثه و مناظره، زياد برقرار مى كرد و خيلى لذت مى برد، چون خودش اهل مطالعه و دانشمند بود و به تمام اديان و مذاهب آزادى مى داد. مباحثات امام رضا عليه السلام با اصحاب ملل و نحل در همين مجالس مأمون صورت گرفته است.
🔸 مجالس زيادى مخصوصاً راجع به اهل تسنن و تشيع تشكيل مى داد. در آن كتاب كه آن شخصيت ترك به نام قاضى بهلول بهجت افندى به نام «تشريح و محاكمه» نوشت- كه به فارسى ترجمه شده و بسيار كتاب خوب و نفيسى است- مباحثه بين مأمون و علماى اهل تسنن راجع به خلافت نقل شده است.
اينها مجالس مناظره ميان ائمه و ديگران فراهم مى كردند. گاهى هشام بن الحكم در مجالس اينها شركت مى كرد.
🔹از جمله يك مباحثه شيعى و سنى ميان حضرت جواد علیه السلام كه هنوز طفل بودند و علماى اهل تسنن برقرار شد. در آنجا آن عالم اهل تسنن در حرف هايش احاديثى در فضيلت ابو بكر و عمر روايت كرد. به حضرت عرض كرد:
شما درباره شيخين چه مى گوييد و حال اينكه ما حديث معتبرى از پيغمبر داريم كه فرمود: «ابو بَكْرٍ وَ عُمَرُ سَيِّدا كُهولِ اهْلِ الْجَنَّةِ» يعنى ابو بكر و عمر دو آقاى پيرمردان اهل بهشتند. همچنين حديث ديگرى نقل كرد كه روزى جبرئيل به پيغمبر نازل شد، از جانب خدا عرض كرد: من از ابو بكر راضى هستم، از ابو بكر بپرس آيا او از من راضى هست يا نه؟
حضرت جواد فرمود: ما منكر فضيلت ابو بكر نيستيم ولى يك مطلب هست و آن اين است كه همه قبول دارند كه پيغمبر در حجة الوداع فرمود: «كَثُرَتْ عَلَىَّ الْكِذابَةُ» دروغگويان بر من زياد شده اند، و معيارى در اختيار قرار داد كه هر حديث را كه از من روايت كردند اول بر قرآن عرضه بداريد، اگر موافق قرآن بود قبول كرده و الّا رد كنيد. قرآن مى گويد تمام اهل بهشت، جوان هستند.
و اما حديث ديگرى كه گفتيد، خدا در قرآن مى فرمايد:« وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق/ 16) ما انسان را آفريده ايم و از تمام خطوره اى قلبى او آگاه هستيم. پس چطور مى شود خدايى كه قرآن او را اين طور معرفى مى كند، از پيغمبر بپرسد كه من از فلان بنده راضى هستم، تو از او بپرس كه از من راضى است يا نه؟!
📚 مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج21 ؛ ص98
#مناظره
#وحدت
#جهاد_تبیین