مهندسی نرم‌افزار - Software Inside
162 subscribers
6 photos
10 links
جایی برای گفت‌و‌گو در مورد نرم‌افزار، مهندسی، برنامه نویسی
Download Telegram
#مطلب

The Part of PostgreSQL We Hate the Most
https://www.cs.cmu.edu/~pavlo/blog/2023/04/the-part-of-postgresql-we-hate-the-most.html

قسمت‌هایی از پستگرس که ازشون متنفریم! این روزا پستگرس تبدیل شده به یکی از محبوب‌ترین دیتابیس‌های رابطه‌ای و روز به روز هم داره به محبوبیتش اضافه میشه اما این بدین معنی نیست که پستگرس مشکلی نداره :)
داخل پستگرس یه مفهومی داریم به اسم MVCC که کمک می‌کنه تراکنش‌های مختلف به صورت همزمان داخل پایگاه داده اجرا بشن بدون اینکه روی داده‌های هم‌دیگه اثر بذارن و isolation رو نقض کنن.
این مطلب به صورت عمیق به توضیح MVCC توی دیتابیس‌ها علی‌الخصوص پستگرس می‌پردازه و مشکلات روشی که پسترگس رفته رو بیان میکنه. اینکه توی پسترگس نیاز به VACCUM دوره‌ای داریم یا مشکل Table bloatیا اینکه آپدیت کردن یک ستون از یه ردیف باعث میشه کل داده‌های ردیف کپی بشن به همین مفهوم مربوطه.

این مطلب دید خیلی خوبی به internals پستگرس میده و به کسایی که دوست دارن توی پستگرس و دیتابیس‌ها عمیق بشن توصیه میشه

✴️ @software_inside - مهندسی‌نرم‌افزار
54👍2👌1
#مطلب

Time to upgrade your monitor
https://tonsky.me/blog/monitors/

🖥 برای برنامه‌نویسی چه مانیتوری داشته باشیم خوبه؟! مطلب بالا مفصل به این قضیه می‌پردازه و یه سری پیشنهاد در این زمینه میکنه که پایین همین پست خلاصش رو نوشتم.

یکی از چیزایی که مهمه Text Clarity و کیفیت نمایش متن‌هاست. خیلیا فک میکنن resolution تنها ملاک کیفیته و اگر مثلا صفحه‌ای FullHD باشه کیفیتش خوبه. اما این همه‌ی ماجرا نیست!
1. برای اینکه کیفیت نمایش بالا بره باید چگالی پیکسل‌های صفحه یا Pixels Per Inch بیشتر باشه. مثلا یه مانیتور 24 اینچ FullHD دارای 92 پیکس در هر اینچه در صورتی که مانیتور 27 اینچ دارای 82 پیکسل در هر اینچه و کیفیتش از 24 اینچ کمتره. هرچه PPI بیشتر باشه، جزئیات بهتر نمایش داده میشه و کیفیتش بالاتر میره.
2. دومین موردی که مهمه فاصله‌ی چشم ما تا ماینتوره، هرچقدر ما صفحه رو نزدیک‌تر به چشممون بذاریم پیکسل‌هاش بیشتر توی چشم میزنه و کیفیت پایین‌تر جلوه میکنه. برای همینه که چگالی پیکسل توی گوشی‌های موبایل معمولا از مانیتورها خیلی بیشتره. چون آدما صفحه‌ی موبایل رو خیلی نزدیک به چشم میگیرن و اگر PPI پایین باشه به راحتی پیکسل‌های تصویر مشخص میشه و توی ذوق میزنه. اگر فاصلتون از صفحه به حدی باشه که چشمتون نتونه پیکسل‌ها رو از هم تشخیص بده، اصطلاحا میگن شما در فاصله Retina هستید. این کلمه توسط اپل معرفی شده. برای اینکه یه صفحه‌ی 24 اینچ FullHD به صورت رتینا به نظر برسه شما باید از فاصله 94 سانتی متری بهش نگاه کنید!
3. سومین موردی که مهمه میزان refresh rate مانیتور هست که با واحد Frame per second سنجیده میشه. هرچقدر FPS بالاتر باشه تغییرات رو نرمتر و روونتر می‌بینید. این قضیه مخصوصا برای زمانی که دارید متن‌ها رو اسکرول میکنید به چشم میاد.

حالا مطلب بالا به صورت کامل نکات مهم رو توضیح میده و درنهایت توصیه‌های زیر رو میکنه:
- مانیتور حداقل 4K باشه
- حداقل FPS برابر با 120hz باشه
- از Integer Scaling استفاده کنید(توضیح کاملش توی متن هست. من برای بزرگ نشدن پست اینجا توضیحش نمی‌دم)

پیشنهاد خودم اینه که ماینتور 27 اینچ باشه. چون نه خیلی کوچیکه نه خیلی بزرگ. همچنین برای اینکه صفحه رتینا به نظر بیاد باید فاصله 53 سانتی از مانیتور داشته باشید که فاصله نرمالیه برای یه مانیتور. توی سایت زیر توضیحات کاملی در مورد PPI و فاصله retina وجود داره. عکس جدول فواصل رو توی پست گذاشتم.
لینک

تجربه‌ی شما توی این زمینه چیه؟ چقدر موافقید با این مطلب؟

✴️ @software_inside - مهندسی‌نرم‌افزار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔥3👌2
Forwarded from LLM Engineers
یه بحثی که همیشه داغه، این همه عنوان شغلی تو حوزه AI از کجا میاد و فرقشون چیه. خیلی از این عناوین یا توسط HRها ساخته شدن یا صرفاً برای هایپ و جذب نیرو هستن. واقعیت اینه که مرز بین این نقش‌ها خیلی باریکه و تو شرکت‌های مختلف، شرح وظایف یه AI Engineer میتونه زمین تا آسمون فرق کنه. اینجا سعی می‌کنم یه دسته‌بندی منطقی و به دور از هایپ از این نقش‌ها بدم.

هسته‌ی فنی و مهندسی (The Core Engineers)

اینجا با نقش‌هایی طرفیم که بیس کار AI رو تشکیل میدن و بیشترین هم‌پوشانی رو دارن.

ML Engineer:
میشه گفت این اصلی‌ترین و جاافتاده‌ترین عنوانه. کارش ساخت، آموزش و دیپلوی مدل‌های machine learning هست. از ساخت data pipeline گرفته تا training و مانیتورینگ مدل تو پروداکشن، همه با این شخصه. ابزارهاش هم Python، فریمورک‌هایی مثل PyTorch و TensorFlow و ابزارهای MLOps هست.

AI Engineer:
این عنوان یه کم کلی‌تر از ML Engineer هست. یه AI Engineer ممکنه روی سیستم‌های AI که لزوماً learning-based نیستن هم کار کنه (مثلاً سیستم‌های rule-based یا optimization). اما در عمل، ۹۰ درصد مواقع شرکت‌ها از این عنوان به جای ML Engineer استفاده می‌کنن و فرق خاصی بینشون نیست.

Deep Learning Engineer:
این یه تخصص از ML Engineer به حساب میاد. تمرکزش فقط روی شبکه‌های عصبی عمیق و معماری‌های پیچیده‌ست. این افراد معمولاً روی مسائل Computer Vision یا NLP کار می‌کنن که مدل‌های ساده جواب نمیدن. باید درک عمیقی از GPU، بهینه‌سازی و ریاضیات پشت این مدل‌ها داشته باشه.

بچه‌های پروداکت و نرم‌افزار (The Application Layer)
این گروه کارشون اینه که AI رو از فاز تئوری و مدل، بیارن تو دل یه محصول واقعی.

Applied AI Engineer:
این عنوان یعنی «بیا این مدل رو بردار و یه مشکل واقعی تو بیزینس رو باهاش حل کن». تفاوتش با ML Engineer اینه که تمرکزش روی کاربرد و بیزینسه، نه لزوماً ساخت بهترین مدل. باید دانش دامنه (مثلاً مالی یا پزشکی) داشته باشه و بتونه سریع prototype بسازه.

AI Software Engineer:
این یه مهندس نرم‌افزاره که AI هم بلده. کار اصلیش software engineering هست ولی میتونه مدل‌های آماده رو تو یه اپلیکیشن بزرگ‌تر ادغام کنه. کدنویسی تمیز، معماری نرم‌افزار و کار با APIها براش مهم‌تر از خودِ الگوریتم‌هاست.

موج جدید: متخصص‌های GenAI و LLM
اینا نقش‌هایی هستن که با ظهور Generative AI و LLMها به وجود اومدن و هنوز خیلی‌هاشون به بلوغ نرسیدن.

LLM Engineer:
کار این شخص تماماً حول Large Language Models می‌گرده. از fine-tuning کردن مدل‌ها با تکنیک‌های PEFT مثل LoRA گرفته تا بهینه‌سازی inference و کار با ابزارهای مرتبط. این نقش الان خیلی رو بورسه.

AI Agent Developer:
این نقش روی ساخت ایجنت‌های هوشمند و خودمختار تمرکز داره که میتونن با استفاده از LLM و ابزارهای دیگه، وظایف چندمرحله‌ای رو انجام بدن. کار با فریمورک‌هایی مثل LangChain یا ساخت سیستم‌های planning و reasoning جزو کارشونه.

زیرساخت و عملیات (The Infrastructure & Ops)
اینا کسایی هستن که چرخ‌دنده‌های سیستم‌های AI رو روغن‌کاری می‌کنن تا همه چیز روان کار کنه.

MLOps Engineer:
این شخص مسئول اتوماسیون و مدیریت چرخه حیات مدل‌های ML هست. کارش ساخت CI/CD pipeline برای مدل‌ها، مانیتورینگ، ورژن‌بندی و تضمین scalability اونهاست. با ابزارهایی مثل Kubernetes، Kubeflow و Prometheus سر و کار داره. مدل نمیسازه، ولی کمک می‌کنه مدل‌ها به درستی دیپلوی بشن و زنده بمونن.

LLMOps Engineer:
این همون MLOps هست ولی برای دنیای LLMها. چالش‌های LLMها مثل هزینه‌های سرسام‌آور inference، مدیریت پرامپت‌ها و مانیتورینگ hallucination باعث شده این تخصص جدید به وجود بیاد.

استراتژیست‌ها و محقق‌ها (The Big Picture & Research)
این گروه یا در لبه‌ی دانش حرکت می‌کنن یا تصویر بزرگ سیستم رو طراحی می‌کنن.

AI Researcher / Research Scientist:
کارش تحقیق و توسعه‌ی الگوریتم‌ها و روش‌های جدیده. این افراد معمولاً درگیر انتشار مقاله و کارهای آکادمیک هستن و کمتر با پروداکشن درگیرن. معمولاً مدرک دکترا دارن و ریاضیشون خیلی قویه.

Data Scientist:
این نقش بیشتر به تحلیل داده و کشف insight مرتبطه تا مهندسی. از ML استفاده می‌کنه تا الگوها رو پیدا کنه و به سوالات بیزینس جواب بده. خروجیش معمولاً گزارش، داشبورد و مدل‌های پیش‌بینی‌کننده‌ست، نه یه سیستم نرم‌افزاری production-grade.

در نهایت، این عناوین فقط برچسب هستن. مهم اینه که شما روی مهارت‌های اصلی مثل برنامه‌نویسی، درک عمیق الگوریتم‌ها و مهندسی نرم‌افزار تمرکز کنید. این مهارت‌ها همیشه ارزشمندن، حتی اگه فردا عنوان شغلی جدیدی مد بشه.

🛠 Join @LLMEngineers Community
👌1