#آداب_فراگيري_حدیث 💠❇️
#حديث_همسنگ_قرآن_است كه فراگيري آن بر هر مسلمان، در صورت امكان ضروري مي نمايد تا از نور كلام #پيشوايان_معصوم ـ عليهم السّلام ـ بهره گرفته شود. بدين جهت فراگيري آن داراي آدابي به شرح ذيل است: 1 _در طلب حديث، #نيت را الهي نموده و از اغراض دنيايي، دوري گزيند؛ زيرا امام #صادق_عليه السّلام ـ فرمود: «من اراد الحديث لمنفعه الدنيا لم يكن له في الاخره نصيب».
2. از خداوند بخواهد او را در آن كار موفّق گرداند و راه را بر او آسان كند. 3. تمام تلاش خويش را در كسب آن به كار ببندد و از كسالت خودداري كند. 4. در طلب حديث، اهتمام به احاديث «عالي السند» داشته باشد. 5. با اهل حديث در مورد فهم روايات، گفت و گو و مباحثه كند. 6. احاديث فرا گرفته را، سرمشق زندگي خود قرار داده و به آن ها عمل كند. 7. از شيخ و استاد حديثش، تجليل و تكريم كند. 8. بر نوشتن و نشر هر آنچه فرا گرفته، مبادرت ورزد. 9. در فهم و معرفت هر آنچه فراگرفته، دقت و ژرف انديشي بيشتر به خرج دهد. 10 علوم ادبي را براي رسيدن به مفهوم و مفاد حديث، به خوبي فرا بگيرد. آداب بيان نقل حديث حديث معصوم ـ عليه السّلام ـ ، كلامي گهربار و نفيس مي باشد كه بيان و نقل آن، نيز آدابي دارد.[2] كه هر راوي و ناقل حديث مناسب است با دقّت تمام آن ها را فرا گيرد و در عمل، بدان ها پايبند باشد كه به شرح ذيل است: 1. با وضو و معطّر و شاداب باشد و از بازگويي حديث در حالت غير طهارت پرهيز كند. 2. به هنگام نقل، در مكان مناسب و در جايگاه مخصوص (منبر و ...) بنشيند و جلوس او به همراه وقار و سكينه و رو به قبله باشد. 3. به هنگام نقل حديث، همه را به سكوت و استماع دعوت كند و با صداي مناسب سخن بگويد. 4. حديث را با نام خدا و حمد و ستايش پروردگار و درود بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ آغاز كند. 5. از بازگويي حديث در مجلسي كه شيخ و استاد حديث وجود دارد، خودداري كند. 6. به هنگام طلب قرائت حديث از او، خودداري نكند، گرچه طالب حديث، هدف پسنديده اي ندارد. 7. بر بيان و نشر و قرائت آن، به جهت ثواب و فضايل فراوان، حريص باشد. 8. مجلس املاي حديث را برقرار كند تا ديگران بر نوشتن آن، مبادرت ورزند. 9. در هنگام حديث خواني، اگر نام خدا، يا پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، يا ائمه ـ عليهم السّلام ـ آورده مي شود، از تعظيم و تكريم آن ها غفلت ننمايد. 10. استاد حديث خود را مدح و گرامي بدارد و كتابي را كه حديث را از آن، نقل مي كند، ذكر و مؤلف آن را محترم بشمارد. 11. در هر مجلسي، به تناسب فهم مخاطبان و گستره درك آن ها، حديث مناسب را بخواند. 12. از بيان حديثي كه عقل انسان، توانايي درك آن را ندارد، يا عبارت عامي است كه خاص آن، در آن متن بيان نشده، خودداري كند. 13. از قرائت رواياتي كه از نظر متن، ضعيف است و احتمال جعل آن ها وجود دارد، خودداري كند. 14. حديث را صحيح و كامل و به همراه ذكر راويان آن بخواند. 15. روايت راويان ثقه را بيشتر بخواند. آداب كتابت حديث[3] كتابت حديث خود امري بسيار ارزشمند و داراي آدابي به شرح ذيل است: 1. هر حديثي را به همراه سند و ذكر منبع آن بنويسد. 2. هر حديث را متمايز از ديگري و با فاصله و خوانا بنويسد. 3. در سندهايي كه نام «الله» در آن وجود دارد مانند عبدالله بن فلان يا عبد الرحمن بن فلان و ... كلمه الله، در آغاز خط، واقع نگردد تا چنين خوانده نشود كه، الله بن فلان و ... . 4. كلماتي مانند رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، يا نبي الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ و كلمه الله، در آغاز خط و اقع نشود تا از ايهام برخوردار نباشد. 5. در نوشتن كلمه الله و نام ائمه ـ عليهم السّلام ـ ، ثنا بر آن ها فراموش نشود. 6. نوشتن كامل ثنا و درود پس از نام خدا و معصومان و تكرار آن پس از تكرار نام آن ها، لازم مي باشد و از علامات اختصاري، در صورت امكان، خودداري شود. 7. تكريم محدّثان پس از ذكر نام آن ها، مانند «رضي الله عنه»، يا «رحم الله عنه» و ... لازم مي باشد. 8. صحيح نوشتن سند و متن حديث، لازم مي باشد و بدين جهت تطبيق با متن اصلي ضروري مي باشد. 9. كامل نوشتن روايات و از تقطيع و نقل به معني حديث در صورت امكان، پرهيز كند. 10. گردآوري و نوشتن روايات هر موضوع در محل مناسب و عنوان بندي هر يك در جاي خود، مفيد و شايسته مي باشد. سيد رضا مؤدب- درس نامه درايه الحديث، ص 253 [1] . الكافي (الاصول): 1 / 46. [2] . براي اطلاع بيشتر ر.ك: مقياس الهدايه: 3 / 279، المقام الخامس، آداب التحديث و المحدّث. [3] . براي اطلاع بيشتر ر.ك: مقباس الهدايه: 3 / 23.
#علوم_حدیث💠
#حديث_همسنگ_قرآن_است كه فراگيري آن بر هر مسلمان، در صورت امكان ضروري مي نمايد تا از نور كلام #پيشوايان_معصوم ـ عليهم السّلام ـ بهره گرفته شود. بدين جهت فراگيري آن داراي آدابي به شرح ذيل است: 1 _در طلب حديث، #نيت را الهي نموده و از اغراض دنيايي، دوري گزيند؛ زيرا امام #صادق_عليه السّلام ـ فرمود: «من اراد الحديث لمنفعه الدنيا لم يكن له في الاخره نصيب».
2. از خداوند بخواهد او را در آن كار موفّق گرداند و راه را بر او آسان كند. 3. تمام تلاش خويش را در كسب آن به كار ببندد و از كسالت خودداري كند. 4. در طلب حديث، اهتمام به احاديث «عالي السند» داشته باشد. 5. با اهل حديث در مورد فهم روايات، گفت و گو و مباحثه كند. 6. احاديث فرا گرفته را، سرمشق زندگي خود قرار داده و به آن ها عمل كند. 7. از شيخ و استاد حديثش، تجليل و تكريم كند. 8. بر نوشتن و نشر هر آنچه فرا گرفته، مبادرت ورزد. 9. در فهم و معرفت هر آنچه فراگرفته، دقت و ژرف انديشي بيشتر به خرج دهد. 10 علوم ادبي را براي رسيدن به مفهوم و مفاد حديث، به خوبي فرا بگيرد. آداب بيان نقل حديث حديث معصوم ـ عليه السّلام ـ ، كلامي گهربار و نفيس مي باشد كه بيان و نقل آن، نيز آدابي دارد.[2] كه هر راوي و ناقل حديث مناسب است با دقّت تمام آن ها را فرا گيرد و در عمل، بدان ها پايبند باشد كه به شرح ذيل است: 1. با وضو و معطّر و شاداب باشد و از بازگويي حديث در حالت غير طهارت پرهيز كند. 2. به هنگام نقل، در مكان مناسب و در جايگاه مخصوص (منبر و ...) بنشيند و جلوس او به همراه وقار و سكينه و رو به قبله باشد. 3. به هنگام نقل حديث، همه را به سكوت و استماع دعوت كند و با صداي مناسب سخن بگويد. 4. حديث را با نام خدا و حمد و ستايش پروردگار و درود بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ آغاز كند. 5. از بازگويي حديث در مجلسي كه شيخ و استاد حديث وجود دارد، خودداري كند. 6. به هنگام طلب قرائت حديث از او، خودداري نكند، گرچه طالب حديث، هدف پسنديده اي ندارد. 7. بر بيان و نشر و قرائت آن، به جهت ثواب و فضايل فراوان، حريص باشد. 8. مجلس املاي حديث را برقرار كند تا ديگران بر نوشتن آن، مبادرت ورزند. 9. در هنگام حديث خواني، اگر نام خدا، يا پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، يا ائمه ـ عليهم السّلام ـ آورده مي شود، از تعظيم و تكريم آن ها غفلت ننمايد. 10. استاد حديث خود را مدح و گرامي بدارد و كتابي را كه حديث را از آن، نقل مي كند، ذكر و مؤلف آن را محترم بشمارد. 11. در هر مجلسي، به تناسب فهم مخاطبان و گستره درك آن ها، حديث مناسب را بخواند. 12. از بيان حديثي كه عقل انسان، توانايي درك آن را ندارد، يا عبارت عامي است كه خاص آن، در آن متن بيان نشده، خودداري كند. 13. از قرائت رواياتي كه از نظر متن، ضعيف است و احتمال جعل آن ها وجود دارد، خودداري كند. 14. حديث را صحيح و كامل و به همراه ذكر راويان آن بخواند. 15. روايت راويان ثقه را بيشتر بخواند. آداب كتابت حديث[3] كتابت حديث خود امري بسيار ارزشمند و داراي آدابي به شرح ذيل است: 1. هر حديثي را به همراه سند و ذكر منبع آن بنويسد. 2. هر حديث را متمايز از ديگري و با فاصله و خوانا بنويسد. 3. در سندهايي كه نام «الله» در آن وجود دارد مانند عبدالله بن فلان يا عبد الرحمن بن فلان و ... كلمه الله، در آغاز خط، واقع نگردد تا چنين خوانده نشود كه، الله بن فلان و ... . 4. كلماتي مانند رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، يا نبي الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ و كلمه الله، در آغاز خط و اقع نشود تا از ايهام برخوردار نباشد. 5. در نوشتن كلمه الله و نام ائمه ـ عليهم السّلام ـ ، ثنا بر آن ها فراموش نشود. 6. نوشتن كامل ثنا و درود پس از نام خدا و معصومان و تكرار آن پس از تكرار نام آن ها، لازم مي باشد و از علامات اختصاري، در صورت امكان، خودداري شود. 7. تكريم محدّثان پس از ذكر نام آن ها، مانند «رضي الله عنه»، يا «رحم الله عنه» و ... لازم مي باشد. 8. صحيح نوشتن سند و متن حديث، لازم مي باشد و بدين جهت تطبيق با متن اصلي ضروري مي باشد. 9. كامل نوشتن روايات و از تقطيع و نقل به معني حديث در صورت امكان، پرهيز كند. 10. گردآوري و نوشتن روايات هر موضوع در محل مناسب و عنوان بندي هر يك در جاي خود، مفيد و شايسته مي باشد. سيد رضا مؤدب- درس نامه درايه الحديث، ص 253 [1] . الكافي (الاصول): 1 / 46. [2] . براي اطلاع بيشتر ر.ك: مقياس الهدايه: 3 / 279، المقام الخامس، آداب التحديث و المحدّث. [3] . براي اطلاع بيشتر ر.ك: مقباس الهدايه: 3 / 23.
#علوم_حدیث💠
بعضی مواقع ؛ افرادی گویند که مگر تاریخ هم نیاز به بررسی کردن دارد ؟!
به این افرادِ جاهل باید گفت که مرادشان از " تاریخ " #چیست ؟!
ایا هرواقعه ای که در بعد زمان و مکان ؛ روی داده ، مصداقی از جریانی تاریخی است ؟!
اگر چنین است ؛ پس یا چنین واقعه ای دارای شهرت است وَ یا نیست ؛ به عبارتی یا خبرِ واحد است و یا به حد تواتر رسیده است*
که اگر به تواتر رسیده باشد ؛ بنا به شرایطِ معرفت شناسانه ی مفصلی که علمای منطق گفته اند ؛ مفید یقین میتواند باشد ؛ درغیرِ این صورت ؛ لزومی بر صدق و وقوعِ چنین اخباری وجود ندارد[1] ؛ حتی علمای اهل تسنن نیز گفته اند ---> :
حافظ عراقی ـ رحمه الله ـ در ألفية السیرة (صفحهی ۱) میگوید: طالب علم بداند که کتب سِیَر [و تاریخ] صحیح و منکر را جمعآوری کردهاند*
شیخ عبدالرحمن المعلمی ـ رحمه الله ـ میگوید:
نیازِ تاریخ به شناخت احوال ناقلان وقایع تاریخی بیشتر از نیاز حدیث است؛ زیرا دروغ و آسانگیری در تاریخ بیشتر است*
علم الرجال وأهمیته (۲۴)*
📝سایت اسلام ـ سوال وجواب ؛ ذیل سوال ( 176293 )https://islamqa.info/fa
_____
[1]. هرچند وجودِ چنین اخباری ؛ به معنای لزومِ وقوعشان نیست ؛ اما این به معنای این نیست که نتوانند حجت باشند ؛ چراکه احتمالِ رخدادِ چنین اخباری را میتوان با دیگر قرائنی که از نظر دینی ؛ دارای حجیت هستند ؛ نشان داد ؛ البته هرچه یک خبر ؛ به یقین نزدیک تر باشد[ یعنی احتمالِ منطقیِ آن به یقین منطقی نزدیکتر باشد ] وَ به عبارتِ دیگر ؛ دارای شواهد و قرائنی باشد که احتمالِ رخ دادنِ آن را بالاتر ببرند ؛ پذیرفتن آنها آسانتر و اطمینان بخش تر است*
#علوم_حدیث
به این افرادِ جاهل باید گفت که مرادشان از " تاریخ " #چیست ؟!
ایا هرواقعه ای که در بعد زمان و مکان ؛ روی داده ، مصداقی از جریانی تاریخی است ؟!
اگر چنین است ؛ پس یا چنین واقعه ای دارای شهرت است وَ یا نیست ؛ به عبارتی یا خبرِ واحد است و یا به حد تواتر رسیده است*
که اگر به تواتر رسیده باشد ؛ بنا به شرایطِ معرفت شناسانه ی مفصلی که علمای منطق گفته اند ؛ مفید یقین میتواند باشد ؛ درغیرِ این صورت ؛ لزومی بر صدق و وقوعِ چنین اخباری وجود ندارد[1] ؛ حتی علمای اهل تسنن نیز گفته اند ---> :
حافظ عراقی ـ رحمه الله ـ در ألفية السیرة (صفحهی ۱) میگوید: طالب علم بداند که کتب سِیَر [و تاریخ] صحیح و منکر را جمعآوری کردهاند*
شیخ عبدالرحمن المعلمی ـ رحمه الله ـ میگوید:
نیازِ تاریخ به شناخت احوال ناقلان وقایع تاریخی بیشتر از نیاز حدیث است؛ زیرا دروغ و آسانگیری در تاریخ بیشتر است*
علم الرجال وأهمیته (۲۴)*
📝سایت اسلام ـ سوال وجواب ؛ ذیل سوال ( 176293 )https://islamqa.info/fa
_____
[1]. هرچند وجودِ چنین اخباری ؛ به معنای لزومِ وقوعشان نیست ؛ اما این به معنای این نیست که نتوانند حجت باشند ؛ چراکه احتمالِ رخدادِ چنین اخباری را میتوان با دیگر قرائنی که از نظر دینی ؛ دارای حجیت هستند ؛ نشان داد ؛ البته هرچه یک خبر ؛ به یقین نزدیک تر باشد[ یعنی احتمالِ منطقیِ آن به یقین منطقی نزدیکتر باشد ] وَ به عبارتِ دیگر ؛ دارای شواهد و قرائنی باشد که احتمالِ رخ دادنِ آن را بالاتر ببرند ؛ پذیرفتن آنها آسانتر و اطمینان بخش تر است*
#علوم_حدیث
islamqa.info
اسلام سوال و جواب
موقع دعوي، علمي تربوي يهدف إلى تقديم الفتاوى والإجابات العلمية المؤصلة عن الأسئلة المتعلقة بالإسلام بشكل واف وميسر قدر الاستطاعة
Forwarded from ﷽ّخادم المهدی﷽
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅رهبری کیست؟
🌺توصیف حضرت امام خامنهای از زبان دیگران
🌺توصیف حضرت امام خامنهای از زبان دیگران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🦋﷽🦋
شبهه عقیل هاشمی کارشناس شبکه وهابی کلمه:
اگر کسی بگوید زن من "اهل بیت" من نیست، از زنش کتک میخورد و شب باید بیرون از خانه بخوابد!😂😐☺️😳
پاسخ: بر اساس حکم قطعی عقلی، قرآنی و روایی همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل در مصادیق "اهل البیت" آیه تطهیر نیستند!👌
✅ برای دیدن ادله متعدد ما فیلم را مشاهده کنید!
#غدیر
#ولایت
#تطهیر
شبهه عقیل هاشمی کارشناس شبکه وهابی کلمه:
اگر کسی بگوید زن من "اهل بیت" من نیست، از زنش کتک میخورد و شب باید بیرون از خانه بخوابد!😂😐☺️😳
پاسخ: بر اساس حکم قطعی عقلی، قرآنی و روایی همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل در مصادیق "اهل البیت" آیه تطهیر نیستند!👌
✅ برای دیدن ادله متعدد ما فیلم را مشاهده کنید!
#غدیر
#ولایت
#تطهیر
Forwarded from بنر پاسخ اسلام
❥✺﷽ ✺❥
🔖 موضوع :
پرسش و پاسخ سیاسی
🖋با حضور :
@Black_night003
🗓زمان : یکشنبه ٢۵ تیر ۱۴۰٢
🕰ساعت : ۲۲:۰۰
🌐مکان: ابر گروه پاسخ اسلام
🆔 @pasokh_islam313
✨ٱلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلیِّکَٔٱلْفَرَج✨
🔖 موضوع :
پرسش و پاسخ سیاسی
🖋با حضور :
@Black_night003
🗓زمان : یکشنبه ٢۵ تیر ۱۴۰٢
🕰ساعت : ۲۲:۰۰
🌐مکان: ابر گروه پاسخ اسلام
🆔 @pasokh_islam313
✨ٱلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلیِّکَٔٱلْفَرَج✨
Forwarded from بنر پاسخ اسلام
❥✺﷽ ✺❥
کنفرانس پرسش وپاسخ
🔖 موضوع :
مبحث فلسفی و دینی
🖋با حضور : جناب میر قیصری
🗓زمان : دوشنبه ٢۶ تیر ۱۴۰٢
🕰ساعت : ۲۲:۰۰
🌐مکان: ابر گروه پاسخ اسلام
🆔 @pasokh_islam313
✨ٱلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلیِّکَٔٱلْفَرَج✨
کنفرانس پرسش وپاسخ
🔖 موضوع :
مبحث فلسفی و دینی
🖋با حضور : جناب میر قیصری
🗓زمان : دوشنبه ٢۶ تیر ۱۴۰٢
🕰ساعت : ۲۲:۰۰
🌐مکان: ابر گروه پاسخ اسلام
🆔 @pasokh_islam313
✨ٱلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلیِّکَٔٱلْفَرَج✨
Forwarded from بنر پاسخ اسلام
❥✺﷽ ✺❥
کنفرانس پرسش وپاسخ
🔖 موضوع :
مبحث فلسفی و دینی
🖋با حضور : جناب میر قیصری
🗓زمان : دوشنبه ٢۶ تیر ۱۴۰٢
🕰ساعت : ۲۲:۰۰
🌐مکان: ابر گروه پاسخ اسلام
🆔 @pasokh_islam313
✨ٱلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلیِّکَٔٱلْفَرَج✨
کنفرانس پرسش وپاسخ
🔖 موضوع :
مبحث فلسفی و دینی
🖋با حضور : جناب میر قیصری
🗓زمان : دوشنبه ٢۶ تیر ۱۴۰٢
🕰ساعت : ۲۲:۰۰
🌐مکان: ابر گروه پاسخ اسلام
🆔 @pasokh_islam313
✨ٱلْلّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلیِّکَٔٱلْفَرَج✨
زمینه | سلام ای لباس سیاه محرم...
@Baboljjonon
🎧 #زمینه احساسی و شنیدنی🖤
🎼 سلام ای لباس سیاه محرم...
🎤حاج #امیر_کرمانشاهی
🌙 #السلام_علیک_یااباعبدالله
🏴آغاز ماه محرم، ماه شهادت سید الشهداء تسلیت باد.
🎼 سلام ای لباس سیاه محرم...
🎤حاج #امیر_کرمانشاهی
🌙 #السلام_علیک_یااباعبدالله
🏴آغاز ماه محرم، ماه شهادت سید الشهداء تسلیت باد.
Forwarded from اتچ بات
رد افسانهی ازدواج دختر حضرت فاطمه سلام الله علیها و عمر بن خطاب!!!
برخی از عالمان اهل سنت عمری اعتراف کردهاند که ام کلثومی که با عمر بن خطاب ازدواج کرده، دختر ابو بکر بوده نه حضرت ام کلثوم دختر امیر المومنین علیه السلام.
محی الدین نووی از علمای بزرگ عمریه و مهمترین شارح صحیح مسلم در "تهذیب الاسماء و اللغات" مینویسد:
أختا عائشة: اللتان أرادهما أبو بکر الصدیق، رضى الله عنه، بقوله لعائشة: إنما هما أخواک وأختاک، قالت: هذان أخواى، فمن أختاى؟ فقال: ذو بطن بنت خارجة، فإنى أظنها جاریة. ذکر هذه القصة فى باب الهبة من المهذب، وقد تقدم بیانهما فى أسماء الرجال فى النوع الرابع فى الأخوة، وهاتان الأختان هما أسماء بنت أبى بکر، وأم کلثوم، وهى التى کانت حملاً، وقد تقدم هناک إیضاح القصة، 👈وأم کلثوم هذه تزوجها عمر بن الخطاب👉.
دو خواهر عایشه، همان دو نفرى که مقصود ابو بکر صدیق (زندیق) از سخنانش به عائشه بودند، که به او گفت: دو برادرت و دو خواهرت (از من ارث مىبرند) عایشه گفت: این دو نفر برادران من هستند، اما دو خواهر من چه کسانى هستند (من که یک خواهر بیشتر ندارم) در پاسخ گفت: آن کسى که در شکم دختر خارجه است، من گمان دارم که او نیز دختر است، این ماجرا را در باب هبة کتاب مهذب آورده است، و سخن در مورد آن دو در اسماء الرجال در باب چهارم در خواهران گذشت. این دو خواهر، اسماء دختر ابو بکر و ام کلثوم دختر ابو بکر هستند، و او است که در شکم مادرش بود، و در آنجا توضیح ماجرا گذشت، و همین ام کلثوم است که عمر با او ازدواج کرده است.
تهذیب الاسماء و اللغات، تالیف نووی، جلد ۲، صفحه ۳۶۹، چاپ دار الکتب العلمیة
اسکن کتاب:
https://bit.ly/2FKrpUx
پوستر:
https://bit.ly/2FKhEFL
بنا بر اعتراف نووی شافعی آن ام کلثومی که با عمر بن الخطاب ازدواج کرده، دختر ابو بکر بوده است، نه دختر امیر المومنین علیه السلام
برخی از عالمان اهل سنت عمری اعتراف کردهاند که ام کلثومی که با عمر بن خطاب ازدواج کرده، دختر ابو بکر بوده نه حضرت ام کلثوم دختر امیر المومنین علیه السلام.
محی الدین نووی از علمای بزرگ عمریه و مهمترین شارح صحیح مسلم در "تهذیب الاسماء و اللغات" مینویسد:
أختا عائشة: اللتان أرادهما أبو بکر الصدیق، رضى الله عنه، بقوله لعائشة: إنما هما أخواک وأختاک، قالت: هذان أخواى، فمن أختاى؟ فقال: ذو بطن بنت خارجة، فإنى أظنها جاریة. ذکر هذه القصة فى باب الهبة من المهذب، وقد تقدم بیانهما فى أسماء الرجال فى النوع الرابع فى الأخوة، وهاتان الأختان هما أسماء بنت أبى بکر، وأم کلثوم، وهى التى کانت حملاً، وقد تقدم هناک إیضاح القصة، 👈وأم کلثوم هذه تزوجها عمر بن الخطاب👉.
دو خواهر عایشه، همان دو نفرى که مقصود ابو بکر صدیق (زندیق) از سخنانش به عائشه بودند، که به او گفت: دو برادرت و دو خواهرت (از من ارث مىبرند) عایشه گفت: این دو نفر برادران من هستند، اما دو خواهر من چه کسانى هستند (من که یک خواهر بیشتر ندارم) در پاسخ گفت: آن کسى که در شکم دختر خارجه است، من گمان دارم که او نیز دختر است، این ماجرا را در باب هبة کتاب مهذب آورده است، و سخن در مورد آن دو در اسماء الرجال در باب چهارم در خواهران گذشت. این دو خواهر، اسماء دختر ابو بکر و ام کلثوم دختر ابو بکر هستند، و او است که در شکم مادرش بود، و در آنجا توضیح ماجرا گذشت، و همین ام کلثوم است که عمر با او ازدواج کرده است.
تهذیب الاسماء و اللغات، تالیف نووی، جلد ۲، صفحه ۳۶۹، چاپ دار الکتب العلمیة
اسکن کتاب:
https://bit.ly/2FKrpUx
پوستر:
https://bit.ly/2FKhEFL
بنا بر اعتراف نووی شافعی آن ام کلثومی که با عمر بن الخطاب ازدواج کرده، دختر ابو بکر بوده است، نه دختر امیر المومنین علیه السلام
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
پاسخ به ملحدی نادان و جاهل به نام [ کوموماتار ] ⬇️⬇️⬇️
🔮ابتدا اشکال ایشان درباره ی تصحیح ابن حبان بر روایتی که حکایت از بودن (( شراب )) در (( مشک )) عمر می باشد را می آوریم :
اولا ؛ شهرتِ علمی ابن حبان را داریم که قرینه ای محکم برای پذیرفتن این روایت است.
ثانیا ؛ سایرِ قرائنی که حکایت از شراب خوردن (( عمر )) هست را داریم .
ثالثا ؛ از ایشان سوال میکنیم که اثباتِ شی ، نفی ما عدا میکند ؟؟
یعنی منظورمان این هست که ایشان چگونه اثبات میکنند که (( ابن حبان )) در اینمورد دچارِ تساهل شده و اگر اثبات کردند
از کجا میخواهند اثبات کنند که این تساهل ؛ حاکی از کشفِ واقع نیست ؟؟؟
چراکه الزاما هر خبری که راوی ، مجهول باشد ، فاسد نیست.
🔮ابتدا اشکال ایشان درباره ی تصحیح ابن حبان بر روایتی که حکایت از بودن (( شراب )) در (( مشک )) عمر می باشد را می آوریم :
اولا ؛ شهرتِ علمی ابن حبان را داریم که قرینه ای محکم برای پذیرفتن این روایت است.
ثانیا ؛ سایرِ قرائنی که حکایت از شراب خوردن (( عمر )) هست را داریم .
ثالثا ؛ از ایشان سوال میکنیم که اثباتِ شی ، نفی ما عدا میکند ؟؟
یعنی منظورمان این هست که ایشان چگونه اثبات میکنند که (( ابن حبان )) در اینمورد دچارِ تساهل شده و اگر اثبات کردند
از کجا میخواهند اثبات کنند که این تساهل ؛ حاکی از کشفِ واقع نیست ؟؟؟
چراکه الزاما هر خبری که راوی ، مجهول باشد ، فاسد نیست.
Telegram
attach 📎
ندای اسلام
پاسخ به ملحدی نادان و جاهل به نام [ کوموماتار ] ⬇️⬇️⬇️ 🔮ابتدا اشکال ایشان درباره ی تصحیح ابن حبان بر روایتی که حکایت از بودن (( شراب )) در (( مشک )) عمر می باشد را می آوریم : اولا ؛ شهرتِ علمی ابن حبان را داریم که قرینه ای محکم برای پذیرفتن این روایت است.…
🔮منزلت علمی ابن حبان 🔮
قال أبو سعد عبد الرحمن بن أحمد الإدريسي: "أبو حاتم البستي كان من فقهاء الناس، وحفّاظ الآثار، المشهورين في الأمصار والأقطار، عالما بالطب والنجوم وفنون العلوم، ألّف المسند الصحيح، والتاريخ، والضعفاء، والكتب المشهورة في كل فنّ، وفقّه النّاس بسمرقند، ثم تحوّل إلى بست".وقال عبد الله بن محمد الأستراباذي: "وكان ابن حبان من فقهاء الدين، وحفّاظ الآثار، عالما بالطب والنجوم، وفنون العلم".(1)
محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن معبد التميمي، أبو حاتم البستي، ويقال له ابن حِبّان
• مؤرخ، علّامة، جغرافي، محدث.(2)
الإمامُ ابنُ حِبَّان ، هو الإِمَامُ العَلاَّمَةُ الحَافِظُ المُجَوِّدُ, شَيْخُ خُرَاسَانَ، أَبُو حَاتِمٍ، مُحَمَّدُ بنُ حِبَّان بنِ أَحْمَدَ بنِ حِبَّان التَّمِيْمِيُّ الدَّارِمِيُّ البُسْتِيُّ.
سير أعلام النبلاء" (12/ 183)
➖➖➖➖➖
وقال الحاكم: " كان من أوعية العلم في الفقه واللغة والحديث والوعظ، ومن عقلاء الرجال ".
"تاريخ الإسلام" (26/ 112)
(3)
➖➖➖➖➖➖
(1)🏷https://yon.ir/DLopw
(2)🏷https://yon.ir/CLLCx
التعريف بصحيح ابن حبان - الإسلام سؤال وجواب
(3)🏷https://www.google.com/m?q=%D8%A7%D8%A8%D9%86+%D8%AD%D8%A8%D8%A7%D9%86&client=ms-opera-mobile&channel=new&espv=1
قال أبو سعد عبد الرحمن بن أحمد الإدريسي: "أبو حاتم البستي كان من فقهاء الناس، وحفّاظ الآثار، المشهورين في الأمصار والأقطار، عالما بالطب والنجوم وفنون العلوم، ألّف المسند الصحيح، والتاريخ، والضعفاء، والكتب المشهورة في كل فنّ، وفقّه النّاس بسمرقند، ثم تحوّل إلى بست".وقال عبد الله بن محمد الأستراباذي: "وكان ابن حبان من فقهاء الدين، وحفّاظ الآثار، عالما بالطب والنجوم، وفنون العلم".(1)
محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن معبد التميمي، أبو حاتم البستي، ويقال له ابن حِبّان
• مؤرخ، علّامة، جغرافي، محدث.(2)
الإمامُ ابنُ حِبَّان ، هو الإِمَامُ العَلاَّمَةُ الحَافِظُ المُجَوِّدُ, شَيْخُ خُرَاسَانَ، أَبُو حَاتِمٍ، مُحَمَّدُ بنُ حِبَّان بنِ أَحْمَدَ بنِ حِبَّان التَّمِيْمِيُّ الدَّارِمِيُّ البُسْتِيُّ.
سير أعلام النبلاء" (12/ 183)
➖➖➖➖➖
وقال الحاكم: " كان من أوعية العلم في الفقه واللغة والحديث والوعظ، ومن عقلاء الرجال ".
"تاريخ الإسلام" (26/ 112)
(3)
➖➖➖➖➖➖
(1)🏷https://yon.ir/DLopw
(2)🏷https://yon.ir/CLLCx
التعريف بصحيح ابن حبان - الإسلام سؤال وجواب
(3)🏷https://www.google.com/m?q=%D8%A7%D8%A8%D9%86+%D8%AD%D8%A8%D8%A7%D9%86&client=ms-opera-mobile&channel=new&espv=1
اما درباره ی اشکال ایشان بر ازدواج ام کلثوم با عمر :
اولا ؛ عالمِ وهابی تأیید میکند که عمر با ام کلثومی که دختر ابوبکر بوده ازدواج کرده است.
ثانیا ؛ عالمِ شیعی تأیید میکند که دخترِ ابوبکر بعد از مردن ابوبکر ؛ درخانه ی امام علی (ع) پرورش یافته و همچون دختر ایشان بوده و مراد از ام کلثومی که باایشان ازدواج کرده ، همین است.
ثالثا ؛ عالمِ شیعی این واقعه که ام کلثوم ، دخترِ مولی بوده را انکار میکند.
رابعا ، عالمِ شیعی ؛ معتقد است که ام کلثومی که دخترِ مولی بوده بعد از ازدواج با عمر ، پنهان بوده و آن ام کلثومی که با عمر زندگی کرده از جنیان بوده است.
خامسا ؛ عالمِ شیعی گوید ، حتی اگر فرض کنیم ؛ ام کلثومی که با عمر ازدواج کرده ؛ همان ام کلثومی است که دختر مولی بوده ؛ هیچ اشکالی ندارد ، چرا که از روی ضرورت بوده است.
اولا ؛ عالمِ وهابی تأیید میکند که عمر با ام کلثومی که دختر ابوبکر بوده ازدواج کرده است.
ثانیا ؛ عالمِ شیعی تأیید میکند که دخترِ ابوبکر بعد از مردن ابوبکر ؛ درخانه ی امام علی (ع) پرورش یافته و همچون دختر ایشان بوده و مراد از ام کلثومی که باایشان ازدواج کرده ، همین است.
ثالثا ؛ عالمِ شیعی این واقعه که ام کلثوم ، دخترِ مولی بوده را انکار میکند.
رابعا ، عالمِ شیعی ؛ معتقد است که ام کلثومی که دخترِ مولی بوده بعد از ازدواج با عمر ، پنهان بوده و آن ام کلثومی که با عمر زندگی کرده از جنیان بوده است.
خامسا ؛ عالمِ شیعی گوید ، حتی اگر فرض کنیم ؛ ام کلثومی که با عمر ازدواج کرده ؛ همان ام کلثومی است که دختر مولی بوده ؛ هیچ اشکالی ندارد ، چرا که از روی ضرورت بوده است.
1224 - أختا عائشة:
اللتان أرادهما أبو بكر الصديق، رضى الله عنه، بقوله لعائشة: إنما هما أخواك وأختاك، قالت: هذان أخواى، فمن أختاى؟ فقال: ذو بطن بنت خارجة، فإنى أظنها جارية. ذكر هذه القصة فى باب الهبة من المهذب، وقد تقدم بيانهما فى أسماء الرجال فى النوع الرابع فى الأخوة، وهاتان الأختان هما أسماء بنت أبى بكر، وأم كلثوم، وهى التى كانت حملاً، وقد تقدم هناك إيضاح القصة، وأم كلثومهذه تزوجها عمر بن الخطاب
ترجمه : دو خواهر عائشه؛ همان دو نفرى كه مقصود ابوبكر صديق! از سخنانش به عائشه بودند، كه به او گفت «دو برادرت و دو خواهرت (از من ارث مى برند)؛ عائشه گفت: اين دو نفر برادران من هستند؛ اما دو خواهر من چه كسانى هستند (من كه يك خواهر بيشتر ندارم)؛ در پاسخ گفت: آن كسى كه در شكم دختر خارجه است؛ من گمان دارم كه او نيز دختر است؛ اين ماجرا را در باب هبه كتاب مهذب آورده است.
و سخن در باره آن دو در اسماء الرجال در باب چهارم در خواهران گذشت؛ اين دو خواهر، اسماء دختر ابوبكر و امّكلثوم دختر ابوبكر هستند؛ و او است كه در شكم مادرش بود؛ و در آنجا توضيح ماجرا گذشت؛ و همين امّكلثوم است كه عمر با او ازدواج كرده است.
➖➖➖➖➖
📗نام کتاب : تهذيب الاسماء واللغات نویسنده : النووي، أبو زكريا جلد : 2 صفحه : 369
🌐https://yon.ir/kzxh5
اللتان أرادهما أبو بكر الصديق، رضى الله عنه، بقوله لعائشة: إنما هما أخواك وأختاك، قالت: هذان أخواى، فمن أختاى؟ فقال: ذو بطن بنت خارجة، فإنى أظنها جارية. ذكر هذه القصة فى باب الهبة من المهذب، وقد تقدم بيانهما فى أسماء الرجال فى النوع الرابع فى الأخوة، وهاتان الأختان هما أسماء بنت أبى بكر، وأم كلثوم، وهى التى كانت حملاً، وقد تقدم هناك إيضاح القصة، وأم كلثومهذه تزوجها عمر بن الخطاب
ترجمه : دو خواهر عائشه؛ همان دو نفرى كه مقصود ابوبكر صديق! از سخنانش به عائشه بودند، كه به او گفت «دو برادرت و دو خواهرت (از من ارث مى برند)؛ عائشه گفت: اين دو نفر برادران من هستند؛ اما دو خواهر من چه كسانى هستند (من كه يك خواهر بيشتر ندارم)؛ در پاسخ گفت: آن كسى كه در شكم دختر خارجه است؛ من گمان دارم كه او نيز دختر است؛ اين ماجرا را در باب هبه كتاب مهذب آورده است.
و سخن در باره آن دو در اسماء الرجال در باب چهارم در خواهران گذشت؛ اين دو خواهر، اسماء دختر ابوبكر و امّكلثوم دختر ابوبكر هستند؛ و او است كه در شكم مادرش بود؛ و در آنجا توضيح ماجرا گذشت؛ و همين امّكلثوم است كه عمر با او ازدواج كرده است.
➖➖➖➖➖
📗نام کتاب : تهذيب الاسماء واللغات نویسنده : النووي، أبو زكريا جلد : 2 صفحه : 369
🌐https://yon.ir/kzxh5
ندای اسلام
1224 - أختا عائشة: اللتان أرادهما أبو بكر الصديق، رضى الله عنه، بقوله لعائشة: إنما هما أخواك وأختاك، قالت: هذان أخواى، فمن أختاى؟ فقال: ذو بطن بنت خارجة، فإنى أظنها جارية. ذكر هذه القصة فى باب الهبة من المهذب، وقد تقدم بيانهما فى أسماء الرجال فى النوع الرابع…
برای اثبات این مطلب ؛ دوقرینه را خواهیم آورد :⬇️
1⃣ ابن أبى شيبه، روايت ذيل را از امّكلثوم دختر ابوبكر نقل مىكند:
حدثنا عفان حدثنا حماد بن سلمة أخبرنا جبر بن حبيب عن أم كلثوم بنت أبي بكر عن عائشة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم علمها هذا الدعاء اللهم إني أسألك من الخير كله عاجله وآجله ما علمت منه وما لم أعلم وأعوذ بك من الشر كله ما علمت منه وما لم أعلم اللهم إني أسألك من خير ما سألك عبدك ونبيك وأعوذ بك من شر ما عاذ به عبدك ونبيك اللهم إني أسألك الجنة وما قرب إليها من قول أو عمل وأعوذ بك من النار وما قرب إليها من قول أو عمل وأسألك أن تجعل كل قضاء تقضيه لي خيرا.
عفان براى ما روايت كرد كه حماد بن سلمه براى او روايت كرده است كه جبر بن حبيب براى او روايت كرده است كه امّكلثوم دختر ابوبكر از عائشه روايت كرده است كه...
📘نام کتاب : الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار (ت: الحوت) نویسنده : عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي أبو بكر جلد : 6 صفحه : 44
🌐https://pdf.lib.efatwa.ir/90910/6/44
〰〰〰〰〰〰〰〰
2⃣در حالى كه اسحاق بن راهويه، همين روايت را از امّكلثوم دختر امير مؤمنان عليه السلام به نقل از عائشه نقل كرده است:
أخبرنا النضر نا شعبة نا جبر بن حبيب قال سمعت أم كلثوم بنت علي تحدث عن عائشة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ليكلمه في حاجة وعائشة تصلي فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم يا عائشة عليك بالجوامع والكوامل قولي اللهم إني أسألك من الخير كله عاجله وآجله ما عملت منه وما لم أعلم وأعوذ بك من الشر كله عاجله وآجله ما عملت منه وما لم أعلم اللهم إني أسألك الجنة وما قرب إليها من قول أو عمل وأعوذ بك من النار وما قرب إليها من قول أو عمل اللهم إني أسألك مما سألك منه محمد وأعوذ بك مما استعاذ منه محمد صلى الله عليه وسلم اللهم ما قضيت لي من قضاء فاجعل عاقبته لي رشدا
نضر براى ما روايت كرده است كه شعبه براى او روايت كرده است كه حبيب بن جبر براى او روايت كرده است كه از امّكلثوم دختر علي شنيده است كه...
➖➖➖➖➖➖➖
📘نام کتاب : مسند إسحاق بن راهويه نویسنده : إسحاق بن راهويه جلد : 2 صفحه : 590
🌐https://lib.efatwa.ir/42202/2/590
حدثنا عفان حدثنا حماد بن سلمة أخبرنا جبر بن حبيب عن أم كلثوم بنت أبي بكر عن عائشة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم علمها هذا الدعاء اللهم إني أسألك من الخير كله عاجله وآجله ما علمت منه وما لم أعلم وأعوذ بك من الشر كله ما علمت منه وما لم أعلم اللهم إني أسألك من خير ما سألك عبدك ونبيك وأعوذ بك من شر ما عاذ به عبدك ونبيك اللهم إني أسألك الجنة وما قرب إليها من قول أو عمل وأعوذ بك من النار وما قرب إليها من قول أو عمل وأسألك أن تجعل كل قضاء تقضيه لي خيرا.
عفان براى ما روايت كرد كه حماد بن سلمه براى او روايت كرده است كه جبر بن حبيب براى او روايت كرده است كه امّكلثوم دختر ابوبكر از عائشه روايت كرده است كه...
📘نام کتاب : الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار (ت: الحوت) نویسنده : عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي أبو بكر جلد : 6 صفحه : 44
🌐https://pdf.lib.efatwa.ir/90910/6/44
〰〰〰〰〰〰〰〰
2⃣در حالى كه اسحاق بن راهويه، همين روايت را از امّكلثوم دختر امير مؤمنان عليه السلام به نقل از عائشه نقل كرده است:
أخبرنا النضر نا شعبة نا جبر بن حبيب قال سمعت أم كلثوم بنت علي تحدث عن عائشة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ليكلمه في حاجة وعائشة تصلي فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم يا عائشة عليك بالجوامع والكوامل قولي اللهم إني أسألك من الخير كله عاجله وآجله ما عملت منه وما لم أعلم وأعوذ بك من الشر كله عاجله وآجله ما عملت منه وما لم أعلم اللهم إني أسألك الجنة وما قرب إليها من قول أو عمل وأعوذ بك من النار وما قرب إليها من قول أو عمل اللهم إني أسألك مما سألك منه محمد وأعوذ بك مما استعاذ منه محمد صلى الله عليه وسلم اللهم ما قضيت لي من قضاء فاجعل عاقبته لي رشدا
نضر براى ما روايت كرده است كه شعبه براى او روايت كرده است كه حبيب بن جبر براى او روايت كرده است كه از امّكلثوم دختر علي شنيده است كه...
➖➖➖➖➖➖➖
📘نام کتاب : مسند إسحاق بن راهويه نویسنده : إسحاق بن راهويه جلد : 2 صفحه : 590
🌐https://lib.efatwa.ir/42202/2/590
lib.efatwa.ir
کتابخانه مدرسه فقاهت کتابخانهای رایگان برای مستند کردن مقالهها است
مسند إسحاق بن راهويه - إسحاق بن راهويه -
کتابخانه مدرسه فقاهت
کتابخانه مدرسه فقاهت
آية الله مرعشى که تمام شجره نامههاى موجود خاندان اهل بيت در اختيار ايشان بود در حاشيه شرح احقاق الحق همين مطلب را اشاره کرده و آن را نظر محققين مىدانند.
هاجرت مع زوجها إلى الحبشة، ثم إلى المدينة المنورة، تزوجها بعد جعفر أبو بكر، فتولدت له منها عدة أولاد منهم أم كلثوم وهي التي رباها أمير المؤمنين عليه السلام وتزوجها الثاني، فكانت ربيته عليه السلام وبمنزلة إحدى بناته، وكان عليه السلام يخاطب محمد بابني وأم كلثوم هذه بنتي، فمن ثم سرى الوهم إلى عدة من المحدثين والمؤرخين فكم لهذه الشبهة من نظير، ومنشأ الأكثر الاشتراك في الاسم أو الوصف، ثم بعد موت أبي بكر تزوجها مولانا علي عليه السلام.
همراه با شوهرش به حبشه هجرت كرده و سپس به مدينه آمد؛ پس از جعفر ابوبكر با او ازدواج كرده و چند فرزند براى او آورد كه از جمله آنها امّكلثوم است؛ كه اميرمؤمنان عليه السلام او را بزرگ كرده و خليفه دوم نيز با او ازدواج كرد؛ او دختر خوانده حضرت و مانند يكى از دختران ايشان بود؛ و آن حضرت محمد را پسر خويش و امّكلثوم را دختر خويش خطاب مى كردند؛ و به همين سبب عده اى از محدثين و مورخين به توهم افتادهاند؛ و اين اشتباه، مشابهات بسيار دارد كه منشا آنها اشتراك در اسم يا وصف بوده است؛ و پس از مردن ابوبكر، اميرمؤمنان با اسماء ازدواج كردند.
➖➖➖➖➖
📘نام کتاب : إحقاق الحق و إزهاق الباطل نویسنده : التستري، القاضي نور الله جلد : 3 صفحه : 315
🌐https://yon.ir/oF9Qd
هاجرت مع زوجها إلى الحبشة، ثم إلى المدينة المنورة، تزوجها بعد جعفر أبو بكر، فتولدت له منها عدة أولاد منهم أم كلثوم وهي التي رباها أمير المؤمنين عليه السلام وتزوجها الثاني، فكانت ربيته عليه السلام وبمنزلة إحدى بناته، وكان عليه السلام يخاطب محمد بابني وأم كلثوم هذه بنتي، فمن ثم سرى الوهم إلى عدة من المحدثين والمؤرخين فكم لهذه الشبهة من نظير، ومنشأ الأكثر الاشتراك في الاسم أو الوصف، ثم بعد موت أبي بكر تزوجها مولانا علي عليه السلام.
همراه با شوهرش به حبشه هجرت كرده و سپس به مدينه آمد؛ پس از جعفر ابوبكر با او ازدواج كرده و چند فرزند براى او آورد كه از جمله آنها امّكلثوم است؛ كه اميرمؤمنان عليه السلام او را بزرگ كرده و خليفه دوم نيز با او ازدواج كرد؛ او دختر خوانده حضرت و مانند يكى از دختران ايشان بود؛ و آن حضرت محمد را پسر خويش و امّكلثوم را دختر خويش خطاب مى كردند؛ و به همين سبب عده اى از محدثين و مورخين به توهم افتادهاند؛ و اين اشتباه، مشابهات بسيار دارد كه منشا آنها اشتراك در اسم يا وصف بوده است؛ و پس از مردن ابوبكر، اميرمؤمنان با اسماء ازدواج كردند.
➖➖➖➖➖
📘نام کتاب : إحقاق الحق و إزهاق الباطل نویسنده : التستري، القاضي نور الله جلد : 3 صفحه : 315
🌐https://yon.ir/oF9Qd
إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِ:
محورِ سوم :
شيخ مفيد رضوان الله تعالى عليه در باره اين اختلافها و تناقضها مىنويسد:
والحديث بنفسه مختلف، فتارة يروى: أن أمير المؤمنين عليه السلام تولى العقد له على ابنته. وتارة يروى أن العباس تولى ذلك عنه. وتارة يروى: أنه لم يقع العقد إلا بعد وعيد من عمر وتهديد لبني هاشم. وتارة يروى أنه كان عن اختيار وإيثار.
ثم إن بعض الرواة يذكر أن عمر أولدها ولدا أسماه زيدا. وبعضهم يقول: إنه قتل قبل دخوله بها. وبعضهم يقول: إن لزيد بن عمر عقبا. ومنهم من يقول: إنه قتل ولا عقب له. ومنهم من يقول: إنه وأمه قتلا. ومنهم من يقول: إن أمه بقيت بعده. ومنهم من يقول: إن عمر أمهر أم كلثوم أربعين ألف درهم. ومنهم من يقول: مهرها أربعة آلاف درهم. ومنهم من يقول: كان مهرها خمسمائة درهم.
وبدو هذا الاختلاف فيه يبطل الحديث، فلا يكون له تأثير على حال.
خود همين روايت اختلافهاى بسيار دارد؛ گاهى روايت مى شود كه خود اميرمؤمنان عقد امّكلثوم را به عهده گرفت، و در بعضى روايات آمده است كه عباس اين كار را به عهده گرفت. در بعضى روايات آمده است كه اين عقد صورت نگرفت، مگر پس از تهديد عمر و تهديد شدن بنى هاشم؛ و در بعضى ديگر آمده است كه اين عقد به اختيار و از روى ميل صورت گرفت.
بعضى از راويان مى گويند كه عمر از او صاحب فرزندى به نام زيد شد؛ عدهاى مىگويند كه او پيش از نزديكى با امّكلثوم كشته شد، عده اى مى گويند كه از زيد بن عمر، نسلى بر جاى ماند؛ عده اى مى گويند كه زيد بن عمر كشته شد و فرزندى نداشت؛ عده اى مى گويند كه او و مادرش با هم كشته شدند. عده اى مى گويند كه مادرش پس از او باقى ماند؛ عده اى مى گويند عمر مهر او را چهل هزار درهم قرار داد، عده اى مى گويند چهار هزار درهم، و عده اى مى گويند پانصد درهم.
و همين اختلاف در حديث، سبب بطلان آن مى شود و بنابراين، اين روايت هيچ اثرى ندارد.
➖➖➖➖➖
📗نام کتاب : المسائل السروية نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 88
🌐https://lib.eshia.ir/10040/1/88
محورِ سوم :
شيخ مفيد رضوان الله تعالى عليه در باره اين اختلافها و تناقضها مىنويسد:
والحديث بنفسه مختلف، فتارة يروى: أن أمير المؤمنين عليه السلام تولى العقد له على ابنته. وتارة يروى أن العباس تولى ذلك عنه. وتارة يروى: أنه لم يقع العقد إلا بعد وعيد من عمر وتهديد لبني هاشم. وتارة يروى أنه كان عن اختيار وإيثار.
ثم إن بعض الرواة يذكر أن عمر أولدها ولدا أسماه زيدا. وبعضهم يقول: إنه قتل قبل دخوله بها. وبعضهم يقول: إن لزيد بن عمر عقبا. ومنهم من يقول: إنه قتل ولا عقب له. ومنهم من يقول: إنه وأمه قتلا. ومنهم من يقول: إن أمه بقيت بعده. ومنهم من يقول: إن عمر أمهر أم كلثوم أربعين ألف درهم. ومنهم من يقول: مهرها أربعة آلاف درهم. ومنهم من يقول: كان مهرها خمسمائة درهم.
وبدو هذا الاختلاف فيه يبطل الحديث، فلا يكون له تأثير على حال.
خود همين روايت اختلافهاى بسيار دارد؛ گاهى روايت مى شود كه خود اميرمؤمنان عقد امّكلثوم را به عهده گرفت، و در بعضى روايات آمده است كه عباس اين كار را به عهده گرفت. در بعضى روايات آمده است كه اين عقد صورت نگرفت، مگر پس از تهديد عمر و تهديد شدن بنى هاشم؛ و در بعضى ديگر آمده است كه اين عقد به اختيار و از روى ميل صورت گرفت.
بعضى از راويان مى گويند كه عمر از او صاحب فرزندى به نام زيد شد؛ عدهاى مىگويند كه او پيش از نزديكى با امّكلثوم كشته شد، عده اى مى گويند كه از زيد بن عمر، نسلى بر جاى ماند؛ عده اى مى گويند كه زيد بن عمر كشته شد و فرزندى نداشت؛ عده اى مى گويند كه او و مادرش با هم كشته شدند. عده اى مى گويند كه مادرش پس از او باقى ماند؛ عده اى مى گويند عمر مهر او را چهل هزار درهم قرار داد، عده اى مى گويند چهار هزار درهم، و عده اى مى گويند پانصد درهم.
و همين اختلاف در حديث، سبب بطلان آن مى شود و بنابراين، اين روايت هيچ اثرى ندارد.
➖➖➖➖➖
📗نام کتاب : المسائل السروية نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 88
🌐https://lib.eshia.ir/10040/1/88