در وضعیت کنونی که پلتفرمهای داخلی، رسانه ملی و رسانههای رسمی از بازتاب «تکثر»های اجتماعی سیاسی جامعه ناتوانند؛ شبکههای اجتماعی بخش مهمی از بازنمایی و نمایندگی نشدن این سطوح از جامعه را جبران میکنند. #فیلترینگ دامنزدن به بحران #نانمایندگی است.
متوجهید؟
فقدان نمایندگی، نیرویِ گریز تکثرهای اجتماعی از مرکز را به سوی گسلهای اجتماعی سرریز میکند. تکثرها به میزانی که امکان بازتاب داشته باشند از گسلها دورتر شده و به مشارکت در ساخت امر اجتماعی نزدیک خواهند شد.
🔻درباره بحران نمایندگی ن.ک به اینجا
@tabagheh3_ir
متوجهید؟
فقدان نمایندگی، نیرویِ گریز تکثرهای اجتماعی از مرکز را به سوی گسلهای اجتماعی سرریز میکند. تکثرها به میزانی که امکان بازتاب داشته باشند از گسلها دورتر شده و به مشارکت در ساخت امر اجتماعی نزدیک خواهند شد.
🔻درباره بحران نمایندگی ن.ک به اینجا
@tabagheh3_ir
Forwarded from جامعه متعادل | مهدی تکلّو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚠️ سطوح ستمدیدگی و مظلومیت زنان
«در مسائل فعلىِ زنان کشور ما به اعتقاد من دو مسئله از همه مهمتر یا بگویید فوریتر و لازمالاهتمامتر از بقیّهی مسائل است {.....}. دوّم جلوگیری از ضعف و ستمزدگی زن در سطوح مختلف، ما زنانی داریم که ضعیفند و محرومند، زنانی داریم که ستمزده و مظلومند؛ باید جلوی این مظلومیّتها را گرفت. قوانین مهمّی لازم است که باید وجود داشته باشد، خُلقیّات لازمی وجود دارد که بایستی دنبال کرد که تحقّق پیدا کند، آداب و سننی لازم است وجود داشته باشد که زن در سطوح مختلفِ -من اینجا یادداشت کردهام- معاشرتی، جنسی، خانوادگی، فرهنگی و فکری دچار ستمزدگی نباشد. یعنی از مسائل کاملاً شخصی و خصوصی -یعنی مسائل جنسی- احتمال و امکان ستمزدگی زن و مظلومیّت زن وجود دارد، تا مسائل عمومیتر مثل مسائل معاشرتی، مسائل خانوادگی؛ که در مورد مسائل خانوادگی من اینجا یادداشت کردهام: احترام در چشم شوهر، در چشم فرزند، در چشم پدر، در چشم برادر. زن اگر چنانچه در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد.» ۱۳۹۲/۰۲/۲۱
@Mahdi_Takallou
«در مسائل فعلىِ زنان کشور ما به اعتقاد من دو مسئله از همه مهمتر یا بگویید فوریتر و لازمالاهتمامتر از بقیّهی مسائل است {.....}. دوّم جلوگیری از ضعف و ستمزدگی زن در سطوح مختلف، ما زنانی داریم که ضعیفند و محرومند، زنانی داریم که ستمزده و مظلومند؛ باید جلوی این مظلومیّتها را گرفت. قوانین مهمّی لازم است که باید وجود داشته باشد، خُلقیّات لازمی وجود دارد که بایستی دنبال کرد که تحقّق پیدا کند، آداب و سننی لازم است وجود داشته باشد که زن در سطوح مختلفِ -من اینجا یادداشت کردهام- معاشرتی، جنسی، خانوادگی، فرهنگی و فکری دچار ستمزدگی نباشد. یعنی از مسائل کاملاً شخصی و خصوصی -یعنی مسائل جنسی- احتمال و امکان ستمزدگی زن و مظلومیّت زن وجود دارد، تا مسائل عمومیتر مثل مسائل معاشرتی، مسائل خانوادگی؛ که در مورد مسائل خانوادگی من اینجا یادداشت کردهام: احترام در چشم شوهر، در چشم فرزند، در چشم پدر، در چشم برادر. زن اگر چنانچه در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد.» ۱۳۹۲/۰۲/۲۱
@Mahdi_Takallou
🔸استقلال، احتمال و پارانویای هویتی
🔻خیلی جدی مینویسند:
«یک سوال از دلواپسان کسب و کارهای اینستاگرامی: آیا احتمال اینکه اینستاگرام طبق تحریمهای آمریکا کسب و کارهای ایرانی را بیرون بریزند وجود ندارد؟! اگر این اتفاق افتاد پیشنهاد شما چیست؟!»
🔻سناریوهای امنیتی بر اساس دشمن و احتمال دشمنی طراحی میشود، آن هم بدبینانهترین احتمالها و این طبیعی است. مشکل آن است که نگرش امنیتی و «احتمال دشمن» از وضعی استثنایی، مدون و حداقلی فراتر رفته؛ بر سیاستهای فرهنگی و اجتماعی چیره شده و دستمایه ایجاد محدودیت برای مردم و جامعه گردد.
🔻ابتنای «امر سیاستی» و خطمشی (policy) بر «احتمالِ دشمنی» باعث میشود «واقعیت دشمنی» در سطح «امر سیاسی» و سیاست (politic) تضعیف شود.
🔻وقتی #استقلالخواهی از مدار «واقعیت» خارج شده و بر اساس «احتمال» و ایده موجب تحدید واقعیتِ اجتماعی (#آزادی) شود، نه فقط آزادی بلکه خود استقلال هم تضعیف میشود؛ چرا که خروجِ استقلالخواهی از مرز واقعیت/انتخاب اجتماعی، سبب اعمال «تحمیل» شده و «طغیان» را بر میانگیزاند.
🔻تفاوت #استقلالخواهی انقلاب اسلامی با بومیگراییِ #راست_افراطی چیست؟ استقلال به مثابه مقاومت در برابر دشمنی، برتریطلبی و #استکبار مطرح است در حالی که «بومیگرایی» (Nativism) نوعی پارانویای هویتی و واکنشی است در برابر «احتمال» دشمنی.
@tabagheh3_ir
[کلی نوشتم و منظور نویسنده آن توییت نیست.]
🔻 در این باره همچنین ن.ک به: این و این
🔻خیلی جدی مینویسند:
«یک سوال از دلواپسان کسب و کارهای اینستاگرامی: آیا احتمال اینکه اینستاگرام طبق تحریمهای آمریکا کسب و کارهای ایرانی را بیرون بریزند وجود ندارد؟! اگر این اتفاق افتاد پیشنهاد شما چیست؟!»
🔻سناریوهای امنیتی بر اساس دشمن و احتمال دشمنی طراحی میشود، آن هم بدبینانهترین احتمالها و این طبیعی است. مشکل آن است که نگرش امنیتی و «احتمال دشمن» از وضعی استثنایی، مدون و حداقلی فراتر رفته؛ بر سیاستهای فرهنگی و اجتماعی چیره شده و دستمایه ایجاد محدودیت برای مردم و جامعه گردد.
🔻ابتنای «امر سیاستی» و خطمشی (policy) بر «احتمالِ دشمنی» باعث میشود «واقعیت دشمنی» در سطح «امر سیاسی» و سیاست (politic) تضعیف شود.
🔻وقتی #استقلالخواهی از مدار «واقعیت» خارج شده و بر اساس «احتمال» و ایده موجب تحدید واقعیتِ اجتماعی (#آزادی) شود، نه فقط آزادی بلکه خود استقلال هم تضعیف میشود؛ چرا که خروجِ استقلالخواهی از مرز واقعیت/انتخاب اجتماعی، سبب اعمال «تحمیل» شده و «طغیان» را بر میانگیزاند.
🔻تفاوت #استقلالخواهی انقلاب اسلامی با بومیگراییِ #راست_افراطی چیست؟ استقلال به مثابه مقاومت در برابر دشمنی، برتریطلبی و #استکبار مطرح است در حالی که «بومیگرایی» (Nativism) نوعی پارانویای هویتی و واکنشی است در برابر «احتمال» دشمنی.
@tabagheh3_ir
[کلی نوشتم و منظور نویسنده آن توییت نیست.]
🔻 در این باره همچنین ن.ک به: این و این
Twitter
تفاوت #استقلالخواهی انقلاب اسلامی با بومیگراییِ #راست_افراطی چیست؟ استقلال به مثابه مقاومت در برابر دشمنی، برتریطلبی و #استکبار مطرح است در حالی که «بومیگرایی»(Nativism) نوعی پارانویای هویتی و واکنشی است در برابر «احتمال» دشمنی.
[منظورم نویسنده آن توییت…
[منظورم نویسنده آن توییت…
چند روز قبل، با ابلاغ بخشنامه بودجه ۱۴۰۲ روند تدوین این لایحه با مضمون عدالت و فلان و بهمان آغاز شد.
لازم است خاطر نشان گردد بر اساس قانون بودجه سال قبل دولت مکلف شده بود در صورت #حذف_ارز_ترجیحی، برای #جبران، کالاهای اساسی را به قیمت شهریور ۱۴۰۰ در اختیار مصرفکننده قرار دهد.
همچنین خاطر نشان میگردد دولت (سازمان برنامه و بودجه) در مرداد ۱۴۰۱ لایحهای برای اصلاح قانون بودجه ۱۴۰۱ به مجلس فرستاد که «به نرخ پایان شهریور ۱۴۰۰»، که یکی از اصلیترین تعهدات حمایتی و جبرانی دولت به جامعه است، از قانون بودجه ۱۴۰۱ حذف گردد. چنین اصطلاحی تا کنون تصویب نشده است.
ای کاش سازمان برنامه در تدوین بودجه ۱۴۰۲، «اصلاحات [تعدیل] ساختاری بر اساس آموزههای جریان اصلی» را متوقف کرده و عدم ایفای تعهدات دولت به #جامعه و نادیدهگرفتن ابعاد جبرانی و حمایتی حذف ارز ترجیحی را جبران کند.
#پیوست_عدالت
@tabagheh3_ir
لازم است خاطر نشان گردد بر اساس قانون بودجه سال قبل دولت مکلف شده بود در صورت #حذف_ارز_ترجیحی، برای #جبران، کالاهای اساسی را به قیمت شهریور ۱۴۰۰ در اختیار مصرفکننده قرار دهد.
همچنین خاطر نشان میگردد دولت (سازمان برنامه و بودجه) در مرداد ۱۴۰۱ لایحهای برای اصلاح قانون بودجه ۱۴۰۱ به مجلس فرستاد که «به نرخ پایان شهریور ۱۴۰۰»، که یکی از اصلیترین تعهدات حمایتی و جبرانی دولت به جامعه است، از قانون بودجه ۱۴۰۱ حذف گردد. چنین اصطلاحی تا کنون تصویب نشده است.
ای کاش سازمان برنامه در تدوین بودجه ۱۴۰۲، «اصلاحات [تعدیل] ساختاری بر اساس آموزههای جریان اصلی» را متوقف کرده و عدم ایفای تعهدات دولت به #جامعه و نادیدهگرفتن ابعاد جبرانی و حمایتی حذف ارز ترجیحی را جبران کند.
#پیوست_عدالت
@tabagheh3_ir
چارچوب تدوین پیوست عدالت.pdf
550.8 KB
🔸فایل پیوست یک تحقیق خوب از مرکز پژوهشهای مجلس درباره چارچوب تدوین #پیوست_عدالت است.
🔻بخشی از معرفی گزارش:
«در این نوشتار سعی بر آن است تا با رویکردی مستقل از سیاست و مصوبه خاص، چارچوبی برای نگارش پیوست عدالت پیشنهاد شود. گزارش پیش رو بر محور پاسخ به این سؤال تدوین شده است که برای رصد عدالت در پیشنهادهای سیاستی، چه مسائل اساسی و پرسش های کلانی را می بایست مورد توجه قرار داد و با غفلت از چه موضوعاتی، ابعادی از عدالت دچار چالش خواهد گشت.»
https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1748471
🔻بخشی از معرفی گزارش:
«در این نوشتار سعی بر آن است تا با رویکردی مستقل از سیاست و مصوبه خاص، چارچوبی برای نگارش پیوست عدالت پیشنهاد شود. گزارش پیش رو بر محور پاسخ به این سؤال تدوین شده است که برای رصد عدالت در پیشنهادهای سیاستی، چه مسائل اساسی و پرسش های کلانی را می بایست مورد توجه قرار داد و با غفلت از چه موضوعاتی، ابعادی از عدالت دچار چالش خواهد گشت.»
https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1748471
🔸درباره شرع، عرف و عدل؛ چارچوبی برای جمعبندی
[بخش ۱ از ۲]
🔻۱.حکومت دینی، آنچنان که در اندیشه امام خمینی طرح و در جریان ایده و نهضت انقلاب اسلامی دنبال شد، به معنای حکومت شرعی در برابر حکومت عرفی نیست. معنا و روایت انقلاب اسلامی از حکومت و دولت دینی، در برابر شریعتگرایی سلفی و طالبانی و عرفیگرایی سکولار قرار داشته و از حکومت دینی به معنای برقراری نوعی از تعادل در لحاظ شرع، عرف(مصلحت) و قانون دفاع میکند.
🔻۲. حکومت دینی در پی تعادل شرع و عرف (و قانون) است چون اساسا در لحظه این تعادل است که ممکن میشود. نه فقط در حدوث بلکه در بقا آن هم این تعادل مهم است. به این معنا که به هر اندازه از این تعادل کاسته شود، امکانهایش برای حکمرانی از میان میرود. به یک معنا حکمرانی یعنی کشف این تعادل و هنر حکمرانی، درک تجربههایی است که به کشف این نقطه تعادل کمک کند.
این تعادل نه فقط در حکومت و نظام که در خود انقلاب و نهضت هم بر قرار بود. همچنان که در تجربه انقلاب اسلامی ۵۷ و در خود انقلاب پیامبر اکرم(ص) نیز برقرار بود.
🔻۳. «حدی» از این تعادل در خود شرع هم لحاظ شده است. این «حد» به این منظور و بدان میزان است که شرع را ممکن کند. شرع و حتی عالیترین سرچشمه شرع که وحی است، در گفتگو با زمینه اجتماعی و عرف متولد میشود. این گفتگو به این معنا نیست که شرع و وحی از اطلاق شرع و وحی بودن دست بردارد و تختهبند زمینه و زمانه عرف شود اما بدین دلیل است که در تعامل با عرف است که شرع ممکن میشود.
اگر بخواهیم از باب تقریب به ذهن مثال بزنیم و عرف را همان مردم بدانیم، حاکمیت دین (یا همان شرع) منهای عرف (یا همان مردم)، عبارت است از داعش. این ایده صریح انقلاب اسلامی و از بنیانیترین استدلالهای آن است.
🔻۴. آیا آنچنان که گفته شده و همچنان میگویند حکومت دینی محکوم به شکست است؟ اگر حکومت دینی یعنی حکومت دین(شرع) منهای مردم(عرف)؛ این ایده نه فقط محکوم به شکست است، آنچنان که در تجربه قرون وسطا بوده، بلکه ایده انقلاب اسلامی ما را موظف میکند به تحقق دادن این شکست. حامیان ایده حکومت دینی به معنای تعادل و تعامل شرع، عرف و قانون که به اختصار «جمهوری اسلامی [ایران]» خوانده میشود، موظف و مکلف به هزیمت نظری و عملی آن چنان حکومتی هستند که به نام دین اما منهای مردم سر برآورده است.
این تکلیف فقط یک بحث نظری نیست، یک تاریخ تحقق یافته است. انقلاب اسلامی مهمترین الهامبخش و جمهوری اسلامی مهمترین تحقق بخش شکست ایده حکومت دینی منهای مردم، داعش بوده است.
به همین سیاق و معنا و مبنا، حکومت عرفی منهای دین، طاغوت، ضدیت با دین و هم محکوم به شکست است. بلکه افق انسان انقلاب اسلامی تحقق این شکست نیز هست. همچنان که خاستگاه آن شکست چنین رژیم طاغوتیای بود.
🔻۵. انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی فضیلتی است که در نقطه اعتدال نفی دو رذیلت، ممکن و واقع شده است؛ رذیلت دو حاکمیت: دین منهای مردم و مردم منهای دین. روشن است دستیابی به این فضیلت، آرزوی انقلاب اسلامی و ایده جمهوری اسلامی است. عمل با نیروی ناشی از نیل به این فضیلت و در میانه محدودیتها و نامطلوبیتها ممکن میشود. از این روی واقعیت همواره ترکیبی پیچیده و چند لایه از دین منهای مردم، مردم منهای دین و تحرک برای نفی این دو وضعیت به سوی فضیلت است.
از این رو جا دارد در میانه شهرآشوب کنونی با تمام وجود صلا زنیم که ایده انقلاب اسلامی و سازه اجتماعی برآمده از این ایده، یعنی جمهوری اسلامی مهمترین و از نظر تاریخی و اجتماعی تنها امکان ما برای تحقق فضیلت است و کاستن از ارج این امکان، اگر از سر بیمیلی به فضیلت نباشد، گاهی سر به بلاهت سر میزند و به تن ندادن به این پیچیدگیهای واقعیت.
🔻۶. به همان معیار که حکومت دین منهای مردم، دینی نیست؛ حکومت مردم منهای دین نیز مردمی و در موقعیت اجتماعی و تاریخی ما ممکن نیست. طی سه دهه اخیر، بخش مهمی از بسط سرمایهداری در ایران مرهون این نامردمیهای حکمرانی است که به نام لیبرال دموکراسی (لیبرال سرمایهداری) ترویج شد. اگر چه دین منهای مردم هم با استنباطهای اخباری، کم به بسط سرمایهداری سرویس نداده است.
🔻۷.اعتدال و فضیلت، شرع و عرف و قانون مهم است اما مسئله عدالتخواهی، اولویت عدالت اجتماعی و برابری حقوق و فرصتهاست. ایده عدالتخواهی، در اواخر دهه هفتاد، از خاکستری که چپ و راست بر چهره انقلاب اسلامی پاچیده برخاست و تبدیل به یک جنبش شد. در این ایده، عدالت البته به معانی کلی همچون قرار دادن هر چیز در جای خودش بازگشت داشت اما مهم این بود که این مسیر را با اولویت قسط میفهمید و همچنان اولویت همان است که بود.
بخش دوم
@tabagheh3_ir
[بخش ۱ از ۲]
🔻۱.حکومت دینی، آنچنان که در اندیشه امام خمینی طرح و در جریان ایده و نهضت انقلاب اسلامی دنبال شد، به معنای حکومت شرعی در برابر حکومت عرفی نیست. معنا و روایت انقلاب اسلامی از حکومت و دولت دینی، در برابر شریعتگرایی سلفی و طالبانی و عرفیگرایی سکولار قرار داشته و از حکومت دینی به معنای برقراری نوعی از تعادل در لحاظ شرع، عرف(مصلحت) و قانون دفاع میکند.
🔻۲. حکومت دینی در پی تعادل شرع و عرف (و قانون) است چون اساسا در لحظه این تعادل است که ممکن میشود. نه فقط در حدوث بلکه در بقا آن هم این تعادل مهم است. به این معنا که به هر اندازه از این تعادل کاسته شود، امکانهایش برای حکمرانی از میان میرود. به یک معنا حکمرانی یعنی کشف این تعادل و هنر حکمرانی، درک تجربههایی است که به کشف این نقطه تعادل کمک کند.
این تعادل نه فقط در حکومت و نظام که در خود انقلاب و نهضت هم بر قرار بود. همچنان که در تجربه انقلاب اسلامی ۵۷ و در خود انقلاب پیامبر اکرم(ص) نیز برقرار بود.
🔻۳. «حدی» از این تعادل در خود شرع هم لحاظ شده است. این «حد» به این منظور و بدان میزان است که شرع را ممکن کند. شرع و حتی عالیترین سرچشمه شرع که وحی است، در گفتگو با زمینه اجتماعی و عرف متولد میشود. این گفتگو به این معنا نیست که شرع و وحی از اطلاق شرع و وحی بودن دست بردارد و تختهبند زمینه و زمانه عرف شود اما بدین دلیل است که در تعامل با عرف است که شرع ممکن میشود.
اگر بخواهیم از باب تقریب به ذهن مثال بزنیم و عرف را همان مردم بدانیم، حاکمیت دین (یا همان شرع) منهای عرف (یا همان مردم)، عبارت است از داعش. این ایده صریح انقلاب اسلامی و از بنیانیترین استدلالهای آن است.
🔻۴. آیا آنچنان که گفته شده و همچنان میگویند حکومت دینی محکوم به شکست است؟ اگر حکومت دینی یعنی حکومت دین(شرع) منهای مردم(عرف)؛ این ایده نه فقط محکوم به شکست است، آنچنان که در تجربه قرون وسطا بوده، بلکه ایده انقلاب اسلامی ما را موظف میکند به تحقق دادن این شکست. حامیان ایده حکومت دینی به معنای تعادل و تعامل شرع، عرف و قانون که به اختصار «جمهوری اسلامی [ایران]» خوانده میشود، موظف و مکلف به هزیمت نظری و عملی آن چنان حکومتی هستند که به نام دین اما منهای مردم سر برآورده است.
این تکلیف فقط یک بحث نظری نیست، یک تاریخ تحقق یافته است. انقلاب اسلامی مهمترین الهامبخش و جمهوری اسلامی مهمترین تحقق بخش شکست ایده حکومت دینی منهای مردم، داعش بوده است.
به همین سیاق و معنا و مبنا، حکومت عرفی منهای دین، طاغوت، ضدیت با دین و هم محکوم به شکست است. بلکه افق انسان انقلاب اسلامی تحقق این شکست نیز هست. همچنان که خاستگاه آن شکست چنین رژیم طاغوتیای بود.
🔻۵. انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی فضیلتی است که در نقطه اعتدال نفی دو رذیلت، ممکن و واقع شده است؛ رذیلت دو حاکمیت: دین منهای مردم و مردم منهای دین. روشن است دستیابی به این فضیلت، آرزوی انقلاب اسلامی و ایده جمهوری اسلامی است. عمل با نیروی ناشی از نیل به این فضیلت و در میانه محدودیتها و نامطلوبیتها ممکن میشود. از این روی واقعیت همواره ترکیبی پیچیده و چند لایه از دین منهای مردم، مردم منهای دین و تحرک برای نفی این دو وضعیت به سوی فضیلت است.
از این رو جا دارد در میانه شهرآشوب کنونی با تمام وجود صلا زنیم که ایده انقلاب اسلامی و سازه اجتماعی برآمده از این ایده، یعنی جمهوری اسلامی مهمترین و از نظر تاریخی و اجتماعی تنها امکان ما برای تحقق فضیلت است و کاستن از ارج این امکان، اگر از سر بیمیلی به فضیلت نباشد، گاهی سر به بلاهت سر میزند و به تن ندادن به این پیچیدگیهای واقعیت.
🔻۶. به همان معیار که حکومت دین منهای مردم، دینی نیست؛ حکومت مردم منهای دین نیز مردمی و در موقعیت اجتماعی و تاریخی ما ممکن نیست. طی سه دهه اخیر، بخش مهمی از بسط سرمایهداری در ایران مرهون این نامردمیهای حکمرانی است که به نام لیبرال دموکراسی (لیبرال سرمایهداری) ترویج شد. اگر چه دین منهای مردم هم با استنباطهای اخباری، کم به بسط سرمایهداری سرویس نداده است.
🔻۷.اعتدال و فضیلت، شرع و عرف و قانون مهم است اما مسئله عدالتخواهی، اولویت عدالت اجتماعی و برابری حقوق و فرصتهاست. ایده عدالتخواهی، در اواخر دهه هفتاد، از خاکستری که چپ و راست بر چهره انقلاب اسلامی پاچیده برخاست و تبدیل به یک جنبش شد. در این ایده، عدالت البته به معانی کلی همچون قرار دادن هر چیز در جای خودش بازگشت داشت اما مهم این بود که این مسیر را با اولویت قسط میفهمید و همچنان اولویت همان است که بود.
بخش دوم
@tabagheh3_ir
🔸درباره شرع، عرف و عدل؛ چارچوبی برای جمعبندی
[بخش ۲ از ۲]
🔻[ادامه ۷]. در تجربه معاصر فکر اسلامی، در ایران و در جهان عرب، مسائلی همچون نسبت شرع و عرف، عقل و دین، علم و دین ، آزادی و دین، زن و دین و مانند آن، که جملگی ذیل «حرف مفت دوگانه سنت و تجدد» بازتولید شدهاند، از اصلیترین رهزنان #عدالتخواهی اجتماعی بودهاند که بخش مهمی از دینامیسم اجتماعی عدالتخواهی را از وادی اقدام و دگرگونی اجتماعی به در برده و به ورطه آکادمسینها و روشنفکرهایی کشانده است. وادی متفکرانی که کل یوم به منولوگهایی انتزاعی، هرمنوتیکی و یا حداکثر تاریخی مشغول هستند و این حاشیهپردازی معرفتشناختی آنان، نقدی است غیر از نارساییهای روششناختی آنان که اغلب خود را در پرداخت غلط، مبانی لرزان قضاوتهای بسیط بسیاری از این عدالتخواهان سابق و اندیشمندان لاحق در این حوزهها نشان میدهد. تجربه جنبش الیسار الاسلامی و حسن حنفی پیش روی نسل ماست.
🔻۸. به رسانه و بیانیه باشد و سوژگی مجازی و فالوئریسم باشد، میشود در فاصله چند روز از نقطه «جمعی از عدالتخواهان» به جایگاهی رسید که به نام کل «عدالتخواهان» بیانیه صادر کنیم. مسئله اما این جاست که عدالتخواهی هنوز آنچنان بیمعنا نشده است بتوان روی آن را از مستضعفین برگرداند و حول مسائل دیگری مهندسی مجدد کرد.
مسائلی همچون دستگیری فلان مسئول سابق و سیاست(زده)مدار کنونی و غیره. عدالت قضایی البته مهم است اما نه آن چنان عدالت اجتماعی را از اولویت بیاندازد. مشکلات قضاییِ آنانی که جادهصافکنهای لیبرال سرمایهداری بودهاند، مسئله خودشان است و در جای خود مهم. مسئلههای مستضعفان اما مسئله همه ما و مسئلهای عدالتخواهانه است.
عدالتخواهی حتما مستلزم آزادیخواهی و همبسته با معنویتخواهی است اما هر چیزی، و اغلب چیزهای ترند شده را به نام عدالتخواهی دنبال کردن، تهی کردن عدالتخواهی از معناست. تهیشدن لفظ از معنا، کلمه را کالا و کنشگری را دکانداری میکند.
🔻 ۹. امروز جمهوری اسلامی که تنها امکان تاریخی ما برای تحقق تعادل میان اسلامیت و شرع با عرف، مردم و جمهوریت است، از سوی دو نیرو تحت فشار قرار دارد: نخست نیروی عرفگرایِ منهای شریعت که مستظهر به مناسبات سرمایهداری جهانی است و از زن یک ابژه جنسی ناپوشیده میفهمد و دیگری نیروی شرعگرایی منهای جامعه، که خود را نماینده سنت اسلامی معرفی میکند و از زن یک ابژه جنسی پوشیده میفهمد. ذیل نیروی نخست، مناسبات اجتماعی و اقتصادی به شکلی مستمر در حال کاپیتالیزاسیون است و نیروی دوم به شکلی مستمر در حال تربیت «مُشتی انسان متعصب لجوج» است که به زودی با هر که غیر آنان است «اتمام حجت» میکنند. نیرویی که با «پرخاشگویی» به شکلی مستمر به بازتولید تنفر از دین مشغول است.
شاید از بخت نسل ماست که به جای مطهری و بهشتی و طالقانی و شهید صدر و امام صدر، افرادی مشابه طرف و بلکه اطراف مقابل مباحثه شهید مطهری در «مسئله حجاب»، صورت پر هیاهوی سخنگویی دین در زمانه ما شدهاند.
شاید از بخت فروبسته تفکر اسلامی در زمانه ماست که اکنون همچون خامنهای بزرگ را در محراب و بر منبر ندارد تا از طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن بگوید و کسی برای او از توحید بیروح و روح توحید و از جامعه توحیدی و از استلزامات اجتماعی توحید حرف نمیزند. شاید از بخت برگشته زمانه ماست که در امت واحده از شرق به پا نخواسته بلکه این امارت اسلامی و اسلام طالبانی است که از شرق برخاسته است!
با این همه، این بزرگترین و غیر قابل تکرارترین بخت زمانه ماست که انسانی به بزرگی خامنهای را در ردای رهبری خویش میبیند و کینه و نفرت وندالیستهای خیابانی و ویرانیطلبان ایرانی از او در فراز است.
ما که با تأسی از امام امت به پرخاشگویی منبریها معترضیم اما فراموش نمیکنیم سالها قبل از پیدایش داعش، نیروی از داعش هولناکتر را در کوچههای شهرهامان تجربه کردیم. کسانی که برای عملیات مهندسی اجتماعی انسانها را میربودند و شکنجه میکردند: نیای فاشیسم و تروریسم ایرانی.
انقلاب اسلامی ایرانِ اکنون، یعنی اجازه ندهیم ایران، اسلام و انقلاب در این دیالکتیک خشم و نفرت ویران شود. برای این کار و در برابر اینان مقاومت خواهیم کرد، لازم باشد کوچه به کوچه. پایان
@tabagheh3_ir
[بخش ۲ از ۲]
🔻[ادامه ۷]. در تجربه معاصر فکر اسلامی، در ایران و در جهان عرب، مسائلی همچون نسبت شرع و عرف، عقل و دین، علم و دین ، آزادی و دین، زن و دین و مانند آن، که جملگی ذیل «حرف مفت دوگانه سنت و تجدد» بازتولید شدهاند، از اصلیترین رهزنان #عدالتخواهی اجتماعی بودهاند که بخش مهمی از دینامیسم اجتماعی عدالتخواهی را از وادی اقدام و دگرگونی اجتماعی به در برده و به ورطه آکادمسینها و روشنفکرهایی کشانده است. وادی متفکرانی که کل یوم به منولوگهایی انتزاعی، هرمنوتیکی و یا حداکثر تاریخی مشغول هستند و این حاشیهپردازی معرفتشناختی آنان، نقدی است غیر از نارساییهای روششناختی آنان که اغلب خود را در پرداخت غلط، مبانی لرزان قضاوتهای بسیط بسیاری از این عدالتخواهان سابق و اندیشمندان لاحق در این حوزهها نشان میدهد. تجربه جنبش الیسار الاسلامی و حسن حنفی پیش روی نسل ماست.
🔻۸. به رسانه و بیانیه باشد و سوژگی مجازی و فالوئریسم باشد، میشود در فاصله چند روز از نقطه «جمعی از عدالتخواهان» به جایگاهی رسید که به نام کل «عدالتخواهان» بیانیه صادر کنیم. مسئله اما این جاست که عدالتخواهی هنوز آنچنان بیمعنا نشده است بتوان روی آن را از مستضعفین برگرداند و حول مسائل دیگری مهندسی مجدد کرد.
مسائلی همچون دستگیری فلان مسئول سابق و سیاست(زده)مدار کنونی و غیره. عدالت قضایی البته مهم است اما نه آن چنان عدالت اجتماعی را از اولویت بیاندازد. مشکلات قضاییِ آنانی که جادهصافکنهای لیبرال سرمایهداری بودهاند، مسئله خودشان است و در جای خود مهم. مسئلههای مستضعفان اما مسئله همه ما و مسئلهای عدالتخواهانه است.
عدالتخواهی حتما مستلزم آزادیخواهی و همبسته با معنویتخواهی است اما هر چیزی، و اغلب چیزهای ترند شده را به نام عدالتخواهی دنبال کردن، تهی کردن عدالتخواهی از معناست. تهیشدن لفظ از معنا، کلمه را کالا و کنشگری را دکانداری میکند.
🔻 ۹. امروز جمهوری اسلامی که تنها امکان تاریخی ما برای تحقق تعادل میان اسلامیت و شرع با عرف، مردم و جمهوریت است، از سوی دو نیرو تحت فشار قرار دارد: نخست نیروی عرفگرایِ منهای شریعت که مستظهر به مناسبات سرمایهداری جهانی است و از زن یک ابژه جنسی ناپوشیده میفهمد و دیگری نیروی شرعگرایی منهای جامعه، که خود را نماینده سنت اسلامی معرفی میکند و از زن یک ابژه جنسی پوشیده میفهمد. ذیل نیروی نخست، مناسبات اجتماعی و اقتصادی به شکلی مستمر در حال کاپیتالیزاسیون است و نیروی دوم به شکلی مستمر در حال تربیت «مُشتی انسان متعصب لجوج» است که به زودی با هر که غیر آنان است «اتمام حجت» میکنند. نیرویی که با «پرخاشگویی» به شکلی مستمر به بازتولید تنفر از دین مشغول است.
شاید از بخت نسل ماست که به جای مطهری و بهشتی و طالقانی و شهید صدر و امام صدر، افرادی مشابه طرف و بلکه اطراف مقابل مباحثه شهید مطهری در «مسئله حجاب»، صورت پر هیاهوی سخنگویی دین در زمانه ما شدهاند.
شاید از بخت فروبسته تفکر اسلامی در زمانه ماست که اکنون همچون خامنهای بزرگ را در محراب و بر منبر ندارد تا از طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن بگوید و کسی برای او از توحید بیروح و روح توحید و از جامعه توحیدی و از استلزامات اجتماعی توحید حرف نمیزند. شاید از بخت برگشته زمانه ماست که در امت واحده از شرق به پا نخواسته بلکه این امارت اسلامی و اسلام طالبانی است که از شرق برخاسته است!
با این همه، این بزرگترین و غیر قابل تکرارترین بخت زمانه ماست که انسانی به بزرگی خامنهای را در ردای رهبری خویش میبیند و کینه و نفرت وندالیستهای خیابانی و ویرانیطلبان ایرانی از او در فراز است.
ما که با تأسی از امام امت به پرخاشگویی منبریها معترضیم اما فراموش نمیکنیم سالها قبل از پیدایش داعش، نیروی از داعش هولناکتر را در کوچههای شهرهامان تجربه کردیم. کسانی که برای عملیات مهندسی اجتماعی انسانها را میربودند و شکنجه میکردند: نیای فاشیسم و تروریسم ایرانی.
انقلاب اسلامی ایرانِ اکنون، یعنی اجازه ندهیم ایران، اسلام و انقلاب در این دیالکتیک خشم و نفرت ویران شود. برای این کار و در برابر اینان مقاومت خواهیم کرد، لازم باشد کوچه به کوچه. پایان
@tabagheh3_ir
Forwarded from محمد مهدی فاطمی صدر
اینها که عدل و عرف را در عرض شرع مینهند، خود را نیز خدایانی در عرض الله میدانند؟ یا چه...
الان سطح دعواها آنقدر نازل شده که ارزش توجه ندارد؛ اما در اوج دعواهای آخر دهه ۷۰، در اوج سخنرانی آقاجری و ادعای ارتداد و اعدام او، باز هم کلیت آرایش صحنه را سرکاری میدانستیم و بیتفاوت بودیم.
مسئله را #عدالت_اجتماعی میدانستیم و این چنین بود که #عدالتخواهی تبدیل شد به یک حرکت.
#روایت_جنبش_عدالتخواه
@tabagheh3_ir
مسئله را #عدالت_اجتماعی میدانستیم و این چنین بود که #عدالتخواهی تبدیل شد به یک حرکت.
#روایت_جنبش_عدالتخواه
@tabagheh3_ir
Forwarded from انسان انقلاب اسلامی
🟢⚪️🔴هشتمین دوره معرفتی "انسان انقلاب اسلامی"🟢⚪️🔴
💠 محمدصادق شهبازی
جمهوریت و حق اعتراض
💠 حسین درودیان
تحلیل اولویتهای اقتصادی دولت
🕒زمان: پنجشنبه، ۵ آبان ۱۴۰۱؛ساعت ۱۴ تا ۱۷
📌مکان: خیابان ۱۶ آذر، پلاک ۶۰، حسینیه هنر
🌐 پخش زنده از پلتفرم اسکایروم
(برگزارکنندگان: آرمان دانشگاه تهران و مجمع حزبالله دانشگاه علم و صنعت)
@ensanenghelabeslami
💠 محمدصادق شهبازی
جمهوریت و حق اعتراض
💠 حسین درودیان
تحلیل اولویتهای اقتصادی دولت
🕒زمان: پنجشنبه، ۵ آبان ۱۴۰۱؛ساعت ۱۴ تا ۱۷
📌مکان: خیابان ۱۶ آذر، پلاک ۶۰، حسینیه هنر
🌐 پخش زنده از پلتفرم اسکایروم
(برگزارکنندگان: آرمان دانشگاه تهران و مجمع حزبالله دانشگاه علم و صنعت)
@ensanenghelabeslami
🔸امر اجتماعی با سزارین امنیتی متولد نمیشود
(اندکی در نقدِ نسبتِ برنامه اجتماعی و تدبیر امنیتی)
این متن را چندروز پیش در حاشیه یادداشتی که از جانب یکی از مشاوران ریاست مجلس منتشر شده بود، نوشتم اما چون چندان مهم نبود در یادداشتهای روزانه آرشیو کردم. امروز موضع مشابهی از سوی ریاست مجلس نشان داد مسئله احتمالاً کمی جدی باشد. انتشار آن را خالی از فایده ندیدم:
🔻در صفحه شخصی فردی که دیدگاههای بخش مهمی از صاحبان قدرت را بازتاب میدهد دیدم که در ضمن یک مطلب طولانی نوشته بود:
«در این روزها من از نزدیک دیده ام ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحث های بسیار پر حرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود. میدانند و میدانیم بدون یک برنامه اجتماعی، تدبیر امنیتی عقیم می ماند.»
🔻شاید این موارد اشتباههایی موردی و نگارشی از نویسنده جملات فوق باشد، اما در کل دو نکته جالب توجه است: یکی این که اگر روزی حکمرانان سخن از «اصلاح» و «برنامه اجتماعی» به میان بیاورند، آن روز به راحتی به دست نخواهد آمد. آن روز «این روزها» است و از پس چهل روز دشوار فراخواهد رسید. دیگر این که ایدههای اصلاحگرایانه به عنوان «شرط عقیم نماندن تدبیر امنیتی» مطرح است نه به مثابه یک ایده اصیل!
این دو مشخصه بارز تفوق تفکر ثباتگرا و نظمگراست.
🔻در واقع نتیجه مهم تابع و وابسته بودن «برنامه اجتماعی» به «تدبیر امنیتی» این است تغییر و اصلاح بیش از آن که یک روند مستمر در شیوههای حکمرانی و قانونگذاری باشد، یک امر خلاف عادت است که در «این روزها» و پس از چهل روز اعتراض پدیدار میشود آن هم در ناکجاآبادی به نام «ذهن سیستم».
دیگر این که ثباتگرایی اگر هم «در ذهن» خود به تغییر و اصلاح بیشتر از «سرکوب»(کذا فیالاصل!) فکر کند، برای «عقیم نبودن تدبیرهای امنیتی» است که به آن فکر میکند و نه بیشتر. بنابراین تدبیر امنیتی نه فقط تولد این گونه از اصلاح اجتماعی که مرزهای زندگی آن را نیز تعیین میکند. چنین اصلاحی چندان مؤثر نخواهد بود.
🔻 ثباتگرایی و محافظهکاری امنیتگرا با تفوق نظم و ثبات بر پویایی اجتماعی، در «عمل» بر ضد ثبات و امنیت عمل میکند. این نگرش خود در سلسله شرایطی قرار دارد که وضع موجود را به وجود آورده، امکان تغییر را کُشته و به دامن براندازان کشانده است و منطق اصلاح حکم میکند بانیان وضع موجود امکان اصلاح آن را نداشته باشند یا دست کم در انتهای صف اصلاح باشند.
🔻آیا اتخاذ این موضع از جانب برخی حکمرانان بد است؟ حتما نسبت به ایده راست افراطی که همه یا اغلب وضعیتهای موجود را خاکریزی هویتی اعتقادی و غیرقابل تغییر میپندارد و به عنوان نمونه به کمتر از قطع اینترنت و ملی شدن ارتباطات راضی نیست، بهتر است. مسئله فقط این جاست که این تفکر به رغم سرویس مستمر به اشرافیت در عینیت جامعه، ایدههای اصلاحگرایانهشان اغلب از «ذهن سیستم» فراتر نمیرود.
🔻در آخر و برای بار دیگر: میدانند و میدانیم که برنامه اجتماعی و اصلاحخواهانه به شرطی ممکن خواهد بود و خارج از ذهن سیستم، در عینیت متولد خواهد شد که اصیل باشد، نه پیوست اجتماعی یک برنامه امنیتی و برای عقیم نبودن آن. سپردن همه امور از پوشش تا پارلمان به پلیس و پاسبان، مولّد وضع کنونی است و نمیتواند مصلح آن باشد. امر اجتماعی به شکلی طبیعی متولد میشود نه با سزارین امنیتی.
@tabagheh3_ir
(اندکی در نقدِ نسبتِ برنامه اجتماعی و تدبیر امنیتی)
این متن را چندروز پیش در حاشیه یادداشتی که از جانب یکی از مشاوران ریاست مجلس منتشر شده بود، نوشتم اما چون چندان مهم نبود در یادداشتهای روزانه آرشیو کردم. امروز موضع مشابهی از سوی ریاست مجلس نشان داد مسئله احتمالاً کمی جدی باشد. انتشار آن را خالی از فایده ندیدم:
🔻در صفحه شخصی فردی که دیدگاههای بخش مهمی از صاحبان قدرت را بازتاب میدهد دیدم که در ضمن یک مطلب طولانی نوشته بود:
«در این روزها من از نزدیک دیده ام ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحث های بسیار پر حرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود. میدانند و میدانیم بدون یک برنامه اجتماعی، تدبیر امنیتی عقیم می ماند.»
🔻شاید این موارد اشتباههایی موردی و نگارشی از نویسنده جملات فوق باشد، اما در کل دو نکته جالب توجه است: یکی این که اگر روزی حکمرانان سخن از «اصلاح» و «برنامه اجتماعی» به میان بیاورند، آن روز به راحتی به دست نخواهد آمد. آن روز «این روزها» است و از پس چهل روز دشوار فراخواهد رسید. دیگر این که ایدههای اصلاحگرایانه به عنوان «شرط عقیم نماندن تدبیر امنیتی» مطرح است نه به مثابه یک ایده اصیل!
این دو مشخصه بارز تفوق تفکر ثباتگرا و نظمگراست.
🔻در واقع نتیجه مهم تابع و وابسته بودن «برنامه اجتماعی» به «تدبیر امنیتی» این است تغییر و اصلاح بیش از آن که یک روند مستمر در شیوههای حکمرانی و قانونگذاری باشد، یک امر خلاف عادت است که در «این روزها» و پس از چهل روز اعتراض پدیدار میشود آن هم در ناکجاآبادی به نام «ذهن سیستم».
دیگر این که ثباتگرایی اگر هم «در ذهن» خود به تغییر و اصلاح بیشتر از «سرکوب»(کذا فیالاصل!) فکر کند، برای «عقیم نبودن تدبیرهای امنیتی» است که به آن فکر میکند و نه بیشتر. بنابراین تدبیر امنیتی نه فقط تولد این گونه از اصلاح اجتماعی که مرزهای زندگی آن را نیز تعیین میکند. چنین اصلاحی چندان مؤثر نخواهد بود.
🔻 ثباتگرایی و محافظهکاری امنیتگرا با تفوق نظم و ثبات بر پویایی اجتماعی، در «عمل» بر ضد ثبات و امنیت عمل میکند. این نگرش خود در سلسله شرایطی قرار دارد که وضع موجود را به وجود آورده، امکان تغییر را کُشته و به دامن براندازان کشانده است و منطق اصلاح حکم میکند بانیان وضع موجود امکان اصلاح آن را نداشته باشند یا دست کم در انتهای صف اصلاح باشند.
🔻آیا اتخاذ این موضع از جانب برخی حکمرانان بد است؟ حتما نسبت به ایده راست افراطی که همه یا اغلب وضعیتهای موجود را خاکریزی هویتی اعتقادی و غیرقابل تغییر میپندارد و به عنوان نمونه به کمتر از قطع اینترنت و ملی شدن ارتباطات راضی نیست، بهتر است. مسئله فقط این جاست که این تفکر به رغم سرویس مستمر به اشرافیت در عینیت جامعه، ایدههای اصلاحگرایانهشان اغلب از «ذهن سیستم» فراتر نمیرود.
🔻در آخر و برای بار دیگر: میدانند و میدانیم که برنامه اجتماعی و اصلاحخواهانه به شرطی ممکن خواهد بود و خارج از ذهن سیستم، در عینیت متولد خواهد شد که اصیل باشد، نه پیوست اجتماعی یک برنامه امنیتی و برای عقیم نبودن آن. سپردن همه امور از پوشش تا پارلمان به پلیس و پاسبان، مولّد وضع کنونی است و نمیتواند مصلح آن باشد. امر اجتماعی به شکلی طبیعی متولد میشود نه با سزارین امنیتی.
@tabagheh3_ir
طبقه سه| مجتبی نامخواه
🔸امر اجتماعی با سزارین امنیتی متولد نمیشود (اندکی در نقدِ نسبتِ برنامه اجتماعی و تدبیر امنیتی) این متن را چندروز پیش در حاشیه یادداشتی که از جانب یکی از مشاوران ریاست مجلس منتشر شده بود، نوشتم اما چون چندان مهم نبود در یادداشتهای روزانه آرشیو کردم. امروز…
هر وقت با ایدهای مواجه شدیم که پسوند یا پیشوند «نو» داشت، بیش و پیش از آن که به نظر گوینده درباره امر نو گوش فرا دهیم، نظر او درباره چند و چون امر کهنه را بپرسیم.
آیا صراحت و صداقت عبور از مضامین، روندها، ساختارها و نیروهای امر کهنه را دارد؟
#حکمرانی_نو
#نواصولگرایی
آیا صراحت و صداقت عبور از مضامین، روندها، ساختارها و نیروهای امر کهنه را دارد؟
#حکمرانی_نو
#نواصولگرایی
طبقه سه| مجتبی نامخواه
هر وقت با ایدهای مواجه شدیم که پسوند یا پیشوند «نو» داشت، بیش و پیش از آن که به نظر گوینده درباره امر نو گوش فرا دهیم، نظر او درباره چند و چون امر کهنه را بپرسیم. آیا صراحت و صداقت عبور از مضامین، روندها، ساختارها و نیروهای امر کهنه را دارد؟ #حکمرانی_نو…
«کهنه رو به مرگ است و نو ناتوان از زاده شدن».
آن فیلسوف این را در تعریف بحران گفته بود.
پرسش اما این است: شرایطی که کهنه رو به مرگ است، نو ناتوان از زاده شدن است و کهنه در پی زادن امر نو است، چیست؟
آن فیلسوف این را در تعریف بحران گفته بود.
پرسش اما این است: شرایطی که کهنه رو به مرگ است، نو ناتوان از زاده شدن است و کهنه در پی زادن امر نو است، چیست؟
محدود کردن روابط اجتماعی، از جمله محدودیت فضای مجازی میتواند محدودیتی ضروری بوده و از طریق قانونی اعمال شود یا محدودیت غیر ضروری و غیرقانونی باشد. تفاوت این دو چیست؟
اصل ۷۹ قانون اساسی توضیح میدهد: محدودیتهای اضطراری باید موقت بوده و به تصویب مجلس برسد.
قانون اساسی میتوانست بگوید تصویب مجلس و موقت بودن لازم نیست و مشاوره یک شورای ۶ نفره کافی است. این کار را نکردند تا بحران نمایندگی پیش نیاید. #نانمایندگی ریشه بسیاری از اعتراضها سپس شورشها و آنگاه خشونتهای اجتماعی و زبانی است.
دامنزدن به بحران نمایندگی کمک به امنیت است؟
@tabagheh3_ir
اصل ۷۹ قانون اساسی توضیح میدهد: محدودیتهای اضطراری باید موقت بوده و به تصویب مجلس برسد.
قانون اساسی میتوانست بگوید تصویب مجلس و موقت بودن لازم نیست و مشاوره یک شورای ۶ نفره کافی است. این کار را نکردند تا بحران نمایندگی پیش نیاید. #نانمایندگی ریشه بسیاری از اعتراضها سپس شورشها و آنگاه خشونتهای اجتماعی و زبانی است.
دامنزدن به بحران نمایندگی کمک به امنیت است؟
@tabagheh3_ir
Forwarded from Sharif Lakzaei (sharif lakzaei)
1_1920431840.pdf
213.3 KB
خوانش روزامد فلسفه سیاسی اسلامی
نگاهی به تلاش های علمی مرحوم استاد #علیرضا_صدرا
#شریف_لک_زایی
روزنامه فرهیختگان، نهم آبان ۱۴۰۱
فایل پی دی اف
نگاهی به تلاش های علمی مرحوم استاد #علیرضا_صدرا
#شریف_لک_زایی
روزنامه فرهیختگان، نهم آبان ۱۴۰۱
فایل پی دی اف
توییت:
این ایام، دومین سالگرد دکتر محمد حسین جمشیدی است.
محققی که صاحب یک برنامه فکری دقیق، پیشرو و ضروری بود.
در شرایط بیماری همهگیر، این متفکر و برنامه پژوهشی او هیچگاه آن چنان که باید تجلیل و تحلیل نشد.
تأکید بر «تغییر و انقلاب»، «نظریه عدالت» و «سنت فکری اسلامی کلاسیک و معاصر» سه بُعد مهم پروژه فکری ایشان بود.
@tabagheh3_ir
این ایام، دومین سالگرد دکتر محمد حسین جمشیدی است.
محققی که صاحب یک برنامه فکری دقیق، پیشرو و ضروری بود.
در شرایط بیماری همهگیر، این متفکر و برنامه پژوهشی او هیچگاه آن چنان که باید تجلیل و تحلیل نشد.
تأکید بر «تغییر و انقلاب»، «نظریه عدالت» و «سنت فکری اسلامی کلاسیک و معاصر» سه بُعد مهم پروژه فکری ایشان بود.
@tabagheh3_ir