𖣐𖣐𖣐𖣐𖣐𖣐𖣐═༅༅═┅──
💢💢پاسخ چهارم💢💢
⭕میگویند چرا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در موسم حج که مردم مکه نیز حضور داشتند اعلان ولایت نکرده.❓❓
👈در پاسخ میگوییم که مگر بیعت ابوبکر چگونه صورت پذیرفت❓❓
جز این بود که مردم مدینه(مهاجرین و انصار) خلیفه ای برگزیدند(به زعم اهل بدعت) و سایر بلاد پس از مطلع شدن از خلافت ابوبکر با وی بیعت کردند❓❓
⭕میخواهم بگویم که اصلا نیازی نیست پیامبر صلی الله علیه و آله چنین خبری را به تک تک مسلمانان در تمام بلاد ها برساند، زیرا اکثریت صحابه تاثیر گذار، از بزرگان مهاجرین و انصار در مدینه، به عنوان اشخاص مؤثر در واقعه خلافت و ناقلین خبر، حضور داشتند و بیشتر فتنه های پس از رسول الله نیز در مدینه صورت گرفته⭕⭕
⭕خود پیامبر صلی الله علیه و آله نیز پیش بینی چنین فتنه هایی را کرده بودند؛👇👇
📌حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ، حَدَّثَنَا ابْنُ عُيَيْنَةَ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ عُرْوَةَ عَنْ أُسَامَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: أَشْرَفَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، عَلَى أُطُمٍ مِنَ الآطَامِ، فَقَالَ: «هَلْ تَرَوْنَ مَا أَرَى؟ إِنِّي أَرَى الفِتَنَ تَقَعُ خِلاَلَ بُيُوتِكُمْ مَوَاقِعَ القَطْرِ»
💢رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به روی تلّی از بلندی های اطراف مدینه رفت و فرمود: آیا شما هم آن چه من میبینم میبینید؟ من میبینم که فتنهها از لابلای خانههای شما (اهل مدینه) هم چون باران باریدن نماید
[صحیح البخاري، جلد ۴،ص ۱۹۸]
📌ابن حجر میگوید:«قَوْلِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِنِّي لَأَرَى الْفِتَنَ خِلَالَ بُيُوتِكُمْ وَكَانَ خِطَابُهُ ذَلِكَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ»
[فتح الباري، جلد ۱۳،ص ۴۶]
▪️در نتیجه ضرورت ایجاب میکند که پیامبر بیشترین تاکید را نسبت به مردم مدینه داشته باشد، و الا خبر غدیر پس از پیامبر به تواتر به گوش صحابی و تابعین و راویان پس از آنها رسیده✅
🔻ابوبکر، پس از وفات رسول الله صلی الله علیه وآله، با مردم به زور و شمشیر مدینه بیعت کرد و پس از آن، سایر بلاد به بیعت با او روی آوردند
🔻در نتیجه،اهمیت همین موضوع برای امیرالمومنین علی علیه السلام هم صدق میکرد.
🌺و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین🌺
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
💢💢پاسخ چهارم💢💢
⭕میگویند چرا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در موسم حج که مردم مکه نیز حضور داشتند اعلان ولایت نکرده.❓❓
👈در پاسخ میگوییم که مگر بیعت ابوبکر چگونه صورت پذیرفت❓❓
جز این بود که مردم مدینه(مهاجرین و انصار) خلیفه ای برگزیدند(به زعم اهل بدعت) و سایر بلاد پس از مطلع شدن از خلافت ابوبکر با وی بیعت کردند❓❓
⭕میخواهم بگویم که اصلا نیازی نیست پیامبر صلی الله علیه و آله چنین خبری را به تک تک مسلمانان در تمام بلاد ها برساند، زیرا اکثریت صحابه تاثیر گذار، از بزرگان مهاجرین و انصار در مدینه، به عنوان اشخاص مؤثر در واقعه خلافت و ناقلین خبر، حضور داشتند و بیشتر فتنه های پس از رسول الله نیز در مدینه صورت گرفته⭕⭕
⭕خود پیامبر صلی الله علیه و آله نیز پیش بینی چنین فتنه هایی را کرده بودند؛👇👇
📌حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ، حَدَّثَنَا ابْنُ عُيَيْنَةَ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ عُرْوَةَ عَنْ أُسَامَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: أَشْرَفَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، عَلَى أُطُمٍ مِنَ الآطَامِ، فَقَالَ: «هَلْ تَرَوْنَ مَا أَرَى؟ إِنِّي أَرَى الفِتَنَ تَقَعُ خِلاَلَ بُيُوتِكُمْ مَوَاقِعَ القَطْرِ»
💢رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به روی تلّی از بلندی های اطراف مدینه رفت و فرمود: آیا شما هم آن چه من میبینم میبینید؟ من میبینم که فتنهها از لابلای خانههای شما (اهل مدینه) هم چون باران باریدن نماید
[صحیح البخاري، جلد ۴،ص ۱۹۸]
📌ابن حجر میگوید:«قَوْلِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِنِّي لَأَرَى الْفِتَنَ خِلَالَ بُيُوتِكُمْ وَكَانَ خِطَابُهُ ذَلِكَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ»
[فتح الباري، جلد ۱۳،ص ۴۶]
▪️در نتیجه ضرورت ایجاب میکند که پیامبر بیشترین تاکید را نسبت به مردم مدینه داشته باشد، و الا خبر غدیر پس از پیامبر به تواتر به گوش صحابی و تابعین و راویان پس از آنها رسیده✅
🔻ابوبکر، پس از وفات رسول الله صلی الله علیه وآله، با مردم به زور و شمشیر مدینه بیعت کرد و پس از آن، سایر بلاد به بیعت با او روی آوردند
🔻در نتیجه،اهمیت همین موضوع برای امیرالمومنین علی علیه السلام هم صدق میکرد.
🌺و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین🌺
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
Telegram
ندای اسلام
﷽ 🍃⃟꯭✨
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
📍وهابیت میگویند، طبق قرینه ای واضح، لفظ «مولا» در روایت غدیر، بر دوستی دلالت میکند، و برای اثبات این ادعا به کلام پیامبر صلوات الله علیه وآله استناد میکنند که به جناب زید بن حارثه رحمهالله فرموده:«تو ملای من و مولای علی و جعفر، علیهمالسلام، هستی»‼️‼️😄
📌حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ، حَدَّثَنَا ابْنُ نُمَيْرٍ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنِ الْحَكَمِ، عَنْ مِقْسَمٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا خَرَجَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ مَكَّةَ أَخْرَجَ عَلِيٌّ ابْنَةَ حَمْزَةَ، فَاخْتَصَمَ فِيهَا عَلِيٌّ، وَ زَيْدٌ، وَ جَعْفَرٌ. فَقَالَ عَلِيٌّ: ابْنَةُ أَخِي وَأَنَا أَحَقُّ بِهَا، وَقَالَ جَعْفَرٌ: ابْنَةُ عَمِّي وَخَالَتُهَا عِنْدِي، وَقَالَ زَيْدٌ: بِنْتُ أَخِي لِحَمْزَةَ آخَى بَيْنَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «يَا زَيْدٌ أَنْتَ مَوْلَايَ وَمَوْلَاهُمَا» وَ قَالَ لِعَلِيٍّ: «أَنْتَ أَخِي وَصَاحِبِي» وَ قَالَ لِجَعْفَرٍ: «شَبِيهُ خَلْقِي وَخُلُقِي، وَهِيَ إِلَى خَالَتِهَا»
[مسند أبي يعلى الموصلي،جلد ۴،ص ۲۶۶]
📌حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ، عَنْ إِسْرَائِيلَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِزَيْدٍ: «أَمَّا أَنْتَ يَا زَيْدُ فَأَخُونَا وَمَوْلَانَا»
[مصنف ابن أبي شيبة،جلد ۶،ص ۳۹۳]
𖣐𖣐𖣐𖣐𖣐𖣐═༅༅═┅──
🖇️پاسخ
🛡️اگر این شبهه از باب الزام است که به قول شیخ صدوق رحمهالله، اصلا معنایی ندارد. زیرا این روایت به طرق خاصه نقل نشده و ما ملزم به پذیرش آن نیستیم،❌ در حالی حدیث غدیر، مقبول الفریقین است؛
📌«فإن اعترض بما يدعونه من خبر زيد بن حارثة وغيره من الاخبار التي يختصون بها لم يكن ذلك لهم لأنهم راموا أن يخصوا معنى خبر ورد بإجماع بخبر رووه دوننا، و هذا ظلم لان لنا أخبار كثيرة تؤكد معنى «من كنت مولاه فعلي مولاه» و تدل على أنه إنما استخلفه بذلك و فرض طاعته ، هكذا نروي نصا في هذا الخبرعن النبي صلى الله عليه و آله وعن علي عليهالسلام👈 فيكون خبرنا المخصوص بإزاء خبرهم المخصوص ويبقى الخبر على عمومه نحتج به نحن وهم بما توجبه اللغة والاستعمال فيها و تقسيم الكلام ورده إلى الصحيح منه»
♨️استناد به خبر زید نیز به اثبـات ادعایشان کمکی نخواهـد کرد زیرا خبري را که ما و ایشان بر ورودش اّتفاق داریم با أخبار مخصوص بخودشان که مورد تأیید شیعه نیست شرح و تفسیرکنند، و حال آنکه ما نیز اخبار زیادي داریم که بتواندجمله «هرکس را من مولاي اویم علی مولاي اوست» را برطبق عقیـده و نظر ما شـرح کنـد، و همچنین روایاتی از رسول خـدا و حضـرت علی علیه السـلام در این موضوع بمـا رسـیده که در آنهـا به صـراحت مقصود از جمله مـذکور بیـان شـده است و تصـریح دارد که مؤّیدخلافت (بلافصل) امیر المؤمنین میباشد. بنابرین خبري که مخصوص به شیعه است در برابر خبري واقع میشود که صرفا ایشان نقل نموده اند و استدلال به آنرا متوّقف میسازد، و در نتیجه آن خبر مورد اّتفاق عموم«من کنت مولاه فعلی مولاه»باقی میماند، در اینصورت براي فهم درست آن ما و ایشان هر دو باید بسـراغ لغت و عرف برویم، تا مطابق با آنچه لغت شناسان گفته انـد، و یا اسـتعمال شایع در عرف، و تقسـیم بنـدي کلام، و برگردانـدنش به معناي صـحیح با یکدیگر به بحث بپردازیم
[معاني الأخبار،جلد ۱،ص ۷۱]
♦️ادامه دارد...♦️
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
📍وهابیت میگویند، طبق قرینه ای واضح، لفظ «مولا» در روایت غدیر، بر دوستی دلالت میکند، و برای اثبات این ادعا به کلام پیامبر صلوات الله علیه وآله استناد میکنند که به جناب زید بن حارثه رحمهالله فرموده:«تو ملای من و مولای علی و جعفر، علیهمالسلام، هستی»‼️‼️😄
📌حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ، حَدَّثَنَا ابْنُ نُمَيْرٍ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنِ الْحَكَمِ، عَنْ مِقْسَمٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا خَرَجَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ مَكَّةَ أَخْرَجَ عَلِيٌّ ابْنَةَ حَمْزَةَ، فَاخْتَصَمَ فِيهَا عَلِيٌّ، وَ زَيْدٌ، وَ جَعْفَرٌ. فَقَالَ عَلِيٌّ: ابْنَةُ أَخِي وَأَنَا أَحَقُّ بِهَا، وَقَالَ جَعْفَرٌ: ابْنَةُ عَمِّي وَخَالَتُهَا عِنْدِي، وَقَالَ زَيْدٌ: بِنْتُ أَخِي لِحَمْزَةَ آخَى بَيْنَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «يَا زَيْدٌ أَنْتَ مَوْلَايَ وَمَوْلَاهُمَا» وَ قَالَ لِعَلِيٍّ: «أَنْتَ أَخِي وَصَاحِبِي» وَ قَالَ لِجَعْفَرٍ: «شَبِيهُ خَلْقِي وَخُلُقِي، وَهِيَ إِلَى خَالَتِهَا»
[مسند أبي يعلى الموصلي،جلد ۴،ص ۲۶۶]
📌حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ، عَنْ إِسْرَائِيلَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِزَيْدٍ: «أَمَّا أَنْتَ يَا زَيْدُ فَأَخُونَا وَمَوْلَانَا»
[مصنف ابن أبي شيبة،جلد ۶،ص ۳۹۳]
𖣐𖣐𖣐𖣐𖣐𖣐═༅༅═┅──
🖇️پاسخ
🛡️اگر این شبهه از باب الزام است که به قول شیخ صدوق رحمهالله، اصلا معنایی ندارد. زیرا این روایت به طرق خاصه نقل نشده و ما ملزم به پذیرش آن نیستیم،❌ در حالی حدیث غدیر، مقبول الفریقین است؛
📌«فإن اعترض بما يدعونه من خبر زيد بن حارثة وغيره من الاخبار التي يختصون بها لم يكن ذلك لهم لأنهم راموا أن يخصوا معنى خبر ورد بإجماع بخبر رووه دوننا، و هذا ظلم لان لنا أخبار كثيرة تؤكد معنى «من كنت مولاه فعلي مولاه» و تدل على أنه إنما استخلفه بذلك و فرض طاعته ، هكذا نروي نصا في هذا الخبرعن النبي صلى الله عليه و آله وعن علي عليهالسلام👈 فيكون خبرنا المخصوص بإزاء خبرهم المخصوص ويبقى الخبر على عمومه نحتج به نحن وهم بما توجبه اللغة والاستعمال فيها و تقسيم الكلام ورده إلى الصحيح منه»
♨️استناد به خبر زید نیز به اثبـات ادعایشان کمکی نخواهـد کرد زیرا خبري را که ما و ایشان بر ورودش اّتفاق داریم با أخبار مخصوص بخودشان که مورد تأیید شیعه نیست شرح و تفسیرکنند، و حال آنکه ما نیز اخبار زیادي داریم که بتواندجمله «هرکس را من مولاي اویم علی مولاي اوست» را برطبق عقیـده و نظر ما شـرح کنـد، و همچنین روایاتی از رسول خـدا و حضـرت علی علیه السـلام در این موضوع بمـا رسـیده که در آنهـا به صـراحت مقصود از جمله مـذکور بیـان شـده است و تصـریح دارد که مؤّیدخلافت (بلافصل) امیر المؤمنین میباشد. بنابرین خبري که مخصوص به شیعه است در برابر خبري واقع میشود که صرفا ایشان نقل نموده اند و استدلال به آنرا متوّقف میسازد، و در نتیجه آن خبر مورد اّتفاق عموم«من کنت مولاه فعلی مولاه»باقی میماند، در اینصورت براي فهم درست آن ما و ایشان هر دو باید بسـراغ لغت و عرف برویم، تا مطابق با آنچه لغت شناسان گفته انـد، و یا اسـتعمال شایع در عرف، و تقسـیم بنـدي کلام، و برگردانـدنش به معناي صـحیح با یکدیگر به بحث بپردازیم
[معاني الأخبار،جلد ۱،ص ۷۱]
♦️ادامه دارد...♦️
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
Telegram
ندای اسلام
﷽ 🍃⃟꯭✨
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
🔻🔻🔻ادامه...🔻🔻🔻
🔴اما اگر برای توجیه، روایات غدیر، به منابع خود استناد میکنند تا روان خود را آرام کنند، در پاسخ میگوییم؛
1⃣اولا؛ این روایت چه ربطی به حدیث غدیر دارد❓❓❓
⭕در این روایت، قرینه واضح بیان شده که نشان میدهد، معنای «مولا» حمل بر یاری و نصرت میشود،
💠ازین جهت که پیامبر صلوات الله علیه وآله، میفرماید، «زید مولای ما (یعنی پیامبر، امیر المومنین و جعفر طیار علیهم السلام) میباشد.»
❌خب قاعدتا زید نمیتواند، سرپرست و ولی رسول الله صلی الله علیه و آله باشد❌
💠از طرفی در روایت آمده «فَأَخُونَا وَ مَوْلَانَا»، فلذا، طبق لفظ «فَأَخُونَا»، و مورد قبل، کاملا واضح است مقصود رسول الله صلی الله علیه و آله، حداقل ولی به معنای اولی به تصرف نیست❌
2⃣ثانیا؛ اتفاقا در روایتی صحیح از جناب ابن عباس آمده که، یکی از ویژگی های امیرالمومنین علی علیه السلام که در آن شریکی ندارد، همین روایت غدیر است؛👇👇
📌أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ أَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ حَمْدَانَ الْقَطِيعِيُّ، بِبَغْدَادَ مِنْ أَصْلِ كِتَابِهِ ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ حَدَّثَنِي أَبِي ثنا يَحْيَى بْنُ حَمَّادٍ ثنا أَبُو عَوَانَةَ ثنا أَبُو بَلْجٍ ثنا عَمْرُو بْنُ مَيْمُونٍ قَالَ: إِنِّي لَجَالِسٌ عِنْدَ ابْنِ عَبَّاسٍ، إِذْ أَتَاهُ تِسْعَةُ رَهْطٍ، فَقَالُوا: يَا ابْنَ عَبَّاسٍ، إِمَّا أَنْ تَقُومَ مَعَنَا وَ إِمَّا أَنْ تَخْلُوَ بِنَا مِنْ بَيْنِ هَؤُلَاءِ، قَالَ: فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ:بَلْ أَنَا أَقُومُ مَعَكُمْ قَالَ وَ هُوَ يَوْمَئِذٍ صَحِيحٌ قَبْلَ أَنْ يَعْمَى قَالَ: فَابْتَدَءُوا فَتَحَدَّثُوا فَلَا نَدْرِي مَا قَالُوا: قَالَ: فَجَاءَ يَنْفُضُ ثَوْبَهُ وَ يَقُولُ: أُفٍّ وَتُفٍّ وَقَعُوا فِي رَجُلٍ 👈لَهُ بِضْعَ عَشْرَةَ فَضَائِلَ لَيْسَتْ لِأَحَدٍ غَيْرَهُ إلی أن قال ابْنُ عَبَّاسٍ: وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ، فَإِنَّ مَوْلَاهُ عَلِيٌّ»👉
[المستدرك على الصحيحين،جلد ۳،ص ۱۴۳]
♨️یعنی این فضیلت مخصوص امیرالمومنین علی علیه السلام که هر که پیامبر صلوات الله علیه وآله مولای اوست، امیرالمومنین علی علیه السلام نیز مولای اوست...
♦️این معنی نه تنها مبطل شبهه مذکور است،👈 بلکه بیان بیان میدارد، لفظ «مولای» معنایی فراتر از رفاقت و دوستی میدهد، و الا اگر معنای آن، محبت و مودت باشد که خب دیگر اصحاب پیامبر صلوات الله علیه وآله، حتی در درجات بالاتر از امیرالمومنین علیه السلام قرار دارند.
مثلا در روایت حب انصار آمده؛
📌حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ مِنْهَالٍ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ قَالَ أَخْبَرَنِي عَدِيُّ بْنُ ثَابِتٍ قَالَ: سَمِعْتُ البَرَاءَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ أَوْ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:«الأَنْصَارُ لاَ يُحِبُّهُمْ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لاَ يُبْغِضُهُمْ إِلَّا مُنَافِقٌ👈 فَمَنْ أَحَبَّهُمْ أَحَبَّهُ اللَّهُ، وَمَنْ أَبْغَضَهُمْ أَبْغَضَهُ اللَّهُ»👉
[صحيح البخاري،جلد ۵،ص ۳۲]
👈حب انصار، مساوی با محبوب خداوند بودن است...
🔰اگر لفظ «مولا» بر معنای دوستی حمل شود، دیگر برداشت جناب ابن عباس، از خصوصیت این ویژگی برای امیرالمومنین علی علیه السلام معنایی نداشت❗❗
➸➸➸➸➸➸➸➸
♦️فلذا این روایت، یك تیر و دو نشان شد🏹🎯
⚜️هم بطلان شبهه مربوط به زید بن حارثه رضی الله عنه ثابت شد.
⚜️و هم معنای دقیق جمله «من کنت مولا، فعلی مولاه» مشخص شد
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
🔴اما اگر برای توجیه، روایات غدیر، به منابع خود استناد میکنند تا روان خود را آرام کنند، در پاسخ میگوییم؛
1⃣اولا؛ این روایت چه ربطی به حدیث غدیر دارد❓❓❓
⭕در این روایت، قرینه واضح بیان شده که نشان میدهد، معنای «مولا» حمل بر یاری و نصرت میشود،
💠ازین جهت که پیامبر صلوات الله علیه وآله، میفرماید، «زید مولای ما (یعنی پیامبر، امیر المومنین و جعفر طیار علیهم السلام) میباشد.»
❌خب قاعدتا زید نمیتواند، سرپرست و ولی رسول الله صلی الله علیه و آله باشد❌
💠از طرفی در روایت آمده «فَأَخُونَا وَ مَوْلَانَا»، فلذا، طبق لفظ «فَأَخُونَا»، و مورد قبل، کاملا واضح است مقصود رسول الله صلی الله علیه و آله، حداقل ولی به معنای اولی به تصرف نیست❌
2⃣ثانیا؛ اتفاقا در روایتی صحیح از جناب ابن عباس آمده که، یکی از ویژگی های امیرالمومنین علی علیه السلام که در آن شریکی ندارد، همین روایت غدیر است؛👇👇
📌أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ أَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ حَمْدَانَ الْقَطِيعِيُّ، بِبَغْدَادَ مِنْ أَصْلِ كِتَابِهِ ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ حَدَّثَنِي أَبِي ثنا يَحْيَى بْنُ حَمَّادٍ ثنا أَبُو عَوَانَةَ ثنا أَبُو بَلْجٍ ثنا عَمْرُو بْنُ مَيْمُونٍ قَالَ: إِنِّي لَجَالِسٌ عِنْدَ ابْنِ عَبَّاسٍ، إِذْ أَتَاهُ تِسْعَةُ رَهْطٍ، فَقَالُوا: يَا ابْنَ عَبَّاسٍ، إِمَّا أَنْ تَقُومَ مَعَنَا وَ إِمَّا أَنْ تَخْلُوَ بِنَا مِنْ بَيْنِ هَؤُلَاءِ، قَالَ: فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ:بَلْ أَنَا أَقُومُ مَعَكُمْ قَالَ وَ هُوَ يَوْمَئِذٍ صَحِيحٌ قَبْلَ أَنْ يَعْمَى قَالَ: فَابْتَدَءُوا فَتَحَدَّثُوا فَلَا نَدْرِي مَا قَالُوا: قَالَ: فَجَاءَ يَنْفُضُ ثَوْبَهُ وَ يَقُولُ: أُفٍّ وَتُفٍّ وَقَعُوا فِي رَجُلٍ 👈لَهُ بِضْعَ عَشْرَةَ فَضَائِلَ لَيْسَتْ لِأَحَدٍ غَيْرَهُ إلی أن قال ابْنُ عَبَّاسٍ: وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ، فَإِنَّ مَوْلَاهُ عَلِيٌّ»👉
[المستدرك على الصحيحين،جلد ۳،ص ۱۴۳]
♨️یعنی این فضیلت مخصوص امیرالمومنین علی علیه السلام که هر که پیامبر صلوات الله علیه وآله مولای اوست، امیرالمومنین علی علیه السلام نیز مولای اوست...
♦️این معنی نه تنها مبطل شبهه مذکور است،👈 بلکه بیان بیان میدارد، لفظ «مولای» معنایی فراتر از رفاقت و دوستی میدهد، و الا اگر معنای آن، محبت و مودت باشد که خب دیگر اصحاب پیامبر صلوات الله علیه وآله، حتی در درجات بالاتر از امیرالمومنین علیه السلام قرار دارند.
مثلا در روایت حب انصار آمده؛
📌حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ مِنْهَالٍ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ قَالَ أَخْبَرَنِي عَدِيُّ بْنُ ثَابِتٍ قَالَ: سَمِعْتُ البَرَاءَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ أَوْ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:«الأَنْصَارُ لاَ يُحِبُّهُمْ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لاَ يُبْغِضُهُمْ إِلَّا مُنَافِقٌ👈 فَمَنْ أَحَبَّهُمْ أَحَبَّهُ اللَّهُ، وَمَنْ أَبْغَضَهُمْ أَبْغَضَهُ اللَّهُ»👉
[صحيح البخاري،جلد ۵،ص ۳۲]
👈حب انصار، مساوی با محبوب خداوند بودن است...
🔰اگر لفظ «مولا» بر معنای دوستی حمل شود، دیگر برداشت جناب ابن عباس، از خصوصیت این ویژگی برای امیرالمومنین علی علیه السلام معنایی نداشت❗❗
➸➸➸➸➸➸➸➸
♦️فلذا این روایت، یك تیر و دو نشان شد🏹🎯
⚜️هم بطلان شبهه مربوط به زید بن حارثه رضی الله عنه ثابت شد.
⚜️و هم معنای دقیق جمله «من کنت مولا، فعلی مولاه» مشخص شد
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
Telegram
ندای اسلام
﷽ 🍃⃟꯭✨
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
Forwarded from پشتیبانی ندای اسلام
🌤بسم الله الرحمن الرحیم🌤.pdf
376 KB
كنفرانس موضوع:#عدم_ذكرشدن_نام_امامان_درقرآن ١
ارائه دهنده:جناب_سلسبيل
ارائه دهنده:جناب_سلسبيل
Audio
🔰 پاسخ آیتالله میرباقری به کسانی که معقتدند طبق احادیث هر عَلَمی که قبل از ظهور برای حکومت بلند شود، طاغوت است. 🤌🤌🤌
#انقلاب_اسلامی
#رَجُلٌ_مِنْ_أَهْلِ_قُمّ
#قوم_من_قبل_المشرق
#انقلاب_اسلامی
#رَجُلٌ_مِنْ_أَهْلِ_قُمّ
#قوم_من_قبل_المشرق
Forwarded from پشتیبانی ندای اسلام
1_3932906024.mp4
12.5 MB
🎞 #شبهه: چرا مردها چندتا زن بگیرند ولی زنها فقط با یک مرد باشند!؟
Forwarded from پشتیبانی ندای اسلام
1_3932905224.mp4
12.6 MB
🎞 #شبهه: ما می خواهیم آزاد باشیم به شما چه!؟
Forwarded from پشتیبانی ندای اسلام
1_3932885375.mp4
5.5 MB
🎞 #شبهه: اصل جمهوری اسلامی بر چه مبنای هست؟ چقدر هنوز به اصول خود پایبند هست؟
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
💢💢مــســألــۃ💢💢
❓❓❓آیا خطبه غدیر، جهت بیان دوستی و رفع اختلاف امیرالمومنین علی علیه با سران جیش یمن بود❓⁉️⁉️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💢💢پاسخ💢💢
چنین شبهه ی مضحکی، نه در منابع اهل بدعت و نه در منابع امامیه، هیچ جایگاهی ندارد و صرفا برای فرار از اصل موضوع ذکر میشود❌❌
⛔⛔تحدی⛔⛔
⭕اهل سنت، یك روایت صحیح أعلائي از پیامبر صلی الله علیه وآله برای ما بیان کنند که ضمن خطبه غدیر و حدیث ثقلین، به اختلاف جیش یمن و دلخوری اصحاب در آن، اشاره کرده باشند📍📍
🔻اتفاقا در منابع اهل بدعت، در احادیث معتبر ذکر شده که، ماجرای جیش یمن، در موضع و زمانی دیگر رخ داده است👇👇
❶روایت اولــــ
📌أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ الْقَطَّانُ بِبَغْدَادَ أَنْبَأَنَا أَبُوسَهْلِ بْنُ زِيَادٍ الْقَطَّانُ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِسْحَاقَ الْقَاضِي حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبِي أُوَيْسٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَخِي عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ بلال عن سعيد بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ كَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ عَنْ عَمَّتِهِ زَيْنَبَ بِنْتِ كَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ أَنَّهُ قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ إِلَى الْيَمَنِ قَالَ أَبُو سَعِيدٍ فَكُنْتُ مِمَّنْ خَرَجَ مَعَهُ... قَالَ أَبُو سَعِيدٍ وَ قَدْ كُنَّا سَأَلْنَا الَّذِي اسْتَخْلَفَهُ مَا كَانَ عَلِيٌّ مَنَعَنَا إِيَّاهُ نَفْعَلَ فَلَمَّا جَاءَ عَرَفَ فِي إِبِلِ الصَّدَقَةِ أَنْ قَدْ رُكِبَتْ رَأَى أَثَرَ الْمَرْكَبِ، فَذَمَّ الَّذِي أمّره وَ لَامَهُ فَقُلْتُ:أَنَا إِنْ شَاءَاللهُ إِنْ قَدِمْتُ الْمَدِينَةَ لَأَذْكُرَنَّ لِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وسلم وَلَأُخْبِرَنَّهُ مَا لَقِينَا مِنَ الْغِلْظَةِ وَالتَّضْيِيقِ. قَالَ:فَلَمَّا قَدِمْنَا الْمَدِينَةَ غَدَوْتُ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ أُرِيدُ أَنْ أَفْعَلَ مَا كُنْتُ حَلَفْتُ عَلَيْهِ، فَلَقِيتُ أَبَا بَكْرٍ خَارِجًا مِنْ عِنْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فَوَقَفَ مَعِي وَ رَحَّبَ بِي وَ سَأَلَنِي وَ سَأَلْتُهُ، وَ قَالَ مَتَى قَدِمْتَ؟ فَقُلْتُ لَهُ: يَا رَسُولَ اللهِ مَا لَقِينَا مِنْ عَلِيٍّ مِنَ الْغِلْظَةَ وَ سُوءِ الصُّحْبَةِ وَ التَّضْيِيقِ، فَانْتَبَذَ رسول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَجَعَلْتُ أَنَا أُعَدِّدُ مَا لَقِينَا مِنْهُ حَتَّى إِذَا كُنْتُ فِي وَسَطِ كَلَامِي ضَرَبَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى الله عليه وَ سَلَّمَ عَلَى فَخِذِي، وَ كُنْتُ مِنْهُ قَرِيبًا ثُمَّ قَالَ: سَعْدُ بْنَ مَالِكٍ الشَّهِيدُ! مَهْ، بَعْضَ قَوْلِكَ لِأَخِيكَ عليّ، فو الله لَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ أَخْشَنُ فِي سَبِيلِ اللهِ...
[دلائل النبوة،جلد ۵،ص ۳۹۹]
✅سنده حسن
📌ابن کثیر گوید:«وَ هَذَا إِسْنَادٌ جَيِّدٌ عَلَى شَرْطِ النَّسَائِيِّ وَ لَمْ يَرْوِهِ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِ الْكُتُبِ السِّتَّةِ»
[البدايه والنهايه،جلد ۵، ص۱۲۱]
📌«و أورده الهيثمي في مجمع الزوائد و قال: رواه أحمد، و رجاله ثقات»
[مسند أحمد،جلد ۱۱،ص ۳۷۷]
💢خلاصه ترجمه اینست که در سالی که پیامبر صلوات الله علیه وآله، امام علیهالسلام را به یمن میفرستند، ابو سعید خدری رحمهالله نیز با ایشان همراه میشود. در آن اثنا از امیرالمومنین علی علیه السلام، فعلی میبیند که از وی دلخور میشود و میگوید، ❌اگر به مدینه برگردم❌ شکایت وی را نزد رسول الله صلی الله علیه وآله میبرم، و وقتی به مدینه باز میگردد، 💢ابو بکر را میبیند که از نزد رسول الله صلی الله علیه وآله💢، خارج شده الی آخر
⚠️نکته متن این جاست که خبری از سفر حج و غدیر خم نیست. بلکه ابو سعید میگوید، من به نزد پیامبر ص👈 در مدینه👉 میروم
⭕پس این واقعه در زمانی دیگر رخ داده و بیان حدیث غدیر در این موضع هم هیچ منافاتی با بیان مجدد آن در غدیر ندارد✅✅
🔻علاوه بر آنکه، حدیث ولایت که در پست های قبل، مفصل صحت آنرا بررسی کردیم، مرتبط با شکایت سران جیش یمن بود که اصل لفظ به شکل «علی ولی کل مؤمن بعدی» ذکر شده بود✅
💢و در روایت بریدة نیز امده که نزد پیامبر ص به مسجد مدینه آمده👇
📌حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مَنْصُورٍ الْحَارِثِيُّ قَالَ نا أَبِي قَالَ نا حُسَيْنٌ الْأَشْقَرُ قَالَ نا زَيْدُ بْنُ أَبِي الْحَسَنِ قَالَ ثَنَا أَبُو عَامِرٍ الْمُرِيُّ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ ابْنِ بُرَيْدَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ:👈 فَقَدِمْتُ الْمَدِينَةَ وَ دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ،👉 وَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فِي مَنْزِلِهِ وَ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ عَلَى بَابِهِ
[المعجم الأوسط،جلد ۲،ص ۱۶۲]
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
💢💢مــســألــۃ💢💢
❓❓❓آیا خطبه غدیر، جهت بیان دوستی و رفع اختلاف امیرالمومنین علی علیه با سران جیش یمن بود❓⁉️⁉️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💢💢پاسخ💢💢
چنین شبهه ی مضحکی، نه در منابع اهل بدعت و نه در منابع امامیه، هیچ جایگاهی ندارد و صرفا برای فرار از اصل موضوع ذکر میشود❌❌
⛔⛔تحدی⛔⛔
⭕اهل سنت، یك روایت صحیح أعلائي از پیامبر صلی الله علیه وآله برای ما بیان کنند که ضمن خطبه غدیر و حدیث ثقلین، به اختلاف جیش یمن و دلخوری اصحاب در آن، اشاره کرده باشند📍📍
🔻اتفاقا در منابع اهل بدعت، در احادیث معتبر ذکر شده که، ماجرای جیش یمن، در موضع و زمانی دیگر رخ داده است👇👇
❶روایت اولــــ
📌أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ الْقَطَّانُ بِبَغْدَادَ أَنْبَأَنَا أَبُوسَهْلِ بْنُ زِيَادٍ الْقَطَّانُ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِسْحَاقَ الْقَاضِي حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبِي أُوَيْسٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَخِي عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ بلال عن سعيد بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ كَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ عَنْ عَمَّتِهِ زَيْنَبَ بِنْتِ كَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ أَنَّهُ قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ إِلَى الْيَمَنِ قَالَ أَبُو سَعِيدٍ فَكُنْتُ مِمَّنْ خَرَجَ مَعَهُ... قَالَ أَبُو سَعِيدٍ وَ قَدْ كُنَّا سَأَلْنَا الَّذِي اسْتَخْلَفَهُ مَا كَانَ عَلِيٌّ مَنَعَنَا إِيَّاهُ نَفْعَلَ فَلَمَّا جَاءَ عَرَفَ فِي إِبِلِ الصَّدَقَةِ أَنْ قَدْ رُكِبَتْ رَأَى أَثَرَ الْمَرْكَبِ، فَذَمَّ الَّذِي أمّره وَ لَامَهُ فَقُلْتُ:أَنَا إِنْ شَاءَاللهُ إِنْ قَدِمْتُ الْمَدِينَةَ لَأَذْكُرَنَّ لِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وسلم وَلَأُخْبِرَنَّهُ مَا لَقِينَا مِنَ الْغِلْظَةِ وَالتَّضْيِيقِ. قَالَ:فَلَمَّا قَدِمْنَا الْمَدِينَةَ غَدَوْتُ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ أُرِيدُ أَنْ أَفْعَلَ مَا كُنْتُ حَلَفْتُ عَلَيْهِ، فَلَقِيتُ أَبَا بَكْرٍ خَارِجًا مِنْ عِنْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فَوَقَفَ مَعِي وَ رَحَّبَ بِي وَ سَأَلَنِي وَ سَأَلْتُهُ، وَ قَالَ مَتَى قَدِمْتَ؟ فَقُلْتُ لَهُ: يَا رَسُولَ اللهِ مَا لَقِينَا مِنْ عَلِيٍّ مِنَ الْغِلْظَةَ وَ سُوءِ الصُّحْبَةِ وَ التَّضْيِيقِ، فَانْتَبَذَ رسول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَجَعَلْتُ أَنَا أُعَدِّدُ مَا لَقِينَا مِنْهُ حَتَّى إِذَا كُنْتُ فِي وَسَطِ كَلَامِي ضَرَبَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى الله عليه وَ سَلَّمَ عَلَى فَخِذِي، وَ كُنْتُ مِنْهُ قَرِيبًا ثُمَّ قَالَ: سَعْدُ بْنَ مَالِكٍ الشَّهِيدُ! مَهْ، بَعْضَ قَوْلِكَ لِأَخِيكَ عليّ، فو الله لَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ أَخْشَنُ فِي سَبِيلِ اللهِ...
[دلائل النبوة،جلد ۵،ص ۳۹۹]
✅سنده حسن
📌ابن کثیر گوید:«وَ هَذَا إِسْنَادٌ جَيِّدٌ عَلَى شَرْطِ النَّسَائِيِّ وَ لَمْ يَرْوِهِ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِ الْكُتُبِ السِّتَّةِ»
[البدايه والنهايه،جلد ۵، ص۱۲۱]
📌«و أورده الهيثمي في مجمع الزوائد و قال: رواه أحمد، و رجاله ثقات»
[مسند أحمد،جلد ۱۱،ص ۳۷۷]
💢خلاصه ترجمه اینست که در سالی که پیامبر صلوات الله علیه وآله، امام علیهالسلام را به یمن میفرستند، ابو سعید خدری رحمهالله نیز با ایشان همراه میشود. در آن اثنا از امیرالمومنین علی علیه السلام، فعلی میبیند که از وی دلخور میشود و میگوید، ❌اگر به مدینه برگردم❌ شکایت وی را نزد رسول الله صلی الله علیه وآله میبرم، و وقتی به مدینه باز میگردد، 💢ابو بکر را میبیند که از نزد رسول الله صلی الله علیه وآله💢، خارج شده الی آخر
⚠️نکته متن این جاست که خبری از سفر حج و غدیر خم نیست. بلکه ابو سعید میگوید، من به نزد پیامبر ص👈 در مدینه👉 میروم
⭕پس این واقعه در زمانی دیگر رخ داده و بیان حدیث غدیر در این موضع هم هیچ منافاتی با بیان مجدد آن در غدیر ندارد✅✅
🔻علاوه بر آنکه، حدیث ولایت که در پست های قبل، مفصل صحت آنرا بررسی کردیم، مرتبط با شکایت سران جیش یمن بود که اصل لفظ به شکل «علی ولی کل مؤمن بعدی» ذکر شده بود✅
💢و در روایت بریدة نیز امده که نزد پیامبر ص به مسجد مدینه آمده👇
📌حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مَنْصُورٍ الْحَارِثِيُّ قَالَ نا أَبِي قَالَ نا حُسَيْنٌ الْأَشْقَرُ قَالَ نا زَيْدُ بْنُ أَبِي الْحَسَنِ قَالَ ثَنَا أَبُو عَامِرٍ الْمُرِيُّ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ ابْنِ بُرَيْدَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ:👈 فَقَدِمْتُ الْمَدِينَةَ وَ دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ،👉 وَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فِي مَنْزِلِهِ وَ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ عَلَى بَابِهِ
[المعجم الأوسط،جلد ۲،ص ۱۶۲]
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
🔻🔻🔻ادامه...🔻🔻🔻
❷روایت دوم
📌حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ ثنا أَبُو زُرْعَةَ الدِّمَشْقِيُّ ثنا مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ الْوَهْبِيُّ ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ وَ أَخْبَرْنَاهُ أَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبَزَّارُ ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ حَدَّثَنِي أَبِي ثنا يَعْقُوبُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ سَعْدٍ ثنا أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ أَبَانَ بْنِ صَالِحٍ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ مَعْقِلِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نِيَارٍ الْأَسْلَمِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شَاسٍ الْأَسْلَمِيِّ، وَكَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْحُدَيْبِيَةِ، قَالَ: خَرَجْنَا مَعَ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ إِلَى الْيَمَنِ فَجَفَانِي فِي سَفَرِهِ ذَلِكَ حَتَّى وَجَدْتُ فِي نَفْسِي، فَلَمَّا قَدِمْتُ أَظْهَرْتُ شِكَايَتَهُ فِي 👈الْمَسْجِدِ👉 حَتَّى بَلَغَ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: 👈فَدَخَلْتُ الْمَسْجِدَ ذَاتَ غَدَاةٍ👉، وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي نَاسٍ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَلَمَّا رَآنِي أَبَّدَنِي عَيْنَيْهِ، قَالَ: يَقُولُ: حَدَّدَ إِلَيَّ النَّظَرَ حَتَّى إِذَا جَلَسْتُ، قَالَ: «يَا عَمْرُو، أَمَا وَاللَّهِ لَقَدْ آذَيْتَنِي» فَقُلْتُ: أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أُؤْذِيَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «بَلَى، مَنْ آذَى عَلِيًّا فَقَدْ آذَانِي» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ
[المستدرك على الصحيحين،جلد ۳،ص۱۳۱]
✔️سنده صحيح:روایت توسط ذهبی نیز تصحیح شده
📌وَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللهِ وَ أَبُو سَعِيدِ بْنُ أَبِي عَمْرٍو، قَالَا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ بُكَيْرٍ عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ حَدَّثَنَا أَبَانُ بْنُ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ نِيَارٍ الْأَسْلَمِيِّ عَنْ خَالِهِ عَمْرِو بْنِ شَاسٍ الْأَسْلَمِيِّ وَ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْحُدَيْبِيَةِ، قَالَ: كُنْتُ مَعَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ فِي خَيْلِهِ الَّتِي بَعَثَهُ فِيهَا رَسُولُ اللهِ صَلَّىاللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى الْيَمَنِ فَجَفَانِي عَلِيٌّ بَعْضَ الْجَفَاءِ، فَوَجَدْتُ فِي نَفْسِي عَلَيْهِ، 👈فَلَمَّا قَدِمْتُ الْمَدِينَةَ👉 اشْتَكَيْتُهُ فِي 👈مَجَالِسِ الْمَدِينَةِ👉، وَعِنْدَ مَنْ لَقِيتُهُ وَ أَقْبَلْتُ يَوْمًا وَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَالِسٌ
📌أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ بْنُ الْفَضْلِ الْقَطَّانُ، أَنْبَأَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ سُفْيَانَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَمْرٍو وَ أَبُو جَعْفَرٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْمَغْرَاءِ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبَانَ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ مَعْقِلِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ بَيَانٍ أَوْ نِيَارٍ، عَنْ خَالِهِ عَمْرِو بْنِ شَاسٍ، فَذَكَرَ مَعْنَاهُ أَتَمَّ مِنْهُ
[دلائل النبوة،جلد ۵،ص ۳۹۴]
❌در این روایات، از عمرو شأس هم تصریح به حضور شاکیان امیرالمومنین علی علیه السلام، در مسجد مدینه شده و خبري از سفر حج و غدیر خم نیست❌
⚠️فلذا، بحث «افسانه اختلاف صحابه در غدیر» مطروح است و این اکاذیب را نگه دارند برای خودشان😘
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
❷روایت دوم
📌حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ ثنا أَبُو زُرْعَةَ الدِّمَشْقِيُّ ثنا مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ الْوَهْبِيُّ ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ وَ أَخْبَرْنَاهُ أَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْبَزَّارُ ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ حَدَّثَنِي أَبِي ثنا يَعْقُوبُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ سَعْدٍ ثنا أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ أَبَانَ بْنِ صَالِحٍ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ مَعْقِلِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نِيَارٍ الْأَسْلَمِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شَاسٍ الْأَسْلَمِيِّ، وَكَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْحُدَيْبِيَةِ، قَالَ: خَرَجْنَا مَعَ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ إِلَى الْيَمَنِ فَجَفَانِي فِي سَفَرِهِ ذَلِكَ حَتَّى وَجَدْتُ فِي نَفْسِي، فَلَمَّا قَدِمْتُ أَظْهَرْتُ شِكَايَتَهُ فِي 👈الْمَسْجِدِ👉 حَتَّى بَلَغَ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: 👈فَدَخَلْتُ الْمَسْجِدَ ذَاتَ غَدَاةٍ👉، وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي نَاسٍ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَلَمَّا رَآنِي أَبَّدَنِي عَيْنَيْهِ، قَالَ: يَقُولُ: حَدَّدَ إِلَيَّ النَّظَرَ حَتَّى إِذَا جَلَسْتُ، قَالَ: «يَا عَمْرُو، أَمَا وَاللَّهِ لَقَدْ آذَيْتَنِي» فَقُلْتُ: أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أُؤْذِيَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «بَلَى، مَنْ آذَى عَلِيًّا فَقَدْ آذَانِي» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ
[المستدرك على الصحيحين،جلد ۳،ص۱۳۱]
✔️سنده صحيح:روایت توسط ذهبی نیز تصحیح شده
📌وَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللهِ وَ أَبُو سَعِيدِ بْنُ أَبِي عَمْرٍو، قَالَا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ بُكَيْرٍ عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ حَدَّثَنَا أَبَانُ بْنُ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ نِيَارٍ الْأَسْلَمِيِّ عَنْ خَالِهِ عَمْرِو بْنِ شَاسٍ الْأَسْلَمِيِّ وَ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْحُدَيْبِيَةِ، قَالَ: كُنْتُ مَعَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ فِي خَيْلِهِ الَّتِي بَعَثَهُ فِيهَا رَسُولُ اللهِ صَلَّىاللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى الْيَمَنِ فَجَفَانِي عَلِيٌّ بَعْضَ الْجَفَاءِ، فَوَجَدْتُ فِي نَفْسِي عَلَيْهِ، 👈فَلَمَّا قَدِمْتُ الْمَدِينَةَ👉 اشْتَكَيْتُهُ فِي 👈مَجَالِسِ الْمَدِينَةِ👉، وَعِنْدَ مَنْ لَقِيتُهُ وَ أَقْبَلْتُ يَوْمًا وَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَالِسٌ
📌أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ بْنُ الْفَضْلِ الْقَطَّانُ، أَنْبَأَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ سُفْيَانَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَمْرٍو وَ أَبُو جَعْفَرٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْمَغْرَاءِ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبَانَ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ مَعْقِلِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ بَيَانٍ أَوْ نِيَارٍ، عَنْ خَالِهِ عَمْرِو بْنِ شَاسٍ، فَذَكَرَ مَعْنَاهُ أَتَمَّ مِنْهُ
[دلائل النبوة،جلد ۵،ص ۳۹۴]
❌در این روایات، از عمرو شأس هم تصریح به حضور شاکیان امیرالمومنین علی علیه السلام، در مسجد مدینه شده و خبري از سفر حج و غدیر خم نیست❌
⚠️فلذا، بحث «افسانه اختلاف صحابه در غدیر» مطروح است و این اکاذیب را نگه دارند برای خودشان😘
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
Telegram
ندای اسلام
﷽ 🍃⃟꯭✨
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
❓❓اگــر امـامــت امیرالمومنین علیہ السلام، الهے بود، چرا در قرآن ذکر نـشـد❓❓
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
🚩به سند صحیح أعلایی از جمعی از اجلاء اصحاب امام باقر علیه السلام نقل شده؛𖭅𖭅𖭅𖭅
📌عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ اَلْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ وَ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ وَ أَبِي اَلْجَارُودِ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ بِوَلاَيَةِ عَلِيٍّ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ:«إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ» وَ فَرَضَ وَلاَيَةَ أُولِي اَلْأَمْرِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمُ اَلْوَلاَيَةَ كَمَا فَسَّرَ لَهُمُ اَلصَّلاَةَ وَاَلزَّكَاةَ وَاَلصَّوْمَ وَاَلْحَجَّ
💢عمر بن اذينه از زراره و فضيل و بكير و ابن مسلم و بريد و ابى الجارود، همگى از امام باقر عليه السلام روايت كنند كه فرمود: خداى عز و جل رسولش را بولايت على عليه السلام امر كرد و آيۀ «سرپرست شما تنها خداست و رسولش و كسانى كه ايمان آورده، نماز بپا دارند و زكاة دهند» را بر او نازل فرمود و ولايت اولو الامر (كار داران) را واجب ساخت، مردم ندانستند مقصود از ولايت چيست، خدا بمحمد صلّى اللّٰه عليه و آله امر فرمود تا ولايت را براى آنها توضيح دهد، چنان كه نماز و زكاة و روزه و حج را توضيح داد
[الکافي، جلد ۱، ص ۲۸۹]
❥✦༅✿༅✦❥═༅༅═┅──
🚫وهابیت ایراد کرده اند که، مسئله امامت از اصول مذهب شیعة است، در حالیکه نماز و روزه و حج و زکات از فروع دین هستند‼️‼️
⭕در پاسخ میگوییم، منعی بر آن مترتب نیست که شما این روایت را به مسائل اصولی هم تعمیم دهید... ✅✅
📛مگر اهل سنت با هم کیشان و مخالفین خود در مبانی توحیدی اختلاف ندارند❓❓❓
اگر خداوند، موهای فرفری و شلوار و دمپایی داشته، چرا در آیات قرآن به صراحت به آن اشاره نکرده تا عدلیه قائل به تأویل و تفسیر آن نشود ❓❓❓
🔥یا مثلا؛ چرا خداوند در قرآن، اشاره نکرده که خلافت مردمی است، یا ملوکانه تا اختلافی بین امت پدیدار نشود❓❓❓
❇️فلذا، ما هم میتوانیم ازین قبیل ایرادات کودکانه زیاد مطرح کنیم
میتوان گفت: اگر قرآن و ثقلین تا ابد، همراه یکدیگر بودند، چرا خود قرآن به آن اشاره نکرد اما پیامبر صلی الله علیه وآله در احادیث صحیح فریقین به آن متذکر شده❓❓❓
و ده ها شبهه دیگر میتوان ازین دست مطالب طرح کرد.
✳️منتها اینگونه سؤالات و شبهات مضحکانه، مختص اولاد همان کسی است که پیامبر صلوات الله علیه وآله را (نعوذ بالله)هذیان گو خطاب کرد و گفت:«حسبنا کتاب الله»...
💥جالب است، اولاد همین شخص، در ماجرای فدک و دروغ بستن بر رسول الله ص با روایت جعلی «نحن معاشر الانبیاء...» قرآن را کنار میگذارند و بنا به ادعای ابا بکر، قرآن را تخصیص میزنند...
💥اما هر جا که نوبت به شیعه میرسد، ریز و درشت دین باید در قرآن ذکر شود‼️‼️
📕در قرآن کریم گفته شده؛
📌{یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی اَوْلَادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ}
خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش میکند که سهم (میراث) پسر، بهاندازه سهم دو دختر باشد.»
[سوره نسآء،آیه ۱۱]
📌{وَلَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ اَزْوَاجُکُمْ اِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَاِنْ کَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ و َلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ اِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ فَاِنْ کَانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُمْ}
و برای شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندی نداشته باشند. و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم از آن شماست پس از انجام وصیتی که کردهاند، و ادای دین (آنها). و برای زنان شما، یک چهارم میراث شماست.»
[سوره نسآء،آیه ۱۲]
📌«و َلِکُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِیَ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْاَقْرَبُونَ}
برای هر کسی، وارثانی قرار دادیم، که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث ببرند.»
[سوره نسآء،آیه ۳۳]
⭕⭕منتها اهل بدعت، برای نجات خود و صحابی جاعل حدیث، تحدی خود از شیعیان را فراموش میکنند و آیات را با خبر واحد تخصیص میزنند و آنرا دور میریزند
🚩🚩بعد اگر خداوند امامت الهی أئمه علیهم السلام را در قرآن به صراحت، تبیین میکرد، مگر این قوم بنی اسرائیل به آن ایمان می آوردند⁉️⁉️
👈👈👈خیر؛ بلکه همانطور که، برای غصب مال اهل بیت برای رد آیات قرآن حدیث جعل کردند، برای تحریف امامت هم، همین اقدام را انجام میدادند
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
🚩به سند صحیح أعلایی از جمعی از اجلاء اصحاب امام باقر علیه السلام نقل شده؛𖭅𖭅𖭅𖭅
📌عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ اَلْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ وَ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ وَ أَبِي اَلْجَارُودِ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ بِوَلاَيَةِ عَلِيٍّ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ:«إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ» وَ فَرَضَ وَلاَيَةَ أُولِي اَلْأَمْرِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمُ اَلْوَلاَيَةَ كَمَا فَسَّرَ لَهُمُ اَلصَّلاَةَ وَاَلزَّكَاةَ وَاَلصَّوْمَ وَاَلْحَجَّ
💢عمر بن اذينه از زراره و فضيل و بكير و ابن مسلم و بريد و ابى الجارود، همگى از امام باقر عليه السلام روايت كنند كه فرمود: خداى عز و جل رسولش را بولايت على عليه السلام امر كرد و آيۀ «سرپرست شما تنها خداست و رسولش و كسانى كه ايمان آورده، نماز بپا دارند و زكاة دهند» را بر او نازل فرمود و ولايت اولو الامر (كار داران) را واجب ساخت، مردم ندانستند مقصود از ولايت چيست، خدا بمحمد صلّى اللّٰه عليه و آله امر فرمود تا ولايت را براى آنها توضيح دهد، چنان كه نماز و زكاة و روزه و حج را توضيح داد
[الکافي، جلد ۱، ص ۲۸۹]
❥✦༅✿༅✦❥═༅༅═┅──
🚫وهابیت ایراد کرده اند که، مسئله امامت از اصول مذهب شیعة است، در حالیکه نماز و روزه و حج و زکات از فروع دین هستند‼️‼️
⭕در پاسخ میگوییم، منعی بر آن مترتب نیست که شما این روایت را به مسائل اصولی هم تعمیم دهید... ✅✅
📛مگر اهل سنت با هم کیشان و مخالفین خود در مبانی توحیدی اختلاف ندارند❓❓❓
اگر خداوند، موهای فرفری و شلوار و دمپایی داشته، چرا در آیات قرآن به صراحت به آن اشاره نکرده تا عدلیه قائل به تأویل و تفسیر آن نشود ❓❓❓
🔥یا مثلا؛ چرا خداوند در قرآن، اشاره نکرده که خلافت مردمی است، یا ملوکانه تا اختلافی بین امت پدیدار نشود❓❓❓
❇️فلذا، ما هم میتوانیم ازین قبیل ایرادات کودکانه زیاد مطرح کنیم
میتوان گفت: اگر قرآن و ثقلین تا ابد، همراه یکدیگر بودند، چرا خود قرآن به آن اشاره نکرد اما پیامبر صلی الله علیه وآله در احادیث صحیح فریقین به آن متذکر شده❓❓❓
و ده ها شبهه دیگر میتوان ازین دست مطالب طرح کرد.
✳️منتها اینگونه سؤالات و شبهات مضحکانه، مختص اولاد همان کسی است که پیامبر صلوات الله علیه وآله را (نعوذ بالله)هذیان گو خطاب کرد و گفت:«حسبنا کتاب الله»...
💥جالب است، اولاد همین شخص، در ماجرای فدک و دروغ بستن بر رسول الله ص با روایت جعلی «نحن معاشر الانبیاء...» قرآن را کنار میگذارند و بنا به ادعای ابا بکر، قرآن را تخصیص میزنند...
💥اما هر جا که نوبت به شیعه میرسد، ریز و درشت دین باید در قرآن ذکر شود‼️‼️
📕در قرآن کریم گفته شده؛
📌{یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی اَوْلَادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ}
خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش میکند که سهم (میراث) پسر، بهاندازه سهم دو دختر باشد.»
[سوره نسآء،آیه ۱۱]
📌{وَلَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ اَزْوَاجُکُمْ اِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَاِنْ کَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ و َلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ اِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ فَاِنْ کَانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُمْ}
و برای شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندی نداشته باشند. و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم از آن شماست پس از انجام وصیتی که کردهاند، و ادای دین (آنها). و برای زنان شما، یک چهارم میراث شماست.»
[سوره نسآء،آیه ۱۲]
📌«و َلِکُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِیَ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْاَقْرَبُونَ}
برای هر کسی، وارثانی قرار دادیم، که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث ببرند.»
[سوره نسآء،آیه ۳۳]
⭕⭕منتها اهل بدعت، برای نجات خود و صحابی جاعل حدیث، تحدی خود از شیعیان را فراموش میکنند و آیات را با خبر واحد تخصیص میزنند و آنرا دور میریزند
🚩🚩بعد اگر خداوند امامت الهی أئمه علیهم السلام را در قرآن به صراحت، تبیین میکرد، مگر این قوم بنی اسرائیل به آن ایمان می آوردند⁉️⁉️
👈👈👈خیر؛ بلکه همانطور که، برای غصب مال اهل بیت برای رد آیات قرآن حدیث جعل کردند، برای تحریف امامت هم، همین اقدام را انجام میدادند
ندای اسلام
❓❓اگــر امـامــت امیرالمومنین علیہ السلام، الهے بود، چرا در قرآن ذکر نـشـد❓❓ 𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄ 🚩به سند صحیح أعلایی از جمعی از اجلاء اصحاب امام باقر علیه السلام نقل شده؛𖭅𖭅𖭅𖭅 📌عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ…
🔻🔻🔻ادامه...🔻🔻🔻
💠اما برای اینکه، وهابیت بیشتر به اشتباه خود، پی ببرند، بنده موضوع مورد بحث را بسط میدهم
🔺مجددا شما را به حدیث شریف مذکور از امام باقر علیه السلام ارجاع میدهم🔺
⭕اصل شبهه که میگوید،{ اصول مذهب و فروع آن با یکدیگر قابل قیاس نیست} باطل است...
💥یك دلیل را در پست قبل بیان کردیم، که؛👇
❶اولا؛ حتی در مسائل اصولی نیز، برخی آیات متشابه اند و نیاز به تفسیر و تأویل دارند...
❷ثانیا؛، باید توجه داشت، مقصود امام این نیست که بحث ولایت در قرآن ذکر نشده.❌❌
بلکه ایشان میفرمایند، این آیات ذکر شده، منتها نیاز به تبیین و تفسیر دارند، همچون بسیاری دیگر از آیات قرآن...
❸ثالثا؛ یك موردی که به بی دقتی وهابیت باز میگردد، این است که وقتی آیاتی در شأن اهل بیت نازل میشد، اصحاب معمولا از ایشان شنیده و گاها نقل میکردند📢📢
💢همچون آیه اکمال در روایت ابو هریره، و آیه تطهیر در روایات عایشه و ام المومنین ام سلمة و سعد و غیرهم...
و در روایت امام باقر هم همین موضوع گفته شده که پیامبر ص، آیات ولایت و امامت را که مردم درك نمیکردند، برایشان توضیح میداده
💢وَ فَرَضَ وَلاَيَةَ أُولِي اَلْأَمْرِ👈 فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمُ اَلْوَلاَيَةَ كَمَا فَسَّرَ لَهُمُ اَلصَّلاَةَ وَاَلزَّكَاةَ وَاَلصَّوْمَ وَاَلْحَجَّ
📛فلذا وقتی آیه ای نازل میشد، تأویل و تفسیر و شأن نزول آن نیز بیان میشد و پیامبر صلی الله علیه وآله، از همان ابتدا بر تفسیر آن همت میورزید
➸➸➸➸➸➸➸➸➸
⭕منتها، دگرگونی های پس از ایشان مانند ❌عدم نقل حدیث به دستور عمر بن خطاب و تداوم این امر تا خلافت عمر بن عبدالعزیز ❌و ایضا محو و نابودی و عدم نقل روایات فضیلت اهل البیت توسط علمای عامه❌ موجب شد، تابعین و به تبع آن، طبقات بعدی روات، ازین دست احادیث مبین آیات قرآن، محروم شوند...
🚩فلذا آیات مرتبط با امامت در قرآن توسط پیامبر اکرم ص تبیین شده بودند، منتها به لطف بزرگان اهل بدعت، این تأویل ها، جای خود را با مشتی خبر دروغ و جعلی عوض کردند
🚫زیرا اگر این احادیث نقل میشد، اهل بدعت همه رافضی بودند😊
📌حَدثنِي مُحَمَّد بن عبد الله قَالَ حَدثنَا أَبُو دَاوُد عَن شُعْبَة قَالَ: لقد حَدثنَا الحكم عَن عبد الرَّحْمَن بن أبي ليلى عَن عَليّ بِشَيْء لَو حدثتكم لرقصتم وَالله لَا تسمونه مني أبدا
👈وَحدثنَا بِهِ مَحْمُود بن غيلَان مثله وَقَالَ لترفضتم. قَالَ أَبُو عَبْد الرَّحْمَن: وَهُوَ أشبه
شعبه میگفت، از حکم بن عتیبة(ثقة ثبت) از عبدالرحمن بن یسار(ثقة) از علی علیه السلام احادیثی شنیدم که اگر برایتان نقل کنم، می رقصید. به والله که هرگز از من نمیشنوید❌
👈أحمد بن حنبل گوید: محمود بن غیلان(ثقة) همین حدیث را نقل کرد، با این تفاوت که گفت:«رافضی میشوید». ابو عبدالرحمن (أحمد) گوید:«این واژه مناسب تر است»
[العلل ومعرفة الرجال،جلد ۳،ص ۳۵۴]
✅إسناده صحیح
⭕در نتیجه، جماعتی که احادیث اهل بیت علیهم السلام و حقایق را با تدلیس و جعل حدیث، مخفی میکنند، حق ندارند، از ما ایراد بگیرند که چرا امامت الهی ائمه اطهار علیهم السلام، در قرآن ذکر نشده🔥🔥🔥
💠اما برای اینکه، وهابیت بیشتر به اشتباه خود، پی ببرند، بنده موضوع مورد بحث را بسط میدهم
🔺مجددا شما را به حدیث شریف مذکور از امام باقر علیه السلام ارجاع میدهم🔺
⭕اصل شبهه که میگوید،{ اصول مذهب و فروع آن با یکدیگر قابل قیاس نیست} باطل است...
💥یك دلیل را در پست قبل بیان کردیم، که؛👇
❶اولا؛ حتی در مسائل اصولی نیز، برخی آیات متشابه اند و نیاز به تفسیر و تأویل دارند...
❷ثانیا؛، باید توجه داشت، مقصود امام این نیست که بحث ولایت در قرآن ذکر نشده.❌❌
بلکه ایشان میفرمایند، این آیات ذکر شده، منتها نیاز به تبیین و تفسیر دارند، همچون بسیاری دیگر از آیات قرآن...
❸ثالثا؛ یك موردی که به بی دقتی وهابیت باز میگردد، این است که وقتی آیاتی در شأن اهل بیت نازل میشد، اصحاب معمولا از ایشان شنیده و گاها نقل میکردند📢📢
💢همچون آیه اکمال در روایت ابو هریره، و آیه تطهیر در روایات عایشه و ام المومنین ام سلمة و سعد و غیرهم...
و در روایت امام باقر هم همین موضوع گفته شده که پیامبر ص، آیات ولایت و امامت را که مردم درك نمیکردند، برایشان توضیح میداده
💢وَ فَرَضَ وَلاَيَةَ أُولِي اَلْأَمْرِ👈 فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمُ اَلْوَلاَيَةَ كَمَا فَسَّرَ لَهُمُ اَلصَّلاَةَ وَاَلزَّكَاةَ وَاَلصَّوْمَ وَاَلْحَجَّ
📛فلذا وقتی آیه ای نازل میشد، تأویل و تفسیر و شأن نزول آن نیز بیان میشد و پیامبر صلی الله علیه وآله، از همان ابتدا بر تفسیر آن همت میورزید
➸➸➸➸➸➸➸➸➸
⭕منتها، دگرگونی های پس از ایشان مانند ❌عدم نقل حدیث به دستور عمر بن خطاب و تداوم این امر تا خلافت عمر بن عبدالعزیز ❌و ایضا محو و نابودی و عدم نقل روایات فضیلت اهل البیت توسط علمای عامه❌ موجب شد، تابعین و به تبع آن، طبقات بعدی روات، ازین دست احادیث مبین آیات قرآن، محروم شوند...
🚩فلذا آیات مرتبط با امامت در قرآن توسط پیامبر اکرم ص تبیین شده بودند، منتها به لطف بزرگان اهل بدعت، این تأویل ها، جای خود را با مشتی خبر دروغ و جعلی عوض کردند
🚫زیرا اگر این احادیث نقل میشد، اهل بدعت همه رافضی بودند😊
📌حَدثنِي مُحَمَّد بن عبد الله قَالَ حَدثنَا أَبُو دَاوُد عَن شُعْبَة قَالَ: لقد حَدثنَا الحكم عَن عبد الرَّحْمَن بن أبي ليلى عَن عَليّ بِشَيْء لَو حدثتكم لرقصتم وَالله لَا تسمونه مني أبدا
👈وَحدثنَا بِهِ مَحْمُود بن غيلَان مثله وَقَالَ لترفضتم. قَالَ أَبُو عَبْد الرَّحْمَن: وَهُوَ أشبه
شعبه میگفت، از حکم بن عتیبة(ثقة ثبت) از عبدالرحمن بن یسار(ثقة) از علی علیه السلام احادیثی شنیدم که اگر برایتان نقل کنم، می رقصید. به والله که هرگز از من نمیشنوید❌
👈أحمد بن حنبل گوید: محمود بن غیلان(ثقة) همین حدیث را نقل کرد، با این تفاوت که گفت:«رافضی میشوید». ابو عبدالرحمن (أحمد) گوید:«این واژه مناسب تر است»
[العلل ومعرفة الرجال،جلد ۳،ص ۳۵۴]
✅إسناده صحیح
⭕در نتیجه، جماعتی که احادیث اهل بیت علیهم السلام و حقایق را با تدلیس و جعل حدیث، مخفی میکنند، حق ندارند، از ما ایراد بگیرند که چرا امامت الهی ائمه اطهار علیهم السلام، در قرآن ذکر نشده🔥🔥🔥
⭕آیــا فــقــره «ڪــتــاب الــلــه و ســنــتــي» در حـديــث ثـقـلـیـن صــحــیــح اســتــ❓❓
═✧❁﷽❁✧═
💢پاسخ💢
خیر؛ تمام ۶ سند روایت کلهم ضعیف هستند✨❌❌👇👇
1⃣طریق اول
📌حَدَّثَنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ ثنا أحْمَدُ بْنُ الخَطّابِ ثنا طالُوتُ بْنُ عَبّادٍ، ثنا هِشامُ بْنُ سُلَيْمانَ، عَنْ يَزِيدَ الرَّقاشِيِّ، عَنْ أنَسِ بْنِ مالِكٍ أنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قالَ: «قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ بَعْدِي ما إنْ أخَذْتُمْ لَمْ تَضِلُّوا كِتابَ اللَّهِ و سُنَّةَ نَبِيِّكُمْ صلی الله علیه و آله»
[تاریخ إصبهان، جلد ۱،ص ۱۳۸]
❌سنده ضعیف
🔻أحمد بن خطاب مجهول است
🔻هشام بن سلیمان نیز محل ایراد است؛
«أبو جعفر العقيلي: في حديثه عن غير ابن جريج وهم
أبو حاتم الرازي: مضطرب الحديث، ومحله الصدق ما أرى به بأسا»
🔻یزید بن أبان الرقاشي نیز ضعیف است
قال النسائي وغيره: متروك.
قال الدارقطني وغيره: ضعيف
وقال يزيد ابن هارون: سمعت شعبة يقول: لان أزنى أحب إلى من أن أحدث عن يزيد الرقاشي، ثم قال: يزيد ما كان أهون عليه الزنا
قال أحمد: كان يزيد منكر الحديث، وكان سعيد يحمل عليه.
قال ابن الدورقي، عن ابن معين: في حديثه ضعف.
و علق البخاري في الضعفاء
[ميزان الاعتدال،جلد ۴،ص ۴۱۸]
══════༅༅༅࿇࿇࿇༅༅༅══════
2⃣طریق دوم
📌أنا أَبُو الْحُسَيْنِ عَلِيٌّ وَ أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ الْمَلِكِ أنبا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ بْنِ بِشْرَانَ قَالَا أنا أَبُو أَحْمَدَ حَمْزَةُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْعَبَّاسِ نا عَبْدُ الْكَرِيمِ بْنُ الْهَيْثَمِ نا الْعَبَّاسُ بْنُ الْهَيْثَمِ نا صَالِحُ بْنُ مُوسَى الطَّلْحِيُّ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ رُفَيْعٍ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنِّي قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُمَا مَا أَخَذْتُمْ بِهِمَا أَوْ عَمِلْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّتِي وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَى الْحَوْضِ»
[الفقيه والمتفقه،جلد ۱،ص ۲۷۴]
❌سنده ضعیف؛
🔻صالح بن موسی ضعیف است
«صالح بن موسى الطلحي يضعف حديثه»
[أحوال الرجال الجوزجاني، جلد ۱،ص ۱۴۵]
ضعيف. قاله الدارقطني و مرة:«صَالِحُ بْنُ مُوسَى ضَعِيفٌ لَا يُحْتَجُّ بِحَدِيثِهِ»
[سنن الدارقطني،جلد ۵،ص ۳۷۰]
[من تكلم فيه الدارقطني،جلد ۲،ص ۶۵]
قال يَحْيى:«صالح الطلحي حديثه ليس بشَيْءٍ»
قال البُخارِيّ صالح بن موسى من ولد طلحة بن عُبَيد الله منكر الحديث
قال السعدي صالح بن موسى ضعيف الحديث.
وقال النَّسائِيُّ، فيما أخبرني مُحَمد بن العباس، عنه: قال صالح بن موسى الطلحي متروك الحديث.
[الكامل في ضعفاء،جلد ۵،ص ۱۰۵]
══════༅༅༅࿇࿇࿇༅༅༅══════
3⃣طریق سوم
حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ الْفَقِيهُ، أَنْبَأَ الْعَبَّاسُ بْنُ الْفَضْلِ الْأَسْفَاطِيُّ ثنا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبِي أُوَيْسٍ وَأَخْبَرَنِي إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ الشَّعْرَانِيُّ، ثنا جَدِّي، ثنا ابْنُ أَبِي أُوَيْسٍ، حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ ثَوْرِ بْنِ زَيْدٍ الدِّيلِيِّ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَطَبَ النَّاسَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَقَالَ:«قَدْ يَئِسَ الشَّيْطَانُ بِأَنْ يُعْبَدَ بِأَرْضِكُمْ وَلَكِنَّهُ رَضِيَ أَنْ يُطَاعَ فِيمَا سِوَى ذَلِكَ مِمَّا تُحَاقِرُونَ مِنْ أَعْمَالِكُمْ، فَاحْذَرُوا يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا👈 إِنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ فَلَنْ تَضِلُّوا أَبَدًا كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ»
[المستدرك على الصحيحين،جلد ۱،ص ۱۷۱]
❌سنده ضعیف؛
🔻عبدالله بن عبدالله بن اویس(پدر اسماعیل بن ابی اویس) و پسرش ضعیف هستند❌
وَ قَالَ الْبُخَارِيُّ وَ النَّسَائِيُّ: لَيْسَ بِالْقَوِيِّ.
وَ لابْنِ مَعِينٍ فِيهِ قَوْلانِ: لَيْسَ بِحُجَّةٍ، وَ ضَعِيفٌ
[تاريخ الإسلام،جلد ۱۰،ص ۵۳۵]
وقال أبو أحمد الحاكم: يُخالف في بعض حديثه.
[مسند أحمد،جلد ۲۴،ص ۲۱۶]
بیهقی:ضَعِيفٌ لَا يُحْتَجُّ بِرِوَايَتِهِ
[معرفة السنن والآثار،جلد ۱،ص ۳۸۲]
ذکره ابن حبان فی «المجروحین»
[المجروحين،جلد ۲،ص ۲۴]
قال محمد بن عثمان بن أبي شيبة: سمعت علي بن المديني، و سئل عن أبي أويس، فقال: كان عند أصحابنا ضعيفاً.
و قال عمرو بن علي: فيه ضعف، و هو عندهم من أهل الصدق.
[تاريخ بغداد،جلد ۷،ص ۱۰]
قال معاوية بن صالح عن يحيى: ليس بالقوي.
وقال يحيى في رواية أبي بكر بن أبي خيثمة عنه: صالح، ولكن حديثه ليس بذاك الجائز.
و قال في موضع آخر: أبو أويس ضعيف، مثل فليح.
و قال في موضع آخر: أبو أويس و ابنه ضعيفان
[موسوعة أحكام الطهارة،جلد ۱۱،ص ۳۶۱]
وقال أبو حاتم الرازي: يكتب حديثه، ولا يحتج به
[الجرح و التعدیل، جلد ۵،ص ۹۲]
═✧❁﷽❁✧═
💢پاسخ💢
خیر؛ تمام ۶ سند روایت کلهم ضعیف هستند✨❌❌👇👇
1⃣طریق اول
📌حَدَّثَنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ ثنا أحْمَدُ بْنُ الخَطّابِ ثنا طالُوتُ بْنُ عَبّادٍ، ثنا هِشامُ بْنُ سُلَيْمانَ، عَنْ يَزِيدَ الرَّقاشِيِّ، عَنْ أنَسِ بْنِ مالِكٍ أنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قالَ: «قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ بَعْدِي ما إنْ أخَذْتُمْ لَمْ تَضِلُّوا كِتابَ اللَّهِ و سُنَّةَ نَبِيِّكُمْ صلی الله علیه و آله»
[تاریخ إصبهان، جلد ۱،ص ۱۳۸]
❌سنده ضعیف
🔻أحمد بن خطاب مجهول است
🔻هشام بن سلیمان نیز محل ایراد است؛
«أبو جعفر العقيلي: في حديثه عن غير ابن جريج وهم
أبو حاتم الرازي: مضطرب الحديث، ومحله الصدق ما أرى به بأسا»
🔻یزید بن أبان الرقاشي نیز ضعیف است
قال النسائي وغيره: متروك.
قال الدارقطني وغيره: ضعيف
وقال يزيد ابن هارون: سمعت شعبة يقول: لان أزنى أحب إلى من أن أحدث عن يزيد الرقاشي، ثم قال: يزيد ما كان أهون عليه الزنا
قال أحمد: كان يزيد منكر الحديث، وكان سعيد يحمل عليه.
قال ابن الدورقي، عن ابن معين: في حديثه ضعف.
و علق البخاري في الضعفاء
[ميزان الاعتدال،جلد ۴،ص ۴۱۸]
══════༅༅༅࿇࿇࿇༅༅༅══════
2⃣طریق دوم
📌أنا أَبُو الْحُسَيْنِ عَلِيٌّ وَ أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ الْمَلِكِ أنبا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ بْنِ بِشْرَانَ قَالَا أنا أَبُو أَحْمَدَ حَمْزَةُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْعَبَّاسِ نا عَبْدُ الْكَرِيمِ بْنُ الْهَيْثَمِ نا الْعَبَّاسُ بْنُ الْهَيْثَمِ نا صَالِحُ بْنُ مُوسَى الطَّلْحِيُّ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ رُفَيْعٍ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنِّي قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُمَا مَا أَخَذْتُمْ بِهِمَا أَوْ عَمِلْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّتِي وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَى الْحَوْضِ»
[الفقيه والمتفقه،جلد ۱،ص ۲۷۴]
❌سنده ضعیف؛
🔻صالح بن موسی ضعیف است
«صالح بن موسى الطلحي يضعف حديثه»
[أحوال الرجال الجوزجاني، جلد ۱،ص ۱۴۵]
ضعيف. قاله الدارقطني و مرة:«صَالِحُ بْنُ مُوسَى ضَعِيفٌ لَا يُحْتَجُّ بِحَدِيثِهِ»
[سنن الدارقطني،جلد ۵،ص ۳۷۰]
[من تكلم فيه الدارقطني،جلد ۲،ص ۶۵]
قال يَحْيى:«صالح الطلحي حديثه ليس بشَيْءٍ»
قال البُخارِيّ صالح بن موسى من ولد طلحة بن عُبَيد الله منكر الحديث
قال السعدي صالح بن موسى ضعيف الحديث.
وقال النَّسائِيُّ، فيما أخبرني مُحَمد بن العباس، عنه: قال صالح بن موسى الطلحي متروك الحديث.
[الكامل في ضعفاء،جلد ۵،ص ۱۰۵]
══════༅༅༅࿇࿇࿇༅༅༅══════
3⃣طریق سوم
حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ الْفَقِيهُ، أَنْبَأَ الْعَبَّاسُ بْنُ الْفَضْلِ الْأَسْفَاطِيُّ ثنا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبِي أُوَيْسٍ وَأَخْبَرَنِي إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ الشَّعْرَانِيُّ، ثنا جَدِّي، ثنا ابْنُ أَبِي أُوَيْسٍ، حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ ثَوْرِ بْنِ زَيْدٍ الدِّيلِيِّ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَطَبَ النَّاسَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَقَالَ:«قَدْ يَئِسَ الشَّيْطَانُ بِأَنْ يُعْبَدَ بِأَرْضِكُمْ وَلَكِنَّهُ رَضِيَ أَنْ يُطَاعَ فِيمَا سِوَى ذَلِكَ مِمَّا تُحَاقِرُونَ مِنْ أَعْمَالِكُمْ، فَاحْذَرُوا يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا👈 إِنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ فَلَنْ تَضِلُّوا أَبَدًا كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ»
[المستدرك على الصحيحين،جلد ۱،ص ۱۷۱]
❌سنده ضعیف؛
🔻عبدالله بن عبدالله بن اویس(پدر اسماعیل بن ابی اویس) و پسرش ضعیف هستند❌
وَ قَالَ الْبُخَارِيُّ وَ النَّسَائِيُّ: لَيْسَ بِالْقَوِيِّ.
وَ لابْنِ مَعِينٍ فِيهِ قَوْلانِ: لَيْسَ بِحُجَّةٍ، وَ ضَعِيفٌ
[تاريخ الإسلام،جلد ۱۰،ص ۵۳۵]
وقال أبو أحمد الحاكم: يُخالف في بعض حديثه.
[مسند أحمد،جلد ۲۴،ص ۲۱۶]
بیهقی:ضَعِيفٌ لَا يُحْتَجُّ بِرِوَايَتِهِ
[معرفة السنن والآثار،جلد ۱،ص ۳۸۲]
ذکره ابن حبان فی «المجروحین»
[المجروحين،جلد ۲،ص ۲۴]
قال محمد بن عثمان بن أبي شيبة: سمعت علي بن المديني، و سئل عن أبي أويس، فقال: كان عند أصحابنا ضعيفاً.
و قال عمرو بن علي: فيه ضعف، و هو عندهم من أهل الصدق.
[تاريخ بغداد،جلد ۷،ص ۱۰]
قال معاوية بن صالح عن يحيى: ليس بالقوي.
وقال يحيى في رواية أبي بكر بن أبي خيثمة عنه: صالح، ولكن حديثه ليس بذاك الجائز.
و قال في موضع آخر: أبو أويس ضعيف، مثل فليح.
و قال في موضع آخر: أبو أويس و ابنه ضعيفان
[موسوعة أحكام الطهارة،جلد ۱۱،ص ۳۶۱]
وقال أبو حاتم الرازي: يكتب حديثه، ولا يحتج به
[الجرح و التعدیل، جلد ۵،ص ۹۲]
🔻🔻🔻ادامه...🔻🔻🔻
══════༅༅༅࿇࿇࿇༅༅༅══════
4⃣طریق چهارم
📌حدثنا أسلم قَالَ ثنا مُحَمَّد بن وائل قَالَ ثنا محمد بن جعفر
حدثنا أسلم، قَالَ: ثنا عَبَّادُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ ثنا ابْنُ أَبِي عَدِيٍّ كِلاهُمَا عَنْ شُعْبَةَ عَنْ سَعْدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ: حَدَّثَنِي فَقِيهٌ مِنْ أَهْلِ وَاسِطٍ جَدُّهُ ابْنُ مِينَا عَنِ الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ قَالَ: قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ إِنِّي لا أَخْشَى عَلَيْكُمْ وَلَكِنْ أَخَافُكُمْ عَلَى النَّاسِ فَإِنِّي قَدْ تَرَكْتُكُمْ عَلَى مِثْلِ مَخْرَفَةِ النَّعَمِ وَ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُمَا: كِتَابَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ.
(قَالَ أَسْلَمُ: اسْمُهُ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مِينَا)
[تاريخ واسط،جلد ۱،ص ۵۰]
❌سنده ضعیف
🔻در طریق اول محمد بن وائل مجهول است
🔻در طریق دوم عباد بن زیاد بن موسی قرار دارد که محل ایراد است
محمد بن عيسى يقول: سمعت موسى بن هارون الحمال يقول: عبادة بن زياد الكوفي تركت حديثه وقال أبو أحمد: هو من أهل الكوفة من الغالين في التشيع وله أحاديث مناكير في الفضائل
[إكمال تهذيب الكمال،جلد ۷،ص ۱۷۱]
قال ابن عدي: شيعي غال
و قال محمد بن محمد بن عمرو النيسابوري الحافظ: عبادة بن زياد مجمع على كذبه.
[ميزان الاعتدال،جلد ۲،ص ۳۸۱]
══════༅༅༅࿇࿇࿇༅༅༅══════
5⃣طریق پنجم
📌وَحَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الديبلي قال حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ زَيْدٍ الْفَرَائِضِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُنَيْنِيُّ عَنْ كَثِيرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ
[التمهيد لما في الموطأ،جلد ۲۴،ص ۳۳۱]
❌سنده ضعیف
🔻کثیر بن عبدالله، به شدت ضعیف است
قال أبو طالب عن أحمد: منكر الحديث ، ليس بشيء.
و قال عبدالله بن أحمد: ضرب أبي على حديث كثير بن عبدالله في المسند ولم يحدثنا عنه
وقال ابو خيثمة: قال لي احمد: لا تحدّث عنه شيئا.
وقال الدوري عن ابن معين: لجده صحبة ، وهو ضعيف الحديث.وقال مرّة: ليس بشيء.وكذا قال الدارمي عنه.
وقال الاجري: سئل أبو داود عنه فقال: أحد الكذابين.
وقال ابن أبي حاتم: سألت أبا زرعة عنه فقال: واهي الحديث.
وقال أبو حاتم: ليس بالمتين.
وقال النسائي في موضع آخر: ليس بثقة.
وقال ابن عديّ: عامّة ما يرويه لا يتابع عليه.
وقال أبو نعيم: ضعّفه عليّ بن المديني.
وقال ابن سعد: كان قليل الحديث، يستضعف.
وقال ابن حجر: ضعّفه الساجي.
وقال ابن عبد البرّ: ضعيف، بل ذكر أنه مجمع على ضعفه.
[تهذيب التهذيب،جلد ۸،ص ۳۷۷]
🔻عبدالله بن عمرو بن عوف هم مجهول است و کسی جز ابن حبان وی را توثیق نکرده
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
══════༅༅༅࿇࿇࿇༅༅༅══════
4⃣طریق چهارم
📌حدثنا أسلم قَالَ ثنا مُحَمَّد بن وائل قَالَ ثنا محمد بن جعفر
حدثنا أسلم، قَالَ: ثنا عَبَّادُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ ثنا ابْنُ أَبِي عَدِيٍّ كِلاهُمَا عَنْ شُعْبَةَ عَنْ سَعْدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ: حَدَّثَنِي فَقِيهٌ مِنْ أَهْلِ وَاسِطٍ جَدُّهُ ابْنُ مِينَا عَنِ الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ قَالَ: قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ إِنِّي لا أَخْشَى عَلَيْكُمْ وَلَكِنْ أَخَافُكُمْ عَلَى النَّاسِ فَإِنِّي قَدْ تَرَكْتُكُمْ عَلَى مِثْلِ مَخْرَفَةِ النَّعَمِ وَ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُمَا: كِتَابَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ.
(قَالَ أَسْلَمُ: اسْمُهُ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مِينَا)
[تاريخ واسط،جلد ۱،ص ۵۰]
❌سنده ضعیف
🔻در طریق اول محمد بن وائل مجهول است
🔻در طریق دوم عباد بن زیاد بن موسی قرار دارد که محل ایراد است
محمد بن عيسى يقول: سمعت موسى بن هارون الحمال يقول: عبادة بن زياد الكوفي تركت حديثه وقال أبو أحمد: هو من أهل الكوفة من الغالين في التشيع وله أحاديث مناكير في الفضائل
[إكمال تهذيب الكمال،جلد ۷،ص ۱۷۱]
قال ابن عدي: شيعي غال
و قال محمد بن محمد بن عمرو النيسابوري الحافظ: عبادة بن زياد مجمع على كذبه.
[ميزان الاعتدال،جلد ۲،ص ۳۸۱]
══════༅༅༅࿇࿇࿇༅༅༅══════
5⃣طریق پنجم
📌وَحَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الديبلي قال حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ زَيْدٍ الْفَرَائِضِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُنَيْنِيُّ عَنْ كَثِيرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ
[التمهيد لما في الموطأ،جلد ۲۴،ص ۳۳۱]
❌سنده ضعیف
🔻کثیر بن عبدالله، به شدت ضعیف است
قال أبو طالب عن أحمد: منكر الحديث ، ليس بشيء.
و قال عبدالله بن أحمد: ضرب أبي على حديث كثير بن عبدالله في المسند ولم يحدثنا عنه
وقال ابو خيثمة: قال لي احمد: لا تحدّث عنه شيئا.
وقال الدوري عن ابن معين: لجده صحبة ، وهو ضعيف الحديث.وقال مرّة: ليس بشيء.وكذا قال الدارمي عنه.
وقال الاجري: سئل أبو داود عنه فقال: أحد الكذابين.
وقال ابن أبي حاتم: سألت أبا زرعة عنه فقال: واهي الحديث.
وقال أبو حاتم: ليس بالمتين.
وقال النسائي في موضع آخر: ليس بثقة.
وقال ابن عديّ: عامّة ما يرويه لا يتابع عليه.
وقال أبو نعيم: ضعّفه عليّ بن المديني.
وقال ابن سعد: كان قليل الحديث، يستضعف.
وقال ابن حجر: ضعّفه الساجي.
وقال ابن عبد البرّ: ضعيف، بل ذكر أنه مجمع على ضعفه.
[تهذيب التهذيب،جلد ۸،ص ۳۷۷]
🔻عبدالله بن عمرو بن عوف هم مجهول است و کسی جز ابن حبان وی را توثیق نکرده
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
Telegram
ندای اسلام
﷽ 🍃⃟꯭✨
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
🔻🔻🔻ادامه...🔻🔻🔻
6⃣طریق ششم
📌أَخْبَرَنَا بِهِ الْقَاضِي الْحَافِظُ أَبُو عَليّ الْحُسَيْن ابْن مُحَمَّدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قِرَاءَةً مِنِّي عَلَيْهِ قَالَ أَخْبَرَنَا الشَّيْخُ الْإِمَامُ أَبُو الْفَضْلِ أَحْمَدُ بْنُ أَحْمَدَ الْأَصْبَهَانِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو نُعَيْمٍ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ قَالَ أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ أَخْبَرَنَا بُنَانُ بْنُ أَحْمَدَ الْقَطَّانُ أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ أَخْبَرَنَا شُعَيْبُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ أَخْبَرَنَا سَيْفُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أبان بن إِسْحَق الْأَسَدِيِّ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي حَازِمٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّتِي فَلَا
تُفْسِدُوهُ وَإِنَّهُ لَا تَعْمَى أَبْصَارُكُمْ وَ لَنْ تَزِلَّ أَقْدَامُكُمْ وَ لَنْ تَقْصُرَ أَيْدِيكُمْ مَا أَخَذْتُمْ بِهِمَا
[الإلماع،جلد ۱،ص ۹]
❌سنده ضعیف جداً
🔻شعیب بن ابراهیم ضعیف است
ابن عدی گوید:«ليس بالمعروف»
🔻صباح بن محمد المزني ضعیف است
وقال العقيلي: حديثه وهم، و يرفع الموقوف
أبو حاتم بن حبان البستي: ممن يروي عن الثقات الموضوعات
ابن حجر العسقلاني: ضعيف، أفرط فيه ابن حبان
🔻سیف بن عمر، ضعیف است
قال ابن معين: ضعيف الحديث.
وقال أبو حاتم: متروك الحديث.
وقال أبو داود: ليس بشيء.
وقال النسائي: ضعيف
وقال الدارقطني: ضعيف
وقال ابن عديّ: بعض أحاديثه مشهورة ، وعامتها منكرة لم يتابع عليها.
وقال ابن حبّان: يروي الموضوعات عن الأثبات. و قالوا: إنه كان يضع الحديث.
وقال ابن حجر: بقية كلام ابن حبّان: أّتهم بالزندقة.
وقال البرقاني عن الدارقطني: متروك
وقال الحاكم: اتهم بالزندقة وهو في الرواية ساقط
[لسان الميزان،جلد ۳،ص ۱۴۵]
[تهذيب التهذيب،جلد ۱،ص ۸۱]
[تهذيب التهذيب،جلد ۴،ص ۳۵۸]
[تهذيب التهذيب،جلد ۴،ص ۲۵۹]
══════༅༅༅࿇࿇࿇༅༅༅══════
❌❌و در ضعف جمیع این طرق، اعلان نکارت آن از سوی حاکم نیشابوری کفایت میکند
📌حاکم نیشابوری گوید:«و ذكر الاعتصام بالسنّة فى هذه الخطبة غريب و يحتاج إليها»
💢امّا ذكر چنگ زدن به سنت، که در حدیث ثقلین ذکر میشود غریب است، اما به آنهم نیاز است
[المستدرك على الصحيحين،جلد ۱،ص ۱۷]
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
6⃣طریق ششم
📌أَخْبَرَنَا بِهِ الْقَاضِي الْحَافِظُ أَبُو عَليّ الْحُسَيْن ابْن مُحَمَّدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قِرَاءَةً مِنِّي عَلَيْهِ قَالَ أَخْبَرَنَا الشَّيْخُ الْإِمَامُ أَبُو الْفَضْلِ أَحْمَدُ بْنُ أَحْمَدَ الْأَصْبَهَانِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو نُعَيْمٍ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ قَالَ أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ أَخْبَرَنَا بُنَانُ بْنُ أَحْمَدَ الْقَطَّانُ أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ أَخْبَرَنَا شُعَيْبُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ أَخْبَرَنَا سَيْفُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أبان بن إِسْحَق الْأَسَدِيِّ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي حَازِمٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّتِي فَلَا
تُفْسِدُوهُ وَإِنَّهُ لَا تَعْمَى أَبْصَارُكُمْ وَ لَنْ تَزِلَّ أَقْدَامُكُمْ وَ لَنْ تَقْصُرَ أَيْدِيكُمْ مَا أَخَذْتُمْ بِهِمَا
[الإلماع،جلد ۱،ص ۹]
❌سنده ضعیف جداً
🔻شعیب بن ابراهیم ضعیف است
ابن عدی گوید:«ليس بالمعروف»
🔻صباح بن محمد المزني ضعیف است
وقال العقيلي: حديثه وهم، و يرفع الموقوف
أبو حاتم بن حبان البستي: ممن يروي عن الثقات الموضوعات
ابن حجر العسقلاني: ضعيف، أفرط فيه ابن حبان
🔻سیف بن عمر، ضعیف است
قال ابن معين: ضعيف الحديث.
وقال أبو حاتم: متروك الحديث.
وقال أبو داود: ليس بشيء.
وقال النسائي: ضعيف
وقال الدارقطني: ضعيف
وقال ابن عديّ: بعض أحاديثه مشهورة ، وعامتها منكرة لم يتابع عليها.
وقال ابن حبّان: يروي الموضوعات عن الأثبات. و قالوا: إنه كان يضع الحديث.
وقال ابن حجر: بقية كلام ابن حبّان: أّتهم بالزندقة.
وقال البرقاني عن الدارقطني: متروك
وقال الحاكم: اتهم بالزندقة وهو في الرواية ساقط
[لسان الميزان،جلد ۳،ص ۱۴۵]
[تهذيب التهذيب،جلد ۱،ص ۸۱]
[تهذيب التهذيب،جلد ۴،ص ۳۵۸]
[تهذيب التهذيب،جلد ۴،ص ۲۵۹]
══════༅༅༅࿇࿇࿇༅༅༅══════
❌❌و در ضعف جمیع این طرق، اعلان نکارت آن از سوی حاکم نیشابوری کفایت میکند
📌حاکم نیشابوری گوید:«و ذكر الاعتصام بالسنّة فى هذه الخطبة غريب و يحتاج إليها»
💢امّا ذكر چنگ زدن به سنت، که در حدیث ثقلین ذکر میشود غریب است، اما به آنهم نیاز است
[المستدرك على الصحيحين،جلد ۱،ص ۱۷]
https://t.iss.one/www_voice_of_islam
Telegram
ندای اسلام
﷽ 🍃⃟꯭✨
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
💡💌گروه علمی #پاسخاسلام ـ در زمینه های زیر فعالیت میکند :👇🏻🔆۱. مباحث اعتقادی حول تمام مکاتب(به معنای اعم)🍀۲مباحث سیاسی 💐۳مباحث اجتماعی🌸۴مباحث فرهنگی🌿۵.تبیین ونقد ادیان و مذاهب
استفاده از مطالب بدون ذکر نام کانال #حلال نیست
#نقدوهابیت
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
❁❁﴿بــررســے مــفــهوم «مــولیٰ» در حــدیــث غــدیــر﴾❁❁
⭕⭕قسمت اولــــ⭕⭕
❌اشکال مشهور این است که چرا «مولی» را در الفاظ حدیث غدیر، با جمله ما بعد خود که پیامبر صلوات الله علیه وآله فرموده:«اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» تفسیر نمیکنیم، تا به معنای «یار و یاور» حمل شود⁉️
1⃣اولا؛ جمله «من کنت مولاه...» در نتیجهٔ از جمله ماقبل خود می آید که گفته شده «ألست أولی بالمؤمنین...»
و در برخی از احادیث صحیح و معتبر، پیش از جمله «من کنت مولاه...»، فاء سببیت آمده👇👇
📌«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللهَ مَوْلَايَ وَأَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ👈 فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ يَعْنِي عَلِيًّا»
♦️ فلذا این فقره به جمله ماقبل خود که پیامبر صلوات الله علیه وآله، از مردم، بابت ولایت ایشان بر نفوس آنان اقرار میگیرد، باز میگردد.
2⃣ثانیا؛ استعمال «مولی» ، به جای «أولی» در زبان عرب شایع بوده، و اگر قرینه ای بر حمل لفظ «مولی» بر معنای صحیح آن در دو فقره «أَلَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» و «وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» وجود داشته باشد، بدون شك آن قرینه جمله اول است✅
🔻ملاحظه بفرمایید چه تعداد از اهل لغت و مفسران عامه، استعمال «مولی» بر وزن مفعل را به جای «أولی» بر وزن أفعل، صحیح دانسته اند👇👇
در روایتی صحیح از پیامبر صلی الله علیه وآله نقل شده که «مولا» را به معنای «سرپرست» استعمال کرده اند؛
📌أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْعَلَاءِ أَبُو كُرَيْبٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: عَبْدِي فَإنَّ كُلَّكُمْ عَبْدٌ وَلَكِنْ لِيَقُلْ: فَتَايَ وَ لَا يَقُلْ أَحَدُكُمْ: مَوْلَايَ فَإِنَّ مَوْلَاكُمُ اللهُ، وَلَكِنْ لِيَقُلْ؛ سَيِّدِي
💢هیچیک از شما (به غلامانش) نگوید: ای بنده من، زیرا همه شما بنده (خداوند) هستید. اما میتواند بگوید: ای غلام من.
و ایضا نگویید: ای مولای من، بلکه خداوند مولای(همه) شماست، لکن میتوانید بگویید: ای آقای من
[السنن الكبرى،جلد ۹،ص۱۰۱]
✔️سنده صحیح
♨️یعنی، به سرپرستان خود، بگویید سید و آقا، زیرا «مولا» مختص خداوند است و اوست که مولا و مالك حقیقی تمام مخلوقات خود میباشد و مخلوقات نیز، تماما مملوك و بنده اویند...
⭕ملاحظه میکنید که «مولا» در روایت فوق، به صراحتا در معنای «اولی به تصرف» یا «مالك» استعمال شده
📍حال به بیان نظرات لغویان اهل بدعت میپردازیم👇👇
📌بخاری در صحیح خود از قول مجاهد مکی میگوید؛
وَقَالَ مُجَاهِدٌ؛ {مَوْلاَكُمْ} [آل عمران،آیه ۱۵۰] «أَوْلَى بِكُمْ»
[صحیح البخاري،جلد ۶،ص۱۰۶]
📌حسن بن یسار بصری گفته؛
«وقال الحسن: تمسكوا بدين الله «هُوَ مَوْلاَكُمْ»👈 سيدكم و المتصرف فيكم وناصركم وحافظكم»
[اللباب في علوم الكتاب،جلد ۱۴،ص ۱۶۰]
📌ابو عبیدة معمر بن مثنی گوید:«هِيَ مَوْلاَكُمْ، أولى بكم»
[مجاز القرآن،جلد ۱،ص ۱۲۲]
📌مقاتل گفته؛«بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ يعني يَقُولُ فأطيعوا اللَّه مولاكم يعني وليكم»
[تفسیر مقاتل بن سلیمان،جلد ۱،ص۳۰۶]
📌طبری میگوید؛«وَقَوْلُهُ: {هِيَ مَوْلَاكُمْ} يَقُولُ: النَّارُ أَوْلَى بِكُمْ»
[تفسیر الطبري،جلد ۲۲،ص۴۰۸]
📌ابن منظور میگوید:«وأما قول لبيد: فعدت كلا الفرجين تحسب أنه مولى المخافة خلفها وأمامها فيريد أنه أولى موضع أن تكون فيه الحرب»
[لسان العرب،جلد ۱۵،ص ۴۱۰]
📌ابن انباری میگوید؛«فالمولَى الأَوْلى بالشَّيء، قال الله عزَ وجلّ: النَّارُ هِيَ مَوْلاَكُمْ، فمعناه هي أَوْلى بكم»
[الأضداد،جلد ۱،ص۴۶]
📌صاحب بن عباد گوید:«و تكونُ بمَعْنى الأُوْلى؛ كقَوْلِه عَزَّ ذِكْرُه:هِيَ مَوْلاَكُم أي هيَ أَوْلى بكم»
[المحيط في اللغة،جلد ۱۰،ص ۳۰۸]
📌ابومحمد بغوی گفته؛«{مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ} صَاحِبُكُمْ وَأَوْلَى بِكُمْ»
[تفسیر البغوي،جلد ۸،ص۳۷]
📌ابن ابی نصر حمیدی گفته؛ «{مأواكم النَّار هِيَ مولاكم}أَي هِيَ أولى بكم...»
[تفسير غريب ما في الصحيحين البخاري ومسلم،جلد ۱،ص۳۲۲]
📌مکی بن ابی طالب میگوید؛«قوله {بَلِ الله مَوْلاَكُمْ} أي: بل الله وليكم ينقذكم من طاعة الكافرين التي ترديكم فأطيعوه ولا تستنصروا بغيره فهو خير من استنصرتم به»
[الهداية الى بلوغ النهاية،جلد ۲،ص۱۱۵۰]
{هِيَ مَوْلاَكُمْ} أي النار أولى بكم
[الهداية الى بلوغ النهاية،جلد ۱۱،ص۷۳۲۰]
📌ابن عطیه اندلسی گفته؛
«وقوله: هِيَ مَوْلاكُمْ؛قال المفسرون معناه: هي أولى بكم»
[تفسیر ابن عطیة،جلد ۵،ص۲۶۳]
📌ابن عبدالسلام گفته؛« {مَوْلاكُمْ} مالككم، أو المتولي لأموركم»
[تفسیر العز بن عبدالسلام،جلد ۲،ص۳۶۷]
❁❁﴿بــررســے مــفــهوم «مــولیٰ» در حــدیــث غــدیــر﴾❁❁
⭕⭕قسمت اولــــ⭕⭕
❌اشکال مشهور این است که چرا «مولی» را در الفاظ حدیث غدیر، با جمله ما بعد خود که پیامبر صلوات الله علیه وآله فرموده:«اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» تفسیر نمیکنیم، تا به معنای «یار و یاور» حمل شود⁉️
1⃣اولا؛ جمله «من کنت مولاه...» در نتیجهٔ از جمله ماقبل خود می آید که گفته شده «ألست أولی بالمؤمنین...»
و در برخی از احادیث صحیح و معتبر، پیش از جمله «من کنت مولاه...»، فاء سببیت آمده👇👇
📌«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللهَ مَوْلَايَ وَأَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ👈 فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ يَعْنِي عَلِيًّا»
♦️ فلذا این فقره به جمله ماقبل خود که پیامبر صلوات الله علیه وآله، از مردم، بابت ولایت ایشان بر نفوس آنان اقرار میگیرد، باز میگردد.
2⃣ثانیا؛ استعمال «مولی» ، به جای «أولی» در زبان عرب شایع بوده، و اگر قرینه ای بر حمل لفظ «مولی» بر معنای صحیح آن در دو فقره «أَلَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» و «وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» وجود داشته باشد، بدون شك آن قرینه جمله اول است✅
🔻ملاحظه بفرمایید چه تعداد از اهل لغت و مفسران عامه، استعمال «مولی» بر وزن مفعل را به جای «أولی» بر وزن أفعل، صحیح دانسته اند👇👇
در روایتی صحیح از پیامبر صلی الله علیه وآله نقل شده که «مولا» را به معنای «سرپرست» استعمال کرده اند؛
📌أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْعَلَاءِ أَبُو كُرَيْبٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: عَبْدِي فَإنَّ كُلَّكُمْ عَبْدٌ وَلَكِنْ لِيَقُلْ: فَتَايَ وَ لَا يَقُلْ أَحَدُكُمْ: مَوْلَايَ فَإِنَّ مَوْلَاكُمُ اللهُ، وَلَكِنْ لِيَقُلْ؛ سَيِّدِي
💢هیچیک از شما (به غلامانش) نگوید: ای بنده من، زیرا همه شما بنده (خداوند) هستید. اما میتواند بگوید: ای غلام من.
و ایضا نگویید: ای مولای من، بلکه خداوند مولای(همه) شماست، لکن میتوانید بگویید: ای آقای من
[السنن الكبرى،جلد ۹،ص۱۰۱]
✔️سنده صحیح
♨️یعنی، به سرپرستان خود، بگویید سید و آقا، زیرا «مولا» مختص خداوند است و اوست که مولا و مالك حقیقی تمام مخلوقات خود میباشد و مخلوقات نیز، تماما مملوك و بنده اویند...
⭕ملاحظه میکنید که «مولا» در روایت فوق، به صراحتا در معنای «اولی به تصرف» یا «مالك» استعمال شده
📍حال به بیان نظرات لغویان اهل بدعت میپردازیم👇👇
📌بخاری در صحیح خود از قول مجاهد مکی میگوید؛
وَقَالَ مُجَاهِدٌ؛ {مَوْلاَكُمْ} [آل عمران،آیه ۱۵۰] «أَوْلَى بِكُمْ»
[صحیح البخاري،جلد ۶،ص۱۰۶]
📌حسن بن یسار بصری گفته؛
«وقال الحسن: تمسكوا بدين الله «هُوَ مَوْلاَكُمْ»👈 سيدكم و المتصرف فيكم وناصركم وحافظكم»
[اللباب في علوم الكتاب،جلد ۱۴،ص ۱۶۰]
📌ابو عبیدة معمر بن مثنی گوید:«هِيَ مَوْلاَكُمْ، أولى بكم»
[مجاز القرآن،جلد ۱،ص ۱۲۲]
📌مقاتل گفته؛«بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ يعني يَقُولُ فأطيعوا اللَّه مولاكم يعني وليكم»
[تفسیر مقاتل بن سلیمان،جلد ۱،ص۳۰۶]
📌طبری میگوید؛«وَقَوْلُهُ: {هِيَ مَوْلَاكُمْ} يَقُولُ: النَّارُ أَوْلَى بِكُمْ»
[تفسیر الطبري،جلد ۲۲،ص۴۰۸]
📌ابن منظور میگوید:«وأما قول لبيد: فعدت كلا الفرجين تحسب أنه مولى المخافة خلفها وأمامها فيريد أنه أولى موضع أن تكون فيه الحرب»
[لسان العرب،جلد ۱۵،ص ۴۱۰]
📌ابن انباری میگوید؛«فالمولَى الأَوْلى بالشَّيء، قال الله عزَ وجلّ: النَّارُ هِيَ مَوْلاَكُمْ، فمعناه هي أَوْلى بكم»
[الأضداد،جلد ۱،ص۴۶]
📌صاحب بن عباد گوید:«و تكونُ بمَعْنى الأُوْلى؛ كقَوْلِه عَزَّ ذِكْرُه:هِيَ مَوْلاَكُم أي هيَ أَوْلى بكم»
[المحيط في اللغة،جلد ۱۰،ص ۳۰۸]
📌ابومحمد بغوی گفته؛«{مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ} صَاحِبُكُمْ وَأَوْلَى بِكُمْ»
[تفسیر البغوي،جلد ۸،ص۳۷]
📌ابن ابی نصر حمیدی گفته؛ «{مأواكم النَّار هِيَ مولاكم}أَي هِيَ أولى بكم...»
[تفسير غريب ما في الصحيحين البخاري ومسلم،جلد ۱،ص۳۲۲]
📌مکی بن ابی طالب میگوید؛«قوله {بَلِ الله مَوْلاَكُمْ} أي: بل الله وليكم ينقذكم من طاعة الكافرين التي ترديكم فأطيعوه ولا تستنصروا بغيره فهو خير من استنصرتم به»
[الهداية الى بلوغ النهاية،جلد ۲،ص۱۱۵۰]
{هِيَ مَوْلاَكُمْ} أي النار أولى بكم
[الهداية الى بلوغ النهاية،جلد ۱۱،ص۷۳۲۰]
📌ابن عطیه اندلسی گفته؛
«وقوله: هِيَ مَوْلاكُمْ؛قال المفسرون معناه: هي أولى بكم»
[تفسیر ابن عطیة،جلد ۵،ص۲۶۳]
📌ابن عبدالسلام گفته؛« {مَوْلاكُمْ} مالككم، أو المتولي لأموركم»
[تفسیر العز بن عبدالسلام،جلد ۲،ص۳۶۷]
ندای اسلام
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄ ❁❁﴿بــررســے مــفــهوم «مــولیٰ» در حــدیــث غــدیــر﴾❁❁ ⭕⭕قسمت اولــــ⭕⭕ ❌اشکال مشهور این است که چرا «مولی» را در الفاظ حدیث غدیر، با جمله ما بعد خود که پیامبر صلوات الله علیه وآله فرموده:«اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ»…
🔻🔻🔻ادامه...🔻🔻🔻
📌ابن ابی زمنین میگوید؛«وَقيل (هِيَ مولاكم) هِيَ أولى بكم لما أسلفتم»
[تفسير القرآن العزيز،جلد ۴،ص۳۵۱]
📌وهبه زحیلی گفته؛«مَوْلاكُمْ التي تليكم أو أولى بكم»
[التفسیر المنیر،جلد ۲۷،ص۳۰۹]
📌ابن کثیر میگوید؛«{فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاكُمْ} سَيِّدُكُمْ وَنَاصِرُكُمْ عَلَى أَعْدَائِكُمْ»
[تفسیر ابن کثیر،جلد ۴،ص۵۷]
📌ابن عاشور یکی از معانی مولی را
«وَالْمَوْلَى: السَّيِّدُ الَّذِي يُرَاعِي صَلَاحَ عَبْدِهِ»
[التحرير والتنوير،جلد ۱۷،ص۳۵۲]
📌أبومنصور ماتریدی میگوید؛
«وقيل: (مَوْلَاكُمْ)، أي أولى بكم»
[تفسیر الماتریدي،جلد ۵،ص۲۰۴]
📌ابوالمظفر سمعانی گفته؛«وَقَوله: {هِيَ مولاكم} أَي: النَّار أولى بكم»
[تفسیر السمعاني،جلد ۵،ص۳۷۱]
📌بیضاوی گفته؛
«وَ اللَّهُ مَوْلاكُمْ متولي أمركم»
[أنوار التنزيل وأسرار التأويل،جلد ۵،ص۲۲۴]
📌شوکانی گفته؛«النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ أَيْ: هِيَ أَوْلَى بِكُمْ،👈 وَالْمَوْلَى فِي الْأَصْلِ من يتولى مصالح الإنسان»
[فتح القدیر،جلد ۵،ص۳۰۵]
📌ابوطیب محمد صدیق خان بخاری گفته؛
«(و الله مولاكم) أي وليكم وناصركم، و المتولي لأموركم، وقيل: مولاكم أولى بكم من أنفسكم»
[فتح البيان في مقاصد القرآن،جلد ۱۴،ص۲۱۰]
📌حسن عز الدين بن حسين بن عبد الفتاح أحمد الجمل میگوید؛
«(مَأْوَاكُمْ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ) المولي أيضا السيد المتصرف أي إن كان لكم من يتصرف في أمركم لمنفعتكم فهي النار وبئس المولي لكم»
[معجم وتفسير لغوى لكلمات القرآن،جلد ۵،ص۲۸۶]
📌محیی الدین درویش گفته؛
«ومولاكم يصح أن يكون بمعنى أولى بكم»
[إعراب القرآن وبيانه،جلد ۹،ص۴۶۴]
📌کفوي میگوید:«مأواكم النار هي مولاكم أي: هي أولى بكم»
[الكليات معجم في المصطلحات و الفروق اللغوية، جلد ۱ ، ص ۸۷۰]
📌یونس الخطیب میگوید؛
وقوله تعالى: «وَاللَّهُ مَوْلاكُمْ» إشارة إلى لطف الله سبحانه، ورعايته لمواليه،👈 فالخلق كلهم عبيد الله، والله سبحانه سيدهم، ومولاهم»
[التفسير القرآني للقرآن،جلد ۱۴،ص۱۰۲۵]
📌تفتازاني گوید:«(المولى) قد يراد به المعتق، والمعتق، والحليف، والجار، وابن العم، والناصر، والأولى بالتصرف، قال الله تعالى: (مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاَكُمْ)، أي أولى بكم، ذكره أبوعبيدة،قال النبي: «أيما إمرأة أنكحت نفسها بغير إذن مولاها»، أي الأولى بها، والمالك لتدبير أمرها، ومثله في الشعر كثير. 👈وبالجملة استعمال المولى بمعنى المتولي، والمالك للأمر، والأولى بالتصرف، شائع في كلام العرب، منقول عن كثير من أئمة اللغة»👉
[شرح المقاصد،جلد ۲،ص ۲۹۰]
📌خطیب شربینی گفته؛«{مولاكم} أي: المتولي لجميع أموركم»
[السراج المنیر،جلد ۲،ص۵۶۹]
💠این را هم بگویم که این جماعت نادان و کور دل منکر فقره آخر روایت شده اند.
📌ابن تیمیه (أخزاه الله) گوید:«وَأَمَّا الزِّيَادَةُ وَهِيَ قَوْلُهُ: «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ»... إِلَخْ فَلَا رَيْبَ أَنَّهُ كَذِبٌ»😁❌
[منهاج السنة(البدعة)،جلد ۷،ص ۳۱۹]
💢ملاحظه میفرمایید، جمهور علمای اهل سنت، یکی از معانی «مولی» را أولی به تصرف بیان کرده اند.
✅فلذا بیان این لفظ به جای «أولی» در روایت غدیر،بلا مانع است
📌ابن ابی زمنین میگوید؛«وَقيل (هِيَ مولاكم) هِيَ أولى بكم لما أسلفتم»
[تفسير القرآن العزيز،جلد ۴،ص۳۵۱]
📌وهبه زحیلی گفته؛«مَوْلاكُمْ التي تليكم أو أولى بكم»
[التفسیر المنیر،جلد ۲۷،ص۳۰۹]
📌ابن کثیر میگوید؛«{فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاكُمْ} سَيِّدُكُمْ وَنَاصِرُكُمْ عَلَى أَعْدَائِكُمْ»
[تفسیر ابن کثیر،جلد ۴،ص۵۷]
📌ابن عاشور یکی از معانی مولی را
«وَالْمَوْلَى: السَّيِّدُ الَّذِي يُرَاعِي صَلَاحَ عَبْدِهِ»
[التحرير والتنوير،جلد ۱۷،ص۳۵۲]
📌أبومنصور ماتریدی میگوید؛
«وقيل: (مَوْلَاكُمْ)، أي أولى بكم»
[تفسیر الماتریدي،جلد ۵،ص۲۰۴]
📌ابوالمظفر سمعانی گفته؛«وَقَوله: {هِيَ مولاكم} أَي: النَّار أولى بكم»
[تفسیر السمعاني،جلد ۵،ص۳۷۱]
📌بیضاوی گفته؛
«وَ اللَّهُ مَوْلاكُمْ متولي أمركم»
[أنوار التنزيل وأسرار التأويل،جلد ۵،ص۲۲۴]
📌شوکانی گفته؛«النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ أَيْ: هِيَ أَوْلَى بِكُمْ،👈 وَالْمَوْلَى فِي الْأَصْلِ من يتولى مصالح الإنسان»
[فتح القدیر،جلد ۵،ص۳۰۵]
📌ابوطیب محمد صدیق خان بخاری گفته؛
«(و الله مولاكم) أي وليكم وناصركم، و المتولي لأموركم، وقيل: مولاكم أولى بكم من أنفسكم»
[فتح البيان في مقاصد القرآن،جلد ۱۴،ص۲۱۰]
📌حسن عز الدين بن حسين بن عبد الفتاح أحمد الجمل میگوید؛
«(مَأْوَاكُمْ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ) المولي أيضا السيد المتصرف أي إن كان لكم من يتصرف في أمركم لمنفعتكم فهي النار وبئس المولي لكم»
[معجم وتفسير لغوى لكلمات القرآن،جلد ۵،ص۲۸۶]
📌محیی الدین درویش گفته؛
«ومولاكم يصح أن يكون بمعنى أولى بكم»
[إعراب القرآن وبيانه،جلد ۹،ص۴۶۴]
📌کفوي میگوید:«مأواكم النار هي مولاكم أي: هي أولى بكم»
[الكليات معجم في المصطلحات و الفروق اللغوية، جلد ۱ ، ص ۸۷۰]
📌یونس الخطیب میگوید؛
وقوله تعالى: «وَاللَّهُ مَوْلاكُمْ» إشارة إلى لطف الله سبحانه، ورعايته لمواليه،👈 فالخلق كلهم عبيد الله، والله سبحانه سيدهم، ومولاهم»
[التفسير القرآني للقرآن،جلد ۱۴،ص۱۰۲۵]
📌تفتازاني گوید:«(المولى) قد يراد به المعتق، والمعتق، والحليف، والجار، وابن العم، والناصر، والأولى بالتصرف، قال الله تعالى: (مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاَكُمْ)، أي أولى بكم، ذكره أبوعبيدة،قال النبي: «أيما إمرأة أنكحت نفسها بغير إذن مولاها»، أي الأولى بها، والمالك لتدبير أمرها، ومثله في الشعر كثير. 👈وبالجملة استعمال المولى بمعنى المتولي، والمالك للأمر، والأولى بالتصرف، شائع في كلام العرب، منقول عن كثير من أئمة اللغة»👉
[شرح المقاصد،جلد ۲،ص ۲۹۰]
📌خطیب شربینی گفته؛«{مولاكم} أي: المتولي لجميع أموركم»
[السراج المنیر،جلد ۲،ص۵۶۹]
💠این را هم بگویم که این جماعت نادان و کور دل منکر فقره آخر روایت شده اند.
📌ابن تیمیه (أخزاه الله) گوید:«وَأَمَّا الزِّيَادَةُ وَهِيَ قَوْلُهُ: «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ»... إِلَخْ فَلَا رَيْبَ أَنَّهُ كَذِبٌ»😁❌
[منهاج السنة(البدعة)،جلد ۷،ص ۳۱۹]
💢ملاحظه میفرمایید، جمهور علمای اهل سنت، یکی از معانی «مولی» را أولی به تصرف بیان کرده اند.
✅فلذا بیان این لفظ به جای «أولی» در روایت غدیر،بلا مانع است
🔻🔻🔻ادامه...🔻🔻🔻
منتها از آنجا که دست این جماعت خالی مانده، میگوید: و ل ي به معنای قرب ذکر شده‼️‼️
🔰در پاسخ به این انوك ها میگوییم، خب چه ربطی دارد⁉️⁉️
👈بله. ولي را در معانی مختلف، میتوان قرابت یك شخص با شخص دیگری در برخی از امور، نسبت به دیگر افراد دانست
این بیان را ابو الحسین بن فارس، لغوي مشهور نیز داشته است👇👇👇
📌أبو الحسین بن فارس گوید:«وَ الْبَابُ كُلُّهُ رَاجِعٌ إِلَى الْقُرْبِ. أَصْلٌ صَحِيحٌ يَدُلُّ عَلَى قُرْبٍ. مِنْ ذَلِكَ الْوَلْيُ: الْقُرْبُ. يُقَالُ: تَبَاعَدَ بَعْدَ وَلْيٍ، أَيْ قُرْبٍ. وَ جَلَسَ مِمَّا يَلِينِي، أَيْ يُقَارِبُنِي. وَ الْوَلِيُّ: الْمَطَرُ يَجِيءُ بَعْدَ الْوَسْمِيِّ، سُمِّيَ بِذَلِكَ لِأَنَّهُ يَلِي الْوَسْمِيَّ.👈 وَ مِنَ الْبَابِ الْمَوْلَى: الْمُعْتِقُ وَ الْمُعْتَقُ، وَ الصَّاحِبُ، وَ الْحَلِيفُ، وَ ابْنُ الْعَمِّ، وَالنَّاصِرُ، وَالْجَارُ كُلُّ هَؤُلَاءِ مِنَ الْوَلْيِ وَهُوَ الْقُرْبُ. 👉
وَكُلُّ مَنْ وَلِيَ أَمْرَ آخَرَ فَهُوَ وَلِيُّهُ. وَفُلَانٌ أَوْلَى بِكَذَا، أَيْ أَحْرَى بِهِ وَأَجْدَرُ...وَالْبَابُ كُلُّهُ رَاجِعٌ إِلَى الْقُرْبِ»
💢یعنی معانی ولی تماما به قرب و نزدیکی دو شخص باز میگردد. مثلا وقتی میگوییم، کسی ولی امر دیگری شده، یعني ولی اوست و اگر میگوییم، فلانی اولی است بچیزی، یعنی سزاوارتر است به آن.... در نتیجه همه این معانی به همان قرب باز میگردد
[معجم مقاییس اللغة،جلد ۶،ص ۱۴۲]
⭕در نتیجه، «اولی به تصرف» بودن نسبت به شخص نیز، همان معنای قرب را دارد(قرابت یك شخص، بر امور یك شخص دیگر، نسبت به دیگر افراد)
⭕در ابتدای کلامش نیز مثالی میزند که: عرب، بارانی را که بعد از باران وسمي (بارانی که زمین را کمی تر میکند)، «ولي» مینامند، زیرا بلافاصله بعد از باران وسمي می آید(قرب زماني دارد)
♦️یعني چنین نطقی از مخالفین، به ضرر خودشان تمام میشود...
👈👈زیرا وقتی گفته میشود، تمام معنای «ولي» قرابت بین دو شخص یا شئ را میرساند، با تأمل در این ارتباط، پی میبریم که بین آنان اولویتی مطرح است✅
🚩یعنی، یکی از آندو بر دیگری سزاوارتر و برتر از دیگران بر آن میباشد
⭕مثلا:
📌«ولی» را بر معنای مالك دانسته اند، زیرا وی در تدبیر امور مملوك خود، از دیگران سزاوارتر است
📌«ولی» را به معنای آزاد شده دانسته اند، زیرا وی در طاعت معتق خود، و نیاز به وی، از دیگران سزاوارتر است
📌«ولي» را به معنای ناصر دانسته اند، زیرا وی در نصرت و یاری رساندن بر منصور خود، از دیگران سزاوارتر است
📌«ولي» را به معنای پسر عمو دانسته اند، زیرا هر دو از یك شجره و یك جد هستند و در رابطه خویشاوندی، وی سزاوارتر از دیگران است( و ایضا به معنای عمو نیز أخذ میشود)
🔻و سایر معاني نیز، به همین منوال هستند...🔻
💥این بیان را مرحوم کراجکی و پس از ایشان، علامه امینی رضوان الله علیه و آیت الله سبحانی حفظه الله نیز داشته اند؛
📌ابوالفتح کراجکی رحمهالله فرموده: «👈ان الاولی هی الاصل و الیها یرجع معنی کل قسم👉، لان مالک الرق لما کان اولی بتدبیر عبده من غیره کان لذلک مولاه، و المعتق لما کان اولی بمعتقه فی تحمله لجریرته و ألصق به من غیره کان مولاه، وابن العم لما کان اولی بالمیراث ممن هو ابعد منه فی نسبه و اولی ایضا من الاجنبی بنصرت ابن عمه کان مولی، والناصر لما اختص بالنصرت و صار بها اولی کان لذلک مولی.👈 و اذا تأملت بقیت الاقسام وجدتها جاریت هذا المجری، و عائدت بمعناها الی الاولی»👉
⛔یعنی اگر تأمل شود، تمام معانی «مولی» (همانطور که عرض شد)، به همان «أولی» باز میگردد
[کنزالفوائد،جلد ۲،ص ۹۱]
📌علامه امینی رحمهالله فرموده: «لیس للمولی الا معنی واحد و هو الاولی بالشیء و تختلف هذه الاولویت بحسب الاشتمال فی کل من موارده...»
یعنی، «مولی» جمیعا یك معنا دارد، و آنهم «أولی بالتصرف» میباشد که این اولویت بنابر مصادیق مختلف، متفاوت است
[الغدیر، جلد ۱،ص ۳۶۹]
💢فلذا، شما اگر جمله «من کنت مولاه» را بدون هیچ قرینه ای، در نظر بگیرید، در واقع، همان معنای واحد که «,اولی» باشد، بر آن اطلاق میشود، چه بر سد به زماني که قرائن حالیه و مقالیه و شواهد خارجي چون حدیث ولایت و منزلت و غیرهم، تماما مؤید ادعای ماست✅
🔰و همانطور که خودتان هم ملاحظه فرمودید، بسیاری از مفسیرین اهل سنت،در تفسیر آیات «و الله مولاکم» و «بل الله مولاکم» معنای متصرف به امور و مالك تدبیر را برگزیدند، زیرا اصل معنای «مولا» بر همان لفظ مذکور استوار است🚩
منتها از آنجا که دست این جماعت خالی مانده، میگوید: و ل ي به معنای قرب ذکر شده‼️‼️
🔰در پاسخ به این انوك ها میگوییم، خب چه ربطی دارد⁉️⁉️
👈بله. ولي را در معانی مختلف، میتوان قرابت یك شخص با شخص دیگری در برخی از امور، نسبت به دیگر افراد دانست
این بیان را ابو الحسین بن فارس، لغوي مشهور نیز داشته است👇👇👇
📌أبو الحسین بن فارس گوید:«وَ الْبَابُ كُلُّهُ رَاجِعٌ إِلَى الْقُرْبِ. أَصْلٌ صَحِيحٌ يَدُلُّ عَلَى قُرْبٍ. مِنْ ذَلِكَ الْوَلْيُ: الْقُرْبُ. يُقَالُ: تَبَاعَدَ بَعْدَ وَلْيٍ، أَيْ قُرْبٍ. وَ جَلَسَ مِمَّا يَلِينِي، أَيْ يُقَارِبُنِي. وَ الْوَلِيُّ: الْمَطَرُ يَجِيءُ بَعْدَ الْوَسْمِيِّ، سُمِّيَ بِذَلِكَ لِأَنَّهُ يَلِي الْوَسْمِيَّ.👈 وَ مِنَ الْبَابِ الْمَوْلَى: الْمُعْتِقُ وَ الْمُعْتَقُ، وَ الصَّاحِبُ، وَ الْحَلِيفُ، وَ ابْنُ الْعَمِّ، وَالنَّاصِرُ، وَالْجَارُ كُلُّ هَؤُلَاءِ مِنَ الْوَلْيِ وَهُوَ الْقُرْبُ. 👉
وَكُلُّ مَنْ وَلِيَ أَمْرَ آخَرَ فَهُوَ وَلِيُّهُ. وَفُلَانٌ أَوْلَى بِكَذَا، أَيْ أَحْرَى بِهِ وَأَجْدَرُ...وَالْبَابُ كُلُّهُ رَاجِعٌ إِلَى الْقُرْبِ»
💢یعنی معانی ولی تماما به قرب و نزدیکی دو شخص باز میگردد. مثلا وقتی میگوییم، کسی ولی امر دیگری شده، یعني ولی اوست و اگر میگوییم، فلانی اولی است بچیزی، یعنی سزاوارتر است به آن.... در نتیجه همه این معانی به همان قرب باز میگردد
[معجم مقاییس اللغة،جلد ۶،ص ۱۴۲]
⭕در نتیجه، «اولی به تصرف» بودن نسبت به شخص نیز، همان معنای قرب را دارد(قرابت یك شخص، بر امور یك شخص دیگر، نسبت به دیگر افراد)
⭕در ابتدای کلامش نیز مثالی میزند که: عرب، بارانی را که بعد از باران وسمي (بارانی که زمین را کمی تر میکند)، «ولي» مینامند، زیرا بلافاصله بعد از باران وسمي می آید(قرب زماني دارد)
♦️یعني چنین نطقی از مخالفین، به ضرر خودشان تمام میشود...
👈👈زیرا وقتی گفته میشود، تمام معنای «ولي» قرابت بین دو شخص یا شئ را میرساند، با تأمل در این ارتباط، پی میبریم که بین آنان اولویتی مطرح است✅
🚩یعنی، یکی از آندو بر دیگری سزاوارتر و برتر از دیگران بر آن میباشد
⭕مثلا:
📌«ولی» را بر معنای مالك دانسته اند، زیرا وی در تدبیر امور مملوك خود، از دیگران سزاوارتر است
📌«ولی» را به معنای آزاد شده دانسته اند، زیرا وی در طاعت معتق خود، و نیاز به وی، از دیگران سزاوارتر است
📌«ولي» را به معنای ناصر دانسته اند، زیرا وی در نصرت و یاری رساندن بر منصور خود، از دیگران سزاوارتر است
📌«ولي» را به معنای پسر عمو دانسته اند، زیرا هر دو از یك شجره و یك جد هستند و در رابطه خویشاوندی، وی سزاوارتر از دیگران است( و ایضا به معنای عمو نیز أخذ میشود)
🔻و سایر معاني نیز، به همین منوال هستند...🔻
💥این بیان را مرحوم کراجکی و پس از ایشان، علامه امینی رضوان الله علیه و آیت الله سبحانی حفظه الله نیز داشته اند؛
📌ابوالفتح کراجکی رحمهالله فرموده: «👈ان الاولی هی الاصل و الیها یرجع معنی کل قسم👉، لان مالک الرق لما کان اولی بتدبیر عبده من غیره کان لذلک مولاه، و المعتق لما کان اولی بمعتقه فی تحمله لجریرته و ألصق به من غیره کان مولاه، وابن العم لما کان اولی بالمیراث ممن هو ابعد منه فی نسبه و اولی ایضا من الاجنبی بنصرت ابن عمه کان مولی، والناصر لما اختص بالنصرت و صار بها اولی کان لذلک مولی.👈 و اذا تأملت بقیت الاقسام وجدتها جاریت هذا المجری، و عائدت بمعناها الی الاولی»👉
⛔یعنی اگر تأمل شود، تمام معانی «مولی» (همانطور که عرض شد)، به همان «أولی» باز میگردد
[کنزالفوائد،جلد ۲،ص ۹۱]
📌علامه امینی رحمهالله فرموده: «لیس للمولی الا معنی واحد و هو الاولی بالشیء و تختلف هذه الاولویت بحسب الاشتمال فی کل من موارده...»
یعنی، «مولی» جمیعا یك معنا دارد، و آنهم «أولی بالتصرف» میباشد که این اولویت بنابر مصادیق مختلف، متفاوت است
[الغدیر، جلد ۱،ص ۳۶۹]
💢فلذا، شما اگر جمله «من کنت مولاه» را بدون هیچ قرینه ای، در نظر بگیرید، در واقع، همان معنای واحد که «,اولی» باشد، بر آن اطلاق میشود، چه بر سد به زماني که قرائن حالیه و مقالیه و شواهد خارجي چون حدیث ولایت و منزلت و غیرهم، تماما مؤید ادعای ماست✅
🔰و همانطور که خودتان هم ملاحظه فرمودید، بسیاری از مفسیرین اهل سنت،در تفسیر آیات «و الله مولاکم» و «بل الله مولاکم» معنای متصرف به امور و مالك تدبیر را برگزیدند، زیرا اصل معنای «مولا» بر همان لفظ مذکور استوار است🚩
🔻🔻🔻ادامه...🔻🔻🔻
إبن حجر هیتمي، در اینجا شبهه ای مطرح کرده که بیان آن خالی از لطف نیست...
📌ثالثها سلمنا انه اولی لکن لا نسلم ان المراد انه الاولی بالامامة بل بالاتباع والقرب منه فهو کقوله تعالی «اِنَّ اَوْلَی النَّاسِ بِاِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ» ولا قاطع بل ولا ظاهر علی نفی هذا الاحتمال بل هو الواقع اذ هو الذی فهمه ابوبکر وعمر وناهیک بهما من الحدیث فانهما لما سمعاه قالا له امسیت یا ابنابی طالب مولی کل مؤمن ومؤمنة اخرجه الدارقطنی و اخرج ایضا انه قیل لعمر انک تصنع بعلی شیئا لا تصنعه باحد من اصحاب النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فقال انه مولای
💢ما قبول میکنیم که علی علیهالسّلام اولی است؛ اما قبول نمیکنیم که مراد، او اولی به امامت باشد؛ بلکه مقصود اولیت در تبعیت و قرب است. همچون این قول الله تعالی است که «سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنانی هستند که از او تبعیت کردند» و نه دلیل قطعی و نه دلیل ظاهری بر نفی این احتمال وجود ندارد؛
و این حقیقت است و ابوبکر و عمر نیز همین معنا را دریافتند، زیرا آنها وقتی حدیث غدیر را شنیدند به امیرالمومنین علیه السّلام گفتند: «ای پسر ابی طالب، مولای هر مؤمن و مؤمنه ای شده ایی»
دارقطني آنرا نقل کرده و أیضا دارقطنی نقل کرده که به عمر گفته شد: تو کاری را که با علی علیه السلام کرده ای، با هیچکدام از اصحاب نبی صلی الله علیه وآله انجام نداده بودی، پس عمر گفت: او مولای من است
[الصواعق المحرقة،جلد ۱،ص ۱۱۰]
➸➸➸➸➸➸➸➸➸➸➸
💢💢پاسخ این شبهه را استاد رباني حفظه الله داده اند👇👇👇
✨✨طبق سخن ابنحجر، مولی در حديث غدير به معنای متبوع و محبوب است. بر اين اساس، معنای جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» اين خواهد بود: هر کس من متبوع و محبوب اويم، علی(ع) متبوع و محبوب او است، ولی از اين معنا اين مطلب به دست نمیآيد که علی(ع) در پيروی از پيامبر(ص) و قرابت به او بر ديگران برتری دارد. بنابراين، استشهاد او به آيه 68 آل عمران نيز نادرست است. معنای مورد نظر ابنحجر و استشهاد وی به آيه مزبور آنگاه درست بود که پيامبر(ص) فرموده باشد: «علی اولی الناس بالرسول.»
جمله «أمسيت يا ابن ابیطالب مولی کل مؤمن و مؤمنة» نيز هيچگونه دلالتی بر مدعای ابنحجر ندارد، بلکه مفاد آن اين است که ابوبکر و عمر از حديث غدير، اين مطلب را فهميده بودند که پيامبر(ص) علی(ع) را به عنوان ولی امر مؤمنان پس از خود معرفی کرده است. همين گونه است جمله «انه مولای» که از عمر نقل شده است، زيرا مفاد آن اين است که علی(ع) مولی و مقتدای من است؛ به اين سبب شايسته تکريم و تعظيم ويژهای است که در خور موالی و پيشوايان است✨✨
[لینك مطلب]
💭و همانطور که بیان خواهیم کرد، اتفاقا تبریك عمر بن خطاب،نشان برداشت صحیح وی از معنای مولا بوده است✅
♦️ادامه دارد...♦️
إبن حجر هیتمي، در اینجا شبهه ای مطرح کرده که بیان آن خالی از لطف نیست...
📌ثالثها سلمنا انه اولی لکن لا نسلم ان المراد انه الاولی بالامامة بل بالاتباع والقرب منه فهو کقوله تعالی «اِنَّ اَوْلَی النَّاسِ بِاِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ» ولا قاطع بل ولا ظاهر علی نفی هذا الاحتمال بل هو الواقع اذ هو الذی فهمه ابوبکر وعمر وناهیک بهما من الحدیث فانهما لما سمعاه قالا له امسیت یا ابنابی طالب مولی کل مؤمن ومؤمنة اخرجه الدارقطنی و اخرج ایضا انه قیل لعمر انک تصنع بعلی شیئا لا تصنعه باحد من اصحاب النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فقال انه مولای
💢ما قبول میکنیم که علی علیهالسّلام اولی است؛ اما قبول نمیکنیم که مراد، او اولی به امامت باشد؛ بلکه مقصود اولیت در تبعیت و قرب است. همچون این قول الله تعالی است که «سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنانی هستند که از او تبعیت کردند» و نه دلیل قطعی و نه دلیل ظاهری بر نفی این احتمال وجود ندارد؛
و این حقیقت است و ابوبکر و عمر نیز همین معنا را دریافتند، زیرا آنها وقتی حدیث غدیر را شنیدند به امیرالمومنین علیه السّلام گفتند: «ای پسر ابی طالب، مولای هر مؤمن و مؤمنه ای شده ایی»
دارقطني آنرا نقل کرده و أیضا دارقطنی نقل کرده که به عمر گفته شد: تو کاری را که با علی علیه السلام کرده ای، با هیچکدام از اصحاب نبی صلی الله علیه وآله انجام نداده بودی، پس عمر گفت: او مولای من است
[الصواعق المحرقة،جلد ۱،ص ۱۱۰]
➸➸➸➸➸➸➸➸➸➸➸
💢💢پاسخ این شبهه را استاد رباني حفظه الله داده اند👇👇👇
✨✨طبق سخن ابنحجر، مولی در حديث غدير به معنای متبوع و محبوب است. بر اين اساس، معنای جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» اين خواهد بود: هر کس من متبوع و محبوب اويم، علی(ع) متبوع و محبوب او است، ولی از اين معنا اين مطلب به دست نمیآيد که علی(ع) در پيروی از پيامبر(ص) و قرابت به او بر ديگران برتری دارد. بنابراين، استشهاد او به آيه 68 آل عمران نيز نادرست است. معنای مورد نظر ابنحجر و استشهاد وی به آيه مزبور آنگاه درست بود که پيامبر(ص) فرموده باشد: «علی اولی الناس بالرسول.»
جمله «أمسيت يا ابن ابیطالب مولی کل مؤمن و مؤمنة» نيز هيچگونه دلالتی بر مدعای ابنحجر ندارد، بلکه مفاد آن اين است که ابوبکر و عمر از حديث غدير، اين مطلب را فهميده بودند که پيامبر(ص) علی(ع) را به عنوان ولی امر مؤمنان پس از خود معرفی کرده است. همين گونه است جمله «انه مولای» که از عمر نقل شده است، زيرا مفاد آن اين است که علی(ع) مولی و مقتدای من است؛ به اين سبب شايسته تکريم و تعظيم ويژهای است که در خور موالی و پيشوايان است✨✨
[لینك مطلب]
💭و همانطور که بیان خواهیم کرد، اتفاقا تبریك عمر بن خطاب،نشان برداشت صحیح وی از معنای مولا بوده است✅
♦️ادامه دارد...♦️
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
❁❁﴿بــررســے مــفــهوم «مــولیٰ» در حــدیــث غــدیــر﴾❁❁
⭕⭕قسمت دوم⭕⭕
🔴یکی از واضح ترین طرق حدیث غدیر که ما را در بیان معنای «مولی» یاری میکند، طریق جناب حذیفة بن أسید الغفاري میباشد👇👇
📌حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِيُّ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْحُلْوَانِيُّ، ثنا أَبُو عَاصِمٍ عَنْ مَهْدِيِّ بْنِ مَيْمُونٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أَسِيدٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «ذَهَبَتِ النُّبُوَّةُ، فَلَا نُبُوَّةَ بَعْدِي إِلَّا الْمُبَشِّرَاتُ» قِيلَ: وَ مَا الْمُبَشِّرَاتُ؟ قَالَ: «الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ يَرَاهَا الرَّجُلُ أَوْ تُرَى لَهُ»فَقَالَ: «أَلَيْسَ تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَ َأَنَّ جَنَّتَهُ حَقٌّ وَ نَارَهُ حَقٌّ، وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَأَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ؟» قَالُوا: بَلَى، نَشْهَدُ بِذَلِكَ. قَالَ: «اللهُمَّ اشْهَدْ»ثُمَّ قَالَ: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللهَ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ يَعْنِي عَلِيًّا اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ»ثُمَّ قَالَ:«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي فَرَطُكُمْ وَإِنَّكُمْ وارِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ، حَوْضٌ أَعْرَضُ مَا بَيْنَ بُصْرَى وَصَنْعَاءَ فِيهِ عَدَدُ النُّجُومِ قِدْحَانٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ إِنِّي سَائِلُكُمْ حِينَ تَرِدُونَ عَلَيَّ عَنِ الثَّقَلَيْنِ، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِي فِيهِمَا، الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ كِتَابُ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ، سَبَبٌ طَرَفُهُ بِيَدِ اللهِ، وَطَرَفُهُ بِأَيْدِيكُمْ فَاسْتَمْسِكُوا بِهِ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَبَدَّلُوا وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي فَإِنَّهُ نَبَّأَنِيَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ أَنَّهُمَا لَنْ يَنْقَضِيَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»
[المعجم الکبیر،جلد ۳،ص۱۷۹]
✅سنده صحیح
1⃣در حدیث فوق، پیامبر صلی الله علیه وآله ابتدا به ولایت خداوند بر ایشان و سپس ولایت خودشان بر مردم اشاره میکند
🔻أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللهَ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ
سپس بلافاصله به تببین «ولایت» خود، به معنای اولی بالتصرف، نسبت به مردم اشاره میکند
🔻وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ
و آنگاه نتیجه کلام خود را اینگونه بیان میکند
🔻فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ يَعْنِي عَلِيًّا
♦️معنای جمله «اولی بهم من انفسهم» که از آیه ۶ سوره احزاب اقتباس شده نیز واضح است، همانگونه که مفسرین در تفسیر آیه مذکور آنرا بیان کرده اند که ما فقط به دو نمونه از اقوال آنان اشاره میکنیم؛
📌طبری میگوید:«يقول تعالى ذكره: (النَّبيُّ) محمد (أوْلَى بِالمُؤْمِنِينَ) يقول:👈 أحق بالمؤمنين به (مِنْ أنْفُسِهِمْ) ، أن يحكم فيهم بما يشاء من حكم، فيجوز ذلك عليهم»
[تفسير الطبري،جلد ۲۰،ص ۲۰۸]
📌أبو محمد البغوي میگوید:«قَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَّ: {النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ} يَعْنِي مِنْ بَعْضِهِمْ بِبَعْضٍ فِي نُفُوذِ حُكْمِهِ عَلَيْهِمْ وَ وُجُوبِ طَاعَتِهِ عَلَيْهِمْ. 👈وَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ وَ عَطَاءٌ: يَعْنِي إِذَا دَعَاهُمُ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ وَ دَعَتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ إِلَى شَيْءٍ كَانَتْ طَاعَةُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَوْلَى بِهِمْ مِنْ طَاعَتِهِمْ أَنْفُسِهِمْ»
[تفسير البغوي،جلد ۶،ص ۳۱۸]
🔴فلذا، موجودی که معاند نباشد، بر عدم تعیین خلیفه از سوی رسول الله صلی الله علیه وآله با استناد به چند حدیث دروغ و جعلی از عده ای راوی مدلس و حقه باز، پافشاری نمیکند❌
2⃣قرینه دیگر، این است که اساسا اشاره طولی به امر ولایت که در فقره ذیل بیان شده
🔻إِنَّ اللهَ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ
بر معنای أولیٰ، حمل میشود تا با سیاق همین جمله سازگار باشد...
❌زیرا بیان محبت طولی، معنایی ندارد، و اینکه خداوند یاور و ناصر هر مؤمنی میباشد در آن شکی نیست
👈منتها ولایت در معنای مالکیت بر امور با پس و پیش و اصل متن مذکور نیز، همخوانی دارد...
👈یعنی خداوند، متولی تمام امور من، و من در طول و بإذن ایشان، متولي امور مؤمنین هستم
⭕و در ادامه تأکید میکنند که من از آنان به خودشان هم سزاوارترم
🔻وَأَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ
❁❁﴿بــررســے مــفــهوم «مــولیٰ» در حــدیــث غــدیــر﴾❁❁
⭕⭕قسمت دوم⭕⭕
🔴یکی از واضح ترین طرق حدیث غدیر که ما را در بیان معنای «مولی» یاری میکند، طریق جناب حذیفة بن أسید الغفاري میباشد👇👇
📌حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِيُّ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْحُلْوَانِيُّ، ثنا أَبُو عَاصِمٍ عَنْ مَهْدِيِّ بْنِ مَيْمُونٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أَسِيدٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «ذَهَبَتِ النُّبُوَّةُ، فَلَا نُبُوَّةَ بَعْدِي إِلَّا الْمُبَشِّرَاتُ» قِيلَ: وَ مَا الْمُبَشِّرَاتُ؟ قَالَ: «الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ يَرَاهَا الرَّجُلُ أَوْ تُرَى لَهُ»فَقَالَ: «أَلَيْسَ تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَ َأَنَّ جَنَّتَهُ حَقٌّ وَ نَارَهُ حَقٌّ، وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَأَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ؟» قَالُوا: بَلَى، نَشْهَدُ بِذَلِكَ. قَالَ: «اللهُمَّ اشْهَدْ»ثُمَّ قَالَ: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللهَ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ يَعْنِي عَلِيًّا اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ»ثُمَّ قَالَ:«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي فَرَطُكُمْ وَإِنَّكُمْ وارِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ، حَوْضٌ أَعْرَضُ مَا بَيْنَ بُصْرَى وَصَنْعَاءَ فِيهِ عَدَدُ النُّجُومِ قِدْحَانٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ إِنِّي سَائِلُكُمْ حِينَ تَرِدُونَ عَلَيَّ عَنِ الثَّقَلَيْنِ، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِي فِيهِمَا، الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ كِتَابُ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ، سَبَبٌ طَرَفُهُ بِيَدِ اللهِ، وَطَرَفُهُ بِأَيْدِيكُمْ فَاسْتَمْسِكُوا بِهِ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَبَدَّلُوا وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي فَإِنَّهُ نَبَّأَنِيَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ أَنَّهُمَا لَنْ يَنْقَضِيَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»
[المعجم الکبیر،جلد ۳،ص۱۷۹]
✅سنده صحیح
1⃣در حدیث فوق، پیامبر صلی الله علیه وآله ابتدا به ولایت خداوند بر ایشان و سپس ولایت خودشان بر مردم اشاره میکند
🔻أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللهَ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ
سپس بلافاصله به تببین «ولایت» خود، به معنای اولی بالتصرف، نسبت به مردم اشاره میکند
🔻وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ
و آنگاه نتیجه کلام خود را اینگونه بیان میکند
🔻فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ يَعْنِي عَلِيًّا
♦️معنای جمله «اولی بهم من انفسهم» که از آیه ۶ سوره احزاب اقتباس شده نیز واضح است، همانگونه که مفسرین در تفسیر آیه مذکور آنرا بیان کرده اند که ما فقط به دو نمونه از اقوال آنان اشاره میکنیم؛
📌طبری میگوید:«يقول تعالى ذكره: (النَّبيُّ) محمد (أوْلَى بِالمُؤْمِنِينَ) يقول:👈 أحق بالمؤمنين به (مِنْ أنْفُسِهِمْ) ، أن يحكم فيهم بما يشاء من حكم، فيجوز ذلك عليهم»
[تفسير الطبري،جلد ۲۰،ص ۲۰۸]
📌أبو محمد البغوي میگوید:«قَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَّ: {النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ} يَعْنِي مِنْ بَعْضِهِمْ بِبَعْضٍ فِي نُفُوذِ حُكْمِهِ عَلَيْهِمْ وَ وُجُوبِ طَاعَتِهِ عَلَيْهِمْ. 👈وَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ وَ عَطَاءٌ: يَعْنِي إِذَا دَعَاهُمُ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ وَ دَعَتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ إِلَى شَيْءٍ كَانَتْ طَاعَةُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَوْلَى بِهِمْ مِنْ طَاعَتِهِمْ أَنْفُسِهِمْ»
[تفسير البغوي،جلد ۶،ص ۳۱۸]
🔴فلذا، موجودی که معاند نباشد، بر عدم تعیین خلیفه از سوی رسول الله صلی الله علیه وآله با استناد به چند حدیث دروغ و جعلی از عده ای راوی مدلس و حقه باز، پافشاری نمیکند❌
2⃣قرینه دیگر، این است که اساسا اشاره طولی به امر ولایت که در فقره ذیل بیان شده
🔻إِنَّ اللهَ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ
بر معنای أولیٰ، حمل میشود تا با سیاق همین جمله سازگار باشد...
❌زیرا بیان محبت طولی، معنایی ندارد، و اینکه خداوند یاور و ناصر هر مؤمنی میباشد در آن شکی نیست
👈منتها ولایت در معنای مالکیت بر امور با پس و پیش و اصل متن مذکور نیز، همخوانی دارد...
👈یعنی خداوند، متولی تمام امور من، و من در طول و بإذن ایشان، متولي امور مؤمنین هستم
⭕و در ادامه تأکید میکنند که من از آنان به خودشان هم سزاوارترم
🔻وَأَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ