نوشته‌های ترمینالی
2.7K subscribers
425 photos
12 videos
32 files
2.26K links
Download Telegram
چرا سیستم‌دی بده؟
در این مورد بحث خیلییی زیاده، ولی حب گویا همه موافقیم که بده!
حالا یه مشکلی که اینجا مطرح شده و من فهمیدش اینه که systemd یه init systemئه، init ststem اولین پروسسیه که کرنل در حین بوت اجراش میکنه. نکته مهم و متمایزش اینه که درواقع pid (یا همون process id)ش برابر یکه. حالا جدا از این، اگر یه پروسس یتیم بشه (یعنی والدش که صداش کرده از بین بره) میشه فرزند این پروسس که pid یک داره.
حالا منطقا کاری که از یه پروسس با pid ۱ انتظار می‌ره اینه که به بچه‌هاش برسه و کار لود سیستم رو دیگه خودش انجام نده (single responsibility)
اما دقیقا برعکس کاریه که systemd انجام می‌ده، یعنی میاد خودش کلی کار رو به عهده می‌گیره که در نتیجه باگ‌هاش زیاد می‌شه، آپدیتش مشکل میشه و ...
در نظر داریم که اگه اون پروسس pid1 فقط یه کار میکرد و نیاز به اپدیت نداشت باقی سیستم به راحتی می‌تونستن آپدیت بشن اما الان که کلی کار انجام می‌ده systemd آپدیت کردنش چون pid1ئه ممکن نیست.
https://ewontfix.com/14/
موضوع خرد جمعی هم واقعا جالبه. (هرچند من هنوز بهش اعتقاد ندارم)
توصیه می‌کنم این مطلب رو حداقل بخونید.
https://northstarbusiness.ir/blog/%D8%AE%D8%B1%D8%AF-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C/
نوشته‌های ترمینالی pinned «قسمت ۱ منتشر شد https://vrgl.ir/5aABU کامیپوتر با صفر و یک کار می‌کند، چطور همه‌ی چیزهای زیبا با صفر و یک ساخته می‌شوند؟ تیتر مطلب بلندتر از تیتر‌های معمول شد اما همچنان آن‌قدر که باید گویا نیست، بنابراین پاراگراف اول را به این اختصاص می‌دهم که قرار است…»
چطور زبان برنامه نویسی خوب طراحی کنیم
https://paulgraham.com/langdes.html
برای استخراج داده از json یه زبون query زدن هست به اسم json path،

اگه خواستید درموردش بخونید:
https://support.smartbear.com/alertsite/docs/monitors/api/endpoint/jsonpath.html

و اگر خواستید تمرین/دیباگ کنید:
https://jsonpath.com/
قانون پیشاهنگی:
هرجا رو بهتر از چیزی که واردش شدی ترک کن.
https://javacup.ir/scouting/
https://milan.cvitkovic.net/writing/things_youre_allowed_to_do/


یه لیست از ایده ها و کارهایی که میتونیم انجام بدیم تا زندگیمون راحت تر بشه
بیشتر با این ایده که یه پول کمی بده تا یه کاری رو برات انجام بدن
کدزن یا هکر؟
مشخصات هرکدوم

به طور خلاصه:
هکر کار رو انجام میده اما کدزن بلده کد تمیز ر با TDD بنویسه و از دیزاین‌پترن ها استفاده کنه.
https://medium.com/@kennethjiang/hackers-v-s-coders-c73eb3eb72e
دونالد کنوث (یا هرجور که می‌نویسیدش) که معرف حضور هست، از خفن ترین اساتید رشته کامپیوتر و کتاب معروف و عظیمش: The Art of Computer Programming که به عنوان انجیل علوم کامپیوتر شناخته میشه.

توی این صفحه در مورد بازنشستگیش نوشته.
https://www-cs-faculty.stanford.edu/~knuth/retd.html

کل صفحه‌ش رو نگاه کنید نکات خیلی جالبی داره، شاید قبلا هم لینکش رو گذاشته باشم اما تو این صفحه به طور خاص یه سری کتاب که خونده و جالب بوده رو معرفی کرده که می‌تونید کتاب‌ها رو دنبال کنید.

اما جمله‌ی طلایی "I read very slowly." رو ببینید.
نگفته من خیلی باهوشم، من خیلی خفنم، من تو نیم ساعت یه کتاب رو میخونم. گفته من خیلی آروم می‌خونم اما وقت می‌ذارم.
همون آدمیه که کتابش اینقدر جلد و صفحه داره که من و شما احتمالا نمیتونیم چاپ شده ش رو تو کوله حمل کنیم چه برسه به اینکه کامل بخونیمش.
برای خفن بودن (چون به نظرم این خفن ترین آدمه تو نسل و رشته‌ی خودش) لازم نیست ویژگی‌ خاصی داشته باشید جز اینکه تلاش کنید. با آروم خوندن هم می‌شه دونالد کنوث شد.
از طرف دیگه زندگی و کارهاش رو یکم دنبال کنید باز هم هیجان انگیزه. از سال ۱۹۷۵ ایمیل داشته با ۱۹۹۰. به مدت ۱۵ سال. احتمالا خیلیامون حتی به دنیا نیومده بودیم، خود ایمیل از ۱۹۷۱ شروع به کار کرده. اما سال ۱۹۹۰ تصمیم گرفته ازش استفاده نکنه و به همون روال پست ادامه بده.
چرا؟ به خاطر اینکه کارهای مهم دیگه داره به جز چک کردن ایمیل.
https://www-cs-faculty.stanford.edu/~knuth/email.html
https://shuvomoy.github.io/blogs/posts/Knuth-on-work-habits-and-problem-solving-and-happiness/

این مطلب جمع‌بندی نکات جالب از صجبت‌های کنوثه.
نوشته‌های ترمینالی
https://shuvomoy.github.io/blogs/posts/Knuth-on-work-habits-and-problem-solving-and-happiness/ این مطلب جمع‌بندی نکات جالب از صجبت‌های کنوثه.
I can't do technical stuff all the time. I've found that I can write only a certain number of pages a day before running out of steam. When I reach this maximum number, I have no more ideas that day. So certainly within a 24-hour period, not all of it is going to be equally creative. Working in the garden, pulling weeds and so on, is a good respite

درمورد بازدهی محدود در روز
نوشته‌های ترمینالی
https://shuvomoy.github.io/blogs/posts/Knuth-on-work-habits-and-problem-solving-and-happiness/ این مطلب جمع‌بندی نکات جالب از صجبت‌های کنوثه.
On unhappiness. "I mean, if you didn't worry, and if you didn't go through some spells and crises, then you'd be missing a part of life. Even though such things aren't pleasant when you're doing them, they are the defining experiences — things to be glad about in retrospect because they happened. Otherwise you might be guilty of not feeling guilty!

On the other hand I've noticed in myself that there were times when my body was telling me to be unhappy, yet I sometimes couldn't readily figure out a reason for any unhappiness. I knew that I was feeling "down," but sometimes I had to go back several months to recall anything that anybody had said to me that might still be making me feel bad. One day, when I realized how hard it was to find any reason for my current unhappiness, I thought, "Wait a minute. I bet this unhappiness is really something chemical, not actually caused by circumstances.*" I began to speculate that my body was programmed to be unhappy a certain percentage of the time, and that hormones or something were the real reason behind moments of mild depression."

درمورد ناراحت بودن
Point eight is enough. "In fact I've concluded that it's really a good thing for people not to be 100% happy. I've started to live in accordance with a philosophy that can be summed up in the phrase "Point eight is enough," meaning "0.8 is enough."

You might remember the TV show from the 70s called "Eight is Enough," about a family with eight children. That's the source of my new motto. I don't know that 0.8 is the right number, but I do believe that when I'm not feeling 100% happy, I shouldn't feel guilty or angry, or think that anything unusual is occurring. I shouldn't set 100% as the norm, without which there must be something wrong. Instead, I might just as well wait a little while, and I'll feel better. I won't make any important decisions about my life at a time when I'm feeling less than normally good.

درمورد آرمانگرایی